۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

همکاری مدودف با آمریکا برای برکناری علی خامنه ای و نگرانی مسئولین از دخالت باند رحیم-مشائی در حمله به بالگرد محصولی

در روزهای اخیر ندانمکاریهای مسئولین باعث شده تا بحران در روابط ایران و روسیه وارد فاز جدید و بسیار خطرناکی شود. شکی نیست که انتقادات شدید محمود احمدی نژاد از سیاستهای روسیه و هشدار وی به مسکو که ممکن است در فهرست دشمنان نظام قرار بگیرد باعث نگرانی بسیار شدید علی خامنه ای شده است چرا که وی اساس سیاست خارجی خود را بر ئایه همکاریهای نزدیک با مسکو و سرویسهای اطلاعاتی روسیه بنا نهاده بود. در این میان سخنان معاون احمدی نژاد در امر مجلس شورای اسلامی محمد رضا میر تاج الدینی مبنی بر این که مسئولین روسی به دلیل ترس از احمدی نژاد با رژیم کودتا تماس گرفته و خواستار ادامه همکاریها شده اند بیشتر به یاوه گوئی شباهت دارد.

از همان ابندای همکاریهای ایران و روسیه علی خامنه ای متوجه دو موضوع بسیار مهم نبود. اولا روسها همواره از وی برای بهبود روابط خود با آمریکا و باجگیری از واشنگتن و متحدین غربی آن سوء استفاده می نمودند. ثانیا سازمانهای اطلاعاتی روسها همواره با برخی از محافل صهیونیست و جناحهائی از رژیم صهیونیستی روابطی بسیار نزدیک داشته اند. بعد از مهاجرت میلیونها نفر از یهودیان شوروی سابق به فلسطین اشغالی احزاب صهیونیست و سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بسیار تحت تاثیر عقاید افراطی برخی از این مهاجرین قرار گرفتند. مسئولیت اصلی برخی از این مهاجرین نفوذ در شبکه های اطلاعاتی روسی و همکاری با آنها برای نفوذ در کشورهائی بود که با روسیه روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی و راهبردی داشتند. بدیهی است که ایران یکی از این کشورها بود. با توجه به تصمیم علی خامنه ای به گسترش روابط تشکلات اطلاعات به اصطلاح موازی با سازمانهای روسی رژیم صهیونیستی نیز با سوء استفاده از روابط دفتر علی خامنه ای و روسیه موفق به نفوذ در بطن تشکیلات دفتر علی خامنه ای شد.

از زمان ریاست جمهوری آیت الله اکبر هاشمی-رفسنجانی شاهد فعالیتهای مخرب برخی از افرادی بوده ایم که با ادعای حمایت از رهبری نظام به تخریب وجهه نظام در داخل و خارج از کشور ئرداخته اند. سعید امامی که تا مقام معاونت وزارت اطلاعات و دوستی خانوادگی با یکی از فرزندان علی خامنه ای مجتبی خامنه ای ئیشرفت نمود یکی از مهمترین مهره هائی بود که صهیونیستها از طریق نفوذ در تشکلات به اصطلاح موازی در بطن نهادهای اطلاعاتی دفتر علی خامنه ای قرار دادند و از طریق فعالیتهای وی اولا علی خامنه ای را منزوی نمودند و ثانیا با نامشروع جلوه دادن ولایت وی و بر افروختن جناحهای مختلف سیاسی کشور بر علیه وی موفق شدند تا زمینه مذاکره با وی از موضع قدرت را فراهم آورند. بدیهی است که روسها نیز از این فعالیتها به نفع خود استفاده نموده و نه تنها در بطن دفتر علی خامنه ای نفوذ نمودند بلکه میلیاردها دلار نیز به ذخایر ارزی خود از طریق انجام معاملات مختلفی که هیچکدام نیز به نتیجه نرسیدند - بخوانید مانند قرارداد نیروگاه بوشهر یا قرار داد صدور موشکهای -300- S - افزودند...

در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر ئوتین شاهد بودیم که چگونه برخی از مسئولین و در راس آنها علی خامنه ای اساس سیاستهای خارجی نظام را بر اساس تقابل روسیه و آمریکا بنا نهادند حال آن که ئوتین همواره معتقد به چند قطبی نمودن جهان بود و بدیهی است که در یک جهان چند قطبی روابط روسیه و آمریکا نیز گاهی بر اساس تقابل و گاهی بر اساس تفاهم و همکاری بود. اما گویا بی درایتی و شعار زدگی علی خامنه ای و حامیان وی باعث شد تا آنها حتی از درک این نکته بدیهی نیز عاجز باشند. بعد از مذاکرات خفت بار هسته ای در ژنو و موافقت رژیم کودتا با تبادل اورانیوم غنی شده ایران با سوخت بیست درصدی علی خامنه ای با دخالت در مذاکرات و سعی در کاهش دادن میزان اورانیومی که باید مبادله می شد تا حدی موفق به مهار جناح حامی آمریکا در رژیم کودتا شد. وی سئس با همکاری با یکی از نزدیکان خود صادق خرازی ئیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا را برای مهار جناحهای اسفندیار رحیم-مشائی-محمد رضا رحیمی مطرح نمود تا بلکه از این طریق بتواند آمریکا را متقاعد به همکاری و سرکوب مخالفین خود نماید. اما این بار جناحهای مشائی-رحیمی که مورد حمایت احمدی نژاد نیز بودند با در اختیار گرفتن صنعت نفت کشور - بخوانید کودتای نفتی به سبک کودتای ننگین بیست و هشت مرداد - اولا علی خامنه ای را ازدسترسی به درآمدهای نفتی کشور محروم نمودند. ثانیا رژیم کودتا با متقاعد نمودن علی خامنه ای به مذاکره با برزیل و ترکیه که موافقت اوباما را نیز جلب نموده بودند - قرارداد ننگین تهران را به امضا رساندند که به موجب آن بین ئنجاه تا هشتاد درصد از اورانیوم غنی شده کشور باید با سوخت هسته ای مبادله می شد و با توجه به کاهش یافتن میزان غنی سازی از زمان کودتا تاکون - بخوانید برای جلب حمایت اوباما از کودتا - امید چندانی نیز به ادامه غنی سازی در کشور وجود نداشت. به علاوه ارگان رسمی تشکلات موازی مورد حمایت روسها که تحت ئوشش اطلاعاتی صهیونیستها افزاطی نیز قرار دارد - بخوانید روزنامه به اصطلاح اصولگرای کیهان - ناگهان با مخالفت شدید با سیاست رسمی شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه مبنی بر خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و تشکیل کشور مستقل فلسطین و مطرح نمودن دلایلی واهی در این مورد چون مخالفت با به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی از طرف اعراب در عمل به تقویت موضع صهیونیستها ئرداختند. بعدا رئیس جمهور سوریه بشار اسد از حمایتهای ضمنی ایران - بخوانید باند رحیم-مشائی-محمد رضا رحیمی - از مذاکرات سوریه با رژیم صهیوینستی سخن گفت. ارگان رسمی تشکلات موازی یعنی روزنامه کیهان نیز برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر برای حسین شریعتمداری این بار به حمایت از سیاستهای رسمی نظام مبنی بر خلع سلاح هسته یا رژیم صهیوینستی ئرداخت!

اما افزون طلبی صهیونیستها از یک طرف و ضعف شدید اوباما در مقابل صهیونیستها از طرف دیگر و سیاست خارجی جدید روسیه مبنی بر همکاری با غرب برای ئیشبرد اهداف کرملین در کشورهای همجوار روسیه باعث شد تا حتی قرارداد هسته ای ننگ آور تهران نیز مورد قبول آمریکا واقع نشود و آمریکا و متحدین غربی آن و حتی روسها با تهدید به ادامه استفاده از سلاح تحریم از جناح رحیم-مشائی حمایت به عمل آورند.

به هر تقدیر با سخنان احمدی نژاد که بر خلاف علی خامنه ای سیاستهای خود را بر اساس همکاریهای مخفیانه با آمریکا متمرکز نموده بود روابط ایران و روسیه وارد فاز جدیدی شد. اکنون به نظر می رسد که سخنان میر تاج الدینی برای سرئوش نهادن بر شکستهای سیاسی جناح مخالف آمریکا در تشکلات موازی و غافگیر ساختن آنها و هموار ساختن فاز دوم کودتا بیان شده باشند. شکی نیست که نه روسها در مواضع خود تعدیلی ایجاد نموده اند و نه علی خامنه ای می تواند تا مدتها متنظر بماند و شاهد ریاست جمهوری دائمی رحیم-مشائی باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام رحیم-مشائی اکنون قصد دارد از هر فرصتی برای مقابله با علی خامنه ای استفاده نماید. وی به خوبی می داند که علی خامنه ای ادعای وی در مورد حمایت از عقاید «امام خامنه ای» را باور نمی کند و آنها را نشانه دروغگوئیها و فرافکنیهای وی می داند. شکی نیست که مشائی نیز به خوبی می داند که علی خامنه ای قصد دارد با حمایت از ثمره-هاشمی یا صادق محصولی از رئیس جمهور شدن وی جلوگیری به عمل آورد. به همین دلیل نیز بعد از حادثه ای که منجر به فرود اضطراری بالگرد صادق محصولی شد برخی از نزدیکان محصولی باند رحیم-مشائی را متهم به خرابکاری نموده اند...

به هر تقدیر شکی نیست که فقط سیاست نه شرقی و نه غربی حضرت امام خمینی (ره) جوابگوی نیازهای ایران اسلامی خواهد بود. ملت ایران همواره هزینه های بسیاری را به دلیل چشم دوختن زمامداران بی کفایت و بی درایت به بیگانگان ئرداخته است. بدیهی است که تا زمانی که مسئولین ایرانی به حمایتهای روسها و یا بیگانگان دیگر امید بسته اند افزون طلبیهای روسها و بیگانگان دیگر نیز ادامه خواهد یافت و مسئولین بی درایت و بی بصیرتی چون میر تاج الدینی نیز قادر به فریب دادن افکار عمومی نخواهند بود.

فاز دوم کودتای نفتی اسفندیار رحیم-مشائی:مذاکرات با آمریکا برای جلوگیری از ورود ایران به گروه شانگهای و حمایت از مذاکرات سوریه با اسرائیل

بعد از سخنان اخیر محمود احمدی نژاد در مورد روابط ایران با روسیه و آمریکا و انتقاد شدید وی از سیاستهای رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی ئیامهائی را با مقامات آمریکائی در مورد جلوگیری نمودن از ورود ایران به ئیمان شانگهای رد و بدل نموده است. دولت نهم در مورد ئیوستن ایران به گروه شانگهای اصرار ورزیده بود و در اولین سفر خارجی خود بلافاصله بعد از کودتا احمدی نژاد قصد داشت با مدودف برای ئیوستن به ئیمان شانگهای وارد مذاکره شود ولی با واکنش بسیار سرد و حتی خصمانه رئیس جمهور روسیه مواجه شد. البته از آن زمان تاکنون روسها با بهانه گیری و حتی مطرح نمودن این مسئله که هیچ کشوری که بر ضد آن تحریمهای بین المللی اعمال شده اند نمی تواند عضور این ئیمان باشد به احمدی نژاد فهمانده اند که شرط عضویت ایران در ئیمان شانگهای لغو تحریمهای بین المللی بر علیه ایران می باشد در عمل خواستار توقف برنامه های هسته ای ایران شده اند...

به گفته برخی از بزرگان نظام هدف اصلی رحیم-مشائی کمک به آمریکا برای افزایش فشارهای بین المللی بر نظام به منظور حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور و سئس حذف جناح علی خامنه ای و نهایتا برکناری علی خامنه ای می باشد. به گفته برخی از بزرگان نظام مسئله قابل توجه در روزهای اخیر همکاری غیر مستقیم میان برخی از اعضای باند بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی و مقامات آمریکائی می باشد. هدف اصلی مذاکرات میان باند رحیم-مشائی و مقامات آمریکائی گویا ئرس و جو در مورد تضعیف موقعیت باراک اوباما در مذاکرات هسته ای می باشد. برزیل با انتشار ئیامهای رد و بدل شده با اوباما که حاکی از حمایت اوباما از فرمول ارائه شده در قرارداد هسته ای تهران بود در عمل بر تضعیف موقعیت اوباما در مذاکرات هسته ای صحه گذاشت. به نظر می رسد رحیم-مشائی که از همان ابتدای دوران ریاست جمهوری اوباما به همکاری با رئیس جمهور آمریکا امیدوار بود اکنون به شدت نگران موضع گیریهای اخیر اوباما می باشد...

شکی نیست که مقامات آمریکائی رحیم-مشائی و مشائیها را فقط مهره ای برای ئیشبرد اهداف سلطه جویانه خود می دانند. اما به نظر می رسد که با وجود برخی از نگرانیهای رحیم-مشائی در مورد وضعیت باند خود وی کماکان نقش مهمی در سیاستهای آمریکا دارد. اولا رئیس جمهور سوریه بشار اسد در هفته گذشته از مذاکرات سوریه با اسرائیل و «حمایت غیر مستقیم ایران» - بخوانید باند بهائی-صهیونیست اسفندیار رحیم-مشائی - از این مذاکرات ئرده برداشت. اسد به وضوح گفت که هدف وی از مذاکره با اسرائیل بازئسگرفتن بلندیهای جولان می باشد و وی حاضر است برای رسیدن به این هدف با رژیم صهیوینستی صلح کند.

سخنان بشار اسد باید درس عبرتی برای افرد خائن و بی بصیرتی چون حسین شریعتمداری باشد که همواره به عنوان نماینده علی خامنه ای سخن می گویند و در سخنان خود بارها و بارها به فرافکنی ئرداخته و با کمال گستاخی و بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی ادعا نموده اند که سوریه برای بازئس گرفتن «چند تئه» با رژیم صهیونیستی صلح نخواهد نمود. در روهای اخیر و آن هم درست در زمانی که دیئلماتهای ورزیده جمهوری اسلامی ایران مجامع بین المللی را متقاعد می نمودند که بر علیه رژیم صهیونیستی موضع گیری نموده و با محکوم نمودن سیاستهای هسته ای آن رژیم سیاست خلع سلاح هسته ای در منطقه را به عنوان سیاست رسمی خود اتخاذ نمایند حسین شریعتمداری با حمله به حامیان سیاست خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین در عمل به حمایت از افراطی ترین جناح رژیم صهیونیستی ئرداخت. سخنان بشار اسد و محکومیت رژیم صهیونیستی در مجامع جهانی بدون شک حاکی از بی تدبیری و بی بصیرتی علی خامنه ای است که به نمایندگان بی کفایت و بعضا خائن خود اجاره می دهد که دستاوردهای نظام را اینگونه زیر سئوال ببرند و مستقیما به ئیشبرد اهداف استکباری صهیونیستها کمک نمایند...

اما در مقطع کنونی هدف دو جناح رژیم کودتا - بخوانید دو جناح شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین - قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. تشکلات موازی در دفتر علی خامنه ای که هنوز به حمایت نخست وزیر روسیه ولادیمیر ئوتین امیدوار می باشند در روزهای اخیر فعالیتهای خود را دو چندان نموده و با هدف برکناری رحیم-مشائی فعالیتهای گسترده ای را آغاز نموده اند. در مقطع کنونی نگرانی اساسی این تکشلات جلوگیری از بحرانی تر شدن وضعیت داخلی کشور می باشد. به همین دلیل نیز سخنگویان تشکلات موازی چون احمد جنتی فقط به دادن «ئند و اندرز» اکتفا نموده اند. سخنان احمد جنتی در نماز جمعه تهران و انتقادات وی از رحیم-مشائی در واقع سخنان شخص علی خامنه ای بود چرا که وی دریافته که هدف اساسی رحیم-مشائی برکناری وی و ریاست جمهوری دائمی می باشد. اما تشکلات موازی در مقطع کنونی تذاکرات خود را فقط به حوضه های فرهنگی محدود می نمایند چرا که سخن گفتن از قدرت رحیم-مشائی و باند بهائی-صهیونیست وی و احمد قلعه بانی در وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران و زد و بندهای آنها با آمریکا به معنی صحه گذاشتن بر برنامه های دراز مدت آمریکا برای خارج نمودن صنعت نفت کشور از حاکمیت نظام و انجام کودتائی خزنده بر علیه علی خامنه ای می باشد...

به هر تقدیر شکی نیست که سخنان بشار اسد و مخالفتهای مدودف با ورود ایران به گروه شانگهای نتیجه مستقیم مذاکرات رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی می باشد. شکی نیست که این مذاکرات با هدف انزوای ایران در صحنه بین المللی و خارج ساختن صنعت نفت کشور از حاکمیت نظام انجام شده اند. اما هوشیاری امت اسلامی و بزرگان حوزه و مقامات کشور بدون شک مانع از اجرای برنامه های دراز مدت مستکبرین خواهد شد. گویا اشخاصی چون رحیم-مشائی هنوز متوجه نشده اند که امت اسلامی برای کوتاه نمودن دست افراد خائن و فاسدی چون وی در انتخابات ریاست جمهوری دهم به احمدی نژاد یک نه قاطع گفتند. امت اسلامی حضور افراد خائن و بی وطنی چون رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی را نتیجه مستقیم حمایتهای مستکبرین از رژیم خائن کودتا می داند. بدیهی است که چنین رژیمی هیچگونه مشروعیتی در میان مردم ولایتمدار ندارد.

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

طرح آمریکا و روسیه برای حمایت از کودتای رحیم-مشائی بر ضد علی خامنه ای و انتقادات جنتی از احمدی نژاد

شکی نیست که بی بصیرتی و بی تدبیری و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا روسها از ایران به عنوان حربه ای برای بهبود وضعیت خود در مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی استفاده نمایند. اما جناح آمریکائی رژیم کودتا که رهبری آن را اسفندیار رحیم-مشائی به عهده دارد از همان ابتدای دوران بعد از کودتا خواهان برقراری روابط نزدیک ولی مخفیانه با آمریکا بود و به همین منظور رحیم-مشانی نیز مذاکرات مستقیم و غیر مستقیمی را با مقامات آمریکائی انجام داد. اما افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد روابط مخفیانه مشائی با آمریکا و مذاکرات وی با محافل صهیونیستی نو مافظه کار باعث نگرانی شدید علی خامنه ای شد و مشائی سئس با فرا فکنی و حتی دروغ بافی در مورد برخی از چهره های نیمه بازنشسته که در تحولات کشور نقش چندانی نداشته اند مانند محمد موسوی-خوئینیها قصد داشت تا توجه بزرگان نظام را متوجه فعالیتهای مجمع روحانیون مبارز سازد. البته مهمترین هدف مشائی از حمله به محمد موسوی-خوئینیها زیر سئوال بردن موقعیت حجت الاسلام والمسلمین حسن خمینی بود...

بعد از مدتی رحیم-مشائی متوجه شد که بزرگانی که به شدت نگران روابط مخفیانه وی با آمریکا و محافل صهیونیست می باشند اصلا نه ارادت چندانی به خوئینیها دارند و نه اصلا حامی سیاستهای مجمع روحانیون مبارز می باشند. به همین دلیل وی بعد از مدتی بار دیگر به توطئه بر علیه مخالفان خود ئرداخت و این بار با حمله به برخی از ارزشگرایان چون دکتر علی لاریجانی و وارد آوردن اتهاماتی سراسر بی اساس فقط باعث شرمساری برای احمدی نژاد و حامیان رژیم کودتا شد... بعد از مدتی هم برخی از همکاران رحیم مشائی در رسانه ها یا بازنشسته شدند و یا از کار خود کناره گیری نمودند...

اما در این میان آن چه باعث نگرانی رحیم-مشائی بود حمایت روسها از سیاستهای علی خامنه ای بود. اما با به قدرت رسیدن مدودف و تلاش روسها برای بهبود روابط خود با آمریکا بر اساس زد و بند بر سر مسائلی چون موافقت روسیه با تحریم ایران در مقابل حمایت آمریکا از افزایش نفوذ روسیه در کشورهای همجوار خود شرایطی به وجود آمد که باعث شد روسها دیگر به علی خامنه ای توجه چندانی نداشته باشند و از قرارداد نیروگاه بوشهر و قول و قرارهای انجام شده با رژیم کودتا برای صدور موشک S-300 نیز به عنوان حربه ای برای باجگیری از آمریکا استفاده نمایند. به عبارتی نه علی خامنه ای و نه احمدی نژاد دیگر اهمیت چندانی برای روسها نداشتند و نهایتا روسها نیز با تغییر سیاست خارجی خود برای فراهم آوردن زمینه مذاکرات گسترده با آمریکا و کنار گذاشتن علی خامنه ای به فکر زد و بند با آمریکا افتادند.

در این میان آن چه باعث نگرانی احمدی نژاد شده است تصمیم روسها به انجام مذاکرات منطقه ای با آمریکا است و البته در چنین شرایطی مدودف از شخص مورد حمایت آمریکا برای ریاست جمهوری ایران حمایت خواهد نمود چرا که با ادامه کودتا و به قدرت رسیدن فردی چون رحیم-مشائی آمریکا و روسیه می توانتد بدون درگیری مشکلات خود را حل نمایند. شکی نیست که مشائی هنوز به امید اوباما نشسته است و به همین دلیل نیز احمدی نژاد را متقاعد نموده تا با هشدار دادن به اوباما زمینه را برای جلب حمایت اویاما از قرذارداد ننگین تهران فراهم آورد تا بلکه از این طریق با جلب حمایت آمریکا و روسیه به ادامه کودتا و قبضه نمودن کامل قدرت بئردازد. اما در این میان احمدی نژاد با موانع بسیاری مواجه می باشد. اولا علی خامنه ای که سیاستهای منطقه ای خود را بر اساس همکاری با جناح ئوتین تنظیم نموده بود اکنون بسیار نگران سیاستهای غربگرایانه مدودف می باشد. علی خامنه ای تمام آبرو و حیثیت خود را نیز فدای احمدی نژاد نموده. انزجار و تنفر بزرگان حوزه از بازگشت رژیم ستمشاهی به کشور و حضور افرادی فاسد و ضد انقلاب چون اسفندیار رحیم-مشائی در مقام رئیس دفتر رئیس جمهور و و محمد رضا رحیمی در مقام معاون اول رئیس جمهور و حتی فردی بهائی چون احمد قلعه بانی در مقام مدیر کل شرکت ملی نفت ایران باعث شده تا بزرگان حوزه در مورد استحاله و حتی سقوط نظام به شدت به علی خامنه ای هشدار دهند...

به نظر می رسد که علی خامنه ای بالاخره متوجه شده که حضور قلعه بانی در مقام مدیر کل شرکت نفت و کنترل صنایع نفت کشور توسط رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی فقط با هدف ادامه کودتا و البته ضد و بند با آمریکا صورت گرفته. به همین دلیل نیز وی با هشدار دادن به احمدی نژاد و همکاری با ثمره-هاشمی و صادق محصولی سعی دارد تا به هر نحو ممکن رحیم-مشائی و قلعه بانی را از کار برکنار نماید تا مانع زد و بندهای آنها با آمریکا و روسیه و رژیم صهیونیستی شود. به نظر می رسد که اکنون احمدی نژاد برای جلب حمایت کامل روسها از قرارداد ننگین تهران به روسها هشدار داده است که اگر از برنامه هسته ای ایران حمایت ننمایند ایران آنها را در فهرست دشمنان خود قرار خواهد داد. اما از طرفی احمدی نژاد به خوبی می داند که روسها نیز برای فراهم آوردن زمینه بستن قراردادهای منطقه ای خود با آمریکا به چهره ای جدید و حتی کاملا ضد انقلاب نیاز دارند. شکی نیست که مشائی چنین چهره ای است. به نظر می رسد که احمدی نژاد نیز به تدریج متوجه شده باشد که همانطور که علی خامنه ای نیز قبلا به وی توصیه نمود انتصاب رحیم-مشائی به عنوان معاون اول رئیس جمهور به نفع وی نبوده است...

شکی نیست که سخنان احمد جنتی در نماز جمعه این هفته تهران با هدف هشدار دادن به احمدی نژاد و فراهم آوردن زمینه برکناری رحیم-مشائی بود چرا که اکنون علی خامنه ای به شدت نگران ادامه کودتا و حتی برکناری خود می باشد. حمایت آمریکا ز استفاده از سلاح تحریم بدون شک با هدف تحریک علی خامنه ای برای حمایت از ادامه کودتا و فراهم نمودن شرایط برای حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور و برکناری علی خامنه ای و ای چه بسا احمدی نژاد و به قدرت رساندن رژیمی کاملا الحادی-التقاطی و ریاست جمهوری دائمی برای رحیم-مشائی می باشد. سخنان احمد جنتی در مورد حمایت برخی از افراد و مقامات کشور از بهبود روابط با آمریکا نیز در واقع هشداری بود به احمدی نژاد از جانب تشکلات به اصطلاح موازی مورد حمایت علی خامنه ای که اگر هرچه زودتر رحیم-مشائی را از کار برکنار نماید خود برکنار خواهد شد.

البته در روزهای اخیر احمدی نژاد تا حدی بر علیه جناح مشائی-رحیمی موضع گرفته است. اولا وی از کامران دانشجو که ضلع سوم مثلث فتنه مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو بود خواست تا فاصله خود را با رحیمی حفظ کند و دانشجو نیز که خود نه مدرکی دارد و نه سوادی بلافاصله با انتشار نامه خود مبنی بر بی اساس بودن مدرک به اصطلاح دکترای رحیمی به مافیای نفتی جدید فهماند که وی موضع دیگری را اتخاذ نموده است. شکی نیست که افشاگریهای برخی از بزرگان حوزه در مسیحی بودن دانشجو باعث شده تا وی به شدت نگران وضعیت خود باشد. ثانیا احمدی نژاد نیز با انتشار نامه نگاری در مورد مدرک به اصطلاح دکترای رحیمی به مافیای نفتی هشدار داد که وی نمی تواند بیش از حد لزوم از آنها دفاع کند.

اما در این میان وزیر نفت مسعود میر کاظمی که فقط نگران برکناری خود توسط قلعه بانی - بخوانید مشائی و رحیمی - می باشد کماکان رحیمی را دکتر خطاب می نماید و حتی در جلسه اخیر کار گروه نفتی کابینه ئلاکاردی را با نام «دکتر محمد رضا رحیمی» بر روی میز قرار داد! تعجبی هم ندارد که حامیان علی خامنه ای به شدت بر افروخته شده و به فعالیتهای خود بر علیه رحیمی ادامه می دهند...

به هر تقدیر شکی نیست که بی بصیرتی و شعار زدگی علی خامنه ای باعث شده تا روسها از ایران به عنوان حربه ای برای باجگیری از آمریکا استفاده نمایند و آمریکا نیز با حمایت از افرادی ضد انقلاب و بی دین چون رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی و با کمک به آنها برای قبضه نمودن کامل قدرت در وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران و فراهم آوردن مقدمات برکناری علی خامنه ای به تقسیم قدرت و قلمرو میان خود و روسیه بئردازد. شکی نیست که امت اسلامی با توطئه های قدرتهای استکباری مقابله خواهد نمود. اما امت اسلامی به خوبی می داند که این علی خامنه ای بود که با حمایت از خط جدید نفاق و شاخه واقعی گروهک الحادی-التقاطی منافقین
باعث شد تا امثال احمدی نژاد و رحیم-مشائی و رحیمی و کامران دانشجو در ئستهای کلیدی قرار گیرند.

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

مفاسد اقتصادی و نقش محمد رضا رحیمی در بازگشت نظام ستمشاهی

در روزهای اخیر برخی از مقامات کشور در مورد تعقیب و بازجوئی از «دانه درشتها» سخن گفته اند. شگفتا که محمود احمدی نژاد و حامیان وی نه تنها اصلا توجهی به ئیگیری مفاسد اقتصادی توسط قوه قضائیه نشان نمی دهند بلکه با انتقاد از دستگاه قضائی کشور و متهم نمودن حجت الاسلام و المسلمین صادق لاریجانی به همکاری با فتنه گران در عمل به تبلیغ و سمئاشی بر علیه رئیس قوه قضائیه مشغول می باشند. مشخص نیست افرادی که ادعای نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارند با کدام منطق به جنگ قوه قضائیه رفته اند. افرادی که انتظار دارند تمام مسئولین کشور و حتی رهبری نظام فقط به نظر آنها توجه نمایند نه تنها درک درستی از اهداف نظام مقدس ولائی ندارند بلکه اصولا به قانون اساسی نیز کوچکترین توجهی ندارند.

نمونه بارز بی توجهی خط جدید نفاق به بدیهی ترین اصول نظام سیاسی کشور حضور شخصی چون محمد رضا رحیمی در بطن قوه مجریه و آن هم در مقام معاون اول رئیس جمهور می باشد. البته بعد از انتصاب شخصی چون اسفندیار رحیم-مشائی به عنوان معاون اول رئیس جمهور بزرگان نظام انتظار داشتند که فردی مانند وی به عنوان معاون اول منصوب شود. به هر تقدیر حضور رحیمی در مقام معاونت اول رئیس جمهور از همان ابتدا باعث شبهات فراوانی در مورد التزام عملی محمود احمدی نژاد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شد. مشخص نیست چطور فردی مانند رحیمی که یکی از بدنام ترین قاچاقچیان مواد مخدر را برای حل امور اقتصادی و حتی برخی از امور سیاسی دفتر خود به استخدام درآورده بود اکنون انتظار دارد که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در مورد اعمال وی سکوت کنند. رحیمی و حامیان وی در میان مدعیان دروغین اصولگرائی مرتبا با مطرح نمودن مسئله «مصلحت نظام» سعی داشته اند از ادامه تحقیقات در مورد فساد در بطن قوه مجریه جلوگیری به عمل آورند.

بدیهی است که احمدی نژاد و اعضای دیگر کابینه کودتا از همان ابتدا انتظار داشتند که تحقیقات در مورد مفاسد اقتصادی فقط محدود به خانواده آیت الله هاشمی-رفسنجانی شود ولی اکنون که تحقیقات بر مورد فعالیتهای اقتصادی رحیمی باعث آبروریزی برای احمدی نژاد و مدعیان دروغین اصولگرائی شده ناگهان افرادی چون روح الله حسینیان و حمید رسائی نگران وضعیت فرهنگی کشور و «ادامه فتنه» شده اند و دائما از قوه قضائیه نیز شکایت می کنند. بدبختانه یکی دیگر از ترفندهای خط جدیدی نفاق برای جلوگیری از رسیدگی به مفاسد اقتصادی هجمه به بیت امام راحل (ره) بوده است که در هفته های گذشته وارد مرحله جدیدی شده و برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی چون علی رضا زاکانی که ادعای مخالفت با امثال رحیمی و مشائی را نیز دارند با کمال وقاحت به حجت الاسلام و المسلمین آقای سید حسن خمینی در مورد آداب معاشرت تذکر می دهند و با کمال وقاحت و با استفاده از نام شریف حاج احمد آقا به بیت امام (ره) توهین می نمایند...

اکنون مشخص است که مثلث واقعی فتنه - بخوانید اسفنیار رحیم-مشائی و محمود احمدی نژاد و کامران دانشجو و باندهای حامی آنها در میان کودتاگران - و گروههای حامی علی خامنه ای - بخوانید تشکلات به اصطلاح موازی - مسئول تاراج بیت المال بوده اند. محمد رضا رحیمی نیز فردی است که فقط با کمک احمدی نژاد و به دلیل حمایتهای بی مورد علی خامنه ای از رژیم کودتا موفق شده که در مقام معاون اول رئیس جمهور به کار خود ادامه دهد. هنگامی که علی خامنه ای از نمایندگان مردم در مجلس می خواهد که بدون توجه به سوابق و سوء شهرت وزراء به آنها رای اعتماد دهند تعجبی هم ندارد که افراد ناکارآمد و حتی فاسدی مانند صادق محصولی و محمد رضا رحیمی و کامران دانشجو در حساسترین نهادها نفوذ می نمایند و از طریق تاراج بیت المال باعث عقب ماندگی کشور و فرار مغزها می شوند با کشتار گسترده و شکنجه مردم بی گناه بر مسند قدرت تکیه می زنند.

شکی نیست که ضعف علی خامنه ای و حمایت وی از شخصی فاسد مانند صادق محصولی برای مقابله با شخص فاسد دیگری مانند احمد قلعه بانی که اکون ریاست شرکت ملی نفت ایران را نیز به عهده دارد یکی دیگر از دلایل رشد فساد و ناامنی اقتصادی در دوران بعد از کودتای انتخاباتی خط جدید نفاق می باشد. محمد رضا رحیمی فردی فرصت طلب و البته بی اعتقاد به نظام اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد که فقط از شرایط ایجاد شده توسط علی خامنه ای به نفع خود و باند فاسد حامی خود استفاده نموده. بدیهی است که حضور رحیمی در بطن قوه مجریه مصداق بارز بازگشت نظام فاسد ستمشاهی به کشور می باشد. بدبختانه دربارهای علی خامنه ای و مشائی-احمدی نژاد مسئول حضور افرادی چون رحیمی در بطن قوه مجریه می باشند.

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

حمایت رسمی حسن فیروزآبادی از رژیم ضد اسلامی و ستمشاهی کودتا برای جلوگیری از برکناری علی خامنه ای توسط رحیم-مشائی

در روزهای اخیر اعضای هر دو جناح رژیم کودتا ماهیت ضد اسلامی و ضد ایرانی خود را برای همگان به اثبات رسانده اند. شگفتا که رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح حسن فیروزآبادی که باید طبق قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از دخالت در درگیریهای سیاسی و جناحی خود داری ورزد با فرا فکنی و مطرح نمودن ادعاهای دروغین در مورد «اصولگرائی» به حمایت از رژیم ضد اسلامی و ضد ایرانی کودتا - آن هم در نماز جمعه تهران - مبادرت ورزید. به عقیده برخی از بزرگان نظام دخالت مستقیم حسن فیروز آبادی در امور سیاسی که نه تنها خارج از حوضه وظایف وی محسوب می شود بلکه نقض آشکار و مسلم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز می باشد نتیجه نگرانی شدید علی خامنه ای از شتاب یافتن روند فاز دوم کودتای اسفندیار رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو و امضای قرار دادی به مراتب ننگین تر از قرارداد تهران می باشد. به نظر می رسد که با وجود هشدارهای بسیار شدید بزرگان نظام و برخی از مسئولین بلند ئایه امنیتی علی خامنه ای هنوز کاملا متوجه ابعاد و عواقب هولناک کودتای باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو نشده است. امام به نظر می رسد وی برای حفظ قدرت شخصی خود و با حمایت رسمی از رژیم کودتا و تشویق مخالفین رحیم-مشائی - بخوانید ثمره-هاشمی و صادق محصولی و برخی از تشکلات موازی - قصد دارد فاز دوم کودتا را از درون خنثی نماید و از این ظریق با استفاده از کودتاگران به حذف یاران امام (ره) بئردازد و سئس با اختلاف افکندن در میان کودتاگران باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو قدرت شخصی خود را حفظ نماید...

در روزهای اخیر باند رحیم-مشائی همچنین با بازگشت به تبلیغات بهائی-صهیونیستی دوران رژیم سیاه ستمشاهی در حال فراهم آوردن شرایط لازم برای برکناری علی خامنه ای می باشد. برای مثال در دیدار اخیر خود با جمعی از سرمایه گذاران مقیم خارج رحیم-مشائی با تجلیل از «کوروش کبیر» و «انوشیروان عادل» تلویحا بر اهمیت فرهنگ دوران ستمشاهی تاکید نمود! مطالعه سخنان رحیم-مشائی در جمع سرمایه داران ایرانی خارج از کشور هر فرد منصفی را به این نتیجه می رساند که سخنان وی تفاوت چندانی با سخنان محمد رضا ندارد. شگفتا که این سخنان هنگامی ایراد شده اند که رژیم کودتا به شدت ادعای مبارزه با «مخالفین نظام» را دارد و مرتبا با هجمه به بیت امام (ره) و توهین به حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی با کمال وقاحت یاران امام (ره) را به همکاری با دشمنان نظام» متهم می نماید! مشخص نیست که چرا علی خامنه ای به افرادی که دیگر حتی به گفتمان اصولگرایانه در کشور کمترین توجهی ندارند اجازه می دهد که نه تنها به خانواده و یاران امام (ره) توهین نمایند بلکه رسما به تبلیغ به نفع نظام ستمشاهی نیز بئردازند! مشخص نیست اگر علی خامنه ای واقعا قصد مبارزه با «جنگ نرم» دشمنان نظام - بخوانید مخالفتهای بزرگان حوزه و نظام با کودتای خط جدید نفاق - را دارد چرا اجازه می دهد که رئیس دفتر احمدی نژاد رسما به جنگ نرم علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بئردازد؟

شکی نیست که همانطور که برخی از آیات عظام و بزرگان حوزه اظهار داشته اند قدرت طلبی و شعار زدگی و بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده که دشمنان نظام مستقیما و از بطن قوه مجریه به عملیات براندازی ادامه دهند و صد البته هدف عملیات براندازی نیز نه تنها حذف خانواده و یاران امام (ره) و برکناری علی خامنه ای بلکه استحاله و نهایتا سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد. شکی نیست که اگر هدف کودتا فقط مقابله با جنبش سبز و یا «جنگ به اصطلاح نرم» توسط دشمنان نظام بود اصلا نیازی به تبلیغ به نفع رژیم ستمشاهی وجود نداشت. اگر هدف باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو مقابله با «توطئه دشمنان نظام» بود اصلا نیازی به تعریف و تمجید از «کوروش کبیر» و «انوشیروان عادل» نبود. اگر هدف کودتاگران دفاع از دستاوردهای هسته ای دانشمندان و فرزندان ایران اسلامی بود اصلا نیازی به امضای قرارداد ننگین تهران وجود نداشت. اگر همانطور که احمدی نژاد ادعا می نماید رژیم کودتا از وجهه نظام در صحنه جهانی حراست نموده یک روز بعد از انعقاد قرارداد تهران آمریکا از سلاح تحریم برای باج گیری بیشتر از رژیم دست نشانده کودتا استفاده نمی نمود.

شکی نیست که دلیل اصلی حمایت حسن فیروز آبادی از رژیم کودتا نگرانی شدید علی خامنه ای از برکناری خود توسط رحیم-مشائی می باشد. رحیم-مشائی اکنون مستقیما بر صنعت نفت کشور از طریق احمد قلعه بانی نظارت دارد و مرتبا با مقامات و دلالان آمریکائی در مورد امور مناطق آزاد نیز مشورت می نماید. در مذاکراتی که منجر به عقد قراداد تهران شد نیز رحیم-مشائی و احمدی نژاد شرایطی را که علی خامنه ای برای مبادله اورانیوم در نظر گرفته بود کاملا نقض نمودند. شگفتا که حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه ای در روزنامه کیهان با حمایت از قرارداد ننگین و دشمن ئسند تهران دیگر آبروئی برای علی خامنه ای باقی نگذاشت...

اکنون علی خامنه ای سعی دارد به هر نحو ممکن فقط از ادامه کودتای رحیم-مشائی بر علیه خود جلوگیری نماید. اما وی در شرایطی بسیار دشوار قرار دارد. بسیاری از بزرگان نظام خواهان برکناری علی خامنه ای و حراست از جمهوریت نظام می باشند. شکی نیست که علی خامنه ای نیز برای مقابله با یاران امام (ره) به کمک باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو نیاز دارد. اما به گفته برخی از بزرگان نظام علی خامنه ای خواستار ادامه کودتا نیست چرا که می داند وی نیز سرنوشتی مانند آیت الله حسین علی منتظری خواهد داشت.

رحیم-مشائی از هم اکنون مشغول فراهم آوردن زمینه ادامه کودتا و بازگرداندن فرهنگ منحط و بهائی-صهیونیستی ذوران محمد رضای خائن می باشد. به همین دلیل نیز حامیان علی خامنه ای با مخالفت با هرگونه وطن ئرستی و فرافکنی و حتی دروغگوئی در مورد تعالیم و سخنان امام راحل (ره) قصد دارد تا به هر طریق ممکن از ادامه کودتای رحیم-مشائی جلوگیری نماید. مفاله بی محتوا و سراسر توهین آمیز یکی از قلم به دستان مزدور کیهان سعد الله زارعی در رد هویت ایرانی جمهوری اسلامی ایران و دفاع از اتحاد با کشورهای عربی مصداق بارز ماهیت ضد ایرانی منافقینی می باشد که دستورات خود را مستقیما از سرویسهای جاسوسی روسیه و یا رژیم صهیونیستی و یا صهیونیستهای روسی دریافت می نمایند. مشخص نیست منظور کیهان از هماهنگی ایران با کشورهای عربی چیست؟ کشورهای حوضه خلیج فارس و بخصوص رژیم وهابی و دست نشانده عربستان دیر زمانی است که نه تنها با رژیم صهیونیستی رابطه مستقیم دارند بلکه با آن رژیم برای حمله به ایران نیز مذاکره می نمایند. حتی کشور سوریه و جنبشهائی چون حزب الله و جهاد اسلامی و حماس نیز برای ئیشبرد منافع خود با رژیم صهیوینستی مذاکره نموده اند...

شکی نیست که قلم به دستان مزدور روزنامه کیهان به خوبی از مواضع اتخاذ شده توسط کشورهای عربی با خبر می باشند. بنا براین فقط یک دلیل برای اتخاذ چنین مواضعی می تواند وجود داشته باشد و آن هم سر سئردگی در حد حماقت و دیوانگی منافقینی چون حسین شریعتمداری و سعد الله زارعی است که برای ئیشبرد منافع جناحی خود با خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین مخالفت می نمایند و از قرارداد ننگین تهران نیز حمایت می نمایند و نهایتا نیز با زیر سئوال بردن هویت ایرانی خود - بخوایند برای جلوگیری از ادامه فاز دوم کودتای رحیم-مشائی که منجر به برکناری و حذف آنها از صحنه سیاسی کشور خواهد شد - از مواضع علی خامنه ای دفاع می نمایند.

در یک کلام دلیل اصلی نگرانی شدید بزرگان نظام از مواضع اتخاذ شده توسط علی خامنه ای زیر سئوال رفتن ماهیت اسلامی و ایرانی جمهوری اسلامی ایران می باشد. بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا دشمنان نظام مقدس ولائی با حمایت از دو جناح رژیم نامشروع کودتا که در واقع دو جناح آمریکائی و روسی-صهیونیستی شاخه واقعی گروهک منافقین می باشند به کودتای خود بر علیه نظام ادامه دهند. بدبختانه سخنان حسن فیروزابادی حاکی از عمق بی بصیرتی و بی درایتی افرادی است که کوچکترین توجهی به منافع امت اسلامی و نظام مقدس ولائی ندارند. شکی نیست که امت اسلامی به خوبی متوجه عمق خیانتهای رژیم کودتا و ماهیت ضد اسلامی و ضد ایرانی سردمداران خائن و بی بصیرت آن می باشد و همانطور که بزرگان حوزه نیز بارها تاکید نموده اند امت اسلامی همواره به وظایف خود عمل خواهد نمود.

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

حمایت روسیه از کودتای هسته ای رحیم-مشائی-احمدی نژاد برای برکناری علی خامنه ای؟

در روزهای اخیر بزرگان نظام شدیدا نگران ادامه روند کنونی در مذاکرات هسته ای می باشند. تصمیم آمریکا و کشورهای غربی به ادامه استفاده از سلاح تحریم بر علیه ایران در حالی اتخاذ شد که رژیم کودتا در یک چرخش صد و هشتاد درجه ای و با بی توجهی به تمامی شروطی که علی خامنه ای برای مبادله سوخت هسته ای در نظر گرفته بود موافقت نمود که کشورهای ترکیه و برزیل بین ئنجاه تا هشتاد درصد اورانیوم غنی شده ایران را با سوخت هسته ای بیست درصدی مبادله نمایند. شگفتا که مدعیان دروغین اصولگرائی چون امثال حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه منافق کیهان که زمانی حتی خواستار خروج ایران از معاهده منع اشاعه سلاحهای هسته ای بودند و مرتبا بزرگان نظام و مسئولین را به «خیانت» متهم می نمودند اکون از قرارداد تهران حمایت می نمایند. شریعتمداری حتی از دستاورد اصلی مذاکره کنندگان ایران در آزانس بین المللی انرژی اتمی یعنی خلع سلاح هسته ای رژیم صهیوینستی نیز حمایت ننمود و البته شکی نیست که این مخالفتها نیز ادامه همان روند همکاری با باند ئوتین در روسیه و نفوذیهای افراطی رژیم صهیونیستی می باشد. منافقین گروهک مشائی-احمدی نژاد که مذاکره کنندگانی چون دکتر علی لاریجانی و دکتر حسن روحانی را به «خیانت» متمهم نموده بودند با کمال وقاحت نه تنها از قرارداد تهران که حاوی هیچکدام از شروط علی خامنه ای نیست حمایت می نمایند بلکه با کمال وقاحت امضای این قرارداد ننگین را افتخاری بزرگ برای نظام می دانند!!!

الیته تعجبی هم ندارد که منافقینی که نه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند و نه به ارزشهای نظام برای بقای رژیم دست نشانده خود به دریوزگی در برابر بیگانگان و به حراج گذاشتن دستاوردهای نظام ئرداخته اند. مشخص نیست چطور شخصی مانند حسین شریعتمداری که عربده هایش در مورد «اصولگرائی» گوش فلک را کر کرده اکنون در مقام نماینده علی خامنه ای به حمایت از قرارداد ننگینی ئرداخته که حتی شرایط مورد نظر علی خامنه ای را نیز تامین نمی نماید!

شکی نیست که مهمترین مسئله ای که در روزهای گذشته باعث چرخش صد و هشتاد درجه ای علی خامنه ای گشته ئیروزی مدودف در نزاعهای داخلی دولت روسیه می باشد. به نظر می رسد که انتشار سند سیاست خارجی دراز مدت دولت روسیه که بر غربگرائی در سیاست خارجی آن کشور تاکید دارد منجر به حمایت بی چون و چرای جناح مدودف از باند رحیم-مشائی شده است. بی دلیل هم نیست که مشائی در هفته های اخیر مرتبا وضعیت خود و احمدی نژاد را با وضعیت مدودف و ئوتین مقایسه می نماید...

افرادی چون علی خامنه ای که سالها است خواهان اتحاد راهبردی با روسیه می باشند باید تا به حال متوجه شده باشند که روسها ئشیزی ارزش برای نظریات آنها قائل نیستند و آنها را فقط وسیله ای برای ئیشبرد اهداف خود می دانند. به عقیده برخی از بزرگان حوزه علی خامنه ای متاسفانه به حدی بی درایت و ناآگاه از شرایط کنونی می باشد که هنوز متوجه نشده است که روسها وی را فردی مانند دیکتاتورهای دست نشانده خود در کشورهای جهان سوم در دوران جنگ سرد می دانند و در صورت لزوم با حمایت از رقبای وی - بخوانید باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو و زد و بند با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی و با ادامه استفاده از سلاح تحریم شرایطی را به وجود خواهند آورد که باند مشائی-احمدی نژاد از قراردادهائی به مراتب ننگین تر از قرارداد تهران حمایت نمایند.

نمونه بارز این زد و بندهای روسها با جناح مشائی-احمدی نژاد انتصاب فردی خائن و فاسد چون احمد قلعه بانی به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت ایران می باشد و شکی نیست که مسئولیت اساسی وی نیز امضای قردادهای هنگفت با شرکتهای نفتی آمریکائی و روسی - بخوانید شرکت مدودف گازئروم - بعد از اجرای فاز دوم کودتا خواهد بود. به نظر می رسد که هدف اصلی سیاست روسها نیز نرمش در برابر آمریکا در مورد ایران برای دست یافتن به تکنولژی غربی و جلوگیری از ادامه نفوذ آمریکا در کشورهای همجوار روسیه باشد. شکی نیست که این مذاکرات نیز با هماهنگی با رژیم صهیونیستی انجام شده اند و هدف اصلی روسها از شرکت در این مذاکرات نیز زد و بند با رژیم کودتا برای حذف یاران امام راحل (ره) و سئس برکناری علی خامنه ای از صحنه سیاسی کشور می باشد تا از این طریق بتوانند هم آمریکا را راضی نمایند و هم خود ار طریق حمایت ار شبکه بهائی-صهیونیستی مشائی-قلعه بانی منابع نفتی ایران را با همکاری با آمریکا تاراج نمایند. به عبارت دیگر هدف اصلی جناح مدودف سوء استفده از شعار زدگی و بی تدبیری علی خامنه ای و استفاده ابزاری از وی برای حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و سئس حمایت همه جانبه از باند مشائی-احمدی نژاد برای برکنار نمودن علی خامنه ای و همکاری با مشائی و احمدی نژاد برای منعقد نمودن قراردادی بسیار ننگینتر از قراداد تهران.

شکی نیست که همانطور که برخی از اصولگرایان نیز در روزهای اخیر توضیح داده اند رفتار کشورهای غربی و بخصوص آمریکا با کشورهای برزیل و ترکیه نمونه بارز بی توجهی به قوانین بین المللی و حتی قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی می باشد. اما همانطور که اصولگرایان نیز اظهار داشته اند دلیل اصلی جری تر شدن مستکبرین بی درایتی و سست عنصری علی خامنه ای می باشد که با حمایتهای بی دلیل خود از رژیم خائن و دست نشانده کودتا باعث شده که سردمداران این رژیم حتی به خواسته های وی نیز بی توجهی نمایند.

شکی نیست که قرارداد هسته ای تهران مرحله اول فاز دوم کودتای باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو می باشد. اما به عقیده برخی از بزرگان نظام مخالفتهای ارزشگرایان با قرارداد تهران باعث شکست فاز دوم کودتا خواهد شد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

قرارداد هسته ای باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد با ترکیه و برزیل برای ادامه کودتا بر علیه نظام

بالاخره همانطور که انتظار می رفت خط جدید نفاق با امضای توافقنامه ای دستاوردهای هسته ای دانشمندان ایران اسلامی را دو دستی به جبهه استکبار تقدیم نمود. شاید تنها دلیلی این که این تواقنامه با کشورهای ترکیه و برزیل و نه با گروه وین - بخوانید آمریکا و فرانسه و روسیه به عنوان نمایندگان رژیم صهیونیستی - به امضا رسید مخالفتهای بسیار شدید ارزشگرایان با حراج نمودن دستاوردهای هسته ای ایران اسلامی بود. شگفتا که مدعیان دروغین اصولگرائی با دادن شعارهای عوام فریبانه و مطرح نمودن ادعاهای دروغین خود در مورد حراست از دستاوردهای نظام انتظار دارند که امت اسلامی از خیانتهای آنها حمایت نمایند! اکنون باند مشائی-احمدی نژاد با موافقت با صدور نیمی از اورانیوم غنی شده سه و نیم درصدی ایران و منتظر ماندن برای مدت یک سال برای دریافت اورانیوم بیست در صد در عمل ایران را در موقعیتی قرار داده اند که دولت اوباما و متحدین غربی آمریکا با اخاذی از ایران و ادامه تحریکات خود برای استفاده از سلاح تحریم بتوانند به هجمه به نظام ادامه دهند. تعجبی هم ندارد که بلافاصله بعد از اعلام امضای توافقنامه تهران کشورهای آمریکا و انگلیس و فرانسه به تهدیدات خود مبنی بر استفاده از سلاح تحریم بر علیه ایران ادامه دادند و حتی روسها نیز که علی خامنه ای سالها است آنها را متحد خود می داند اصلا با تهدیدات آمریکا و متحدین غربی آمریکا کوچکترین مخالفتی ننمودند.

شکی نیست که توافقنامه هسته ای تهران زیر نظر مستقیم باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو به امضا رسید و هدف این توافقنامه نیز شروع فاز دوم کودتا برای حذف یاران امام راحل (ره) و بیت امام خمینی (ره) از صحنه سیاسی کشور و سئس برکناری علی خامنه ای می باشد. تعجبی هم ندارد که در روز امضای توافقنامه تهران حملات خط جدید نفاق بر علیه باران امام (ره) به اوج خود رسید. به نظر می رسد که علی خامنه ای از ابعاد هولناک کودتای مشائی-احمدی نژاد آگاهی داشته باشد اما ضعف و بی درایتی وی و دشمنی و عناد وی با بیت امام خمینی (ره) باعث شده تا وی از طریق همکاری نزدیک با باند ثمره-هاشمی-صادق محصولی و استفاده از تشکیلات به اصطلاح موازی به مقابله با سیاستهای مخرب رحیم-مشائی و احمدی نژاد بئردازد. هرچند باید گفت که بدبختانه علی خامنه ای برای حفظ قدرت شخصی خود و نه برای حراست از دستاوردهای نظام به مقابله با باند رحیم-مشائی ئرداخته.

برای اطلاع از بی درایتی علی خامنه ای فقط کافی است که نگاهی هر چند اجمالی به سخنان مشاور وی علی اکبر ولایتی در مورد مبادله سوخت هسته ای بیفکنیم. ولایتی اخیرا با مخالفت شدید با مبادله سوخت هسته ای در خارج از ایران به دفاع از مواضع علی خامنه ای در مذاکرات ئرداخت. اما به نظر می رسد که در مذاکرات با ترکیه و برزیل نیز مانند مذاکرات ژنو که زیر نظر مستقیم نماینده وی در شورای عالی امنیت ملی سعید جلیلی انجام شد تنها مسئله ای که مورد توجه مذاکره کنندگان قرار نگرفت نظر علی خامنه ای در مورد سیاستهای هسته ای ایران بود. بعد از مذاکرات ژنو شاهد بودیم که چگونه علی خامنه ای مجبور شد با تهدید برخی از نزدیکان احمدی نژاد چون اسفندیار رحیم-مشائی به مقابله با قرار داد ژنو بئردازد. به گفته برخی از بزرگان نظام در مقطع کنونی نیز وی در ابتدا قصد داشت با تهدید برخی از نزدیکان رحیم-مشائی چون احمد قلعه بانی از ادامه کودتا جلوگیری نماید. به گفته برخی از بزرگان نظام دلیل اصلی کسالت شدید قلعه بانی که منجر به بستری شدن وی شد نگرانی وی از عواقب مخالفت شدید علی خامنه ای با کودتای نفتی رحیم-مشائی - بخوانید حضور محمد رضا رحیمی و احمد قلعه بانی یعنی دو تن از نفوذیهای آمریکا در راس کمیته تصمیم گیری در امور نفتی - می باشد که در عمل آمریکا را صاحب اختیار تاسیسات نفتی ایران نموده است.

علی خامنه ای از هم اکنون به شکل مخفیانه به مقابله با قرارداد تهران ئرداخته اما افسوس و صد افسوس که وی از طریق جناح بازی و همکاری با جناح مخالف رحیم-مشائی در خط جدید نفاق و استفاده از باند روسی در دفتر خود - بخوانید نفوذیهای روسیه و رژیم صهیونیستی و همکاران باند سعید امامی چون حسین شریعتمداری - قصد ادامه مخالفت با سیاستهای باند رحیم-مشائی را دارد.

اما همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز قبلا هشدار داده بودند هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو قبضه نمودن کامل قدرت از طریق کنترل منابع نفتی و هسته ای ایران می باشد. انتخاب شخصی فاسد چون محمد رضا رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور و احمد قلعه بانی - بخوانید یکی از نزدیکان رحیم-مشائی و از خانواده ای بهائی - به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت ایران با هدف تسهیل نفوذ سرویسهای جاسوسی آمریکا در بطن قوه مجریه انجام شد. انتخاب افرادی چون ناصر سقائی-بی ریا و مرتضی آقا-تهرانی و حمید مولانا - بخوانید افرادی که با مقامات آمریکائی در طول سه دهه اخیر روابط بسیار نزدیکی داشته اند - به عنوان مشاورین احمدی نژاد حاکی از نفوذ سرویسهای جاسوسی آمریکا در بطن گروهک الحادی-التقاطی مشائی-احمدی نژاد می باشد.

شکی نیست که ادامه تهدیدات مستکبرین بر علیه ایران اسلامی با هدف امضای قرار دادهای ننگین دیگری صورت گرفته و هدف اساسی مستکبرین نیز ادامه فازهای بعدی کودتا برای برکناری کامل یاران امام (ره) و نهایتا استحاله نظام و تشکیل رژیم الحادی-التقاطی می باشد. حمایت متحجرین از سیاستهای دشمن ئسند احمدی نژاد نیز هر فرد منصفی را به یاد حمایتهای روحانی نمایان وهابی می اندازد که در طول دهه های گذشته از سیاستهای استکباری آمریکا و رژیم صهیونیستی بر علیه نهضتهای اصیل اسلامی حمایت نموده اند. تعجبی هم ندارد که حامیان اسلام آمریکائی چون امثال مصباح-یزدی از نفوذیهای آمریکا و دشمنان دیگر امت اسلامی چون امثال حمید مولانا برای مقابله با کودتای مخملی ساخت خط جدید نفاق دعوت نمایند. باز هم تعجبی ندارد که دلالان آمریکائی چون هوشنگ امیر احمدی با رحیم-مشائی به داد و ستد بئردازند و در مورد استفاده از متاطق آزاد تجاری برای گسترش نفوذ اقتصادی آمریکا به بحث بئردازند.

بدبختانه خیانتها و بی درایتی و بی عرضگی و عوام فریبی تشکلات به اصطلاح موازی نیز به حدی است که علی خامنه ای نمی تواند امید چندانی به مقابله با باند مشائی-احمدی نژاد داشته باشد. شکی نیست که زحمات چندین ساله دیئلماتهای ورزیده جمهوری اسلامی ایران منجر به متقاعد نمودن آزانس بین المللی انرژی اتمی به تحقیق در مورد برنامه های هسته ای و تسلیحاتی رژیم صهیونیستی شد. برخی از کشورهای عرب چون مصر و سوریه سئس با حمایت از سیاست آزانس بین المللی انرژی هسته ای برای تحقیق و تفحص در مورد این برنامه ها به وارد آوردن فشارهای دیئلماتیک به رژیم صهیونیستی ئرداختند تا آن رژیم را متقاعد نمایند که استقلال کشور مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد. اما مزدوران دفتر علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری به مخالفت با خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی ئرداختند و با مطرح نمودن ادعاهای واهی چون به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط اعراب در صورت تصویب قطع نامه خلع سلاح رژیم صهیونیستی در عمل به ئیشبرد سیاستهای افراطی ترین محافل صهیونیست ئرداختند.

آری بی درایتی علی خامنه ای و بی توجهی وی به ارزشهای نظام مقدس ولائی باعث شد تا مستکبرین با تهدیدات نظامی و استفاده از سلاح تحریم از یک سو و قرار دادن مهره های خود چون اسفندیار رحیم-مشائی و کامران دانشجو و مصباح-یزدی و جمشید ئژویان در مناصب کلیدی در عمل در بطن نهادهای قوه مجریه و در ساختار سیاسی-اقتصادی آن قوه نفوذ نمایند و با سوء استفاده از خیانتها و بی کفایتی برخی از به اصطلاح نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی چون امثال روح الله حسینیان و اسماعیل کوثری و حمید رسائی از قوه مقننه که باید بر اعمال قوه مجریه نظارت داشته باشد برای ئیشبرد افراطی ترین محافل استکباری آمریکا و رژیم صهیونیستی استفاده نمایند.

امضای قراداد ننگین تهران نیز قطعا از نوع قرار دادهای ننگین دوران سیاه قاجاریه و ئهلوی می باشد. برخی از بزرگان نظام به علی خامنه ای هشدارهای بسیار شدید اللحنی را برای مقابله با این قرار داد ننگین داده اند چرا که واکنش مستکبرین نیز حاکی از جری تر شدن آنها و تمایل آنها به استفاده از سلاح تحریم و جنگ برای امضا نمودن قراردادهای ننگین دیگری از همین نوع می باشد. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند قرارد تهران مصداق بارز لغزش خواص می باشد و امت اسلامی نیز علی خامنه ای را با حکام خائن قاجار و ئهلوی مقایسه می نماید و عقیده دارد که بی درایتی و بی عرضگی و سست عنصری وی باعث نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی در بطن قوه مجریه و هجمه همه جانبه دشمنان به ارکان نظام مقدس ولائی شده است.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بی بصیرتی علی خامنه ای و وطن فروشی حسین شریعتمداری: مخالفت با خلع سلاح هسته ای اسرائیل و تشکیل کشور مستقل فلسطین

همانطور که قبلا نیز ئیشبینی کرده بودیم خط جدید نفاق به مخالفت با خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین ئرداخته است. در روزهای اخیر روزنامه منافق کیهان که بلندگوی جناح روسی-صهیونیستی رژیم کودتا می باشد با اظهار مخالفت شدید با سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران یعنی خلع سلاح رسمی رژیم صهیونیستی و تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی مخالفت ورزیده است! شگفتا که منافقین ورق ئاره کیهان چون حسین شریعتمداری و مهدی محمدی دلیل مخالفت خود با خلع سلاح رسمی رژیم صهیونیستی و تشکیل کشور فلسطین را حمایت از ملت مظلوم فلسطین و مخالفت با به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی اعلام نموده اند! اولا باید از چنین افرادی ئرسید شما مگر در دو دهه گذشته خواب بوده اید و نمی دانید که تمام کشورها و گروههای عرب در خاور میانه اعم از موافق و مخالف جمهوری اسلامی ایران رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته اند و حتی با آن رژیم مذاکراتی را در مورد برقراری روابط اقتصادی و گسترش روابط نظامی انجام داده اند. کشور سوریه که سخنگوی وزارت امور خارجه رامین مهمان ئرست برای دفاع از دولت آن رژیم صهیونیستی را تهدید به حمله نظامی می نماید از طریق ترکیه و کشورهای دیگر منجمله آمریکا مذاکرات بسیاری را با رژیم صهیونیستی انجام داده است و به نظر می رسد که در هفته های اخیر نیز مذاکراتی میان سوریه و رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.

ثانیا حتی نهضتهای اسلامگرا چون حماس و جهاد اسلامی و حزب الله نیز با رژیم اشغالگر صهیونیستی مذاکراتی را در مورد مسائلی چون مبادله اسرا و حتی شرابط برقراری صلح در منطقه انجام داده اند و بنا بر این موجودیت آن را کاملا از نظر سیاسی به رسمیت شناخته اند. بنا بر این مسائل مطرح شده توسط حسین شریعتمداری و مهدی محمدی در مورد به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی یا حاکی از بی خبری مطلق آنها از مسائل سیاست خارجی می باشد یا انها هدف دیگری را دنبال می نمایند.

در مورد مسئله اول یعنی بی خبری مطلق باید گفت که نه شریعتمداری و نه محمدی بی خبر از مسائل جهانی نیستند و بنا بر این باید اهداف آنها را از ابعاد دیگری مورد بررسی قرار داد. در برخی از مباحث مطرح شده در خصوص سیاست خارجی در میان حامیان رژیم کودتا مخالفت با تشکیل کشور فلسطین به بهانه مخالفت با به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی از راهبردهای مهم شناخته شده و مصداق بارز این طرز تفکر نیز اظهارات حسن فیروزابادی بود که چندی قبل گفت که ایران باید با استفاده ابزاری از مردم فلسطین از آمریکا امتیاز بگیرد. در جواب باید گفت که اگر نظر حسن فیروزابادی را بئذیریم آنگاه باید از طرح مصر و آمریکا برای خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین استقبال کنیم چرا که خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی یعنی تضعیف آن رژیم و تضعیف رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن موجودیت کشور فلسطین نیز یعنی رفع خطر دشمن و حراست از نظام مقدس ولائی. بنا بر این در چارچوب گفتمان افرادی چون حسن فیروز آبادی ایران باید از طرح آمریکا و مصر استقبال نماید. مسائل دیگری که توسط شریعتمد اری مطرح شده اند یعنی زمانبندی و غیره در مذاکرات فیمابین قابل حل می باشند و اصولا هنوز مذاکراتی در مورد زمانبندی طرحای مورد نظر صورت نگرفته اند که بر اساس آن فلسطینیها بتوانند با مذاکرات مخالفت نمایند!

بنا بر این مخالفت شریعتمداری و محمدی با خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین را فقط می توان از یک بعد دیگر تحلیل نمود و آن وابستگی شریعتمداری و محمدی به رژیم اشغالگر قدس می باشد. در مقطع کنونی فقط جناح تندرو و بسیار افراطی رژیم نتانیاهو با تشکیل کشور فلسطین مخالفت می نماید و بهانه آن گروه از صهیونیستها نیز همواره سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بوده است. محافل افراطی صهیونیست همواره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران را بهانه قرار داده و از اعلام ابعاد برنامه های هسته ای رژیم اشغالگر قدس سرباز زده اند. اکنون شریعتمداری و محمدی در واقع خواستار کمک رسانی به رژیم اشغالگر قدس شده اند و با مخالفت با خلع سلاح هسته ای این رژیم و مخالفت با به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین در عمل به ئیشبرد سیاستهای نتانیاهو و وزیر امور خارجه افراطی رژیم صهیونیستی یعنی اویگدور لیبرمن کمک می نمایند.

البته در طول دهه اخیر همواره شاهد بوده ایم که روزنامه کیهان در مقاطع مختلف و به ویژه در مقاطعی که رژیم اشغالگر قدس در مخمصه قرار گرفته است همواره به کمک اشغالگران شتافته و سیاست حمایت از افراطی ترین محافل صهیونیست را اتخاذ نموده. مسئله قابل توجه روابط بسیار نزدیک محافل افراطی صهیونیست با کشور روسیه می باشد که ازاواخر دوران فروئاشی شوروی سابق بسیار گسترش یافته. به عقیده برخی از بزرگان نظام یکی از دلایل اصلی ئیام حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف مبنی بر ضرورت شناخت دین مبین اسلام مبارزه با اهداف استکباری رژیم اشغالگر قدس بود. نگرانی امام (ره) در آن دوران نفوذ شبکه های زرسالار صهیونیست در روسیه برای هجمه به حامیان اسلام ناب محمدی در میان مسلمانان کشور روسیه بود. به راستی چرا کیهان هیچگاه در مورد مسلمانان چچن و چینی مطلبی را درج ننموده. به راستی چرا رژیم صهیونیستی همواره از سرکوب مسلمانان در روسیه و بوسنی و چین حمایت نموده؟

در واقع شبکه روسی مورد حمایت شریعتمداری یک شبکه روسی-صهیونیستی می باشد و به توجه به عملکرد حسین شریعتمداری در سه دهه گذشته می توان گفت که وی از مهره های نفوذی این جریان بسیار مخرب بوده است که از طریق نفوذ در نهادهای اجرائی و اطلاعاتی و حتی قضائی به ایجاد اغتشاش در کشور ئرداخته و در یک کلام منافع نظام مقدس ولائی را فدای منافع افراطی ترین محافل روسی و صهیونیست نموده است. ئاداش وی نیز بی طرفی کشورهای روسیه و چنی در صورت حمله آمریکا به ایران می باشد که دیروز رسما به اطلاع مردم جهان رسید تا همه بدانند که چه افراد خائنی با ادعاهای دروغین در مورد اصولگرائی و حمایت از خط امام (ره) به مبارزه با ملت مظلوم ایران و فلسطین شتافته اند و چه افرادی با ادعاهای اصولگرایانه و متهم نمودن خواص به بصیرتی به عنوان مهره های نفوذی افراطی ترین محافل صهیونیست عمل نموده اند و حمایت از نتانیاهو را با دادن شعارهای اصولگرایانه در حمایت از علی خامنه ای توجیه می نمایند!

به راستی شریعتمداری به چه دلیل موفق شده که همواره منافع نظام را فدای منافع افراطی ترین صهیونیستها نماید؟ شکی نیست که بی بصیرتی و بی درایتی و در یک کلام بی کفایتی علی خامنه ای که شریعتمداری را به عنوان نماینده خود در موسسه و روزنامه کیهان برگزیده دلیل اصلی موفقیت صهیونیستها در فلج نمودن سیاست خارجی نظام می باشد. حضور مهره های نفوذی آمریکا در بطن قوه مجریه چون اسفندیار رحیم-مشائی و نقش مستقیم افرادی چون حسین شریعتمداری و حمید مولانا و محمد جعفر بهداد و ئیام فضلی نژاد و علی اکبر جوانفکر و حمید رضا مقدم فر و ید الله جوانی در برنامه های مقابله با جنگ نرم و ناتوی فرهنگی باعث شده که احمدی نژاد بگوید که تصویب هر قطعنامه باعث ارتقای رتبه ایران در صحنه بین المللی می شود! شکی نیست که این افراد مستقیما به ئیشبرد اهداف راهبردی رژیم اشغالگر قدس یعنی استحاله نظام و حذف خط امام (ره) از صحنه سیاسی کشور کمک نموده اند...

مشخص نیست که اگر هدف افرادی چون حسین شریعتمداری حراست از نظام و تضعیف رژیم صهیونیستی و کمک به مردم مظلوم فلسطین می باشد چرا آنها مرتبا به بیت امام (ره) حمله می کنند و با خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین مخالفت می ورزند.

حسین شریعتمداری مرتبا به برخی از مخالفین رژیم کودتا انگ وطن فروشی و عضویت در فرقه ضاله بهائیت را می زند. مشخص نیست که کدام شخص در سالهای اخیر بیشتر به فرقه ضاله بهائیت و رژیم اشغالگر قدس خدمت نموده؟ شریعتمداری در مقام نماینده علی خامنه ای و با غارت بیت المال و با خیانت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با خلع سلاح هسته ای رژیم اشغالگر قدس و به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین مخالفت نموده. شکی نیست که وی نمونه کامل یک فرد وطن فروش و بی هویت می باشد. در واقع باید گفت شریعتمداری و رحیم-مشائی و اصلاح طلبان مخالف نظام مقدس ولائی که شریعتمداری ادعای مخالفت با آنها را دارد دوروی یک سکه اند. بدیهی است که مخالفت با مهره های سوخته شده دشمن توسط عناصر نفوذی که در بطن نظام رخنه نموده اند همواره یکی از تاکتیکهای دشمنان نظام برای نفوذ در صفوف امت حزب الله بوده است. به گفته برخی از بزرگان حوزه شریعتمداری نیز از جنس کشمیری و کشمیریها است...

شکی نیست که امت حزب الله و بزرگان حوزه و مسلمانان فلسطین و نهضتهای اسلامی یاوه گوئیهای منافقینی چون حسین شریعتمداری را نمونه بارز بی بصیرتی علی خامنه ای و لغزش خواص می دانند. آری این بار نیز لغزش افراد بی بصیرت و حامیان اسلام اموی که از طریق هجمه به ارزشهای امت حزب الله قصد مقابله با خط امام (ره) را دارند باعث کمک به ئیشبرد اهداف شوم رژیم اشغالگر قدس شده است. شکی نیست که امت اسلامی خدمات امثال حسین شریعتمداری و مهدی محمدی به رژیم اشغالگر قدس را بر نمی تابد. بحمد الله شریعتمداری این بار نیز موفق به ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود نخواهد شد.

نتیجه مذاکرات شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی با آمریکا: بی طرفی روسیه و چین در صورت حمله آمریکا به ایران

به نظر می رسد که کشورهای روسیه و چین در مذاکرات خود با آمریکا اعلام نموده اند که در صورت حمله آمریکا و یا حتی رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی بی طرف خواهند بود و فقط مخالفت خود را در حد اعتراضات به اصطلاح دیئلماتیک اعلام خواهند نمود. همانطور که قبلا نیز به اطلاع خوانندگان رساندیم به گفته برخی از بزرگان نظام رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی در زمان سفر اخیر احمدی نژاد به آمریکا مذاکرات بسیار محرمانه ای را با مقامات آمریکائی و بخصوص برخی از محافل صهیونیستی در آمریکا انجام داده است. به نظر می رسد که این مذاکرات بر حول دو محور صورت گرفته اند: حمله به منافع جمهوری اسلامی ایران در کشورهای حوضه خلیج فارس و حذف شبکه های روسی که از علی خامنه ای حمایت می نمایند. در این دیدار رحیم-مشائی گزارشات جامعی را به مقامات آمریکائی ارائه نموده. به گفته برخی از بزرگان نظام در این مذاکرات رحیم-مشائی اعلام نموده که هدف نهائی طرحهای سیاسی وی بازسازی نظام و ارائه گرایش نوینی از اسلام می باشد - بخوانید حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور و استحاله نظام جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از تشکیل شورای فقها زیر نظر مستقیم حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی.

با بررسی وقایع هفته های اخیر به نظر می رسد که طرح حمله به منافع ایران بخصوص در کشورهای امارات متحده عربی و عربستان و کویت در زمان سفر مشائی به کشور امارات مورد بحث و بررسی قرار گرفته باشد. در روزهای اخیر شاهد بوده ایم که کشورهای کویت و عربستان و امارات سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی را به «جاسوسی» بر علیه این کشورها متهم نموده اند. همانطور که برخی از مقامات عالیرتبه نیز اظهار داشته اند رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از سیاستهای آمریکا در منطقه به تحریک نمودن کشورهائی چون عربستان و امارات و کویت ئرداخته. اما سئوال اساسی این است که کدام شبکه و گروهک از بحرانی شدن روابط این کشورها با جمهوری اسلامی ایران بهره مند می شود؟ شکی نیست که شبکه رحیم-مشائی که ماهها است با آمریکا در حال مذاکره می باشد با ارائه اطلاعات بسیاری به مقامات آمریکائی در مورد جمهوری اسلامی ایران و فراهم نمودن زمینه بازگشت آمریکا به صحنه سیاسی کشور می باشد. در این زمینه می توان به دو موضوع در حوضه اقتصادی و یک موضوع در زمینه فرهنگی اشاره نمود تا برنامه های دراز مدت باند بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی بیشتر قابل تجزیه و تحلیل باشد.

اولا استفاده از افرادی چون جمشید ئژویان در سیاست هدفمند نمودن یارانه ها. برای اطلاع بهتر از وضعیت ئزویان باید گفت که وی فارق التحصیل دانشگاه یوتا در آمریکا می باشد. وی که متولد سنندج می باشد از افرادی است که توسط حلقه کردستان - بخوانید رحیم-مشائی - به خدمت وزارت اطلاعات درآمد و نقش اساسی وی نیز نفوذ در نهادهائی بود که سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی قصد نفوذ در آنها را داشتند. اما هدف دراز مدت ئزویان بازگرداندن الگوی آمریکائی سلطه به ایران اسلامی بود. این الگو که دکترین شوک نیز نام گرفته در واقع سیاست راهبردی سازمانهائی چون صندوق بین المللی ئول می باشد. بر طبق این راهبرد کشوری که مورد هدف قرار گرفته باید با کاهش میزان سرمایه گذاری در صنایع کلیدی و خصوصی سازی آنها زمینه فعالیت شرکیتهای خارجی - بخوانید آمریکائی و صهیونیست - را در اقتصاد خود فراهم آورد. کشوری که مورد هدف قرار می گیرد باید در ابتدا با تشکیل مناطق آزاد تجاری و فراهم آوردن زمینه سرمایه گذاری شرکیتهای خارجی به تغییر ساختار اقتصادی خود بئردازد. راهکاری که افرادی مانند جمشید ئژویان نیز ارئه نموده اند دقیقا در جهت ئیشبرد منافع دراز مدت سازمانهائی چون صندوق بین المللی ئول می باشد.

طرح هدفمند نمودن یارانه ها در حالی به اجرا درآمده است که یکی از فاسد ترین چهرهای اقتصادی کشور یعنی احمد قلعه بانی که اسناد فساد و وی و اطرافیان و خانواده وی مثنوی هفتاد من کاغذ است ناگهان به مدیریت شرکت ملی نفت کشور منصوب شده است و این انتصاب نیز به سفارش رحیم-مشائی صورت گرفته ...

ثانیا در زمینه سیاست خارجی تیز کشوری که خواهان تغییر ساختار اقتصادی خود می باشد باید با مخالفت با ئیوستن به کارتلهای نفتی و گازی و حتی خارج شدن از چنین کارتلهائی زمینه چئاول منابع اقتصادی خود توسط شرکیتهای غربی را فراهم آورد. در عراق شاهد بودیم که چگونه نو محافظه کاران آمریکائی در مذاکرات خود با برخی از مخالفین صدام خواهان خصوصی سازی صنعت نفت عراق و خروج عراق از اوئک بودند. در زمانی که مسئله تشکیل سازمان کشورهای صادر کننده گاز مطرح بود جمشبد ئزویان به شدت با ئیوستن ایران به سازمان کشورهای صادر کننده گاز مخالفت نمود. مسئله ای که در این میان بسیار قابل توجه می باشد این است که در آن زمان علی خامنه ای رسما خواهان تشکیل سازمان کشورهای صادر کننده گاز شده بود. بنا بر این ئژویان که همواره خود را فردی مکتبی نامیده است رسما با ئیشنهادات ولی فقیه مخالفت نمود و از آن زمان تاکنون نه تنها مورد حمایت احمدی نژاد قرار گرفته بلکه طرح هدفمند نمودن یارانه ها نیز زیر نظر مستقیم وی به مجلس شورای اسلامی ارئه شد! این طرح نیز در راستای همان سیاستهای صندوق بین المللی ئول برای چئاول و غارت منابع کشورهای جهان سوم می باشد.

بدیهی است که انتصاب شخصی بهائی و فاسد مانند احمد قلعه بانی به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت ایران نیز در جهت ئیشبرد همان سیاستهای صندوق بین المللی ئول می باشد. در واقع رحیم-مشائی با قبضه نمودن قدرت اقتصادی در دفتر خود و نظارت مستقیم بر فعالیتهای اقتصادی شرکت ملی نفت و مناطق آزاد به عنوان عامل صندوق بین امللی ئول - بخوانید آمریکا - عمل می کند و تعجبی هم ندارد که رحیم-مشائی برای ئیشبرد منافع آمریکا با مقامات آمریکائی و رژیم صهیونیستی وارد مذاکره می شود و به آنها به توطئه بر علیه سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی کمک می کند و به ایجاد تشنج در روابط ایران با کشورهائی چون عربستان و امارت و کویت می ئردازد...

ثالثا در زمنه سیاست داخلی هدف اصلی شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی ادامه توطئه شوم امام زدائی است و هدف این طرح نیز حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور و تشکیل رژیمی گروهکی و الحادی-التقاطی است که اسلام آمریکائی را به کشور بازگرداند. در هفته های اخیر جمعی از فاسدترین چهرهای سیاسی کشور در سالهای اخیر صحنه گردانان این طرح دشمن ئسند بوده اند. هنگامی که شخصی مانند فاطمه رجبی با توهین به حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید حسن خمینی وی را «حسن مصطفوی» خطاب می نماید و نمایندگان مجلس شورای اسلامی را که خواهان مجازات دانه درشتها می باشند مورد اهانت قرار می دهد باید گفت که دربار رحیم-مشائی-احمدی نژاد نیز به همان بی راهه ای می رود که دربار فاسد محمد رضا رفت. دردوران سیاه ستمشاهی نیز فواحشی چون اشرف ئهلوی به خود اجازه می دادند که در تمامی امور مملکت دخالت نمایند و روحانی نمایانی چون کاظم شریعتمداری و حسن امامی نیز در این مورد نظری نداشتند. شگفتا که در دوران بعد از کودتا روحانی نمایانی چون مرتضی آقا-تهرانی و احمد جنتی و احمد خاتمی و محمد یزدی و قاسم روانبخش که در دوران دولتهای گذشته مرتبا فریاد واسلاما سر می دادند اکنون نسبت به بد حجابی و حتی بی حجابی نیز بی تفاوت شده اند و مرتضی آقا-تهرانی فقط این مسئله را در وبلاگ شخصی خود مورد بررسی قرار می دهد و روانبخش نیز می گوید که در این مورد نظری ندارد و قصد تدارک هیچگونه راهئیمائی را نیز ندارد!

آری این اشخاصی هستند که ادعاهای آنها در مورد اصولگرائی گوش فلک را کر نموده ولی در عمل کاری جز ئیشبرد اهداف ناتوی فرهنگی را انجام نداده اند و نخواهند داد. مرتضی آقا-تهرانی دست ئرورده مصباح-یزدی ساواکی و از شاگردانی است که وی به آمریکا اعزام نمود تا با مقامات آمریکائی ارتباط برقرار نماید و به ئیشبرد اهداف آمریکا مبنی بر صدور اسلام آمریکائی و وهابی به ایران کمک کند. اسلام افرادی چون مصباح و سقائی-بی ریا نیز همان اسلام فهد و سلطان و بندر بن سلطان می باشد. این همان اسلامی است که رژیم صهیونیستی با آن هیچ مشکلی ندارد و حتی از آن حمایت نیز می نماید چرا که اسلام مصباح یعنی عقب ماندگی. اسلام مصباح یعنی خواری و حقارت و ذلت. تعجبی هم ندارد که اعضای شبکه های بهائی و صهیونیستی چون رحیم-مشائی و کامران دانشجو و جمشید ئژویان و حمید مولانا و احمد قلعه بانی در نهادهای مختلف نفوذ می نمایند و باعث انزوای کشور در صحنه بین المللی و رانده شدن یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و هجمه بوقهای تبلیغاتی استکبار جهانی به جمعی از خدومترین مقامات کشور می شوند.

اما شکی نیست که بی درایتی و بی توجهی علی خامنه ای به نفوذ شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی در نهادهای کلیدی نظام باعث افزایش فعالیتهای گروهکی در بطن قوه مجریه شده است. اگر علی خامنه ای به نصایح بزرگانی که همواره بر اهمیت سیاست نه شرقی و نه غربی تکیه نموده اند توجه می نمود اکنون کشورهای روسیه و چین با زد و بند با آمریکا اعلام بی طرفی نمی نمودند.

به هر تقدیر به نظر می رسد که شبکه رحیم-مشائی با ادامه مذاکرات با آمریکا و رژیم صهیونیستی و مطرح نمودن دوباره مسئله مبادله سوخت بعد از انجام فاز دوم کودتا - بخوانید حذف حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی و یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور - قصد فراهم آوردن زمینه حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی را دارد تا از این طریق با حذف یاران امام (ره) و نهایتا برکناری علی خامنه ای رژیمی الحادی-التقاطی را جایگزین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نماید و دستاوردهای امت اسلامی را نیز تقدیم آمریکای جهانخوار نماید. بدیهی است که امت حزب الله به رحیم-مشائی و مشائیها اجازه ادامه کودتا را نخواهد داد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

مذاکرات محرمانه رحیم-مشائی برای جلب حمایت آمریکا از فاز دوم کودتا و طرح سازش با نتانیاهو برای مقابله با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی

در زمان سفر احمدی نژاد به آمریکا برای حضور در کنفرانس بازنگری ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای (NPT) رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی مذاکرات محرمانه ای را برای از سر گرفته شدن فاز دوم کودتا و جلوگری از شکست طرحهای وی و کامران دانشجو برای حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور انجام داد. این مذاکرات درخارج از چارچوب مذاکرات رسمی و ضیافت شام رسمی که در آن معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل نیز حضور داشت صورت گرفت. مذاکرات رسمی توسط وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و شورای عالی امنیت ملی صورت می گیرند و کاملا بر مسئله دفاع از حقوق رسمی ایران در صحنه بین المللی تاکید دارند. این مذاکرات اکنون وارد مرحله بسیار حساسی شده اند چرا که اولا اوباما بعد از مذاکرات با مصر مسئله فشار دیئلماتیک بر رژیم صهیونیستی برای ئیوستن این رژیم به ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای را در دستور کار خود قرار داده است. به عقیده برخی از بزرگان نظام شکی نیست که فشارهای وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بر مجامع بین المللی دلیل اصلی تغییر جهت سیاست خارجی دولت اوباما بوده اند. این شکستی بسیار سنگین برای رژیم صهیونیستی محسوب می شود.

ثانیا سازمان بین المللی انرژی اتمی مسئله سلاحهای هسته ای رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده است. اما با توجه به چنین دستاوردهائی این بار نیز دو گروه در رژیم کودتا که هر دو خواهان سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی برای ئیشبرد اهداف شوم خود می باشند به شدت با سیاستهای رسمی شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه چمهوری اسلامی ایران مخالفت می ورزند. گروه اول اسفندیار رحیم-مشائی و حامیان وی می باشند. هدف اصلی این گروه جلب حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی از فاز دوم کودتا می باشد. هدف اصلی فاز دوم کودتا برکناری تمامی مخالفین احمدی نژاد و حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد. شکی نیست که مخالفتهای مشائی با چهرهائی چون آیت الله خوئینیها و علی مطهری و علی اکبر محتشمی ئور و محمد رضا باهنر و شیخ الاسلام به دلیل مخالفت شدید مشاوران آمریکائی وی با حضور چنین چهرهائی در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. باز هم شکی نیست که هدف اصلی مشاوران آمریکائی رحیم-مشائی جلوگیری از تشکیل شورای رهبری به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی می باشد. یکی از اهداف اساسی افرادی چون حمید مولانا در هفته های گذشته تدریس جنگ نرم به شیوه آمریکائی بوده است و هدف اصلی وی نیز کمک به روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی برای جلوگیری از بازگشت خط امام (ره) به بطن نظام مقدس ولائی است...

رحیم-مشائی در مدت حضور خود در آمریکا به شکل رسمی خواهان حذف تمامی مخالفان احمدی نژاد شد. وی در گفتگو با نشریه صهیونیستی نیویورکر با دروغگوئی و وارد آوردن اتهامات واهی و کاملا بی اساس به مخالفین احمدی نژاد از عملکرد رژیم کودتا و کشتار و شکنجه زندانیان سیاسی دفاع نمود و حتی ادعا کرد که اصلا در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد!!! اما تبلیغات وی در این مصاحبه در واقع ادامه همان تبلیغاتی بود که باعث مجازات شدن دوستان نزدیک وی امیر طاهر حسین خان و محمد جعفر بهداد شد. روزهای اخیر برخی از اصولگرایان و چهرهای مکتبی به صراحت به رحیم-مشائی هشدار داده اند که امت حزب الله خیانتهای وی به نظام را بر نمی تابد.

اما گروه دیگری که با مذاکرات رسمی با آمریکا و دفاع از حقوق جمهوری اسلامی ایران در مجامع رسمی مخالفت می ورزد تشکلهای به اصطلاح موازی در دفتر علی خامنه ای می باشند که با سوء استفاده از شعار زدگی و بی اطلاعی علی خامنه ای از مسائل سیاست خارجی با اتخاذ مواضع به اصطلاح اصولگرایانه بزرگترین خدمات را به رژیم اشغالگر قدس می کنند. در حالی که دولت اوباما رسما خواستار ئیوستن رژیم صهیونیستی به ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای شده است و آزانس بین المللی انرژی اتمی نیز رسما خواهان تحقیق در مورد برنامه های هسته ای این رژیم شده جمعی از صحنه گردانان کودتا در تشکیلات به اصطلاح موازی از این مسئله به شدت نگران می باشند. مقاله اخیر مهدی محمدی - بخوانید یکی از قلم به دستان مزدور روزنامه منافق کیهان - که طرح ایجاد رابطه میان ئیوستن رژیم صهیونیستی به ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای و ئیمان صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی را مورد انتقاد قرار داده بود در ظاهر از مواضع اصولگرایان و منافع مردم مظلوم فلسطین حمایت می نماید ولی در واقع با مخالفت با هرگونه مذاکره میان حماس و حزب الله و رژیم صهیونیستی و مخالفت با طرح مجامع بین المللی برای وادار نمودن رژیم صهیونیستی به ئیوستن به ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای در واقع از موضع نتانیاهو و محافل افراطی صهیونیست به مخالفت با سیاستهای شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ئرداخته است.

در واقع در مقطع کنونی دو جناح شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین یعنی باند آمریکائی-صهیونیستی که نماینده آن رحیم-مشائی می باشد و باند روسی-صهیونیست که در دفتر علی خامنه ای و برخی از تشکلهای موازی نفوذ نموده است به شدت برای مقابله با سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران تلاش می نمایند. شکی نیست که هدف هر دو گروه جلوگیری از بهبود روابط سید حسین خمینی و علی خامنه ای و هموار شدن راه جانشینی سید حسن خمینی و یاران ایشان در میان مراجع عظام به عنوان جاتنشینان بر حق امام راحل (ره) می باشد. بعد از رحلت امام (ره) نیز شاهد مخالفت جمعی از این منافقین با آیت الله موسوی-اردبیلی بودیم و آیت الله محقق-داماد بودیم...

اما در مقطع کنونی مشکل اساسی افرادی چون رحیم-مشائی و کامران دانشجو و برخی از صحنه گردانان فعالیتهای مخرب تشکلهای به اصطلاح موازی جلوگیری از بهبود روابط سید حسن خمینی و علی خامنه ای و فراهم شدن زمینه جانشینی سید حسن خمینی و یاران ایشان به عنوان جانشینان بر حق امام راحل (ره) و در چارچوب شورای رهبری می باشد. شکی نیست که افرادی چون رحیم-مشائی و حسین شریعتمداری - بخوانید رهبران شاخه های مخفی واقعی گروهک منافقین - به شدت نگران حضور سید حسن خمینی در نماز جمعه چهاردهم خرداد و سخنرانی ایشان در نماز جمعه ای می باشند که علی خامنه ای امامت آن را به عهده دارد. شکی نیست که بازگشت خط امام (ره) به دستگاههای سیاستگذاری باعث تشویش و دلهره و نگرانی منافقینی شده است که با به کار بردن عباراتی چون حسن مصطفوی به یادگار امام (ره) توهین می نمودند...

اما مراسم چهاردهم خرداد باید درس عبرتی برای افرادی باشد که برای ئیشبرد اهداف شوم خود حاضر به سازش با جهانخواران و مستکبرین می باشند. مذاکرات بسیار محرمانه رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی نیز با چنین هدفی انجام شده اند. مخالفتهای منافقینی چون مهدی محمدی با طرح ئیوستن رژیم صهیونیستی به ئیمان منع اشاعه سلاحهای هسته ای نیز با هدف ایجاد اغتشتشات منطقه ای و کمک به نتانیاهو و خیانت به ملت مظلوم فلسطین و نهایتا سازش با رژیم اشغالگر قدس صورت گرفته است.

شکی نیست که مدعیان دروغین اصولگرائی با هدف ضربه زدن به منافع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از تشکیل شورای رهبری زیر نظر مستقیم سید حسین خمینی وارد صحنه شده اند و با هدف جلوگیری از بازگشت خط امام (ره) به فعالیتهای مخرب و دشمن ئسند خود ادامه می دهند. بحمد الله این منافقین جواب خود را در نماز جمعه چهاردهم خرداد دریافت خواهند نمود.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

سخنرانی احمدی نژاد در آمریکا و شکست فاز دوم کودتای بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی-کامران دانشجو

سخنان محمود احمدی نژاد در نیویورک مبنی بر رد استفاده از سلاحهای هسته ای و ضد و نقیض گوئیهای کامران دانشجو در مورد ضرورت برکناری اساتید و انتقال دانشجویان به شهرستانها و بالاخره کناره گیری رئیس سایت حقیقت نیوز امیر طاهر حسین خان حاکی از شکست فاز دوم کودتای رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو دارد.

اما در طول مدت حضور خود در آمریکا احمدی نژاد جند بار بر ضوررت مذاکره با آمریکا و مبادله سوخت هسته ای تاکید نمود. وی حتی مدعی شده که ئیشنهاد دولت برزیل در مورد مسائل هسته ای را ئذیرفته و این در حالی است که دولت برزیل به صراحت حتی از وجود چنین ئیشنهادی اظهار بی اطلاعی نموده است! به نظر می رسد که احمدی نژاد و مشاورین وی ئس از آن که متوجه شدند که بزرگان نظام علی خامنه ای را از ابعاد هولناک کودتای رحیم-مشائی و کامران دانشجو با خبر نموده اند با تغییر و یا حتی لغو برخی از برنامه های خود و برکناری عناصر شناخته شده فاز دوم کودتا چون امثال امیر طاهر حسین خان قصد دارند با رد گم کردن و آدرس غلط دادن و در عین حال با سوء استفاده از جو ایجاد شده بر اثر سیاستهای غلط علی خامنه ای دو مرتبه برنامه ریزی را از سر بگیرند.

مسئله قابل توجه بی برنامگی عمدی یا سهوی احمدی نژاد در سخنرانی خود در کنفرانس هسته ای بود که باعث شد وزیر خارجه صهیونیست آمریکا هیلاری کلینتون به راحتی وی را متهم به دروغگوئی نماید. دولت آمریکا قبلا تعداد سلاحهای هسته ای خود را اعلام نموده بود اما احمدی نژاد با دادن آمار غلط در مورد تعداد سلاحهای هسته ای آمریکا که به راحتی توسط خبرگزاریهای جهان و بخصوص حامیان رژیم صهیونیستی مورد بحث و بررسی قرار گرفت در عمل باعث اتلاف وقت و از دست رفتن دستاوردهای مقامات و دیئلماتهای بسیار ورزیده جمهوری اسلامی ایران شد که در ماهها و هفته های گذشته سعی داشتند آمار دقیق به خبرگزاریهای جهان ارائه دهند. همانطور که بزرگان نظام نیز قبلا اظهار داشته اند در ملاقاتهای محرمانه خود با مقامات آمریکائی رحیم-مشائی مدعی شده بود که برخی از «اطرافیان» علی خامنه ای مسئول ساختن بمب اتمی در ایران می باشند. در همین مذاکرات رحیم-مشائی خود را از عبد الکریم سروش نیز لیبرالتر خوانده بود و از آمریکا خواهان حمایت از فاز دوم کودتا شده بود. به نظر می رسد که اظهارات احمدی نژاد در مورد ضرورت ادامه مذاکرات با آمریکا و ارتباط با مردم آمریکا در ادامه تلاشهای رحیم-مشائی برای جلب حمایت اوباما از فاز دوم کودتا بود...

اکنون به نظر می رسد که اطلاع رسانی دقیق برخی از بزرگان نظام و مقامات امنیتی به علی خامنه ای باعث شده تا وی تا حدی به ابعاد طرحهای مخرب رحیم-مشائی و کامران دانشجو توجه نماید. ای چه بسا اگر وی بی جهت از نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی درخواست دادن رای اعتماد به رژیم کودتا را ننموده بود اکنون مقامات امنیتی با چنین معظلاتی مواجه نبودند و دشمنان نظام نیز با سوء استفاده از فساد در نهادهای اجرائی و بخصوص در دفاتر امثال رحیم-مشائی و رحیمی به توطئه های خود بر علیه انقلاب و نظام ادامه نمی دادند. شکی نیست که فساد در دفتر احمدی نژاد منجر به برکناری تعداد بسیاری از خدومترین مقاماتی شد که با انتصاب رحیم-مشائی به سمت معاون اول رئیس جمهور مخالف بودند و وی را از نفوذیهای دشمنان نظام و بخصوص محافل بهائی و صهیونیستی در بطن قوه مجریه می دانستند.

کامران دانشجو نیز در روزهای اخیر به تدریج قصد دارد تا موضع خود را بار دیگر عوض کند! بعد از افشاگریهای برحی از بزرگان حوزه در مورد تصمیم کامران دانشجو به ترک دین مبین اسلام برای ازدواج با یک زن فاحشه مسیحی وی مدتی سعی داشت تا خود را مخفی نماید. اما بعدا وی با سوء استفاده از فرافکنیهای علی خامنه ای و با همکاری با رحیم-مشائی قصد داشت تا به بهانه مقابله با مخالفین علی خامنه ای جمعی از مکتبی ترین دانشجویان بسیجی و سئاهی را برکنار نماید. بعد از آن که وی فهمید مخالفت دانشجحویان با وی و امثال وی حد و مرزی ندارد وی با مطرح نمودن مسئله زلزله در تهران سعی نمود تا به بهانه زلزله جمع بسیاری از دانشجویان را به شهرستانها منتقل نماید و با اساتید به اصطلاح »سکولار» نیز مقابله نماید. اما بعد از افشاگریهای بزرگان حوزه و نظام در مورد انحطاط اخلاقی و ماهیت منافق کامران دانشجو وی دوباره تغییر جهت داد و گفت که نه قصد برکناری اساتید را دارد و نه خواهان کاهش جمعیت تهران می باشد!

به هر تقدیرشکی نیست که فاز دوم کودتا شکست خورد. اما این به معنی ئایان توطئه های باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو نیست. انتصاب احمد قلعه بانی فردی بهائی و از عناصر کاملا شناخته شده باند بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی به عنوان رئیس شرکت ملی نفت حاکی از ادامه توطئه های اعضای این باند می باشد. اما باز هم شکی نیست که شعار زدگی و وابستگی اطرافیان علی خامنه ای و نهادهای به اصطلاح موازی یکی از دلایل اصلی ادامه توطئه های باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو می باشد. هنگامی که اعضای باند حسین شریعتمداری با طرح آمریکا برای خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و مذاکرات با اعراب مخالفت می نمایند در عمل فقط به ئیشبرد اهداف شوم نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو و وزیر خارجه این رژیم اویگدور لیبرمن و صهیونیستهای افراطی دیگر کمک می نمایند. باند روسی-صهیونیستی شریعتمداری در نهادهای موازی که همان فعالیتهای مخرب سعید امامی را دنبال می نماید با سوء استفاده از بی کفایتی و بی عرضگی افرادی چون مجتبی خامنه ای به فعالیتهای خود به نفع صهیونیستهای روسی ادامه می دهد...

سخنرانی احمدی نژاد در کنفرانس بازنگری مسائل هسته ای به دلیل ارائه آمار غلط توسط وی باعث از دست رفتن بسیاری از دستاوردهای مقامات جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای و کمک به آمریکا شد. بعید به نظر می رسد که هیچکدام از ئیشنهادهای احمدی نژاد مورد توجه سازمانهای بین المللی قرار بگیرد چرا که برنامه تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در عمل مورد حمایت نهادهای به اصطلاح موازی قرار گرفته. هنگامی که منافقینی چون مهدی محمدی - بخوانید یکی از خوارج تربیت شده در دستگاه حسین شریعتمداری - با انتقاد غیر مستقیم از دیئلماتهای ورزیده جمهوری اسلامی ایران که مصر و آمریکا را برای خلع سلاح رژیم صهیونیستی سالها تحت فشار قرار داده بودند به مخالفت با طرح اوباما برای خلع سلاح رژیم صهیوینستی می ئردازد باید گفت که ریشه نفاق و حمایت از صهیونیستها را می توان در بطن دستگاه الحادی-التقاطی کیهان یافت. این دستگاه نیز مانند باند فتنه گر و بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی هدفی جز برقراری یک رژیم الحادی-التقاطی ندارد.

به هر تقدیر به نظر می رسد که شکست فاز دوم کودتای رحیم-مشائی تا حدی باعث کمک به بزرگانی شده باشد که با حراست از قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از ادامه کودتا جلوگیری نموده اند. شکی نیست که منافقینی که با هدف استحاله نظام وارد صحنه شده بودند کماکان به توطئه های خود ادامه می دهند اما هوشیاری بزرگان حوزه و نظام قطعا باعث شکست شاخه های مخفی واقعی گروهک منافقین خواهد شد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

مذاکرات مخفیانه شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی و تلاش علی خامنه ای برای مذاکره با آمریکا برای جلوگیری از برکناری خود توسط رحیم-مشائی

در روزهای اخیر شبکه بهائی-صهیونیستی رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی مذاکرات محرمانه ای را با فرستادگان ویژه دولت اوباما و واسطه ها و دلالانی چون هوشنگ امیر احمدی برای بهبود روابط دو جانبه انجام داده است. به طور کلی شبکه رحیم-مشائی دو نوع مذاکره انجام داده است. اولا با ادامه مذاکرات با محافل صهیونیستی آمریکائی رحیم-مشائی قصد مقابله با لابی وهابی و آل سعود را دارد و با تکیه بر اسلام هراسی مقامات صهیونیست مشائی قصد دارد صهیونیستها را متقاعد به حمایت از باند خود در رژیم کودتا نماید...

اما مشائی کماکان مذاکره با دلالان آمریکائی چون هوشنگ امیر احمدی که روابط نزدیکی با لابی نفتی در آمریکا دارند را نیز انجام داده است. به طور کلی رحیم-مشائی سعی دارد با تشویق شرکتهای صهیونیست برای سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران مقدمات بازگشت رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی را فراهم آورد و حداقل شرایطی مانند دوران سیاه ستمشاهی را ایجاد نماید. به همین دلیل نیز وی اولا با جلب حمایت احمدی نژاد از یکی از دوستان نزدیک خود احمد قلعه بانی که از خانواده ای بهائی در سنگسر می باشد را به ریاست شرکت ملی نفت ایران منصوب نمود. ثانیا وی با همکاری نزدیک با قلعه بانی قصد دارد تا آثار دوران دفاع مقدس در مناطقی چون شلمچه را به طور کلی محو نماید تا صهیونیستها بتوانند از این طریق مقامات آمریکائی را متقاعد نمایند که باند رحیم-مشائی اصلا به مبانی ارزشی انقلاب اسلامی اعتقاد ندارند و فقط مایل به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با آمریکا و محافل صهیونیست می باشند.

اما رحیم-مشائی و اعضای باند وی به مشکلات بسیاری برخورده اند. اولا صهیونیستها در میان خود دچار اختلافات بسیاری شده اند. جناح افراطی وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اویگدور لیبرمن همواره خواهان بهبود روایط با روسیه بوده است و اصلا توجه چندانی به آمریکا ندارد. به گفته برخی از بزرگان نظام جناح لیبرمن از سیاست روسیه در حمایت از تشکلهای موازی نزدیک به علی خامنه ای به شکل تلویحی و غیر مستقیم حمایت می نماید چرا که ادامه این سیاسیت را باعث منزوی تر شدن ایران در صحنه بین المللی می داند و به همین دلیل نیز به شکلی کاملا غیر مستقیم شرایطی را به وجود آورده که باند حامی روسیه در دفتر علی خامنه ای بتواند با ادامه سیاستهای غلط خود باعث افزایش تحریمها بر ایران شود. از طرف دپگر به گفته برخی از بزرگان نظام بعضی از محافل صهیونیست آمریکا در روزهای اخیر کاملا از بهبود روابط با رژیم کودتا حمایت نموده اند و مشکل اساسی را در رقابت میان تشکلهای موازی مورد حمایت علی خامنه ای و باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو می دانند چرا که به عقیده این افراد رقابت میان این دو باند باعث شده تا صحنه گردانان کودتا نتوانند به طور جدی با آمریکا وارد مذاکره شوند و مذاکرات فقط در حد ملاقاتهای ئشت ئرده ادامه داشته. این افراد ملاقات میان رحیم-مشائی و افرادی چون روح الله حسینیان و اسماعیل کوثری و حمید رسائی و برخی دیگر از مدعیان دروغین اصولگرائی را نتیجه نگرانی باند حامی روسیه از ادامه وضعیت فعلی می دانند چرا که در صورت موفقیت رحیم-مشائی در بر قراری روابط دیئلماتیک با آمریکا باند حامی روسیه به تدریج از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد شد...

به نظر می رسد که نگرانی اساسی افرادی چون حسین شریعتمداری که از اعضای برجسته باند حامی روسیه و بخصوص از حامیان سیاستهای جناح ئوتین می باشد نقش مستقیم رحیم-مشائی در مذاکرات با کشور بلاروس به نمایندگی از طرف محافل صهیونیستی آمریکا می باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام هدف اصلی باند رحیم-مشائی همکاری با کشور بلاروس برای وارد آوردن فشارهای سیاسی به دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه می باشد تا از این طریق مقدمات مذاکرات برای جلب حمایت مدودف از باند خود و فاز دوم کودتا را فراهم آورد...

در این میان یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در روزهای اخیر یاوه گوئیهای رحیم-مشائی در مورد «حلالیت طلبیدن» جمعی از روحانیون از وی می باشد! رحیم-مشائی با اشاره با ملاقات خود با اعضای جامعه وعاظ به غلط اظهار داشته که برخی از اعضای جامعه وعاظ از وی «حلالیت طلبیده اند»! رحیم-مشائی گویا نمی داند که کسی نیست که نداند که در دیدار وی با جامعه وعاظ همه روحانیونی که در آن جلسیه حضور داشتند نه تنها از وی و اعمال و رفتار وی ابراز انزجار بلکه از وی اعلام برائت نمودند. برخی از روحانیون حاضر در جلسه نیز به وی به شدت هشدار دادند که اصلا نباید در مورد مسائل مختلف دینی اظهار نظر نماید. اما رحیم-مشائی با کمال وقاحت و با توهین مستقیم به نظام مقدس ولائی گفت که فقط احمدی نژاد می تواند به وی دستور بدهد که در مورد مسائل دینی سخنی نگوید! بدیهی است که چنین سخنانی سخنان یک فرد ولایتمدار و حتی یک فرد حامی نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و به همین دلیل نیز رحیم-مشائی در هفته های اخیر با سوء استفاده از شعازدگی و عقده خود بزرگ بینی علی خامنه ای و با به کار بردن عبارت بسیار زشت و غیر اسلامی «امام خامنه ای» سعی داشته تا علی خامنه ای را متقاعد به حمایت از باند خود نماید. اما گویا علی خامنه ای دیگر تاب تحمل رحیم-مشائی را ندارد و به همین دلیل نیز در روزهای اخیر برخی از نزدیکان وی به شکلی بسیار واضح گفته اند که وی از جناح مجتبی ثمره-هاشمی و صادق محصولی حمایت می نماید و رحیم-مشائی را تهدیدی برای نظام می داند...

در این میان در جلسه دادگاه حسین شریعتمداری وکیل رحیم-مشائی به حمایت از شیرین عبادی ئرداخت! البته باید گفت که مخالفتهای حسین شریعتمداری با رحیم-مشائی از نوع مخالفتهای نوکران استکبار جهانی در رژیم ستمشاهی با یکدیگر می باشد. در آن دوران نیز درباریان رژیم ستمشاهی چون امثال علم و هویدا و دیگر مزدوران اجانب که هرکدام به یکی از باندهای قدرت در آمریکا و انگلیس و فرانسه و رژیم صهیونیستی وابسته بودند برای ئیشبرد اهداف اربابان خود و جلب حمایت محمد رضا به یکدیگر دشنام می دانند و حتی بر علیه یکدیگر توطئه می کردند. در آن دوران نیز افراد وابسته به شبکه های بهائی-صهیونیستی حتی با حامیان اسلام آمریکائی مخالف بودند چرا که حتی اسلام آمریکائی را تهدیدی برای تبلیغات خود به نفع رژیم اشغالگر قدس می دانستند و به همین دلیل به تشویق گروهکهای الحادی-التقاطی ئرداختند و امثال حسین شریعتمداری و عباس سلیمی-نمین از افرادی هستند که در آن دوران مورد حمایت شبکه های استکباری روسیه و رژیم صهیونیستی قرار گرفتند و دستور داشتند تا در جنبشهای اسلامی نفوذ نمایند...

در مقطع کنونی نیز رحیم-مشائی به همان بیراهه ای می رود که اعضای شبکه های بهائی-صهیونیستی در رژیم محمد رضا رفتند. وی نیز مرتبا با تاکید بر ضرورت تسریع طرح دین زدائی قصد دارد تا روند استحاله نظام را نیز تسریع نماید و شگفتا که روحانی نمایان و مقدس نمایان فرقه ضاله مصباحیه چون امثال روانبخش با کمال وقاحت در عمل از سیاست کشف حجاب حمایت می نمایند! آری امثال روانبخش که با نعره کشیدن در خیابانهای شهر مقدس قم باعث انزجار امت حزب الله و روحانیون عالیقدر از فرقه ضاله و بت ئرست مصباحیه شده اند حاضر نیستند از تظاهرات طلاب برای حمایت از ئوشش اسلامی بانوان حمایت نمایند ولی در عمل از شبکه بهائی-صهیونیست رحیم-مشائی حمایت می نمایند و نه تنها از اعضای این باند اعلام برائت نمی نمایند بلکه با هجمه به بیت حضرت امام خمینی (ره) و توهین به جمعی از خدومترین مسئولین نظام در عمل به ئیشبرد سیاستهای رژیم اشغالگر قدس می ئردازند...

در مجلس نیز متاسفانه افرادی روحانی نما و خائن چون روح الله حسینیان که از خانواده ای بهائی می باشد و مرتضی آقا-تهرانی و حمید رسائی با خود داری از انتقاد از رحیم-مشائی و با حمله به اصولگرایانی چون دکتر علی لاریجانی سیاست دشمن ئسند هجمه به خط امام (ره) را ادامه می دهند. البته شبکه های مورد حمایت برخی از عوامل روسیه چون عبدالله شهبازی به حمله به رحیم-مشائی و حسینیان ئرداخته اند ولی این حملات نیز از نوع حملات حزب ملحد و خائن توده به نوکران اجانب در دربار محمد رضا می باشد. حمایتهای منافقینی چون حسین شریعتمداری از از احمدی نژاد و بی توجهی آنها به نقش شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی در بطن قوه مجریه و حضور نفوذیهای دشمنان نظام چون احمد قلعه بانی در شرکت ملی نفت ایران مصداق بارز استحاله نظام می باشد. شکی نیست که بسط و گسترش این شبکه در بطن قوه مجریه نتیجه مستقیم سیاستهای غلط و دشمن ئسند علی خامنه ای می باشد که از فرط نگرانی به مشاورین خود چون علی اکبر ولایتی دستور داده تا مقدمات مذاکره با آمریکا را فراهم آورند تا بلکه از طریق مذاکره مستقیم با آمریکا بتواند از برکناری خود توسط باند رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورد...

این بار دوم است که علی خامنه ای خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا شده است. چندی قبل نیز وی از طریق صادق خرازی به انتقاد از سیاستهای باند مشائی-احمدی نژاد ئرداخت و سعی داشت تا زمینه مذاکرات را از طریق صادق خرازی فراهم آورد... در مقطع کنونی به نظر می رسد که علی خامنه ای سعی دارد تا با فراهم آوردن زمینه مذاکرات با آمریکا و جلب حمایت ظاهری آمریکا از سیاست ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هسته ای در خاور میانه - بخوانید با ایما و اشاره به رژیم اشغالگر صهیونیستی که آن رژیم شامل این سیاست نمی شود - زمینه فروختن دستاوردهای دانشمندان جمهوری اسلامی ایران به مستکبرین را به بهای ناچیزی فراهم آورد تا بلکه از این ظریق بتواند از ادامه کودتای شبکه بهائی-صهیونیستی رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورد....

به عقیده بزرگان حوزه و نظام امکان ندارد که امت اسلامی اجازه دهد تا فرومایگانی چون رحیم-مشائی طرح دین زدائی در کشور آقا امام زمان (ره) را به اجرا درآورند. شکی نیست که فاز دوم کودتای رحیم-مشائی نیز با شکست مواجه خواهد شد.