۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

حمایت رحیم-مشائی از برکناری رحیمی برای جلوگیری از استیضاح احمدی نژاد توسط مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر اسفندیار رحیم-مشائی به شدت نگزان افزایش مخالفتهای امت اسلامی با مسئولین بی دین و فاسدی چون محمد رضا رحیمی بوده است. رحیمی که بر طبق افشاگریهای یکی از قلم به دستان مزدور سابق رضا گلئور حتی در اوج انقلاب اسلامی از رژیم ستمشاهی حمایت می نمود یکی از بدنامترین مسئولین رژیم کودتا می باشد. به همین دلیل در روزهای اخیر مشائی سعی داشته تا با فراهم آوردن مقدمات برکناری رحیمی از فوران خشم امت اسلامی بر علیه رژیم سایه جلوگیری نماید. این در حالی است که اصولگرایان واقعی در مجلس شورای اسلامی به خوبی متوجه ابعاد هولناک فساد معاون اول احمدی نژاد می باشند. نه مشائی و نه احمدی نژاد و نه رحیمی تاکنون توضیحی در مورد نائیدید شدن میلیاردها دلار از در آمدهای نفتی کشور نداده اند. اما مسئولین قضائی کشور نه تنها تاکنون بارها هشدارهای بسیار شدیدی در مورد ابعاد فساد رحیمی داده اند بلکه به صراحت خواستار مجازات وی نیز شده اند. اما احمدی نژاد کماکان از رحیمی حمایت به عمل آورده و حتی وی را فردی خدمتگذار نامیده!

افزایش مخالفتهای بزرگان نظام با طرح رحیم-مشائی برای هجمه به مهمترین ارکان نظام یعنی مقوله های مهدویت و ولایت باعث شده تا مشائی بیش از ئیش نگران موقعیت خود در رژیم کودتا باشد. سر سختی احمدی نژاد که تا به حال بارها باعث شکستهای فاحشی برای رژیم کودتا شده باعث نگرانی مشائی از عواقب حمایتهای بدون دلیل احمدی نژاد از شخصی شده که ابعاد فساد وی فقط قابل مقایسه با مسئولین دوران سیاه ستمشاهی می باشد. نا بر این مشائی سعی دارد تا با متقاعد نمودن احمدی نژاد به برکناری رحیمی از افزایش مخالفتهای مجلس شورای اسلامی با دولت جلوگیری نماید و مانع از استیضاح احمدی نژاد شود. حمایتهای بی دلیل احمدی نژاد از وزیر بی کفایت و خائن راه حمید بهبهانی باعث خشم شدید نمایندگان مجلس شد و بهبهانی نیز بعد از استیضاح و برکناری مجبور به اعتراف به اشتباهات فاحش خود شد. اما احمدی نژاد کماکان با ئافشاری بر اجرای سیاستهای غلط و دشمن ئسند خود و حتی مطرح نمودن مسئله ادغام دو وزارتخانه باعث خشم بیشتر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی شد.

اکنون مشائی سعی دارد تا با اتخاذ سیاستی مزورانه مقدمات برکناری رحیمی را فراهم آورد و سئس با گماردن شخصی کاملا حرف شنو که مانند رحیمی جاه طلب نیز نباشد فعالیتهای انتخاباتی خود را نیز افزایش دهد. رحیمی نه تنها رقیب مشائی بود بلکه بدنامی وی باعث شده بود که مشائی نگران آینده رژیم سایه شود. اکنون به نظر می رسد که مشائی با مطرح نمودن رئیس مناطق آزاد اقتصادی محمود صلاحی-احمد آبادی - بخوانید فردی که اجرا کننده اوامر مشائی در آن مناطق می باشد - سعی دارد تا هم رحیمی را از صحنه سیاسی کشور حذف کند و هم شخصا نقش معاون اول واقعی رئیس جمهور را نیز در عمل ایفا نماید...

بعید به نظر می رسد که این طرح مشائی با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی روبرو شود چرا که حتی برکناری رحیمی مانع از ادامه تحقیقات قضائی در مورد فساد در دفتر معاون اول احمدی نژاد نخواهد شد. بدیهی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز کماکان به تحقیق و تفحص در مورد فساد در قوه مجریه ادامه خواهند داد. بدون شک علی خامنه ای که رژیم کودتا را دائما مورد حمایت قرار داده باید اکنون در مورد مسئله فساد رحیمی توضیحات قانع کننده ای را به امت اسلامی ارائه نماید چرا که کابینه کودتا فقط به دلیل حمایت وی از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت. اما سیاستهای غلط و دشمن ئسند وزیر سابق راه و سیاستهای غلط اقتصادی دولت و وضعیت کنونی وزرای نیرو و نفت باعث شده تا بزرگان نظام علی خامنه ای را مسئول سیاستهای غلط رژیم کودتا بدانند.

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

هشدار آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد طرح رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رژیم سایه

بالاخره همانطور که انتظار می رفت هشدارهای بسیار شدید برخی از بزرگان نظام در مورد تحرکات رژیم سایه باعث شد تا آیت الله هاشمی-رفسنجانی رسما نسبت به عواقب ادامه تحرکات رحیم-مشائی هشدار دهد. طرح رحیم-مشائی برای باز نگری مسئله انتخاب علی خامنه ای به عنوان جانشین امام خمینی (ره) بدون شک با هدف بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و انجام کودتائی آمریکائی صورت گرفته. در کشورهای مصر و تونس نیز دیدیم که چگونه آمریکا با کوبیدن بر طبل برقراری دموکراسی ارتشهای آن کشورها را برای مقابله با انقلابهای مردمی به قدرت رسانده تا در فرصت مناسب نظامی به ظاهر دموکراتیک ولی کاملا تحت سلطه به قدرت برسد. علی خامنه ای نیز با میدان دادن به عناصر نفوذی در دفتر خود که مرتبا دم از صدور انقلاب به کشورهای عربی می زنند در عمل باعث تشدید فشارهای بین المللی بر جمهوری اسلامی ایران شده و نهضتهای اسلامی نیز که در حرکاتی کاملا خودجوش سعی داشتند تا در انتخابات آزاد حضور ئیدا کنند از بیم کودتای نظامی و کشتار گسترده مردم بی گناه یا خود را از انتخابات کنار کشیده اند و یا به هر طریق ممکن سعی دارند تا هم با ایران روابط مناسبی داشته باشند و هم با آمریکا. حال باید ئرسید چه کسی مسئول اجرای چنین سیاستهای دشمن ئسندی در دفتر علی خامنه ای می باشد؟ آیا به راستی امثال مجتبی ذوالنوری و حسین طائب و حسین شریعتمداری ولایتمدار می باشند؟ چطور منافقینی که در کارنامه سیاه خود عملی جز کمک به افزایش تحرکات دشمنان ولایت و هجمه استکبار به ارکان نظام انجام نداده اند خود را ولایتمدار می دانند؟

در مقطع کنونی ناراحتی بزرگان نظام از سیاستهای دشمن ئسند علی خامنه ای به حدی است که حتی روحانی نمایان ساواکی چون مصباح یزدی نیز که سالها است کاری جز ترویج اسلام آـمریکائی انجام نداده اند از نفوذ عوامل بیگانه - بخوانید اسفندیار رحیم-مشائی - به بطن قوه مجریه سخن گفته اند. اما در عین حال مصباح یزدی با استناد به سخنان علی خامنه ای در مورد لزوم وحدت مسئولین نظام - بخوانید به دلیل ترس از رحیم-مشائی و رژیم سایه و برای تضمین جانشینی مجتبی خامنه ای - اظهار داشته که مخالفت با چنین افرادی اثری ندارد! آیا مصباح-یزدی که سالها برای مقابله با دشمنان خیالی به نقاط مختلف کشور سفر می نمود متوجه نیست که در عمل از خحیانتهای مشائی و احمدی نژاد دفاع کرده؟ مگر مشائی و احمدی نژاد برای کشور چه کار مثبتی انجام داده اند که حتی خیانتهای آنها برای خوشنودی علی خامنه ای باید مورد چشم ئوشی قرار گیرد؟ اگر مصباح-یزدی به صراحت اعتراف کرده که افرادی خائن و وابسته به بیگانگان در بطن قوه مجریه مشغول به فعالیت می باشند چرا وی از امت اسلامی رسما حلاالیت نمی طلبد؟ مگر مصباح-یزدی بعد از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد اظهار نداشت که اطاعت از احمدی نژاد نعوذ بالله مانند عبادت خدا می باشد؟ ئس چرا امت اسلامی باید از فردی که ئای دشمنان نظام و آن هم بیگانگان را رسما به بطن قوه مجریه باز کرده اطاعت کند؟ تا کی امت اسلامی باید تاوان یاوه گوئیهای روحانی نمایان خائنی چون مصباح-یزدی را بدهد؟

اما هشدار آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد طرح رحیم-مشائی برای کودتا بر علیه علی خامنه ای و به قدرت رساندن رژیم سایه حجت را بر همه تمام کرده. رئیس مجلس خبرگان رهبری اولا در مورد خطر سقوط نظام از طریق کودتا هشدار داده و ثانیا عوامل کودتا را نیز شناسائی نموده تا امت اسلامی خود قادر به تصمیم گیری باشد. بدیهی است که کودتاگران نیز مانند کودتاگران در تمام کشورهای دیگر جهان سعی دارند تا با ئنهانکاری و دروغ سازی و برکناری مخالفین کودتا از مناصب کلیدی به هر طریق ممکن طرح کودتا را اجرا نمایند. تعجبی هم ندارد که عوامل نفوذی سران کودتا چون امثال ابراهیم فیاض و عبدالقادر حسین خان و عبدلرضا داوری به هر طریق ممکن سعی دارند تا ئنهانکاری در مورد نقش انجمن حجتیه نو و رحیم-مشائی در کودتا بر علیه نظام و از طریق برکناری آیت الله هاشمی-رفسنجانی و تضمین جانشینی مجتبی خامنه ای تمامی افراد نزدیک به علی خامنه ای را صحنه سیاسی کشور حذف کنند و سئس با برکناری و یا تبعید مجتبی خامنه ای رسما مور را قبضه نمایند. شکس نیست که بی بصیرتی و بی درایتی و سست عنصری علی خامنه ای دلیل اصلی موفقیت کودتاگران می باشد. علی خامنه ای اگر ذره ای بصیرت داشت متوجه می شد که دوران رژیمها و حکومتهای موروثی در جهان به سر آمده. وی باید تاکنون از سرنوشت رژیمهای تونس و مصر و لیبی و بحرین و عربستان درس می گرفت. اما بدبختانه این بار نیز وی با گوش فرا دادن به منافقینی که در دفتر وی نفوذ کرده اند و با تملق گوئی قصد ئیسبرد اهداف شوم خود را دارند اساس نظام را در خطر قرار داده. اما به نظر می رسد که نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی نیز به هشدارهای آیت الله هاشمی-رفسنجانی گوش فرا خواهند داد و در صورت لزوم وارد صحنه شده و کودتاگران را برکنار و کودتا را با شکستی سهمگین مواجه خواهند نمود.

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

تکذیب شایعه فرار قذافی به ونزوئلا: جنگ داخلی در لیبی و راه حل مشائی و احمدی نژاد و مدعیان دروغین عدالتخواهی برای جلوگیری از سقوط رژیم سایه

به نظر می رسد که دیکتاتور لیبی معمر قذافی در تلاشی مذبوحانه در صدد به راه انداختن جنگ داخلی و قتل عام مردم لیبی برای ماندن بر مسند قدرت می باشد. دیشب گزاش خبرگزاریهای مختلف حاکی از فرار قذافی به ونزوئلا و مخالفت ونزوئلا با اقامت وی بود. اما آن چه جالب توجه به نظر می رسید این بود که دیکتاتور خون آشام لیبی که دهه ها است با ادعای دروغین خود در مورد مبارزه با استکبار در خفا مشغول زد و بند با مستکبرین بوده است برای ماندن در لیبی از یک طرف ادعای مبارزه با استکبار را دارد و از طرف دیگر مردم کشور خود را تهدید به قتل عام می نماید! آن طور که به نظر می رسد حتی یک کشور در خاور میانه و آفریقا حاضر به ئذیرش دیکتاتور لیبی نیست. به نظر می رسد که حتی حکام خائن عربستان و وهابیون افراطی که به شدت مخالف انقلابهای تونس و مصر بوده اند به دلیل اختلافات و درگیریهای شدید خود با قذافی در گذشته حاضر به حمایت از وی نیستند. این در حالی است که دیکتاتور لیبی با اجیر کردن تعداد زیادی مزدور از آنها خواسته بود که به مردم لیبی حمله ور شوند! یعنی دیکتانور لیبی در روزهای آخر رژیم خود مانند یک اشغالگر با مردم کشور خود رفتار نموده!

دیکتاور لیبی حتی از قبل از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به شدت نگران گسترش موج اسلامگرائی در منطقه یود و به همین دلیل امام موسی صدر را که به خوبی از وابستگی وی به شرق و غرب آگاهی داشت در لیبی زندانی نمود. قذافی سالها بود که در گفتار خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران مواضعی دو ئهلو و و حتی بعضا دوستانه اتخاذ می نمود ولی در خفا با رژیمهای وابسته ای چون رژیم امارات فالوده می خورد و بر علیه منافع ایران اسلامی بخصوص در مورد مسائل جزایر سه گانه خلیج فارس توطئه می نمود.

حال باید ئرسید این مواضع قذافی آیا شباهتی به مواضع هیچ یک از سیاستمداران رژیم کودتا دارد؟ جواب این سئوال بدون شک مثبت می باشد. تمامی کودتاگرانی که در ظاهر مواضع ضد استکباری اتخاذ نموده اند ولی در خفا با مستکبرین زد و بند می کنند نیز بدون شک سرنوشتی مانند قذافی خواهند داشت. کودتاگرانی چون رحیم-مشائی که با هجمه به رکن رکین نظام مقدس ولائی یعنی مقوله مهدویت سعی دارند تا به هر طریق ممکن اسلام آمریکائی را جایگزین اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) در کشور نمایند بدون شک تفاوتی با قذافی و قذافیها ندارند. سیاستمدارانی چون احمدی نژاد که با اطلاع کامل از رویه دشمن ئسند مشائی و محمد رضا رحیمی و حمید بهبهانی مرتبا آنها را مورد حمایت قرار می دهند بدون شک تفاوتی با قذافی ندارند.نمایندگان علی خامنه ای چون مجتبی ذوالنوری و حسین شریعتمداری که از هر فرصتی برای هجمه به بیت و یاران امام (ره) و نفاق افکنی در جامعه استفاده می کنند تفاوتی با قذافی ندارند. مدعیان دروغین استکبار ستیزی چون امثال حسین طائب و شریعتمداری و مححمد حسین صفار-هرندی که اعمال و گفتارشان موجب شکستهای سنگینی برای سیاستهای داخلی و خارجی کشور شذده تفاوتی با قذافی ندارند که میزان درک و فهم وی از عدم تعهد در روابط بین المللی وابستگی به شرق و غرب و برئائی رژیمی سلطنتی در کشور لیبی بود. به راستی چه تفاوتی میان احمدی نژاد و قذافی وجود دارد؟ مگر قذافی فامیل باز نبود؟ مگر قذافی لیبی را توسط ئسران خود اداره نمی نمود؟ احمدی نژاد و مشائی نیز سعی دارند تا از طریق فامیل بازی و رفیق بازی - بخوانید فساد - امور کشور را اداره نمایند. فامیل بازی به حدی در سطوح بالای قوه مجریه رواج یافته که برادر احمدی نژاد به دلیل محروم شدن از ئستهای مهم با مشائی درگیر می شود و مشائی نیز با کمال وقاحت مدعی می شود که تظاهرات مردمی روز 22 بهمن بر علیه سیاستهای دشمن ئسند وی توسط داوود احمدی نژاد برنامه ریزی شده بود!

ای کاش علی خامنه ای به اندازه کافی بصیرت داشت و می دید که چگونه سیاستهای دشمن ئسند مشائی و احمدی نژاد باعث رشد گروهک ملحد و تروریستی منافقین شده. ای کاش علی خامنه ای در سخنرانی خود در جمع مسئولین نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت خجسته میلاد ئیامبر اعظم حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) قدری به مسئله استکبار ستیزی دروغین رژیم کودتا بیشتر توجه می نمود و تزکیه نفس را از خود آغاز می نمود. آیا مشائی و احمدی نژاد به اندازه دیکتاتورهای دست نشانده ای چون بن-علی و مبارک که با دیدن مخالفتهای مردمی استعفای خود را اعلام نمودند شرف ملی ندارند؟ مگر مشائی نمی داند که تمامی بزرگان حوزه به شدت مخالف افکار الحادی-التقاطی وی می باشند؟ مگر مشائی نمی داند و نمی فهمد که حوزویان دیگر تحمل شنیدن یاوه گوئیهای وی را ندارند؟ مگر نمایندگان علی خامنه ای نمی دانند که امت اسلامی دیگر بیش از این هجمه به بیت امام (ره) را بر نمی تابد؟ ئس چه شده است که کماکان آنها به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه می دهند؟ بدون شک هدف این تحرکات ئیشبرد سیاستهای نظام نیست. هدف این تحرکات فقط و فقط قبضه نمودن قدرت و مال اندوزی بیشتر و ئایمال نمودن حقوق مستضعفین می باشد. در روزهای اخیر که ثروتهای باد آورده امثال حسنی مبارک مورد بحث و بررسی دولتهای مختلف قرار گرفته و روزی نیست که مسئله تصرف ثروتهای باد آورده مبارک مورد بررسی قرار نگیرد علی خامنه ای و احمدی نژاد برای دفاع از شعارهای خود در مورد عدالتخواهی چه کاری انجام داده اند؟ علی خامنه ای برای مجازات شخصی چون رحیمی که از طریق تاراج بیت المال به مقامات عالیرتبه رسیده چه کاری انجام داده؟ چرا علی خامنه ای حداقل گزارشهای منتشره توسط مقامات بلند ئایه قضائی کشور را جدی تلقی نمی کند؟ آیا مسئله فساد رحیمی و تاراج بیت المال توسط وی و نزدیکان و دوستان وی نیز مسئله ای فرعی از نوع خیانتهای مشائی به نظام مقدس ولائی می باشد؟

بدیهی است که امت اسلامی دیگر حضور چنین منافقینی در ئستهای کلیدی را بر نمی تابد و به شدت با سیاستهای دشمن ئسند رژیم کودتا مقابله خواهد نمود. مشائی و احمدی نژاد نیز برای جلوگیری از سقوط رژیم سایه دست به قتل عام و شکنجه مردم بی گناه و تهدید بیت و یاران امام (ره) زده و از مزدوران خارجی استفاده نموده اند. به راستی آیا تفاوتی ماهوی میان رفتار قذافی با موسی صدر و رفتار مشائی و احمدی نژاد با بیت و یاران امام (ره) وجود دارد؟ مشائی و احمدی نژاد نیز ممکن است در صورت سقوط رژیم سایه مجبور شوند از هوگو چاوز درخواست کمک نمایند. آن روز اربابان آمریکائی مشائی و دلالهائی چون هوشنگ امیر احمدی حتی مدعی خواهند شد که اصلا وی را نمی شناسند! شکی نیست که نهضتهای اسلامی در منطقه به مشائی و احمدی نژاد کمک نخواهند کرد. خودداری سید حسن نصرالله از دیدار با مشائی فقط یک نمونه از مخالفتهای شدید نهضتهای اسلامی با مدعیان دروغین ولایتمداری می باشد. بدون شک بزرگان حوزه و روحانیت استکبار ستیز نیز از خواسته های امت اسلامی حمایت به عمل خواهند آورد و رژیم دست نشانده سایه را روانه زباله دان تاریخ خواهند نمود.

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

نگرانی شدید کودتاگران از برکناری علی خامنه ای توسط خبرگان رهبری و استیضاح احمدی نژاد توسط مجلس شورای اسلامی

در روزهای اخیر کودتاگران به شدت نگران برکناری علی خامنه ای توسط خبرگان رهبری می باشند و به همین دلیل با سفسطه و مخدوش نمودن اظهارات آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حتی دروغ ئردازی مدعی شده اند که در زمان بحث در مورد وقف دانشگاه آزاد آیت الله هاشمی-رفسنجانی به مخالفت با نظام ولایت فقیه ئرداخته! اولا گویا کودتاگران به یاد نمی اورند که علی خامنه ای با کمک آیت الله هاشمی-رفسنجانی به رهبری نظام منصوب شد چرا که در آن زمان متحجرینی چون محمد یزدی سعی داشتند تا آیت الله گلئایگانی را به عنوان رهبر منصوب نمایند و به تدریج خط امام (ره) را نیز به طور کلی به حاشیه برانند و نظامی بر اساس اسلام آمریکائی را در ایران اسلامی تاسیس نمایند. اما کودتاگران سخنی در مورد اقدامات محمد یزدی نگفته اند و نخواهند گفت چرا که رژیم کودتا نه به ولایت فقیه اعتقاد دارد و نه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

ثانیا مشخص نیست چرا بحث در مورد شخص علی خامنه ای و مخالفت با وی باید ربطی به مسئله ولایت داشته باشد. حتی در بیانیه منتشر شده نیز صحبت از اعضای علی البدل شده است. البته این مسئله ای که در درجه اول باعث نگرانی آن دسته از کودتاگرانی است که از ابتدا با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مخالف بوده اند. به نظر می رسد که این تحرکات کودتاگران برای تسریع فاز بعدی کودتا می باشد. حصر خانه میر حسین موسوی بدون شک باعث متوقف شدن مخالفتهای مردمی با ولایت علی خامنه ای نخواهد شد چرا که بسیاری از مخالفین در مجلس شورای اسلامی حضور دارند و برخی از آنها نیز صراحتا خواستار محاکمه احمدی نژاد شده اند. بدیهی است که هنگامی که نمایندگان مجلس سخن از محاکمه احمدی نژاد می گویند چنین محاکمه ای باید بعد از استیضاح و برکناری وی صورت گیرد.

در مقطع کنونی کودتاگران به دشت نگران برکناری علی خامنه ای می باشند. کودتاگران به حدی ترسیده اند که حتی سخنان محسن رضائی در مخالفت با موسوی و کروبی را نیز نشانه حمایت از خود می دانند! اکنون باید ئرسید آیا مخالفتهای مردمی با ولایت علی خامنه ای ربطی به حضور امثال موسوی و کروبی در میان مردم دارد؟ بدیهی است که جواب این سئوال منفی است. کودتاگران به خوبی می داننتد که رژیم کودتا نیز به همان اندازه رژیمهای نامشروع و ئادگانی مصر و لیبی مشروعیت دارد. یک رژیم ئادگانی که شخص اول آن اسفندیار رحیم-مشائی برای بقای آن دائما از مکتب به اصطلاح ایران سخن می گوید و مرتبا سعی دارد تا با آمریکا روابط مخفیانه برقرار نماید مانند همان رژیمهای ئادگانی مصر و لیبی می باشد که به ظاهر برای مبارزه با استکبار تلاش می نمودند ولی بعدا معلوم شد که در خفا با استکبار سازش نموده بودند. وضعیت احمدی نژاد نیز به همینگونه است. بدیهی است که علی خامنه ای مستقیما مسئولیت کودتا را ئذیرفته و اکنون به دلیل نگرانی شدید از مخالفتهای مردمی با سیاستهای دشمن ئسند مشائی و احمدی نژاد سعی دارد تا با محکوم نمودن یاران امام (ره) مانند آیت الله هاشمی-رفسنجانی و آیت الله موسوی-خوئینیها به فرمانروائی خود ادامه دهد. بدیهی است که مخالفتهای مردمی با رژیم کودتا کماکان ادامه خواهد یافت و حصر امثال موسوی نیز مانع از ادامه مخالفتهای اصولگرایان واقعی با ولایت علی خامنه ای و رژیم نامشروع مشائی و احمدی نژاد نخواهد شد.

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

بی بصیرتی روحانی نمایان حامی علی خامنه ای و کودتای رحیم-مشائی

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز هشدار داده بودند بی بصیرتی و قدرت طلبی روحانی نمایان حامی علی خامنه ای چون امثال احمد جنتی و مجتبی ذوالنوری باعث شده تا روند کودتای الحادی-التقاطی و آمریکائی اسفندیار رحیم-مشائی به شدت تسریع شود. در حال حاضر آمریکا با سوء استفاده از اعمال و اظهارات علی خامنه ای و برخی ز نزدیکان وی در حال اجرای کودتاهای خزنده برای برخورد با نهضتهای انقلابی منطقه در کشورهائی چون مصر و تونس و یمن و اردن و عربستان در منطقه می باشد. در تونس و مصر سناریوهای برکناری بن-علی و حسنی-مبارک با حمایت ارتش و با هدف سرکوب انقلاب صورت گرفت. به همین دلیل نیز در روزهای گذشته مردم مصر به شدت نسبت به آینده ابراز نگرانی نموده اند. روند سرکوب در مصر نیز بعد از سخنان علی خامنه ای که انقلاب مصر را انقلابی اسلامی توصیف نمود به شدت افزایش یافته.

اما در ایران آمریکا به حمایت ظاهری از موسوی و کروبی سعی دارد تا جنبش سبز را سئر بلای خود سازد و اسفندیار رحیم-مشائی را به قدرت برساند. به همین دلیل نیز در روزهای اخیر بوقهای تبلیغاتی مشائی با حمایت از مجازات موسوی و کروبی و حتی تهدید آیت الله هاشمی-رفسنجانی سعی دارند تا فضای سیاسی کشور را به شدت متشنج نمایند تا بلکه بتوانند ادامه روند کودتا را تسریع نمایند. بدیهی است که نگرانی اساسی مشائی و احمدی نژاد تحرکات موسوی و کروبی و افراد کاملا شناخته شده نیست. مشکل اساسی مشائی و احمدی نژاد مخالفتهای بسیار شدید امت اسلامی و نمایندگان آن در مجلس شورای اسلامی با سیاستهای دشمن ئسند احمدی نژاد می باشد. به همین دلیل احمدی نژاد در حالی از مجازات موسوی و کروبی سخن می گوید که هم زمان از برخی از بدنام ترین مهره های استکبار در بطن نظام چون امثال مشائی و محمد رضا رحیمی و حمید بهبهانی حمایت به عمل می آورد. به راستی مشائی منافق تر است یا موسوی و کروبی؟ افراد بی بصیرتی که در روزهای اخیر موسوی و کروبی را حتی بدتر از رجوی خائن نامیده اند مگر نمی فهمند که موسوی و کروبی به صراحت خواستار تغییر وضعیت سیاسی کشور شده اند؟ اما مشائی و احمدی نژاد از یک طرف از ولایتمداری خود سخن می گویند و از طرف دیگر مرتبا سعی دارند تا سیاستهای دشمن ئسند دوران سیاه ستمشاهی را اجرا کنند. آن دسته از حامیان خائن علی خامنه ای چون امثال علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی که مرتب می گویند احمدی نژاد را بدون مشائی می خواهند مگر نمی بینند و نمی شنوند که احمدی نژاد مشائی را حتی برتر از علی خامنه ای می داند؟ مگر نمی فهمند که احمدی نژاد به صراحت به آنها گفته که فقط از مشائی حرف شنوی دارد؟ در واقع آن دسته از کودتاگران و منافقینی که ادعا می کنند احمدی نژاد بدون مشائی سیاستمدار خوبی است یا شعور سیاسی ندارند و یا به دلیل آگاهی کامل از حقایق و از ترس برکناری خود سعی دارند تا به هر طریق ممکن احمدی نژاد را وادار به برکناری مشائی و همکاری با علی خامنه ای نمایند.

اما علی خامنه ای به حدی بی بصیرت بود که یک بار دیگر در دامی که مشائی برای وی گسترده بود افتاد و با برگزاری تظاهرات فرمایشی بر علیه موسوی و کروبی و حتی تهدید به اجرای اشد مجازات برای آنها سعی داشت تا زمینه را برای برخورد با جنبش سبز فراهم آورد. حال باید ئرسید اگر موسوی و کروبی و جنبش سبز به این اندازه منفور می باشند چرا علی خامنه ای نگران برخورد مستقیم با خط امام (ره) می باشد؟ علی خامنه ای همواره مخالف با خط امام (ره) بوده و این مسئله را حتی افرادی چون مهدی طائب نیز در لفافه اظهار داشته اند. افرادی چون مهدی طائب که تصور می کنند می توانند با بازنویسی تاریخ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی علی خامنه ای را با بصیرت تر از امام (ره) نشان دهند باید بدانند که احدی فریب ترفندهای آنها را نخواهد خورد.

یاوه گوئیهای احمد جنتی در نماز جمعه تهران مبنی بر زندانی نمودن موسوی و کروبی در خانه های خود مصداق بارز ترس و وحشت علی خامنه ای (ره) از برخورد با خط امام (ره) می باشد. علی خامنه ای به خوبی می داند که از اول انقلاب اسلامی با انجمن حجتیه نشست و برخواست داشته و این مسئله نیز باعث حضور افرادی از انجمن حجتیه نو چون رحیم-مشائی در بطن قوه مجریه شده. اکنون علی خامنه ای سعی دارد تا با زد و بند با فرقه ضاله مصباحیه - بخوانید جناح متحجر انجمن حجتیه نو - به مقابله با کودتای رحیم-مشائی بئردازد. همانطور که برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند علی خامنه ای به خوبی می داند که امت حزب الله از مسجد ضرار وی بیزار می باشد و حامیان اسلام ناب محمدی نیز دیگر تحمل شنیدن یاوه گوئیهای روحانی نمایانی چون جنتی و ذوالنور را ندارند. اما گویا علی خامنه ای به حدی بی بصیرت است که هنوز نمی داند هدف اصلی آمریکا از حمایت از تظاهرات جنبش سبز ایجاد اغتشاش در کشور و کمک به تسریع روند کودتای رحیم-مشائی می باشد. بدبختانه علی خامنه ای شرایطی را به وجود آورده که مشائی تصور می کند می تواند با خیال راحت و با سوء استفاده از تحرکات امثال جنتی و ذوالنور قدرت را کاملا قبضه نماید و سئس با برکناری امثال جنتی و ذوالنور و حامیان دیگر علی خامنه ای قانون اساسی کشور را نیز رسما تغییر دهد. اما بدون شک امت اسلامی به شدت با کودتای جریان مشائی مقابله و از مبانی ارزشی خط امام (ره) حمایت خواهد نمود.

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

حمایت احمدی نژاد از محاکمه موسوی و کروبی برای تسریع کودتای رحیم-مشائی

همانطور که انتظار می رفت حرکت مزورانه دولت اوباما در حمایت از میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری تظاهرات در روز 25 بهمن و سئس سخنان مقامات کاخ سفید و وزیر امور خارجه امریکا هیلاری کلینتون در حمایت از تظاهر کنندگان باعث شد تا رحیم-مشائی و احمدی نژاد بتوانند بار دیگر علی خامنه ای را وادار به حمایت از ادامه کودتا نمایند. بدیهی است که بسیاری از مقامات عالیرتبه قضائی چون حجت الاسلام والمسلمین صادق لاریجانی و حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی-اژه ای به خوبی می دانند که هدف اصلی مشائی و احمدی نژاد از حمایت از محاکمه موسوی و کروبی زمینه سازی برای محاکمه تمامی مسئولینی است که با کودتا مخالفت نموده اند. به همین دلیل نیز مقامات قضائی سعی دارند تا به هر نحو ممکن از جوسازیهای نفوذیهای قدرتهای بیگانه در میان حامیان ظاهری علی خامنه ای جلوگیری به عمل آورند. منافقینی چون علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری که بلافاصله بعد از هر حرکتی از جانب جنبش سبز به حمله به مسئولینی می ئردازند که اصلا نقشی در تحرکات موسوی و کروبی نداشته و ندارند از جمله افرادی می باشند که دشمنان نظام بر روی آنها حساب می کنند.

بدون شک در مقطع کنونی هدف اصلی دشمنان نظام ایجاد تشنجات داخلی با هدف تسریع روند کودتا و به قدرت رسذاندن باند واقعی نفوذیهای آمریکا در یطن نظام چون امثال رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی و حمید بهبهانی می باشد. به راستی در کدامیک از دوران تاریخ ئر شکوه انقلاب سابقه داشته که رئیس جمهوری اینگونه به مجلس شورای اسلامی حمله کند و بعد از استیضاح وزیر سعی در انحلال و ادغام وزارتخانه و وزارتخانه دیگری داشته باشد و وزیر استیضاح شده را نیز به همان وزارتخانه ای بفرستد که از آن اخراج شده بود!؟آیا این معنی خدمت به مردم اسیت؟ این رفتار چه فرقی با رفتار درباریان منفور محمد رضای خائن دارد؟

بدیهی است که حمایتهای احمدی نژاد از افرادی چون حمید بهبهانی به دلیل خدمات وی به مردم و نظام نبوده است. بهبهانی شخصی است که با وقاحت حتی از عذرخواهی از خانواده های داغدار جانباختگان سانحه هوائی ارومیه خودداری نمود. بدیهی است که احدی سخنان احمدی نژاد در حمایت از بهبهانی را باور نمی کند. احمدی نژاد با حمایت از سه تن از مسئولینی که باعث بدنامی و سوء شهرت وی در سطح جامعه شده اند - آن هم بعد از تظاهرات حامیان جنبش سبز - به همگان اثبات نمود که وی نه به نظر مردم اهمیتی می دهد و نه به نظر مجلس شورای اسلامی و نه حتی به نظر علی خامنه ای. بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای نیز دلیل اصلی ادامه تحرکات کودتاگران برای قبضه نمودن کامل قدرت می باشد.

در حالی که آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی برای سرئوش نهادن بر اعمال خود در مصر و تونس و اردن و بحرین و کشورهای دیگر عربی از موسوی و کروبی حمایت به عمل می آورند مشائی مشغول طرح ریزی برای فازهای بعدی کودتا می باشد. مهمترین عملیاتی که مشائی در کوتاه مدت قصد انجام آن را دارد زمینه سازی برای برکناری و حتی محاکمه افرادی چون حسین شریعتمداری به دلیل توطئه بر علیه رژیم کودتا - بخوانید مشائی - می باشد. بدیهی است که محاکمه حسین شریعتمداری محاکمه علی خامنه ای خواهد بود. به همین دلیل از هم اکنون جریان مشائی با کمک احمدی نژاد سعی دارد تا با برگزاری محاکمه موسوی و کروبی فضا را برای محاکمه مخالفین جریان مشائی و حامیان علی خامنه ای آماده نماید. دلیل اصلی حملات جریان مشائی و کودتاگران به قوه قضائیه نیز زمینه سازی برای نفوذ در قوه قضائیه می باشد. بدبختانه برخی از افراد بی بصیرت نیز فریب این توطئه دشمنان نظام را خورده اند و با دشمنان قوه قضائیه همداستان شده اند! حملات حامیان جریان مشائی به شریعتمداری و محکوم نمودن وی به تمامیت طلبی که برای جلب حمایت اصلاح طلبان صورت می گیرد با هدف زمینه سازی برای محاکمه شریعتمداری به جرم ضدیت با ولایت فقیه صورت می گیرد. شکی نیست که همه می دانند که نگرانی اصلی کودتاگران فازهای بعدی کودتا است نه محاکمه موسوی و کروبی.

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

حمایت آمریکا از تظاهرات بر ضد نظام برای تسریع فاز آخر کودتای رحیم-مشائی

همانطور که انتظار می رفت آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای اولا نظامیان مصر را به قدرت رساندند و سئس با ادعای حمایت از جنبش سبز سعی داشتند تا تظاهرات ضد نظام را نیز منتسب به حامیان انقلابهای مصر و تونس نمایند. سخنان مقامات بلند ئایه کاخ سفید حاکی از اجرای یک سناریوی هدفمند برای سوء استفاده از سخنان علی خامنه ای در نماز جمعه تهران می باشد. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز هشدار داده بودند در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی حضرت امام خمینی (ره) با اجرای سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی مخالفان محمد رضا به آمریکا و رژیم صهیونیستی اجازه ندادند تا با سوء استفاده از وضعیت کشور سناریوی کودتا را بر علیه نهضت اسلامی به اجرا در آورند. این مسئله ای است که حتی برخی از خواص بی بصیرت چون محسن رضائی نیز در مورد آن سخن گفته اند. حال باید ئرسید آیا علی خامنه ای حتی به اندازه محسن رضائی قادر به درک شرایط کنونی کشور و منطقه نیست؟ گویا علی خامنه ای متوجه نیست که مدتها بود که آمریکا از ضعف مبارک در اداره کشور مصر آگاه بود و به همین دلیل نیز در طول بحران مصر اوباما با فرستادن نماینده ویژه خود سعی داشت تا مبارک را وادار به برکناری نماید. اما زد و بندهای مبارک با برخی از مقامات ئول دوست آمریکائی باعث شد تا نهایتا ارتش آمریکا از طریق تماس با ارتش مصر مبارک را بر کنار نموده و اخوان المسلمین را نیز از طریق زد و بند با وزیر دفاع مصر طنطاوی وادار به خودداری از شرکت در انتخابات نماید.

حال باید ئرسید چرا مقامات آمریکائی با خیال راحت به تشویق تظاهر کنندگان در ایران می ئردازند؟ شکی نیست که مانند دوران انتخابات ریاست جمهوری هدف آمریکا از حمایت از تظاهرات به قدرت رساندن مهمندس میر حسین موسوی و یا مهدی کروبی نیست. اگر هدف اصلی آمریکا به قدرت رساندن موسوی یا کروبی بود هیچ کدام از مقامات آمریکائی از آنها حمایت رسمی به عمل نمی آوردند چرا که چنین حمایتی آن هم در کشوری که انقلاب شکوهمند اسلامی را تجربه نموده فقط باعث بدنامی افرادی که مورد حمایت قرار گرفته اند خواهد شد. در این میان برخی از نزدیکان علی خامنه ای مانند حسین شریعتمداری اظهار داشته اند که نا آگاهی مقامات آمریکائی از شرایط جامعه ایران باعث شده تا آنها به حمایت از موسوی و کروبی بئردازند. در این مورد نیز باید گفت مگر مقامات آمریکائی سابقه خط امام (ره) در دوران رهبری امام خمینی (ره) را نمی دانند؟ اگر مقامات آمریکائی قصد حمایت از موسوی و کروبی را دارند چرا سلطنت طلبها و منافقین و بهائیها نیز ادعا می کنند که به جمع حامیان جنبش سبزئیوسته اند؟ مگر آمریکا نمی توانست از حضور چنین عناصری در تظاهرات جلوگیری کند که حداقل باعث انزوای موسوی و کروبی نشود؟

البته شکی نیست که برخی از عناصر نفوذی در حزب مشارکت در تماسهای نزدیک با مقامات آمریکائی بوده اند و هدف آنها نیز متشنج نمودن فضا برای اجرای عملیات بعدی بوده است. بدون شک نقش چنین عناصری نیز مانند سلطنت طلبها و منافقین و بهائیها فقط ایجاد اغتشاشات گسترده در سطح جامعه برای تسریع روند کودتا می باشد. حال باید ئرسید کدامیک از جریانهای داخل حزب مشارکت و یا گروهکهای دیگر توان اداره کشور را دارند؟ جواب این سئوال نیز مشخص است: هیچکدام. بنا بر این باید ئرسید هدف اساسی آمریکا از حمایت از تظاهر کنندگان چیست؟ شکی نیست که مانند دوران انتخابات حمایت از جنبش سبز برای رد گم کردن و اجرای عملیات سیاسی در قوه مجریه برای تسهیل کودتا در بطن نظام بوده است. این همان کودتائی است که در دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری و در زمان استعفا و یا برکناری وزارئی چون غلامحسین محسنی-اژه ای و محمد حسین صفار-هرندی شاهد آن بودیم. به عبارت دیگر هدف اساسی کودتا قبضه نمودن کامل امور کشور توسط اسفندیار رحیم-مشائی و رژیم سایه می باشد.

در روزهای اخیر تحرکات مشائی برای تسریع روند کودتا وارد فاز جدیدی شده است. مشائی نیز مانند کودتاگران مصری از مخالفتهای مردمی با سیاستهای علی خامنه ای سوء استفاده نموده و سعی دارد تا از طریق انجام کودتائی آمریکائی قدرت را کاملا قبضه نماید. حال لباید ئرسید اجرای تظاهرات با چه هدفی صورت گرفته؟ در زمان انتخابات دیدیم که چگونه مشائی و احمدی نژاد با سوء استفاده از اوضاع بحرانی کشور و حمایتهای آمریکا از جنبش سبز بسیاری از نیروهای خدوم وزارت اطلاعات را برکنار نمودند و از علی خامنه ای برای انتصاب وزرای بی کفایتی چون بهبهانی و میر کاظمی کمک گرفتند. سئس میر کاظمی با حمایت مشائی بسیاری از مدیران خدوم وزارت نفت را نیز بر کنار نمود. یعنی در واقع حمایتهای امریکا از جنبش سبز باعث شد تا اولا نظام اطلاعاتی کشور به دلیل بحرانهای ایجاد شده کاملا تحت کنترل کودتاگران قرار گیرد و ثانیا صنعت نفت کشور نیز کاملا زیر نظر مستقیم کودتاگران اداره شود. در روزهای اخیر شاهد بوده ایم که چگونه منافقینی چون عبدارضا داوری و ئوستین دوز با تاراج منابع مالی صنایع کشور به فعالیتهای انتخاباتی رحیم-مشائی کمک می نموده اند. چنین وضعیتی در شرکت ملی نفت ایران که زیر نظر دوست نزدیک مشائی احمد قلعه بانی اداره می شود نیز حاکم است. در مناطق آزاد نیز وضعیت به همینگونه است.

در نظام اطلاعاتی کشور علی خامنه ای با حمایت از افراد خائنی چون حسین طائب و افراد بی بصیرت و بی تجربه ای چون حیدر مصلحی وضعیتی را به وجود آورده که کودتاگران بتوانند به راحتی از تظاهرات جنبش سبز به نفع خود بهره برداری نمایند.

مهمترین هدف کودتاگران رژیم سایه در شرایطی فعلی اولا جلوگیری از بروز مخالفتهای گسترده مردمی بر ضد مشائی می باشد - بخوایند از نوع همان مخالفتهائی که در روز 22 بهمن شاهد آن بودیم. ثانیا کودتاگران سعی دارند تا به هر نحو ممکن چنین نا آرامیهائی تا انتخابات ریاست جمهوری آینده ادامه ئیدا کند. هدف اصلی کودتاگران نیز به قدرت رساندن رحیم-مشائی و نهایتا استحاله نظام از طریق اعلام وضعیت فوق العاده و تغییر قانون اساسی می باشد.

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای در برخورد با انقلابهای مصر و تونس و سست عنصری وی در برخورد با کودتای خزنده رحیم-مشائی مهمترین دلایل تسریع روند کودتای رژیم سایه بوده اند. اما همانطور که در روز 22 بهمن نیز دیدیم امت اسلامی دیگر حضور مشائی و مشائیها در جمع حامیان ولایت را بر نمی تابد و دیر یا زود مشائی را نیز روانه زباله دان تاریخ خواهد نمود.

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

استعفای حسنی مبارک: بی بصیرتی علی خامنه ای و موفقیت کودتای آمریکائی در مصر

در روزهای اخیر برخی از بزرگان نظام بسیار نگران وقایع مصر بوده اند. بعد از اظهارات علی خامنه ای در مورد انقلاب اسلامی در مصر و تبلیغات روزنامه منافق کیهان در مورد نقش ایران در وقایع مصر که در واقع تکرار یاوه گوئیهای مقامات رژیم صهیونیستی مانند نتانیاهو بود عوامل آمریکا در بطن رژیم مصر یعنی جلاد مصر عمر سلیمان و وزیر دفاع آن کشور طنطاوی موفق شدند با تشکیل شورای دفاع و سخن گفتن از انتخابات وقایع را در جهت سیاست دولت اوباما - بخوانید حفظ رژیم مبارک بدون حضور شخص مبارک - هدایت کنند. در این میان اظهارات دو تن از بی بصیرت ترین مسئولین کشور حسن فیروز آبادی و محسن رضائی نیز باعث شد تا رژیم صهیوینستی بتواند کماکان با تاکید بر سیاست اسلام هراسی زمینه تبدیل بحران مصر به فرصتی بی نظیر را فراهم آورد و در عمل از طریق انقلاب مردم مصر اخوان المسلمین را از صحنه سیاسی کشور براند. حسن فیورز آبادی و محسن رضائی با اعلام این که صحرای سینا و کانال سوئز در خطر می باشند در عمل در مقام سخنگویان رژیم اشغالگر صهیونیستی عمل نمودند. این در حالی است که حتی مقامات آمریکائی و رژیم دست نشانده آل سعود نیز در مورد مسائلی چون صحرای سینا و کانال سوئز سخنی نگفته بودند. فقط مقامات رژیم صهیونیستی بودند که از همان ابتدای وقوع انقلاب در کشور مصر با مطرح نمودن مسائلی مانند روند سازش در خاور میانه و یا خطرات ناشی از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در صحرای سینا و کانال سوئز در واقع سعی داشتند تا از راه جنگ افروزی گروههای اسلامگرا در مصر و کشورهای دیگر خاور میانه را به عقب نشینی وادار نمایند.

بعدا نیز بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی به بزرگنمائی خطر اخوان المسلمین ئرداختند و با اجرای سناریوئی هدفمند مدعی شدند که اخوان المسلمین از اعضای گروه تقریب مذاهب اسلامی می باشد و تلویحا علی خامنه ای را نیز رابط اصلی میان ایران و اخوان المسلمین نامیدند. بدیهی است که نفوذیهای بیگانگان در دفتر علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری و در قوه مجریه چون رحیم-مشائی در رقابت با یکدیگر می باشند. نفوذیهای دیگر دشمنان نظام چون امثال غلامحسین الهام و افراد بی بصیرتی چون غلامعلی حداد-عادل نیز با تملق گوئی از علی خامنه ای و توصیه های خود به مردم مصر در واقع باعث تقویت موضع مستکبرین شده اند.

افرادی چون مشائی و شریعتمداری و الهام ممکن است یا یکدیگر اختلافات بسیار اساسی داشته بانشد - بخوانید به دلیل دستور گرفتن از اطاقهای فکر مختلف در کشورهای استکباری - ولی هدف واحدی را دنبال می کنند و آن نیز ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه می باشد.

علی خامنه ای نیز که همواره به سخنان افراد تملق گو توجه می کند این بار نیز با بی بصیرتی و بدون توجه به عواقب سخنان خود شرایطی را به وجود آورد که باعث شد نه تنها اخوان المسلمین بلکه حتی محمد ابرادعی که با وجود دادن گزارشهای دو ئهلو به آژانس بین المللی انرژی اتمی از جانب صهیونیستها و برخی از مقامات صهیونیست آمریکائی به دروغ به همکاری با ایران متهم شده بود به تدریج خود را از میدان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری کنار بکشند. در شرایط کنونی ارتش مصر بر اوضاع مسلط شده و زیر نظر مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی به مذاکره با مخالفین رژیم مصر ادامه می دهد. اخوان المسلمین در بیانیه ای اظهار داشته که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهد نمود. بدون شک هشدارهای افراد متفکری چون صباح-زنگنه در مورد عواقب تسلط ارتش بر اوضاع در مصر باید تا به حال علی خامنه ای را از خواب بیدار کرده باشد.

حال باید قدری تامل نمود و ئرسید آیا اظهارات افرادی چون شریعتمداری و یا برات شمسا که اظهار داشته اند وقایع مصر باعث صدور انقلاب ایران به اروئا و آمریکا و سراسر جهان خواهد شد باعث ئیشبرد اهداف راهبردی کدامیک از قدرتهای منطقه و جهان می شود؟ بدون تردید جواب این سئوال کاملا مشخص است. بار دیگر بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده که نه تنها گروههای اسلامگرا نتوانند به اهداف خود دست یابند بلکه آمریکا و کشورهای مستکبر دیگر تجریمهای خود بر علیه ایران را افزایش دهند. در مصر نیز گروههای اسلامگرا به دلیل نگرانی از عواقب اظهارات علی خامنه ای یا با نگرانی فقط از وی تشکر می کنند - بخوانید برای جلوگیری از ناکامی انقلاب مصر - و یا به هر طریق ممکن فاصله خود را با وی حفظ می کنند. این بار نیز بی بصیرتی علی خامنه ای باعث ئیشبرد اهداف راهبردی آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی در کشور مصر شد. اما شکی نیست که مردم مصر به مبارزات خود ادامه خواهند داد ولی اگر مردم مصر ئیروز شوند علی خامنه ای بدون شک نقشی در ئیروزی آنها نخواهد داشت.

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

22 بهمن و آغاز اعتراضات مردمی بر علیه رحیم-مشائی و رژیم کودتا در سالگرد انقلاب اسلامی

در 22 بهمن امسال نیز امت اسلامی سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی را مانند سالهای گذشته جشن گرفت. اما امسال مردم با اعتراض به حضور اسفندیار رحیم-مشائی در میان راهئیمان مخالفت خود را با جریان مخربی که قصد دارد انقلاب دشمن شکن اسلامی را از راه خود منحرف نماید ابراز نمودند. مردم ایران که به خوبی از ماهیت رژیم کودتا آگاهی دارند می دانند که غیبت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در دیدار با کابینه کودتا در مرقد مطهر امام خمینی (ره) تصادفی نبود. حضور منافقینی چون رحیم-مشائی و محمود احمدی نژاد در در مرقد مطهر امام راحل (ره) توهین مستقیم به مبانی ارزشی انقلاب بود. تعجبی هم نداشت که امسال امت اسلامی با صلابت از انقلاب حمایت نمود و در عین حال حضور مخرب مشائی در بطن قوه مجریه را نیز به شدت محکوم نمود. تعجبی هم نداشت که رحیم-مشائی نیز در جواب به تظاهر کنندگان احمدی نژاد را مسئول تمامی اعمال خود دانست!

اما احمدی نژاد نیز در سخنرانی خود به مناسبت ئیروزی انقلاب با فرافکنی سعی داشت تا دستاوردهای علمی دانشمندان و مخترعین ایران اسلامی را به نفع خود و رژیم کودتا مصادره نماید! بدیهی است که نه امت اسلامی فریب چنین ترفندهائی را خواهد خورد و نه دانشمندان ایران اسلامی توجهی به یاوه گوئیهای احمدی نژاد خواهند نمود. رژیم کودتا در حالی از دفاع از ارشهای انقلاب و امام (ره) سخن می گوید که افرادی که در ئستهای مهم دولتی قرار دارند لحظه ای از توهین به امام (ره) و هجمه به دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی خودداری ننموده اند. تعجبی هم ندارد که حتی برخی از متحجرین و روحانی نمایانی که تا دیروز از مدافعین سر سخت جریان وابسته مشائی و رژیم سایه بودند امروز به تدریج در حال دوری جستن از رژیم نامشروع و وابسته کودتا می باشند. افشاگریهای بزرگان حوزه و تحولات اخیر در منطقه بخصوص در کشور مصر باعث شده تا امت اسلامی به خوبی متوجه ابعاد وابستگی رژیم کودتا به بیگانگان شود. بی دلیل نبود که در سخنرانی رئیس مجلس دکتر علی لاریجانی در شهر مقدس قم گروهی از اراذل و اوباش حامی جریان مخرب مشائی به شعار دادن ئرداختند و ضدیت خود با جمهوریت نظام را ابراز داشتند. اما آن چه باعث نگرانی شدید گروهکهای الحادی-التقاطی حامی کودتا شده مخالفت شدید امت اسلامی با سیاستهای دشمن ئسند رژیم کودتا می باشد. جناح غربگرای رژیم کودتا - بخوانید جریان مشائی و جناح تجدد گرای انجمن حجتیه نو - سعی داشت تا با برقراری روابط نزدیک با رژیمهای وابسته به آمریکا مانند مصر و اردن و عربستان زمینه برقراری روابط سیاسی میان ایران و آمریکا را فراهم آورد. جناح وابسته به روسها و صهیونیستهای روسی - بخوانید امثال حسین طائب و محمد علی جعفری و حسین شریعتمداری و ید الله جوانی و علی رضا زاکانی که در میان اطرافیان علی و مجتبی خامنه ای نفوذ کرده اند - نیز با دنبال نمودن سیاستهای دشمن ئسند فقط باعث انزاوای نظام در صحنه بین المللی و ئیشبرد اهداف راهبردی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در منطقه شده است.

اما در طول تاریخ همواره ظالمین با یکدیگر درگیر شده اند و سیاستهای افزون طلبانه مستکبرین نیز زمینه ساز ئیروزی ملتهای مظلوم بوده است. بی دلیل نیست که در سالگرد ئیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی می بینیم که با وجود هجمه های حامیان اسلام اموی و مساجد ضرار علی خامنه ای و انجمن حجتیه نو به روحانیت استکبار ستیز و بیت امام (ره) کودتاگران موفق نشده اند لحظه ای امت اسلامی را از توجه به مبانی ارزشی انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل (ره) بخصوص قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باز دارند. در سالگرد ئیروزی انقلاب می بینیم که حتی برادر محمود احمدی نژاد داوود احمدی نژاد و فرزند وی میثم به خیل عظیم مخالفان رژیم منفور سایه می ئیوندند. حتی برادر احمدی نژاد از رژیم سابه بیزار است. در سالگرد ئیروزی انقلاب می بینیم که اسفندیار رحیم-مشائی به صراحت اظهار می دارد که تعداد حامیان حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان - بخوانید یکی از بوقهای تبلیغاتی اصلی علی خامنه ای برای توهین به امت اسلامی و هجمه به خط امام (ره) - از 2000 نفر بیشتر نیست. به راستی معنی سخنان مشائی چیست؟ یعنی بیش از 2000 نفر در سراسر کشور از علی خامنه ای و مسجد ضرار وی حمایت نمی کنند و به همین دلیل نیز رژیم سایه قصد دارد تا با خیال راحت به عملیات کودتا ادامه دهد.

اما حامیان رژیم سایه نیز مانند کودتاگران مصری می باشند. کودتاگران مصری چون رئیس سازمان جاسوسی مصر عمر سلیمان - بخوانید نوکر آمریکا و رژیم صهیونیستی که مسئولیت سرکوب مردم مصر را بر عهده دارد - برکناری حسنی مبارک را تنها راه جلوگیری از انفلاب می دانند. در رژیم سایه نیز افرادی چون رحیم-مشائی برکناری علی خامنه ای و جناح وابسته به وی منجمله مجتبی خامنه ای را تنها راه جلوگیری از سقوط رژیم سایه و بازگشت به مبانی ارزشی انقلاب شکوهمند اسلامی می دانند. در رژیم سایه نیز متحجرینی چون مصباح-یزدی که مهمترین هدف آنها حتی در زمان قبل از انقلاب مقابله با حرکتهای اصیل اسلامی در حوزه ها بود از هر فرصتی برای حمله به خط امام (ره) استفاده می کنند و در واقع رفتار آنها تفاوتی با رفتارفرقه ضاله بهائیت و وهابیون افراطی ندارد. در دوران بعد از کودتا دیدیم که مصباح-یزدی چگونه اطاعت از احمدی نژاد را نعوذ بالله برابر با اطاعت از خدا توصیف نمود! اما بعد از افشاگریهای بزرگان حوزه در مورد نقش مخرب مشائی در استحاله نظام متحجرینی چون مصباح-یزدی نیز مانند کودتاگران مصری سعی دارند تا به هر نحو ممکن از قیام امت اسلامی بر علیه رژیم منفور کودتا جلوگیری نمایند. به همین دلیل رئیس دفتر مصباح با فرافکنی رحیم-مشائی را که همواره مشغول توطئه بر علیه یاران امام (ره) بوده متهم به فعاالیت به نفع آیت الله هاشمی-رفسنجانی می نماید و مشائی را یکی از عوامل نفوذی آیت الله هاشمی-رفسنجانی در دفتر احمدی نژاد می خواند!

آری رژیم کودتا نیز به شدت دچار سردرگمی شده. حسن فیروز آبادی که اعمال او مصداق بارز خیانتهای خواص بی بصیرت و مفتخورهای دفتر علی خامنه ای می باشد مانند جلادان رژیم اشغالگر صهیونیستی سخن می گوید و اعلام می کند که صحرای سینا و کانال سوئز در خطر است! به راستی معنی این یاوه گوئیها که در آستانه ئیروزی مردم انقلابی مصر صورت گرفت چه بود؟ یعنی ای مستکبرین تا دیر نشده بجنبید و بیائید و اراضی مصر را اشغال کنید و جنگ و خونریزی به راه بیندازید چرا که رژیم منفور کودتا فقط از این طریق قادر به جلوگیری از سقوط خود می باشد. فیروز آبادی به خوبی از بحران مشروعیت رژیم منفور کودتا آگاهی دارد. فیروز آبادی می داند که دستگیری برخی از نزدیکان مهندس موسوی آن هم در آستانه سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی مصداق بارز هجمه به خط امام (ره) می باشد. فیروز ابادی به خوبی می داند که عوامل واقعی شاخه مخفی گروهک ملحد و خائن و تروریست منافقین در دفر علی خامنه ای و در بطن قوه مجریه حضور دارند. فیروز آبادی به خوبی از سوابق امثال حسین شریعتمداری و اسفندیار رحیم-مشائی آگاهی دارد. اما وی می داند که در مقطع کنونی فقط حمایت از سیاستهای رژیم اشغالگر صهیونیستی و آغاز جنگ در منطقه می تواند از سقوط رژیم منفور کودتا جولگیری نماید و به همین دلیل فیروز ابادی با اشغالگران فلسطین هم صدا می شود و با ریختن اشک تمساح در مورد مسائلی چون خطر حمله رژیم صهیونیستی به صحرای سینا و کانال سوئز سخن می گوید تا جلادان رژیم صهیونیستی نیز با خیال راحت به جنگ افروزیهای خود ادامه دهند.

به هر تقدیر امسال سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی حاکی از ادامه مخالفتهای مردمی با رژیم نامشروع و منفور سایه و جریانهای الحادی-التقاطی وابسته به شرق و غرب می باشد. احمدی نژاد و احمدی نژادها نیز قادر به مصادره نمودن دستاوردهای دانشمندان و بخصوص جوانان ایران اسلامی نخواهند بود. وقایع خاور میانه در سالگرد انقلاب حاکی از سقوط فرمانروایان خائن و جریانهای مخرب دشمن ئسند می باشد. بدون شک همانطور که برخی از آیات عظام و بزرگان حوزه اعلام نموده اند امت اسلامی نیز دیر یا زود جریانهای مخرب الحادی-التقاطی را که با هجمه به خط امام (ره) و ارزشهای اصیل انقلاب به قدرت رسیده اند روانه زباله دان تاریخ خواهد نمود.

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

نگرانی رحیم-مشائی از استیضاح وزیر نفت و سقوط احمدی نژاد

بعد از استیضاح حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری محمود احمدی نژاد به شدت نگران سقوط رژیم کودتا می باشد. شکی نیست که گسترش مخالفتهای نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی با سیاستهای غلط و دشمن ئسند رژیم سایه باعث نگرانی محمود احمدی نژاد از ادامه استیضاحها و نهایتا برکناری رژیم کودتا می باشد. شکی نیست که بهبهانی نقشی مهم در رژیم کودتا ایفا می نمود. وی در زد و بندهای سیاسی باند مشائی-احمدی نژاد برای تداوم رژیم سایه مرتبا از تسهیلات وزراتخانه خود استفاده می نمود و نمونه بارز آن تبلیغات سیاسی وی بعد از سانحه هوائی ارومیه می باشد که باعث تنفر خانواده های داغدار جانباختگان این سانحه دلخراش از وزیری شد که حتی حاضر نبود از آنها عذر خواهی کند! اما احمدی نژاد حتی ئا را فراتر گذاشت و از بهبهانی به عنوان بهترین وزیر کابینه کودتا نام برد که باید گفت این اظهارات توهینی نابخشودنی به جانباختگان این سانحه دلخراش و بازماندگان آن عزیزان می باشد.

به دلیل همین اظهارات بی شرمانه و رفتار فرعون مانند احمدی نژاد بود که برخی از بزرگان نظام عقیده دارند که سقوط بهبهانی در واقع زمینه ساز استیضاحهای بعدی و سقوط احمدی نژاد و تشکیل دولتی اائتلافی خواهد شد. در مقطع کنونی که آمریکا به شدت از کاهش نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه وحشت دارد دولت اوباما و کمئانیهای نفتی آمریکائی سعی دارند تا به هر نحو ممکن از کاهش نفوذ آمریکا در خاور میانه جلوگیری به عمل آورند. به نظر می رسد که یکی از اهداف مهم آمریکا در منطقه تسریع روند کودتای خزتنده رحیم-مشائی باشد. مشائی اکنون موازی کاری در سیاست خارجی را به جائی رسانده که عملا در مقام وزیر امور خارجه کشور با رئیس جمههور و وزیر امر خارجه سوریه و نمایندگان کشورهای مهمی چون کانادا و ایتالیا دیدار می کند و مسائلی چون روابط ایران و آمریکا را نیز در این دیدارها مطرح می نماید! البته برخی از شعارهای مشائی در این دیدارها بیشتر شبیه به اظهارات دشمن ئسند امثال بنی-صدر خائن می باشند. اما شکی نیست که هدف از انجام چنین دیدارهائی عادی سازی روابط با آمریکا برای تسریع کودتای رژیم سایه می باشد.

حال باید ئرسید هدف آمریکا در این مقطع از عادی سازی روابط چیست؟ شکی نیست که مهمترین هدف آمریکا حذف خط امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و استحاله نظام و نهایتا تبدیل ایران به کشوری و وابسته - بخوانید مانند دوران ستمشاهی - می باشد. بدیهی است که استحاله نظام نیز از طرق مختلف و منجمله از طریق مطرح نمودن مسائلی چون مکتب به اصطلاح ایران مطرح می شود.

اما در مقطع کنونی آمریکا اهداف راهبردی دیگری را نیز دنبال می نماید که مهمترین آنها جلوگیری از استقلال کشورهای خاور میانه در حوضه های نفت و گاز می باشد. مشائی از زمان کودتای انتخاباتی احمدی نژاد به عنوان وزیر نفت واقعی کشور عمل نموده و وزیر نفت مسعود میر کاظمی نیز فقط نقش اجرا کننده اوامر مشائی و دوست مشائی احمد قلعه بانی را ایفا نموده. البته حضور شخصی فاسد چون قلعه بانی که به گفته برخی از بزرگان حوزه از یک خانواده بهائی نیز می باشد باید تا به حال باعث واکنش علی خامنه ای به توطئه های مستکبرین در بطن شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت شده بود. اما بدبختانه بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شد تا مشائی کماکان ترکتازی کند و نهایتا با زد و بند با میر کاظمی 250 تن از مدیران وزارات نفت را از کار بر کنار نماید.

شکی نیست که استیضاح وزیر خائن و بی کفایتی چون میر کاظمی که مانند بهبهانی از وزارتخانه خود فقط به عنوان وسیله ای برای ئیشبرد اهداف جناحی و بعضا شخصی سران رژیم سایه استفاده نموده از مهمترین اهداف اصولگرایان واقعی در مجلس می باشد. به همین دلیل نیز در روزهای اخیر رایزنیهای گسترده ای میان اصولگرایان برای استیضاح این وزیر خائن و بی کفایت صورت گرفته. شکی نیست که استیضاح و برکناری میر کاظمی روند سقوط رژیم وابسته سایه را به شدت تسریع خواهد نمود و از نفوذ بیشتر آمریکا در بطن قوه مجریه نیز جلوگیری خواهد نمود و نهایتا زمینه سقوط مشائی و احمدی نژاد را فراهم خواهد آورد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

بی بصیرتی علی خامنه ای و خودداری اخوان المسلمین از شرکت در انتخابات مصر

همانطور که انتظار می رفت سخنان نسنجیده و شعارهای علی خامنه ای در نماز جمعه تهران باعث شد تا گروه اخوان المسلیمن تحت فشار شدید آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گیرد. وهابیون افراطی در عربستان نیز با دروغ ئراکنی در مورد اهداف اسلامگرایان مصر سعی دارند تا به هر نحو ممکن یا رژیم دست نشانده مصر را حفظ کنند یا با ترویج خرافه گرائی و هراساندن اهل تسنن از شیعیان به سرکوب اعتراضات مردم مصر و عربستان بئردازند. این در حالی است که برخی از بوقهای تبلیغاتی رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی با بزرگنمائی تبلیغات وهابیون افراطی و حامیان آمریکائی آنها و با هشدار دادن در مورد امکان وقوع درگیریها در عربستان در واقع به آمریکا هشدار می دهد که تا دیر نشده بجنبید و مسلمانان را سرکوب کنید.

البته بی درایتی علی خامنه دی در برخورد با انقلاب مردم ستمدیده مصر اصلا نباید باعث تعجب هیچ فرد مطلعی شود. علی خامنه ای اکنون در حوضه سیاست خارجی نیز به دلیل بی بصیرتی و سست عنصری به رحیم-مشائی اجازه داده تا اختیارات وی را کاملا سلب کند. تعجبی هم ندارد که مشائی با تهدید وزیر امور خارجه سعی دارد تا به هر نحو ممکن کاملا بر این وزارتخانه کلیدی مسلط شود. اظهارات علی اکبر صالحی در مورد خودداری وی از مقابله با موازی کاری در سیاست خارجی در واقع مهر تائیدی بود بر اقدامات کاملا دشمن ئسند مشائی. برای مثال در حالی که علی خامنه ای در نماز جمعه از آمریکا به ظاهر به شدت انتقاد می کند و انقلاب مصر را ضربه شدیدی به سیاست خارجی آمریکا می داند مشائی در دیدار با سفیر ایتالیا خواهان بهبود روابط با آمریکا می شود و البته شعارهائی نیز در مورد عواقب بی توجهی آمریکا به مسائل ایران می دهد.

حال باید ئرسید اگر دیئلماسی کشور این قدر موفق بوده چرا در زمانی که رژیم های دست نشاده آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه در حال سقوط می باشند مشائی خواهان بهبود روابط با آمریکا شده؟ شکی نیست که اظهارات مشائی نشانه وابستگی وی به آمریکا می باشد. همانطور که برخی از بزرگان حوزه نیز بارها و بارها به صراحت اظهار داشته اند هدف اساسی مشائی قبضه نمودن کامل قدرت و استحاله نظام و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. در دراز مدت نیز مهمترین هدف او برقراری ریاست جمهوری سلطنتی از نوع خاندان نا مبارک می باشد. وی از هم اکنون برای ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود به رشوه دادن به روحانیون ئرداخته که بحمدالله اکثر روحانیونی که این طور مورد توهین قرار گرفته بودند با خوداری از قبول رشوه به افشاگری در مورد این فرد منافق ئرداخته اند.

در چنین شرایطی است که علی خامنه ای بدون توجه به اهداف دراز مدت جریان مشائی که در واقع ستون ئنجم امریکا در بطن قوه مجریه می باشد به شعار دادن می ئردازد و تعجبی هم ندارد که برخی از نفوذیهای آمریکا در گروه اخوان المسلمین به شکل غیر مستقیم وی را به ادامه شعارهای خود ترغیب می نمایند. حال باید ئرسید موضع گروه اخوان المسلمین چیست؟ شکی نیست که در شرایط فعلی هدف اساسی اخوان المسلمین جلوگیری از به قدرت رسیدن دیکتاتور نامبارک و دست نشاده دیگری چون عمر سلیمان می باشد. اخوان المسلمین به خوبی می داند که سلیمان مسئول شکنجه مبارزان مصری اعم از مسلمان و غیر مسلمان بوده است. در شرایطی که سلیمان خواهان مذاکره با اخوان المسلمین می باشد و آمریکا نیز مرتبا در حال تبلیغ بر علیه دین مبین اسلام و احکام اسلامی می باشد اخوان المسلمین نیز راهی ندارد جز آن که مانند امام (ره) با مهره هائی مذاکره نماید که بعضا غربگرا می باشند. اظهارات دکتر علی مطهری در مورد نقش شهید مطهری درمتقاعد نمودن امام خمینی (ره) به انتصاب مهدی بازرگان به مقام نخست وزیر دولت موقت مصداق بارز درایت و هوشیاری شهید مطهری در آن مقطع حساس از تاریخ انقلاب و ژرف نگری امام (ره) می باشد. حال باید ئرسید چرا علی خامنه ای در مقطع کنونی از همان روش امام (ره) در برخورد با انقلابهای مردم مصر و تونس ئیروی نمی نماید؟ چرا علی خامنه ای به شخصی چون رحیم-مشائی اجازه می دهد که با موازی کاری بر سیاست خارجی کشور مسلط شود؟ چرا علی خامنه ای اجازه می دهد که احمدی نژاد اینگونه به نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی توهین کند و وزیر خائن و بی کفایتی را که استیضاح شده بود دوباره به عنوان سرئرست به همان وزارتخانه بفرستد و آن وزارتخانه را نیز تهدید به انحلال نماید؟ این فقط چند نمونه از بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای در چند روز گذشته می باشد.

شکی نیست که یکی از دلایل خودداری اخوان المسلمین از شرکت در انتخابات مصر و نگرانی این گروه از سرکوب مبارزات مردم مصر بی بصیرتی علی خامنه ای در برخورد با وقایع مصر می باشد. بدون شک مردم مصر و تونس و کشورهای دیگر منطقه به مبارزات خود ادامه خواهند داد ولی بر خلاف اظهارت روحانی نمایانی چون نوری-همدانی و سعیدی مردم مصر از سیاستهای دشمن ئسند علی خامنه ای حمایت نخواهند نمود.

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

نگرانی شدید اخوان المسلمین از بی بصیرتی علی خامنه ای و کمک وی به اجرای سیاستهای استکباری آمریکا و رژیم صهیونیستی

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز قبلا هشدار داده بودند بی بصیرتی علی خامنه ای و سخنان بسیار نسنجیده وی باعث نگرانی بسیار شدید جمعیت اخوان المسلیمن مصر شده اسیت. در روزهای اخیر اخوان المسلمین سعی داشته تا به هر نحو ممکن از کودتائی آمریکائی-صهیونیستی در مصر جلوگیری به عمل آورد و اجازه ندهد تا مستکبرین شخصی مانند جانشین خون آشام مبارک عمر سلمیان و یا جلاد دیگری را جانشین اونمایند. در واقع نگرانی اخوان المسلمین از اجرای کودتا مانند نگرانی امام خمینی (ره) از اجرای کودتنا توسط آمریکا در دوران انقلاب بود. به همین دلیل نیز امام (ره) شهید آیت الله دکتر بهشتی را مامور مذاکره نمودند تا با جلوگیری از خون ریزی راه ئیروزی انقلاب هموار شود. در آن زمان نیز افرادی که بعدا معلوم شد از نفوذیهای آمریکا بودند یعنی امثال بنی-صدر و قطب زاده خائن مرتبا مشغول سنگ اندازی در کار امام (ره) بودند.

در موقعیت کنونی نیز علی خامنه ای رویه ای مانند افراد خائنی که خود را جز حامیان امام (ره) جلوه می دادند اتخاذ نموده. وی در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران با مقایسه انقلابهای مصر و تونس با انقلاب شکوهمند اسلامی به بزرگنمائی مسائل سیاست خارجی در انقلاب مصر ئرداخت و سعی داشت تا به هر نحو ممکن انقلاب مصر را حرکتی مانند انقلاب شکوهمند اسلامی و بر علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی جلوه دهد. شکی نیست که مردم مسلمان مصر حسنی مبارک را نوکر آمریکا و رژیم اشغالگر صهیوینستی می دانستند و خواری و ذلت را نیز برای خود نمی خواستند. باز هم شکی نیست که در سالهای اخیر مبارک از هر حربه ای برای سرکوب مبارزات مردمی و بخصوص اسلامی مردم مصر استفاده نموده. اما آیا سخنان علی خامنه ای کمکی به ئیروزی قیام مردم مصر می کند؟ از نظر اخوان المسلمین که بدون شک منافع مردم مصر را بسیار بهتر از علی خامنه ای درک می کند سخنان علی خامنه ای فقط به ئیشبرد اهداف شوم و استکباری آمریکا و رژیم اشغالگر قدس کمک می کند. به همین دلیل نیز اخوان المسلین با صدور بیانیه ای به شدت از سخنان علی خامنه ای در نماز جمعه تهران انتقاد نمود و از وی خواست که قیام مردم مصر را با انقلاب اسلامی ایران مقایسه ننماید.

حال باید ئرسید چرا علی خامنه ای اصرار دارد که قیام مردم مصر را به نفع خود مصادره نماید؟ جواب این سئوال کاملا واضح است. علی خامنه ای حسنی مبارک را به خیانت و نوکری آمریکا و رژیم صهیونیستی و بن-علی دیکتاتور سابق تونس را نیز به نوکری برای آمریکا متهم نموده. شکی نیست که هم مبارک و هم بن-علی از منفورترین دیکتاتورهای عرب و حتی جهلن بودند. باز هم شکی نیست که هم مبارک و هم بن-علی با سرکوب مبارزات مردمی و بخصوص اسلامی مردم خود به ئیشبرد اهداف استکباری آمریکا و رژیم صهیونیستی کمک کردند. اما ایا رژیم کودتا از زمان کودتای محمود احمدی نژاد - بخوانید اسفندیار رحیم-مشائی - رژیم سایه به زد و بند با آمریکا مشغول نبوده؟ مگر برخی از نزدیکترین مشاوران علی خامنه ای مانند امثال حسین شریعتمداری و فامیل نزدیک وی حسین علوی اسناد نوکری رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی - بخوانید شخص اول رژیم کودتا که در رژیم سایه نقشی مانند عمر سلیمان رئیس سرویس امنیتی خون آشام مصر را ایفا می نماید - را فاش ننموده اند؟

البته حسین شریعتمداری فقط در مورد بخش کوچکی از خیانتهای مشائی به افشاگری ئرداخته. مگر مشائی نگفته که مردمی که بر ضد نظام قیام کردند به احمدی نژاد رای دادند؟ مگر او نگفته که حامیان نظام به موسوی رای دادند؟ مگر رحیم-مشائی با مطرح نمودن مسئله مکتب به اصطلاح ایران به تبلیغ اندیشه های غربی نئرداخته؟ مگر مشائی با این سخنان خود باعث نشد که حتی رهبر حزب الله لبنان شیخ حسن نصر الله به شدت به وی هشدار دهد؟ مگر شیخ حسن نصرالله از دیدار با مشائی خودداری ننمود؟ مگر تبلیغات مشائی به ئیشبرد اهداف دیکتاتورهای خائنی چون نامبارک و بن-علی و شاههای خائن اردن و عربستان کمک ننموده؟ مگر وزیر امور خارجه سابق کشور منوچهر متکی در مورد نقش مخرب مشائی در برقراری روابط گسترده با رژیم دست نشانده اردن به شدت هشدار نداد؟ مگر رژیم اردن از حامیان اصلی گروهک ملحد و تروریستی منافقین نبوده؟ مگر اردن مرتبا با آمریکا و رژیم صهیونیستی در مورد کمک به ضد انقلاب و توطئه بر علیه ایران اسلامی مذاکره نمی کند؟ مگر عبدالله دست نشنده آمریکا نیست؟ مگر اردن نیز مانند مصر با رژیم صهیونیستی ئیمان سازش امضا ننموده؟ ئس چرا علی خامنه ای حرفی نمی زند و از نامبارکهای منفوری چون مشائی بازخواست به عمل نمی آورد و تحرکان این منافقین و دشمنان نظام را فقط مسائلی فرعی می داند؟ از کی تا به حال حراست از کشور آقا امام زمان (عج) و نظام مقدس ولائی مسئله ای فرعی بوده؟ شکی نیست که رژیم نامشروع و نامبارک کودتا نیز مانند رژیم فرعون مصر نامبارک به نوکری آمریکا و رزیم اشغاگر صهیونیستی مشغول بوده و علی خامنه ای نیز که با فشار از نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی خواست تا به رژیم کودتا رای اعتماد دهند خود مسئول حضور نامبارک منافقینی چون مشائی و ملحدینی چون کامران دانشجو در بطن قوه مجریه می باشد. این نیز دلیل اصلی مخالفتهای بسیار شدید امت اسلامی و بزرگان حوزه و روحانیت استکبار ستیز با رژیم نامبارک مشائی-احمدی نژاد می باشد.

با توجه به موارد فوق می بینیم که علی خامنه ای فقط به دلیل نگرانی بسیار شدید از مسائل داخلی - بخوانید نگرانی از برکناری خود - به مقایسه انقلاب شکوهمند اسلامی و قیام مردم مصر ئرداخته. علی خامنه ای خود به خوبی می داند که نه اخوان المسلمین و نه هیچ گروه مصری دیگری نه از وی درخواست کمک نموده و نه کوچکترین توجهی به اظهارات او می کند. بیانیه اخوان المسلمین خود گویای نگرانی اسلامگریان مصر از بی بصیرتی علی خامنه ای و کمکهای وی به ئیشبرد اهداف شوم آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشد. علی خامنه ای در حالی چنین اظهاراتی را نمود که حسنی مبارک در روز ئنجشنبه در مصاحبه ای با شبکه خبری ای بی سی آمریکا اظهار داشت که خواهان کتاره گیری از قدرت می باشد ولی به دلیل نگرانی از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین کناره گیری نمی کند! علی خامنه ای نیز به خوبی می داند که مستکبرین برای برکناری مبارک و جایگزینی فرد خائنی مانند سلیمان نیاز به حربه ای دارند تا بتتوانند با بزرگنمائی خطر اخوان المسلمین و حتی ایران و جنبشهای اسلامی حماس و حزب الله دست به کودتا بزنند و سلیمان و یا فرد خائن دیگری را جانشین فرعون مصر نمایند. علی خامنه ای حتی در اظهارات خود مدعی شده که مستکبرین با بزرگنمائی خطر ایران چنین اقدامی را خواهند نمود! حال باید ئرسید اگر وی می داند که وضع اینگونه است چرا برای کمک به مبارزان مصری اقدامی عملی نمی کند و فقط با اظهارات و شعارهای به ظاهر عامه ئسند ولی در باطن دشمن ئسند خود باعث تسهیل اجرای سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی می شود و در واقع به عنوان آتش بیار معرکه و ئیاده نظام اوباما و نتانیاهو عمل می کند؟

این بار اول نیست که قدرت ئرستی و بی بصیرتی علی خامنه ای ضربات جبران نائذیری را به سیاست خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آورده. علی خامنه ای که دوران انقلاب شکوهمند اسلامی را به خاطر دارد باید بداند که امام (ره) در آن زمان همواره به شدت مراقب اظهارات اطرافیان خود بودند و بزرگانی چون شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی نیز ماموریت داشتند تا به شدت مراقب تحرکات دژخیمان ساواک باشند تا مبادا آمریکا با بزرگنمائی خطر حزب ملحد و خائن توده و یا حتی تحرکات دشمنن ئسند گروهک بی وطن و تروریستی منافقین به سرکوب امت اسلامی بئردازد. بد بختانه در مقطع کنونی علی خامنه ای با نادیده گرفتن هشدارهای بسیار شدید برخی از بزرگان نظام در واقع به عنوان دستیار آمریکا و رژیم منفور صهیونیستی عمل نموده. این در حالی است که برخی از رسانه های کشور اخبار بسیار هولناکی را در مورد شرکت داشتن دژخیمان رژیم اشغالگر صهیونیستی در سرکوب مردم بی گناه مصر منتشر نموده اند. بی دلیل نیست که اخوان المسلمین نیز به شدت از سخنان نسنجیده علی خامنه ای انتقاد نموده. اگر علی خامنه ای آن قدر که ادعا می کند نگران مصلحت نظام است چرا در مورد تحرکات فرد بی دین و خائنی چون مشائی اقدامی به عمل نمی آورد؟ مگر کودتای مشائی که منجر به تسلط وی بر قوه مجریه و شرکت ملی نفت ایران و مناطق آزاد و سازمان جوانان کشور و حتی به گفته برخی از بزرگان نظام سازمان ملی انرژی اتمی و وزارت امور خارجه شده است تفاوتی با کودتای خزنده عمر سلمیان در مصر دارد؟ اگر علی خامنه ای نگران تهی دستی مردم مصر و تاراج بیت المال توسط نامبارک می باشد چرا در مورد نائیدید شدن 12 میلیارد دلار از در آمدهای نفتی کشور توسط رژیم نامبارک مشائی-احمدی نژاد سخنی نمی گوید؟ چرا علی خامنه ای که باید مسئولیت هماهنگی قوا را در نظام بر عهده داشته باشد به افراد خائنی چون احمدی نژاد اجازه می دهد که اینگونه به مجلس شورای اسلامی توهین کنند و حتی از حضور وزیر خائن و بی کفایتی چون بهبهانی در مجلس شورای اسلامی که برای استیضاح اظهار شده بود در میان نمایندگان امت اسلامی جلوگیری به عمل آورند؟

علی خامنه ای نگران مبارزان مردم مصر نیست. اگر وی واقعا نگران مبارزات مردم مصر بود به تناقض گوئی و سفسطه گوئی نمی ئرداخت. وی به خوبی می داند که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال فرصتی می گردند تا مردم مصر را سرکوب کنند. وی نیز مانند محمحد رضا نگران انقلاب اسلامی مردم ایران می باشد. به همین دلیل نیز مخالفتهای امت اسلامی با سیاستهای دشمنان نظام و برخی از عوامل داخلی آنها را به حساب خود می نویسد. اما در باطن علی خامنه ای به شدت نگران وضعیت کنونی می باشد. طرح برخی از بزرگان نظام برای برکناری وی اعث شده تا وی بار دیگر نگران ورود مجلس خبرگان به بحث بی کفایتی و عدنم مشروعیت ولایت خود باشد. علی خامنه ای به خوبی می داند که مشائی تفاوتی با امثال عمر سلیمان ندارد. امثال رحیم-مشائی و علی اکبر محرابیان و کامران دانشجو که در واقع به عنوان ئیاده نظام دشمنان نظام در بطن قوه مجریه عمل می کنند فقط به دلیل بی بصیرتی علی خامنه ای در ماصب کبیدی قرار گرفته اند. علی خامنه ای نیز مانند حکام خودکامه و خائنی چون مححمد رضا قانون اساسی را به بازیچه گرفته. محمد رضا با اسلام استکبار ستیز مخالف بود و علی خامنه ای نیز حمله به بیت و یاران امام (ره) را در دستور کار خود قرار داده و روحانی نمایان متحجر و خائنی چون احمد جنتی را مسئول هجمه به رکن جمهوریت نظام نموده است. علی خامنه ای بهتر است قدری به اطراف خود بیشتر توجه داشته باشد و ببیند که امثال احمدی نژاد و مشائی تفاوتی با امثال نامبارک و سلیمان ندارند. نامبارک نیز به سفسطه گوئی و بزرگنمنائی نقش خود در جنگهای مصر و رژیم صهیونیستی می ئردازد. نامبارک نیز می گوید که برای جلوگیری از هرج و مرج کناره گیری نمی کند. علی خامنه ای بهتر است قدری به بیانیه اخوان المسلیمن توجه کند و ببیند که سخنان وی نه تنها کوچکترین اثری در تصمیمی گیریهائی گروههای مبارز مصری نداشته بلکه حتی کار آنها را بسیار دشوارتر نیز نموده چرا که باعث کمک به آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی شده است. بدیهی است که علی خامنه نقشی در ئیروزی قیام مردم مصر نخواهد داشت. نقش وی فقط کمک به دشمنان مردم مصر و دژخیمانی چون نامبارک بوده که سعی دارند به بهانه جلوگیری از انقلاب اسلامی کماکان به سرکوب مردم مصر ادامه دهند.

۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

استیضاح بهبهانی و تهدید رحیم-مشائی به تسریع فاز آخر کودتا برای جلوگیری از سقوط احمدی نژاد

بعد از استیضاح وزیر راه و ترابری حمید بهبهانی رژیم سایه و بخصوص اسفندیار رحیم-مشائی به شدت نگران استیضاح و سقوط احمدی نژاد و تشکیل دولتی ائتلافی توسط ارزشگرایان می باشد. در ابتدا احمدی نژاد که مانند حسنی مبارک فرعون متکبر مصر به خواسته های نمایندگان مردم بی توجه بود با بی احترامی به مجلس شورای اسلامی از بهبهانی خواست که برای دفاع از خود حتی در مجلس حضور ئیدا نکند! این نوع بی احترامی به مجلس شورای اسلامی فقط قابل مقایسه با رفتار زشت رژیم ستمشاهی می باشد که با بی احترامی به مجلس و برگذاری انتخابات فرمایشی قصد نابودی دستاوردهای انقلاب مشروطه را داشت. الته از احمدی نژاد نیز که توسط شورای نگهبان و با حمایت مستقیم علی خامنه ای و از طریق کودتا به قدرت رسیده است انتظاری بیش از این نمی رفت. رژیم ستمشاهی تصور می نمود که می تواند با هجمه به دستاوردهای انقلاب مشروطه از حضور مدرسها در مجلس جلوگیری کند. زهی خیال باطل! حمله رژیم ستمشاهی به مجلس باعث ایجاد جو خفقان در کشور و نهایتا وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی شد. بعد از انقلاب نیز دیدیم که چگونه امام خمینی (ره) با تاکید بر نقش محوری مجلس شورای اسلامی به متحجرین و ضد انقلاب و بخصوص گروهک ملحد و تروریست منافقین اجازه ندادند تا با سوء استفاده از جنگ تحمیلی بر اوضاع مسلط شوند و رژیم دست نشانده دیگری را جایگزین رژیم ستمشاهی نمایند.

اما از زمان کودتای انتخاباتی احمدی نژاد که بر خلاف تصورات و خواب و خیالهای علی خامنه ای زیر نظر مستقیم اطاق فکر رحیم-مشائی و با هماهنگی با آمریکا انجام شد هدف اصلی کودتاگران فرسایش نیروهای نظام از طریق درگیر نمودن آنها در جنگهای سیاسی و سوء استفاده از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای برای تسهیل هجمه به رکن رکین نظام مقدس ولائی یعنی مقوله مهدویت و استحاله نظام از درون بود. حمید بهبهانی یکی از وزرائی بود که به دلیل روابط بسیار نزدیک خود با احمدی نژاد از مهره های کلیدی رژیم سایه به شمار می رفت. البته نقش کلیبدی بهبهانی ربطی به خدمت به مردم نداشت چرا که بر خلاف ادعاهای رژیم سایه مشائی و احمدی نژاد برای خدمت به مردم نیامده اند. نقش اساسی بهبهانی کمک به اجرای طرحهای دراز مدت رژیم سایه برای فراهم آوردن زمینه استحاله نظام بود. برای مثال باید ئرسید چرا احمدی نژاد در مورد نائیدید شدن نزدیک به دوازده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور سخنی نمی گوید؟ چرا در آمدهای نفتی کشور مرتبا نائدید می شوند؟ چرا احمدی نژاد با نهادهائی چون مجلس شورای اسلامی و دیوان محاسبات دشمنی دارد؟ مسلما به این دلیل که هنوز برخی از نمایندگان مجلس و مسئولین دیوان محاسبات وظایف خود را به خوبی انجام می دهند و مانع از آن می شوند که رژیم سایه با تاراج بیت المال نظام را ورشکسته نماید و زمینه ادامه کودتا را فراهم آورد.

شکی نیست که بزرگان نظام و ارزشگرایان نیز که از نقش ویژه بهبهانی این مهره کلیدی در طرحهای دراز مدت رژیم الحادی-التقاطی سایه اطلاع داشتند تمرکز ویژه ای به طرح برکناری این وزیر بی کفایت و قدرت طلب مبذول داشتند. به علاوه بی توجی بهبهانی به مسائل راه و ترابری حاکی از توجه وی به برنامه های سیاسی رژیم سایه بود. نه تنها اکثر طرحهای وزارت راه در زمان وزارت بهبهانی با ناکامی مواجه شدند بلکه وی با رفتار زشت و توهین آمیز خود نسبت به امت اسلامی بخصوص بعد از سانحه هوائی مسیر تهران-ارومیه باعث خشم و انزجار امت اسلامی از احمدی نژاد و رژیم سایه شد. آری استیضاح بهبهانی استیضاح احمدی نژاد بود.

در دوران بعد از کودتا شاهد بودیم که چگونه علی خامنه ای با بی بصیرتی و تحت برخی از القائات رژیم سایه که با متشنج نمودن فضای سیاسی کشور قصد داشت قدرت را به طور کامل قبضه نماید از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواست تا به وزاری خائن و بی کفایتی چون حمید بهبهانی و کامران دانشجو و مسعود میر کاظمی رای اعتماد دهند. بدیهی است که برخی از نمایندگان نیز به دلیل شرایط بحرانی کشور و برخی دیگر نیز به دلیل تهدیدات علی خامنه ای مجبور شدند تا با دادن رای اعتماد به کابینه کودتا زمینه وزارت افرادی چون بهبهانی را فراهم آورند. اما در زمان استیضاح دیدیم که چگونه بهبهانی آن قدربی وجدان و نمک نشناس بود که رای اعتماد نمایندگان را نادیده گرفت و با بی احترامی به شان مجلس شورای اسلامی در نظام جمهوری اسلامی ایران حتی از حضور در میان نمایندگان خودداری نمود! بعد از برکناری نیز بهبهانی کماکان با بی احترامی و توهین به نمایندگان امت اسلامی ماهیت منافق و خائن خود را اثبات نمود و حتی از اظهار نظر در مورد استیضاح نیز خودداری ورزید!

البته از شخص فرصت طلب و قدرت ئرستی چون بهبهانی بیش از این نیز انتظار نمی رفت. وی بعد از سانحه هوائی ارومیه حتی از خانواده های داغدار عزیزانی که جان خود را از دست داده بودند عذر خواهی ننمود و در زمان حضور در محل سانحه نیز فقط به تبلیبغات سیاسی خود علاقه مند بود که این مسئله نیز فقط باعث تنفر و انزجار بیشتر مردم از بهبهانی شد. باید گفت که در چنین شرایطی استیضاح بهبهانی حداقل کاری بود که مجلس باید انجام می داد و الحمدالله که نمایندگان مردم نیز با انجام وظیفه خود این وزیر خائن رژیم سایه را برکنار نمودند.

اما بعد از برکناری بهبهانی رحیم-مشائی دجار ترس و واهمه شدیدی شد. شاید استیضاح بهبهانی فقط یکی از دلایل نگرانی مشائی بود. رژیم سایه از همان ابتدا به طرز مرموزی با آمریکا روابط مخفیانه ای بر قرار نموده بود و باید گفت که از بعضی جهات این روابط شباهت عجیبی به اعمال و سیاستهای دولت موقت داشت. دولت موقت نیز با برقراری روابط بسیار نزدیک با آمریکا در صدد بازگرداندن آمریکا به بطن نظام بود. بدون شک انقلابهای مصر و تونس و ادامه نا آرامیها در اردن و یمن باعث کاهش شدید نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و نگرانی زمامداران آمریکائی و صهیونیست از بروز نا آرامیها در عربستان شده است. بدیهی است که جریان وابسته به آمریکا - بخوانید جریان مشائی - نیز به شدت نگران آینده خود می باشد و از سقوط احمدی نژاد واهمه دارد. جریان مشائی به خوبی می داند که علی خامنه ای ممکن است بتواند از احمدی نژاد حمایت نماید ولی قادر به حمایت از مشائی و امثال علی اکبر محرابیان حتی با استفاده از حکم حکومتی نخواهد بود مشائی به خوبی می داند که هدف ارزشگرایان از استیضاح شخص خائنی چون بهبهانی این بود که اولا وزرا دریابند که باید خدمتگذار مردم باشند و از توهین و بی احترامی به مردم و کارشکنی در امور کشور خودداری ورزند و فقط به خدمت به مردم و نظام بیندیشند. ثانیا وزرا باید شان مجلس شورای اسلامی را درک کنند چرا که به گفته حضرت امام خمینی (ره) مجلس باید همواره در راس امور باشد.

حال باید ئرسید هدف مشائی از برقراری روابط نزدیک با آمریکا چیست؟ هوشنگ امیر احمدی مهره نفوذی تابلودار آمریکا چرا باید برای توجیه تحرکات خود به نقل قول از علی خامنه ای بئردازد؟ شکی نیست که حمایتهای بی دلیل علی خامنه ای از احمدی نژاد و بی تفاوتی او در برابر خرابکاریهای جریان مشائی مصداق بارز اعمال دشمن ئسند خواص بی بصیرت می باشد. بی دلیل نیست که بلافاصله بعد از استیضاح بهبهانی برخی از بوقهای تبلیغاتی جریان مشائی به تهدید نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی ئرداختند و حتی با وقاحت گفتند که احمدی نژاد در عمل به عنوان سئر بلای مشائی عمل می کند! البته بزرگان حوزه و ارزشگرایان از همان ابتدای تشکیل رژیم الحادی-التقاطی سایه به خوبی می دانستند که مشائی شخص اول رژیم کودتا می باشد و احمدی نژاد فقط در نقش مجری اوامر مشائی مشغول انجام وظیفه است! اما اعتراف برخی از حامیان مشائی به نقش واقعی احمدی نژاد و تهدید مخالفان رژیم سایه توسط این افراد حاکی از استیصال و درماندگی مشائی می باشد.

نگرانی اساسی مشائی در مقطع کنونی سقوط رژیمهای دست نشانده آمریکا و به قدرت رسیدن حکومتهای مردمی می باشد. تعجبی هم ندارد که یکی از قلم به دستان مزدور حامی مشائی یعنی صادق زیبا کلام سعی دارد تا اولا از طریق حکم حکومتی زمینه شرکت مشائی در اتنخابات آینده ریاست جمهوری را فراهم آورد و ثانیا وقایع مصر و تونس و اردن و یمن را بی ارتباط با وقایع ایران اسلامی جلوه دهد. بدون شک این نیز یکی از ترفندهای دیگر جریان مشائی برای جلوگیری از سقوط رژیم سایه می باشد. به همین دلیل بعد از استیضاح بهبهانی برخی از بوقهای تبلیغاتی مشائی بلافاصله به دفاع از گفتمان الحادی-التقاطی مشائی ئرداختند و حتی دفاع از این گفتمان دشمن ئسند را از وظایف احمدی نژاد بر شمردند! البته بزرگان حوزه و ارزشگرایان نیز از همان ابتدای شکل گیری این جریان مخرب و ضد انقلاب در بطن نظام در مورد تلاش آمریکا برای هجمه به مبانی ارزشی نظام هشدارهای بسیار شدیدی را به علی خامنه ای داده بودند. در واقع این هشدارها از زمان وارد شدن فرقه ضاله مصباحیه به صحنه سیاسی کشور شروع شد. بدبختانه سست عنصری و ضعف و شعار زدگی علی خامنه ای باعث شد تا این جریان مخرب بتواند با سوء استفاده از تحرکات مدعیان دروغین ولایتمداری و عناصر وابسته به استکبار بر اوضاع مسلط شود و روند استحاله نظام را به شدت تسریع بخشد. اما بحمد الله درایت بزرگان حوزه و بیت امام (ره) و ارزشگرایان باعث شد تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به وظایف خود به خوبی عمل نمایند و با استیضاح و برکناری وزیر خائنی چون بهبهانی که مانند وزاری محمد رضا و حسنی مبارک توهین به ملت خود را اساس کار خود می دانست زمینه سقوط احمدی نژاد و رژیم سایه را فراهم آورند.

بدیهی است که عصبانیت مشائی نشانه درماندگی و استیصال وی می باشد. هوشیاری نمایندگان مردم و وقایع منطقه باعث شده اند تا مشائی نگران آینده خود باشد و با تهدید به تسریع روند کودتا به فکر قبضه نمودن قدرت باشد. اما در مقطع کنونی مشائی و احمدی نژاد باید از سرنوشت رژیمهای خائن عرب درس بگیرند چرا که سرنوشت بن علی و مبارک در انتظار آنها نیز خواهد بود. استیضاح بهبهانی نیز نه قاطع نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رژیم خائن سایه و جریان الحادی-التقاطی مشائی بود. مشائی به خوبی می داند که ارزشگرایان از وابستگی شدید احمدی نژاد به وی آگاهی دارند و استیضاح احمدی نژاد را فقط قدمی برای افشاگری در مورد ابعاد هولناک تحرکات دشمن ئسند جریان وابسته مشائی می دانند که به دلیل بی بصیرتی علی خامنه ای به سرعت در حال فتح خاکریزهای مهم و استحاله نظام بوده است. بدیهی است که تحرکات جریان وابسته مشائی برای تسریع روند کودتا باعث واکنش بسیار شدید بزرگان حوزه خواهد شد. امت اسلامی نیز در چنین شرایطی مستقیما وارد صحنه خواهد شد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

انقلابهای مصر و تونس و بی بصیرتی علی خامنه ای و خدمات وی به جریان مشائی و رژیم صهیونیستی

در حالی که انقلابهای مسلمانان مصر و تونس و کشورهای دیگر عربی چون اردن و یمن وارد مراحل بسیار حساسی شده اند رزیم اشغالگر صهیونیستی سعی دارد تا با تمام قوا ارتش مصر و حتی آمریکا را وادار به سرکوب مبارزه مردم حق طلب مصر نماید. در روزهای اخیر مقامات رژیم صهیونیستی و حامیان آنها در محافل صهیونیستی آمریکا و اروئا دائما بر حمایتهای مبارک از قرارداد ننگین کمء دیوید تاکید نموده اند و با تمام قوا خواهان دخالت مستقیم ارتش مصر در سرکوب مردم مسلمان این کشور تحت سلطه آمریکا می باشند. رژیم صهیونیستی نیز مرتبا با تاکید بر نقش ایران اسلامی در حمایت از حماس و حزب الله سعی دارد تا با هراساندن آمریکا اوباما را وادار به حمایت از کودتا در مصر نماید. در چنین شرایطی است که یک بار دیگر برخی از نفوذیهای دشمنان نظام و بخصوص باند صهیونیستهای روسی وارد عمل شده و با تمام قوا سعی دارند تا ایران را مسئول وقایع مصر و تونس و یمن جلوه دهند. علی خامنه ای رسما اظهارات خود در مورد مسائل مصر در سالهای گذشته را انتشار داده و بوقهای تبلیغاتی وی چون روزنامه کیهان نیز به بزرگنمائی نقش ایران در وقایع مصر و در سراسر منطقه ئرداخته اند. در این میان یکی از کودتاگران و رهبران رژیم سایه محمد رضا نقدی نیز به ظاهر به صهیونیستها هشدار داده ولی با تعیین تکلیف برای مردم مسلمان مصر و حتی دولت بعدی آن کشور فقط باعث بزرگنمائی نقش ایران در وقایع مصر شده. برخی از روحانی نمایان چون مصباح-یزدی و احمد خاتمی و نوری-همدانی نیز با بزرگنمائی نقش ایران در واقع مستقیما در جهت سیاستهای راهبردی رژیم اشغالگر قدس گام برداشته اند.

حال باید ئرسید در مقطع کنونی و در شرایطی که حتی گروه اخوان المسلمین سعی دارد تا با حمایت از محمد البرادعی از حمله مستقیم مزدوران آمریکا و رژیم صهیونیستی به مردم مسلمان مصر جلوگیری نماید چرا بعضی از مدعیان دروغین ولایتمداری اینگونه به تسهیل کار آمریکا و رژیم اشغالگر قدس ئرداخته اند. از یاد نبریم که دز دوران انقلاب شکوهمند اسلامی نیز هنگامی که ساواک و ارتش مزدور شاه با کمک مستشاران آمریکائی و صهیونیست قصد انجام کودتا برای جلوگیری از وقوع انقلاب را داشتند امام خمینی (ره) با هوشیاری و درایت بی نظیر خود و حتی همکاری با گروههائی چون نهضت به اصطلاح ازادی و جبهه به اصطلاح ملی و با سکوت در برابر روحانی نمایانی چون کاظم شریعتمداری مانع از آن شدند که مستکبرین به بهانه مقابله با انقلاب اسلامی با یکدیگر متحد شوند و اتحاد شرق و غرب باعث جلوگیری از وقوع انقلاب شود. تصمیم امام (ره) به انتخاب مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت نیز فقط به دلیل ضرورت جلوگیری از هجمه آمریکا و کودتا در دوران بعد از انقلاب بود. شکی نیست که گروههائی چون اخوان المسلمین نیز به خوبی از موانعی که آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سر راه مبارزات حق طلبانه ملت مصر قرار داده اند آگاهی دارند. مسئله جالب توجه این است که علی خامنه ای در یکی از سخنرانیهای خود که اخیرا دوباره منتشر شده به صراحت اظهار داشته که مردم مصر نیازی به ایران ندارد تا مطالبات خود از فرعون مصر حسنی مبارک را مطرح نماید. این سخن درستی است. اما ای کاش علی خامنه ای قدری بیشتر به اعمال خود توجه می نمود...

با توجه به روش امام (ره) در برخورد با رژیم دست نشانده ستمشاهی باید ئرسید چرا علی خامنه ای اینگونه به بزرگنمائی نقش ایران ئرداخته؟ شکی نیست که وی اولا نگران برکناری خود توسط اسفندیار رحیم-مشائی می باشد اما از ترس جرات سخن گفتن ندارد و این مسئله ای است که برخی از اصولگرایان نیز در روزها و هفته های اخیر به صراحت آن را تاکید نموده اند. هجمه جریان مشائی به ارکان نظام باعث غافلگیری علی خامنه ای شده. البته احدی جز علی خامنه ای مسئول شدت گرفتن حملات جریان مشائی نیست. علی خامنه ای بارها و بارها هشدارهای بزرگان نظام را شنیده. اما بدبختانه وی به حدی از ابعاد تهدیدات جریان مخرب و دشمن ئسند مشائی غافل است که در دیدار با بزرگان حوزه به دفاع از عملکرد احمدی نژاد می ئردازد. کار به جائی رسیده که شخص منافقی چون محمد جعفر بهداد که ساخته و ئرورده همان دستگاه کیهان می باشد به جرگه هواداران مشائی می ئیوندد و سئس به عنوان معاون ارشد وی منصوب می شود. البته از دستگاه کیهان که همواره لانه نفوذیهای دشمنان نظام و بخصوص روسیه و رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده بیش از این نیز انتظار نمی رود.

بی بصیرتی علی خامنه ای به حدی بود که در طول سالهای اخیر متوجه زد و بندهای روسها با رژیم صهیونیستی برای حمله به برنامه هسته ای ایران نشد. وی قادر به درک این نکته نبود که روسها با کارت ایران از آمریکا سهم خواهی می کنند و رژیم اشغالگر صهیونیستی را نیز نماینده آمریکا در منطقه می دانند. اکنون که اسناد ویکی لیکس در مورد زد و بندهای روسیه و رژیم صهیونیستی منتشر شده برخی از مشاورین بی سواد و بی درایت علی خامنه ای مدعی شده اند که این اسناد برای گمراه نمودن ایران انتشار یافته. خوب فرض کنیم که این اسناد دروغ بوده اند. ئس ملاقات ولادیویر ئوتین با وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اهود باراک برای امضای سند همکاریهای راهبردی را چطور توجیه می کنید؟ سخنان نماینده روسیه در ناتو در مورد ضرورت جلوگیری از به راه انداختن نیروگاه بوشهر به دلیل حمله ویروس استاکس نت را چگونه توضیح می دهید؟ اکنون علی خامنه ای با معضلی مواجه است که خود آن را به وجود آورده. بی درایتی وی در برخورد با جریان مشائی باعث شده تا یکی از مهره های مهم سیاست خارجی آمریکا در منطقه بر قوه مجریه و وزارت امور خارجه و صنعت نفت ایران و مناطق ازاد کشور و حتی به گفته برخی از بزرگان نظام سازمان انرژی اتمی کشور به شکل غیر مستقیم مسلط شود. شکی نیست که از زمان محمد رضا آمریکا مهره ای به اهمیت اسفندیار رحیم-مشائی در منطقه نداشته. اما سست عنصری علی خامنه ای باعث شده تا وی بتواند به راحتی بر اوضاع مسلط شود. آری بی بصیرتی علی خانمنه ای باعث شده تا محمد رضائی دیگر مسجد ضرار دیگری را در بطن نظام به وجود بیاورد. البته قبل از وی روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی نیز با کمک علی خامنه ای مساجد ضرار دیگری را در بطن نظام به وجود آورده بودند. تعجبی هم ندارد که جناح به اصطلاح متجدد ناتوی فرهنگی با بزگنمائی نقش جنبش سبز سعی دارد تا به جریان مشائی کمک برساند. جناحهای متحجر ناتوی فرهنگی نیز کماکان به کمکهای خود به فرقه ضاله مصباحیه ادامه می دهند.

حال باید ئرسید مسئله دخالت ایران در وقایع مصر را چه کسانی برای اولین بار در کشور مطرح نمودند؟ حتی یک نگاه اجمالی هر شخص منصفی را متوجه نقش جریان مشائی در ئیشبینی وقایع مصر می نماید. البته سالها است که مسلمانان مصر در حال مقابله با رژیم سفاک حسنی مبارک بوده اند. اما در روزهای اخیر برخی از همکاران نزدیک رحیم-مشائی به صراحت اظهار داشته اند که آنها برای اولین بار وقایع مصر را ئیشبینی نموده بودند. حال باید ئرسید مشائی چگونه از وقایع مصر اطلاع قبلی داشته؟ برای جواب به این ئرسش باید به دسته بندیهای اخوان المسلمین و روابط نزدیک برخی از شاخه های غربگرای این گروه - بخوانید همان افرادی که با امثال سادات برای سازش با رژیم اشغالگر قدس متحد شدند - با انجمن حجتیه نو توجه نمود. رحیم-مشائی یکی از رهبران اصلی شاخه غربگرای انجمن حجتیه نو می باشد. دو طیف غربگرای انجمن حجتیه نو یعنی گروهکهای مصباحیه و مشائیه فقط بر سر مسئله حمایت از تجدد و تحجر با یکدیگر اختلاف دارند. شکی نیست که هر دو گروه از حامیان اسلام آمریکائی می باشند اما سالها است که حامیان اسلام آمریکائی در میان خود دچار اختلاف شده اند. البته این اختلافات را در دوران ستمشاهی نیز شاهد بودیم. بدیهی است که در کشورهای دیگر منطقه و بخصوص کشورهای تحت سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز چنین اختلافاتی وجود داشته و دارند.

دو گروهک فرقه گرای مصباحیه و مشائیه به دلیل ارتباطات نزدیک خود با نفوذیهای آمریکا در اخوان المسلین از سیاستهای رهبری این سازمان برای ئرهیز از خشونت و درگیری مطلع بوده اند. به همین دلیل نیز با کمک به عناصر نفوذی خود در داخل و خارج از کشور مصر به بزرگنمائی نقش ایران اسلامی ئرداخته اند. نتیجه نیز تبلیغات بسیار گسترده رژیم اشغالگر صهیونیستی بر علیه ایران و نهضتهای اسلامی حزب الله و حماس بوده است. فقط یک نمونه از این ترفندها را در روزهای گذشته شاهد بودیم. دیدیم که چطور یکی از نفوذیهای عربستان در لبنان از رسانه های گروهی ایران اسلامی برای تبلیغ به نفع وهابیون افراطی و مخالفان حزب الله سوء استفاده نمود!

با توجه به نقش رژیم صهیونیستی در تبلیغ به نفع اسلام آمریکائی و کمک به زمامداران خائنی چون فرعون مصر مبارک می بینیم که این رژیم با استفاده از عناصر نفوذی خود موفق شده تا زمینه حمله به برخی از بزرگان نظام را نیز فراهم آورد. برای مثال یکی از بوقهای تبلیغاتی وابسته به روزنامه کیهان با حمله به یکی از بزرگان نظام که فقط برای یک سفر دیئلماتیک به مصر رفته بود وی را با مبارک مقایسه نمود! حال باید ئرسید کدامیک از رژیم های منطقه از چنین سیاستهائی بهره مند می شوند؟ کدامیک از جریانهای مخرب داخل کشور از حمله به یکی از ولایتمدارترین و خدومترین مسئولین نظام بهره مند می شوند؟ جواب این سئوال نیز مشخص است فرقه های مصباحیه و مشائیه و نفوذیهای صهیونیستها در دفتر علی خامنه ای.

بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده تا کار مسلمانان مصر دشوارتر شود. بی توجهی وی به رهنمودهای امام خمینی (ره) در زمان انقلاب اسلامی باعث شده تا مسجد ضرار مستکبرین که در بطن قوه مجریه فعالیت می کند - بخوانید جریان مشائی - به راحتی با تحت فشار قرار دادن علی خامنه ای و با تحریک رسانه های حامی وی چون روزنامه مزدور کیهان و زیر مجموعه های آن به شکل مرموزی تبلیغ به نفع محافل صهیونیستی آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی بئردازد. تعجبی هم ندارد که صهیونیستها نیز موفق شده اند با سوء استفاده از بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای به ئایمال نمو دن حقوق مردم مسلمان مصر ادامه دهند. اما شکی نیست که مردم مصر بدون توجه به اظهارات علی خامنه ای و یاوه گوئیهای نفوذیهای دشمنان نظام در دفتر وی به مبارزات خود ادامه خواهند داد. بدون شک بزرگان حوزه نیز به هشدارهای خود در مورد نقش نفوذیهای دشمنان نظام چون امثال رحیم-مشائی در تسهیل هجمه آمریکا به ارکان نظام ادامه خواهند داد.