۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

بی کفایتی حداد-عادل و طرح فرقه ضاله مصباحیه برای لغو انتخابات و کودتا

در روزهای اخیر فرقه ضاله مصباحیه به شدت به برخی از اصولگرایان چون سردار قالیباف توهین نموده. البته دشمنی فرقه ضاله مصباحیه با سردار قالیباف از زمان دولت نهم شروع شد چرا که از همان زمان عده ای از نفوذیهای دشمنان نظام که به خوبی از ضدیت احمدی نژاد با نظام مقدس ولایی آگاهی داشتند سعی داشتند تا به هر نحو ممکن و با سوء استفاده از جاه طلبی مجتبی خامنه ای به اصل و اساس نظام و بخصوص رکن جمهریت نظام ضربه بزنند. از زهمان زمان هم فرقه ضاله مصباحیه با تعریف و تمجید از احمدی نژاد و سوء استفاده از رانتهای دولتی سعی داشت تا زمینه استحاله نظام را فراهم اورد. هجمه فرقه ضاله مصباحیه به جمهوریت نظام از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی وارد فاز جدیدی شده بود. در آن زمان مخالفین نظام در حزب مشارکت و فرقه ضاله مصباحیه در واقع دو روی یک سکه بودند و به گفته برخی از بزرگان نظام بارها این نظریه که آنها از مرکز واحدی دستورات خود را دریافت می نمودند در بالاترین سطوح نظام و حتی در دفتر علی خامنه ای مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تعجبی هم نداشت که در آن دوران برخی از مشارکتیها اصل و اساس نظام را زیر سئوال می بردند و سئس فرقه ضاله مصباحیه نیز با با هوچیگری و بزرگنمایی تحرکات آنها سعی داشت تا زمینه تغییر دادن قانون اساسی و حذف رکن جمهوریت نظام را فراهم آورد. ارائه طرح تشکیل حکومت به اصطلاح اسلامی - بخوانید همان اسلام آمریکایی آل سعود و گروهک التقاطی و تروریست طالبان - توسط فرقه ضاله مصباحیه از یک سو و ارائه طرحهای حزب مشارکت و گروههای به اصطلاح ملی-مذهبی برای حذف مقوله ولایت فقیه از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر حاکی از اجرای یک سناریوی هدفمند برای استحاله و تغییر نظام بود. تعجبی هم نداشت که بعد از مدتی شخصی مجهول الهویه چون احمدی نژاد که اطرافیانش حتی از خود وی هم مجهول الهویه تر بودند ناگهان شروع به رقابت با چهره های شتاخته شده نظام و حتی برخی از یاران امام راحل (ره) نمود. برای درک عمق نفوذ محافل استکباری در فرقه ضاله مصباحیه فقط کافی است که به اسامی افرادی که توسط احمدی نژاد به عنوان وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی شدند توجه کنیم. در ابتدا بسیاری از این افراد حتی برای بسیاری از بزرگان نظام نیز شناخته شده نبودند چه برسد برای افرادی که از مسائل سیاسی کشور اطلاع چندانی نداشتند. اما در آن زمان فرقه ضاله مصباحیه با تمام قوا وارد صحنه سیاسی کشور شد و با حمایت از احمدی نژاد سعی داشت تا از انتخاب شدن کاندیداهای اصلی اصولگرایان جلوگیری نماید. مصباح-یزدی اصلا نگفت چگونه می توان از افرادی که شناخته شده نیستند حمایت نمود. احمدی نژاد ادعا می نمود که این افراد در سطح استانها و شهرستانها به عنوان مدیرانی با کفایت شناخته شده اند! بعدا مشخص شد که نه تنها این افراد شناخته شده نبودند بلکه در زمره بی کفایت ترین و خائن ترین مسئولین ایرانی از زمان دوران سیاه قاجاریه بوده اند. به جرات می توان گفت که فساد و انحطاط دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد را فقط می توان با دوران سلسله وابسته و اجنبی ئرست قاجاریه مقایسه نمود. دولتی که نیمی از تمامی درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف نفت در ایران را در اختیار داشته  نه تنها در کشور سرمایه گذاری ننموده بلکه با تاراج بیت المال و رانت خواری شرایطی را به وجود آورده که کشور در آستانه ورشکستگی کامل قرار گرفته. روزی نمی گذرد که مسئولین کشور از اختلاسهای میلیاردی و یا بی کفایتی و خیانت اعضای رژیم نامشروع احمدی نژاد به مجلس شورای اسلامی و یا قوه قضائیه و یا سازمان بازرسی کل کشور گزارش ندهند. آما با وجود تمامی این گزارشها علی خامنه ای که با بی بصیرتی از احمدی نژاد حمایت نموده هنوز از احمدی نژاد تعریف و تمجید می کند و به گونه ای سخن می گوید که گویا تمامی این اتفاقات در کشور دیگری رخ داده اند! هنگامی که علی خامنه ای می گوید رئیس جمهور بعدی نیز باید مانند احمدی نژاد سخت کوش باشد آیا منظور وی سخت کوش بودن در توهین به مقدسات و روحانیون و تاراج بیت المال و خوش خدمتی به دشمنان داخلی و خارجی نظام و منزوی نمودن نظام در صحنه بین المللی می باشد!؟ مگر احمدی نژاد در طول دوران ریاست جمهوری خود کاری جز ضربه زدن به اصل و اساس نظام مقدس ولایی انجام داده!؟ اما بدبختانه علی خامنه ای به این تعریف و تمجیدهای بی ئایه و اساس نیز اکتفا ننموده و اکنون سعی دارد فردی خائن تر و بی کفایت تر از احمدی نژاد یعنی غلامعلی حداد-عادل را از طریق مهندسی انتخابات و تهدید مسئولین و بزرگان نظام به قدرت برساند. حداد-عادل فردی است که مانند مصباح-یزدی سالها از جیره خواران رژیم دست نشانده ستمشاهی بود و حتی در دربار کار می کرد. بدیهی است که برای خدمت در دربار محمد رضا که محیطی کاملا غیر اسلامی بود وی باید از سازمانهایی چون ساواک و سازمان بازرسی شاهنشاهی نمره قبولی می گرفت. تعجبی هم نداشت که وی به عنوان کارمند ساواک در دربار استخدام شد. باز هم تعجبی ندارد که وی نیز مانند مصباح-یزدی از مخالفین انقلاب شکوهمند اسلامی بود. اما اکنون مصباح-یزدی که سعی دارد به هر نحو ممکن زمینه به قدرت رساندن فردی چون کامران باقری-لنکرانی را فراهم آورد سعی دارد تا با ایجاد بلوا و آشوب از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری جلوگیری نماید. حملات روحانی نمایانی چون مرتضی آقا-تهرانی که سالها از جیره خواران محافل استکباری آمریکا بوده اند به سردار قالیباف با هدف کمک به حداد-عادل می باشد چرا که وی به خوبی می داند که مردم از حداد-عادل یزارند و وی اصلا قادر به رای آوردن در انتخابات نیست. مهمترین هدف مصباح-یزدی زمینه سازی برای کاندیداتوری حداد-عادل از یک سو و فشار بر مسئولین نظام و بخصوص علی خامنه ای برای لغو انتخابات از سوی دیگر می باشد. هدف دوم وی متقاعد نمودن علی خامنه ای به برگزاری انتخاباتی فرمایشی با هدف به قدرت رساندن باقری-لنکرانی می باشد. بدبختانه در روزهای اخیر برخی از اعضای باند رحیم-مشایی نیز که با هدف طرح ریزی انقلابی مخملی وارد صحنه شده اند سعی دارند تا زمینه لغو انتخابات را فراهم آورند. اما شکی نیست که روحانیت استکبار ستیز به هیچکدام از باندهای قدرت و ثروت که از طریق تاراج بیت المال و سوء استفاده از رانتهای دولتی به طرح ریزی برای مهندسی انتخابت مشغول می باشند اجازه نخواهد داد تا در کشور کودتا کنند و یا انقلاب مخملی راه بیندازند  

    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر