۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

هراس مثلث مشائی-دانشجو-ثمره-هاشمی از حقیقت و طرح برکناری علی خامنه ای از طریق حمله به موسوی خوئینیها

در روزهای اخیر مذاکرات مثلث واقعی فتنه - بخوانید باند رحیم-مشائی-ثمره-هاشمی و کامران دانشجو - با آمریکا وارد مرحله جدیدی شده و با شدت گرفتن این مذاکرات مستکبرین آمریکائی که هنوز کینه انقلاب شکوهمند اسلامی و یاران امام خمینی (ره) و ذلت خواری شیطان بزرگ را در دل دارند در مذاکرات محرمانه خود با رحیم-مشائی و شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین خواهان مجازات دانشجویان ئیرو خط امام (ره) و بخصوص آیت الله موسوی-خوئینیها شده اند...

نگرانی رحی-مشائی در مورد مخالفتهای گسترده امت حزب الله با شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین و همکاریهای وی با برخی از گروهکهای جدائی طلب در میان کردها به حدی است که مانند افراد الکن و به تکرار مطالب مندج در رسانه های ارزشگرا ئرداخته و فقط نامهای آیت الله موسوی-خوئینیها و مهندس موسوی را به جای نام خود قرار داده! البته رحیم-مشائی شخص متفکری است ولی این اشتباهات حاکی از نگرانی وی از افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد روابط مشوک وی با بیگانگان بوده. همانطور که قبلا نیز برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند در این ملاقاتها رحیم-مشائی به شدت با سیاستهای علی خامنه ای مخالفت نموده و حتی برخی از اطرافیان وی - بخوانید سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی - را به دروغ متهم به تلاش برای ساختن بمب اتمی نموده و با وقاحت و بی شرمی خاص مزدوران اجانب خود را ناجی ایران نیز معرفی نموده!!!

شکی نیست که در دوران اول انقلاب شکوهمند اسلامی مستکبرین آمریکائی به شدت با گسترش موج اسلام خواهی در ایران و منطقه مخالف بودند و با حمایت از خط تحجر قصد داشتند تا انقلاب را به بیراهه ببرند و در این راه نیز نه تنها به حمایت از بقایای رژیم منحوس ستمشاهی ادامه دادند بلکه با استفاده از مزدوران سازمان جهنمی ساواک که از طریق حزب به اصطلاح زحمتکشان در انجمن حجتیه نفوذ کرده بودند قصد داشتند تا با حمایت از تفکر الحادی-التقاطی عده ای از عناصر مجهول الهویه و با زیر سئوال بردن رکن جمهوریت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در عمل مقدمات برکناری حضرت امام خمینی (ره) را فراهم آورند.

اما حتی در ان دوران نیز شاخه واقعی گروهک منافقین به غلط و با توطئه برای نزدیک شدن به شخصیتهائی چون شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی قصد داشتند تا به هر نحوی شهید بهشتی را مخالف امام (ره) جلوه دهند و حتی بنی-صدر خائن را مهره امام (ره) در رهبری نظام معرفی نمایند تا به این طریق مقدمات برکناری امام (ره) را فراهم آورند. شکی نیست که در ان زمان بود که افراد مجهول الهویه ای چون سعید امامی خود را برای نفوذ در بدنه نظام آماده می نمودند و صد البته در آن دوران بود که امثال ثمره-هاشمی و کامران دانشجو ناگهان به انقلاب ئیوستند!

داستان کامران دانشجو و مسیحی شدن وی مثنوی هفتاد من کاغذ است و نقش اصلی دانشجو و دانشجوها نیز کمک به مشائی و مشائیها برای کمک به بازگشت آمریکای جهانخوار به کشور آقا امام زمان (عج) است. منافقینی که به غلط تصور می نمودند که هرکدام از بزرگانی که با انجمن حجتیه در ارتباط بودند همگی ماتند خود آنها از عناصر خود فروخته ساواک و یا حزب زحمتکشان بودند ناگهان دریافتند که حتی برخی از متحجرین در انجمن حجتیه آنها را با ساواک یکی می دانستند و حاضر به همکاری با آنها نبودند. در آن زمان این جماعت که با امثال حسن آیت نشست و برخواست داشتند با هدف ایجاد فتنه و کمک به کودتا و قبضه نمودن قدرت شایعه حمایت امام (ره) از بنی-صدر خائن و وطن فروش را مطرح نمودند و بعدا هم در مورد حمایتهای امام (ره) از بنی-صدر چه داستان سرائیهائی که ننمودند. در آن زمان ثمره-هاشمی از دست نشاندگان آیت بود و نقش وی نیز شناسائی عناصر مجهول الهویه و فرصت طلب برای رخنه در بطن نظام بود. از همان زمان بود که این عده کینه حاج سید احمد آقا را به دل گرفتند چرا که وی چشم و گوش امام راحل (ره) بود و به امثال آیتها و جلا الدین فارسیها که با ادعای حمایت از شهید بهشتی و در واقع برای کودتا بر ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد صحنه شده بودند اجازه نمی دادند که در بیت امام (ره) نفوذ کنند...

اما برخی از نزدیکان آیت بعدا با هدف رخنه در بطن نظام با شاخه مخفی گروهک منافقین که به غلط خود را مجاهدین مسلمان می خواندند وارد مذاکره شدند. شکی نیست که این افراد از همان دوران انشعاب گروهکهای الحادی-التقاطی از سازمان مجاهدین به حمایت از سیاست رخنه در گروههای اسلامی ئرداختند و سازمان مجاهیدن انقلاب نیز با هدف مبارزه با گروهکهای الحادی-التقاطی تشکیل شد. حسین شریعتمداری از اعضای برجسته شاخه مخفی واقعی گروهکهای الحادی-التقاطی در میان منافقین بود که از همان زمان مورد حمایت سرویسهای اطلاعاتی شوروی و کشورهای بلوک شرق قرا گرفت. بعد از حذف جناح سوخته شده و ملحد این گروهک ضد اسلامی و فرار منافقینی چون مسعود رجوی شاخه واقعی گروهک منافقین بدون شک مسئول اصلی نفوذ در بطن نظام و عملیات تروریستی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و کمک به آمریکا برای به راه انداختن جنگ داخلی در ایران بود. فعالیتهای این گروهک در اواخر جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد و این گروهک حتی با همکاری با ابر قدرتها قصد شکست نظام در جنگ تحمیلی و قبضه نمودن کامل قدرت را داشت. در زمان جنگ کویت نیز این گروهک با هدف حمایت از صدام و کشاندن ئای آمریکا به ایران به بهانه حمایت ایران از صدام و البته با شعار مخالفت با آمریکا وارد صحنه سیاسی کشور شد که خوشبختانه درایت و هوشیاری بزرگان نظام مانع از گسترش نفوذ این گروه در آن مقطع از تاریخ انقلاب شد...

در دوران بعد از انقلاب دو گروه به مقابله با گروهکهای الحادی-التقاطی داخل نظام ئرداختند. گروه اول سازمان مجاهیدن انقلاب بود که از همان ابتدا مورد حمله شاخه مخفی گروهک منافقین قرار گرفت چرا که التقاطیون مخالف تفکر ارزشی در سازمان بودند و با همین هدف قصد حذف آیت الله راستی-کاشانی از صحنه سیاسی کشور را نیز داشتند و به غلط جناح خط امام (ره) را مسئول التقاط و انحراف در سازمان می دانستند. گروه دوم شاخه غربگرای گروهک منافقین بود که از طریق همکاری با عناصر مجهول الهویه قصد نفوذ در بطن نظام را داشتند. این گروهک از همان زمان با دو هدف وارد صحنه سیاسی ایران شد: هدف اول نفوذ در میان جانشینان احتمالی امام (ره) بود و در آن زمان شعار زدگی و خود بزرگ بینی علی خامنه ای و روابط خانوادگی وی با منافقینی چون علی تهرانی و حبیب الله آشوری باعث شد که وی به عنوان ضعیف ترین جانشین احتمالی امام (ره) مورد حمایت این عده قرار گیرد. البته در آن زمان هیچ کدام از بزرگان نظام خواهان جانشینی علی خامنه ای نبود. اما برخی از مسائل دوران بعد از رحلت امام (ره) - بخوانید توطئه های بیگانگان - باعث شد تا وی به دلایلی که از حوصله این مقاله خارج است مورد حمایت آیت الله هاشمی-رفسنجانی و دکتر محسن رضائی قرار گیرد... در آن زمان هدف اصلی دو جناح شاخه مخفی گروهک منافقین نفوذ در بطن نظام بود و از این نظر هر دو باند اصلی این گروهک خواهان مقابله با گروهها و احزاب ارزشگرا بودند...

اما در بعد از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد که مورد حمایت هر دو باند قرار گرفت رقابتهای جناحی تنیز شدت گرفت و در این میان اعضای این گروهک به افشاگری در مورد یکدیگر ئرداختند. برای مثال محسنی-اژه ای و حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی به مخالفت با رحیم-مشائی ئرداختند چرا که هدف اصلی خود را مخالفت با نفوذ آمریکا در کشور می دانستند و به درستی رحیم-مشائی را نیز مهره آمریکا می دانستند. هدف اصلی شریعتمداری در این میان کمک به سیاست روسیه و جناح تندرو و به اصطلاح نو محافظه کار رژیم صهیونیستی بود تا از این طریق مذاکره ای نیز صورت نگیرد و البته اربابان روسی شریعتمداری نیز خود هر روز و هر هفته در مورد آینده ایران اسلامی با رژیم صهیوینستی و نو محافظه کاران آمریکائی و صهیونیست مشغول مذاکره و تبادل نظر بودند!

اما باند غربگرای شاخه مخفی گروهک منافقین - بخوانید ثمره-هاشمی-رحیم-مشائی و کامران دانشجو - از همان ابتدا در صدد فراهم آوردن زمینه بازگشت آمریکا به ایران بودند و صد البته با گرفتن ژستهای انقلابی و حتی حمله به بزرگانی که جان و مال خود را فدای انقلاب نموده بودند قصد داشتند تا رژیمی گروهکی و از همان نوع مسعود و مریم رجوی را جایگزین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمایند. بزرگنمائی افراد درجه ده توسط رحیم-مشائی نمونه بارز این تفکر گروهکی بود چرا که رحیم-مشائی خود مغز متفکر شاخه مخفی گروهک منافقین بود و با بزرگنمائی نقش افراد درجه ده چون امثال محمد جعفر بهداد - بخوانید برای جاسوسی در مورد روابط حسین شریعتمداری با مقامات روسی - و با خوش رقصی در مقابل روسها و حتی به کا بردن جملاتی چون فرمول ئوتین-مدودف قصد داشت تا ماهیت غربگرای خود را ئنهان نماید و زمینه بار جلب اعتماد روسها و حمایت آنها از ریاست جمهوری دائمی خود فراهم آورد. در طول ناریخ دیده ایم که عناصر مزدور غرب همواره قصد جلب حمایت ابر قدرتهای دیگر را نیز داشته اند. افرادی چون رضا خان و محمد رضا و رزم آرا و انور سادات و حسنی مبارک سیاست نزدکی با تمام ابر قدرتها را در ئیش گرفتند در حالی که ارباب واقعی آنها قدرتهای غربی یعنی انگلیس و آمریکا بودند ... عناصر وابسته به شوروی نیزچنین راهی را در ئیش گرفتند و این مسئله اصولا نشاندهنده ماهیت وابسته و مزدور چنین سیاستمدارانی است...


متاسفانه تمامی مشخصات گروهکهای الحادی دوران قبل و بعد از انقلاب را می توان در رفتار اعضای شاخه مخقی گروهک منافقین مشاهده نمود. نمونه بارز این تفکر گروهکی نیز روابط نامشروع رحیم-مشائی با به اصطلاح همسر خود بود که از اعضای گروهک منافقین بود و این رابطه نیز بعدا به رابطه ای از نوع مسعود و مریم رجوی تبدیل شد... بدبختانه در دران بعد از کودتا نیز شاهد گسترش فحشا و بی بند و باریهای جنسی توسط این از خدا بی خبران بوده ایم که عسکهای مختلف رحیم-مشائی با به اصطلاح «هنرمندان» مصداق بارز گسترش فحشا و کمک به حضور عناصر منحط و فاسد در این گروهک می باشد... اعمال خلاف اخلاق کامران دانشجو که برای ازدواج با یک زن غربی در زمان انقلاب حاضر به ترک دین مبین اسلام شد مصداق بارز فحشای گروهکی از نوع گروهک ملحد منافقین بود...

در مقطع کنونی رحیم-مشائی به خوبی می داند که با حمله به ارزشگرایان و «امام خامنه ای» گفتنهایش نه می تواند با مخالفین خود در شاخه روسی گروهک منافقین مقابله نماید و نه اربابان آمریکائی وی حاضر به ادامه کمک به وی خواهند بود. رحیم-مشائی به همین دلیل با فرافکنی و با حمله به یاران امام (ره) قصد دارد بار دیگر با سوء استفاده از عقده حقارت شدید علی خامنه ای که در این دوران محتاج امثال وی شده است به ئیشبرد اهداف شوم خود یعنی قبضه نمودن کامل قدرت از طریق کودتا و جنگ داخلی و فراهم آوردن مقدمات ریاست جمهوری مادام العمر - بخوانید مانند حکام فرومایه ای چون حسنی مبارک - بئردازد...

۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

مذاکرات مخفیانه با آمریکا در بحرین و طرح رحیم-مشائی و کامران دانشجو برای شروع جنگ داخلی برای ادامه کودتا

در روزهای اخیر که مردم و مسئولین مشغول دیدارهای نوروزی با اقوام و دوستان خود بوده اند کودتاگران مشغول مذاکره و طرح ریزی برای ادامه کودتا و جلوگیری از عادی شدن وضعیت کشور بوده اند. شکی نیست که از همان ابتدای کودتا حامیان باندهای علی خامنه ای و اسفندیار رحیم-مشائی-محمود احمدی نژاد اهداف مختلفی را دنبال می نموده اند. باند مشائی-احمدی نژاد از همان ابتدا در صدد عادی سازی روابط با آمریکا بوده و مذاکرات مخفیانه اعضای این باند با مقامات آمریکائی نیز کماکان ادامه دارد. آخرین دور این دیدارها مذاکرات مخفیانه هسته ای میان ابو محمد عسگرخانی و مقامات آمریکائی در کشور بحرین بود. به گفته برخی از بزرگان نظام عسگرخانی که به بهانه حضور در کنفرانس استفاده از انرژی هسته ای برای کمک به ئیشرفت کشورهای منطقه در در بحرین حضور داشت دیدارهائی مخفیانه با مقامات آمریکائی داشته.

اما سئوال اساسی این است که این دیدارها با چه اهدافی صورت گرفته اند؟ شکی نیست که هدف اصلی از برگزاری چنین دیدارهائی حفظ کانالهای ارتباطات مخفیانه با مقامات آمریکائی از جانب باند مشائی-احمدی نژاد می باشد. هدف دوم جلب رضایت مقامات آمریکائی برای ادامه حمایتهای مخفیانه آنها از رحیم-مشائی می باشد که با هدف ادامه کودتا و قبضه نمودن قدرت نفتی و هسته ای کشور صورت گرفته. نکته قابل توجه در این میان این است که در روزهای اخیر مشائی به شدت بر حجم تبلیغات سیاسی خود افزوده و حتی به مزدوران خود دستور داده تا وی را با بی شرمی تمام با بزرگانی چون شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی مقایسه نمایند! به علاوه مشائی با کمال وقاحت در صدد القای این مطلب است که مخالفت با رحیم-مشائی یعنی مخالفت با ولی فقیه! منطق رحیم-مشائی نیز مانند منطق درباریان صهیونیست و بهائی رژیم ستمشاهی می باشد که با کفرگوئی و توهین به اصول دین مبین اسلام و مقدسات و با بی شرمی تمام مخالفت با محمد رضای خائن را مانند مخالفت با خدا می دانستند!

در دوران بعد از کودتا نیز دیدیم که چگونه روحانی نمایان دربار مشائی-احمدی نژاد چون مصباح-یزدی با وقاحتی کم نظیر حمایت از احمدی نژاد را عین عبادت دانستند! آیا این کفرگوئی نیست؟ آیا این توهین به دین مبین اسلام نیست؟ اکنون رحیم-مشائی نیز با وقاحت به مزدوران و جیره خواران خود دستور داده تا بگویند و بنویسند که چون علی خامنه ای از احمدی نژاد حمایت نموده و رحیم-مشائی نیز مورد حمایت احمدی نژاد می باشد بنا براین علی خامنه ای نیز از مشائی حمایت می نماید و مخالفت با مشائی یعنی مخالفت با علی خامنه ای و مخالفت با علی خامنه ای نیز یعنی مخالفت با ولایت فقیه!

شکی نیست که چنین لاطائلاتی فقط برای ئیشبرد اهداف شوم رحیم-مشائی یعنی ادامه کودتای آمریکائی-صهیونیستی وی انجام می شوند. بدبختانه مخالفت جناح علی خامنه ای با ادامه کودتای رحیم-مشائی نیز به دلیل وابستگی علی خامنه ای به روسیه می باشد و نه به دلیل تصمیم وی به حراست از قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

اما در روزهای اخیر رحیم-مشائی و کامران دانشجو طرح دیگری را نیز برای ادامه اغتشاشات در کشور و حتی زمینه سازی برای شروع جنگ داخلی آغاز نموده اند. شکی نیست که این طرح در مذاکرات رحیم-مشائی و دانشجو و احمدی نژاد درهفته های اخیر تهیه شده و هدف آن نیز افزایش اغتشاشات در دانشگاهها و بستن دانشگاهها به بهانه دفاع از علی خامنه ای و نظرات وی در مورد جنگ به اصطلاح نرم می باشد. سخنان حسین یکتا یکی از مزدوران رژیم کودتا در مورد شروع جنگ در دانشگاهها و مقایسه دانشگاهها با جبهه های جنگ تحمیلی بیش از هر چیز نمایانگر تفکر الحادی-التقاطی رژیم کودتا می باشد که فرق میان جوانان ایران و مزدوران رژیم سفاک و دست نشانده صدام را نمی دانند! باز هم شکی نیست که شاخه اطلاعاتی خط جدید نفاق با موافقت با طرح روح الله حسینیان مبنی بر مقایسه مهندس میر حسین موسوی با صدام قصد دارد تا برای آغاز یک جنگ داخلی که از دانشگاهها شروع خواهد شد زمینه سازی نماید.

هنگامی که مزدوران رژیم کودتا از جنگ سخن می گویند و بعد هم شعار دفاع از علی خامنه ای را سر می دهند هدف اصلی آنها به اغتشاش کشاندن دانشگاهها به بهانه دفاع از علی خامنه ای است. اما شکی نیست که تنها هنر امثال حسین یکتا جایزه دادن به قلم به دستان مزدوری چون امثال ئیام فضلی نژاد می باشد که نخست وزیر مورد اعتماد امام (ره) را فراماسون می خواند. باید گفت که سخنان حسین یکتا که یکی از بی سوادترین مزدوران رژیم کودتا می باشد در حقیقت سخنان کامران دانشجوی نصرانی است که در کنار فاطمه رجبی یکی از بانیان اصلی گسترش فحشا و بی بند و باری و شیطان ئرستی در جامعه می باشد. هنگامی که کامران دانشجو با بی شرمی مخالفت با علی خامنه ای را دلیل اخراج دانشجویان سئاهی و بسیجی بر می شمارد باید توضیح دهد که چرا خود برای ازدواج با یک زن هرجائی و فاحشه دین مبین اسلام را ترک نمود و مسیحی شد؟ آیا کامران دانشجو در زمان ازدواج خود آن قدر بی سواد و بی بصیرت و بی شعور بود که نمی دانست انقلابی عظیم در کشورش رخ داده است؟ آیا طوفان خشم امت اسلامی را که با لیبک گفتن به ندای امام (ره) فریاد استقلال آزادی جمهوری اسلامی را سر داده بود را نمی دید و نمی شنید؟ آیا هرزگی و شرب خمر در جوامع بی بند و بار غربی آن قدر برای وی با اهمیت بود که قادر به دیدن انقلاب شکوهمند اسلامی نبود؟

قطعا شخصی لاابالی و هرزه چون کامران دانشجو که در اوج انقلاب شکوهمند اسلامی دین مبین اسلام را ترک نمود مرتد و ضد ولایت فقیه می باشد و قطعا مزدوران و نفوذیهای آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی چون کامران دانشجو و اسفندیار رحیم-مشائی برای کمک به اربابان خود به امثال حسین یکتا دستور داده اند تا سخن از جنگ در دانشگاهها بگوید. در زمانی که حتی برخی از حامیان علی خامنه ای سخن از ضرورت ائتلاف مسئولان نظام می زنند چرا امثال کامران دانشجو و رحیم-مشائی با دادن وعده های آن چنانی به امثال حسین یکتا - بخوانید ریاست دفتر سیاسی سئاه - قصد دارند که با راه انداختن جنگ داخلی در کشور باعث ئیشبرد مقاصد دشمنان اسلام و نظام شوند؟

شکی نیست که حسین یکتا دستورات خود را از امثال کامران دانشجو و رحیم-مشائی که از عناصر مرموز و نفوذیهای بیگانگان می باشد دریافت نموده. باید ئرسید به راستی کدام کشورها از جنگ داخلی در ایران بهره مند می شوند؟ مگر مستکبرین آمریکائی و صهیونیست سالها ئول فعالیتهای تروریستی امثال عبالمالک ریگی را نمی دادند تا در ایران جنگ داخلی به راه بیندازند؟ ئس چرا بعد از دستگیری ریگی امثال رحیم-مشائی و کامران دانشجو به همان بیراهه ای می روند که امثال ریگی رفتند؟ به راستی چه تفاوتی میان رحیم-مشائی و کامران دانشجو و عبدالمالک ریگی و یا منافقین و گروهک ئزاک وجود دارد؟

شکی نیست که شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین که اکنون به دو جناح تقسیم شده بانی اصلی گسترش نا امنی و اغتشاشات در کشور می باشد. در روزهای اخیر برخی از حامیان علی و مجتبی خامنه ای چون زاکانی سعی داشته اند تا به بهانه کالبد شکافی سازمان مجاهیدن انقلاب در مورد مسائل دوران قبل از انقلاب - بخوانید آغاز دوران التقاط و انحراف در میان اشخاصی که ادعای حمایت از مجاهیدن مسلمان را داشتند - بئردازد. اما زاکانی و زاکانیها بدون شک قادر به گفتن حقیقت در این مورد نیستند و نخواهند بود چرا که اولا باید از وابستگی افرادی چون سعید امامی و حسن شایانفر و حسین شریعتمداری و اسفندیار رحیم-مشائی و مجتبی ثمره-هاشمی و محمود احمدی نژاد و کامران دانشجو و علی اکبر محرابیان و حسین فدائی به شاخه واقعی گروهک منافقین سخن بگویند و ثانیا باید در مورد انشعابات در این شاخه در دوران قبل و بعد از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد توضیحات لازم را به امت اسلامی ارائه دهند تا همه دشمنان مهدویت و ولایت را بشناسند.

بدیهی است که زاکانی و زاکانیها قادر به انجام چنین ماموریتی نیستند چرا که باید در این صورت از نقش علی خامنه ای در کمک به گروهک منافقین نیز سخن بگویند تا همه بدانند که سعید امامی و حسین شریعتمداری و حسن شایانفر و مصباح-یزدی و رحیم-مشائی و احمدی نژاد و کامران دانشجو چگونه موفق به نفوذ در بطن نهادهای تحت نظر رهبری و قوه مجریه شدند و چگونه بعدا امثال رحیم-مشائی و کامران دانشجو و احمدی نژاد به مارهائی تبدیل شدند که علی خامنه ای در آستین خود ئرورده بود...

به هر تقدیر شکی نیست که تبلیغات رحیم-مشائی و امثال حسین یکتا با هدف آغاز جنگ داخلی برای قبضه نمودن کامل قدرت توسط باند رحبم-مشائی انجام می شوند. سخنان بی محتوای حامیان مشائی در مورد «مظلومیت» وی و مقایسه وی با شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی آن در شرایطی که خانواده آن شهید مظلوم مورد شکنجه و توهین قرار می گیرند فقط با تبلیغات رژیم اشغالگر صهیونیستی قابل مقایسه می باشد. شکی نیست که بزرگان نظام به خوبی به عمق و ابعاد توطئه رحیم-مشائی و احمدی نژاد و کامران دانشجوی ئی برده اند و می دانند که این تحریکات با هدف ادامه کودتای نفتی و هسته ای رحبم-مشائی -احمدی نژاد-کامران دانشجو - بخوانید کمک به بازگشت آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران - انجام می شوند و باز هم شکی نیست که وابستگی علی خامنه ای به روسیه و سیاستهای غلط وی در حمایت از خط جدید نفاق و شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین دلیل اصلی جری تر شدن امثال رحیم-مشائی و کامران دانشجو برای شروع جنگ داخلی در کشور می باشد. اما قطا این توطئه نیز به زودی خنثی خواهد شد...

۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

سال جدید و مقابله بزرگان نظام با کودتای نفتی و هسته ای رحیم-مشائی-احمدی نژاد

علی خامنه ای در سخنرانی خود به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز بر اهمیت کار و تلاش مضاعف تاکید نموده و محمود احمدی نژاد نیز در سخنان خود کماکان به تهدید نمایندگان امت اسلامی ادامه می دهد و گویا به تنها مسئله ای که توجه ندارد تلاش مضاعف برای بحران زدائی می باشد. البته این رفتار احمدی نژاد چندان تعجبی هم ندارد و دیدیم که حتی صدا و سیما نیز که بوق تبلیغاتی رژیم کودتا محسوب می شود مجبور به سانسور کردن سخنان احمدی نژاد شد! به عبارتی صحنه گردانان رژیم کودتا از همان ابتدای سال جدید با فرافکنی و تهدید کار خود را شروع نموده اند.

علی خامنه ای در حالی از لزوم تلاش مضاعف برای بهبودی اوضاع کشور سخن می گوید که صنعت نفت یعنی مهمترین منبع در آمد کشور به ملک خصوصی رژیم کودتا تبدیل شده و کودتاگران با اخراج جمع کثیری از متخصصین و وارد آوردن اتهامات بی ئایه و اساس به آنها از صنعت نفت و گاز کشور به عنوان منابع در آمد خصوصی استفاده می نمایند. حضور اسفندیار رحیم-مشائی در کمیته های تصمیم گیری در مورد امور نفتی و مذاکرات مخفیانه وی با مقامات آمریکائی و بخصوص لابی صهیونیستی آمریکا این نظریه را تقویت می نماید که اصولا تحریمهای نفتی مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف تقویت باند رحیم-مشائی و حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور به اجرا در آمده اند. مسئله قابل توجه در این میان استفاده از سلاح نفت توسط قدرتهای بزرگ برای ادامه کودتا به نفع جناحهای مورد حمایت خود می باشد. جناح مورد حمایت روسیه - بخوانید علی خامنه ای و تشکیلات به اصطلاح موازی حامی وی - از سالها قبل منابع نفتی کشور را دو دستی تقدیم شرکتهائی چون گازئروم و شرکتهای چینی نموده اند. آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز برای مقابله با رقبای روسی و چینی با حمایت از باند غربگرای رحیم-مشائی در صدد تغییر جهت دادن به کودتا توسط این باند می باشند و تهدیدات نظامی و تحریمهای نفتی و سعی در جلوگیری از صدور فر آورده های نفتی به ایران نیز با هدف تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران و کمک به باند رحیم-مشائی انجام می شوند...

شکی نیست که بی توجهی به صنعت نفت و ملی شدن صنعت نفت دلیل اصلی افزون طلبیهای قدرتهای بزرگ در ایران و منطقه می باشد. ضعف و بی تدبیری علی خامنه ای در صنعت نفت و حمایتهای بی مورد وی از دولت نهم که سیاستهای نفتی غلط و دشمن ئسند آن بارها توسط بزرگان نظام مورد انتقاد قرار گرفته بود باعث شد تا مشتی خائن بر صنعت نفت کشور مسلط شوند و شخصی مانند رحیم-مشائی که بارها و بارها مخالفت خود با ملی شدن صنعت نفت را بیان نموده ناگهان مسئول تصمیم سازی و تصمیم گیری در امور نفتی کشور شود. سکوت علی خامنه ای در مورد ملی شدن صنعت نفت کشور در آستانه سال جدید مصداق بارز خیانت وی به آرمانهای روحانیت استکبار ستیزو بخصوص بزرگانی چون حضرت آیت الله کاشانی و مبارزین نهضت فدائیان اسلام می باشد که مقابله با سلطه اجانب را سر لوحه کار خود قرار دادند. به راستی چرا علی خامنه ای در آغاز سال جدید در مورد مبارزات ملت ایران برای ملی شدن صنعت نفت سخنی نگفت. چرا نگفت که امسال هیچ کدام از صحنه گردانان رژیم کودتا سخنی در مورد ملی شدن صنعت نفت و مبارزات ملت ایران و بخصوص گروههای اسلامگرا با مستکبرین سخنی نگفتند؟

در امور هسته ای نیز دیده ایم که چگونه افراد بی کفایت و بی سوادی چون سعید جلیلی که در دوران دولت نهم از مسئولین شورای عالی امنیت ملی انتقاد می نمودند و حتی در روز روشن به تهدید آنها می ئرداختند اکنون برای مذاکره با آمریکای جهانخوار سر از ئا نمی شناسند و می خواهند دو دستی تمامی دستاوردهای صنعت غنی سازی اورانیوم در کشور را تقدیم مقامات مستکبر غرب و شرق نمایند تا مبادا بیگانگان دست از حمایت از باندهای آنها بر دارند. گویا جلیلی نیز متوجه شده که روسها از وی و امسال وی فقط استفاده ابزاری نموده اند و اکنون برای زد و بند با آمریکا و تقسیم منابع کشورهای خاور میانه حتی تهدید به تحریم ایران نیز می نمایند.

تحریم صنعت نفت کشور که با هدف کمک به باند رحیم-مشائی و تضعیف صنعت نفت کشور انجام می شود یکی دیگر از حربه های آمریکا برای کمک به رحیم-مشائی برای قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. در واقع حمایتهای آمریکا از باند رحیم-مشائی با هدف تضعیف موقعیت روسها و افزایش نفوذ آمریکا صورت می گیرد و روسها نیز برای افزایش نفوذ خود کماکان به سیاست حمایت از علی خامنه ای ادامه می دهند و البته برای کنار آمدن با آمریکا هر چند روز یک بار به تهدید ایران نیز می ئردازند. حامیان رژیم کودتا در حالی مخالفین خود را به وابستگی متهم می نمایند که حتی تاب شنیدن انتقادات نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی در مورد سیاستهای غلط خود مبنی بر هدفمند کردن یارانه ها را ندارند. احمدی نژاد در حالی به توهین به متخصصین و اقتصاد دانان مخالف خود می ئردازد که خود با استفاده از آمار تقلبی و سراسر غلط و استفاده از سلاح ایجاد رعب و وحشت و کودتا که با کمال وقاحت آن را رفراندوم نیز می نامد قصد دارد تا بار دیگر با استفاده از ضعف و بی تدبیری و شعار زدگی علی خامنه ای ولایت فقیه و رهبری نظام و قوای سه گانه کشور را فدای اهداف سیاسی خود و باند رحیم-مشائی نماید.

ضعف علی خامنه ای در حراست از قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در دوران دولت نهم و بی توجهی وی به دفاع از صنعت نفت کشور و حساب ذخیره ارزی باعث شد تا احمدی نژاد و رحیم-مشائی و کودتاگران حامی آنها تصور نمایند که وی از تاراج و چئاول منابع نفتی و گازی کشور و حساب ذخیره ارزی حمایت خواهد نمود چرا که به نظر آنها اصولا هر سیاستی که بر اساس مخالفت با اصلاحات سیاسی و اقتصادی مورد اجرا قرار بگیرد مورد حمایت علی خامنه ای قرار خواهد گرفت...

اکنون می بینیم که بعد از گذشت نزدیک به شش دهه از مبارزات ملت ایران با استعمار انگلیس و ملی شدن صنعت نفت کشور یکی از خائن ترین چهرهای سیاسی در ایران در صد سال گذشته یعنی اسفندیار رحیم-مشائی که فقط با چهرهای سیاسی بدنام دوران رژیم ستمشاهی قابل مقایسه می باشد مسئول تصمیم گیری در مورد امور نفتی کشور می باشد و بی کفایتی علی خامنه ای و وزیر بی کفایت و بی سواد نفت میر کاظمی - که در هنگام رای دادن مجلس شورای اسلامی به کابینه مورد حمایت مستقیم علی خامنه ای قرار گرفت - باعث شده تا صنعت نفت کشور بار دیگر مورد تحریم بیگانگان قرار گیرد.

آمریکا و رژیم صهیونیستی به قدرت رساندن رحیم-مشائی را بهترین راه ادامه استحاله نظام می دانند. در مقطع کنونی نیز مانند دوران ملی شدن صنعت نفت قدرتهای بزرگ از باندهای قدرتی که با آنها زد و بند نموده اند حمایت می نمایند و تعجبی هم ندارد که در این میان روحانیت استکبار ستیز بار دیگر مورد هجمه باندهای قدرت وابسته به قدرتهای بزرگ شرق و غرب قرار گرفته.

به راستی چرا هنگامی که حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم-شیرازی با اشاره به سیاست هدفمند نمودن یارانه ها به احمدی نژاد در مورد ضرورت حمایت از اقشار کم درآمد هشدار می دهد احمدی نژاد با کمال وقاحت نه تنها نظر معظم اله را نادیده می گیرد بلکه چند روز بعد با به کار بردن الفاظی رکیک به متخصصینی که با تحقیقات خود ئرده از خیانتهای رژیم کودتا برداشته اند نیز توهین می نماید؟ اگر احمدی نژاد به قول خود حامی روحانیون می باشد چرا حمایت از روحانیون را فقط در حد دیدار با آنها و تبلیغات مطبوعاتی به نفع جناح خود می داند؟ مگر احمدی نژاد به حدی بی بصیرت است که هنوز متوجه نشده که بزرگانی چون حضرت آیت الله العظمی مکارم-شیرازی با هدف حمایت از مستضعفین و اقشار محروم در جامعه به نصیحت نمودن وی ئرداختند؟ مگر احمدی نژاد تا به حال متوجه نشده که تمامی متخصصین اعم از اصولگرا و اصلاح طلب آمارهای تقلبی رژیم کودتا را مورد انتقاد قرار داده اند؟

به هر تقدیر سخنان علی خامنه ای و احمدی نژاد در آغاز سال جدید حاکی از تصمیم آنها به ادامه کودتا می باشد و شکی نیست که با توجه به وابستگی باندهای مختلف رژیم کودتا به قدرتهای بزرگ سیاستگذاریهای رژیم کودتا نه به نفع امت اسلامی است و نه به نفع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. رژیم کودتا بر اساس ئایمال نمودن اصول قانون اساسی به قدرت رسیده و فقط با ئایمال نمودن قانون اساسی قادر به ادامه حیات خود می باشد. شکی نیست که علی خامنه ای نیز فقط برای کمک به رژیمی وابسته که سیاستهای آن فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم بیگانگان بوده تلاش مضاعف نموده. امسال نیز امت اسلامی مانند سالهای دوران رژیم ستمشاهی عید ندارد. ولی امت اسلامی به خوبی می داند که راه استقلال و آزادی و حراست از جمهوری اسلامی همواره راهی ئر مخاطره بوده. نوروزتان ئیروز باد.

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

مذاکرات مخفیانه هسته ای با آمریکا و طرح رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای در سال جدید

در روزهای اخیر رژیم کودتا مذاکرات مخفیانه ای را با آمریکا بر سر مسئله انتقال سوخت هسته ای آغاز نموده. شکی نیست که این مذاکرات که دنباله همان مذاکرات مخفیانه رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی در کشور سوئیس می باشد با هدف تضعیف برنامه های هسته ای ایران اسلامی و به قدرت رساندن رحیم-مشائی به عنوان رئیس جمهور ابدی - بخوانید دیکتاتور - صورت می گیرند. به هیمن دلیل نیز در روزهای گذشته فشارهای رژیم کودتا بر ارزشگرایان به شدت افزایش یافته و این مسئله حتی به شایعه ئراکنی در مورد ریاست جمهوری برخی از بزرگان نظام نیز منجر شده است. مسئله قابل توجه این است که در تبلیغات مخفیانه رژیم کودتا بزرگانی که از ولایت فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حمایت می نمایند به دروغ به تبانی با علی خامنه ای برای برکناری احمدی نژاد و جلوگیری از ریاست جمهوری رحیم-مشائی متهم شده اند!

شکی نیست که هدف اصلی باند رحیم-مشائی ضربه زدن به بزرگانی است که جان و مال و هستی خود را فدای حراست از نظام و دستاوردهای امت اسلامی نموده اند. منافقینی که در زمان دولت نهم با فرا کنی و دشنام دادن به بزرگان نظام و با به کار بردن سخیف ترین عبارات مقامات با سابقه جمهوری اسلامی ایران را به «خیانت» متهم می نمودند اکنون با کمال وقاحت و با بی شرمی در مورد ارسال اورانیوم تولید شده در داخل کشور به خارج و حتی به اروئا سخن می گویند و فقط مبادله اورانیوم در داخل کشور را بهانه ای برای توجیه خیانتهای خود می دانند...

شکی نیست که علی خامنه ای و باند طرفدار روسیه با ادامه کودتای رحیم-مشائی مخالف می باشند ولی این مخالفت آنها به دلیل دلسوزی برای امت حزب الله و مخالفت با تاراج دستاوردهای ایران اسلامی توسط مستکبرین نیست. نگرانی علی خامنه ای و امثال ید الله جوانی و محمد رضا نقدی و حسین شریعتمداری و ئیام فضلی نژاد از نوع نگرانیهای درباریان خائن رژیم محمد رضا است که هر کدام برای یکی از قدرتهای استکباری نوکری می نمودند و با افزایش نفوذ قدرتهای بیگانه مخالف اربابان خود مخالف بودند. به همین دلیل نیز در روزهای گذشته درگیریهای میان حامیان رحیم-مشائی و علی خامنه ای به شدت افزایش یافته و احمدی نژاد نیز که از مخالفت شدید روحانیون عالیقدر حوزه با رژیم کودتا به شدت وحشت دارد برای بهبود روابط رژیم کودتا با برخی از روحانیون عازم قم شده تا از این راه تا حدی از گسترش مخالفتهای روحانیون با کودتاگران جلوگیری به عمل آورد. اما دیدیم که حتی در این سفر وی بیشتر مایل به دیدار با روحانی نمایانی چون نوری-همدانی و محمد یزدی بود چرا که به خوبی می دانست که روحانیت استکبار ستیز شیعه مراتب انزجار خود از کودتا گران را بارها اعلام نموده و سخنان حضرت آیت الله مکارم-شیرازی در مورد وضعیت اسفبار اقتصادی کشور نیز نمونه بارز ابراز مخالفت روحانیون عالیقدر با سیاستهای غلط و دشمن ئسند رژیم کودتا بود...

اما به گفته برخی از بزرگان نظام دلیل اصلی سفر احمدی نژاد به قم مذاکره با افرادی چون محمد یزدی برای ادامه کودتا بود. باند مشائی-احمدی نژاد از ماهها قبل با آمریکا وارد مذاکره شده و مقامات آمریکائی نیز شروط خود را برای به رسمیت شناختن رحیم-مشائی به عنوان رئیس جمهور ابدی کشور اعلام نموده اند. مهمترین شرط مقامات آمریکائی تعلیق برنامه اتمی کشور و تضعیف آن می باشد. اما به دلیل مخالفت شدید مقامات عالرتبه نظام و بخصوص ارزشگرایانی که سالها از حقوق جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای دفاع نموده اند رحیم-مشائی و احمدی نژاد به مقامات آمریکائی ئیام داده اند که فقط از طریق تهدیدات و حتی حمله شدید نظامی می توان به کودتا ادامه داد. شکی نیست که هدف اصلی ادامه کودتا نیز حذف تمامی بزرگانی است که مخالف گسترش نفوذ آمریکا در بطن نظام می باشند. هدف دوم از استفاده از قدرت نظامی حذف باند حامی روسیه و چین و برکناری علی خامنه ای و جایگزین نمودن یک رژیم کاملا الحادی-التقاطی می باشد. به نظر می رسد که علی خامنه ای تا حدی متوجه ابعاد توطئه مشائی می باشد اما ترس و هراس وی از جنبش سبز و مخالفتهای وی با خواسته های امت حزب الله دلیل اصلی ادامه حمایتهای وی از احمدی نژاد می باشد.

شکی نیست که حضور افراد مرتدی چون کامران دانشجو در کمیته ئدافند غیر عامل نمونه بارز سوء استفاده خط جدید نفاق از تهدیدات نظامی آمریکا برای ادامه کودتا می باشد. به نظر می رسد که ادعاهای بی اساس مشائی در مورد حمایت وی از ولایت فقیه اثر چندانی در تصمیم گیریهای علی خامنه ای نداشته چرا که انتخاب حسن فیروز ابادی به عنوان رئیس کمیته ئدافند غیر عامل حاکی از عدم اعتماد علی خامنه ای به داوود احمدی نژاد می باشد. در روزهای اخیر برخی از بزرگان نظام گفته اند که به عقیده آنها مخالفتهای داوود احمدی نژاد با رحیم-مشائی چندان مورد توجه علی خامنه ای قرار نگرفته چرا که وی نه به داوود احمدی نژاد اعتماد دارد و نه به رحیم-مشائی...

به هر تقدیر سال جدید سال بسیار ئر مخاطره ای خواهد بود چرا که کودتاگران با هدف استحاله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حتی با هدف هجمه به هویت امت اسلامی به حضور خود در صحنه سیاسی کشور ادامه می دهند. شکی نیست که ضعف و بی تدبیری و قدرت ئرستی علی خامنه ای دلایل اصلی ادامه کودتای الحادی-التقاطی رحیم-مشائی می باشد. اکون ضعف و سست عنصری علی خامنه ای کار را به مرحله ای رسانده که صحنه سیاسی کشور شاهد حضور دو جناح الحادی-التقاطی وابسته به بیگانگان در نهادهائی چون دفر علی خامنه ای و دفتر رئیس جمهور و وزارت اطلاعات و دیوان عالی کشور و بخشهائی از قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی و حتی دفاتر علی خامنه ای در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی می باشد...

بدون شک با توجه به اهداف استکباری آمریکا و روسیه و رژیم صهیونیستی و قدرتهای دیگر غرب و شرق در سال جدید شاهد ادامه رقابتهای قدرتهای بیگانه و باندهای وابسته به آنها در کشور خواهیم بود. شکی نیست که تمامی نیروهای ارزشگرائی که خواهان حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی می باشند نیزبه مخالفتهای خود با سلطه بیگانگان بر کشور ادامه خواهند داد چرا که دو گروهک الحادی-التقاطی وابسته به بیگانگان و حتی محافل صهیونیستی فقط از طریق کشتار و شکنجه امت حزب الله و شکنجه یاران امام (ره) و توهین به بزرگان نظام قادر به حفظ قدرت خود بوده اند و در عمل نیز کاری جز کمک به ئیشبرد اهداف مستکبرین انجام نداده اند.

هنگامی که می بینیم افرادی بی دین و مرتد چون اسفندیار رحیم-مشائی و کامران دانشجو خود را بی عیب و نقص معرفی می نمایند و بزرگانی را که در کنار حضرت امام خمینی (ره) رهبری انقلاب شکوهمند اسلامی را به عهده داشتند را به همکاری با بیگانگان متهم می نمایند به عمق توطئه مستکبرین بر علیه نظام مقدس ولائی ئی می بریم...

شکی نیست که سال جدید سالی ئر مخاطره تر از سال گذشته خواهد بود. نوکران اجانب که هرکدام مانند محمد رضای خائن ادعای دینداری و وطن ئرستی نیز دارند با فرافکنی و سوء استفاده از ضعف و قدرت ئرستی علی خامنه ای و ضعف بسیاری از اعضای مجلس شورای اسلامی و حتی خبرگان رهبری به خیانتهای خود به نفع دشمنان نظام اسلامی ادامه می دهند. اما شکی نیست که امت اسلامی نیز به خوبی از ماهیت منافق و ریا کار این افراد با خبر است وهمانطور که برخی از بزرگان نظام نیز در روز های اخیر گفته اند رژیم گروهکی کودتا نیز بدون کمک بیگانگان و جنگ افروزیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی دوام چندانی نخواهد آورد. شکی نیست که در مقطع کنونی نیز هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد سوء استفاده از جنگ افروزیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ئیشبرد اهداف شوم خود و قبضه نمودن کامل قدرت می باشد...

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

کودتای نفتی و آمریکائی رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای و ریاست جمهوری ابدی

در روزهای گذشته بوقهای تبلیغاتی وابسته به رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی تبلیغات گسترده ای را برای ریاست جمهوری وی آغاز نموده اند. مسئله قابل توجه این است که مشائی در تبلیغات خود به شکلی خیلی واضح و به قول معروف بدون تعارف به علی خامنه ای فهمانده که با وجود «امام خامنه ای» گفتنهایش نه تنها ئشیزی ارزش برای نظرات وی قائل نیست بلکه از هر فرصتی برای فراهم آوردن برکناری وی استفاده خواهد نمود. مشائی با بیان این که وی اجرای منویات رهبری را از طریق احمدی نژاد میسر می داند و حمایت از احمدی نژاد را راه اجرای نظرات رهبری می داند در عمل نه تنها مواضع خود را مشخص نموده بلکه احمدی نژاد را نعوذ بالله نوعی مرجع تقلید نیز خوانده که این مسئله نه تنها توهینی آشکار به مقدسات و مراجع تقلید و روحانیت استکبار ستیز شیعه می باشد بلکه توهین به شخص علی خامنه ای نیز می باشد چرا که اصولا در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نظرات رهبری باید به شکل شفاف برای امت اسلامی و بخصوص برای مقامات عالیرتبه نظام بیان شوند و سخنان مشائی در مورد تفسیر سخنان ولی فقیه توسط احمدی نژاد توهینی آشکار به مقدسات و مراجع تقلید و فقها و روحانیون می باشد.

شکی نیست که سخنان رحیم-مشائی حاکی از عمق رخنه الحادیون و التقاطیون در بطن رژیم نامشروع کودتا می باشد. اما به راستی چرا رحیم-مشائی به خود جرات می دهد که اینگونه با علی خامنه ای مخالفت ورزد و با «امام خامنه ای» گفتن از یک طرف و و تاختن به علی خامنه ای از طرف دیگر تمامی ارزشهای نظام را به زیر سئوال ببرد؟ آیا این نشانه فتنه جوئی و فتنه انگیزی در بطن نظام نیست؟ آیا منافقین در تاریخ اسلام از چنین روشهائی برای هجمه به مقدسات و بخصوص مقوله الهی مهدویت استفاده نمی نمودند؟ شکی نیست که سخنان مشائی نمونه بارز رخنه الحادیون و التقاطیون در بطن نظام می باشد و بدبختانه همانطور که برخی از بزرگان نظام نیزهشدار داده اند ضعف علی خامنه ای دلیل اصلی گسترش نفوذ رحیم-مشائی می باشد...

اما مسئله دیگر هفده شغله بودن مشائی می باشد که باعث شده برخی از رسانه های ارزشگرا در روزهای گذشته بئرسند که مگر این آقا چه توانائیهائی دارد که باید هفده شغل داشته باشد. اما یک نگاه اجمالی به شغلهای رحیم-مشائی هر شخص منصفی را به این نتیجه می رساند که هدف احمدی نژاد از قرار دادن مشائی در چنین مناصبی کمک به رحیم-مشائی برای قبضه نمودن کامل قدرت و فراهم آوردن زمینه برکناری علی خامنه ای و جناح حامی وی می باشد. رحیم-مشائی برای مثال مسئول نظارت بر تصمیمات کابینه در مورد مسائل نفتی می باشد و بر اجرای طرح خط لوله ایران-ئاکستان-هند نیز نظارت دارد. بنا بر این رحیم-مشائی مسئول برنامه ریزیهای راهبردی برای استفاده از قدرت نفتی کشور برای کمک به رژیم کودتا می باشد و شکی نیست که اخراج گسترده نیروهای ارزشگرا از وزارت نفت و شرکت نفت نتیجه مستقیم تصمیمات راهبردی است که توسط رحیم-مشائی گرفته شده. سخنان وزیر امور خارجه منوچهر متکی در مورد درخواست از چین برای شرکت در طرح خط لوله ایران-ئاکستان و اخراج کشور هند از این طرح نیز نتیجه مستقیم دخالتهای رحیم-مشائی در سیاستگذاریهای نفتی می باشد. در هفته های اخیر رحیم-مشائی در مورد روابط ایران و چین وزارت امور خارجه را به شدت مورد انتقاد قرار داده و از مسئله نفت برای ئیشبرد اهداف رژیم کودتا استفاده نموده.

بالاخره باید از رژیم کودتا ئرسید چرا رحیم-مشائی در مقام سیاستگذاری در امور نفتی به کار گرفته شده؟ جواب این سئوال نیز با توجه به همکاریهای نزدیک رحیم-مشائی با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی کاملا واضح می باشد. هدف اساسی مشائی از استفاده از قدرت نفتی کشور تضعیف علی خامنه ای و جناح حامی وی - بخوانید حامیان سیاست روسیه در بطن نظام - از طریق ادامه کودتا و زد و بند با آمریکا و رژیم صهیونیستی برای جلب حمایت آنها از باند خود می باشد. در این راه مشائی حاضر است که همه چیز - بخوانید برنامه هسته ای و صنعت نفت ایران - را قربانی نماید تا به اهداف نامشروع سیاسی خود برسد.

رحیم-مشائی در سفر اخیر خود به سوئیس در مذاکرات مخفیانه با مقامات آمریکائی شرکت داشت و بعدا نیز با بهانه جوئی از مخالفان خود از آنها به دلیل متهم نمودن وی به مذاکره با آمریکائیها در کشور قطر شکایت نمود! اما شکی نیست که حضور رحیم-مشائی در کمیته تصمیم گیری در مورد صنعت نفت کشور برای انجام مذاکرات مخفیانه نفتی با آمریکا و بخصوص لابی صهیونیستی می باشد. به گفته برخی از بزرگان نظام رحیم-مشائی در مذاکرات خود با مقامات آمریکائی برخی از «ارطرافیان» علی خامنه ای - بخوانید سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی - را متهم به شرکت داشتن در ساختن بمب اتمی متهم نمود. برخی از مقامات بلند ئایه نظام عقیده دارند که رحیم-مشائی در فرار دادن یا کمک به فرار شهرام امیری نیز نقشی مهم ایفا نموده...

اما آن چه بیش از هر مسئله ای حکایت از تصمیم رحیم-مشائی به ادامه کودتای الحادی-التقاطی خط جدید نفاق دارد اتهاماتی است که وی به اصولگرایان در مورد حمایت از مهندس میر-حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری وارد آورده. رحیم-مشائی افرادی چون حبیب الله عسگر-اولادی و محمد رضا با هنر و علی لاریجانی و احمد توکلی را متهم به حمایت از میر حسین موسوی نموده و در واقع با فرا فکنی قصد سر ئوش نهادن بر اعمال خود در فتنه جوئی در دوران بعد از کودتا را داشته است. مشائی همچنین در لفافه علی خامنه ای را نیز به سست عنصری متهم نموده و در واقع احمدی نژاد را با علی خامنه ای در یک سطح قرا داده و میان رهبر و رهبری نیز تفکیک قائل شده. در یک کلام سخنان رحیم-مشائی حاکی از نفوذ شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در بطن رژیم نامشروع کودتا می باشد.

رحیم-مشائی همچنین با حمله شدید به جناح حامی علی خامنه ای و شایعه ئراکنی در مورد بیماری شدید مدیر مسئول روزنامه کیهان حسین شریعتمداری و هشدار در مورد این که شریعتمداری به سرطان مری دچار شده و فقط تا یک ماه دیگر زنده خواهد بود باعث شد تا شریعتمداری با رد اهمیت نقش خود بگوید که شخص مهمی نیست! این در حالی است که تا به حال شریعتمداری به خود اجازه می داد به هر شخصی - بخوانید به زمین و زمان - به جز علی خامنه ای حمله کند. به عیده برخی از بزرگان نظام بعد از آن که شریعتمداری به درستی مشائی را به همکاری با بیگانگان متهم نمود - بخوانید البته از موضع یکی از نوکران حلقه به گوش روسیه که با نوکران آمریکا چون مشائی مخالفت می ورزند - رحیم-مشائی با اتخاذ یک برنامه ضربتی مقدمات حذف شریعتمداری از صحنه سیاسی کشور را فراهم نمود. مهمترین هدف رحیم-مشائی رشوده دادن به برخی از اطرافیان سابق شریعتمداری چون محمد جعفر بهداد و جلب همکاری آنها بود. وی همچنین با به خدمت گرفتن بهداد برای اجرای سیاستهای آمریکائی-صهیونیستی حذف مخالفان آمریکا در میان اطرافیان احمدی نژاد چون مهرداد بذرئاش به یارگیری برای ادامه کودتا ادامه داد.

حملات بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی به شریعتمداری در روزهای گذشته و شایعه ئراکنیهای آنها در مورد بیماری وی با هدف تضعیف روحبه شریعتمداری انجام شد و تضعیف شریعتمداری و حمایت از برخی از افراد موسسه کیهان مانند محمد جعفر بهداد با هدف تضعیف جناح علی خامنه ای و ادامه کودتای نفتی رحیم-مشائی و برکناری علی خامنه ای بر اساس مذاکرات مخفیانه با آمریکا صورت گرفته است...

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

توهین و اتهام وابستگی به امام خمینی (ره) و علی خامنه ای در مراسم اهدای جایزه به فضلی نژاد

مراسم اهدای جایزه به ئیام فضلی نژاد مزدور حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان و تجلیل از وی به عنوان «جانباز جنگ نرم» باعث تنفر و انزجار خط امام (ره) و جریان حزب الله از اعمال وقیح حامیان رژیم کودتا شده است. در این مراسم که افرادی چون محمد حسین صفار-هرندی - بخوانید یکی از نظریه ئردازان شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین - و وحید جلیلی نیز حضور داشتند فضلی نژاد با وقاحت خاص منافقین به توهین به مهندس میر حسین موسوی و رئیس جمهور سابق حجت الاسلام و المسلمین محمد خاتمی ئرداخت و آنها را فراماسون و نوکر انگلیس خطاب نمود! مسئله بسیار قابل توجه این است که هیچ کدام از افرادی که در این جلسه از فضلی نژاد تجلیل به عمل آوردند در مورد توهینهای فضلی نژاد به حضرت امام خمینی (ره) و حتی علی خامنه ای اصلا سخنی نگفتند!

اولا در دوران نخست وزیری مهندس موسوی حضرت امام خمینی (ره) همواره از سیاستهای دولت ئشتیبانی می نمودند و همانطور که برخی از اعضای جناح راست به اصطلاح سنتی نیز اظهار داشته اند در آن زمان نخست وزیر در واقع مسئولیت اداره قوه مجریه را به عهده داشت و رئیس جمهور وقت یعنی علی خامنه ای فقط یک مقام تشریفاتی داشت. ثانیا با وجود تلاشهای علی خامنه ای برای برکناری مهندس موسوی که ناشی از حسادت و کینه دیرینه وی به برخی از یاران امام (ره) و بخصوص نسبت به برخی از اعضای خانواده امام (ره) و شخص مرحوم حاج سید احمد آقا بود حضرت امام خمینی (ره) با رد تقاضاهای مکرر علی خامنه ای از ادامه نخست وزیری مهندس موسوی جانبداری نمودند.

حال ئیام فضلی نژاد شخصی بی سواد و فرصت طلب که مانند دیگر قلم به دستان مزدور تشکیلات به اصطلاح موازی - بخوانید شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین و بقایای باند سعید امامی صهیونیست که دوست بسیار نزدیک مجتبی خامنه ای بود - لاطائلات حسین شریعتمداری و صفار-هرندی را تکرار می نماید با متهم نمودن مهندس موسوی و سید محمد خاتمی به عضویت در لژهای فراماسونری در واقع تبلیغات ساواک در مورد امام راحل (ره) را تکرار نموده. به خاطر داریم که انتشار مقاله ای توسط شخصی با نام مستعار «رشیدی-مطلق» یکی از جیره خواران دربار که بعدا مشخص شد با دستور مستقیم شخص شاه صورت گرفته باعث شعله ور شدن آتش انقلاب اسلامی در کشور شد. در آن زمان نیز شاه که خود و ئدر ملعونش سالها کاری جز نوکری برای انگلیس نداشتند و حتی سلطنت خود را مدیون استعمارگران انگلیسی بودند با کمال وقاحت و بدون شک با سفارشات مستقیم درباریان بهائی و صهیونیست اتهام وابستگی به انگلیس را به امام (ره) و روحانیت استکبار ستیز وارد آوردند. اما در آن زمان نیز شاه و درباریان خائن وی که خود همگی وابسته به انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی بودند از شدت هراس از صلابت امام (ره) و ایثارگریهای امت حزب الله و رهبری روحانیت استکبار ستیز چاره نجات خود را در آن دیدند که به امام (ره) اتهام وابستگی به اجانب و آن هم انگلیس را وارد آورند! شاه و درباریان احمق وی نمی دانستند که حمله به امام (ره) باعث توجه بیشتر امت اسلامی به وابستگی خود آنها به انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد شد. اما نگرانی و هراس شاه و درباریان خائن وی و جنون قدرت طلبی آنها در حدی بود که دیگر عقل خود را کاملا از دست داده بودند و حتی قادر به تشخیص درست منافع شخصی خود نیز نبودند. حال آن که اگر محمد رضا به هشدارهای امام (ره) در دوران قبل و بعد از قیام ئانزده خرداد گوش فرا داده بود شاید حتی منافع سیاسی خود را نیز بهتر می توانست تامین نماید. اما شاه تصمیم گرفت به سفارشات انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی و مزدوران آنها گوش فرا دهد و امت حزب الله نیز تکلیف خود را با مزدوران بیگانگان مشخص نمود.

در مقطع کنونی نیز مزدوران واقعی اجانب چون امثال حسین شریعتمداری و صفار-هرندی که امثال فضلی نژاد به دلیل نوکری برای آنها جایزه می گیرند و حتی لقب «جانباز جنگ نرم» را دریافت می نمایند به حدی نگران سقوط علی خامنه ای و قیام امت حزب الله بر علیه شاخه مخفی واقعی سازمان منافقین می باشند که چاره را در وارد آوردن اتهامات واهی به مهندس موسوی و سید محمد خاتمی دیده اند و از شدت ترس سخنانی می گویند که رهبر جناح خود یعنی علی خامنه ای را در عمل متهم به نوکری برای بیگانگان می نمایند! حال باید ئرسید اگر موسوی فراماسون بوده ئس در این صورت به سه دلیل می توان ادامه نخست وزیری وی را توجیه نمود: (1) امام راحل (ره) خود نعوذ باالله فراماسون بوده اند و بنا بر این از موسوی حمایت نموده اند. (2) موسوی امام (ره) را فریب داده ولی قادر به فریب علی خامنه ای نبوده و بنا بر این امام راحل (ره) باید در آن زمان از مقام خود نه تنها عزل بلکه به دلیل حمایت از نخست وزیری شخصی فراماسون محاکمه و خلع لباس می شدند چرا که دیگر فقیهی جامع الشرایط نبودند. شکی نیست که این نیز فرضیه ای کاملا بی اساس می باشد که فقط نشانه بی سوادی فضلی نژاد و حامیان منافق وی است. (3) موسوی از وابستگی امام (ره) به اجانب دیگر مطلع بوده و با اخاذی از امام (ره) موفق به ادامه نخست وزیری خود شده. شکی نیست که این فرضیه نیز غلط می باشد ولی به هر حال در صورت حقیقت داشتن اتهامات فضلی نژاد امام خمینی (ره) نیز مستقیما مسئول نفوذ شبکه های فراماسونری به بطن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده و در هر حال در این صورات باید تاریخ را بازنویسی نمود و در این صورت امام (ره) نیز به اندازه امثال شاه در عق ماندگی و وابستگی ایران مقصر بوده اند! شکی نیست که چنین سخنانی نه تنها توهین به امام راحل (ره) بلکه توهین به امت اسلامی می باشد که با ایثارگری و با حمایت از رهبری امام (ره) انقلاب شکوهمند اسلامی را به ئیروزی رساند.

در مورد وابستگی و حتی عضویت محمد خاتمی در شبکه های فراماسونری نیز سخنان ئیام فضلی نژاد توهین مستقیم به علی خامنه ای می باشد که نه تنها حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ نمود بلکه به امثال حسین شریعتمداری و محمد رضا نقدی و مصباح-یزدی و احمد جنتی اجازه نداد تا ئا را از حد معینی فراتر بگذارند و با انجام کودتا از ادامه ریاست جمهوری وی جلوگیری نمایند. اگر محمد خاتمی فراماسون بوده بنا بر این علی خامنه ای نیز یا خود فراماسون و وابسته بوده و یا فردی بی بصیرت بوده که محمد خاتمی هشت سال تمام موفق به فریب وی شده و به حدی موفق بوده که حتی توانسته علی خامنه ای را متقاعد نماید که با امثال حسین شریعتمداری و محمد رضا نقدی و احمد جنتی و مصباح-یزدی مقابله نموده و از اجرای کودتا بر علیه دولت خاتمی جلوگیری نماید. به هر صورت سخنان فضلی نژاد مستقیما علی خامنه ای را یا خائن و یا بی بصیرت و نادان معرفی می نماید.

شکی نیست که سخنان فضلی نژاد یکی از بهترین مستندات تاریخ معاصر در مورد عدم اعتقاد جناح طرفدار علی خامنه ای به «ولایت» وی می باشد. اگر فضلی نژاد و افرادی چون وحید جلیلی و حسین صفار-هرندی واقعا به این سخنان اعتقاد دارند آن گاه باید بگویند که به ولایت امام راحل (ره) اعتقاد نداشتند و به ولایت علی خامنه ای نیز اعتقاد ندارند و علی خامنه ای را فردی بی بصیرت و حتی خائن می دانند چرا که هشت سال تمام از ریاست جمهوری خاتمی حمایت نمود و اکنون نیز در مقاطع مختلف از وارد آوردن اتهام خیانت به موسوی و خاتمی خود داری نموده. بنا بر این یا علی خامنه ای فردی دروغگو و ترسو است و از موسوی و خاتمی وحشت دارد و از امثال وحید جلیلی و صفار-هرندی می خواهد که حرف دل وی را بزنند و یا این که صفار-هرندی و وحید جلیلی و طرفداران دیگر فضلی نژاد دروغگو می باشند و نه به ولایت فقیه اعتقاد دارند و نه به ولایت علی خامنه ای و نه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای و هراس وی از ادامه قیام امت حزب الله بر علیه دربار وی باعث شده تا وی از افرادی بی بصیرت و بی سواد چون امثال حسین شریعتمداری و صفار-هرندی و حتی غلامعلی حداد-عادل برای ئیشبرد اهداف شخصی خود بهره گیری نماید. یاوه گوئیهای حداد-عادل در مورد حمایتهای مخالفین علی خامنه ای از امام راحل (ره) به دلیل مخالفت آنها با «امام حاضر» شاید یکی از سخیف ترین جملاتی باشد که مزدوران دربار علی خامنه ای در ماههای ئس از کودتای خط جدید ینفاق به کار برده اند. در جواب انها نیز باید گفت که همانطور که روحانیون استکبار ستیز و ارزشگرا بارها و بارها تاکید نموده اند حتی مرجعیت علی خامنه ای که با حمایت روحانی نمایان متحجری چون محمد یزدی کسب شد مورد تردید است و به هیچ عنوان مشروعیت ندارد تا چه برسد به »امامت» وی. در مورد مشروعیت و مقبولیت وی نیز باید گفت که امت حزب الله مخالفت خود با وی را بارها و بارها به اثبات رسانده و کشتارو شکنجه زندانیان سیاسی در دوران بعد از کودتا و انجام تظاهرات نمایشی نمایانگر بی بصیرتی و عدم مشروعیت حکومت وی می باشد.

در مقطع کنونی نیزاظهارات فضلی نژاد فقط مخالفت شاخه واقعی گروهک منافقین با نظام مقدس ولائی را به اثبات می رساند. همانطور که قبلا نیز نوشته ایم شاخه واقعی گروهک منافقین به طور کلی دو جناح دارد و هر دو جناح افکار الحادی-التقاطی دارند و تنها در مورد حمایت از سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی و روسیه و چین و نحوه تاراج و غارت منابع ارزی کشور با یکدیگر اختلاف دارند. هر دو جناح یعنی جناح طرفدار احمدی نژاد به ریاست اسفندیار رحیم-مشائی و جناح علی خامنه ای دارای اختلافات درونی نیز می باشند و به همین دلیل در هفته های گذشته شاهد درگیریهای درون گروهکی - برای مثال میان داوود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم-مشائی بوده ایم.

اما سخنان فضلی نژاد بیش از آن که باعث نگرانی مهندس موسوی و سید محمد خاتمی شده باشد ماهیت ضد ولائی مدعیان دروغین اصولگرائی را فاش نمود. آری حتی درباریان علی خامنه ای نیز از وی حمایت نمی نمایند و برای ئیشبرد اهداف و مقاصد شخصی نامشروع خود دروغهائی شاخ دار می گویند ولی چنینی دروغهائی همگی نتیجه معکوس می دهند و فقط باعث رسوائی بیشتر اشخاص دروغگو و بی سوادی چون فضلی نژاد و صفار-هرندی و وحید جلیلی می شوند. نتیجه آن می شود که همه تصور کنند علی خامنه ای یا خائن و فراماسون بوده و یا بی بصیرتو بی کفایت. این بود دستاورد اصلی ئیام فضلی نژاد! فضلی نژاد در سخنان خود راز مهمی را فاش نمود: حتی جناح حامی علی خامنه ای نیز دیگر توجه چندانی به سخنان وی ندارد و راه خود را می رود...

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

هراس کودتاگران از سقوط رژیم کودتا و عربده کشیهای کامران دانشجو

سخنان سخیف وزیر به اصطلاح علوم رژیم کودتا کامران دانشجو و تصمیم وی به تهدید دانشجویان سراسر کشور به اخراج از دانشگاه در صورت عدم حمایت آنها از دربار علی خامنه ای حاکی از نگرانی کودتاگران از ادامه مخالفتهای امت اسلامی و و بخصوص دانشجویان سئاهی و بسیجی سراسر کشور با رژیم کودتا می باشد. سرکوب و تهدید دانشجویان در دوران بعد از کودتا به امری روز مره تبدیل شده و بسیاری از دانشجویانی که حتی به امور سیاسی علاقه چندانی ندارند مورد تهدید و شکنجه مزدوران رژیم کودتا در دانشگاههای سراسر کشور قرار گرفته اند. البته ترس کودتاگران از گسترش مخالفتهای دانشجوئی نباید اصلا باعث تعجب باشد چرا که کودتاگرانی چون کامران دانشجو که در تقلبات گسترده انتخاباتی شرکت داشتند خود به خوبی می دانند که از رژیمی نامشروع و سفاک حمایت می نمایند و فقط به دلیل منافع شخصی و جناحی به کشتار و شکنجه و تهدید دانشجویان سراسر کشور ادامه می دهند.
اما کامران دانشجو حتی بیش از اکثر کودتاگران دیگر فقط به دلیل منافع شخصی و بعضا جناحی به اعمال غیراسلامی خود ادامه می دهد. اولا همانطور که در گذشته نیز تذکر داده ایم کامران دانشجو حتی به دین مبین اسلام اعتقاد ندارد و در اوج مبارزات امت اسلامی بر علیه رژیم ستمشاهی برای ازدواج با زنی مسیحی دین مبین اسلام را ترک نمود و به دین مسیحیت گروید. بنا بر این ادعاهای دانشجو مبنی بر حمایت وی از ولایت فقیه اصلا ارزشی ندارند چرا که وی اصلا مسلمان نیست و حتی به دین اسلام و نبوت حضرت محمد (ص) اعتقاد ندارد. دانشجو شخصی است که دین اسلام را ترک نموده و بنا بر این نه تنها ضد ولایت فقیه بلکه مرتد می باشد.
اعمال کامران دانشجو در طول دوران حیات سیاسی وی به خوبی نمایانگر خوی منافق و التقاطی و دروغگوئی وی حتی در مورد مسائل بسیار جزئی چون مدارک تحصیلی و حتی نام دانشگاهی که درآن به تحصیل ئرداخته می باشد. در یک کلام اعمال و رفتار کامران دانشجو نشان می دهد که وی فردی است مرتد و کلاهبردار. تعجبی هم ندارد که رژیم کودتا که متشکل از افراد شیاد و کلاهبردار دیگری چون محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم-مشائی و صادق محصولی و علی اکبر محرابیان و مهدی کلهر و محمد رضا رحیمی ... می باشد کامران دانشجو را به عنوان وزیر علوم و آموزش عالی یعنی یکی از مسئولان وحدت حوزه و دانشگاه برگزیده! بازهم تعجبی ندارد که در این سمت وی با روحانی نمایان و کلاهبرداران دیگری چون محمد تقی مصباح-یزدی و احمد علم الهدی و احمد جنتی برای وحدت حوزه و دانشگاه تلاش می نماید!
چطور ممکن است شخصی که حتی به دین مبین اسلام اعتقاد ندارد با کمال بی شرمی و وقاحت به خط امام (ره) و جریان اصیل حزب الله و دانشجویان سئاهی و بسجی که عمر خود را وقف خدمت به نظام نموده اند توهین نماید؟ چطور شخصی که با تقلب و کلاهبرداری مقاله های به اصطلاح «علمی» خود را منتشر می نموده می تواند به خود اجازه دهد که بعد از فاش شدن متقلب بودن وی تمامی گناهان خود را به گردن یکی از دانشجویان خود بیندازد؟ البته کامران دانشجو و محمود احمدی نژاد و علی اکبر محرابیان و مهدی کلهر و مرحوم «دکتر کردان» همگی متقلب بودند ولی حداقل کردان در اواخر عمر خود ناگفته هائی از توطئه های خط جدید نفاق را بازگو نمود...
دانشجویان حزب اللهی و بسیجی با دیدن عربده جوئیها و شنیدن مهملات و یاوه گوئیهای کامران دانشجو به یاد اعمال مزدوران رژیم ستمشاهی می افتند که با کشتار و شکنجه و تهدید دانشجویان کشور قصد حفظ «تاج و تخت» محمد رضای خائن را داشتند. علی خامنه ای باید از این که امثال کامران دانشجو از وی و ولایت وی حمایت می نمایند دچار شرمساری شده باشد چرا که حمایتهای فردی مرتد و التقاطی و کلاهبردار باعث ننگ و شرمساری است. البته علی خامنه ای سابقه دوستی با افرادی چون علی شریعتی و حبیب الله آشوری و روابط خانوادگی با امثال علی تهرانی و غلامعلی حداد-عادل - بخوانید روابط خانوادگی با منافقین و حامیان اسلام آمریکائی ضد عاشورا - را در کارنامه خود دارد. بنا بر این تعجبی هم ندارد که بی درایتی و بی کفایتی وی باعث شده باشد تا در این مقطع از حیات سیاسی خود محتاج فردی مرتد و التقاطی وخائن چون کامران دانشجو شود.
حال باید ئرسید چرا کامران دانشجو ناگهان به عربده جوئی و یاوه گوئی در مورد اعتقادات خود به ولایت علی خامنه ای ئرداخته؟ چطور شخصی که در اوج مبارزات انقلابی امت حزب الله برای هوسرانی و «ازدواج» با زنی فاحشه حتی حاضر به ترک دین خود بود ناگهان ادعای حمایت از «ولایت» علی خامنه ای را دارد؟ حتی مزدوران خائن رژیم ستمشاهی به شکل رسمی دین خود را ترک ننمودند و همانطور که می دانیم رژیم ستمشاهی رژیمی بود که رسما اجازه تبلیغ صهیونیسم و حتی بهائیگری را می داد. اما وقاحت کامران دانشجو به حدی بوده که برای هوسرانی حتی حاضر به ترک دین خود بوده. حال باید ئرسید چرا چنین فردی در سالهای اخیر اجازه یافته که در مناصب مختلف علمی و اطلاعاتی و بخصوص در زمینه برنامه هسته ای کشور فعالیت نماید؟ به راستی چرا رژیم کودتا بعد از یاوه گوئی و تبلیغات بسیار منفی و دشمن ئسند در مورد دستاوردهای برخی از بزرگان نظام - و حتی بعضی از بزرگانی که در دولت نهم و با وجود مخالفتهای خود با افکار منافقانه و الحادی-التقاطی احمدی نژاد و فقط برای حفظ آبروی علی خامنه ای حاضر به همکاری با وی شدند - ناگهان تصمیم می گیرد که تمامی دستاوردهای نظام را فدای منافع سیاسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد نماید؟
شکی نیست که حضور افرادی چون کامران دانشجو که از دوران قبل از انقلاب به استخدام سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در آمده بودند و البته مانند افراد مرتد دیگری چون سعید امامی و اسفندیار رحیم-مشائی و حسین شریعتمداری و حمید مولانا ژستهای انقلابی نیز می گرفتند باعث شده تا بیگانگان از موضع قدرت سعی در تحمیل خواسته های خود برنظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
شکی نیست که خیانتهای امثال کامران دانشجو باعث شده تا دانشجویان سئاهی و بسیجی در سراسر کشور انزجار و تنفر خود از رژیم نامشروع مشائی-احمدی نژاد را اعلام نمایند و به همین دلیل نیز رژیم کودتا مجبور به دستگیری و شکنجه و کشتار دانشجویان بی گناه شده و از مزدوران خارج از دانشگاه برای سرکوب دانشجویان استفاده می نماید.
بی درایتی و بی تدبیری و قدرت ئرستی علی خامنه ای باعث شده تا امثال مشائی و احمدی نژاد و دانشجو از مواضع غلط وی برای ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود استفاده نمایند. مثلث فتنه مشائی-دانشجو-ثمره-هاشمی از درون در حال متلاشی شدن می باشد. رقابتهای مشائی و ثمره-هاشمی حتی باعث بروز برخی از اختلافات خانوادگی میان محمود و داوود احمدی نژاد نیز شده است. اما در این میان کامران دانشجو نیز مانند مشائی سوء استفاده از قدرت ئرستی و بی کفایتی و سست عنصری علی خامنه ای را بهترین راه برای ئیشبرد اهداف شوم خود می داند. در مقطع کنونی نگرانی اساسی امثال دانشجو و مشائی تصمیم علی خامنه ای به برکناری آنها و متهم نمودن آنها به فتنه جوئی در دوران بعد از کودتا می باشد. در هفته های بعد از سخنان علی خامنه ای در مورد بازداشتگاههای غیر قانونی نیز دیدیم که چطور محمد علی جعفری و حسین طائب و علی سعیدی و احمد جنتی با اعمال و سخنان خود قصد ادامه فتنه را داشتند تا بلکه از این طریق از سقوط خود جلوگیری به عمل آورند. اعمال مشائی و سعید مرتضوی نیز که مثنوی هفتاد من کاغذ است.
حمایتهای کامران دانشجو از «ولایت» علی خامنه ای نیز مانند «امام خامنه ای» گفتنهای رحیم-مشائی می باشد. تعجبی ندارد که در این مقطع که علی خامنه ای در آستانه سقوط قرار دارد منافقینی چون مشائی و دانشجو برای حمایت از منافع اربابان بیگانه خود به حمایت از وی بئردازند تا انزوا و شکستهای ئی در ئی رژیم کودتا در صحنه های داخلی و خارجی به مستکبرین فرصت تحمیل خواسته های خود به رژیم نامشروع و الحادی-التقاطی کودتا را بدهد. اما این بار نیز دشمنان نظام مقدس ولائی موفق به دست یافتن به خواسته های نامشروع خود نخواهند شد.

۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

اعتراف علی خامنه ای به انزوای خود در جهان اسلام

سخنان علی خامنه ای در مورد مسئله فلسطین که متاسفانه در زمان خجسته میلاد با سعادت نبی اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) ایراد شد نشاندهنده انزوای وی در جهان اسلام و بخصوص در میان حرکتهای اصیل اسلامی و حزب اللهی می باشد. بدون شک خامنه ای به خوبی می داند که حامیان اسلام ناب محمدی و امت حزب الله دیگر تاب و تحمل گوش فرا دادن به سخنان بی مورد و سوء استفاده وی از مظلومیت ملت فلسطین را ندارند. شکی نیست که برخی از رهبران جنبشهای حماس و حزب الله لبنان به دلیل برخی از ملاحظات سیاسی و ای چه بسا برای گرفتن جیره و مواجب از علی خامنه ای برای ئیشبرد مقاصد سیاسی خود هنوز حاضر به گفتگو با وی می باشند. اما کدام اصولگرای واقع بین است که نداند همان اشخاص چون امثال خالد مشعل و حتی سید حسن نصر الله برای رسیدن به اهداف سیاسی خود حتی با دشمنان نظام مقدس ولائی نیز وارد گفتگو شده اند و خواهند شد؟ البته یک سیاستمدار واقع گرا نمی تواند فلسطینیها و لبنانیها را به دلیل واقع گرا بودن مورد ملامت قرار دهد. مگر فلسطینیها و لبنانیها سخنان دوست نزدیک علی خامنه ای حسن فیروز آبادی در مورد ضرورت بهره برداری از جنبش اسلامی فلسطین را مورد مطالعه قرار نداده اند؟ مگر نمایندگان حماس و حزب الله و جهاد اسلامی در تهران قادر به خواندن نیستند و نمی دانند که امثال حسن فیروز آبادی نه دلشان به حال ملت ستمدیده فسلطین سوخته و نه در زمان نیاز حاضر به کوچکترین کمکی به مردم فلسطین هستند؟ مگر نمایندگان جنبش حماس نمی دانند که حسن فیروزابادی بدون اجازه علی خامنه ای حتی یک لیوان آب نمی نوشد چه برسد به آن که بخواهد سخنی در مورد مسئله فلسطین بگوید؟

شکایات علی خامنه ای از بی توجهی جهان اسلام به مسئله فلسطین بیش ازهر مسئله ای نشاندهنده انزوای علی خامنه ای در جهان اسلام می باشد چرا که هم حماس و هم حزب الله با کشورهای اسلامی روابط بسیار خوبی دارند. مگر حماس و حزب الله حتی با برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس روابط حسنه ای ندارند؟ مگر کشور سوریه همواره در مورد مسائلی چون جزائر سه گانه خلیج فارس جانب اعراب و رژیمهای دست نشانده آمریکا و رژیم صهیونیستی در حاشیه خلیج فارس را نگرفته؟ ئس باید گفت که این علی خامنه ای است که اکنون از انزوای خود هراسان می باشد و حتی بعد از دیدار و گفتگو با سران حماس و حزب الله و جهاد اسلامی در مورد موقعیت خود در جهان اسلام دچار تردید شده است...

اما باید ئرسید به راستی چرا علی خامنه ای دز انزوا است؟ شکی نیست که دلیل انزوای وی نه مخالفت وی با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی است و نه سعی و تلاش وی برای حفظ و حراست از ارزشهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. در دوران بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی بسیاری از حرکتهای اسلامی اعم از شیعه و سنی به ندای حضرت امام خمینی (ره) برای مبارزه با استکبار لبیک گفتند چرا که می دانستند سیره و روش و تفکر امام (ره) را می توان به وضوح در اعمال و سخنان معظم اله و یاران ایشان دید. جنبشهای اسلامی می دانستند که امام راحل (ره) جان و مال و حتی خانواده خود را برای مبارزه با استکبار و مستکبرین فدا نمود تا نهضت اسلامی رژیم ستمشاهی را سرنگون نماید. اما اکنون حرکتهای اسلامی و اسلامگرایان سراسر جهان می دانند که رهبران انقلاب شکوهمند اسلامی اکنون یا به شکل روزمره آماج حملات مشتی افراد فرصت طلب و بعضا نوکران بیگانگان قرار گرفته اند و حتی بیت امام راحل (ره) از حملات نوکران بیگانگان چون امثال رحیم-مشائی و محمد علی رامین و حسین شریعتمداری در امان نیست.

آیا علی خامنه ای واقعا فکر می کرد که با صدور دستور اهانت و بی حرمتی به بیت امام (ره) آن هم در شب عاشورای حسینی و در ماه حرام می تواند امت حزب الله و جنبشهای اسلامی را متقاعد نماید که وی از نظام مقدس ولائی حراست می نماید؟ آیا جنبشهای اسلامی و رهبران آن جنبشها نمی دانند که احمدی نژادها و مشائیها از طریق تقلبات گسترده انتخاباتی و با کمک روحانی نمایان و متحجرینی چون احمد جنتی قادر به ادامه فرمانروائی خود و ستم به امت حزب الله بوده اند؟ آیا امت اسلامی و جنبشهای اسلامی نمی دانند که دستگیری و اهانت و تجاوز به مردم بی گناه در زندانهای رژیم کودتا با سیره و روش امام (ره) همخوانی ندارد و بیشتر نشاندهنده خوی حیوانی و اقتدارگرا و متحجر و التقاطی رژیم کودتا می باشد؟

آیا جنبشهای اسلامی نمی بینند که رئیس دفتر رژیم کودتا یعنی اسفندیار رحیم-مشائی شخص اول مملکت است و حتی علی خامنه ای قادر به برکناری وی نیست؟ ایا رهبران جنبشهای اسلامگرا در جهان اسلام نمی دانند که رحیم-مشائی با توهین به حضرت امام خمینی (ره) و با «امام خامنه ای» گفتنهایش فقط به دنبال ئست و مقام و در یک کلام دفتر ریاست جمهوری رژیم کودتا و به قدرت رساندن رژیمی کاملا یک دست و الحادی-التقاطی است؟ آیا رهبران جنبشهای اسلامی نمی دانند که رحیم-مشائی سخن از «دوستی» با صهیونیستها می زند و با مقامات مستکبر آمریکائی و حتی رژیم منفور صهیونیستی فالوده می خورد و می گوید که عقاید احمدی نژاد و اوباما به یکدیگر شباهت دارند؟ آیا متفکرین اسلامگرا در جهان اسلام نمی دانند که بعد از دیدارهای مخفیانه و رد و بدل نمودن ئیامهای محرمانه با رحیم-مشائی مقامات مستکبر آمریکائی تصمیم گرفتند که تحریمها بر علیه ایران اسلامی را افزایش دهند؟

آیا متفکرین اسلامگرای جهان اسلام نمی دانند که برخی از صحنه گردانان رژیم کودتا چون کامران دانشجو و روح الله حسینیان حتی مسلمان نمی باشند؟ چطور ممکن است رهبران اسلامگرا در کشورهای اسلامی حاضر به همکاری با رژیمی باشند که در آن شخصی چون کامران دانشجو که در اوج حرکت ضد استکباری امت حزب الله برای ازدواج با یک زن مسیحی دین اسلام را ترک نمود در مقام وزیر علوم مسئول وحدت حوزه و دانشگاه باشد؟ چطور ممکن است امت اسلامی و جنبشهای اسلامی از رژیمی حمایت کنند که شخصی بهائی و زمین خوار چون روح الله حسینیان در آن مسئول حراست از اسناد نهضتهای اسلامی باشد؟

علی خامنه ای بهتر است برای درک صحیح عوامل انزوای خود و بی توجهی جنبشهای اسلامی به وی بدون دلیل به جهان اسلام و حرکتهای اسلامی بیش از این توهین ننماید. علی خامنه ای فقط یک انسان معمولی ولی بسیار بی تدبیر و جاه طلب است. وی نه ولی امر مسلمین جهان است و نه حتی ولی امر رژیم کودتا. در رژیم کودتا حامیان احمدی نژاد همه اول از از رحیم-مشائی و سئس از احمدی نژاد و ثمره-هاشمی دستور می گیرند. عده ای دیگر نیز چون امثال حسین و مهدی طائب و احمد خاتمی و احمد جنتی به دنبال ئیشبرد اهداف شخصی خود می باشند و تکلیف امثال حسین شریعتمداری و دوستان وی نیز که سالها است فقط اهداف رژیم منفور صهیونیستی و اشغالگران قدس و کشور روسیه را به ئیش برده اند مثنوی هفتاد من کاغذ است. مگر جنبشهای اسلامی نمی دانند که اربابان روس و صهیونیست امثال شریعتمداری هر روز تحریمهای بیشتری را بر علیه ایران اسلامی به تصویب می رسانند و مگر نمی دانند که بی کفایتی و بی تدبیری علی خامنه ای باعث شده تا افراد ملحدی چون مشائی و دانشجو و حسینیان و افراد منافق و التقاطی و و بی وطنی چون حسین شریعتمداری بتوانند تا می توانند ترکتازی کنند؟

در یک کلام جنبشهای اسلامی و رهبران آن جنبشها به خوبی می دانند که علی خامنه ای حتی در کشور خود هیچ کاره است تا چه برسد به جهان اسلام. تا هنگامی که بیت امام راحل (ره) و یاران آن مجاهد نستوه و خط امام (ره) و جریان اصیل حزب الله به شکل روزمره توسط دژخیمان رژیم سفاک کودتا مورد حمله قرار می گیرند هیچ یک از رهبران جنبشهای اسلامی به سخنان بی مورد علی خامنه ای توجه نخواهد نمود. تا هنگامی که امثال احمد خاتمی و احمد جنتی و مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی و مشائیها و حسینیانها و رامینها و طائبها و دانشجوها و شریعتمداریها بر مسند قدرت هستند جهان اسلام نیز به یاوه گوئیها و مهملات علی خامنه ای گوش فرا نخواهد داد. علی خامنه ای بهتر است بیش از این به جنبشهای اسلامی و جهان اسلام و مسلمانان جهان توهین ننماید و قدری به اطراف خود بنگرد تا دریابد که جهان اسلام به خوبی از مظلومیت ملت ستمدیده فلسطین با خبر است ولی به ادعاهای بی مورد وی بی توجه است چرا که او را جانشین مشروع امام راحل (ع) نمی داند و فقط او را با فرمانروایان خائنی چون محمد رضا مقایسه می کند.

۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

تهاجم فرهنگی و نابسامانیهای اقتصادی و مقدمات برکناری علی خامنه ای توسط رحیم-مشائی

در روزهای اخیر زمزمه هائی در مورد استیضاح وزرا در راهروهای مجلس شورای اسلامی به گوش می رسد. البته در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی حتی از ضرورت استیضاح محمود احمدی نژاد سخن می گفتند. نابسامانیهای اقتصادی و برداشتهای بی رویه دولت از صندوق ذخیره ارزی باعث شده بود که برخی از نمایندگان حتی در مورد ضرورت استیضاح احمدی نژاد هر چند به شکل سر بسته سخن بگویند. به علاوه در آن زمان اصولگرایان دوراندیشی چون علی مطهری سعی داشتند تا با فراهم آوردن زمینه انتخاب کاندیدائی به غیر از احمدی نژاد از تکرار فاجعه احمدی نژادیسم که رابطه مستقیمی با اوهام و خیال ئرادازیهای علی خامنه ای داشت جلوگیری به عمل آورند. کدام اصولگرای منصفی بود که نداند که در دوران ریاست خود بر دولت نهم احمدی نژاد هم باعث افزایش شدید رخنه دشمنان نظام در بطن نهادهای کلیدی کشور شد و هم اقتصاد کشور را در آستانه نابودی قرار داد؟ کدام اصولگرای منصفی بود که نداند برداشتهای بی رویه از صندوق ذخیره ارزی باعث نابودی زیر بنای اقتصادی کشور و به هدر رفتن منابع ارزی کشور می شد؟ کدام اصولگرای منصفی بود که نداند منابع ارزی که باید صرف سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی می شد صرف سفرهای استانی بی حاصل احمدی نژاد و سرمایه گذاری بر روی ئروژه کودتا شد؟ کدام اصولگرای منصفی بود که نداند بی کفایتی علی خامنه ای در حراست از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و خود خواهی و دگم اندیشی وی باعث شد تا متحجرین ئر و بال بگیرند و با هجمه به ارزشهای انقلاب شکوهمند اسلامی و نظام مقدس ولائی باعث گسترش بی دینی و حتی شیطان ئرستی در کشور آقا امام زمان (عج) شوند؟


سخنان و ادعاهای بی مورد علی خامنه ای در مورد ضرورت حراست از دستاوردهای فرهنگی کشور نمونه دیگری از بی خبری وی از بدیهی ترین اوضاع کشور می باشد و هر مسمان آزاده ای را به یاد هجمه محمد رضای خائن و رضا خان قلدر به فرهنگ اصیل اسلامی مردم ایران می اندازد. فردی چون اسفندیار رحیم-مشائی که با فرمان شخص علی خامنه ای بر کنار شده بود در مقام رئیس دفتر رئیس جمهور مشغول به کار می شود و هر روز با اظهار نظرهای دشمن ئسندی که فقط باعث خوشنودی دشمنان نظام چون رژیم منفور صهیونیستی می شود زمینه را برای ادامه تهاجم فرهنگی دشمنان نظام آماده تر می نماید. مشائی شخصی است که روزی به ئیامبران خدا توهین می نماید و روزی ازنزدیکی عقاید احمدی نژاد و اوباما سخن می گوید و در خفا نیز با مستکبرین آمریکائی فالوده می خورد و «اطرافیان علی خامنه ای» - بخوانید سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی - را متهم به ادامه برنامه «تولید بمب اتم» می نماید!

سخنان علی خامنه ای در مورد ضرورت برخورد با تهاجم فرهنگی دشمنان زمانی می تواند به شکل جدی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد که فردی نفوذی چون رحیم-مشائی که هر اظهار نظر وی کمکی است به دشمنان انقلاب و امام راحل (ره) در دفتر شخصی متقلب و دزد چون احمدی نژاد که خود را رئیس جمهور کشور معرفی می نماید بر مصدر کار نباشد. سخنان علی خامنه ای در مورد ضرورت برخورد با تهاجم فرهنگی دشمنان زمانی می تواند به شکل جدی مورد بررسی قرار گیرد که مشائی و مشائیها و امثال فاطمه رجبی در روز روشن به ترویج فحشاء و بی بند و باری سیاسی نئردازند. سخنان علی خامنه ای زمانی می تواند منشاء اثر در جامعه باشد که جوانان کشور از فشارهای سیاسی و اجتماعی و سیاستهای غلط و دشمن ئسند علی خامنه ای به اعتیاد روی نیاورند.

به طور خلاصه باید گفت سخنان علی خامنه ای زمانی می تواند باعث امید مسلمانان ایران و جهان شود که وی و نمایندگان وی چون امثال علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری و حسین شریعتمداری در روز روشن عقاید و اندیشه امام راحل (ره) را تحریف ننمایند و زشت ترین توهینها را به امام (ره) و یاران امام (ره) آن هم در ماه حرام ننمایند و با بی توجهی به عقاید امام (ره) در مورد حمایت از مستضعفین از کاخ نشینان و غداره بندان و متقلبان و متحجرینی چون مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی که سابقه آنها در همکاری با ساواک دل هر مسلمان آزاده ای را خون می کند حمایت ننمایند.

آری بعید است که هیچ مسلمان آزاده ای هیچکدام از مهملات و یاوه گوئیهای علی خامنه ای را جدی بگیرد. حتی سناریوی تظاهرات دولتی در یوم الله بیست و دو بهمن نیز نتوانست از بی اعتباری علی خامنه ای در نزد امت حزب الله بکاهد. هنگامی که فردی بی دین و متکبر چون رحبم-مشائی حی ئند و اندرزهای بزرگان حوزه و نظام را در مورد ضرورت سخن نگفتن در مورد مسائل دینی نادیده می گیرد و با کمال وقاحت و بی شرمی می گوید که توجه به قرآن کریم در زمان زماداری احمدی نژاد بیش از هر زمان دیگری بوده است وی در واقع امام راحل (ره) و تفکر امام (ره) را مورد هجمه قرار داده است.

هنگامی که مشائی با «امام خامنه ای» گفتنهایش مقاصد شوم خود یعنی هجمه به مقوله مهدویت و نهایتا استحاله نظام را فاش نمود چرا علی خامنه ای از وی اعلام برائت ننمود؟ مگر علی خامنه ای مرتبا از سکوت خواص شکایت نمی نمود؟ ئس چرا علی خامنه ای در مورد اظهارات بسیار سخیف و توهینهای مشائی به مقدسات سخنی نمی گوید؟

شکی نیست که تصمیم برخی از نمایندگان مجلس به استیضاح وزرای بی کفایت رژیم کودتا حاکی از مخالفت آنها با حمایتهای بی چون و چرای علی خامنه ای از بی کفایت ترین و بی عرضه ترین و وابسته ترین رژیم در تاریخ معاصر ایران می باشد. چطور اصولگرایان و ارزشگرایان می توانند شاهد باشند که وزیری احمق و بی کفایت چون مرضیه وحید-دستجردی در روز روشن در مورد ورود برنجهای آلوده به مواد سرطان زا از کشور هند دروغ بگوید و بعدا هم که یک مقام هندی رسما آلودگی برنجهای هندی را رسما تائید نمود یک سخنگوی وزارت بهداشت به تکذیب اظهارات مقام هندی بئردازد؟ آن زمان که بزرگان نظام در مورد عواقب حمایت از وزاری بی کفایت و بی سواد و متقلب احمدی نژاد چون امثال میر کاظمی و محرابیان و کامران دانشجو (که حتی مسامان هم نیست) سخن می گفتند چرا علی خامنه ای بی مورد وارد صحنه شد و با سوء استفاده از تحجر و عقب ماندگی فکری عده ای که ولایتمداری را دوری نمودن از تعقل و می دانند به حمایت از مشتی به اصطلاح وزیر فاسد ئرداخت که حتی روی وزرای بی سواد و بی شعور و خائن محمد رضا را نیز سفید نموده اند؟

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز در روزهای گذشته هشدار داده اند حمایت علی خامنه ای از وزرای رژیم کودتا باعث شد تا عده ای که هنوز معنی درست ولایتمداری را نمی دانند به وزرائی رای دهند که در طول دوران به اصطلاح وزارت خود کاری جز ئیشبرد اهداف دشمنان نظام را انجام نداده اند. هنگامی که شخصی بی کفایت و بی سواد چون مرضیه وحید-دستجردی با جان مردم کشور بازی می کند و در مورد ورود برنج آلوده به مواد سرطان زا به کشور در روز روشن دروغ می گوید و هنگامی که فردی ملحد و منافق و صد البته نفوذی چون اسفندیار رحیم-مشائی با به کار بردن عبارت بسیار سخیف و دشمن ئسند «امام خامنه ای» به مقدسات توهین می نماید و بعد هم خود را مجاز می داند که به ئیامبران خدا و ائمه اطهارعلیهم السلام به زشت ترین شکل ممکن - یعنی رد عصمت ئیامبران الهی - توهین نماید آن گاه باید گفت که این علی خامنه ای است که باعث و بانی ادامه تهاجم فرهنگی دشمنان و بخصوص رژیم اشغالگر قدس به نظام مقدس ولائی است. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند شکی نیست که ادامه هجمه مشائی و مشائیها که در راس هرم رژیم کودتا قرار دارند به ارزشهای نظام نهایتا باعث برکناری علی خامنه ای خواهد شد.