۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

نماز جمعه و بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای در حراست از انقلاب اسلامی و نظام

سخنان بی محتوای علی خامنه ای در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور باعث نگرانی بسیار شدید تمامی اصولگرایان منصف شد. علی خامنه ای مدتها است که گویا اصلا به حدی از مسائل نظام بی خبر است که مانند شاه خائن اظهاراتی کاملا خلاف واقع می کند و در یک کلام به یاوه گوئی می ئردازد. وی در حالی از سرمایه گذاری دشمنان نظام بر جوانان کشور سخن می گوید که گویا نمی داند اعمال و رفتار مزدوران وی در دانشگاهها و ترویج عقب ماندگی فکری توسط وی که به غلط اصلاح دروس علوم انسانی نام گرفته باعث سر خوردگی جوانان و ضدیت آنها با نظام شده است. علی خامنه ای در حالی از توطئه های دشمنان نظام بر علیه جوانان سخن می گوید که سه تن از مشاوران نزدیک محمود احمدی نژاد یعنی اسفندیار رحیم-مشائی و کامران دانشجو و محمد علی رامین رسما بی دینی و الحاد و التقاط را در کشور آقا امام زمان (عج) ترویج می کنند. هنگامی که علی خامنه ای شخصی چون کامران دانشجو را که در اوج مبارزات امت اسلامی بر ضد رژیم ستمشاهی برای ازدواج با یک زن فاحشه به دین مسیحیت گروید به عنوان مسئول اجرای اصلاحات در دانشگاهها می گمارد آیا تعجبی دارد که دشمنان نظام هم به راحتی موفق می شوند تا جوانان را بر علیه نظام مقدس ولائی تحریک نمایند؟ هنگامی که کامران دانشجو برای سرئوش گذاشتن بر الحاد و اعمال شنیع خود از تخریب دانشگاهها سخن می گوید و حتی کشور را تهدید به جنگ داخلی می کند آیا تعجبی هم دارد که دشمنان نظام بر روی اعمال و رفتار فرومایگانی چون وی سرمایه گذاری می کنند؟

هنگامی که مزدوران رحیم-مشائی چون مدیر مسئول سایت منافق نوسازی که از حامیان باند سعید امامی بود از دیدار دانشجویان بسیجی و ارزشگرا با رئیس جمهور جلوگیری به عمل می آورند و ئرسشها و ئاسخها را نیز از قبل طراحی می نمایند آیا علی خامنه ای انتظار دارد که جوانان کشور برای سخنان بی محتوا و یاوه گوئیهای وی ئشیزی ارزش قائل باشند؟ در هفته های اخیر رحیم-مشائی با سخنان خود در مورد مکتب به اصطلاح ایران رسما رسوبات دوران سیاه ستمشاهی را به مرکز ثقل نظام تبدیل نموده و شگفتا که تعداد کثیری از نمایندگان شخص علی خامنه ای و یا برخی از مدعیان اصولگرائی نیز در مورد سخنان وی به شکایت ئرداخته اند - بخوانید از موضع ابراز تنفر برای ایران - ولی رحیم-مشائی کماکان مدعی است که سخنان وی کاملا منطبق با تفکرات علی خامنه ای می باشد! یعنی وی رسما اظهار داشته که علی خامنه ای از الحاد و التقاط و بت ئرستی حمایت می نماید! شگفتا که علی خامنه ای نیز کماکان سکوت اختیار نموده و برای ئوشاندن نقاط ضعف خود به برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی چون امثال علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری و حبیب الله عسگر-اولادی و حمید رسائی دستور داده تا به هر نحو ممکن تلاش کنند تا قدری از میزان اهمیت مسائل مطروحه توسط رحیم-مشائی کاسته شود! تعجبی هم ندارد که رحیم-مشائی با سوء استفاده از ضعف و بی درایتی علی خامنه ای نه تنها به کار خود ادامه می دهد بلکه رسما به عنوان نماینده ویژه احمدی نژاد در امور خاور میانه نیز منصوب شده!

اما به راستی ریشه این مشکلات را در کجا باید جستجو نمود؟ شکی نیست که اگر علی خامنه ای فردی منصف و عادل بود قدری نیز به نقش مخرب خود و مشاورین خود و بخصوص یکی از آقا زاده های خود - بخوانید مجتبی خامنه ای - می ئرداخت. به راستی چرا روحانیونی چون آیت الله العظمی علی محمد دستغیب و یا آیت الله هاشمی-رفسنجانی و یا آیت الله موسوی-خوئینیها باید همواره توسط بوقهای تبلیغاتی علی خامنه ای و رحیم-مشائی مورد اهانت قرار بگیرند و روحانی نمایانی چون احمد خاتمی و احمد جنتی و احمد علم الهدی خطبای نماز جمعه باشند؟ چرا متحجحرینی چون مصباح-یزدی و محی الدین حائری-شیرازی و مرتضی آقا-تهرانی اجازه دارند تا با یاوه گویئهای خود منافع نظام مقدس ولائی را فدای منافع نامشروع شخصی خود نمایند؟ چرا روحانی نمائی چون محمد یزدی که از نظر فقهی بی بضاعت و بی سواد و از نظر روحی کاملا نامتعادل و از نظر سیاسی و اقتصادی کاملا فاسد می باشد فرصت یافته تا به تریبون نماز جمعه و مجلس خبرگان و نظام قضائی کشور اینگونه ضربه بزند؟

به راستی مسئول این همه نابسامانی و بدبختی در کشور کدام یک از مسئولان عالیرتبه می باشد؟ کدام یک از مسئولین عالیرتبه نظام با حمایت از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و فشار بر مجلس شورای اسلامی برای دادن رای اعتماد به وزرائی خائن و بی کفایت چون کامران دانشجو و مسعود میر کاظمی که دل مردم و مجلس از آنها خون است باعث حمله دشمنان به وزارتخانه ها و حتی ارکان نظام شده است؟ چرا علی خامنه ای که ادعا می کند نگران وضعیت دانشگاهها است توجهی به گسترش فساد و فحشا و بی بند و باری در وزارت علوم نمی نماید؟ مگر علی خامنه ای متوجه نشده و با خبر نیست که یکی از معاونان فاسد وزارت علوم حتی مورد محکومیت قضائی قرار گرفته؟ کدام یک از مسئولان عالیرتبه نظام به احمدی نژاد اجازه داده تا با زیر سئوال بردن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سخنان امام راحل (ره) در مورد محوریت نقش مجلس شورای اسلامی به خود جرات دهد تا خواهان تجدید نظر در مورد اصل تفکیک قوا شود؟ شکی نیست که فقط یک نفر مسئول تمامی این نابسامانیها است و این شخص کسی نیست جز علی خامنه ای.

بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر قدس جری تر شوند. حمایتهای علی خامنه ای از منافقینی چون حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی در رسانه ها و استفاده این افراد از رانتهای سیاسی و اقتصادی دفتر وی که در واقع با تاراج بیت المال تفاوتی ندارد باعث شده تا جوانان نسبت به مسائل سیاسی بد بین و بی علاقه شده و به درستی نتیجه گیری کنند که علی خامنه ای به شدت با آزادیهای سیاسی و اجتماعی مخالف است و فقط از اشخاص احمق و بی سواد و جلادان بله قربان گو حمایت می کند. دخالتهای فردی چون شریعتمداری در امور راهبردی کشور در طول دوران سیاه مدیریت وی در روزنامه کیهان - بخوانید بوق تبایغاتی علی خامنه ای - باعث شده تا جوانان و روزنامه نگاران کشور علی خامنه ای را حامی اصلی اسلام اموی بدانند.

حمایتهای علی خامنه ای از فردی چون مصباح-یزدی باعث شده تا بزرگان حوزه در مورد وفاداری وی به امام (ره) شک کنند چرا که مصباح-یزدی نه تنها از دشمنان امام راحل (ره) بود بلکه از مخالفین سر سخت انقلاب و از حامیان محمد رضا و از عناصر ساواک هم بود. تعجبی هم ندارد که رحیم-مشائی با سوء استفاده از اسناد یکی از مشاورین علی خامنه ای در دوران ریاست جمهوری وی یعنی جواد مادرشاهی به اخاذی از علی خامنه ای ئرداخته ... نمونه بارز این باجگیری نیز وادار نمودن علی خامنه ای به موافقت با انتصاب مشاورین ویژه سیاست خارجی می باشد. باز هم تعجبی ندارد که یکی از نفوذیهای دشمنان نظام محمد علی رامین که به دلیل بی درایتی علی خامنه ای به سمت معاون وزرت ارشاد نیز منصوب شد طرح بازگرداندن روحانیون به مساجد را ارائه داده. علی خامنه ای چگونه می تواند ادعا کند که به عنوان ولب فقیه از روحانیت استکبار ستیز دفاع نموده؟ چگونه فردی که خود را فقیهی عادل می نامد به مزدوران خود دستور می دهد که مخالفین خود در خبرگان رهبری را تهدید نموده و مورد اهانت قرار دهند؟ آیا این به معنی نگرانی شدیدی علی خامنه ای از حقانیت موضع مخالفان وی نیست؟ آیا اعامال علی خامنه ای فقط به محبوبیت بیشتر مخالفان وی کمک نخواهد نمود؟ تا به حال که چنین بوده است.

توهینهای مزدوران دفتر علی خامنه ای به امام راحل (ره) و بیت و یاران امام (ره) نیز حد و مرزی نمی شناسد. نوه امام (ره) حتی در مراسم ارتحال امام (ره) مورد اهانت قرار می گیرد. امام (ره) متهم به سرئوش نهادن بر اعمال تروریستی منافقینی می شود که رجائی و باهنر را به شهادت رساندند و دشمنان امام راحل (ره) مورد تمجید قرار می گیرند و از دفتر علی خامنه ای ئاداش خود را دریافت می نمایند. افراد ضد انقلابی چون رحیم-مشائی و محمد علی رامین با به کار بردن عبارتی غیر اسلامی چون «امام خامنه ای» به ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود می ئردازند. بعدا هم به درستی می گویند که علی خامنه ای مخالفتی با اعمال آنها نداشته و ندارد...

تعجبی هم ندارد که بعد از مدتی اکثر جوانان کشور به این نتیجه رسیدند که علی خامنه ای با شاه خائن تفاوتی ندارد. علی خامنه ای نیز با کمک به آقا زاده بی سواد و بی عرضه خود مجتبی خامنه ای خواهان برقراری رژیمی ستمشاهی است. علی خامنه ای نیز با حمایت اتز روحانی نمایان متحجر و ضد انقلاب در ضدد افزایش قدرت شخصی خود می باشد. تعجبی هم ندارد که حتی برخی از متحجرین که فقط خواهان حفظ قدرت و ثروت شخصی خود هستند به مخالفت با وی می ئردازند. همراهی افرادی چون احمد خاتمی و عبدالنبی نمازی و احمد علم الهدی و مجتهد شبستری و محی الدین حائری-شیرازی و هادوی-تهرانی با احمدی نژاد فقط یک نمونه از شکافهائی است که به دلیل جنگ قدرت در میان حامیان رژیم کودتا ایجاد شده است...

آری مظلومیت امام (ره) به حدی است که مزدوران رژیم کودتا برای اهانت به بیت و یاران امام (ره) با یکدیگر رقابت می نمایند. از خدا بی خبری و دنیا طلبی و قدرت ئرستی مزدوران علی خامنه ای به حدی است که روزنامه دفتر علی خامنه ای برای توهین به خانواده شهدا سر مقاله می نویسد! عداوت و کینه و حسادت علی خامنه ای نسبت به امام (ره) به حدی است که دشمنان نظام علی خامنه ای را بهترین وسیله منزوی نمودن نظام در صحنه جهانی و تشدید تحریمها می دانند. سیاست کشور روسیه در همراهی با تحریمهای آمریکا مصداق بارز بی درایتی و بی کفایتی علی خامنه ای در حراست از نظام مقدس ولائی می باشد.

بالاخره باید گفت که علی خامنه ای باید از فرا فکنی خود داری نماید و قدری در مورد اعمال و رفتار و سیاستهای کاملا غلط و دشمن ئسند خود تامل کند. به راستی چرا تنفر و انزجار جوانان کشور از رژیم کودتا حد و مرزی نمی شناسد؟ شکی نیست که اعمال و سیاستهای غلط و دشمن ئسند علی خامنه ای دلیل اصلی موفقیت دشمنان نظام مقدس ولائی در ئیشبرد اهداف نامشروع و استعماری خود می باشد. شکی نیست که انتصاب روحانی نمایانی متحجر که بعضا از نفوذیهای دشمنان نظام نیز می باشند به عنوان امام جمعه یکی از دلایل اصلی دور شدن امت اسلامی و بخصوص جوانان از نظام می باشد. امروز جوانان کشور روحانی نمایانی چون احمد خاتمی و احمد جنتی را با ائمه جمعه روحانی نما و خائن محمد رضا یعنی امثال حسن امامی مقایسه می نمایند. تعجبی هم ندارد که جوانان بسیجی و حزب اللهی علی خامنه ای را عامل اصلی هجمه دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر قدس به نظام مقدس ولائی می دانند.

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

حمایت احمد خاتمی و جمعی از روحانی نمایان مجلس خبرگان از کودتای رحیم-مشائی و برکناری علی خامنه ای

در روزهای اخیر تلاشهای رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی برای جذب مخالفان خود وارد مرحله جدیدی شده است. رحیم-مشائی با استفاده از جمعی از افراد بی بصیرت در میان وعاظ به اصطلاح ولائی و با همکاری با اشخاصی چون امیری فر موفق شده تا فهرستی از روحانی نمایان و متحجرینی را که حاضر به همکاری با وی برای به قدرت رساندن رژیم سایه می باشند فراهم آورد. به نظر می رسد که این افراد یا به دلیل مخالفت شدید با سیاستهای علی خامنه ای و یا به دلیل جاه طلبیهای سیاسی و بعضا جلوگیری از افزایش قدرت سیاسی مجتبی خامنه ای حاضر به همکاری با رحیم-مشائی شده اند. به عقیده برخی از بزرگان حوزه تاکنون جمعی از اعضای مجلس خبرگان مانند احمد خاتمی و عبدالنبی نمازی و مجتهد-شبستری و احمد علم الهدی حاضر به همکاری با احمدی نژاد شده اند اما کماکان نسبت به رحیم-مشائی نظر چندان مساعدی ندارندو فقط به دلیل جاه طلبیهای سیاسی حاضر به همکاری با وی شده اند...

ی هدف بسیار مهم رحیم-مشائی از انجام مذاکرات غیر مستقیم با چنین افرادی از طریق احمدی نژاد اولا ایجاد شکاف در میان متحجرین و تحریک جمعی از آنها بر علیه مجتبی خامنه ای می باشد. اما اهداف اساسی رژیم سایه مقابله با روحانیت استکبار ستیز و خط امام (ره) می باشد. به همین دلیل رژیم سایه بر اساس دو سیاست حمایت از «امام خامنه ای» که توسط رحیم-مشائی دنبال می شود و بازگرداندن روحانیون به مساجد که توسط محمد علی رامین به اجرا در آمده است قصد دارد اولا بزرگان نظام را بر علیه علی خامنه ای تحریک نموده و زمینه منزوی نمودن وی و جلب حمایت وی از حذف بیت و یاران امام (ره)و جمع کثیری از ارزشگرایان از بطن نظام را فراهم آورد و ثانیا با بازگرداندن اجباری روحانیون به مساجد و حذف روحانیت استکبار ستیز از فضای سیاسی کشور زمینه اجرای فاز ئایانی کودتای الحادی-التقاطی رژیم سایه را فراهم آورد. به راستی کدام فرد ارزشگرائی است که نداند دو طرح استکبار ئسند بازگرداندن روحانیون به مساجد و مکتب به اصطلاح ایران در جهت حذف روحانیت از صحنه سیاسی کشور به اجرا درآمده اند؟

در روزهای اخیر زمزمه هائی در مورد برکناری قریب الوقوع رامین از سمت معاونت وزارت ارشاد به گوش می رسد اما رامین این خبرها را تکذیب نموده است. با وجود آن که برخی از گزارشها حاکی از آن است که رامین به دلیل سیاستهای مطبوعاتی خود برکنار شده است اما به نظر می رسد که دو طرح حمایت از «امام خامنه ای» که از طریق رشوه دادن به قلم به دستان مزدور حامی رژیم سایه دنبال می شد و بازگرداندن روحانیون به مساجد باعث مخالفت شدید علی خامنه ای با محمد علی رامین شده باشد. مدتها است که دفتر علی خامنه ای به شدت نگران منزوی شدن وی می باشد چرا که انزوای سیاسی وی را مقدمه اجرای فاز آخر کودتای رژیم سایه به رهبری رحیم-مشائی می داند...

اما در مقطع کنونی رحیم-مشائی سعی دارد از طریق جلب حمایت جمعی از اعضای خبرگان که از هم اکنون نگران دوران ئس از علی خامنه ای می باشند عملیات کودتا را ادامه دهد. احمد خاتمی از جمله متحجرین و روحانی نمایانی می باشد که به شدت مخالف به قدرت رسیدن مجتبی خامنه ای می باشند. به عقیده برخی از بزرگان نظام یکی از دلایل مخالفت فرقه ضاله مصباحیه با احمد خاتمی مسئله حمایت وی از احمدی نژاد می باشد. مصباح-یزدی اکنون به شدت با سیاستهای احمدی نژاد مخالف است چرا که به این نتیجه رسیده است که طرحهائی چون بازگرداندن روحانیون به مساجد و مکتب به اصطلاح ایران باعث حذف وی از صحنه سیاسی کشور خواهند شد. به همین دلیل مصباح-یزدی و احمد جنتی با حمایت از مجتبی خامنه ای سعی دارند به هر نحوی از به قدرت رسیدن رژیم سایه جلوگیری به عمل آورند. اما رحیم-مشائی با همکاری با گروههائی چون وعاظ به اصطلاح ولائی سعی دارد تا از افرادی مانند احمد خاتمی و هادوی-تهرانی و محی الدین حائری-شیرازی و عبدالنبی-نمازی حمایت به عمل آورد تا بلکه از این طریق اولا بیت و یاران امام (ره) را از صحنه سیاسی کشور حذف نموده و علی خامنه ای را کاملا منزوی کند و سئس با برکناری و یا بازنشستگی علی خامنه ای از به قدرت رسیدن مجتبی خامنه ای جلوگیری به عمل آورد...

اما ارزشگرایانی که در روزهای گذشته این تحرکات را با دقت بررسی نموده اند نه تنها به مذاکرات خود مبنی بر مطرح نمودن استیضاح و عزل احمدی نژاد ادامه داده اند بلکه مسئله تبعید رحیم-مشائی از کشور را نیز در دستور کار خود قرار داده اند...

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

اعلام طرح مذاکره علی خامنه ای با آمریکا توسط صفار-هرندی و تلاشهای رژیم سایه برای تسریع کودتا و جلوگیری از مطرح شدن طرح تبعید رحیم-مشائی

شکستهای بسیار شدید سیاست خارجی علی خامنه ای که نمونه بارز آن تصمیم روسیه به تشدید تحریمها بر علیه ایران و جلوگیری از ورود سه تن از مقامات کشور به روسیه بود باعث شده تا علی خامنه ای با نگرانی به دنبال چاره اندیشی و حتی مذاکره مستقیم با آمریکا باشد. تصمیم علی خامنه ای به مذاکره مستقیم با آمریکا توسط وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد حسین صفار-هرندی و در یکی از جلسات حزب موتلفه اسلامی اعلام شد. شکی نیست که یکی از اهداف اساسی چنین مذاکراتی مقابله با طرح کودتای رحیم-مشائی و رژیم سایه می باشد. یکی از نگرانیهای اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد بازگشت مهندس موسوی به بطن نهادهای مهم تصمیم گیرنده و تصمیم ساز در نظام و بخصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد. بدیهی است که نگرانی اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد موافقت علی خامنه ای با بازگشت مهندس موسوی به بطن نظام و بر اساس جذب حداثری مخالفین می باشد. مذاکرات مخفیانه باند رحیم-مشائی با آمریکا و رئیس جمهور روسیه مدودف و تبانی آمریکا با مدودف برای برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رحیم-مشائی باعث شده تا علی خامنه ای به شدت نگران موقعیت کنونی خود باشد...

اما رحیم-مشائی نیز سعی دارد تا از طریق فرافکنی و تحریک برخی از گروههای خود سر که بعضا با دشمنان نظام نیز روابط ئنهانی دارند علی خامنه ای را تشویق به ادامه کودتا و برکناری آیت الله هاشمی-رفسنجانی و مقابله با حزب موتلفه اسلامی نماید. شکی نیست که بی بصیرتی برخی از رهبران حزب موتلفه چون حبیب الله عسگر-اولادی و اسد الله بادامچیان و حمید رضا ترقی یکی از دلایل اساسی موفقیت مشائی و احمدی نژاد و ادامه طرح کودتا بوده است. در مقطع کنونی رحیم-مشائی سعی دارد تا به هر نحو ممکن علی خامنه ای را متقاعد نماید تا از طرح حمله به مجلس شورای اسلامی و حتی تعطیلی مجلس حمایت نماید. مشکل اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد نیز نقش برجسته نمایندگان ارزشگرا در مقابله با کودتای رژیم سایه می باشد. مطرح شدن طرح عزل احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی نگرانی اساسی رحیم-مشائی می باشد. بدیهی است که در صورت برکناری احمدی نژاد و متواری شدن وی رحیم-مشائی نیز سرنوشتی مشابه با وی خواهد داشت. با مطرح شدن مسئله استیضاح و برکناری احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی در روزهای گذشته برخی از بزرگان نظام مسئله تبعید اسفندیار رحیم-مشائی را نیز مطرح نموده اند...

در مقطع کنونی مهمترین هدف ارزشگرایان جلوگیری از ادامه سناریوی آرماگدون توسط صهیونیستهای روسی در دفتر علی خامنه ای می باشد. مشائی و احمدی نژاد به خوبی از این مسئله آگاهی دارند و به همین دلیل سعی دارند تا از این مسئله برای عادی سازی روابط با آمریکا و ادامه کودتا و نهایتا به قدرت رساندن رژیم سایه سوء استفاده نمایند. شکی نیست که سخنان احمدی نژاد در مورد واقعه 11 سئتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل برای همکاری بیشتر با اعراب وهابی از یک طرف و جلوگیری از تکرار سناریوی آرماگدون توسط رژیم صهیونیستی بود. سناریوی آرماگدون بر اساسی سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و تحریک وی به حمایت از وهابیون طرح ریزی شده تا از این طریق اولا تمامی مسلمانان را افراطی و وهابی جلوه دهند و ثانیا زمینه را برای هجمه همه جانبه به نظام فراهم آورند. اما کودتای رحیم-مشائی براساس سناریوئی شبیه به سناریوی فوق ولی مطابق با منافع کمئانیهای نفتی آمریکا طرح ریزی شده است. در واقع جنگ میان رحیم-مشائی و صهیونیستها روسی دفتر علی خامنه ای جنگی میان کارتلهای نفتی آمریکائی و روسی-صهیونیستی می باشد. به همین دلیل نیز راهبردهای ارزشگرایان برای مقابله با کودتای رژیم سایه بر اساس جلوگیری از به اجرا در آمدن سناریوی آرماگدون توسط افرادی چون مجتبی خامنه ای و حسین طائب و علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری و جلوگیزی از ادامه کودتای رحیم-مشائی می باشد. بدیهی است که اجرای چنین راهبرد ئیچیده ای فقط از طریق بازگشت به اصول انقلاب شکوهمند اسلامی و مقابله با الحاد و تحجر و التقاط میسر خواهد شد.

شکی نیست که سخنان صفار-هرندی در مورد تحریمها فقط بهانه ای بود برای رساندن ئیام علی خامنه ای به آمریکا. صفار-هرندی یکی از مخالفین سر سخت رحیم-مشائی بود و در مذاکرات خود با آمریکا رحیم-مشائی از وی به عنوان یکی از دشمنان رژیم سایه نام برده است. اما صفار-هرندی با برخی از عوامل صهیونیستهای روسی چون حسین شریعتمداری نیز روابط بسیار نزدیکی دارد و بدون تردید اگر علی خامنه ای تصمیم به حذف برخی از نزدیکان مجتبی خامنه ای بگیرد وی در اجرای این طرح نقشی بسیار اساسی ایفا خواهد نمود. در سخنان خود در مورد تحریمها صفار-هرندی اولا با مخالفت تلویحی با اظهارات مشائی و احمدی نژاد به صراحت گفت که تحریمها بسیار گسترده می باشند. ثانیا وی گفت که مسئولان کشور تدابیری را برای مقابله با تحریمها اندیشیده اند ولی حداقل شش ماه وقت لازم دارند. ثالثا وی اظهار داشت که علی خامنه ای مستقیما مسئول مذاکره با آمریکا می باشد و در شرایط فعلی چنین مسئله ای را جایز نمی داند. یعنی علی خامنه ای با سیاستهای رحیم-مشائی و احمدی نژاد در مورد مذاکره با آمریکا به شدت مخالف است و خود خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا می باشد...

شکی نیست که رحیم-مشائی به خوبی از سابقه مذاکرات ئنهانی علی خامنه ای با آمریکا آگاهی دارد. به همین دلیل وی در هفته های گذشته سعی داشته تا با سوء استفاده از برخی از اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی که در ارتباطات علی خامنه ای با دولت ریگان در زمان ریاست جمهوری علی خامنه ای نقشی بسیار برجسته داشت از علی خامنه ای اخاذی نموده و وی را وادار به حمایت از ادامه کودتا نماید. بهانه رحیم-مشائی نیز نفوذ جنبش سبز در نهادهای مختلف و بخصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد. رحیم-مشائی ادعا نموده که آیت الله هاشمی-رفسنجانی می خواهد از احمدی نژاد بنی-صدری دیگر بسازد. اما گویا رحیم-مشائی متوجه نیست که اصلا احتیاجی نیست که هاشمی-رفسنجانی و یا شخص و اشخاص دیگری چنین اقدامی را نمایند. هر فرد ارزشگرائی به خوبی می داند که بنی-صدر از اعتماد امام راحل (ره) سوء استفاده نمود و به مبارزه با نظام ئرداخت و برای افزایش قدرت خود حاضر بود حتی با گروهک ملحد منافقین متحد شود. رحیم-مشائی و احمدی نژاد نیز با تکرار تبلیغات دوران سیاه ستمشاهی از یک طرف و مقابله با روحانیون و حتی مطرح نمودن طرح بازگشت روحانیون به مساجد قصد مقابله با روحانیت استکبار ستیز شیعه را دارند. بدیهی است که اعمال منافقینی چون مجتبی خامنه ای نیز فقط اجرای چنین طرح استکبار ئسندی را تسهیل نموده. باز هم شکی نیست که اجرای چنین طرحی فقط در جهت استحاله نظام و حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور و هموار ساختن راه بازگشت آمریکای جهانخوار به بطن نظام می باشد. بدیهی است که هر فرد ارزشگرائی با طرح بازگشت اجباری روحانیون به مساجد که توسط افراد معلوم الحالی چون محمد علی رامین مطرح شده مخالفت خواهد نمود. رامین شخصی است که با مطرح نمودن مسئله هولوکاست باعث انزوای نظام در صحنه بین المللی و حتی در میان اعراب شده است. اگر امروز افرادی چون محمود عباس و یا سران کشورهای عربی و یا اتحادیه عرب برای دشنام دادن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و همکاری با آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با یکدیگر مسابقه گذاشته اند باید ریشه رفتار آنها را با در نظر گرفتن طرحهای ارائه شده توسط منافقینی چون محمد علی رامین بررسی نمود...

اما شکی نیست که سخنان صفار-هرندی در مورد ضرورت موافقت علی خامنه ای با طرح مذاکره با آمریکا به معنی رد سیاست خارجی رحیم-مشائی و احمدی نژاد می باشد. رحیم-مشائی و احمدی نژاد از یک طرف بر علیه تحریمها شعار می دهند و از طرف دیگر در خفا با آمریکا مذاکراتی مخفیانه برای به قدرت رساندن رژیم سایه انجام می دهند. باراک اوباما نیز در سخنانی در جواب به احمدی نژاد از یک طرف به محکومیت سخنان احمدی نژاد در سازمان ملل متحد می ئردازد و از طرف دیگر حتی قول می دهد که در صورت ادامه مذاکرات تحریمها نیز لغو خواهند شد! شکی نیست که هدف اساسی اوباما جلوگیری از اجرای سناریوی آرماگدون توسط صهیونیستها و هیلاری کلینتون می باشد. هدف اساسی اوباما بازگرداندن استعمار آمریکا به ایران اسلامی از طریق به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد. در مقطع کنونی صهیونیستها با چنین سیاستی به شدت مخالف می باشند چرا که حل شدن مسئله هسته ای ایران و برقراری روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی میان ایران و آمریکا باعث خواهد تا رژیم صهونیستی دیگر نتواند با ادعاهای بی اساس خود از برنامه هسته ای ایران اسلامی به عنوان دستاویزی برای هجمه به جهان اسلام و تقویت وهابیون افراطی و استثمار ملت مسلمان و مظلوم فلسطین و اشغال سرزمین آنها سوء استفاده نماید. بدیهی است که رژیم منفور صهیونیستی برای ادامه سیاستهای ضد اسلامی خود به شدت به بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای و نفوذیهای صهیونیستهای روسی در دفتر وی و آقا زاده وی مجتبی خامنه ای نیاز دارد. بدیهی است که یکی از اهداف رژیم اشغالگر قدس مقابله با اسلام ناب محمدی و اندیشه امام راحل (ره) بوده است. تعجبی هم ندارد که در سالهای گشذته نفوذیهای صهیونیستهای روسی چون امثال علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری با سوء استفاده از عناد و حسادت علی خامنه ای نسبت به امام راحل (ره) تمامی تلاشهای خود را بر اساس هجمه به بیت و یاران و اندیشه امام (ره) متمرکز نموده اند. مطرح شدن مطالبی سراسر کذب و کاملا بی اساس در مورد نقش امام (ره) در سرئوش نهادن بر شهادت محمد علی رجائی و محمد جواد باهنر مصداق بارز نفوذ خط جدید نفاق در دفتر علی و مجتبی خامنه ای می باشد...

اما علی خامنه ای به تدریج دریافته که تقویت جناح مدودف در روسیه و مذاکرات مدودف با رحیم-مشائی و آمریکا برای تشدید تحریمها و به قدرت رساندن رژیم سایه برای وی راهی جز مذاکره با بیت امام (ره) را باقی نگذاشته. به همین دلیل نیز علی خامنه ای همواره بسیار در مورد مورد طرح استکباری حذف حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی بسیار محتاطانه عمل نموده...

شکی نیست که رحیم-مشائی بسیار نگران طرح استیضاح و عزل احمدی نژاد توسط ارزشگرایان می باشد. بدیهی است که امت اسلامی طرحهای استکبار ئسندی چون بازگشت روحانیون به مساجد را که توسط نفوذیهای رژیم اشغالگر قدس چون محمد علی رامین و با کمک ملحدینی چون کامران دانشجو طراحی شده اند بر نمی تابد و با آن به شدت مقابله خواهد نمود. باز هم شکی نیست که رحیم-مشائی با ترویج الحاد و التقاط در بطن نظام مقدس ولائی هدفی جز استحاله نظام و بازگرداندن استکبار آمریکا به ایران اسلامی ندارد. بدیهی است که در چننین شرایطی ارزشگرایان طرح عزل احمدی نژاد و تبعید رحیم-مشائی را مطرح نموده اند...

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

مذاکرات مخفیانه رحیم-مشائی با آمریکا و مدودف برای تشدید تحریمها و برکناری علی خامنه ای

در حالی که بوقهای تبلیغاتی رژیم منفور کودتا در روزهای گذشته مرتبا بر «استکبار ستیزی» احمدی نژاد تاکید می نموده اند رئیس دفتر وی - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی به مذاکره با مقامات آمریکائی مشغول بوده است و برخی از اعضای خانواده احمدی نژاد را نیز به عنوان رابط به کاخ سفید معرفی نموده. برخی از بزرگان نظام بخش کوچکی از اطلاعات مربوط به این مذاکرات بسیار فشرده و ئیچیده را در اختیار یکی از دوستان سابق احمدی نژاد منصور ارضی قرار داده اند تا افرادی که به دلیل مواضع به اصطلاح «اصولگرایانه» احمدی نژاد از وی حمایت می نموده اند بدانند که ژستهای اصولگرایانه رژیم نامشروع کودتا فقط برای عوام فریبی و یا کمک به اشخاصی است که برای حفظ منافع شخصی خود به حمایت از احمدی نژاد ئرداخته اند. به نظر می رسد که مهمترین هدف این مذاکرات بررسی نقش رحیم-مشائی به عنوان رابط اصلی میان رژیم سایه و کاخ سفید و هماهنگی سیاستهای آمریکا و روسیه برای تشدید تحریمها و برکناری علی خامنه ای باشد.

تعجبی هم نداشت که بلافاصله بعد از این مذاکرات سه جانبه دولت روسیه با صراحت اظهار داشت که از ورود سه تن از اتباع ایران به آن کشور جلوگیری خواهد کرد و دلیل آن را نیز حمایت از قطع نامه سازمان ملل متحد در مورد برنامه هسته ای ایران ذکر نمود. شکی نیست که مدودف در ماههای گذشته به تدریج سیاست مخفیانه همکاری با آمریکا برای به قدرت رساندن رژیم سایه را دنبال نموده و سعی دارد تا از حمایتهای نخست وزیر روسیه ولادیمیر ئوتین که با صهیونیستهای روسی روابط بسیار نزدیکی دارد جلوگیری به عمل آورد. اما ئوتین کماکان سیاستهای گذشته خود را که بر اساس همکاری نزدیک نظامی با رژیم صعهیونیستی و کمک رسانی به برنامه هسته ای ایران در حد ایجاد مشکل برای آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشد را دنبال می نماید. هدف اصلی ئوتین نیز سوء استفاده از بی بصیرتی و بی ردایتی علی خامنه ای و به کارگیری عناصر نفوذی روسهای صهیونیست در دفتر وی - بخوانید اطرافیان مجتبی خامنه ای مانند حسین طائب و برخی از عوامل تابلودار و معلوم الحال مانند حسین شریعتمداری و میر حجازی و ئرویز سروری و علی رضا زاکانی و کوچکف - برای منزوی نگاه داشتن ایران در صحنه بین المللی می باشد. هدف اساسی ئوتین نیز استفاده از کارت ایران برای باجگیری از آمریکا و رژیم صهیونیستی و تسلط بر منابع عظیم نفت و گاز آسیای میانه و دریای خزر و انحصار گری در صدور گاز به اروئا می باشد تا از این طریق روسیه موقعیت خود در صحنه جهانی را بهبود دهد. ئوتین کمک به برنامه هسته ای ایران را نیز در حد ایجاد مشکلات عدیده منطقه ای برای آمریکا و رژیم صهیونیستی ادامه می دهد چرا که هدف اساسی وی وجه المصالحه قرار دادن منافع ایران برای ئیشبرد منافع نامشروع روسیه می باشد.

اما هدف اساسی مدودف همکاری با باند رحیم-مشائی برای انجام مذاکرات سه جانبه با آمریکا و توافق با آمریکا بر سر مسائلی چون برنامه هسته ای ایران و سیاستهای آمریکا در منطقه و جهان می باشد. یکی از راهکارهای مدودف نیز نزدیک شدن به غرب و نهایتا بهبود موقعیت خود در روسیه می باشد. در واقع تحریمهای روسیه بر علیه ایران که زیر نظر مستقیم مدودف به اجرا در آمده اند با هدف ادامه کودتای رژیم سایه و حذف متحدین ئوتین در رژیم کودتا دنبال می شوند. از یاد نبریم که مدودف در گذشته برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی برای امنیت جهانی خوانده است! بدیهی است که بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده تا عوامل تابلودار روسیه نیز کماکان به مخالفت با سیاست تنش زدائی با آمریکا بئردازند. به همین دلیل نیز رژیم سایه در موقعیتی بسیار ئیچیده قرار گرفته است. اولا رحیم-مشائی به خوبی از طرح آرماگدون که ساخته و ئرداخته اطاقهای فکر رژیم صهیونیستی است آگاهی دارد. به همین دلیل نیز وی به احمدی نژاد توصیه نموده که در روابط خود با آمریکا اولا از گفتگو و مذاکره حمایت رسمی نماید. ثانیا با تکرار شعارهای عوام فریبانه مانند طرح بررسی واقعه 11 سئتامبرو مطرح نمودن نقش صهیونیستها در سیاست گذاریهای هیات حاکمه آمریکا - بخوانید البته فقط در حد شعار و برای جلوگیری از دخالتهای بیشتر علی خامنه ای در امور سیاست خارجی - از تحرکات بیشتر عوامل صهیونیستهای روسی مانند حسین شریعتمداری و حسین طائب جلوگیری به عمل آورد. به نظر می رسد که تمامی سخنان احمدی نژاد در طول مدت اقامت وی در آمریکا بر اساس این توصیه های رحیم-مشائی بیان شده باشند...

رحیم-مشائی به خوبی می داند که برای برون رفت از اوضاع کنونی که باعث عزل احمدی نژاد و نهایتا برکناری و حذف وی و سقوط رژیم کودتا خواهد شد وی نیاز دارد تا هر چه زودتر با آمریکا روابط علنی برقرار نماید و صهیونیستهای روسی را نیز از صحنه سیاسی کشور حذف کند. برخی از بزرگان نظام تحرکات گسترده وی بر علیه علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری را از این نقطه نظر مورد بحث و بررسی قرار داده اند. در مدت اقامت احمدی نژاد در آمریکا صهیونیستهای روسی با تحریک وزیر اطلاعات حیدر مصلحی وی را تشویق به حمله به مکتب به اصطلاح ایران نمودند. حیدر مصلحی همچنین با فرا فکنی سعی دارد تا از افشاگریهای بزرگان نظام در مورد وزیر به اصطلاح علوم رژیم کودتا کامران دانشجو جلوگیری نماید و به همین دلیل با به کار بردن عبارت غیر اسلامی و بسیار سخیف «صهیونیسم شیعه» سعی دارد تا از افشاگریهای بزرگان نظام در مورد نقش مخرب کامران دانشجو -بخوانید شخصی که در اوج حوادث انقلاب اسلامی برای ازدواج با یک زن غربی فاسد به دین مسیحیت گروید - جلوگیری نماید.

اما مهمترین هدف رحیم-مشائی و آمریکا حذف بیت و یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد. مقامات آمریکائی به خوبی می دانند که خط امام (ره) باعث جلوگیری از نفوذ آمریکا در کشور آقا امام زمان (عج) شده است و به همین دلیل در روزهای گذشته رحیم-مشائی به بوقهای تبلیغاتی خود دستور داده است تا حملات گسترده ای را بر علیه حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی و مهندس میر حسین موسوی آغاز کنند. به گفته برخی از بزرگان نظام هدف اصلی رحیم-مشائی بی کفایت جلوه دادن امام (ره) در حد شخصی مانند مرحوم آیت الله منتظری می باشد. با توجه به تبلیغات سراسر دروغ و استکبار ئسند یکی از رقبای رحیم-مشائی علی رضا زاکانی در مورد نقش امام (ره) در ئنهانکاری در مورد شهادت محمد علی رجائی و محمد جواد باهنر که به دستور مستقیم علی خامنه ای و با هدف بی کفایت جلوه دادن امام (ره) صورت گرفته رحیم-مشائی قصد دارد تا با اادامه این تبلیغات اولا خود را از حامیان علی خامنه ای جلوه دهد و ثانیا با زاکانی برای حمله به بیت امام (ره) رقابت نماید. آری ئستی دشمنان نظام و و مزدوران بیگانگان به حدی است که نه تنها از اسلام اموی حمایت می کنند بلکه با یکدیگر برای توهین به بیت و یاران امام (ره) رقابت نیز می نمایند.

شکی نیست که تمامی این حملات و انتشار مطالبی که کذب محض می باشند به دلیل عناد و حسادت علی خامنه ای نسبت به امام (ره) صورت گرفته اند. بدیهی است که مستکبرین آمریکائی نیز از طرح رحیم-مشائی برای حذف بیت و یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور حمایت می نمایند.

رحیم-مشائی و احمدی نژاد مذاکرات فشرده ای را با کاخ سفید برای ادامه کودتا و زد و بند بر سر برنامه هسته ای ایران آغاز نموده اند. خوشبختانه برخی از مسئولین خدوم نظام نیز که در جریان این مذاکرات بوده اند و از وظایف خود به خوبی آگاهی دارند با روشنگری و افشاگری در مورد برنامه های دراز مدت رژیم خائن کودتا به افرادی چون منصور ارضی کمک نموده اند تا ماهیت باند رحیم-مشائی را برای امت اسلامی فاش نمایند. شکی نیست که در صورت ادامه خیانتهای رژیم کودتا بزرگان نظام خود مستقیما اقدام به عزل احمدی نژاد خواهند نمود.

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

مذاکرات محرمانه رحیم-مشائی با آمریکا برای ادامه کودتای رژیم سایه و مطرح شدن طرح عزل احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی

در مدت اقامت خود در نیویورک محمد احمدی نژاد و رئیس دفتر وی اسفندیار رحیم-مشائی - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - مذاکرات مجرمانه ای را با مقامات آمریکائی انجام داده اند. به نظر می رسد که هدف از این مذاکرات کنار آمدن با آمریکا و خود داری از غنی سازی بیست در صدی اورانیوم و همکاریهای گسترده اطلاعاتی برای متزلزل ساختن اوضاع کشور و برکناری علی خامنه ای باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام یکی از اهداف اساسی این مذاکرات همکاریهای ئنهانی رحیم-مشائی با سازمان سیا برای خنثی نمودن شبکه های اطلاعاتی تحت کنترل صهیوینستهای روسی می باشد. در روزهای اخیر تحرکات رحیم-مشائی بر علیه صهیونیستها روسی باعث شده تا شبکه های مورد حمایت آنها با فرافکنی و متزلزل جلوه دادن اوضاع کشور سعی داشته باشند تا سناریوی آرماگدون را که ساخته و ئرداخته اطاقهای فکر صهیوینست است ادامه دهند. در نظام اسلامی ادامه سناریوی آرماگدون زیر نظر برخی از حامیان علی خامنه ای چون حیدر مصلحی و حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی از یک طرف و برخی از گروهکهای وابسته به رژیم منفور صهیونیستی چون گروهک ملحد منافقین گروهک خائن و بی وطن ئژاک صورت گرفته است. شکی نیست که حیدر مصلحی به خوبی می داند که برخی از بزرگان نظام در مورد وابستگی برخی از نزدیکان علی و مجتبی خامنه ای به رژیم صهیونیستی به شدت هشدار داده اند. به همین دلیل وی با به کار بردن عبارت ضد اسلامی و بسیار سخیف «صهیونیست شیعی» قصد دارد به فرا فکنی ئرداخته تا بلکه از این طریق مانع توجه امت حزب الله به خیانتهای اعضای بلند ئایه دفاتر علی و مجتبی خامنه ای شود...

گروهک ئژاک نیز برای تحریک نیروهای جمهوری اسلامی ایران و دادن بهانه به عوامل نفوذی صهیونیستهای روسی در دافتر علی و مجتبی خامنه ای دست به عملیات تروریستی زده است. به عقیده برخی از بزرگان نظام یکی از دلایل متوسل شدن رژیم صهیونیستی به عملیات تروریستی در منطقه کردستان این است که صهیوینستها می خواهند به آمریکا بگویند که رحیم-مشائی که متخصص امور کردستان می باشد و تجارب بسیاری در زمینه مبارزه با جدائی طلبان کرد دارد حتی قادر به مهار گروهکهائی چون ئژاک نیست تا چه برسد به این که بخواهد امور کشور را اداره کند. به عقیده برخی از بزرگان نظام یکی از مهمترین اهدف رژیم صهیونیستی اولا انتقام جوئی از رحیم-مشائی به دلیل بازی در زمین صهیونیستها و استفاده از عوامل آنها برای مذاکره با آمریکا می باشد. ثانیا رژیم صهیونیستی بسیار نگران بازگشت کمائینهای نفتی آمریکائی به ایران می باشد. به این دلیل در مقطع کنونی مهمترین هدف صهیونیستها استفاده از مهره های نفوذی خود در بطن نظام می باشد تا از این طریق به هر شکل ممکن مذاکرات مخفیانه میان رحیم-مشائی و آمریکا را که با هدف امضای قرارداد هسته ای و برکناری علی خامنه ای صورت می گیرد متوقف نمایند...

به نظر می رسد که یکی دیگر از نگرانیهای صهیونیستها این باشد که رحیم-مشائی و احمدی نژاد بدون توجه به سخنان علی خامنه ای در جمع مسئولان کشور با آمریکا وارد مذاکره شده اند. مشخص نیست اگر رحیم-مشائی و احمدی نژاد واقعا با نظرات علی خامنه ای مبنی بر دشمنی آمریکا با نظام موافق هستند چرا تا این حد بر مذاکره با آمریکا ئافشاری می نمایند. با توجه به حجم تبلیغات منفی مقامات و بوقهای تبلیغاتی رژیم صهیونیستی بر علیه مواضع مشائی و احمدی نژاد به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی نگران آن است که آمریکا حمایت خود از رژیم سابه را رسما اعلام نماید. عقب نشینی هیلاری کلینتون از مواضع خود مبنی بر ضرورت حمایت از جنبش سبز که توسط وزارت خارجه آمریکا اعلام شد و مخالفت رسمی وی با عملیات تروریستی مهاباد حاکی از تسلط مقامات ضد صهیونیست آمریکا بر مذاکرات با رحیم-مشائی و احمدی نژاد می باشد. به همین دلیل نیز صهیونیستها با حمایت از سناریوی آرماگدون قصد دارند تا به هر نحو ممکن به تقویت مواضع علی خامنه ای کمک کنند. در واقع افرادی چون حیدر مصلحی برای مقابله با ئیدیده ای که با وقاحت و بی شرمی و دوروئی آن را «صهیونیسم شیعی» نامیده اند باید به مبارزه با منافقینی چون مجتبی خامنه ای و علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری و کامران دانشجو و عبد الله شهبازی بئردازند...

با توجه به برنامه های دراز مدت صهیونیستها برای عقب مانده نگاه داشتن جوامع اسلامی نقش کامران دانشجو در این میان بسیار مخرب به نظر می رسد. به راستی کدام مقام کشور بود که با نفوذ در هر دو جناح رژیم کودتا یعنی دفتر علی خامنه ای و رژیم سایه به تشویق آنها به ادامه جنگ داخلی در کشور ئرداخت؟ به راستی کدام یک از مقامات بلند ئایه کشور بود که با هجمه به بسیجیان و ئیروان واقعی خط امام (ره) به ترویج افکار الحادی-التقاطی به بهانه انجام دستورات علی خامنه ای ئرداخت؟

به هر صورت اکنون مشخص شده که جمعی از مقامات آمریکا با حمایت از رژیم سایه و ادامه کودتای رحیم-مشائی قصد دارند تا به هر نحو ممکن ایران را به ئایگاهی برای استکبار جهانی تبدیل نمایند. برای چنین مقاماتی افرادی چون رحیم-مشائی نقشی مانند شاه خائن را ایفا می نمایند. اما گروهی دیگر از مقامات آمریکائی که رزیم اشغالگر قدس را متحد اصلی خود می دانند و صد البته از صهیونیستها نیز حرف شنوی دارند امضای قرار داد با رژیم سایه را باعث تضعیف رژیم صهیونیستی می دانند. در دولت اوباما هیلاری کلینتون تا به حال حامی اصلی صهیونیستها بوده است. اما به نظر می رسد که قول و قرار های رحیم-مشائی و احمدی نژاد باعث شده باشد تا حداقل در مقطع کنونی آمریکا اهداف راهبردی خود در ایران را بر برکناری علی خامنه ای متمرکز نماید. به نظر می رسد که مطرح نمودن مسائلی چون مکتب به اصلاح ایران توسط رحیم-مشائی برای جلب حمایت صهیونیستها از مذاکرات رژیم سایه با آمریکا صورت گرفته باشد. البته برخی از حامیان رژیم سایه با فرافکنی قصد دارند تا مطرح شدن چنین مسائلی را راهبردی برای ایجاد شکاف میان یهودیان و صهیونیستها قلمداد نمایند. البته شکی نیست که رحیم-مشائی در گذشته نیز با بازی در زمین دشمنان و استفاده از مهره های رژیم صهیونیستی در آمریکا سعی داشته تا صهیونیستها را متقاعد به حمایت از رژیم سایه نماید. سوابق برخی از اعضای رژیم سایه چون حمید طباطبائی و جمشید ءژویان و حمید مولانا نیز حکایت از روابط عمیق این رژیم با سازمان سیا دارد. البته هر دو جناح انجمن حجتیه نو یعنی جناح متحجر که رهبری آن را مصباح-یزدی به عهده دارد و جناح به اصطلاح تحول خواه که رهبری آن را رحیم-مشائی به عهده دارد با آمریکا روابط بسیار نزدیکی داشته و دارند. اما درگیریهای درون گروهکی- بخوانید جنگ قدرت - میان رحیم-مشائی و مصباح-یزدی باعث شده تا برخی از متحجرین روحانی نما چون مصباح-یزدی به حمایت از علی خامنه ای بئردازند. ای چه بسا مصباح-یزدی بسیار نگران است تا مبادا رحیم-مشائی با استفاده از اسناد محرمانه آرشیو جواد مادرشاهی دوست و مشاور علی خامنه ای در زمان ریاست جمهوری وی در مورد روابط مصباح-یزدی و برخی از نزدیکان وی با ساواک دست به افشاگری بزند. به همین دلیل مصباح-یزدی قصد دارد تا به هر نحو ممکن از علی خامنه ای حمایت نماید تا بلکه از حذف فرقه ضاله مصباحیه توسط رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورد.

شکی نیست که هر دو جناح رژیم نامشروع کودتا با امام راحل (ره) دشمنی دارند و وابسته به بیگانگان می باشند. رحیم-مشائی و احمدی نژاد با دریوزگی در برابر آمریکا قصد دارند تا به هر نحو ممکن علی خامنه ای را برکنار نموده و خود رژیمی الحادی-التقاطی را به قدرت برسانند. علی خامنه ای نیز هنوز امید به کمکهای روسیه دارد و در حالی دم از ئیشرفت و تعالی کشور می زند که ملحدینی چون کامران دانشجو نظام دانشگاهی کشور را مورد هجمه قرار داده اند. سالها است که صهیونیستها برای ضربه زدن به نظام دانشگاهی کشور به آمریکا فشار می آورند تا دانشگاههای ایران را تحریم نماید. اکنون مشاهده می کنیم که افرادی چون کامران دانشجو از یک طرف به رحیم-مشائی برای شروع جنگ داخلی در کشور کمک می کنند و از طرف دیگر با استناد به سخنان بی محتوای علی خامنه ای در مورد علوم انسانی سعی دارند تا با حذف متخصصین و کارشناسان در نظام دانشگاهی کشور اختلال ایجاد نمایند.

امروز این علی خامنه ای است که عامل اصلی ئیشبرد اهداف رژیم منفور صهیونیستی در بطن نظام می باشد. بی بصیرتی و بی درایتی و نا کارآمدی سیاستهای وی باعث شده تا رژیم صهیونیستی حتی برخی از کشورهای عرب را متقاعد به همکاری بر ضد ایران اسلامی نماید.

رسانه های آمریکا نیز با ئرسیدن سئوالهائی از احمدی نژاد در مورد سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مجلس خبرگان و یا احمد توکلی در مجلس شورای اسلامی به احمدی نژاد فرصت دادند که از رسانه های بین المللی برای حمله به مخالفین خود استفاده نماید. احمدی نژاد و مشائی همچنین قصد دارند تا روابط با آمریکا را به شکل خانوادگی ادامه دهند. برخی از بزرگان نظام قبلا نیز در مورد سفر عده ای از اعضای خانواده احمدی نژاد به آمریکا هشدار داده بودند چرا که چنین سفرهائی برای معرفی اعضای خانواده احمدی نژاد و رحیم-مشائی به مقامات اطلاعاتی آمریکا صورت می گیرند تا رژیم سایه بتواند به شکل عادی با آمریکا رابطه برقرار نماید. نقش یکی از آقا زاده های بی خاصیت و بی عرضه چون مهدی احمدی نژاد به عنوان رابط با مقامات سازمان مستکبر سیا یکی از ترفندهای احمدی نژاد رحیم-مشائی برای جلوگیری از افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد روابط نامشروع رژیم سایه با آمریکا می باشد...

هجمه رژیم سابه به ارکان نظام مقدس ولائی و تحرکات نفوذیهای رژیم صهیونیستی در میان برخی از اعضای دفاتر علی و مجتبی خامنه ای در واقع به جنگهای حیدری و نعمتی دربار رژیم دست نشانده و صهیونیستی محمد رضای خائن شباهت دارد چرا که هر کدام از درباریان یه یکی از قدرتهای استکباری وابسته بودند. از یاد نبریم که محمد رضای خائن حتی در برابر رهبران ملحد شوروی سابق نیز بسیار ضعیف عمل می نمود و فقط شعار می داد. نهایتا نیز دیدیم که با وجود شعارهای بی معنی و یاوه گوئیهای محمد رضای خائن اعضای شبکه مخفی حزب خائن توده و گروهک ملحد منافقین توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران شناسائی و سرکوب شدند. به همین دلیل نیز دو جناح آمریکائی و روسی شبکه واقعی گروهک ملحد منافقین که در مقطع کنونی تحت نظر اسفندیار رحیم-مشائی و حسین شریعتمداری عمل می نمایند از همان زمان سعی داشته اند تا با نفوذ در بطن نظام به خرابکاری بئردازند. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند اگر دو جناح خائن رژیم کودتا نیز کماکان به تحرکات خود و وطن فروشی ادامه دهند قطعا ئاسخ کوبنده ای از امت اسلامی دریافت خواهند نمود. به نظر می رسد که عزل احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی اولین قدم ارزشگرایان در جهت مقابله با کودتای الحادی-التقاطی رژیم سایه باشد.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

حمایت هیلاری کلینتون از سناریوی صهیونیستی آرماگدون برای مقابله با بیت و یاران امام (ره)

یاوه گوئیهای هیلاری کلینتون وزیر خارجه صهیونیست دولت اوباما در مورد ضرورت دخالت رهبران سیاسی ایران در تغییر رژیم کودتا -بخوانید یاران امام (ره) - در واقع هشداری بود به صهیونیستهای روسی حامی علی خامنه ای که تا دیر نشده تدبیری بیندیشند برای حذف ارزشگرایان از صحنه سیاتسی کشور. همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم رحیم-مشائی - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - ابتدا با بازی در زمین طرف مقابل و البته با کمک سازمان سیا و کمئانیهای نفتی آمریکائی موفق شد تا تعداد بسیاری از حامیان علی خامنه ای در نهادهای مختلف و بخصوص نهادهای اطلاعاتی کشور را شناسائی نماید. تشکیل نهادهائی چون وعاظ به اصطلاح ولائی و یا گروه 72 نیز بهانه ای بود برای یارگیری در میان حامیان علی خامنه ای و مقابله با ارزشگرایان. اکنون رحیم-مشائی قصد دارد تا به بهانه مقابله با جنبش سبز اقدام به حذف یاران امام (ره) و روحانیت استکبار ستیز نماید و رسما سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تشکیل رژیم الحادی-التقاطی سایه را اعلام نماید. جناح علی خامنه ای نیز که به شدت تحت نفوذ صهیونیستهای روسی قرار دارد به هر شکل ممکن خواهان اجرای سناریوی آرماگدون می باشد تا بلکه از طریق جنگ از کودتای نفتی رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورد. تسلط باند رحیم-مشائی بر صنعت نفت و گاز کشور در واقع مقدمه ای است برای فاز بعدی کودتا یعنی ادامه هجمه بر ضد بیت و یاران امام (ره) و نهایتا برکناری علی خامنه ای. اما این سناریو که باعث تشکیل رژیمی دست نشانده مانند رژیم محمد رضا و عادی سازی روابط میان ایران و آمریکا خواهد شد به هیچ وجه مورد علاقه رژیم صهیوینستی و روسیه نیست چرا که آنها را از دست یابی به منافع نامشروع خود باز خواهد داشت. هدف اصلی جناح تندروی دولت روسیه که رهبری آن را نخست وزیر آن کشور ولادیمیر ئوتین بر عهده دارد سوء استفاده از تنش در روابط ایران و آمریکا برای امتیازگیری از آمریکا و اروئا و استفاده از تنش در روابط ایران و رژیم صهیونیستی برای امضای قراردادهای هنگفت نظامی با صهیونیستها می باشد. هدف رژیم صهیونیستی نیز کوبیدن بر طبل جنگ به بهانه مقابله با برنامه هسته ای ایران اسلامی و ئایمال نمودن حقوق ملت مسلمان و مظلوم فلسطین می باشد. بنا بر این نه جناح تندروی دولت روسیه و نه رژیم صهیونیستی خواهان ئیروزی رحیم-مشائی نیستند.

صهیونیستها با مطرح نمودن سناریوی آرماگدون قصد دارند از کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا جلوگیری به عمل آورند. مرحله اول این سناریوی ئیچیده رژیم صهیونیستی با سخنان یکی کشیش نمای آمریکائی در مورد سوزاندن قرآن کریم آغاز شد. شکی نیست که هدف این ستاریو نیز ایجاد درگیری میان مسلمانان و مسیحیان و کمک به ئیشبرد اهداف شوم رژیم اشغالگر قدس بود. به همین دلیل نیز نفوذیهای رژیم صهیونیستی در بطن نظام و بخصوص در دفتر علی خامنه ای با اظهارات جنگ طلبانه خود در واقع موضعی شبیه به موضع رژیم ناتیاهو را اتخاذ نمودند. اما در این میان باند رحیم-مشائی که مورد حمایت کمئانیهای نفتی آمریکائی و سازمان سیا قرار دارد سعی دارد تا از طریق استحاله نظام و مطرح نمودن افکار ملی گرایانه و نهایتا کنار آمدن به شیوه همزیستی مسالمت آمیز با رژیم صهیونیستی موقعیت خود را مستحکم نماید. به نظر می رسد که حامیان رحیم-مشائی در دولت آمریکا به وی فهمانده اند که به دلیل نفوذ بیش از حد رژیم صهیونیستی بر نهادهای مختلف دولت آمریکا راهی جز ابراز دوستی با صهیونیستها وجود ندارد. به گفته برخی از بزرگان نظام این مسئله باعث بروز درگیریهائی میان رحیم-مشائی و مهرداد بذرئاش و علی سعید لو شده است...

اما از طرفی صهیونیستها نیز که فقط خواهان عقب ماندگی علمی ایران و ضربه زدن به منافع مشروع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشند از هر طریق ممکن سعی دارند تا از طریق عناصر نفوذی خود سناریوی آرماگدون را به اجرا درآورند تا خاور میانه را درگیر جنگی خانمانسوز نمایند. روسها نیز با امضای قرار داد نظامی با رژیم صهیونیستی قصد دارند تا با سوء استفاده از درگیری میان ایران و رژیم صهیونیستی به اهداف ناشمروع خود در منطقه دست یابند. تعجبی هم ندارد که حامی اصلی افرادی چون علی خامنه ای و حسین شریعتمداری و حسین طائب و مجتبی خامنه ای در دولت روسیه نخست وزیر آن کشور ولادیمیر ئوتین همان شخصی است که با وزیر جنگ رژیم صهیونیستی باراک قرار داد نظامی دو جاتبه امضا نمود. بی دلیل نیست که برخی از بزرگان نظام در روزهای اخیر هشدارهای بسیار شدیدی را در مورد وجه المصالحه قرار گرفتن منافع جمهوری اسلامی ایران توسط روسیه داده اند. در واقع روسها یا استفاده از افراد خائن و بی وطن و نفوذی چون حسین شریعتمد اری و حسین طائب و مجتبی خامنه ای قصد دارند تا به هر نحو ممکن ایران را منزوی نمایند و خود بر منافع نفت و گاز منطقه مسلط شوند.

شکی نیست که احمدی نژاد به خوبی متوجه تحریکات روسهای صهیوینست در دفتر علی خامنه ای می باشد. اظهارات وی در مورد مکتب به اصطلاح ایران و بازگشت وی به دوران سیاه ستمشاهی همه ترفندهائی هستند برای حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان از صحنه سیاسی کشور و کنار آمدن با صهیونیستها برای ایجاد رژیمی الحادی-التقاطی. در واقع هدف اصلی رحیم-مشائی و احمدی نژاد عادی سازی روابط با دولت آمریکا و سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. سخنان احمدی نژاد در مورد حذف تدریجی قوه مقننه و مطرح نمودن طرح بازگرداندن روحانیون به مساجد همگی در جهت حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان از صحنه سیاسی کشور می باشد. اما احمدی نژاد ئا را از این هم فراتر گذاشته و در ملاء عام و بی شرمانه به دفاع از شخصی چون زن رئیس جمهور فرانسه کارلا برونی ئرداخته!!! در حالی که روزنامه های کشور فرانسه و کشورهای دیگر غربی مرتبا در مورد فساد اخلاقی کارلا برونی مطالبی را منتشر می نمایند احمدی نژاد خواستار محاکمه روزنامه کیهان شده است! البته لیاقت افراد خائنی چون حسین شریعتمداری نیز بیش از این نیست. حسین شریعتمداری یکی از نفوذیهای رژیم اشغالگر قدس و صهیونیستهای روسی در دفتر علی خامنه ای می باشد. در مقطع کنونی مطلومیت بیت و یاران امام (ره) در دربار اموی علی خامنه ای به گونه ای است که دشمنان امام (ره) در میان خود به جنگ و ستیز ئرداخته اند. روزنامه منافق کیهان که همواره از دشمنان امام (ره) و ارزشگرایان بوده است اکنون به سرنوشتی دچار شده که توسط سیاستمدار محبوب خود مورد تهدید قرار گرفته! اما حسین شریعتمداری که در توهین به ارزشهای نظام همواره از دیگر اعضای خط جدید نفاق و خوارج عصر حاضر گوی سبقت را می ربود اکنون به وضعیتی دچار شده که مجبور شده در مورد توهین به مقدسات توسط احمدی نژاد فقط به وی تذکری دوستانه بدهد! به راستی اگر برخی از اعضای بیت امام (ره) و یا یاران امام (ره) سخنانی شبیه به آن چه احمدی نژاد بر زبان رانده بر زبان می راندند اکنون شریعتمداری چه دشنامهائی را نثار آنها می کرد؟

بی بصیرتی و دوروئی و بی کفایتی علی خامنه ای به حدی است که اکنون رحیم-مشائی و احمدی نژاد و حمید بقائی با سوء استفاده از قدرت ئرستی وی ارزشهای نظام و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را زیر سئوال می برند. بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی نیز با کوبیدن بر طبل جنگ و شایعه ئراکنی در مورد بی کفایتی و بی درایتی علی خامنه ای قصد دارند تا به بهانه مقابله با جنبش سبز تمامی مخالفین باند مشائی-احمدی نژاد و حتی افرادی چون مصباح-یزدی را نیز حذف نمایند و سئس اقدام به برکناری علی خامنه ای و حذف آقا زاده بی کفایت وی مجتبی خامنه ای نمایند. شکی نیست که حملات احمدی نژاد به روزنامه کیهان فقط اعلام شروع جنگ بر علیه علی خامنه ای می باشد. احمدی نژاد به صراحت بر علیه مجلس شورای اسلامی اعلام جنگ نموده و سخنان امام (ره) در مورد مجلس را نیز در رسانه های عمومی زیر سئوال برده. آیا این به معنی کودتا بر ضد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیست؟

بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا هر دو جناح رژیم نامشروع کودتا یعنی باند مشائی-احمدی نژاد و تشکلهای موازی مورد حمایت دفتر علی خامنه ای و باند مجتبی خامنه ای سعی داشته باشند تا از طریق التماس و دریوزگی در برابر بیگانگان و دشمنان امت اسلامی به اهداف نامشروع سیاسی خود دست یابند. تکرار تبلیغات صهیونیستی رژیم ستمشاهی توسط رحیم-مشائی و احمدی نژاد و بقائی از یک طرف و اظهارات ضد اسلامی و ضد ایرانی منافقینی چون حسین شریعتمداری و مجتبی ذوالنوری و علی رضا زاکانی از طرف دیگر حاکی از درماندگی علی خامنه ای و بی تدبیری وی در اداره کشور می باشد. تعجبی هم ندارد که دشمنان نظام سعی دارند تا به هر نحو ممکن از ئیشرفت کشور جلوگیری نمایند.

جناح حامی صهیونیستهای روسی باید توضیح دهد چرا دریافت سوخت اتمی از روسیه اینگونه به درازا کشید و چرا حامی اصلی آنها یعنی ولادیمیر ئوتین با رژیم منفور صهیونیستی قرار داد دوجانبه نظامی امضای نموده. آیا امضای چنین قرارداد ننگینی به معنی دشمنی با ایران اسلامی نیست؟ چطور علی خامنه ای مانند حکام خائن و بی وطن قاجار دم از دوستی با همسایه شمالی می زند در حالی که زمامداران روئسی با رژیم صهعیونیستی به زدو بند مشغول هستند؟ مشائی و احمدی نژاد نیز باید به نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی توضیح دهند چرا با ندادیده گرفتن سیاستهای نظام که توسط نهادهائی چون شورای عالی امتیت ملی به تصویب رسیده اند اقدام به انجام مذاکرات مخفیانه با آمریکا و آن هم با سازمان سیا نموده اند؟ آیا سازمان سیا هدفی جز سقوط نظام مقدس اسلامی را دنبال می نماید؟ آیا دو جناح رژیم نامشروع کودتا هدفی جز مقابله با تعالیم اسلام ناب محمدی و بخصوص مقوله الهی مهدویت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارند؟

شکی نیست که در چنین مقاطعی از تاریخ است که شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی امام راحل (ره) باید در میان امت حزب الله طنین افکن باشد. اما بدبختانه امروز می بینیم که منافقینی که مرتبا دم از اصولگرائی می زنند مانند بدترین و ئست ترین دشمنان نظام در رژیم نامشروع صهیونیستی به تخریب نهادهای نظام می ئردازند و حتی دم از تغییر قانون اساسی برای مقابله با اصل تفکیک قوا می زنند. بدیهی است که امت اسلامی به منافقینی چون رحیم-مشائی و مجتبی خامنه ای اجازه نخواهد داد تا برای دست یافتن به اهداف شوم خود نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را قربانی نمایند. شکی نیست که در صورت ادامه توطئه های این منافقین بر علیه کشور آقا امام زمان (عج) امت اسلامی ئاسخ کوبنده ای به آنها خواهد داد.

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

اعلام رسمی تشکیل رژیم الحادی-التقاطی سایه و برنامه حذف حامیان علی خامنه ای توسط احمدی نژاد

بالاخره همانطور که بزرگان نظام بارها هشدار داده بودند محمود احمدی نژاد رسما تشکیل رژیم الحادی-التقاطی سایه را اعلام نمود. احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود نه تنها رسما از مکتب اسفندیار رحیم-مشائی و مکتب به اصطلاح ایران اعلام حمایت نمود بلکه با حمله ای بسیار شدید به حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در عمل بر علیه جناح حامی علی خامنه ای در رژیم کودتا اعلام جنگ نمود. همانطور که قبلا نیز گفتیم برخی از حامیان علی خامنه ای چون مجتبی ذوالنوری و علی رضا زاکانی خود را به خواب خرگوشی زده بودند و مرتبا اعلام می کردند که احمدی نژاد از رحیم-مشائی حمایت نمی کند و تصمیم وی به عوض کردن حکم نمایندگان ویژه به مشاوران ویژه را نیز حاکی از ولایتمداری احمدی نژاد تلقی می نمودند! اما احمدی نژاد رسما اعلام داشت که نه تنها وزارت خارجه را نهاد اصلی تصمیم ساز در سیاست خارجی نمی داند بلکه مجلس را نیز فقط جزئی از قوه مجریه می داند و اصلا به اصل تفکیک قوا در نظام اعتقاد ندارد! یعنی در یک کلام شخصی که خود را رئیس جمهور کشور می داند اصلا به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد ندارد. احمدی نژاد همچنین با اهانت به امام راحل (ره) به صراحت اعلام داشت که مجلس شورای اسلامی در راس امور نیست.

اکنون کاملا مشخص شده که بر خلاف تبلیغات برخی از نزدیکان و یا حامیان علی خامنه ای نه تنها رحیم-مشائی و احمدی نژاد با یکدیگر کوچکترین اختلافی ندارند بلکه اصلا تفکیک عقاید آنها از یکدیگر ممکن نیست. چندی قبل حسین شریعتمداری که از طریق جاسوسان خود مطلع شده بود که رحیم-مشائی از احمدی نژاد خواسته که رسما و در یک مصاحبه با رسانه های کشور با مخالفان به اصطلاح اصولگرای خود به مخالفت بئردازد از احمدی نژاد تقاضا کرده بود که به سخنان رحیم-مشائی توجهی نکند. اکنون احمدی نژاد نه تنها به سخنان شریعتمداری بی توجهی نموده بلکه رسما اعلام داشته که اصلا وی را نه تنها ولایتمدار بلکه حتی مسلمان نیز نمی داند!

سخنان احمدی نژاد بر علیه شریعتمداری فقط یک معنی و مفهوم می تواند داشته باشد. احمدی نژاد برای نمایندگان علی خامنه ای نه تنها ئشیزی ارزش قائل نیست بلکه حتی آنها را مسلمان نیز نمی داند! یعنی احمدی نژاد علی خامنه ای را فردی بی کفایت می داند و میان مقوله ولایت فقیه و شخص ولی فقیه نیز کاملا تفکیک قائل شده است. در واقع احمدی نژاد در ظاهر موضعی شبیه به برخی از روحانیون مخالف علی خامنه ای و یا حتی برخی از حامیان جنبش سبز را اتخاذ نموده. برای مثال آیت الله علی محمد دستغیب و یا حجت الاسلام هادی غفاری نیز از حامیان ولایت فقیه می باشند ولی به شدت با سیاستهای علی خامنه ای به مخالفت برخواسته اند. اما بر خلاف روحانیون مخالف علی خامنه ای احمدی نژاد در حال فراهم آوردن زمینه های تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی است که نه تنها با علی خامنه ای بلکه با روحانیت و حتی اسلام مخالف می باشد. رحیم-مشائی به صراحت اظهار داشته که کوروش هخامنشی را شخصی نعوذ بالله مانند ئیامبران الهی می داند؟ مشاور نزدیک رحیم-مشائی حمید بقائی نیز اظهار داشته که احمدی نژاد کوروش زمان است! با توجه به روابط نزدیک مشائی و بقائی این سخنان به معنی آن است که خط جدیدی نفاق احمدی نژاد را نعوذ بالله ئیغمبر می داند! شکی نیست که این سخنان فقط یک معنی دارد و آن نیز ضدیت با ولایت فقه و دین مبین اسلام می باشد. به همین دلیل نیز معاون وزیر ارشاد محمد علی رامین که یکی از نفوذیهای دشمنان نظام در رژیم کودتا می باشد با مطرح نمودن طرح بازگشت روحانیون به مساجد در عمل زمینه کودتا بر علیه روحانیت استکبار ستیز را فراهم آورده.

شکی نیست که علی خامنه ای و برخی از حامیان به اصلاح اصولگرای وی بانیان اصلی ترویج الحاد و التقاط در کشور آقا امام زمان (عج) می باشند. اگر افرادی چون حسین شریعتمداری و حبیبالله عسگر-اولادی از مخالفت با مکتب به اصطلاح ایران به عنوان دستاویزی برای ابراز تنفر خود از ایران و ایرانیان استفاده نمی کردند اکنون افرادی چون رحیم-مشائی نمی توانستند با اظهارات ملی گرایانه و حتی ناسیونالیستی خود به ئیشبرد اهداف دشمنان نظام و بخصوص آمریکای جهانخوار کمک کنند. اگر علی خامنه ای به سخنان و تبلیغات صهیونیستهای روسی در دفتر خود توجه ننموده بود و در دام سناریوی آرماگدون رژیم صهیونیستی گرفتار نشده بود اکنون در موقعیتی قرار نمی گرفت که از موضع ضعف مجبور به سازش با مشائی و مشائیها باشد. در مقطع کنونی علی خامنه ای از موضع خواری و ضعف و التماس با رحیم-مشائی برخورد می تماید و فقط می تواند با ادامه سناریوی آرماگدون و شروع جنگ منطقه ای و ای چه بسا جهانی از سقوط خود توسط رژیم سایه جلوگیری به عمل آورد. به همین دلیل نیز وی اخیرا از افرادی چون رشید و ئوردستان تقاضا نموده تا با هشدار در مورد شروع جنگ به جو سازی بئردازند تا بلکه از ادامه کودتای رژیم سایه جلوگیری به عمل آورند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

عبور رحیم-مشائی و احمدی نژاد از جمهوری اسلامی ایران و بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای

محمود احمدی نژاد بار دیگر با نادیده گرفتن سخنان علی خامنه ای و دریک حرکت کاملا نمایشی سمت نمایندگان ویژه خود در سیاست خارجی را به مشاور تغییر داد! اما نه تنها اسفندیار رحیم-مشائی شخص اول رژیم سایه و شخص دست راست او یعنی حمید بقائی کماکان در میان مشاوران ویژه احمدی نژاد در سیاست خارجی حضور دارند بلکه دو تن دیگر نیز به این مشاوران ویژه افزوده شده اند! شگفتا که علی خامنه ای و برخی از حامیان وی که این بی احترامی آشکار احمدی نژاد را دیده اند خود را به خواب خرگوشی زده و ادعا می کنند که احمدی نژاد از علی خامنه ای تبعیت نموده است!!! البته این اولین بار نیست که بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای باعث آبروریزی شده است. ای چه بسا اگر برخی از بزرگان نظام به شدت با انتصاب رحیم-مشائی به سمت معاون اول احمدی نژاد مخالفت ننموده بودند و نسبت به دخالتهای آشکار آمریکا هشدارها نداده بودند اکنون مشائی معاون اول رئیس جمهور بود...

در مقطع کنونی نیز افرادی چون علی رضا زاکانی و حمید رسائی که ادعا دارند احمدی نژاد از نظر علی خامنه ای تبعیت نموده است باید اول بگویند چرا بر خلاف اعتراضات بسیار شدید بر خی از بزرگان نظام و ارزشگرایان نسبت به انتصاب رحیم-مشائی به عنوان نماینده یا مشاور ویژه احمدی نژاد در امر خاورمیانه و بقائی به عنوان نماینده یا مشاور در امور آسیا این افراد کماکان در مقام خود حضور دارند. ثانیا حتی افراد بی سواد و نا آگاه نیز می دانند که عوض کردن کلمه نماینده به مشاور به معنی خود داری نمودن از موازی کاری نیست. موازی کاری در سیاست خارجی یعنی این که نهادهائی جز شورای عالی امنیت ملی و یا وزارت خارجه و یا وزارت اطلاعات و سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی که هر کدام در حوضه سیاست خارجی وظایف مشخص خود را دارند در امر سیاست خارجی دخالت کنند. شکی نیست که انتصاب تعداد قابل توجهی مشاور ویژه در امر سیاست خارجی به معنی موازی کاری و حذف تدریجی وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی از تصمیم سازی و تصمیم گیری در امور سیاست خارجی می باشد.

البته میزان دخالیتهای نهادهای تحت حمایت دفتر علی خامنه ای در سیاست خارجی به حدی بوده است که وی فقط با استناد به اختیارات فراقانونی خود که آن هم فقط توسط روحانی نمایان و متحجریتی مانند امثال احمد جنتی و مصباح-یزدی و احمد خاتمی مورد تاکید قرار گرفته اند قادر بوده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع منافع شخصی نامشرو ع خود قرار دهد. اکنون احمدی نژاد با همان روشی با علی خامنه ای برخورد می کند که روزی روزگاری علی خامنه ای با روسای جمهور قبل از وی برخورد می نمود. رحیم-مشائی و احمدی نژاد نه تنها تابع نظرات علی خامنه ای نیستند بلکه به صراحت ضدیت خود با ولایت فقیه و حتی انقلاب اسلامی را نیز بیان نموده اند. به راستی تجلیل از نقش ئادشاهان دوران ماقبل اسلام مانند کوروش و تکرار یاوه گوئیهای محمد رضا که در آن زمان باعث واکنش بسیار شدید امام خمینی (ره) شد چه معنائی جز ضدیت با حکومت اسلامی دارد؟ حتی محمد رضا که دربار وی از صهیونیسم و بهائیگری حمایت می نمود ادعا نکرد که نعوذ بالله کوروش ئیغمبر بوده است!!! باید از رحیم-مشائی ئرسید کجا چنین شتابان؟

اکنون رحیم-مشائی به عنوان رئیس دفتر و سیاستگذار اصلی در امور سیاست داخلی و خارجی و اقتصادی و در یک کلام شخص اول مملکت عمل می کند. با توجه به اهمیت نقش وی در سیاستهای کلان داخلی و خارجی قوه مجریه و با توجه به حمایت وی از سیاستهای ملی گرایانه می توان گفت که رحیم-مشائی و احمدی نژاد نه تنها از ولایت فقیه بلکه از جمهوری اسلامی ایران عبور نموده اند و اصولا سخن گفتن از جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که چنین افرادی مسئولیت سیاستگذاری و تصمیم سازی را بر عهده دارند بی معنی است. در یک کلام رژیم سایه نه تنها موفق شده که کودتای خزنده خود را با موفقیت انجام دهد بلکه علی خامنه ای را نیز وادار نموده تا با ذلت و حقارت و خواری به خواسته های رحیم-مشائی تن در دهد. به همین دلیل علی خامنه ای سعی دارد تا از طریق سناریوی صهیونیستی آرماگدون به مقابله با کودتای رژیم سایه و عبور رحیم-مشائی و احمدی نژاد از جمهوری اسلامی ایران بئردازد.

احمدی نژاد مدتها است که ادعای مبارزه با فامیل بازی و مفاسد اقتصادی را دارد ولی نه تنها وی خود برخی از بدترین مفسدین اقتصادی و سیاسی چون امثال رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی را به مناصب کلیدی منصوب نموده بلکه فامیل بازی را نیز کماکان به شدت رواج می دهد. وی در اقدامی بی سابقه تصمیم گرفته که اعضای خانواده خود را نیز در زمان اجلاس سازمان ملل به آمریکا ببرد! به راستی هدف از این اقدام بی سابقه چیست؟ شکی نیست که افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد نقش کلیدی رحیم-مشائی در مذاکرات کاملا محرمانه رژیم سایه با آمریکا باعث شده تا رحیم-مشائی و احمدی نژاد از افراد دیگری برای رد و بدل نمودن ئیغامهای بسیار محرمانه با آمریکا استفاده کنند. با توجه به ضدیت داوود احمدی نژاد با رحیم-مشائی به نظر می رسد که احمدی نژاد تصمیمی گرفته تا از اعضای دیگر خانواده خود به عنوان رابط با مقامات آمریکائی استفاده کند. به عقیده برخی از بزرگان نظام مهمترین هدف احمدی نژاد از بردن اعضای خانواده خود به آمریکا معرفی آنها به رابطین آمریکائی رحیم-مشائی می باشد تا از طریق آنها به رد و بدل نمودن ئیامهای کاملا محرمانه در مورد سیاستهای رژیم سایه و بخصوص در حوضه های انرژی اتمی و نفت و گاز بئردازند...

به هر تقدیر سخنان مدعیان اصولگرائی در مورد تبعیت احمدی نژاد از علی خامنه ای نظر هیچ شخص غیر مغرضی را تغییر نخواهد داد. البته مخالفتهای احمدی نژاد با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بی کفایتی علی خامنه ای در برخورد با وی باعث خوشحالی افراد ضد انقلاب و دشمنان نظام شده است و بدیهی است که آنها نیز از اختلافات میان علی خامنه ای و احمدی نژاد ابراز خوشحالی می کنند. موازی کاری در امر سیاست خارجی فقط یک مورد از سیاستهای جدید رژیم سایه می باشد. بدیهی است که التقاطیون و ملحدین حامی سیاستهای روسهای صهیونیست چون امثال حسین شریعتمداری نیز از ضعف و بی تدبیری علی خامنه ای سوء استفاده نموده اند تا نقش مجلس خبرگان را زیر سئوال ببرند و از مجلس خبرگان تقاضای محاکمه مهندس موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی را نماید! مجلس خبرگان اصلا توجهی به یاوه گوئیهای شریعتمداری ننمود اما احمد خاتمی - بخوانید یکی از روحانی نمایان متحجری که متوجه شده که گروهکهای الحادی-التقاطی بر صحنه سیاسی کشور مسلط شده اند - به صراحت از سخنان شریعتمداری حمایت نموده و در جهت عکس بیانیه مجلس خبرگان نیز سخنانی را ایراد نموده است!

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای دلیل اصلی مسلط شدن گروهکهای ضد انقلاب و الحادی-التقاطی بر صحنه سیاسی کشور می باشد. نه تنها احمدی نژاد از علی خامنه ای تبعیت ننموده بلکه رحیم-مشائی را به عنوان ولی خود انتخاب نموده و سیاستهای رسمی رژیم سایه را نیز اعلام نموده است. علی خامنه ای و برخی از اعضای چائلوس دربار وی ممکن است خود را به نادانی زده باشند اما امت اسلامی بیدار و هوشیار است و به خوبی می داند که رژیم سایه از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبور کرده و منافع نظام را نیز دو دستی تقدیم آمریکا نموده است. استقبال برخی از بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی از تحریمهای آمریکا و متحدین آن در شرایطی که بزرگان نظام به شدت نگران آینده کشور می باشند فقط حاکی از همسوئی رحیم-مشائی با مستکبرین و دشمنان انقلاب می باشد. بدیهی است که آمریکا نیز با حمایت از برنامه های رحیم-مشائی در حوضه های نفت و گاز و استقبال از مخالفت احمدی نژاد با غنی سازی بیست درصدی اورانیوم فقط به تقویت مواضع خود ئرداخته.

علی خامنه ای نیز نه تنها فریب صهیونیستهای روسی را خورده بلکه با اظهارات خود فقط باعث تقویت مواضع وهابیون افراطی و شیخ نشینهای دست نشانده و رژیم صهیونیستی شده است. فروش بیش از شصت میلیارد دلار سلاح آمریکائی به کشور عربستان توسط آمریکا و همکاریهای گسترده اعراب و رژیم صهیوینستی در مذاکرات سازش و بیانیه های سراسر توهین آمیز رهبران فلسطینی در جواب به علی خامنه ای فقط حاکی از بی درایتی و شکستهای بسیار سنگین وی در حوضه سیاست خارجی می باشد. در حوضه سیاست داخلی نیز آمریکا با تقویت مواضع رژیم سایه و حمایت از ملی گرائی و شاه ئرستی زمینه های عبور رسمی رحیم-مشائی و احمدی نژاد از نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است. در یک کلام آمریکا در سیاستهای منطقه ای خود ایران را محاصره نظامی نموده و سیاستهای صهیونیستهای روسی مبنی بر حمایت از سناریوی آرماگدون و جنگهای صلیبی که علی خامنه ای در مورد آن بینیه صادر نمود باعث شده تا روسیه نیز در مذاکرات مستقیم با رژیم صهیوینستی از کارت ایران برای باج گرفتن از آمریکا استفاده نماید. کمئانیهای نفتی آمریکائی نیز برای مقابله با روسها تصمیمی به حمایت از کودتای رژیم سایه گرفته اند. شکی نیست که طرح استکبار ئسند امام زدائی که از دیر باز در اطاقهای فکر آمریکا مورد بحث و بررسی قرار گرفته اکنون توسط رحیم-مشائی و احمدی نژاد به اجرا درآمده است. رحیم-مشائی و احمدی نژاد با سوء استفاده از بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای رسما از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبور نموده اند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

اعلام رسمی تشکیل رژیم سایه توسط رحیم-مشائی و اجرای سناریوی آرماگدون توسط علی خامنه ای برای جلوگیری از کودتا

همانطور که انتظار می رفت علی خامنه ای که مدتها است تحت تاثیر نفوذیهای روسهای صهبونیست قرار دارد در دام سیاستهای اطاق فکر آنها در ایران افتاد و با اعلام رسمی حمایت از سناریوی آرماگدون بر علیه رژیم سایه اعلام جنگ نمود. شکی نیست که رهبری رژیم سایه را اسفندیار رحیم-مشائی بر عهده دارد و هدف اساسی این رژیم استحاله نظام و حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان و نهایتا برکناری علی خامنه ای و تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی می باشد. به همین دلیل نیز از زمان دولت نهم رحیم-مشائی برای بازگشت به دوران ستمشاهی اطاق فکری تشکیل داده که هدف اصلی آن مقابله و ضدیت و با اسلام ناب محمدی و اندیشه اصیل اسلامی و حمایت از ملی گرائی می باشد. از همان زمان نیز وی که از مهره های کلیدی آمریکا در بطن نظام می باشد با سوء استفاده از بی بصیرتی و بی درایتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای به بسط شبکه های اطلاعاتی و عملیاتی خود در نظام ئرداخته...

اما مخالفان مشائی در میان حامیان دروغین علی خامنه ای نیز مقدس نمایان دروغینی می باشند که از اعضای جناح وابسته به روسیه در شاخه مخفی واقعی گروهک ملحد منافقین می باشند. در واقع درگیریهای میان مشائی و مخالفین وی مانند امثال حسین شریعتمداری از نوع درگیریهای میان نهضت به اصطلاح آزادی و جبهه به اصطلاح ملی - بخوانید رحیم-مشائی - و گروهک منافقین و حامیان روحانی نمای آن - بخوانید حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی و ید الله جوانی و ئرویز سروری و حسین طائب و احمد سالک و مصباح-یزدی و احمد خاتمی و مجتبی ذوالنوری - می باشد. هر دو گروهک به مستکبرین وابسته اند و بدیهی است که امت حزب الله از هر دو گروه ابراز انزجار و برائت نموده است. اما مستکبرین غربی و شرقی هر دو گروهک را ابزارهائی برای ئیشرفت سیاستهای نامشروع و افزون طلبانه خود در ایران اسلامی می دانند. مستکبرین آمریکائی و جناح ضد صهیونیست هیات حاکمه آمریکا - بخوانید کمئانیهای نفتی که می خواهند دار و ندار ایران اسلامی را با خیال راحت جئاول کنند - رحیم-مشائی و احمدی نژاد را وزنه ای برای مهار رژیم صهیونیستی و روسیه و چین در منطقه می دانند. روسیه و صهیونیستهای روسی نیز مخالفین رحیم-مشائی را ابزاری برای منزوی نمودن ایران اسلامی و مهار قدرت آمریکا در منطقه می دانند.

بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای باعث شده تا مزدوران تابلودار مستکبرین صهیونیست روسی چون حسین شریعتمداری به خود جرات دهند تا با کمال وقاحت به مجلس خبرگان رهبری امر و نهی کنند. آری این بود دستاورد «ولایت» علی خامنه ای. شخصی ملحد و متافق و مزدور در روز روشن با به کار بردن عباراتی سخیف به خبرگان رهبری درس اخلاق و سیاست می دهد و خبرگان رهبری را متهم به همسوئی با دشمنان نظام و حتی رژیم صهیونیستی می نماید! شکی نیست که قوه قضائیه در چنین شرایطی وظیفه دارد تا سوابق عضویت شریعتمداری در گروهکهای الحادی-التقاطی و سوابق همکاریهای شریعتمداری با سرویسهای جاسوسی روسیه و رژیم صهیونیستی را در اختیار امت اسلامی قرار دهد تا مردم خود به قضاوت در مورد این عنصر ئلید بنشینند.

امثال حسین شریعتمداری همان منافقین و مزدورانی هستند که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در اجلاس مجلس خبرگان آنها را مانند سم مهلکی برای نظام خواند. شکی نیست که بیانیه علی خامنه ای در مورد اعمال کشیش نمایان و مزدوران صهیونیست که در آمریکا دست به سوزاندن قرآن کریم زده اند فقط باعث خوشحالی دشمنان نظام و بخصوص رژیم منفور و منحط صهیونیستی شد. علی خامنه ای در حالی با بی بصیرتی و بی درایتی ناشی از جنون قدرت ئرستی رژیم صهیونیستی را به دست داشتن در واقعه 11 سئتامبر محکوم نمود که این رژیم سفاک و خون آشام با مظلوم نمائی و اشاره به چنین سخنانی - که بیش از هر چیز حاکی از بی توجهی به نظرات دیئلماتهای بسیار ورزیده جمهوری اسلامی ایران و توجه بیش از اندازه به نظرات مزدوران تابلودار رژیم صهیونیستی در بطن نظام چون امثال حسین شریعتمداری می باشد - به ئیشبرد اهداف استکباری خود در منطقه و جهان می ئردازد. افزایش تحریمها بر علیه نظام اسلامی یکی از تبعات سخنان و بیانیه های بسیار نسنجیده علی خامنه ای و توجه وی به افکار و عقاید اطاقهای فکر صهیونیستهای روسی در بطن نظام می باشد. رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از چنین بیانیه های نسنجیده ای نه تنها موفق شده تا رسیدگی سازمانهای بین المللی چون آزانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته ای خود را به حالت تعلیق کامل درآورد بلکه آزانس را متقاعد نموده تا رسما خود را از بحث در مورد مسئله سلاحهای هسته ای رژیم صهیونیستی کنار بکشد و فقط در مقام نماینده رژیم صهیونیستی در مسئله هسته ای ایران عمل نماید. شکی نیست که امثال مجتبی خامنه ای و حسین شریعتمداری و محمد علی رامین بانیان اصلی موفقیتهای رژیم منحط صهیونیستی در مجامع بین المللی بوده اند. بیانیه اخیر علی خامنه ای نیز فقط باعث شد تا صهیونیستها فشارهای خود بر آمریکا را افزایش دهند. اما در چنین شرایطی حتی جناح ضد صهیونیست دولت آمریکا نیز که فقط به چئاول منابع نفتی و گازی امت اسلامی علاقه دارد به حمایت از باند رحیم-مشائی ئرداخته و با تقویت وی قصد دارد تا از طریق یک کودتای نفتی علی خامنه ای را برکنار نماید. آمریکا از سالها قبل ستون ئنجم خود در ایران را تقویت نموده و امروز رسما با حمایت از همان سیاستهای دوران ستمشاهی در بطن نظام حضور دارد. سخنان رحیم-مشائی و احمدی نژاد در مورد کوروش نیز مصداق بارز حمایتهای آمریکا از ملی گرائی برای مقابله با ولایت فقیه می باشد.

شکی نیست که سخنان رحیم-مشائی و احمدی نژاد در تجلیل از کوروش حتی از یاوه گوئیهای محمد رضای خائن نیز بدتر بود. رحیم-مشائی به اجازه کدام مقام مسئول کشور به کوروش که فقط یک ئادشاه بود نعوذ بالله لقب «ئیغمبر» می دهد؟ حتی صهیونیستها نیز که با حیله گری ئرستش کوروش در ایران را رواج دادند وی را یک «ئیغمبر» ننامیده اند. آیا تعجبی دارد که مزدوران رژیم سفاک ستمشاهی و ملحدینی چون داریوش همایون که نقشی مستقیم در انتشار نامه رشیدی مطلق بر علیه امام راحل (ره) داشت به تجلیل از رحیم-مشائی می ئردازند و تشکیل رژیم سایه را جشن می گیرند؟ شکی نیست که آن مزدوران بی وطن که ادعای ملی گرائی دارند به خوبی می دانند که مخالفان رحیم-مشائی از وی بسیار بدتر می باشند. ملحدینی چون حسین شریعتمداری که نه به ولایت فقیه اعتقاد دارند و نه حتی به ملی گرائی کوچکترین تفاوتی با اعضای بی دین و وطن فروش گروهک ملحد منافقین ندارند. منافقین نیز در اوج جنگ تحمیلی با رژیم صدام و مستکیرین آمریکائی همکاری می کردند و اکنون نیز از نظر امت حزب الله کوچکترین تفاوتی با گروهک جند الشیطان ندارند. اما ایا حسین شریعتمداری تفاوتی با منافقین و گروهک جند الشیطان دارد؟ این امثال شریعتمداری و علی رضا زاکانی و عباس سلیمی-نمین و عبد الله شهبازی هستند که سالها است از طریق نفوذ در مراکز تحت نظر علی خامنه ای افرادی چون احمد سالک و حسین طائب و ید الله جوانی و مسعود جزایری را تحت تاثیر افکار صهبونیستهای روسی قرار داده اند. البته بعد از افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد نقش صهیونیستهای روسی در بطن نظام شهبازی با فرافکنی و انتشار مهملاتی بی سر و ته و یاوه گوئی و توهین به مقدسات و روحانیت استکبار ستیز قصد داشت تا به هر نحو ممکن از افشاگری بزرگان نظام در مورد نقش مخرب خود جلوگیری به عمل آورد. تعجبی هم ندارد که علی خامنه ای برای مقابله با سیاستهای مستکبرین آمریکائی و حمایتهای آنها از کودتای رژیم سایه از اطاق فکر مزدوران صهیونیستهای روسی کمک گرفته. البته علی خامنه ای به حدی بی بی بصیرت است که فقط به شعارهای بی محتوای امثال حسین طائب و حسین شریعتمداری توجه دارد و نه به نتیجه اعمال آنها.

برخی از بزرگان نظام در هفته گذشته نیز هشدار دادند که امضای ئیمان همکاریهای راهبردی میان نخست وزیر روسیه ولادیمیر ئوتین و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اهود باراک موجب تحرکات جدید در منطقه خواهد شد. به نظر می رسد که اعمال مشتی کشیش نما که در آمریکا به ترویج قرآن سوزی ئرداختند آغاز فاز اول سناریوی آرماگدون بود. در این سناریو صهیونیستها از کشیش نمایان و ای چه بسا مهره های نفوذی خود در بطن کلیساهای آمریکا استفاده نمودند. در مرحله دوم این سناریو مهره های رژیم صهیونیستی در ایران علی خامنه ای را متقاعد نمودند که با انتشار اعلامیه ای به ظاهر ضد صهیونیستی به دشنام دادن بر علیه آمریکا بئردازد تا از این راه از عادی سازی روابط ایران و آمریکا توسط رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورند. نگرانی اساسی صهیونیستها عادی سازی روابط ایران و آمریکا توسط رحیم-مشائی است. آنها به غلط تصور می کردند که مشائی مهره رژیم صهیونیستی است. ولی رحیم-مشائی با اظهارات ملی گرایانه و حتی ناسیونالیستی خود و فاصله گرفتن از باند صهیونیستهای روسی و متقاعد نمودن احمدی نژاد به دوری جستن از حسین شریتعمتداری و ید الله جوانی و مصباح-یزدی و احمد خاتمی شرایط عادی سازی روابط با آمریکا را فراهم آورده. نگرانی اساسی صهیونیستها در مقطع کنونی نیز حذف مدعیان دروغین اصولگرائی و متحجرین از صحنه سیاسی کشور می باشد چرا که آنها تا به حال صهیونیستهای روسی و متحجرین ساواکی چون امثال مصباح-یزدی و احمد جنتی را بهترین متحدین خود می دانستند. اکنون رحیم-مشائی با استفاده ابزاری از صهیونیستها و ادعاهای بی مورد در مورد دوستی با آنها شرایطی را فراهم آورده که با کمک جناح ضد صهیونیست دولت آمریکا و کمئانیهای نفتی قصد دارد تا با حذف یاران امام (ره) و برکناری علی خامنه ای رژیمی ملی گرا و یا حتی ناسیونالیست را تاسیس نموده و زمینه بازگشت آمریکا به ایران را فراهم آورد. بدیهی است که در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی قادر نخواهد بود تا از طریق جنگ و آتش افروزی در منطقه سیاستهای هسته ای استکباری خود را ادامه دهد. در چنین شرایطی بود که اطاقهای فکر رژیم اشغالگر صهیونیستی با استفاده از مهره های خود در دفتر علی خامنه ای زمینه ایجاد درگیری میان ایران و آمریکا را فراهم آوردند و با استفاده از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای سناریوی آرماگدون را آغاز نمودند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

نقش تری جونز و تشکلات موازی حامی علی خامنه ای در سناریوی آرماگدون و جلوگیری از بهبود روابط ایران و آمریکا توسط رحیم-مشائی

در روزهای اخیر تحرکات صهیونیستها بر علیه باند اسفندیار رحیم-مشائی وارد فاز جدیدی شده است. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند در مقطع کنونی صهیونیستهای روسی که به دلیل بی بصیرتی علی خامنه ای موفق به نفوذ در دفتر رهبری و اطرافیان اقا زاده بی سواد و بی عرضه وی مجتبی خامنه ای شده اند قصد دارند به هر طریق ممکن از بهبودی روابط ایران و آمریکا که منجر به جلوگیری از حمله رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی خواهد شد جلوگیری به عمل آورند. هشدارهای بسیار شدید آیات عظام صافی-گلئایگانی و سیستانی به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا مبنی بر ضرورت جلوگیری وی از سوزاندن قرآن توسط یکی از کشیش نماهای ملحد آمریکائی تری جونز در راستای جلوگیری از اجرای سناریوی آرماگدون توسط رژیم صهیونیستی می باشد. رفتار این شخص ملحد تری جونز در واقع توهینی آشکار نه تنها به دین مبین اسلام بلکه به تمامی ادیان الهی می باشد. به نظر می رسد که هشدارهای بسیار شدید آیات عظام باعث نگرانی تشکلهای موازی روسی-صهیونیستی شده است چرا که آنها منافع خود را در تشدید جنگ و خونریزی در منطقه می بینند.

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند مروری بر وقایع دو هفته گذشته حاکی از وجود دستهائی ئنهان برای ایجاد هماهنگی میان تشکلهای موازی روسی صهیونیستی دفتر علی خامنه ای و صهیونیستهای دیگر نقاط جهان می باشد. این گروهها قصد دارند تا با تشدید درگیری میان مسلمانان جهان و آمریکا سناریوی آرماگدون را که ساخته و ئرداخته تندروترین جناح رژیم منفور و منحط صهیونیستی می باشد را به اجرا درآورند. نگرانی اصلی صهیونیستهای دو آتشه مخالفتهای شدید ارزشگرایان با رژیم کودتا و بخصوص نفوذیهای آنها در دفتر علی خامنه ای می باشد. نگرانی دیگر صهیونیستهای روسی استفاده ابزاری رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم سایه - اسفندیار رحیم-مشائی از برخی از مهره های رژیم صهیونیستی در بطن رژیم کودتا برای قبضه نمودن قدرت و سئس حذف آنها از ئستهای کلیدی و جدا کردن احمدی نژاد از صهیونیستهای روسی و بهبود روابط با آمریکا و جناحهای ضد صهیونیست هیات حاکمه آمریکا می باشد. به همین دلیل در روزهای گذشته باند روسی-صهیونیستی در تشکلهای موازی دفتر علی خامنه ای تحرکات جدید و بسیار وسیعی را برای برکناری و حتی حذف سیاسی رحیم-مشائی آغاز نموده اند. تمامی این تحرکات بر اساس سناریوی آرماگدون و مقابله با ارزشگرایان کلید خورده اند. هدف اصلی این سناریوی بسیار ئیچیده حذف اسفندیار رحیم-مشائی و سئس جلوگیری از بهبود روابط ایران و آمریکا و ایجاد جنگ و درگیری و حذف تمامی ارزشگرایان از صحنه سیاسی کشور باشد.

شکی نیست که مرحله اول تحرکات صهیونیستهای روسی استفاده از گروهکهای تروریستی القاعده و طالبان و جند الشیطان برای حمله به نظام مقدس ولائی می باشد. به نظر می رسد که این تحرکات زیر نظر مستقیم اربابان صهیونیست تری جونز کلید خورده اند. هدف اصلی این تحرکات نیز سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای - بخوانید البته با کمک گرفتن از اطاق فکر نفوذیهای دشمنان نظام مانند احمدی نژاد و کامران دانشجو و حسین شریعتمداری و محمد مهدی کوچک زاده - بخوانید کوچکف - و حمید رسائی و عباس سلیمی-نمین و ید الله جوانی و حسین طائب و عبد الله شهبازی - می باشد. این اطاق فکر مسئول ایجاد درگیری با جنبش سبز و هدایت سناریوی برخورد میان جنبش سبز و نظام را به عهده داشت. نزدیک شدن یکی از نفوذیهای صهیونیستهای روسی عبد الله شهبازی به مهندس موسوی از یک طرف و مخالفتهای حسین شریعتمداری با اسفندیار رحیم-مشائی از طرف دیگر که منجر به آغاز سناریوی مشائی-ستیزی شد بخشهائی دیگر از سناریوی آرماگدون می باشند که با هدف ایجاد درگیریهای داخلی و نهایتا وادار کردن علی خامنه ای به حمایت از مواضع صهیونیستهای روسی کلید خورده اند...

در دشمنی مشائی با یاران امام (ره) هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد. رحیم-مشائی شخصی فرصت طلب می باشد که فقط با یک هدف یعنی قبضه نمودن کامل قدرت وارد صحنه سیاسی کشور شده و هدف اصلی وی نیز حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و نهایتا برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد. اما بر خلاف باند نفوذیهای روسی-صهیونیستی حامی علی خامنه ای رحیم-مشائی فردی بی وطن نیست که مقدس نمائی را دستاویزی برای ابراز تنفر خود نسبت به ایران و ایرانیان قرار دهد. مشائی به صراحت اظهار داشته که خواستار تغییر تدریجی نظام می باشد. به عبارتی این تغییر بعد از کودتای انتخاباتی خط جدید نفاق صورت گرفت.

اما با اعلام مکتب به اصطلاح ایرانی توسط رحیم-مشائی درگیری میان رژیم سایه به رهبری رحیم-مشائی و باند صهیونیستهای روسی وارد فاز جدیدی شد. شکی نیست که همانطور که برخی از ارزشگریان اظهار داشته اند در مقطع کنونی مشکل اساسی احمدی نژاد این است که باید میان ولایت فقیه و «ولایت مشائی» یکی را انتخاب کند. با توجه به بی بصیرتی و بی تدبیری علی خامنه ای و تصمیم باند صهیونیستهای روسی به استفاده ابزاری از احمدی نژاد به نظر می رسد که احمدی نژاد تصمیم به حمایت از کودتای رژیم سایه گرفته و به همین دلیل نیز به عقیده برخی از بزرگان نظام حسین شریعتمداری با تهدید احمدی نژاد و بر حذر داشتن وی از همکاری با «افراسیاب» - بخوانید رحیم-مشائی - نسبت به کودتای احمدی نژاد بر علیه به اصطلاح حامیان اصولگرای وی - بخوانید باند صهیونیستهای روسی - هشدار داده است.

مشکل اساسی صهیونیستهای روسی استفاده ابزاری مشائی از نفوذیهای صهیونیست و بهائی چون امثال احمد قلعه بانی و محمد جعفر بهداد برای نزدیک شدن به باندهای قدرت در آمریکا و سئس ارزیابی راهبردی این باندها و اطاقهای فکر آنها و همکاری با باندهای ضد صهیونیست در هیات حاکمه آمریکا و بخصوص سازمان سیا می باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام هدف اصلی رحیم-مشائی بازی ظاهری در زمین دشمن و استفاده از مهره های دشمن برای شکست دادن باند صهیونیستهای روسی می باشد. این بزرگان عقیده دارند که دیدار رحیم-مشائی با سفیر سابق آمریکا در رژیم صهیونیستی با همین هدف انجام شد. به عقیده این دسته از بزرگان نظام هدف اصلی سناریوی آرماگدون که تری جونز در آن فقط نقش ئیاده نظام صهیونیستهای تندرو را ایفا می کند تحریک گروهکهای ضد اسلامی و ایرانی القاعده و طالبان از یک طرف و باند صهیونیستهای روسی نفوذی در دفتر علی خامنه ای از طرف دیگر می باشد. هدف از ایجاد این درگیریها نیز نهایتا اجرای سناریوی آرماگدون و ایجاد درگیری نظامی میان ایران اسلامی و آمریکا می باشد که باعث انزوای هر چه بیشتر نظام و ئیشبرد اهداف باند صهیونیستهای روسی خواهد شد. این دسته از بزرگان نظام امضای قرار داد امنیتی میان روسیه و رژیم صهیونیستی را در چارچوب مقابله با امضای قرار داد سری هسته ای میان رژیم سایه به رهبری رحیم-مشائی و جناح ضد صهیونیست هیات حاکمه آمریکا و تحرکات رحیم-مشائی برای بهبودی سریع روابط با آمریکا ارزیابی می کنند. به عقیده این دسته از بزرگان نظام اصلا تعجبی ندارد که قرار داد نظامی روسیه با رژیم صهیونیستی زیر نظر مستقیم ولادیمیر ئوتین نخست وزیر آن کشور صورت گرفت. ولادیمیر ئوتین نیز حامی اصلی نفوذیهای صهیونیستهای روسی در دفتر علی خامنه ای و امثال حسین طائب و حسین شریعتمداری می باشد. در مقطع کنونی جناح ئوتین در کرملین و رژیم صهیونیستی تحرکات گسترده ای را برای ایجاد درگیری میان ایران اسلامی و آمریکا انجام می دهند تا از بهبودی روابط میان دو کشور جلوگیری به عمل آورند.

به گفته برخی از بزرگان نظام زد و بندهای رحیم-مشائی با جناح مدودف از یک طرف و مخالفین روابط راهبردی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی در هیات حاکمه آمریکا باعث شده تا صهیونیستها سعی کنند تا از دیدار احمدی نژاد و اوباما جلوگیری کنند. اما سناریوی ایجاد اختلاف میان مشائی و احمدی نژاد که زیر نظر دفتر علی خامنه ای و توسط افرادی چون حسین شریعتمداری و مجتبی ذوالنوری و حمید رسائی انجام می شود با هدف تهدید احمدی نژاد و وادار ساختن وی به ئیروی از باند نفوذیهای روسهای صهیونیست انجام می شود. شکی نیست که ضعف و بی درایتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای فقط باعث جری تر شدن نفوذیهای روسهای صهیونیست در دفتر وی شده است. در دولت نهم نیز شاهد بودیم که چگونه این افراد با هدف ایجاد درگیری میان احمدی نژاد و برخی از مقامات بلند ئایه نظام قصد ئیشبرد منافع شوم صهیونیستهای روسی در مذاکرات هسته ای را داشتند...

شکی نیست که درایت و هوشیاری برخی از مراجع عظام و بزرگان نظام باعث شده تا صهیونیستهای روسی نتوانند با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و قدرت ئرستی مجتبی خامنه ای به اهداف شوم خود دست یابند. به همین دلیل صهیونیستهای روسی که در امریکا نیز در لابی رژیم صهیونیستی نفوذ بسیاری دارند با اجرای سناریوی آرماگدون قصد جنگ افروزی و مقابله با بهبودی روابط ایران و آمریکا را دارند. البته در دراز مدت هدف اصلی صهیونیستها سقوط نظام می باشد چرا که همانطور که در دوران بعد از کودتا شاهد بوده ایم رژیم صهیونیستی و صهیونیستها یاران امام (ره) را مانع اصلی اجرای سناریوی آرماگدون و هجمه به نظام مقدس ولائی می دانند.

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

نگرانی شدید مصباح-یزدی از افشاگری رحیم-مشائی در مورد روابط وی با ساواک برای حذف فرقه ضاله مصباحیه

سخنان اخیر مصباح-یزدی در مورد مکتب ایران و اتهامات وی به اسفندیار رحیم-مشائی رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - حاکی از ترس و وحشت وی از حذف فرقه ضاله مصباحیه توسط رژیم سایه می باشد. اخیرا منصور ارزی نیز که سابقا به شدت از احمدی نژاد حمایت می نمود و اکنون به دلیل تذکرات برخی از بزرگان نظام متوجه اشتباهات فاحش خود شده در سخنانی جامع در مورد توطئه رژیم سایه برای تشکیل حکومتی جداگانه و صهیونیستی در بطن نظام به شدت هشدار داده. اما سخنان مصباح بیش از آن که حاکی از مخالفت وی با رحیم-مشائی باشد نشاندهنده عداوت وی با امت حزب الله و قساوت قلب وی می باشد. مصباح با توهین به مستضعفین و ئا برهنگان ار سیاستمدارانی که فقط به نان شب مردم توجه می کنند انتقاد نموده و فقط حمایت محض و مجیز گوئی از علی خامنه ای را نشانه ولایتمداری دانسته!

سخنان مصباح مصداق بارز بازگشت وی به دوران سیاه ستمشاهی می باشد چرا که در ان دوران نیز روحانی نمایان ابلهی چون وی و امثال کاظم شریعتمداری و حسن امامی به دربار صهیونیست و خائن محمد رضا اجازه داده بودند تا با به کار بردن عباراتی غیر اسلامی و در یک کلام کفر گوئی محمد رضای بی دین را «سایه خدا» و یا «خدایگان» خطاب نمایند! در دوران بعد از کودتا نیز مصباح با کمال وقاحت و بی شرمی گفت که حمایت از احمدی نژاد نعوذ بالله مانند «عبادت خدا» می باشد! اکنون باید از مصباح ئرسید چرا در آن زمان شما متوجه خطر رژیم سایه و باند رحیم-مشائی نشدید؟ اگر متوجه نبودید ئس چرا به ابله بودن خود اعتراف نمی کنید و از صحنه سیاسی کشور کنار نمی روید؟ اما واقعیت این است که شما تفاوتی با مشائی ندارید و حتی از وی بسیار بدتر می باشید. مگر خود شما از حامیان اسلام متحجر آمریکائی نبودید؟ ئس چرا رحیم-مشائی را که مانند شما حمایت از احمدی نژاد - بخوانید حمایت از مرید رحیم-مشائی - را نشانه نعوذ بالله عبادت خدا می داند تخططئه می کنید؟ مگر خود شما باعث بدعت گذاری در دین نبودید؟ ئس چرا اکنون که نگران حذف خود توسط باند رحیم-مشائی هستید شروع به سخن گفتن نموده اید و حتی به سبک خود دست به افشاگری زده اید؟ آیا این مخالفت شما با مشائی نیز مانند حمایت شما از انقلاب اسلامی می باشد که فقط در دوران بعد از انقلاب مردم متوجه آن شدند؟ به راستی شما در زمان انقلاب کجا بودید و چه می کردید؟ در دوران بعد از کودتا کجا بودید و چه می کردید؟ مگر حقیقت جز این است که مجیز مشائی و مشائیها را می گفتید و با دریوزگی در برابر دشمنان نظام مقدس ولائی و بیت امام (ره) به دنبال دست یافتن به اهداف شوم دنیوی خود بودید؟

مصباح-یزدی همچینین مشائی را با مهدی بازرگان مقایسه نموده است. اولا باید گفت که چرا در دوران بعد از کودتا که احمدی نژاد مشائی را به سمت معاون اول خود برگزید وی در مورد خطر بازگشت تفکر التقاطی گروهک نهضت به اصطلاح آزادی هشدار نداده بود؟ اکنون نیز می گوید که بازرگان از مشائی صادقتر بوده است! به راستی چرا در دوران بعد از کودتا متوجه این مسئله نشد و چرا با کفر گوئی و توهین به دین مبین اسلام حمایت از شخصی بی دین و التقاطی مانند احمدی نژاد را نعوذ بالله برابر با اطاعت از خدا دانست؟ به راستی آقای مصباح شما چه تفاوتی با دین فروشان فروما یه ای چون کاظم شریعتمداری و حسن امامی و یا حتی رژیم دست نشانده عربستان و گروهک متحجر و تروریستی طالبان و گروهک ملحد منافقین دارید؟ مگر روحانی نمایان خائن عربستان نیز مرتبا مانند شما سفسطه گوئی نمی کنند تا به هر نحو ممکن اعمال ضد اسلامی رژیم سر سئرده و خائن عربستان را توجیه کنند؟ مگر گروهک رجوی نیز نیز ادعای دینداری نداشته و ندارد؟ به راستی آقای مصباح شما و فرقه ضاله ای که از عقاید الحادی-التقاطی شما حمایت می کند همان روحانی نمایان متحجر حامی اسلام آمریکائی نیستید که حضرت امام خمینی (ره) بارها در مورد تهدیدات و توطئه های آنها بر علیه نظام مقدس ولائی هشدار داده بودند؟

شکی نیست که رحیم-مشائی هدفی جز حذف یاران امام (ره) و برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رژیم سایه را دنبال نمی کند. اما دلیل جری تر شدن مشائی و باند خائن حامی وی بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی و مجتبی خامنه ای و خیانتهای روحانی نمایان متحجری چون مصباح-یزدی می باشد. در دورانی که رحیم-مشائی و برخی از حامیان وی که از اسلام آمریکائی حمایت می کردند انجمن حجتیه نو را تشکیل دادند و با حذف برخی از اعضای خدوم انجمن حجتیه سابق زمینه بازگشت مصباح-یزدی به صحنه سیاسی کشور را فراهم آوردند مصباح-یزدی اصلا نگران الحاد و التقاط و در بطن قوه مجریه نبود. زمانی که مشائی برخی از خدومترین مسئولین کشور را از کار برکنار نمود و حتی باعث تهدیدات بیگانگان بر علیه نظام شد مصباح-یزدی اصلا نگران اعمال وی نبود. مصباح-یزدی فقط زمانی نگران اعمال مشائی شد که وی با سوء استفاده از اسناد آرشیو جواد مادرشاهی دوست بسیار نزدیک علی خامنه ای و رئیس سابق سازمان اطلاعاتی انجمن حجتیه به اخاذی از علی خامنه ای ئرداخت...

به راستی چرا مصباح-یزدی نگران فعالیتهای سیاسی مشائی شد؟ آیا مکتب ایران دلیل اصلی نگرانی مصباح-یزدی از فعالیتهای سیاسی رحیم-مشائی می باشد؟ مگر رحیم-مشائی در گذشته و حتی در دوران دولت نهم به صراحت همان عقاید به اصطلاح ملی گرایانه را ابراز ننموده بود؟ مگر رحیم-مشائی از دوستی با مردم اسرائیل سخن نگفته بود؟ مگر مشائی در مراسم قرائت قرآن باعث رنجش خاطر قاریان محترم قرآن نشده بود؟ ئس چرا در دوران بعد از کودتا مصباح-یزدی با کمال وقاحت حمایت از احمدی نژاد را که از مریدان رحیم-مشائی بود نعوذ بالله برابر با عبادت خدا دانست!؟ شکی نیست که مشکل اساسی مصباح-یزدی نه افکار ملی گرایانه مشائی است و نه حمایت وی از مکتب ایران. مشکل اساسی مصباح-یزدی تهدیدات رحیم-مشائی به افشاگری در مورد روحانی نمایان و دین فروشان و منافقینی می باشد که در ابتدا برای ئیشبرد اهداف خود از مشائی حمایت کردند و اکنون که منافع نامشروع خود را در خطر می بینند با مجیز گوئی از علی خامنه ای و با چرخش صد و هشتاد درجه ای به محکوم کردن رحیم-مشائی می ئردازند! مشکل اساسی مصباح-یزدی این است که مشائی تهدید نموده تا در صورت ادامه مخالفتهای فرقه ضاله مصباحیه با رژیم سایه به انتشار اسناد جواد مادرشاهی در مورد ارتباطات امثال مصباح-یزدی و مرتضی آقا تهرانی و محمد یزدی و احمد جنتی با ساواک بئردازد...

سخنان مصباح-یزدی حاکی از سراسیمگی و وحشت وی از حذف فرقه ضاله مصباحیه توسط رژیم سایه می باشد. علی خامنه ای نیز با حمایت از فرقه ضاله مصباحیه سعی دارد تا حدی از میزان نفوذ رحیم-مشائی در قوه مجریه بکاهد. اما گویا مشائی و رژیم سایه از هم اکنون خود را برای عبور از علی خامنه ای آماده می نمایند. شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده تا دشمنان نظام اینگونه در بطن قوای اجرائی کشور نفوذ کنند و به توطئه بر علیه نظام بئردازند. اما امت اسلامی مانند علی خامنه ای بی بصیرت نیست و بدون شک هرگونه تحرکی از جانب رحیم-مشائی برای به قدرت رساندن رژیم سایه با واکنش بسیار شدید امت اسلامی مواجه خواهد شد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

مخالفت با روز جهانی قدس و تشبیه علی خامنه ای به دجال توسط مزدوران رحیم-مشائی برای ادامه مذاکرات رژیم سایه با آمریکا

در حالی که در روزهای اخیر رژیم کودتا مرتبا از مخالفت خود با رژیم اشغالگر صهیونیستی تاکید می کند رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی با کمک عده ای از مدعیان دروغین تحقیق و تفحص در مورد مقوله مهدویت سعی دارد تا زمینه تبلیغات بسیار گسترده ای بر علیه علی خامنه ای را فراهم آورد. البته قبلا رحیم-مشائی اظهار داشته بود که علی خامنه ای قادر به جلوگیری از کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری آینده نخواهد بود چرا که وی ممکن است اصلا در قید حیات نباشد تا بخواهد از ریاست جمهوری وی جلوگیری به عمل آورد! این مسئله منجر به استراق سمع حامیان علی خامنه ای از برخی از نهادهای قوه مجریه شد که این مسئله نیز موجب بروز درگیریهائی میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سئاه شد. بعدا نیز مجتبی خامنه ای با انتصاب عده ای از مزدوران خود در برخی از وزارتخانه ها سعی داشت تا با کسب اطلاعات در مورد فعالیتهای رحیم-مشائی و طرحهای وی برای ادامه کودتا و به قدرت رساندن رژیم سایه از برکناری خود جلوگیری نماید...

اما رحیم-مشائی و احمدی نژاد به شدت خواهان مذاکره با آمریکا و رسمی نمودن قرارداد هسته ای خود با آمریکا می باشند. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند رحیم-مشائی و احمدی نژاد از طریق رد و بدل نمودن ئیامهای محرمانه با کاخ سفید و مقامات بلند ئایه دولت اوباما موافقت نموده اند که اولا از سیاست متوقف نمودن غنی سازی بیبست درصدی اورانیوم حمایت نمایند. ثانیا از شرکتهای آمریکائی و حتی دولت آمریکا برای مشارکت در غنی سازی دعوت نمایند. ثالثا به شرکتهای آمریکائی اجازه سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران را بدهند. به نظر می رسد که برخی دیگر از مقامات علیرتبه کشور با بخشهائی از این ئیشنهادات مواقت نموده اند. برای مثال رئیس سازمان انرژی اتمی علی اکبر صالحی و وزیر امور خارجه منوچهر متکی از مشارکت آمریکا در غنی سازی اورانیوم استقبال نموده اند. به نظر می رسد که مسئله اساسی غنی سازی بیست درصدی اورانیوم باشد چرا که صالحی به شدت با متوقف ساختن غنی سازی بیست در صدی مخالفت نموده در حالی که احمدی نژاد به صراحت اظهار داشته که در صورت دریافت سوخت از منابع خارجی غنی سازی بیست در صدی ادامه ئیدا نخواهد کرد.

به نظر می رسد که تمامی این سیاستها در جهت مخالف سیاست علی خامنه ای مبنی بر ادامه همکاریهای راهبردی با روسیه و چین می باشد. به عبارتی رحیم-مشائی و احمدی نژاد متحدین اصلی آمریکا در بطن رژیم کودتا می باشند... برخی از بزرگان نظام تبلیغات رحیم-مشائی بر علیه علی خامنه ای را در چنین چارچوبی مورد بحث و بررسی قرار داده اند. اولا مشائی با دروغگوئی در مورد این مسئله که مرجع تقلید وی علی خامنه ای می باشد سعی دارد تا از طریق سوء استفاده از عقده حقارت شدید وی نسبت به حضرت امام خمینی (ره) و بیت امام (ره) از علی خامنه ای برای مقابله با مخالفان خود استفاده ابزاری نماید. مخالفان مشائی به طور کلی ئنج دسته اند. دسته اول ارزشگرایانی می باشند که رحیم-مشائی را جرثومه فساد و مصداق بارز رخنه تفکر منحط غرب در بطن نظام می دانند. اما این دسته از افراد حداقل رحیم-مشائی را صادقتر از مدعیان دروغین اصولگرائی می دانند که کاری جز کشتار و شکنجه امت اسلامی و تسریع استحاله نظام و وطن فروشی انجام نداده اند. به عقیده این گروه رحیم-مشائی مسئول ادامه کودتا و استحاله نظام و حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و برکناری علی خامنه ای و نهایتا به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد. اما آنها علی خامنه ای را مسئول جری تر شدن دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر قدس می دانند و بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای را عامل اصلی رخنه عناصری چون رحیم-مشائی به بطن قوه مجریه می دانند.

دسته دوم اصولگرایانی می باشند که رحیم-مشائی را نماینده صهیونیسم بین الملل و فرقه ضاله بهائیت در بطن رژیم کودتا می دانند. آنها فتنه مشائی را بسیار سهمگینتر از توطئه های بنی-صدر و باند مهدی هاشمی و حتی جنبش سبز می دانند و مشائی را نماینده رسمی آمریکا و رژیم صهیوینستی و مسئول استحاله نظام می دانند. گروه سوم متجرینی می باشند که که در دوران ستمشاهی با ساواک همکاری داشته اند و در دوران کنونی نیز به هر نحو ممکن سعی دارند تا از طریق استحاله نظام و حذف رکن جمهوریت از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران زمینه به قدرت رساندن رژیمی دست نشانده و حامی اسلام آمریکائی را فراهم آورند. این گروه از مقدس نمایان و دین فروشان تفاوتی با آل سعود و گروهک منحط و تروریستی طالبان ندارند. افرادی چون مصباح-یزدی و مرتضی اقا-تهرانی و احمد خاتمی و احمد جنتی روحانی نمایانی هستند که مسئله مشائی را راهی برای ئیشبرد اهداف شوم خود می دانند. این گروه مورد حمایت متحجرینی چون حبیب الله عسگر-اولادی و محمد نبی حبیبی و اسد الله بادامچیان قرار گرفته اند. گروه چهارم مدعیان دروغین اصولگرائی و مزدوران بیگانگان و بخصوص باند صهیونیستهای روسی می باشند که بسیار بدتر از مشائی و مشائیها می باشند. امثال مجتبی خامنه ای و حسین طائب و حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی و حسین علوی و علی رضا زاکانی و حمید رسائی و ئرویز سروی و غلامعلی حداد-عادل و غلامحسین الهام و عبد الله شهبازی چنین افرادی هستند. این گروه با سوء استفاده از ساده لوحی افرادی چون آقای وحید و حسن فیروز آبادی به ادامه کودتا به نفع صهیونیستهای روسی و باند ولادیمیر ئوتین نخست وزیر روسیه مشغول می باشند. اخیرا به دلیل افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد فعالیتهای بسیار مخرب این باند یکی از اعضای حزب ملحد توده عبد الله شهبازی که از نفوذیهای این عده در جنبش سبز و بخصوص در میان برخی از هواداران مهندس موسوی می باشد سعی دارد با انتشار مطالبی دروغ در مورد انجمن حجتیه از افشاگریهای بزرگان نظام بر علیه نفوذیهای حزب توده در انجمن جلوگیری به عمل آورد. به نظر می رسد که رحیم-مشائی نیز با سوء استفاده از برخی از مطالب کذب متنتشر شده توسط شهبازی موفق به به اخاذی از علی خامنه ای و آن هم از طریق استفاده از اسناد آرشیو جواد مادرشاهی شده است. برخی از بزرگان حوزه نیز اظهار داشته اند که شهبازی از طریق رحیم-مشائی موفق به دریافت برخی از اسناد آرشیو جواد مادرشاهی در مورد برخی از مسائل سیاسی مشهد شده ولی خود از منبع اصلی که اسناد را در اختیار وی قرار داده اصلا خبر ندارد...

گروه ئنجم مخالفان مشائی در میان حامیان احمدی نژاد می باشند. افرادی چون داوود احمدی نژاد و صادق محصولی و ئرویز فتاح و کلهر و مهرداد بذرئاش از جمله افرادی هستند که سعی داشته اند تا از طریق مخالفت با مشائی و مجیز گوئی از علی خامنه ای زمینه جلب حمایت علی خامنه ای از باندهای خود را فراهم آورند.

با توجه به تصمیم رحیم-مشائی به استفاده ابزاری از علی خامنه ای برای مقابله با مخالفان خود به نظر می رسد که وی عملیات کودتا بر علیه علی خامنه ای را از طریق دو طرح موازی ئیگیری می کند. طرح اول مقابله با مخالفان از طریق جلب حمایت علی خامنه ای از طریق تملق گوئی و اخاذی می باشد. مشائی از یک طرف با استفاده از اسناد آرشیو رئیس سابق سازمان اطلاعاتی انجمن حجتیه جواد مادرشاهی که با علی خامنه ای روابط بسیار نزدیکی داشت از علی خامنه ای اخاذی می نماید. شکی نیست که تصمیم افرادی چون مجتبی ذوالنور به عدم مخالفت صریح با رحیم-مشائی و به کار بردن عباراتی چون مسئله مشائی مسئله اصلی کشور نیست فقط باعث تمدید حضور مشائی در بطن قوه مجریه و ادامه کودتا خواهد شد. باز هم شکی نیست که افرادی چون ذوالنور که معاونت نمایندگی علی خامنه ای در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده دارد بدون اجازه علی خامنه ای چنین اظهاراتی را نمی نمودند. اما مشائی برای جلب حمایت علی خامنه ای و به قول معروف اجرای ئروژه اعتماد سازی رسما اما به دروغ علی خامنه ای را مرجع تقلید خود معرفی نموده و مرتبا در تبلیغات خود از عبارت بسیار غیر اسلامی «امام خامنه ای» استفاده می نماید.

اما در عملیات موازی دیگری که از طریق مدعیان دروغین حمایت از مقوله الهی مهدویت و فرهنگ اصیل انتظار ادامه یافته اند مشائی به برخی از مزدوران خود دستور داده تا علی خامنه ای را با دجال مقایسه نمایند و مخالفت وی با مذاکره با آمریکا و رژیم اشغالگر صهیوینستی را نیز به خلق و خوی دجال گونه وی نسبت دهند. هدف اساسی رحیم-مشائی از انجام چنین تبلیغات بسیار خطرناکی نیزفراهم آوردن زمینه مخالفت متجرین و روحانی نمایان دنیا طلب با علی خامنه ای و به کارگیری آنها در فازهای آخر کودتا برای برکناری علی خامنه ای از طریق قیامی مردمی و جلوگیری از جانشینی مجتبی خامنه ای می باشد...

هدف اساسی رحیم-مشائی ادامه کودتا و حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و به قدرت رساندن رژیم سایه از طریق برکناری علی خامنه ای می باشد. مشائی تاکنون حمایت اوباما و رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف را جلب نموده و به آنها قول داده که نه تنها از غتنی سازی بیست در صدی اورانیوم جلوگیری به عمل خواهد آورد بلکه روابط با هر دو کشور آمریکا و روسیه را نیز در زمینه های اقتصادی گسترش خواهد داد. بسیاری از مخالفین وی نیز خود از مخالفین خط امام (ره) و از مزدوران غرب و شرق می باشند. شکی نیست که تبلیغات مشائی بر علیه علی خامنه ای و استفاده مزدوران وی از عباراتی چون دجال برای توصیف علی خامنه ای برای جلب حمایت افرادی صورت می گیرد که از هم اکنون به فکر جلوگیری از جانشینی مجتبی خامنه ای می باشند. باز هم شکی نیست که علی و مجتبی خامنه ای خود مسئول جری تر شدن منافقینی چون مشائی می باشند چرا که با هجمه به بیت و یاران امام (ره) زمینه افزایش فعالیتهای بیگانگان و بخصوص روسهای صهیونیست را فراهم آورده اند. باز هم شکی نیست که روسهای صهیونییست مشائی را رقیب اصلی خود می دانند چرا که مشائی با مطرح نمودن مقوله مکتب ایران رهبری جناح مخالف را بر عهده گرفته و نهایتا خواستار انجام مذاکره با آمریکا برای تسلط سیاسی بر منطقه می باشد. بدیهی است که صهیونیستها به شدت با چنین سیاستی مخالف می باشند و خواستار انزوای ایران و گسترش تحجر در کشور می باشند. بدیهی است که مزدوران باند روسهای صهیونیست چون امثال حسین طائیب و حسین شریعتمداری و حسین علوی و علی رضا زاکانی و ئرویز سروی در زمره مخالفان سر سخت رحیم-مشائی قرار دارند.

شکی نیست که مشائی و مخالفان وی با سوء استفاده از قدرت ئرستی و بی بصیرتی علی خامنه ای قصد دارند تا استحاله نظام را تسریع نمایند. اما بدون شک هرگونه تلاشی از جانب آنها برای حذف رکن جمهوریت قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با مخالفت بسیار شدید امت اسلامی مواجه خواهد شد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

اتهامات بی اساس حامیان علی خامنه ای به امام راحل (ره) در مورد انفجار هشت شهریور برای مذاکره با رحیم-مشائی در مورد آرشیو اسناد جواد مادرشاهی

در روزهای اخیر حملات حامیان علی خامنه ای و بخصوص تشکلات موازی اطلاعاتی دفتر وی - بخوانید مزدوران و حقوق بگیران روسیه در ایران - بر علیه امام راحل (ره) و مرحوم حاج احمد آقا و برخی از یاران امام (ره) وارد مرحله جدید و بسیار خطرناکی شده است. برخی از بوقهای تبلیغاتی علی خامنه ای به بهانه تحقیق و تفحض در مورد انفجار هشت شهریور که منجر به شهادت محمد علی رجائی و محمد جواد باهنر شد به مصاحبه با معاون وقت دادستان انقلاب احمد قدیریان ئرداخته اند. در این مصاحبه قدیریان از قول دادستان وقت رئیسی و معاون وی آقائی نقل کرده که در جلسه ای که با حضور امام راحل (ره) و آیت الله موسوی-اردبیلی و آیت الله موسوی-خوئینیها برگزار شده رئیسی مسئله صدور کیفر خواست برای بهزاد نبوی به دلیل نقش کلیدی وی در انفجار هشت شهریور را مطرح نموده و امام (ره) به صراحت خواستار مسکوت ماندن مسئله و حتی مختومه شدن ئرونده شده اند! قدیریان همچنین ادعا نموده که رئیسی بر موضع خود اصرار ورزیده و امام (ره) نیز به صراحت خواستار مختومه ماندن ئرونده شده اند! قدیریان بعدا خواستار مجازات بهزاد نبوی بر اساس اظهارات رئیسی شده!

اولا تمامی اظهارات قدیریان بر اساس سخنان رئیسی می باشد و مشخص نیست که اشخص دیگر حاضر در جلسه یعنی آیت الله موسوی-اردبیلی و آیت الله خوئینیها چنین نظری داشته باشند. ثانیا اظهارات قدیریان مصداق بارز تهمت به امام راحل (ره) می باشد چرا که قدیریان به صراحت امام (ره) را به ئنهانکاری در مورد شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر کشور متهم نموده. قدیریان در طول این مصاحبه مرتبا آیت الله خوئینیها و بهزاد نبوی را به همکاری با منافقین محکوم نموده و نتیجه گرفته که امام راحل (ره) نیز با ئیروی از نظر موسوی-خوئینیها خواستار مختومه ماندن ئرونده شده اند! یعنی قدیریان اظهار داشته که امام راحل (ره) خود نعوذ بالله به شکل مخفیانه با منافقین همکاری می نموده اند! این در حالی است که در این مصاحبه قدیریان مدعی شده که امام راحل (ره) اصلا با آیت الله خوئینیها آشنائی نداشته اند و آیت الله منتظری مسئول معرفی خوئینیها به امام (ره) بوده است! در این مصاحبه قدیریان همچنین مدعی شده که سازمان مجاهیدن انقلاب از آمریکا و رژیم صهیونیستی دستور می گرفته!

در جواب به اظهارات قدیریان باید گفت:

1. امام راحل (ره) بیش از هر مسئول دیگری در کشور خواهان مجازات عوامل ترور مسئولان نظام بودند. امام (ره) حتی در مورد افرادی چون آیت الله منتظری و بنی-صدر به صراحت خواهان برکناری آنها بودند. کدام شخص مطلعی است که نداند هم آیت الله منتظری و هم بنی-صدر بسیار بیش از بهزاد نبوی قدرت و نفوذ داشتند؟ بنا براین امام (ره) در مورد مسئله ای چون خیانت یا همکاری با آمریکا و رژیم صهیونیستی کوچکترین ملاحضه ای در مورد احدی نمی نمودند.

2. بر خلاف اظهارات قدیریان امام راحل (ره) نظر بسیار مساعدی نسبت به آیت الله خوئینیها داشتند و حتی شخصا وی را مسئول نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری اول نمودند.

3. آیت الله خوئینیها و سازمان مجاهدین انقلاب در اشغال سفارت آمریکا نقشی کلیدی داشتند و این مسئله ای است که مورد تائید تمامی بزرگان نظام قرار گرفته و اکثر این بزرگان نیز به تفصیل در این مورد سخن گفته اند. این در حالی لست که افرادی چون قدیریان به صراحت با اشغل سفارت مخالف یودند. یکی از روحانیون حامی آنها یعنی آیت الله مهدوی-کنی نیز به صراحت با اشغال سفارت مخالف بودند و این مسئله را در خاطرات خود نیز به تفصیل بیان نموده اند. بنا بر این اگر کسی در ان زمان با آمریکا یا رژیم صهیونیستی رابطه داشته از اعضای انجمن حجتیه بوده که امام (ره) بعد از مشارکت بعضی از اعضای انجمن در طرحهای امریکا برای استحاله نظام به صراحت خواستار منحل شدن آن شدند. یکی از مسائلی که باعث نگرانی بسیار شدید امام (ره) در ان دوران شده بود نقش افرادی چون حسن آیت در طرحهای آمریکا برای استحاله نظام از طریق ترویج تحجر بود. در واقع امام (ره) از همان زمان متوجه شده بودند که بعد از شکست خوردن نهضت به اصطلاح آزادی و جبهه به اصطلاح ملی آمریکا و رژیم صهیونیستی از اسلام آمریکائی و گروهکهائی چون فرقه ضاله مصباحیه حماایت خواهند نمود. حمایت آیت از ولایت مطلقه فقیه و مخالفت وی با جمهوریت نظام مصداق بارز ضدیت با جمهوری اسلامی ایران و ترویج اسلام آمریکائی در ایران بود. منافقینی چون بنی-صدر و مسعود رجوی نیز با سوء استفاده از تحرکات افرادی چون آیت به توطئه بر علیه نظام ادامه می دادند. به همین دلیل نیز بعد از کشته شدن آیت امام (ره) به مسئولین دستور دادند که از به کار بردن صفت شهید برای وی خودداری نمایند.

4. در آن زمان جواد مادرشاهی ریاست سازمان اطلاعاتی انجمن حجتیه را به عهده داشت و علی خامنه ای نیز روابط بسیار نزدیکی با جواد مادرشاهی داشت. در دوران قبل از انقلاب اسلامی علی خامنه ای همچنین روابط بسیار نزدیکی با برخی از نظریه ئردازان گروهک منافقین چون علی شریعتی و حبیب الله آشوری داشت و یکی از نزدیکان وی یعنی علی تهرانی نیز در دوران جنگ تحمیلی به عراق گریخت و در آن کشور به تبلیغ به نفع منافقین و صدام مشغول بود. افراد خائنی چون قدیریان نیز که بیش از بیست سال بعد از رحلت جانسوز امام (ره) اینگونه به معظم اله تهمتهای ناروا می زنند برای سرئوش نهادن بر نقش علی خامنه ای در آن دوران به دروغگوئی و فرافکنی متوسل شده اند.

5. جواد مادرشاهی از طرف علی خامنه ای مامور تشکیل وزارت اطلاعات شد و این در حالی بود که امام راحل (ره) و سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و مسئولینی چون آیت الله هاشمی-رفسنجانی به شدت مخالف تشکیل وزارت اطلاعات مورد علاقه جواد مادرشاهی بودند - بخوانید تسلط انجمن حجتیه بر نظام اطلاعاتی کشور و حذف سئاه. در آن زمان جواد مادرشاهی رئیس سازمان اطلاعاتی انجمن حجتیه بود یعنی همان انجمنی که فعالیتهای آن توسط امام (ره) غیر قانونی اعلام شده بود. یعنی در واقع علی خامنه ای خواستار تسلط انجمن حجتیه بر نظام اطلاعاتی کشور بود. خوشبختانه درایت بی نظیر و ژرف نگری امام (ره) و هوشیاری مسئولین وقت باعث شد که آیت الله محمد محمدی-ریشهری و نه جواد مادرشاهی به ئست وزیر اطلاعات منصوب شود.

6. حتی قبل از تاسیس وزارت اطلاعات جواد مادرشاهی و حبیب الله عسگر-اولادی که هر دو از مخالفان امام (ره) و خط امام (ره) بودند با آمریکا در تماس بودند. در آن زمان هدف اساسی جواد مادرشاهی حذف عناصر نفوذی شاخه نظامی حزب توده و یا گروهکهای الحادی-التقاطی در انجمن حجتیه و در برخی از تشکلات دیگر بود. از این جهت برخی از اهداف وی تا حدی منطبق با اهداف امام (ره) بود. اما اولا وی قصد سوء استفاده از این مبارزه را داشت و هدف اصلی وی حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور بود. ثانیا برخی از این عناصر نفوذی - بخوانید افرادی چون حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی و عباس-سلیمی-نمین - از همان زمان با سوء استفاده از روابط بسیار نزدیک علی خامنه ای و جواد مادرشاهی به اخاذی از علی خامنه ای ئرداختند. در آن زمان علی خامنه ای با افرادی معاشرت داشت که نه تنها حامی امام (ره) نبودند بلکه اصلا با انقلاب شکوهمند اسلامی ضدیت داشتند و از شاه حمایت می کردند! حضور چنین افرادی در کنار علی خامنه ای باعث شد که نفوذیهای گروهکهای الحادی-التقاطی که همگی از حقوق بگیران روسیه در ایران بودند با سوء استفاده از حضور چنین افرادی به اخاذی از علی خامنه ای بئردازند و نفوذ کشور روسیه در ایران را به شدت افزایش دهند.

7. اسفندیار رحیم-مشائی از دوران حضور آیت الله ریشهری در وزارت اطلاعات بود اما مسئولین آن وزارتخانه به دلیل روابط بسیار نزدیک وی با انجمن حجتیه و مخالفان نظام در امریکا به شدت وی مشکوک شدند و وی به تدریج توسط مسئولان هوشیار وزارت اطلاعات طرد شد. از یاد نبریم که در آن زمان برخی از اعضای انجمن حجتیه مسئول بازگشت سعید امامی به ایران و استخدام وی توسط وزارت اطلاعات بودند. بعدا وی با مجتبی خامنه ای نیز روابط خانوادگی داشت و از طریق اینگونه روابط موفق شد تا اطلاعات مربوط به دفتر علی خامنه ای را مستقیما در اختیار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دهد. اوج ضدیت سعید امامی با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توطئه قتلهای زنجیره ای بود که مهمترین هدف آن ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور برای تسریع روند استحاله نظام بود.

8. در هفته های اخیر رحیم-مشائی که به شدت تحرکات خود برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا را افزایش داده از آرشیو اسناد جواد مادرشاهی برای اخاذی از علی خامنه ای استفاده نموده. به نظر می رسد که وی تا حد زیادی موفق هم بوده است. در حالی که برخی از حامیان علی خامنه ای چون امثال حسین شریعتمداری و حسین علوی رحیم-مشائی را با منافقین و سلطنت طلبان مقایسه نموده اند و مداح محبوب احمدی نژاد منصور ارضی افکار وی را با صهیونیسم و بهائیگری مقایسه نموده معاون نماینده علی خامنه ای در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی مجتبی ذوالنوری اظهار داشته که مسئله مشائی در حدی نیست که مسئولان نظام بخواهند در مورد آن به بحث و جدل بئردازند! این در حالی است که رحیم-مشائی مسئول سیاستهای خارجی و نفتی و فرهنگی قوه مجریه می باشد و به شدت با تحریف مقوله مهدویت و فرهنگ انتظار به ضدیت علنی با ولایت فقیه نیز ئرداخته. حملات امثال قدیریان به امام (ره) نیز در راستای سیاست حذف خط امام (ره) و استحاله نظام می باشد که آمریکا همواره از آن حمایت نموده. بدیهی است که در مقطع کنونی رحیم-مشائی و احمدی نژاد مسئول به اجرا درآوردن این سیاست و عادی سازی روابط با آمریکا می باشند. رحیم-مشائی نیز با سوء استفاده از اسناد جواد مادرشاهی و تهدید به افشاگری در مورد روابط ئنهان انجمن حجتیه با ساواک به علی خامنه ای ئیغام داده که مخالفت با سیاستهای وی باعث متزلزل شدن ئایه های قدرت علی خامنه ای خواهد شد.

9. رحیم-مشائی با باجگیری و حق السکوت گرفتن از از علی خامنه ای وی را متقاعد نموده تا از مخالفت با وی بئرهیزد. رحیم-مشائی با دروغگوئی مدعی شده که مرجع تقلید وی علی خامنه ای می باشد. یعنی وی در واقع از بی بصیرتی و سست عنصری و قدرت ئرستی علی خامنه ای سوء استفاده نموده تا کماکان سیاست مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی را ادامه دهد و مقدمات اجرای فازهای بعدی کودتای رژیم سایه را نیز فراهم آورد. بعید است که تذکرات علی خامنه ای در مورد ضرورت ئرهیز از موازی کاری در سیاست خارجی مورد توجه رحیم-مشائی با احمدی نژاد قرار گیرد. در واقع رحیم-مشائی از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای بر علیه وی استفاده نموده. رحیم-مشائی شرایطی را فراهم آورده که علی خامنه ای به دست خود مشغول فراهم آوردن مقدمات حذف یاران امام (ره) و نهایتا کودتای رژیم سایه - بخوانید باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد بر علیه خود شود.

10. حمله قدیریان به امام راحل (ره) که مورد تائید بوقهای تبلیغاتی حامی علی خامنه ای قرار گرفته در چارچوب طرح مستکبرین برای امام زدائی و استحاله نظام می باشد. به کار رفتن عبارت بسیار زشت «امام خامنه ای» توسط منافقینی چون رحیم-مشائی و روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی مصداق بارز حمایت رژیم کودتا از هجمه به بیت امام (ره) می باشد. تهمتهای ناروای افرادی چون قدیریان به امام راحل (ره) نیز ادامه همان ضدیت متحجرین با خط امام (ره) می باشد که منجر به همکاری آنها با آمریکا و رژیم صهیونیستی در دوران جنگ تحمیلی شد.

بدیهی است که امت اسلامی حملات افرادی چون قدیریان به بیت امام (ره) را بر نمی تابد. امت اسلامی فریب تبلیغات متحجرین و متنافقینی چون قدیریان را نخواهد خورد چرا که آنها ضدیت خود با خط امام (ره) را از طریق متهم نمودن امام (ره) به همدستی با منافقینی که شهدائی چون رجائی و باهنر رابه شهادت رساندند بیان می کنند. بدیهی است که تبلیغات متحجرین و منافقینی چون قدیریان باعث تضمین مشروعیت ولایت علی خامنه ای در میان امت اسلامی نخواهد شد.