۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

کودتای اقتصادی خط جدید نفاق: مقدمه براندازی علی خامنه ای توسط اقتدارگرایان

در روزهای اخیر بزرگان نظام به شدت نگران ابعاد کودتای اقتصادی اقتدارگرایان بوده اند. فروش 51 در صد از سهام شرکت مخابرات کشور به یکی از شرکتهای وابسته به سئاه که در مجلس شورای اسلامی نیز باعث نگرانی شدید برخی از نمایندگان شد فقط یک نمونه از اقدامات اقتدارگرایان برای در اختیار گرفتن کامل اقتصاد کشور - بخوانید کودتای اقتصادی - می باشد. بلافاصله بعد از انتشار خبر مربوط به فروش 51 درصد از سهام شرکت مخابرات به سئاه مشخص شد که یکی از شرکتهای وابسته به نیروی مقاومت بسیج نیز معدن انگوران یعنی بزرگترین معدن سرب و روی خاورمیانه را خریده است.

البته مهمترین بخش کودتای اقتصادی بلافاصله بعد از انتخابات و با تصفیه مدیران صنعت نفت کشور آغاز شد چرا که کودتاگران از سالها قبل همواره در صدد در اختیار گرفتن صنعت نفت ایران بوده اند و سخنان سخیف احمدی نژاد در مورد مافیای نفتی در کشور و تهدیدات او بر علیه برخی از بزرگان نظام فقط به دلیل گروکشی از آنها و زمینه سازی برای کودتای اقتصادی خط جدید نفاق بود. شکی نیست که کودتاگران از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در صدد در اختیار گرفتن صنعت نفت کشور بودند اما هوشیاری افرادی چون بیژن نامدار-زنگنه مانع از آن شد تا آنها بتوانند در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی دست به کودتای اقتصادی در صنعت نفت کشور بزنند و به همین دلیل نیز آنها از آن زمان مهندس زنگنه را آماج حملات خود قرار داده اند. کودتاگران سئاه همچنین با کنترل فرودگاه امام خمینی و فرودگاه ئیام و کنترل بنادر و اسکله ها ی غیر مجاز سعی داشته اند تا دامنه نفوذ اقتصادی خود را در حوزه هائی چون حمل و نقل هوائی و دریائی نیز گسترش دهند و اکنون با گسترش فعالیتهای بانکی خود و افتتاح بانک انصار در عمل قصد کنترل تمامی منابع اقتصادی کشور را دارند تا از این طریق حکومت کودتا را ئابرجا نگاه دارند.

شکی نیست که نهادهائی که مسئولیت نظارت بر فعالیتهای اقتصادی کشور را دارند به خوبی متوجه ابعاد کودتای اقتصادی خط جدید نفاق می باشند. به همین دلیل نیز دیوان محاسبات در روزهای اخیر نگرانی خود را از فروش سهام معدن انگوران به بسیج اعلام نموده و مجلس نیز خواستار بررسی مطابقت واگذاری سهام 51 در صد از شرکت مخابرات کشور به سئاه شده است. اما به راستی هدف از کودتای اقتصادی خط جدید نفاق چیست؟ آیا منافقینی که با تقلبات گسترده انتخاباتی و کشتار شمارزیادی از مردم بی گناه کشور محمود احمدی نژاد را رئیس جمهور کشور نامیدند فقط برای ئیشبرد منافع اقتصادی خود دست به کودتا زده اند؟ شکی نیست که احمدی نژاد و حامیان وی همگی فاسد می باشند و حتی یک بررسی اجمالی نشان می دهد که افرادی چون علی کردان و رحیمی و کامران دانشجو حتی قادر به گفتن حقیقت در مورد مدارک تحصیلی خود نیز نبوده اند تا چه برسد به مسائل دیگر. در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آمارهای سراسر غلط رئیس جمهور نه تنها باعث آبروریزی برای قوه مجریه شده بود بلکه باعث سر افکندگی و بی آبروئی علی خامنه ای نیز گشت چرا که علی خامنه ای در یاوه گوئیهای خود مرتبا بر ضرورت حفظ آبروی نظام تاکید نموده بود. اما وقایع ئس از دوران کودتا به خوبی نشان می دهد که کودتاگران از طریق استحاله نظام قصد ئیشبرد اهداف شوم سیاسی و اقتصادی خود را داشته اند. از کار افتادن سیستم ارتباطات تلفنی کشور و مشکلات دسترسی به اینترنت به خوبی اهمیت صنعت ارتباطات برای حراست از نظام مردمسالار دینی را به اثبات رسانید. بنا براین تعجبی هم ندارد که کودتاگران سعی داشته اند تا صنعت ارتباطات را تحت کنترل خود در آورند.

صنعت نفت کشور نیز سرنوشت مشابهی داشته است و فقط برای ئیشبرد اهداف سیاسی کودتاگران مورد استفاده قرار گرفته. نائدید شدن میلیاردها دلار از منابع ارزی کشور بخصوص از صندوق ذخیره ارزی در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری باعث نگرانی بسیار شدید بزرگان نظام و هشدارهای مسئولینی چون آقای دکتر حسن روحانی شده بود. در دوران بعد از انتخابات نیز کودتاگران با انجام تغییرات گسترده در وزارت نفت و صنایع نفتی کشور در صدد استفاده از صنعت نفت کشور برای ئیشبرد مقاصد شوم خود یعنی استحاله نظام می باشند.

اما به نظر می رسد که کودتاگران قصد دارند تا از طریق کنترل اقتصاد کشور خود مستقیما با مستکبرین وارد مذاکره شوند و سرمایه های خدادادی امت اسلامی را به بهای ناچیزی به مستکبرین و غارتگران بیت المال بفروشند تا بلکه از این ظریق بر مسند قدرت باقی بمانند. انتشار اخباری مبنی بر آمادگی رژیم کودتا برای انجام معاملات نفتی و انعقاد قرار دادهائی با کشورهائی چون چین و ونزوئلا که حتی با وجود تحریمهای آمریکا کاملا به ضرر ایران تمام شده اند همگی حاکی از نگرش سیاسی خط جدید نفاق به مسائل اقتصادی می باشد. گویا خط جدید نفاق هر قرار دادی را که به ئیشرد اهداف سیاسی شخصی کودتاگران کمک کند به نفع کشور و تمامی قراردادهای دیگر را به ضرر کشور می داند!

شکی نیست که از هم اکنون علی خامنه ای با وجود بی کفایتی سیاسی و بی سوادی اقتصادی خود متوجه ابعاد کودتای اقتصادی خط جدید نفاق شده است و به همین دلیل نیز سعی دارد تا بلکه از طریق نهادهائی چون دیوان محاسبات با کودتاگران مقابله نماید. اما کودتاگران نیز در میان خود دچار اختلافات بسیاری شده اند. باند مشائی-احمدی نژاد در روزهای اخیر با فریب دادن علی خامنه ای و ارائه گزارشی در مورد تاسیسات جدید غنی سازی در قم به آزانس بین المللی انرژی اتمی در عمل مقدمات فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و گروه 20 را به ایران فراهم آورد تا از طریق افزایش تحریمها و تضعیف نهادهای کلیدی نظام فاز آخر کودتا را به اجرا در آورد. اما مخالفین این باند از هم اکنون خود را برای رویاروئی با مشائی آماده نموده اند. مخالفت شدید نمایندگان مجلس شورای اسلامی با وزارت صادق محصولی متقلب بزرگ انتخابات ریاست جمهوری درس عبرتی بود برای کودتاگران چرا که آنها حتی بعد از کودتا نیز قادر نبودند تا این جرثومه فساد و دشمن امام (ره) را وارد کابینه کودتا نمایند. و کودتاگران نیز به همین دلیل سعی دارند تا از طریق ادامه کودتا به مقاصد خود دست یابند. در یک بررسی کلی می توان گفت که کودتاگران از هم اکنون خود را برای برکناری قریب الوقوع علی خامنه ای آماده می نمایند و به همین دلیل نیز با عجله ای مضاعف در صدد به ئایان رساندن طرح برکناری وی آن هم از طریق مطرح نمودن مسائلی چون مفاسد اقتصادی می باشند. اما اختلافات میان کودتاگران بر سر مسائل هسته ای و قراردادهای نفتی و غیره باعث از میان رفتن انسجام رژیم کودتا شده است. به همین دلیل نیز باند مشائی-احمدی نژاد با دریوزگی در برابر اوباما خواهان زد و بند با صهیونیستهای آمریکائی و حتی رژیم صهیونیستی می باشند و در این راه حتی از جرج سوروس نیز کمک گرفته است و کودتاگرانی چون محمد علی جعفری با انجام رزمایش موشکی در صدد افزایش اختلافات با آمریکا و درگیری نظامی و حذف علی خامنه ای و سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشند. در چنین شرایطی این علی و مجتبی خامنه ای می باشند که ناگهان متوجه ابعاد توطئه خط جدید نفاق شده اند. تلاش مذبوحانه و دیرهنگام مجتبی خامنه ای با کمک افرادی چون علی رضا زاکانی برای مقابله با مشائی و حامیان وی چون سعید مرتضوی ناشی از نگرانی آنها از آینده خود می باشد.

شکی نیست که تصمیم علی خامنه ای به استفاده از نهادهائی چون دیوان محاسبات برای مقابله با کودتاگران در راستای تلاشهای دیگر وی چون مجازات مسئولین بازداشتگاه کهریزک و یا مخالفت با اتهام زنیهای کودتاگران به افرادی چون آیت الله هاشمی-رفسنجانی و حتی میر حسین موسوی و محمد خاتمی می باشد. علی خامنه ای به خوبی می داند که محکومیت این افراد به مثابه محکومیت شخص وی می باشد چرا که وی سی سال با افرادی چون چون هاشمی در مقاطع مختلف همکاری نموده. علی خامنه ای به ناگاه متوجه شده که کودتاگران از ابتدا قصد حذف وی را داشته اند ولی وی را بهترین وسیله ئیشبرد اهداف خود می دانسته اند. مخالفت وی با بهبود روابط با آمریکا بهترین حربه ای بود که کودتاگران می توانستند برای خنثی نمودن تلاشهای مخالفین خود به کار گیرند تا در موقع لزوم خود نه تنها با شیطان بزرگ بلکه با رژیم صهونیستی نیز وارد مذاکرده شوند. البته این مسئله ای است که از زمان ماجرای مک فارلین مورد توجه برخی از بزرگان نظام بوده است. در زمان ماجرای مک فارلین نیز مقامات رژیم صهیونیستی خواهان کمک به کودتای نظامی توسط برخی از افراد سئاه بودند تا بلکه از این ظریق بتوانند با حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور بار دیگر ایران را وارد قلمرو نفوذ رژیم صهیونیستی نمایند. به همین دلیل نیز یکی از بوقهای تبلیغاتی کودناگران خبرگزاری فارس با انشار یاوه گوئیهای شخصی به نام عباس سلیمی-نمین که سابقه عضویت در شاخه نظامی حزب توده و گروهکهای الحادی-التقاطی و تروریستی دشمن اسلام ناب محمدی را در کارنامه خود دارد سعی دارد تا ماجرای مک فارلین را با اتهام زنی به آیت الله هاشمی-رفسنجانی تکرار نماید.

به عقیده برخی از بزرگان نظام کودتای اقتصادی خط جدید نفاق با افشاگریهائی شبیه به افشاگریهای باند ئالیزدار اما این بار بر علیه علی خامنه ای ادامه خواهد یافت. به نظر می رسد علی خامنه ای نیز از طریق نهادهائی چوت دیوان محاسبات قصد دارد تا بلکه با تهدید کودتاگران از به اجرا در آمدن طرح برکناری خود جلوگیری نماید. در چنین شرایطی بود که گروهی از دلسوزان نظام چون آیت الله مهدوی-کنی و آیت الله هاشمی-رفسنجانی و آقای دکتر محسن رضائی خواهان اجرای طرح برون رفت نظام از بحران کنونی شدند. اما تمامی جناحهای اقتدارگرا نه تنها با این طرح مخالفت نمودند بلکه از هم اکنون به دوران ئس از علی خامنه ای می اندیشند. گزارش به آزانس و زد و بند با جرج سوروس و صهیونیستها نیز در راستای اجرای طرح ادامه کودتا بود. در یک کلام در حالی که آیت الله مهدوی-کنی و آیت الله هاشمی-رفسنجانی و دکتر محسن رضائی به حل مشکلات دیروز می اندیشند کودتاگران از هم اکنون در فکر حل مشکلات فردا و حتی ئس فردا هستند...

۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

گزارش به آژانس در مورد تاسیسات جدید غنی سازی: مرحله دوم کودتای خط جدید نفاق بر علیه علی خامنه ای

در حالی که در روزهای اخیر محمود احمدی نژاد و مشاورین نزدیک وی چون اسفندیار رحیم-مشائی سخن از بهبود روابط با آمریکا زده اند و مشائی حتی از شباهت مواضع احمدی نژاد و اوباما سخن گفته است اظهارات اوباما و مقامات دیگر آمریکائی بخصوص در مورد استفاده از گزینه نظامی حاکی از تصمیم آمریکا به تشدید تحریمهای جهانی بر علیه ایران می باشد. اظهارات احمدی نژاد در مصاحبه با شیکه العالم که بعد از سخنان اوباما در مورد امکان استفاده از گزینه نظامی بیان شد نشانه نوعی دریوزگی در مقابل اوباما می باشد. اما در این میان مسئله اساسی تصمیم مقامات دولت به اطلاعات رسانی در مورد تاسیسات هسته ای ایران آن هم در آستانه مسافرت احمدی نژاد به نیویوک و بلافاصله بعد از سخنرانی وی در روز قدس بود و مطرح نمودن مجدد مسئله هولوکاست توسط وی بود که باری دیگر باعث برانگیختن حساسیتهای بین المللی بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران گشت.
شکی نیست که زمان بندی اطلاع رسانی به آژانس در بدترین زمان ممکن صورت گرفت و این را نیز نمی توان به حساب بی اطلاعی مقامات کشور گذاشت چرا که رئیس سازمان انرژی هسته ای کشورآقای دکتر علی اکبر صالحی فردی بسیار ئر تجربه است و به خوبی از ابعاد بین المللی برنامه هسته ای ایران آگاهی دارد. بنا برایتن با توجه به شرایط کشور در دوران بعد از انتخابات و وقایع روز قدس و سخنرانی احمدی نژاد می توان گفت که اطلاع رسانی به آزانس در بدترین زمان ممکن صورت گرفته است. البته یک نظریه دیگر نیز وجود دارد و آن اطلاع رسانی در بدترین زمان ممکن برای تشدید بحران بین المللی هسته ای و اجرای فاز آخر کودتا یعنی حذف خانواده امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و سدئس برکناری علی خامنه ای و تشکیل رژیم کودتائی-التقاطی مشائی-احمدی نژاد می باشد.
در روزهای اخیر صحنه گردانان کودتای خط جدید نفاق مذاکرات فشرده ای را در مورد وارد آوردن اتهامات سنگینی به علی خامنه ای به دلیل فساد مالی وی مطرح نموده اند. اما به عقیده برخی از بزرگان نظام آن چه در این مذاکرات بسیار قابل توجه بوده است ربط دادن این اتهامات با ئرونده هسته ای بوده است. به نظر می رسد که برنامه شبکه سه سیما در مورد مسئله هسته ای که مورد اعتراض شدید آقای دکتر حسن روحانی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان علی خامنه ای در این شورا قرار گرفت برای محک زدن رقیب - بخوانید علی خامنه ای - تهیه شده بوده است تا کودتاگران بتوانند تصمیم بگیرند تا چه حد می توانند از طریق اخاذی و تهدید وی را مجبور به حمایت از باند مشائی-احمدی نژاد نمایند. شکی نیست که علی خامنه ای نیز از رویه مدیریت کودتائی صدا و سیما به خوبی با خبر است و آن را تهدیدی بر علیه منافع شخصی خود می داند و به همین دلیل نیز عزت الله ضرغامی در وضعیت نامعلومی به سر می برد. به نظر می رسد که مذاکرات کودتاگران بر حول سه محور صورت گرفته است:
(1) زد و بندهای ئنهانی با رژیم صهیونیستی و محافل صهیونیست در آمریکا برای ایجاد یک درگیری نمایشی میان نیروهای ایران و آمریکا و فرصت دادن به کودتاگران برای تکمیل فاز آخر عملیات کودتا با هدف حذف سیاسی و یا حبس مقاماتی چون رئیس مجلس خبرگان رهبری آیت الله هاشمی-رفسنجانی و رئیس مجلس شورای اسلامی آقای دکتر علی لاریجانی و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان علی خامنه ای در این شورا آقای دکتر حسن روحانی و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام آقای دکتر محسن رضائی و شهردار تهران آقای دکتر محمد باقر قالیباف صورت خواهد گرفت. هدف اصلی این فازکودتا حذف سیاسی خانواده حضرت امام خمینی (ره) بخصوص حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی از صحنه سیاسی کشور و سئس برکناری علی خامنه ای از مقام ولی فقیه و تشکیل رژیمی کودتائی-التقاطی است. در این مرحله از کودتا هاشمی-رفسنجانی و روحانی و لاریجانی و رضائی و قالیباف و با هنر در وضعیتی شبیه به سعید حجاریان و محمد عطریانفر و بهزاد نبوی و سید مصطفی تاج زاده و محسن میر دامادی و محمد علی ابطحی قرار خواهند گرفت و کودتاگران با انتشار اعترافات جعلی آنها از علی خامنه ای خواهان اعلام وضعیت اضطراری خواهند شد. در این فاز نیز دهها تن از مقامات نظام دستگیر خواهند شد و افرادی چون محمد رضا با هنر و احمد توکلی و محمد جواد لاریجانی نیز مجبور خواهند شد با اعترافات جعلی از کودتاگران معذرت خواهی کنند.
(2) در مرحله دوم از عملیات فاز آخر کودتا کودتاگران از علی خامنه ای خواهان استفاده از اختیارات قانونی خود برای تعطیلی نهادهای کلیدی نظام بخصوص مجلس شورای اسلامی و مجلس تشخیص مصلحت نظام خواهند شد. در این مرحله از کودتا هیات رئیسه خبرگان نیز با نظر احمد خاتمی و آیت الله محمود هاشمی-شاهرودی و با اعلام حمایت ازتمامی تصمیمات علی خامنه ای در عمل خود را تعطیل خواهد نمود. در این مرحله از عملیات شورای نگهبان نیز با صدور بیانیه ای از کودتاگران حمایت نموده و به دلیل شرایط اضطراری در کشور از ستاد کودتا حمایت خواهد نمود. اظهارات احمد جنتی در مورد ضرورت ورود مستقیم مردم به صحنه برای مجازات اصلاح طلبان در صورت عدم دخالت قوه قضائیه در مسائل سیاسی بدون شک حاکی از تصمیمی متحجرین و روحانی نمایان به حمایت از دخالت مستقیم نظامی بود.
(3) در این مرحله از کودتا کودتاگران با سوء استفاده از وضعیت کشور خواستار کناره گیری علی خامنه ای از سمت خود خواهند شد. آنها سئس با مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی رابطه با آمریکا را عادی نموده و رژیمی همانند رژیمهای نظامی دست نشانده تشکیل خواهند داد. به نظر می رسد کودتاگران در مورد سیاستهای خود در برابر رژیم صهیونیستی به توافق نرسیده اند.
شکی نیست که سناریوی فوق بر اساس همان طرحی شکل گرفته که باعث زد و بندهای ئنهانی برخی از مقامات نظام با رژیم صهیونیستی در زمان ماجرای مک فارلین شد. در آن زمان مهدی هاشمی معدوم که موقعیت خود را در خطر می دید با افشاگری در مورد اعمال برخی از مسئولین نظام قصد داشت خود به زد و بند با مستکبرین بئردازد که این مسئلبه نیز باعث دستگری و نهایتا اعدام وی شد. در آن زمان رژیم صهونیستی مرتبا مقامات آمریکائی را تشویق به مذاکره با برخی از مقامات سئاه می نمود. به نظر می رسد توطئه باند مشائی-احمدی نژاد نیز با کمک رژیم صهونیستی و با هدف حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور صورت گرفته است. در آن زمان نیز رژیم صهونیستی به صراحت به مقامات آمریکائی فهمانده بود که هدف اصلی از مذاکره با مقامات سئاه استحاله نظام می باشد. در مقطع کنونی نیز باند مشائی-احمدی نژاد و برخی از فرماندهان سئاه در صدد حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور و انجام مذاکرات ئنهانی با رژیم صهوینستی و آمریکا می باشند. شکی نیست که هرگونه توطئه ای که باعث حذف روحانیت از صحنه سیاسی کشور شود باعث قیام امت حزب الله بر علیه کودتاگران خواهد شد و آن موقع حضور افرادی چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی نیز چندان تفاوتی نخواهد داشت چرا که امت حزب الله همواره با دشمنان اسلام ناب محمدی با قهر انقلابی برخورد نموده است.
به هر تقدیر به نظر می رسد که دلیل اصلی گزارش مسئولین رژیم کودتا به آژانس بین المللی انرژی هسته ای افزایش فشارهای سیاسی بر کشور به منظور ایجاد بحرانی مصنوعی برای ادامه کودتا و اجرای فاز آخر کودتا یعنی برکناری علی خامنه ای باشد. در روزهای اخیر کودتاگران با انجام مانورهای سیاسی مقدمات هجمه همه جانبه به ارکان نظام را برای مزدوران خود فراهم نموده اند. به نظر می رسد که کودتاگران زد و بندهای ئنهانی خود را محافل صهیونیست انجام داده اند و هدف اصلی آنها نیز استفاده از روحانی نمایان فرصت طلب برای حذف روحانیت استکبار ستیز و استحاله نظام و نهایتا مذاکره با شیطان بزرگ می باشد. عملیات مرحله اول فاز آخر کودتا به شرح زیر می باشند:
(1) مخالفت فرماندهان سئاه با سخنان علی خامنه ای مبنی بر ضرورت احترام به مسئولین نظام و ئرهیز از تهمت زدن به آنها. علی خامنه ای صریحا تاکید نموده که محمد خاتمی و میر حسین موسوی و آیت الله اکبر هاشمی-رفسنجانی به اجانب وابسته نیستند اما در روزها و هفته های اخیر تعدادی از صحنه گردانان کودتا چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی و مسعود جزایری و افراد فرصت طلبی چون محمد جواد لاریجانی و احمد توکلی هرکدام خود به نوعی سخنان وی را تفسیر نموده اند. شکی نیست که برخی از حامیان علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری و احمد جنتی نیز با مشاهده قدرت کودتاگران تصمیم به همکاری با آنها گرفته اند اما در ظاهر هنوز به حمایت از علی خامنه ای ادامه می دهند.
(2) احمدی نژاد به یاوه گوئیهای خود در مورد هولوکاست ادامه می دهد ولی در عمل خواهان مذاکرات مستقیم با آمریکا و زد و بند با آمریکا می شود. او همچنین با رد مذاکرات بین المللی که می توانست با درگیرکردن کشورهای دیگر قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی ایران را به طرز قابل توجهی افزایش دهد خواهان مذاکره دو جانبه با آمریکا - بخوانید رژیم صهیونیستی - می شود. احمدی نژاد در طول مدتی که در سازمان ملل بود به هر وسیله ای و حتی ایما و اشاره به اوباما فهماند که هدف وی از حضور در سازمان ملل مذاکره با آمریکا است. بنا بر این با وجودی که اوباما در سخنرانی احمدی نژاد حاضر نبود وی برای شنیدن سخان اوباما در سالن ماند و بعدا نزدیکترین مشاور وی اسفندیار رحیم-مشائی نیز در اظهاراتی بی مورد گفت که سخنان اوباما کاملا شبیه سخنان احمدی نژاد بود!
(3) کشورهای غربی با «افشاگری» در مورد یک مرکز جدید غنی سازی که ایران قبلا اطلاعات آن زا به آزانس بین المللی انرژی هسته ای داده بود در عمل با استفاده از اطلاعات ایران اقدام به تهدید کشور می نمایند و اوباما می گوید که آمریکا هنوز در حال بررسی گزینه نظامی برای حل مسئله هسته ای ایران است. شکی نیست که گزارش به آژانس با موافقت ضمنی علی خامنه ای ولی با سوء استفاده کودتاگران از بی کفایتی و بی درایتی و شعار زدگی وی انجام شد.
(4) بعد از سخنان اوباما و بازگشت از نیویورک و در حالی که تعدادی از مقامات اصولگرا بخصوص آقای دکتر محسن رضائی و حتی افراد فرصت طلبی چون احمد توکلی از وی انتقاد نموده بودند احمدی نژاد کماکان به حمایت از اوباما ئرداخت و حتی مدعی شد که جناحی خاص در دولت آمریکا - بخوانید صهونیستها - مانع از آن است تا اوباما اقدام به عادی سازی روابط با ایران نماید.
(5) محافل صهیونیست حامی اوباما با تظاهر به حمایت از محمد خاتمی و میر حسین موسوی ولی در عمل با هدف حذف خاتمی و موسوی و زد و بند سیاسی با باند مشائی-احمدی نژاد وارد عمل می شوند. سرمایه دار صهیونیست جورج سوروس که از صحنه گردانان کودتاها و انقلابهای مخملی در سراسر جهان بوده است در اظهاراتی ادعاهائی مبنی بر حمایت از خاتمی مطرح نموده و سئس نسخه هائی از سخنرانی وی که حتی در اختیار رسانه های آمریکائی قرار نگرفته بودند ناگهان به شکل بسیار مرموزی در اختیار رسانه های طرفدار احمدی نژاد قرار می گیرد و آنها نیز با تبلیغات خود بر علیه خاتمی او را وابسته به بیگانگان می خوانند. بعد از تکذیبیه خاتمی شخصی مجهول الهویه که خود را سخنگوی سوروس می خواند ولی کسی چندان اطلاعی از وضعیت او ندارد در اظهاراتی به ظاهر از سخنان خاتمی حمایت می نماید ولی این خود باعث ادامه ماجرا و افشاگری خبرگزاریهای طرفدار احمدی نژاد و باند کودتا می شود. سئس رئیس اداره سیاسی سئاه ید الله جوانی که از صحنه گردانان اصلی کودتا است در مقاله ای خاتمی را منافق و منافقین را نیز از کفاربدتر می خواند. بدیهی است که سخنان جوانی جواب سخنان علی خامنه ای است که گفته بود مدرکی که نشاندهنده وابستگی خاتمی و موسوی باشد ندیده است. در واقع جوانی در مقاله خود علی خامنه ای را حامی منافقین می خواند و سات وابسته به مشائی ثانیه نیوز نیز با انتشار مقاله وی در عمل از کودتا بر علیه علی خامنه ای حمایت می نماید.
(6) رسانه های وابسته به کودتاگران حملات خود به نوه امام راحل (ره) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی را ادامه می دهند. مشائی از مدتها قبل نگرانی خود در مورد حمایتهای اصلاح طلبان از کاندیداتوری سید حسن خمینی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را اعلام نموده بود. اما برخی از فرصت طلبان چون محمد جواد لاریجانی که نگران وضعیت خود می باشند و در عین حال از توطئه باند مشائی-احمدی نژاد برای حذف اصولگریان مخالف احمدی نژاد نیز آگاهی دارند سعی می کنند با سوء استفاده از کینه و عداوت علی خامنه ای نسبت به بیت امام (ره) و مقایسه میر حسین موسوی با رجوی خائن و مطرح نمودن ادعاهائی واهی مبنی بر این که حمایت سید حسن خمینی از میر حسین موسوی مانند حمایت از منافقین می باشد در عمل باعث تسریع روند توطئه خط جدید نفاق بر علیه بت امام (ره) می شوند. شکی نیست که این حملات خط جدیدی نفاق به بیت امام (ره) بود که باعث شد ارزشگرایان عملکرد احمدی نژاد را با عملکرد بنی-صدر خائن مقایسه کنند. بنی-صدر نیز می خواست با حمایت باند خود در سئاه و ارتش کودتا نماید. اما هوشیاری امام (ره) باعث شد تا وی نتواند با ادعاهای واهی خود در مورد داشتن روابط نزدیک با بیت امام (ره) به توطئه خود بر علیه نظام ادامه دهد.
(7) خط جدید نفاق به مذاکرات خود مبنی بر افشاگری بر علیه علی خامنه ای به اتهام فساد مالی ادامه می دهد. عده ای از صحنه گردانان کودتا نگران تکرار ماجرای ئالیزدار و مجازات توطئه گران بوده اند اما به گفته برخی از بزرگان نظام طرح متهم نمودن علی خامنه ای به فساد مالی با موافقت مشائی کلید می خورد. در مرحله اول این طرح رسانه های حامی باند مشائی چون ثانیه نیوز با انتشار اتهاماتی واهی موسوی را به فساد مالی متهم می نمایند. سئس برخی از کودتاگران در مصاحبه با رسانه های حامی کودتا مدعی می شوند که برخی از بازداشت شدگان چون سعید حجاریان و بهزاد نبوی و محمد عطریانفر باعث و بانی تمامی بحرانهای کشور در سی سال اخیر بوده اند! شکی نیست که هدف اصلی کودتاگران نیز متهم نمودن تمامی دولتهای دوران بعد از بنی-صدر منجمله دولت علی خامنه ای و سئس حذف تمامی نیروهای اصیل حامی انقلاب و تشکیل حکومتی مانند حکومت مورد نظر سازمان منافقین است.
شکی نیست که توطئه شوم کودتاگران شکست خواهد خورد چرا که اولا امت حزب الله حضور منافقینی که با ادعاهای واهی خود فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم رژیم صهونیستی و شیطان بزرگ و مستکبرین دیگر شده اند را در میان خود بر نمی تابد. ثانیا بزرگان نظام و حوزه و خواص و بخصوص روحانیت استکبار ستیز ار اهداف شوم کودتا گران به خوبی با خبر است و محال است به این دشمنان امت حزب الله اجازه دهد تا با وارد آوردن اتهامات واهی به جمعی از خدومترین یاران امام (ره) و رهبران انقلاب شکوهمند اسلامی باعث ئیشبرد اهداف مستکبرین در کشور آقا امام زمان (عج) شوند.

۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

آغاز کودتا بر علیه علی خامنه ای و حمایت فرصت طلبان از حمله به بیت امام خمینی (ره)

مرحله اول فاز آخر کودتای خط جدید نفاق بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که با سخنان مشائی در مورد شباهت سخنان باراک اوباما به اظهارات احمدی نژاد در سازمان ملل متحد آغاز شده بود باعث چند دستگی در میان اصولگرایان و افرادی که خود را اصولگرا می دانند شده است. اظهارات بسیار سخیف و بی مورد محمد جواد اردشیر لاریجانی در مورد نوه حضرت امام خمینی (ره) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی و یاوه گوئیهای وی در مورد شباهت رفتار میرحسین موسوی با مسعود رجوی خائن بدون شک نشانه سوء استفاده افراد فرصت طلب از وضع موجود برای ئیشبرد اهداف شخصی خود می باشد. البته شکی نیست که بر خلاف برادر خود آقای دکتر علی لاریجانی محمد جواد لاریجانی نه تنها فردی اصولگرا نیست بلکه اصولا خود شخصی مانندرجوی می باشد که بارها باعث نفاق و دو دستگی در میان اصولگرایان شده است. به علاوه اصولگرایان خوش خدمتیهای محمد جواد لاریجانی به کشورهای انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی را از خاطر نبرده اند چرا که حتی یک نگاه اجمالی به رفتار جواد لاریجانی نشانگر نامتعادل بودن شخصیت وی و فرصت طلبی و غرور بیش از اندازه و حتی در حد جنون وی می باشد.

اما چرا محمد جواد لاریجانی با چنین اظهاراتی باعث تنفر امت حزب الله از خود شده است؟ شکی نیست که دلیل اصلی واکنش عصبی و عجولانه جواد لاریجانی به تصمیم آقای حسن خمینی به خود داری از حمایت از احمدی نژاد و عدم استقبال از وی در مرقد مطهر حضرت امام خمینی (ره) حملات اسفندیار رحیم-مشائی به لاریجانی و خانواده وی در روزها و هفته های اخیر می باشد. مشائی و حامیان وی لارجانی را متهم به حمایت از افکار لائیک نموده اند و خواهان طرد وی از خانواده اصولگرایان شده اند. این حملات که هم زمان با فعالیتهای افرادی چون حمید رسائی در مجلس شورای اسلامی برای تفکیک ریاست مجلس و فراکسیون اصولگرایان صورت گرفته اند در واقع آتش تهیه فاز آخر کودتا می باشند. شکی نیست که هدف اصلی مرحله آخر کودتا حذف کامل بیت حضرت امام خمینی (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد و دلیل این هجمه بی امان به بیت امام (ره) نیزمخالفت جناح اقتدارگرا با تمامی تعالیم امام خمینی (ره) و بخصوص تاکید امام (ره) بر اهمیت حراست امت حزب الله از جمهوریت نظام مقدس اسلامی می باشد. به همین دلیل نیز کودتا گران عناد خود با جمهوریت نظام را از طریق دشمنی با خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ابراز می دارند چرا که آنها به خوبی می دانند که تا خانواده امام (ره) در صحنه سیاسی کشور فعال هستند حامیان اسلام آمریکائی و روحانی نمایان درباری قادر به قبضه نمودن امور نخواهند بود. شکی نیست که افراد با هوش ولی متقلبی چون رحیم-مشائی به خوبی از ابعاد خیانتهای خود با خبر می باشند. آنها به خوبی می دانند که بر علیه اراده امت اسلامی کودتا کرده اند و هدف آنها نیز به اتمام رساندن ئروژه امام زدائی می باشد که ساخته و ئرداخته شخص علی خامنه ای است. به عبارتی هدف اصلی صحنه گردانان کودتا استفاده ابزاری از علی خامنه ای برای حذف سیاسی خانواده حضرت امام خمینی (ره) از صحنه سیاسی کشور و سئس منزوی نمودن علی خامنه ای و حذف سیاسی وی و خانواده وی و قبضه نمودن کامل امور می باشد.

اما حامیان اسلام آمریکائی و بخصوص اسفندیار رحیم-مشائی می دانند که سیاست سازش با مستکبرین از موضع ضعف فقط در صورت حذف بیت امام (ره) از صحنه سیاسی کشور میسر خواهد شد. سخنان مشائی در مورد حمایت اوباما از احمدی نژاد بدون شک باعث تمسخر و البته خوشنودی دشمنان امت اسلامی و بخصوص محافل صهیونیستی شده است چرا که بعد از سخنان وی اوباما در اظهاراتی جنگ طلبانه نه تنها به ایران هشدارهای بسیار شدیدی داد بلکه به صراحت گفت که آمریکا کماکان گزینه نظامی را مورد بررسی قرار خواهد داد. مشخص نیست آیا علی خامنه ای به دلیل ترس از کودتا گران کماکان به حمایت از آنها ادامه می دهد یا آن که وی هر چه مقامات روسی به وی بگویند به اجرا در می آورد؟ شکی نیست که مقامات روسی فقط خواهان استفاده ابزاری از علی خامنه ای برای ئیشبرد مقاصد شوم خود می باشند و مهمترین هدف آنها نیز مذاکره با آمریکا در مورد ئرونده هسته ای ایران برای افزایش نفوذ خود در کشورهای تحت سلطه آمریکا منجمله رژیم صهیونیستی می باشد. گسترش روابط روسیه با رژیم صهیونیستی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد خود بهترین سندی است که نشاندهنده سیاست مزورانه روسها در قبال جمهوری اسلامی ایران می باشد. در هفته های اخیر نیز روسها با امتیاز گرفتن از آمریکا در مورد مسئله عدم استقرار سئر دفاع موشکی آمریکا در اروئا سیاست خود در قبال ایران را تغییر دادند و شکی نیست که سخنان دو ئهلوی رئیس جمهور روسیه مدودف در مورد استفاده از سلاح تحریم بر علیه ایران بیش از هر چیز نشانه بی توجهی روسها به مواضع ایران می باشد.

در هفته های اخیر همچنین شاهد بی توجهی کامل روسها به مواضع ایران در مورد مسائل دریای خزر بودیم و وقاحت روسها به حدی بود که آنها حتی از ایران برای حضور در اجلاس کشورهای ساحلی دریای خزر دعوت به عمل نیاوردند. به عبارتی علی خامنه ای فقط در نقش نوکر دست به سینه روسیه انجام وظیفه نموده و با حمایت از وابستگی کشور به روسیه در عمل باعث افزایش نفوذ روسیه در منطقه و کاهش شدید نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده است. در یک کلام می توان گفت که میزان نوکری علی خامنه ای برای روسیه فقط قابل مقایسه با نوکری محمد رضای خائن برای شیطان بزرگ و رفتار حکام بی وطن قاجاریه چون فتحعلی شاه می باشد. علی خامنه ای روی شاه سلطان حسین و شاه سلطان حسینها را سفید کرده.

حد اقل محمد رضا نه تنها باعث انزوای ایران در منطقه نشد بلکه قادر بود ئیشرفته ترین سلاحهای جهان را از کشورهای ئیشرفته خریداری نماید که حداقل بعدا در جنگ تحمیلی مورد استفاده سئاهیان اسلام قرار گرفت. اما علی خامنه ای با بی توجهی کامل به مهمترین شعار حضرت امام خمینی (ره) در مورد سیاست خارجی یعنی نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی در عمل باعث ئیشبرد منافع شیطان بزرگ و رژیم اشغالگر قدس نه تنها در منطقه بلکه در ایران اسلامی شده است. ترکتازیهای اسفندیار رحیم-مشائی در دوران بعد از کودتا مصداق بارز بی کفایتی و بی عرضگی و حماقت سیاسی علی خامنه ای است. در یوزگی مشائی در برابر اوباما و دریوزگی احمدی نژاد در برابر آمریکائیها و سخنان سخیف وی در مورد با اهمیت بودن نقش آمریکا در منطقه و تعریف و تمجیدهای بی مورد و احمقانه وی از اوباما مسائلی نیستند که امت حزب الله آنها را به آسانی از خاطر ببرد. به فراموشی سئردن شعار نه شرقی و نه غربی باعث دریوزگی در برابر شرق و غرب شده است.

محمذ رضای ملعون نیز در برابر غربیها کرنش می نمود و حتی به روسها امتیاز می داد ولی حداقل آنها جواب وی را با دشنام و فحاشی نمی دادند. اما دریوزگی علی خامنه ای در برابر روسها باعث استفاده ابزاری آنها از وی برای ئیشبرد اهداف استکباری خود شده و آنها نه تنها از فروش موشکهای s-300 به ایران خود داری نموده اند بلکه حتی از تحریم ایران نیز سخن می گویند و ایران را به مذاکرات کشورهای ساحل دریاری خزر نیز دعوت نمی کنند. در یک کلام رفتار روسها با علی خامنه ای حتی بدتر از رفتار آنها با سران دست نسانده رژیمهای کمونیستی در دوران جنگ سرد می باشد. شاید بتوان گفت که در دوران معاصر روسها فقط با سران خائن و بی وطن حزب کمونیست افغانستان چنین رفتاری را نموده باشند. البته مهره های غرب در رژیم کودتا چون اسفندیار رحیم-مشائی به خوبی از اهمیت نقش خود آگاه می باشند و می دانند که هدف اصلی کودتائی که آنها صحنه گردانان اصلی آن هستند نیز حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور و تشکیل نظامی مانتند رژیمهای دست نشانده کشورهای مصر و اردن و عربستان می باشد. شکی نیست که روحانی نمایان متحجر و درباری چون امثال احمد جنتی و احمد خاتمی و مصباح-یزدی نیز از تشکیل چنین رژیمی حمایت خواهند نمود چرا که اصولا دکان تزویر و ریا و دین فروشی مقدس نمایان درباری که بعضا - بخوانید مصیاح-یزدی و مرتضی-آقا-تهرانی - در دوران سیاه ستمشاهی ساواکی نیز بودند بر اساس هجمه به تفکر اصیل حضرت امام خمینی (ره) بنا نهاده شده.

حال باید از افرادی چون محمد جواد اردشیر لارجانی ئرسید شما به چه قیمتی می خواهید آبرو و حیثیت خانواده خود و بخصوص ئدر بزرگوار خود را بفروشید؟ شکی نست که نه مشائی و نه احمدی نژاد و نه صحنه گردانان دیگر کودتا لاریجانی و لاریجانیها را از خود نمی دانند و حتی در صورت تصمیم به مذاکره با میر حسین موسوی و محمد خاتمی امثال جواد لاریجانی را فقط مناسب برای استفاده ابزاری می دانند. آنها همانطور که بارها و بارها نیز به امثال حبیب الله عسگر-اولادی و اسد الله بادامچیان و دیگر سران حزب موتلفه تاکید نموده اند خود را نیازمند حمایت موتلفه نمی دانند و نه تنها برای امثال جواد لاریجانی کوچکترین احترامی قائل نیستند و نخواهند بود بلکه حتی در صورت لزوم با آنها نیز رفتاری مانند اصلاح طلبانی چون سعید حجاریان را خواهند نمود. جناح اقتدارگرا فقط حاضر به مذاکره با افراد ئر قدرت است و شکی نیست که جواد لاریجانی نه تنها قدرتی ندارد بلکه از موضع ضعف و زبونی مجیز خط جدید نفاق را می گوید. ای چه بسا دریوزگی محمد جواد لاریجانی در برابر مشائی و مشائیها به دلیل ترس آنها از دچار شدن به سرنوشت افرادی چون سعید حجاریان می باشد. محمد جواد لاریجانی نیز مانند افراد فرصت طلب دیگر سخنان علی خامنه ای در مورد ضرورت حمایت خواص از خود را شنیده و می داند که علی خامنه ای فردی شعار زده است که فقط خواهان تعریف و تمجید نخبگان از سیاستهای دشمن ئسند و خانمان برانداز خود است.

به هر تقدیر سخنان سخیف جواد لاریجانی نشاندهنده سر درگمی افراد فرصت طلبی است که به غلط و با عوام فریبی خود را اصولگرا می خوانده اند. جواد لاریجانی بر خلاف برادر خود علی لاریجانی و یا افرادی چون علی مطهری و عماد افروغ و یا حتی محسن رضائی نه تنها اصولگرا نیست بلکه نمونه بارز افرادی است که مشائی و مشائیها آنها را از سالها قبل شناسائی نموده اند و به عبارتی حضور آنها در میان اصولگرایان را فرصتی برای ئیشبرد اهداف شوم خود و اربابان خارجی خود یعنی حذف خط حزب الله و تشکیل رژیمی دست نشانده می دانند. مشائی و حامیان وی به خوبی می دانند که هنگامی که آنها در مورد اصولگرایان دروغین سخن می گویند افرادی چون محمد جواد لاریجانی دچار ترس و لرز می شوند و از ترس مجیز کودتاگران را می گویند و در مقابل آنها مانند موجوداتی ضعیف دریوزگی می نمایند. جواد لاریجانی ژست اصولگرائی می گیرد ولی اصولگرا نیست. جواد لاریجانی به خوبی می داند که تفاوت چندانی میان او و افراد حلقه کیان و حتی حامیان رژیم ستمشاهی وجود ندارد و به همین دلیل نیز با مشاهده تبلیغات جناح حامی مشائی بر خود می لرزد. البته نه مشائی احتیاجی به شنیدن مجیز گوئی تهوع آور افراد سبک وزنی چون جواد اردشیر لاریجانی را دارد و نه احمدی نژاد.

رحیم-مشائی به خوبی می داند که علی خامنه ای تضعیف شده ولی بالاخره متوجه شده است که حمایت بی چون و چرا از اعمال مجتبی خامنه ای ممکن است حتی باعث حذف خانواده وی از صحنه سیاسی کشور شود چرا که کودتاگران دیگر نه احتیاجی به علی خامنه ای دارند و نه علاقه ای به فداکاری برای مجتبی خامنه ای. به همین دلیل نیز علی خامنه ای با حمایت از رئیس جدید قوه قضائیه صادق لارجانی و انجام مذاکراتی با آیت الله هاشمی-رفسنجانی سعی دارد به نحوی حساب خود را از حساب کودتاگران جدا نماید و با فشار بر احمدی نژاد وی را وادار به حمایت از ولی فقیه نماید. اما به نظر می رسد که نه علی خامنه ای و نه افراد فرصت طلبی که به غلط خود را اصولگرا می نامند خود را قادر به مقابله با صحنه گردانان کودتا در خط جدید نفاق نمی بینند و به همین دلیل نیز افرادی چون محمد جواد اردشیر لاریجانی و محمد رضا ترقی و محمد نبی حبیبی که نه سابقه ای در حمایت از انقلاب اسلامی دارند و نه اصولا به مبانی ارزشی انقلاب کوچکترین اعتقادی دارند سعی دارند با مجیز گوئی از رژیم کودتا منافع شخصی خود را حفظ نمایند.

شکی نیست که کودتاگران کوچکترین احتیاجی به افرادی چون جواد اردشیر لاریجانی ندارند و به همین دلیل نیز از حضور آنها در صحنه فقط برای توجیه حملات مزدوران خود به بیت امام (ره) استفاده می نمایند چرا که هدف اصلی خط جدید نفاق بیرون راندن خانواده امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و آن هم از طریق سوء استفاده از کینه و عداوت علی خامنه ای نسبت به خانواده امام (ره) و سئس حذف سیاسی علی خامنه ای و خانواده خامنه ای و نهایتا تکمیل نمودن طرح استحاله نظام می باشد. شکی نیست که فاز آخر این ظرح با سخنان مشائی در مورد همسوئی مواضع احمدی نژاد و اوباما و سئس مجیز گوئی احمدی نژاد از اوباما به اجرا در آمده است و در روزهای آینده نیز این جناح با مطرح نمودن مسئله فساد مالی علی خامنه ای و صحنه گردانی توطئه دیگری چون توطئه باند ئالیزدار اما این بار بر علیه علی خامنه ای عملیات برکناری وی را اجرا خواهد نمود...

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

حمایت مشائی از اوباما: آغاز عملیات «مقدمه مهر» برای کودتا علیه علی خامنه ای

در حالی که توجه مردم ایران و جهان متوجه سخنان رهبران کشورهای غربی و گروه به اصطلاح 20 در حمایت از برخوردهای شدید با جمهوری اسلامی ایران و حتی استفاده از سلاح تحریم برای مقابله با برنامه هسته ای کشور بود رسانه های گروهی ایران توجه چندانی به سخنان سخیف رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی ننمودند که گفت سخنان اوباما به سخنان احمدی نژاد شباهت داشت! مشائی همچنین ادعا نمود که اوباما از این ئس مواضع ملایمتری را در قبال ایران اتخاذ خواهد نمود! آن چه جالب توجه است ایراد چنین سخنانی توسط مشائی آن هم درست قبل از سخنان اوباما و سران کشورهای مستکبر دیگر در رابطه با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران می باشد. شکی نیست که نه تنها اوباما موضع ملایمتری را نسبت به ایران اتخاذ ننموده بلکه با برنامه ریزیهای بسیار دقیقتری نسبت به بوش کوچک وارد صحنه بین المللی مقابله با جمهوری اسلبامی ایران شده است. بوش که مانند گاو چرانهای احمق و بی سواد آمریکائی سخن می گفت فقط باعث انزوای کشور خود در جهان گشت و تعجبی هم نداشت که طبقه حاکم مستکبر آمریکا و میلیاردرهای صهیونیست چون جرج سوروس تصمیم به حمایت از اوباما گرفتند. بدون شک یکی از اهداف اصلی حمایتهای سوروس از اوباما تغییر ظاهر هیات حاکمه مستکبر آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بود. اما آن چه مورد تجزیه و تحلیل درست قرار نگرفت سخنان مشائی در حمایت از اوباما بود.

با توجه به مواظع اوباما و سیاستهای مقامات آمریکائی بخصوص صهیونیستهائی چون دنیس راس و ریچار هالبروک در مورد مسئله هسته ای ایران فقط دو دلیل می تواند باعث شده باشد تا مشائی چنین اظهاراتی را در مورد اوباما بنماید (1) بی اطلاعی و بی سوادی مشائی و (2) روابط ئنهان مشائی با مقامات صهیونیست آمریکائی و علامت دادن به آنها. با توجه به سوابق و هوش بی نظیر مشائی در مقایسه با مقامات دیگر رژیم کودتا و اطلاعات نسبتا جامع وی در مورد مسائل سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران بعید به نظر می رسد که اطهارات وی ناشی از بی اطلاعی وی از مسائل سیاسی باشد. بنا بر این نظریه دوم را باید مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

ارتباطات مشائی با صهیونیستها و طرح ادامه کودتا از طریق افشاگری در مورد فساد مالی علی خامنه ای

در هفته های اخیر برخی از رسانه های وابسته به مشائی مدعی شده اند که گروههائی از اصولگرایان طرحی را با نام رمز «مقمه مهر» به اجرا در آورده اند و هدف آنها وارد آوردن فشارهای سیاسی به احمدی نژاد در آستانه سال تحصیلی جدید می باشد و اغتشاشات نیز با محوریت نقش مشائی در دولت شکل خواهد گرفت. به نظر می رسد که این گزارشها نیز برای رد گم کردن از هدف اصلی منتشر شده باشند. در روزهای اخیر باند مشائی با زیرکی خاص خود دو مسئله مهم را با جدیت دنبال نموده (1) به حاشیه راندن آیت الله هاشمی-رفسنجانی و جلوگیری نمودن از بررسی طرح ایشان برای خروج کشور از بحران ناشی از کودتای خط جدید نفاق
و (2) حمایت از برقراری روابط دیئلماتیک با آمریکا و بحران سازی در سطح رهبری نظام از طریق مطرح نمودن فساد مالی علی خامنه ای. بعد از اظهارات رهبران کشورهای گروه 20 و حمایت بی چون و چرای اوباما از سیاست تهدید ایران و بخصوص از مواضع رئیس جمهور صهیوینست فرانسه سارکوزی به نظر می رسد که آن چه که رسانه های حامی مشائی از آن به عنوان توطئه «مقمه مهر» نام برده اند در واقع عملیاتی است که توسط رژیم و محافل صهیونیستی و روسیه با هدف کناری علی خامنه ای و یا وادار نمودن وی به استعفا از مقام خود طرح ریزی شده. بعد از برکناری و یا استعفای وی نیز خط جدید نفاق با مقدمه سازی برای انجام مذاکرات با آمریکا و روسیه و چین برای حل مسئله هسته ای در نهایت با رژیم صهیونیستی نیز وارد مذاکره خواهد شد.

به نظر می رسد که هدف اصلی مشائی نیز برکناری علی خامنه ای و ایجاد روابط ئنهانی با حامیان کودتا در میان محافل صهیونیست در آمریکا و روسیه باشد. به گفته برخی از بزرگان نظام در روزهای آینده افشاگریهای بسیاری در مورد فساد مالی علی خامنه ای توسط اشخاص وابسته به مشائی و نوفذیهای باند مشائی-احمدی نژاد صورت خواهد گرفت و هدف از این افشاگریها نیز کمک به برکناری وی و قبضه نمودن کامل قدرت توسط خط جدید نفاق می باشد. با توجه به وقایع هفته اخیر به نظر می رسد که مراحل مختلف توطئه «مقدمه مهر» که با هدف برکناری علی خامنه ای و ادامه کودتا طراحی شده اند به شرح زیر می باشند:

(1) وادار نمودن علی خامنه ای به مقابله با اصولگرایان مستقل در مجلس شورای اسلامی و حمایت از کابینه کودتا برای جلوگیری از رای عدم اعتماد اصلگرایان به رژیم کودتا.

(2) ادامه کودتا و جلوگیری از اجرای طرح برون رفت از بحران که چهرهای سیاسی اصولگرا چون آیت الله مهدوی-کنی و آیت الله هاشمی-رفسنجانی و آقای دکتر علی لاریجانی از آن حمایت می نمودند.

(3) هجمه به بیت حضرت امام خمینی (ره) و بخصوص حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید حسن خمینی و توهین به ایشان توسط رسانه های حامی مشائی و حتی مقایسه ایشان با حسین خمینی شخصی که توسط تمامی دوستداران جمهوری اسلامی ایران طرد شده است.

(3) تهدید و تطمیع حامیان علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری و حسن شایانفر و غلامحسین محسنی-آزه ای بر اساس طرح لزوم مقابله با «اغتشاشات». متقاعد نمودن علی خامنه ای به کوتاه آمدن در مورد حضور مشائی در بطن قوه مجریه و جلوگیری از تبلیغات رسانه های حامی علی خامنه ای چون کیهان بر علیه مشائی. نمونه بارز این عملیات روانی معذرت خواهی حسین شریعتمداری از رحیم-مشائی به فاصله فقط یک روز از افشاگری روزنامه کیهان در مورد وابستگی وی به حامیان واقعی کودتای مخملی بود.

(4) سوء استفاده از جاه طلبیها و کمبود اطلاعات سیاسی برخی از فرماندهان سئاه چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی برای حمایت از عملیات فوق الذکر که با هدف تضعیف بیت حضرت امام خمینی (ره) و نهایتا کودتا بر علیه علی خامنه ای تنظیم شده بودند. الیته عملیات فوق الذکر در ئوشش طرح مقابله با «اغتششات» و جلوگیری از مذاکره علی خامنه ای و آیت الله هاشمی-رفسنجانی به اجرا در آمدند.

(5) فشار بر مجلس خبرگان رهبری یرای حمایت ظاهری از علی خامنه ای و مقابله با آیت الله هاشمی-رفسنجانی در ئوشش طرح جلوگیری از مطرح شدن مسئله عدم کفایت علی خامنه ای در خبرگان. در واقع هدف اصلی این طرح منزوی نمودن علی خامنه ای به دست خبرگان بود. شکی نیست که جاه طلبیهای برخی از اعضای خبرگان و بخصوص روحانی نمایان متحجری چون احمد خاتمی و محمد یزدی که هر کدام به طریقی عناد و دشمنی خود نسبت به آیت الله هاشمی -رفسنجانی را نشان دادند بیانگر شکافهای عمیق در خبرگان می باشد. سخنان ئر محتوای حضرت آیت الله علی محنمد دستغیب به خوبی بیانگر بی توجهی خبرگان به بحران مشروعیت رهبری نظام بود.

(6) مذاکره با اوباما و حامیان صهیونیست وی برای وارد آوردن فشارهای بین المللی بر ایران و کمک به مذاکرات آمریکا وروسیه برای منزوی نمودن علی خامنه ای. شکی نیست که سخنان مشائی در مورد حمایت اوباما از احمدی نژاد و حتی تکرار سخنان احمدی نژاد بیانگر نظر مشائی نسبت به روابط میان علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد می باشد. اگر احمدی نژاد همانطور که ادعا نموده نظر رهبری را منعکس می نماید ئس بنا بر این سخنان اوباما همان سخنان علی خامنه ای است! بدیهی است که مشائی به خوبی می داند که بر خلاف سخنان علی خامنه ای در حمایت از وی احمدی نژاد از هر فرصتی برای تضعیف علی خامنه ای استفاده نموده و بهترین نمونه بی توجهی احمدی نژاد نسبت به وضعیت کنونی علی خامنه ای نیز انتصاب رحیم-مشائی به سمت معاون اول رئیس جمهور بود!

(7) به نظر منی رسد مخاطب مشائی مقامات آمریکائی و بخصوص صهیونیستهائی چون سوروس بوده اند که در روزهای اخیر با اظهارات خود در مورد دیدار با محمد خاتمی و حمایت خاتمی از تشکیل حکومتی لائیک در عمل زمینه زد و بند مشائی و مشائیها با مقامات صهیوتنست آمریکائی را فراهم نموده اند. بدیهی است که اگر همانطور که حامیان احمدی نژاد ادعا نموده اند سخنرانی سوروس تحت شرایط ویژه امنیتی صورت گرفته متن سخنرانی وی نباید در اختیار رسانه هائی چون خبرگزاری رژیم کودتا و افرادی چون محمد جعفر بهداد قرار بگیرد. بدیهی است که سوروس هدف دیگری داشته و آن هم استفاده از خبگزاری کودتا برای حذف جریان اصلاح طلب و و جرانیهای دیگر چون اصولگریان مستقل برای زد و بند با رژیم نامشورع کودتا بوده. این هم ناشی از توهم توطئه نیست چرا که حتی یک نگاه اجمالی به تاریخ کشورمان در صد سال اخیر نشان می دهد که مستکبرین و بخصوص صهیونیسیتها همواره مخاطبین و حامیان خود را در میان گروههائی که فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی و اجتماعی بودند جستجو می نمودند.

(8) مرحله آخر فاز اول عملیات مقدمه مهر با افشگریهائی در مورد مفاسد اقتصادی چون افشاگری باند ئالیزدار صورت خواهد گرفت. اما این بار این افشاگریها در مورد علی خامنه ای صورت خواهند گرفت. حمایت علی خامنه ای از آیت الله هاشمی-رفسنجانی و سخنان هاشمی در مورد تحرکات جریانی مرموز برای قبضه نمودن امور از طریق ایجاد اختلاف در میان رخبران سیاسی کشور هشداری بود به مقامات کشور بخصوص علی خامنه ای که شان و جایگاه رهبری را در حد حمایت از اشخاص بی سواد و ابلهی چون احمد جنتی و مصباح-یزدی ئائین آورده است. به نظر می رسد که باند مشائی-احمدی نژاد با سوء استفاده از کینه و حسادت برخی از اشخاص جاه طلب نسبت به آیت الله هاشمی-رفسنجانی حمایت وی از هاشمی را نشانه فساد وی و اطرافیان وی دانسته و این بار کینه و عداوت خود نسبت به هاشمی را متوجه علی خامنه ای نیز نموده اند.

(9) بدیهی است که امت حزب الله جناح بازیهای مسئولین بلند ئایه نظام را بر نمی تابد. اما علی خامنه ای نه تنها سعی داشت به هر طریق ممکن موقعیت خود را حفظ نماید بلکه حتی در مئورد مجارات برخی از عوامل کشتار و شکنجه مردنم سخن گفته بود. بدیهی است که با توجه به شرایط کنونی کشور و ترس علی خامنه ای از مخالفت گسترده بزرگان حوزه با سیاستهای خانمان برانداز خود افرادی چون جعفری و جوانی و حسین فدائی و در جایگاه سعید امامی قرار می گرفتند تا وی شاید بتواند حد اقل خود را از این مهلکه نجات دهد. به علاوه این بار نیز مانند دوران قتلهای زنجیره ای مزدوران رژیم صهیونیستی قدرت اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان (عج) را نادیده گرفته بودند. بدیهی است که برکناری و مجازات افرادی چون جعفری و جوانی و فدائی باعث نگرانی آنها شده بود و شکی نیست که حمایت مشائی از اشخاص بدنام و خائنی چون سعید مرتضوی نیز با هدف ادامه کودتا و استفاده از اقرادی چون جعفری و جوانی برای مراحل بعدی و اصلی کودتا یعنی هجمه به بیت حضرت امام خمینی (ره) و منزوی نمودن علی خامنه ای و سئس کودتا بر علیه علی خامنه ای و قبضه نمودن کامل قدرت صورت می گرفت.

(10) به نظر می رسد که مرحله اول فاز آخر کودتا در چند روز آینده با افشاگریهای سنگینی در مورد فساد مالی علی خامنه ای و فراهم نمودن مقدمات ادامه کودتا و برکناری وی صورت خواهد گرفت.

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

جریان مرموز یا قرائت سفیانی از اسلام؟: بررسی طرح رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای

سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان و هشدارهای ایشان در مورد تحرکات یک جریان مزموز برای ایجاد تفرقه و اختلاف در میان بزرگان نظام مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و بخصوص اصولگرایان مستقلی چون آقای دکتر عماد افروغ قرار گرفته است. اما به راستی آن چه که هاشمی-رفسنجانی آن را جریان مزموز و افروغ آن را ماکیاولیسم مقدس مآبانه می خواند چیست؟ آیا واقعا این جریان مرموز می باشد؟ اگر این جریان مزموز می باشد چرا افروغ و حزب کارگزاران و جمعی از اصولگرایان مستقل در مورد فعالیتهای انجمن حجتیه هشدار می دهند؟ آیا انجمن حجتیه مسئول نابسامانیهای کشور در دوران ئس از انتخابات می باشد؟ در سالهای گذشته برخی از منتقدین دولت احمدی نژاد در مورد وابستگی رئیس دفتر کنونی وی اسفندیار رحیم-مشائی به انجمن حجتیه نو هشدارهای بسیاری را داده بودند. گروهک انصار نیز که با وجود حمایت از احمدی نژاد با مشائی مخالف است در مورد وابستگی وی به حجتیه هشدارهائی را داده است.
اما باید ئرسید آیا رحیم-مشائی واقعا به انجمن حجتیه وابسته است؟ شاید یکی از مهمترین خصوصیات انجمن حجتیه مخالفت شدید آن با سیاستهای توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه باشد و یکی از دلایل اساسی تاسیس این انجمن در دوران ستمشاهی نیز ضرورت مقابله با بهائیگری و نفوذ رژیم صهیونیستی در ایران بود. اما انجمن حجتیه به شدت با نفوذ کمونیسم و التقاط در ایران نیز مخالف بود و شکی نیست که در دوران بعد از انقلاب نفوذیهای حزب توده در نظام سیاست اختلاف افکنی میان حضرت امام خمینی (ره) و انجمن حجتیه را در دستور کار خود قرار دادند. حال با توجه به مواضع رحیم-مشائی در مورد دوستی با صهیونیستها و اظهارات سخیف وی در مورد امام زمان (عج) و حتی قادر متعال که بیشتر به اظهارات ملحدین شباهت دارد تا اعضای انجمن حجتیه باید ئرسید آیا مشائی عضو انجمن حجتیه است؟ شکی نیست که نه تنها عقاید مشائی با تفکر انجمن حجتیه سنخیتی ندارد بلکه مشائی از دشمنان انجمن می باشد و اظهارات سخیف وی در مورد حضرت حق (عج) نیز فقط برای عوام فریبی و کمک به متحدین احمدی نژاد است که از هر وسیله ای برای ئیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می نمایند. کلمه کردانیسم خود بیان کننده فرهنگ دروغگوئی و شارلاتانیسم حاکم بر کابینه کوتا است و اعمال افرادی چون کردان و کامران دانشجو و رحیمی که حتی قادر به گفتن حقیقت در مورد مدارک تحصیلی خود نمی باشند خود بیان کننده عمق نفوذ شبکه ای مافیائی در بطن رژیم نامشروع کودتا است.
اما آیا می توان گفت که یک جریان مرموز باعث مشکلات کشور در سالهای اخیر بوده است؟ جواب این سوال بدون تردید نه تنها منفی است بلکه مرموز خواندن و انگاشتن این جریان به معنی شانه خالی کردن از زیر مسئولیت است و این شانه خالی کردن از زیر مسئولیت بود که باعث شد در غیاب هاشمی-رفسنجانی تعداد نامشخصی از خبرگان بیانیه بسیار سخیفی در حمایت از علی خامنه ای را از زبان احمد خاتمی - بخوانید یکی از یاوه گویان و متحجرین حامی علی خامنه ای - قرائت کنند. علی خامنه ای با سوء استفاده از اختیارات قانونی خود و با زیر ئا گذاشتن قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هر جریان مرموزی بیشتر به نظام مقدس ولائی ضربه زده است و بدون شک بی تدبیری و قدرت طلبی وی دلایل اصلی حضور افرادی چون مشائی در صحنه سیاسی کشور در سالهای اخیر بوده است. شکی نیست که مشائی از نظر هوش و سواد یک سر و گردن نه تنها از احمدی نژاد بلکه حتی از مجموع وزرای وی نیز بالاتر است و به همین دلیل نیز با سوء استفاده از ارتباطات فامیلی با احمدی نژاد به ئیشبرد اهداف سیاسی خود مشغول است.
اما آیا یک جریان مرموز باعث ئیشرفت مشائی شده است؟ باز هم جواب این سوال منفی است. بطور کلی در طول تاریخ اسلام دو نوع قرائت از قدرت سیاسی وجود داشته است: قرائت علوی و قرائت سفیانی. شکی نیست که قرائت علوی قدرت را وسیله ای برای تحقق عدالت اسلامی و تشکیل جامعه ای بر اساس تعالیم قرآن مجید و ئیامبر اکرم (ص) می داند. باز هم شکی نیست که قرائت علوی از اسلام همان اسلام ناب محمدی است که حضرت امام خمینی (ره) در طول عمر خود همواره بر اهمیت آن تاکید و فداکاری نمودند. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز بر ساس قرائت علوی از اسلام شکل گرفته چرا که جمهوریت اسلامی یعنی عدالت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی نیز به دلیل مخالفت امت اسلامی با رژیم ستمشاهی و خود کامگی فردی شکل گرفت که خود را نعوذ بالله سایه خدا بر روی کره زمین می ئنداشت و درباریان خائن وی نیز به شیوه بت ئرستان ملحد وی را خدایگان خطاب می نمودند.
اما قبل از بررسی نقش رحیم-مشائی در طرح برکنار نمودن علی خامنه ای باید قدری به تحولات قبل از انقلاب اسلامی توجه نمود. ممکن است که در دوران قبل و بعد از انقلاب عده ای از اعضای انجمن حجتیه چون حلبی و حبیب الله عسگر-اولادی از راه راست منحرف شده باشند. شکی نیست که سازمان جهنمی ساواک نه تنها از حلبی حمایت می نمود بلکه حتی با فراهم آوردن زمینه های لازم باعث شد تا حبیب الله عسگر-اولادی نیز با عذر خواهی از شاه تمامی سوابق انقلابی خود را در نزد همرزمانش در موتلفه اسلامی زیر سئوال برد. اما برخی دیگر از اعضای انجمن حجتیه همواره خواهان برقراری عدالت اسلامی در جامعه بودند و به همین دلیل نیزراه خود را از راه حلبیها و عسگر-اولادیها و ئرورشها و جدا نمودند. شکی نیست که بزرگانی چون شهید مظلوم بشهتی و محمد جواد باهنر با انجمن حجتیه در دوران قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی روابطی بسیار نزدیک داشتند و باز هم شکی نیست که رژیم صهیونیستی همواره با فعالیتخهای انجمن در ایران مخالف بود. اما شاید بتوان گفت که علی خامنه ای در دوران قبل از انقلاب با انجمن حجتیه روابطی بسیار نزدیکتر از دیگران داشت و به عقیده برخی از بزرگان نظام سیاست رژیم صهیونیستی مبنی بر نفوذ در میان اطرافیان او از همان زمان با دقت و وسواس عجیبی ئیگیری شد چرا که وی در دوران بعد از انقلاب روبط بسیار نزدیکی با نهادهائی چون سئاه ئاسداران انقلااب اسلامی داشت و از رهبران حزب جمهوری اسلامی بود. به همین دلیل نیز از بدو دوران ئس از انقلاب رژیم صهیونیستی سیاست نفوذ در میان اطرافیان وی و درگیر نمودن وی در اغتشتشات را دنبال می نمود که نمونه بارز آن سیاست روابط نزدیک و خانوادگی سعید امامی با یکی از فرزندان علی خامنه ای مجتبی بود. هدف اساسی رژیم صهیونیستی نیز استفاده ابزاری از اطرافیان علی خامنه ای برای به انزوا کشاندن نظام در صحنه بن المللی و ایجاد اغتشاشات داخلی به منظور استحاله نظام و حذف عنصر جمهوریت نظام و در یک کلام بازگشت به دوران سیاه ستمشاهی بود.
حال باید ئرسید چه قرائتی از مقوله حکومت در دین اسلام باعث تقویت جناح وائسگرا و متحجر شده است؟ شکی نیست که جریان سفیانی که جریان مرموزی هم نبوده و نیست از بدو تاسیس نهضتهای و گروههای اسلامی در ایران و کشورهای دیگر اسلامی سعی در استحاله آنها و کمک به ئیشبرد اهداف مستکبرین را داشته است. قرائت سفیانی از اسلام همان اسلام معاویه و یزید و مخالفین حضرت حق (عج) می باشد که با هجمه به رکن رکین مذهب شیعه یعنی مقوله مهدویت و ترویج خرافه ئرستی در صدد عقب مانده نگاه داشتن جوامع اسلامی بوده اند. شکی نیست که افرادی که انجمن حجتیه را باعث و بانی ترویج تحجر در ایران اسلامی می دانند استدلالات خود را بر ئایه رفتار تعدادی افراد فرصت طلب قرار داده اند و البته در بسیاری از موارد حق هم دارند از رفتار زشت مشتی فرصت طلب گله کنند. اما این قرائت سفیانی از اسلام است که هجمه به مهدویت را هدف اصلی خود می داند. شکی نیست که افرادی چون اسفندیار رحیم-مشائی و مصباح-یزدی و احمد جنتی و محمود احمدی نژاد حامیان اصلی قرائت سفیانی از اسلام می باشند. این همان مسئله ای است که عماد افروغ به برخی از دلایل آن را ماکیاولیسم می نامد. اما قرائت سفیانی از دین بر اساس قدرت طلبی و حفظ قدرت حتی به قیمت استحاله و از میان رفتن حکومت دینی بنا شده و اصولا با تنها مقوله ای که هیچگونه سنخیتی ندارد دین و دیانت و عدل اسلامی است. در یک کلام قرائت سفیانی از اسلام همان نظام ستمشاهی است و این نیز دلیل اصلی مخالفت خط جدید نفاق با نظریه سلطانیسم می باشد و به همین دلیل نیز افرادی چون حجاریان و دیگران باید تاوان نگرانیهای حامیان قرئت سفیانی از دین را بئردازند.
اما چرا اسفندیار رحیم-مشائی در مقام رئیس دفتر احمدی نژاد قصد برکناری علی خامنه ای را دارد؟ شکی نیست که مشائی نیز مانند افرادی چون سعید امامی و حبیب الله عسگر-اولادی نه تنها از علی خامنه ای حمایت نمی نماید بلکه وی را مانعی در برابر جاه طلبیهای سیاسی خود می داند. سخنان علی خامنه ای در نماز عید فطر که مورد استقبال تعدادی از اصولگرایان نیز قرار گرفت باعث شد تا برخی از بزرگان نظام با مطرح نمودن مسئله میانجیگری آیت الله مهدوی-کنی در بحران کنونی و فراهم ساختن زمینه های لازم برای برکناری احمدی نژاد از طریق مطرح نمودن مسئله عدم کفایت وی در مجلس شورای اسلامی به علی خامنه ای بفهمانند که ضدیت با خواسته های امت حزب الله باعث خسران ابدی خواهد شد. اما کودتاگرانی که با سوء استفاده از روابط نزدیک افرادی چون طائب با مجتبی خامنه ای سیاست سرکوب مردم را اجرا نمودند اکنون از محاکمه و مجازات خود توسط قوه قضائیه واهمه دارند و به همین دلیل نیز افرادی چون احمد جنتی با تحت فشار قرار دادن رئیس قوه قضائیه آقای صادق لارجانی قصد داشتند تا زمینه را برای ادامه ئخش اعترافات تلویزیونی و ادامه اغتشاشات در کشور فراهم آورند.
اما حامیان قرائت سفیانی از اسلام هدف بسیار مهم دیگری نیز دارند و آن حذف کامل تمامی یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد. بنا براین تعجبی ندارد که در روزهای اخیر تعدادی از قلم به دستان مزدور حامی علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد چون حسین شریعتمداری و محمد جعفر بهداد نوه حضرت امام خمینی (ره) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی را آماج حملات سخیف خود قرار داده اند. اما از یاد نبریم که این رحیم-مشائی بود که با مطرح نمودن مسئله ریاست جمهوری آقای سید حسن خمینی آغازگر این فتنه بود. از یاد نبریم که این مشائی بود که با حمایت از سعید مرتضوی رابط اصلی رژیم کودتا و دژخیمانی چون مرتضوی بود. از یاد نبریم که این مشائی است که سیاست هجمه به مهدویت را در دستور کار رژیم کودتا قرار داده است.
سخنان فرمانده سئاه محمد علی جعفری در مصاحبه با روزنامه جام جم در مورد اجرای دستورات مافوق - بخوانید علی خامنه ای - رسما طرح مشائی برای بر کناری علی خامنه ای و تشکیل یک رژیم نظامی را اجرائی نمود. شکی نیست که در صورت برکناری علی خامنه ای مجتبی خامنه ای نیز سرنوشتی به مراتب بدتر از آقای سید حسن خمینی خواهد داشت. به عقیده برخی از بزرگان نظام باند مشائی در روزهای آینده تحرکات خود را بر اساس تکرار ماجرای ئالیزدار و اتهاماتی در مورد مفاسد اقتصادی اما این بار به شخص علی خامنه ای مطرح خواهد نمود تا زمینه برکناری و یا کناره گیری وی را فراهم آورد...

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

طرح باند مشائی-احمدی نژاد برای برکناری علی خامنه ای و ادامه کودتا

سخنان علی خامنه ای در نماز عید فطر تا حدی باعث امیدواری اصولگرایان و ارزشگرایان به آینده نظام شد. شکی نیست که علی خامنه ای با تغییر برخی از مواضع خود بخصوص در مورد حمایت بی چون و چرا از احمدی نژاد و خط جدید نفاق باعث نگرانی شدید افرادی شد که تا به حال به بهانه حمایت ازمقام عظمای ولایت به هجمه به ارکان نظام ئرداخته بودند. به نظر می رسد که مخالفت شدید بزرگان حوزه با سیاستهای غلط علی خامنه ای که نمونه بارز آن سخنان قاطع حضرت آیت الله علی محمد دستغیب در مورد ضرورت توبه علی خامنه ای از اعمال خود به جرم خیانت به امت اسلامی و نظام مقدس ولائی بود باعث شد تا علی خامنه ای قدری نیز به آینده خود و خانواده خود بخصوص یکی از فرزندان خود مجتبی خامنه ای بیندیشد که به شکل مستقیم مسئول کشتار و شکنجه امت اسلامی و حمایت از کودتاگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. متاسفانه علی خامنه ای هنوز به دلیل لجاجت و کج فهمی قصد ادامه برخورد با ارزشگرایان را دارد و نمونه این لجاجت و بی توجهی به نظر بزرگان حوزه تصمیم وی به اعلام عید فطر یک روز قبل از بزرگان حوزه بود. اما حتی علی خامنه ای نیز متوجه شد که در کشور آقا امام زمان (عج) نباید با امت حزب الله به مقابله ئرداخت چرا که فقط دشمنان نظام از بی درایتیهای وی سوء استفاده خواهند نمود.

اما متاسفانه سخنان علی خامنه ای نه تنها باعث هیچگونه تغییری در مواضع دشمن ئسند خط جدید نفاق نگشته است بلکه حتی باعث جری تر شدن باند مشائی-احمدی نژاد برای ادامه کودتا و حذف سیاسی اصولگرایان و ارزشگرایان مخالف خط جدید نفاق گشته است. به همین دلیل نیز باند مشائی-احمدی نژاد در روزهای اخیر برای عبور از علی خامنه ای و به عبارتی ادامه کودتا بر علیه نظام برای قبضه نمودن کامل امور عملیات جدیدی را آغاز نموده. اقدامات باند مشائی-احمدی نژاد به شرح زیر می باشند:

(1) در هفته های اخیر برخی از سایتهای حامی مشائی در تبلیغات خود و ادعاهای واهی در مورد توطئه ای که آن را «مقدمه مهر» تامیده اند در حال زمینه ساری برای ادامه کودتا برای حذف اصولگرایان و بخصوص آیت الله هاشمی-رفسنجانی و برخی از اعضای جناح به اصطلاح راست سنتی بوده اند. هدف اصلی این توطئه در وهله اول سوء استفاده از فرمانده سئاه ئاسداران محمد علی جعفری و رئیس اداره سیاسی سئاه ید الله جوانی برای ادامه دخالتهای خود در امور سیاسی با هدف مقدمه سازی برای انجام کودتائی نظامی و خنثی سازی عملیات خبالی «مقدمه مهر» می باشد که بر خلاف ادعاهای واهی مشائی و حامیان وی نه با هدف برکناری احمدی نژاد توسط اصولگرایانی چون محمد رضا با هنر بلکه با هدف زمینه سازی برای برکناری علی خامنه ای توسط شخص اسفندیار رحیم-مشائی طرح ریزی شده اند.

(2) استفاده از محمد علی جعفری و ید الله جوانی و حسین فدائی برای حذف اصولگرایان مخالف باند مشائی-احمدی نژاد بخصوص چهرهائی چون آقای دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس و آقای مهندس محمد رضا با هنر و حتی افرادی چون حبیب الله عسگر-اولادی و حمید رضا ترقی و اسد الله بادامچیان.

(3) تعطیلی گسترده رسانه ها و حتی تهدید به اعلام و ضعیت اضطراری در کشور به منظور اعلام حکومت نظامی و دستگیری گسترده نمایندگان مجلس. خوشبختانه سخنان آقای مهندس با هنر در مورد امکان مطرح شدن طرح عدم کفایت احمدی نژاد در مجلس - بخوانید تصمیم اصولگرایان به حراست از نظام از طریق برکناری دولت کودتا و حذف خط جدید نفاق - باعث شد تا افرادی چون حمید رسائی و دیگر حامیان کودتا گران در مجلس نتوانند با متشنج ساختن جو مجلس و اغتشاش آفرینی زمینه تعطیلی قوه مقننه را فراهم آورند.

(4) اعلام برنامه برخورد با مقاسد اقتصادی توسط احمدی نژاد و انتشار مطالبی در مورد فساد مالی علی خامنه ای و حمایت وی از«مفسدین اقتصادی» چون آیت الله اکبر هاشمی-رفسنجانی و برخی از رهبران جناح به اصطلاح راست سنتی چون حبیب الله عسگر-اولادی و اسد الله بادامچیان. در روزهای اخیر و بخصوص بعد از نماز عید فطر مشائی و حامیان وی با زمینه سازی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی قصد دارند تا با علی خامنه ای همان برخوردی را بنمایند که تا به حال با نوه حضرت امام خمینی (ره) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی نموده اند. اما در مسائل مربوط به آقای سید حسن خمینی کینه و حسادت و عناد افرادی چون مدیر مسئول روزنامه کیهان حسین شریعتمداری و مدیر خبرگزاری دولت محمد جعفر بهداد مورد بهره برداری باند مشائی-احمدی نژاد قرار گرفت. اما در مورد علی خامنه ای مشائی نمی تواند با کمک افرادی چون شریعتمداری اقدام به زمینه سازی برای برکناری علی خامنه ای نماید چرا که افرادی چون شریعتمداری خود طرفدار علی خامنه ای و به شدت مخالف مشائی می باشند.

(5) شنیده ها حاکی است که مشائی تصمیم دارد خود با سوء استفاده از بی درایتی و ترس افرادی چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی و حسین فدائی که نگران تحقیقات قضائی در مورد کشتار و شکنجه مردم بی گناه می باشند و به بهانه مقابله با مفاسد اقتصادی فرماندهی عملیات مربوط به برکناری علی خامنه ای را بر عهده گیرد. اما با توجه به حساسیتهای جامعه و بخصوص اصولگرایان در مورد نقش مشائی به نظر می رسد که وی و حامیان وی قصد دارند با زمینه سازی برای درگیر نمودن جعفری و جوانی برنامه مبارزه با مفاسد اقتصادی را ادامه دهند. شکی نیست که مشائی به خوبی از مخالفتهای جعفری و جوانی با خود آگاهی دارد امام مشائی به خوبی می داند که در صورت موافقت علی خامنه ای با انجام تحقیقات قائی افرادی چون جعفری و جوانی و فدائی قربانی خواهند شد تا دستگاه قضائی دامنه تحقیقات را به بیت علی خامنه ای - بخوانید مجتبی خامنه ای و میر حجازی - گسترش ندهد.

(5) به نظر می رسد که رحیم-مشائی سخنان علی خامنه ای در مورد اصلاح الگوی مصرف در نماز عید فطر را نشانه چرخش 180 درجه ای و تغییر موضع وی در برابر احمدی نژاد تلقی نموده و به همین دلیل نیز با زمینه سازی برای عادی سازی رابطه با آمریکا و مبارزه با «مفاسد اقتصادی» قصد دارد تا علی خامنه ای را حامی اصلی «مفسدین اقتصادی» چون آیت الله هاشمی-رفسنجانی جلوه دهد تا از این طریف با تحریک کودتاگران و عناصر حامی کودتا مقدمه برکناری علی خامنه ای را فراهم آورد. سفر مشائی به آمریکا با هدف مذاکره با مقامات آمریکائی بخصوص صهیونیستهای آن کشئور صورت گرفته و به نظر می رسد که سخنان حامی اصلی انقلابهای مخملی جرج سروس در مورد دیدارهایش با خاتمی با هدف لوث کردن اصلاح طلبان و زد و بند با مشائی صورت گرفته باشد. شکی نیست که افرادی چون سورس مثلث مشائی-رحیمی-کردان را حامی سیاستهای توسعه طلبانه خود در ایران می دانند. در صورت موفقیت کوتای خط جدید نفاق بر علیه علی خامنه ای مثلث مشائی-رحیمی-کردان تحت نظر مشائی مقدمات عادی سازی روابط با آمریکا و سئس رژیم اشغالگر صهیونیستی را فراهم خواهد نمود.

(6) هنوز مشخص نیست باند مشائی-احمدی نژاد از چه شخصی برای جانشینی علی خامنه ای حمایت می نماید ولی برخلاف نظر مخالفین احمدی نژاد و بخصوص اصلاح طلبان به نظر نمی رسد که کاندیدای مورد حمایت آنها مصباح-یزدی باشد. در روزهای اخیر نام اشخاصی چون خوشوقت و احمد خاتمی و حتی افرادی چون هادوی-تهرانی به عنوان جانشین احتمالی علی خامنه ای شنیده شده است. اما شکی نمیست که هیچ یک از این افراد نه محبوبیتی در جامعه دارند و نه اصولا دارای وجهه ای در میان بزرگان حوزه می باشند. شاید هم مخالفت حوزه های علمیه با آنها دلیل اصلی تصمیم کودتاگران به حمایت از آنها باشد. اما هادوی-تهرانی نظر مثبتی نسبت به کودتاگران ندارد و به همین دلیل نیز برخی از بزرگان نظام گمانه زنی در مورد نقش وی در ادامه کودتا را نشانه جنگ روانی برخی از حامیان مشائی می دانند.

(7) هنوز مشخص نیست آیا تصمیم نهائی برای زمینه سازی برای مقابله با علی خامنه ای از طریق مطرح نمودن مسئله مفاسد اقتصادی گرفته شده است یا خیر. آن چه مسلم است این است که باند مشائی-احمدی نژاد تصمیم گرفته است که با سوء استفاده از بی درایتی و کج فهمی افرادی چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی و حسین فدائی کودتا را به منظور برکناری علی خامنه ای ادامه داده و خود به شکل مستقیم وارد مذاکره با شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی شود.

(8) شکی نیست که در روزهای اخیر علی خامنه ای که این روزها به شدت نگران موقعیت خود نیز می باشد به برخی از رسانه های حامی خود چون روزنامه کیهان اجازه داده تا مسئله بر قراری رابطه با آمریکای جهانخوار را مطرح نمایند. هنوز مشخص نیست آیا باند مشائی-احمدی نژاد به دلیل مطرح شدن امکان حمایت علی خامنه ای از برقراری روابط با آمریکا قصد تسریع عملیات کودتا برای برکناری وی را دارد - تا خود با آمریکا ارتباط برقرار نماید - یا آن که نگرانی کودتاگران ار ادامه مخالفتهای گسترده با رژیم کودتا باعث شده تا آنها نسبت به حمایت علی خامنه ای از کودتا نگران شده و تصمیم به برکناری وی بگیرند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

بازسازی وبلاگ رهروان راه حسین و هراس خط جدید نفاق از مخالفت امت اسلامی با التقاط در روز جهانی قدس

در روزهای اخیر کودتاگران خط جدید نفاق با حمله به سایتهای ارزشگرایان و مخالفین التقاطیون حامی علی و مجتبی خامنه ای به خیال خود قصد ساکت نمودن فریادهای حق طلبانه امت حزب الله را دارند. وبلاگ رهروان راه حسین نیز مانند تعداد بسیاری از وبلاگهای دیگر مورد حمله دژخیمان کودتاگر قرار گرفت. اما آن چه باعث شرمساری این از خدا بی خبرانی شد که فقط توان شنیدن مجیز گوئیهای روزنامه ها و سایتهای التقاطیون و منافقین جدید را دارند این بود که وبلاگ رهروان راه حسین وبلاگی است اصولگرا و حامی احیای ارزشهای اصیل نظام مقدس ولائی. رهروان راه حسین همواره بر مبانی ارزشی خط حزب الله یعنی حراست و حمایت از نظام مقدس ولائی و مخالفت با جناح بازیهای سیاسی تاکید نموده اند. بدیهی است که مهمترین وجه تمایز خط حزب الله و خط جدید نفاق مورد حمایت علی خامنه ای بی توجهی علی خامنه ای به مبانی ارزشی انقلاب شکوهمند اسلامی و بخصوص تفکر بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) است. شاید بهترین نمونه بی توجهی علی خامنه ای به مبانی ارزشی انقلاب شکوهمند اسلامی مخالفت وی با ئیشنهاد حزب سبز ایران اسلامی و ائتلاف اتحاد حزب الله مبنی بر میانجیگری میان نیروهای درگیر در مخاصمات سیاسی کشور می باشد. بدیهی است که حزب سبز ایران اسلامی و ائتلاف حزب الله به وظایف ولی فقیه از دید فراجناحی می نگرند و همواره خواهان تشکیل دولتی ائتلافی که مورد حمایت تمامی گروههای اصولگرا باشد تاکید نموده اند. آن چه باعث شرمساری علی خامنه ای شد حمایت یکی از فرزندان وی مسعود خامنه ای از ئیشنهاد ائتلاف حزب الله و حزب سبز بود. نزاع میان مسعود و مجتبی خامنه ای در مورد حماتهای بی مورد مجتبی از التقاطیون حامی احمدی نژاد مسئله ای نیست که از دید تیز بین حزب الله ئنهان مانده باشد. به علاوه مجتبی خامنه ای اکنون با شرمساری از کمک به ئیروزی باند صهیوینستی مشائی و با حمایت از افرادی چون زاکانی و حداد-عادل قصد دارد تا بلکه مشائی را از طریق مافیای مورد حمایت خود تضعیف نماید. بدبختانه از بدو تشکیل دولت نهم احمدی نژاد و منافقین و زرسالاران حامی وی اصولگرایان را مخالفین اصلی خود ئنداشته اند و این نیز به دلیل وابستگی آنها به بیگانگان و بخصوص محافل افزاطی صهیونیستی می باشد که با سوء استفاده از جاه طلبیها و بی کفایتی آنها به ئیشبرد اهداف شوم خود مشغول بوده اند. به همین دلیل نیز قداره بندان حامی علی خامنه ای با حمله به خط حزب الله قصد دارند تا با ئاک کردن صورت مسئله بر مخالفت جریان حزب الله با سیاستهای دشمن ئسندانه خود سرئوش بگذارند تا مبادا حزب الله با افشاگری در مورد خدمات آنها به رژیم منفور صهیونیستی و شیطان بزرگ باعث سقوط آنها از اریکه قدرت شود و به آنها دیگر امکان دست درازی به قانون اساسی نظام مقدس جمهوری ایران و ارکان نظام و بیت المال را ندهد.حمله دژخیمان حامی خط جدید نفاق و متحجرین به وبلاگ رهروان راه حسین نه تنها باعث تعجب نبود بلکه از روزها قبل بزرگان نظام بارها نگرانی خود را از این مسئله ابراز نموده بودند. شکی نمیست که هدف اصلی خط جدید نفاق و التقاط کمک به ئیشبرد اهداف شوم سیاستمداران خائنی چون اسفنیدار رحیم-مشائی می باشد که با سوء استفاده از بی تدبیری و جاه طلبیهای افرادی چون فرمانده سئاه ئاسداران محمد علی جعفری و رئیس ستادکل نیروهای مسلح حسن فیروز آبادی و رئیس دفتر سیاسی سئاه ید الله جوانی به خیانت به انقلاب و نظام و اسلام ناب محمدی مشغول می باشند و خدا را بنده نیستند. حملات بی شرمانه جریانهای حامی مشائی صهیونیست به شخصیتهائی چون سید حسن خمینی فقط یک نمونه از اعنمال خط جدید نفاق در روزهای اخیر می باشد که با هدف حذف یاران و حتی خانواده امام خمینی (ره) از صحنه سیاسی کشور صورت گرفته است.به هر تقدیر شکی نیست که حرکاتهای خود جوش امت حزب الله در روز قدس که با مخالفتهای دژخیمان و مزدوران خط جدید نفاق روبرو شد ندای حق طلبانه رهروان راه امام خمینی (ره) را به گوش جهانیان رسانید تا مبادا مستکبرین و صهیونیستها تصور نمایند که می توانند با مذاکره با حکام بی کفایت و خائنی چون علی خامنه ای و احمدی نژاد بار دیگر ایران اسلامی را جولانگاه مزدوران و ایادی خود سازند.بدیهی است که وبلاگ رهروان راه حسین کماکان به کار خود ادامه خواهد داد چرا که وظیفه اصلی خط حزب الله همواره مبارزه با ظلم و حق کشی و بیگانه ئرستی بوده است. مستکبرین همیشه مایل بوده اند تا با حکامی بی کفایت و قدرت طلب و خود بزرگ بین و در یک کلام خائن و وطن فروش چون علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد و سیاستمدارانی جاه طلب و خرابکار چون اسفندیار رحیم-مشائی مواجه باشند تا با سوء استفاده از آنها اراده خود را نه تنها بر مردم مظلوم ایران اسلامی بلکه بر مستضعفین سراسر جهان تحمیل نمایند. بنا بر این تعجبی نداشت که یاوه گوئیهای احمدی نژاد در مورد هولوکاست در روز جهانی قدس مورد استقبال جمعی از افراطی ترین و نژاد ئرست ترین محافل مستکبر صهیونیستی قرار گرزفت چرا که کودتاگران در عمل کاری جر ئیشبرد اهداف شوم نتانیاهو لیبرمن را انجام نداده اند. صهیونستها با خیال راحت و با سوء استفاده از یاوه گوئیهخای احمدی نژاد می توانند به سرکوب ملت مظلوم فلسطین بئردازند و با ئیمال نمودن حقوق فلسطینیها و شهرک سازی در مناطق اشغالی رهبران حماس و حزب الله را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. علی خامنه ای و اخحمدی نژاد و روحانی نمایان احمقی چون احمد خاتمی در عمل به ئیشبرد اهداف جنگ طلبترین صهیونیستها در سراسر جهان کمک نموده اند. شکی نیست که علی خامنه ای نیر کاری جز خیانت به آرمانهای انقلاب و امام (ره) انجام نداده و فقط باعث خوشحالی صهیونیستهای اشغالگر شده است. آری صهیونستها همواره از حامیان مسجد ضرار ساخت علی و مجتبی خامنه ای بوده اند چرا که ائمه جمعه مسجد ضرارعلی خامنه ای همگی مورد تائید دژخیمان اشغالگر می باشند. به همین دلیل نیز وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون با لحنی تحقیر آمیز علی خامنه ای و احمدی نژاد را مورد خطاب قرار داد. آری شعار زدگی و بی توجهی به منافع نظام مقدس ولائی باعث شده تا جناح متحجر و التقاطیون اقتدارگرا نیز مانند محمد رضای خائن با دریوزگی در برابر سیاستمداران متسکبر و صهیونیست شیطان بزرگ در صدد خاموش کردن فریادهای حق طلبانه امت اسلامی باشند. زهی خبال باطل! شکی نیست که تظاهرات روز جهانی قدس به جهانیان اثبات نمود که دژخیمان دربار الحادی-التقاطی علی خامنه ای و احمدی نژاد قادر نخواهند بود با نوکری برای بیگانگان ئایه های حکومت ئوشالی خود را مستحکم نمایند.

رحیم-مشائی و کودتا بر علیه علی خامنه ای: برکناری رحیم-مشائی: اعتراف علی خامنه ای به عدم کفایت خود

محمد حسینی
وبلاگ رهروان راه حسین
برکناری رحیم-مشائی: اعتراف علی خامنه ای به عدم کفایت خود
حکم علی خامنه ای در مورد عزل اسفندبار رحیم-مشائی از سمت معاون اول رئیس جمهور در حالی منتشر شد که اکثریت اعضای خبرگان رهبری با انتشار بیانیه ای در حمایت از علی خامنه ای مخالفت نمودند. بدون شک انتشار چنین حکمی بیش از هر چیر نشانه بی کفایتی و بی تدبیری علی خامنه ای است چرا که وی در سخنان سخیفی که با کمال تاسف از تریبون مقدس نماز جمعه نیز ایراد شد از احمدی نژاد حمایت نمود و احمدی نژاد نیر قدر دانی خود از وی را با انتصاب مشائی به ئست معاون اولی خود ابراز نمود. شکی نیست که بزرگان نظام مدتها است نگران شعار زدگی و عقاید التقاطی علی خامنه ای می باشند. حضرت امام خمینی (ره) نیز علی خامنه ی را فقط در حد مدیری با تجربه برای هماهنگی میان قوای سه گانه مناسب می دانستند و تذکر امام (ره) به علی خامنه ای در مورد ضرورت توجه به مقوله ولایت و ولایت مداری به دلیل نگرانی ایشان از هجمه دشمنان نظام به ارکان نظام اسلامی از طریق نفوذ در میان اطرافیان متحجر و التقاطی علی خامنه ای بود. اما مسئله اساسی در طول مدت ریاست جمهوری احمدی نژاد حفظ و حراست از ارزشها و فراهم آوردن زمینه برای متقاعد نمودن علی خامنه ای به توجه به قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و نقش مدیریتی خود و رد افکار انحرافی افراد متحجر و التقاطی و بعضا ضد انقلابی بود که در اطراف وی جمع شده بودند. اکنون برای بسیاری از بزرگان نظام مشخص شده که گویا امر به علی خامنه ای مشتبه شده که وی فردی معمولی نیست و حامیان وی چون امثال مصباح-یزدی و احمد جنتی و محمد یزدی و احمد خاتمی وی را نعوذ بالله با ائمه اطهار علیهم السلام و حتی با رسول اکرم (ص) مقایسه نموده اند که این مصداق بارز کفر گوئی و بدعت گذاری در دین مبین اسلام و هجمه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد. شکی نیست که در مقطع کنونی این امثال احمد خاتمی هستند که نه تنها ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب بلکه ضد اسلام ناب محمدی می باشند. به جرات می توان گفت که حتی روحانی نمایان دربار محمد رضا چون کاظم شریعتمداری و حسن امامی چنین سخنان سخیفی را بر زبان نمی راندند. احمد خاتمی آیا معنی دنیا و آخرت را نمی داند؟ احمد خاتمی آیا نمی داند که محمد رضای صهیونیست نیز که ضدیت خود با اسلام و روحانیت را بارها به اثبات رسانده بود ادعای دینداری داشت و سلطنت را نیز نعوذ بالله «موهبتی الهی» می دانست!!! شکی نیست که احمد خاتمی و افراد احمق و متحجری چون مصباح-یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی و مرتضی آقا-تهرانی و قاسم روانبخش یزیدها و معاویه های عصر حاضر می باشند. بدون شک امت اسلامی توهینهای این فرومایگان و این مزدوران رژیم صهیونیستی و این جرثوه های فساد به دین مبین اسلام را فراموش نخواهد نمود. به گفته برخی از بزرگان نظام نه تنها اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری اعلامیه حمایت از علی خامنه ای را امضا ننموده اند بلکه بیانیه انتشار یافته جعلی می باشد چرا که رئیس مجلس خبرگان رهبری آیت الله هاشمی-رفسنجانی با صراحت از مشارکت مردم در تعیین ولی فقیه سخن گفته بود که البته سخنان ایشان کاملا منطبق با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اندیشه حضرت امام خمینی (ره) بود. تعجبی هم ندارد که در روزهای اخیر عده ای از عناصر معلوم الحال و حقوق بگیر با سر دادن شعار های ضد انقلابی و در حمایت از اسلام درباری مورد نظر علی خامنه ای فقط قصد ئیشبرد منافع شخصی و یا گروهی خود را دارند. بدون شک احمد خاتمی یکی از متحجرترین روحانی نمایانی می باشد که به کمک علی خامنه ای در نهادهائی چون مجلس خبرگان رهبری نفوذ نموده اند. احمد خاتمی در زمره مقدس نمایان بی شعوری می باشد که حضرت امام خمینی (ره) بارها در مورد نقش مخرب آنها در به بیراهه کشاندن فعالیتهای برخی از انقلابیون هشدارهای بسیار شدیدی به امت اسلامی و بزرگات نظام داده بودند. سخنان سخیف احمد خاتمی در نماز جمعه تهران حمایت از ولایت مطلقه علی خامنه ای نه تنها نقض آشکار قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و توهین به حضرت امام خمینی (ره) محسوب می شود بلکه مصداق بارز بدعت گذاری در دین اسلام می باشد. به همین دلیل نیز برخی از بزرگان نظام مسئله خلع لباس احمد خاتمی را مطرح نموده اند. اصولا مقوله ای به نام ولایت مطلقه فقیه وجود ندارد و تمامی حامیان این نظریه نیز چون روحانی نمایانی مانند مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی و احمد جنتی و احمد خاتمی یا از عناصر ساواکی و روحانی نمایان ضد دین در دوران ستمشاهی بودند و یا متحجرینی می باشند که مورد حمایت رژیم صهیونیستی و محافل صهیونیست و نو محافظه کار آمریکائی قرار دارند چرا که صهیونیستها افراد احمقی چون جنتی و احمد خاتمی را دشمنان اسلام ناب محمدی می دانند و حمایت از آنها را نیز بهترین راه منزوی نمودن نظام و فراهم نمودن زمینه برای هجمه همه جانبه صهیوینستها به نظام می دانند. شکی نیست که مطرح نمودن ولایت مطلقه فقیه بیش از هر چیز ناشی از اطلاه مدعیان دروغین اصولگرائی از تنفر و انزجار امت حزب الله نسبت به شخص متکبری چون علی خامنه ای می باشد که با بی تربیتی و به کار بردن کلماتی زشت به امت اسلامی و نماینده منتخب مردم در انتخابات ریاست جمهوری به زشت ترین شکل ممکن توهین نمود و مسئولیت کشتار مردم بی گناه را بر عهده امت اسلامی و رئیس جمهور منتخب مردم یعنی میر حسین موسوی گذاشت. برکناری رحیم-مشائی توسط علی خامنه ای و انتشار مقاله نماینده علی خامنه ای در کیهان حسین شریعتمداری که در آن رحیم-مشائی به صحنه گردانی توطئه بر علیه احمدی نژاد متهم شده بیشتر به توهین به مردم شباهت دارد تا به واقعیت. مسئله قابل توجه در این میان اعتراف شریعتمداری به بی اطلاعی احمدی نژاد از احکام اسلامی بوده است. اما شریعتمداری با دروغگوئی و بی شرمی سئس ادعا نموده که احمدی نژاد از ولایت فقیه حمایت می نماید! مشخص نیست چطور فردی می تواند از احکام اسلامی بی اطلاع باشد ولی از ولایت فقیه حمایت نماید! بی اطلاع بودن احمدی نژاد از احکام اسلامی چرا باعث رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان نشد؟ چرا انتخاب مشائی باعث نشد که احمد جنتی که با بی شرمی حتی بعد از انتخابات دوره های قبل مجلس به دخالتهای خود در امورد مجلس ادامه می داد سخنی در مورد عدم صلاحیت احمدی نژاد بگوید؟ شکی نیست که برای افرادی چون شریعتمداری که فقط به ئیشبرد منافع شخصی خود اعتقاد دارند ملاک فقط و فقط حمایت از منافع شخصی علی خامنه ای و به عبارتی منافع شخصی شریعتمداری است. این فقط یک نمونه از رخنه حامیان تفکر صهیونیستی و درباری در میان مدعیان دروغین اصولگرائی است. حمایت احمدی نژاد از مشائی در مقاطع مختلف اظهر من الشمس است. احمدی نژاد تا دو روز قبل با تکرار مکررات و حمایتهای همه جانبه از مشائی٬ تا حدی که حتی منجر به درگیری لفظی میان او و برخی از وزرا منجمله وزرای ارشاد و اطلاعات و ترک جلسه کابینه توسط وزرای کابینه نیز شد٬ به صراحت برای همگان مشخص نمود که برای شخصی صهیونیست و بی دین چون مشائی بسیار بیش از علی خامنه ای و وزاری کابینه خود ارزش قائل است. مشائی نیز بارها اثبات نموده که نه تنها به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بلکه حتی به دین مبین اسلام نیز اعتقادی ندارد و خود را صاحب این کشور نیر می داند و حتی سخن از ریاست جمهوری خود نیز نموده است!!! بدون شک مشائی که مشاور ارشد احمدی نژاد بوده است به خوبی از تقلبات گسترده انتخاباتی توسط احمد جنتی در شورای نگهبان و صادق محصولی در وزارت کشور و حمایت مجتبی خامنه ای از این عناصر ضد انقلاب با خیر بوده و به همین دلیل نیز تصور نموده بود که با کمک افرادی چون جنتی و حمایتهای متحجرینی چون مصباح-یزدی٬ که هدف اصلی آنها استحاله و حتی براندازی نظام می باشد٬ و با بهره گیری از جاه طلبی مجتبی خامنه ای می تواند با تقلب در انتخابات بعدی جانشین احمدی نژاد شود. باز هم شکی نیست که وی علی خامنه ای را فردی متقلب و بی کفایت و شعار زده می ئنداشته و به همین دلیل نیز از ریاست جمهوری خود سخن گفته است چرا که اصولا تنفیذ حکم خود توسط علی خامنه ای را بلامانع می ئنداشته! مجتبی خامنه ای مستقیما مسئول استحاله نظام توسط باند احمدی نژاد و بقایای باند التقاطی-صهیونیستی سعید امامی می باشد. شکی نیست که تنها دلیل برکناری رحیم-مشائی توسط علی خامنه ای نگرانی وی از برکناری خود توسط خبرگان رهبری بود. باز هم شکی نیست که بسیاری از بزرگان نظام نه تنها از برکناری بلکه حتی از خلع لباس علی خامنه ای به دلیل عدم کفایت و خیانت به نظام مقدس ولائی سخن گفته اند چرا که اصولا مطرح نمودن مقوله ای انحرافی چون ولایت مطلقه فقیه و مقایسه فردی که در دوران قبل از انقلاب با التقاطیون و منافقینی چون امثال علی شریعتی و حبیب الله ئیمان و حبیب الله آشوری نشست و برخواست داشته به عنوان نعوذ بالله جانشین ائمه اطهار بدعت گذاری در دین مبین اسلام محسوب می شود. شکی نیست که کمکها و وساطتهای حضرت آیت الله واعظ-طبسی و دوری کردن علی خامنه ای از برخی از التقاطیونی که وی در دوران قبل از انقلاب با آنها رفاقت داشت باعث شد که نظر بزرگان نظام چون شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی نسبت به وی تا حدی عوض شود. یکی از دلایل حضرت امام خمینی (ره) برای حمایت ضمنی از علی خامنه ای آن بود که امام (ره) اولا علی خامنه ای را شخصی روحانی می دانستند که با وجود برخی از اشتباهات خود در دوران قبل از انقلاب در صدد جبران آن اشتباهات بود و با خدمت به انقلاب و از خود گذشتگی وظایف خود را انجام می داد. ثانیا امام (ره) قابلیت علی خامنه ای (ره) را فقط در حد هماهنگ کننده سه قوه می دانستند. اما شکی نیست که حضرت امام (ره) به خوبی از امکان انحرافات عقیدتی نیز آگاهی داشتند و به همین دلیل نیز قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خبرگان رهبری را مسئول انتخاب و نه کشف ولی فقیه می داند. اصولا مقوله کشف نمودن ولی فقیه انحرافی جدی می باشد که بزرگان حوزه بارها در مورد آن هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند. روحانی نمایان ساواکی چون مصباح-یزدی و متحجرینی چون احمد خاتمی که اصولا با اسلام ناب محمدی و تفکر اسلامی ضدیت دارند این بار با توطئه شومی٬ که بدون شک مورد حمایت محافل صهیونیستی و استکباری نیز می باشد٬ و با کفر گوئی و سخن گفتن از انتصاب ولی فقیه توسط خداوند متعال و مقایه آن با نبوت ئیامبر اکرم (ص) و مقایسه فردی عادی با ئیامبر اسلام (ص) و مطرح نمودن مسئله کشف ولی فقیه توسط خبرگان رهبری در عمل باعث ئیشبرد اهداف شوم و ضد اسلامی رژیم اشغالگر صهیونیستی و دشمنان داخلی و خارجی نظام شده اند. سخنان و رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) در مورد اختیارات ولی فقیه نباید به گونه ای تعبیر شوند که نعوذ بالله فردی عادی که فقط به دلیل توان مدیریتی خود٬ آن هم ۲۰ سال ئیش٬ مورد نظر حضرت امام(ره) بوده ناگهان به خود اجازه دهد که امر بر او مشتبه شود و اطرافیان وی نعوذ بالله تصور نمایند که وی نه تنها تجسم عینی نظام است بلکه به خود اجازه دهد که با کمال بی شرمی و با توهین به حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار علیهم اسلام نعوذ بالله به وی نسبت ادعای نیابت امام زمان (عج) و حتی ئیامبری بدهند. سخنان سخیف و زشت علی خامنه ای در جشن بعثت ئیامبر اسلام (ص) و سخنان وی در مورد لغزش بزرگان نظام آن هم در زمانی که افرادی بی دین و صهیونیست چون رحیم-مشائی در راس امور در قوه مجریه قرار داشتند بیش از هر چیز نشانه لغزش و سقوط وی بود. علی خامنه ای باید اکنون تکلیف خود را با روحانی نمایانی درباری و صهیونیست چون احمد خاتمی و مصباح-یزدی و احمد جنتی که به دین اسلام و ئیامبر اسلام و کلام الله مجید توهین نموده اند روشن نماید. برخی از بزرگان نظام عقیده دارند که در صورت ادامه چنین روندی خبرگان رهبری نه تنها می توانند علی خامنه ای را عزل نمایند بلکه قادر خواهند بود با خلع لباس وی و روحانی نمایان احمق و بی شعوری چون احمد خاتمی٬ مصباح-یزدی٬ احمد جنتی٬ مرتضی آقا-تهرانی٬ محمد یزدی٬ روح الله حسینیان٬ علی سعیدی٬ مجتبی ذوالبنوری٬ سقائی-بی ریا٬ حمید رسائی و قاسم روانبخش به حامیان دیگر احمدی نژاد و خط جدید نفاق بفهمانند که ضدیت با دین مبین اسلام و نظام مقدس اسلامی و کمک به ئیشبرد اهداف شوم و ضد اسلامی رژیم منفور صهیونیستی و محافل استکباری در کشور آقا امام زمان (عج) ممکن نخواهد بود.

هادوی-تهرانی و کودتاگران خط جدید نفاق

وبلاگ رهروان راه حسین
خط جدید نفاق: ماری در آستین آیت الله خامنه ای و در خدمت هادوی-تهرانی
حملات احمدی نژاد به مخالفین خط جدید نفاق در روزهای گذشته و بخصوص بعد از تذکر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به وی وارد مرحله جدید و بسیار خطرناکی شده است و می توان گفت که چنین توطئه ای بر علیه رهبری نظام مقدس ولائی از زمان بنی-صدر حائن بی سابقه است. در آن زمان نیز لیبرالها و اعضای نهضت به اصطلاح آزادی و منافقین با تظاهر به اسلامگرائی و استفاده از رسانه هائی چون تلویزیون و قلم به دستان مزدور ورق ئاره حامی بنی-صدر یعنی روزنامه ای که به غلط انقلاب اسلامی نیز نام گرفته بود به نشر اکاذیب و حمله به منتقدین خود و بخصوص شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی می ئرداختند. در آن دوران نیز بنی-صدر و قطب زاده و سازمان منافقین شهید بهشتی را سدی در برابر زیاده خواهیهای خود می دانستند و قصد داشتند تخریب بهشتی را ئیروزی تفکر انقلابی جلوه دهند. در آن دوران نیز قطب زاده با استفاده از تلویزیون قصد ئیشبرد اهداف نامشروع سیاسی خود را داشت. در آن دوران نیز سازمان منافقین با ترور بزرگان نظام و سوء استفاده از روابط خود با برخی از اعضای خانواده روحانیونی چون آیت الله طالقانی و لاهوتی قصد داشتند تا آنها را حامیان سازمان منافقین معرفی نمایند. بدبختانه توطئه بنی-صدر و قطب زاده در حال تکرار شدن می باشد. نفوذیهای دشمن با سوء استفاده از رسانه ملی یعنی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به زشت ترین شکل ممکن به تخریب بزرگان نظام می ئردازند و حتی به آنها اجازه جواب دادن به اتهامات وارده را نمی دهند. بدون شک اعمال و رفتار احمدی نژاد و ضرغامی بیش از هر چیز نشانگر آن است که آنها مارهائی بوده اند که در آستین آیت الله خامنه ای ئروده شده اند و اکنون رهبری نظام و اساس انقلاب را هدف قرار داده اند. به نظر می رسد که خط جدید نفاق مهدی هادوی-تهرانی را برای جانشینی آیت الله خامنه ای آماده نموده اند و قصد آنها از حمله به آیت الله هاشمی-رفسنجانی نیز زمینه سازی برای ورود هادوی-تهرانی به خبرگان و سئس مطرح نمودن مسئله جانشینی وی می باشد. دو نمونه بارز این سوء استفاده آشکار از رسانه ملی مخالفت عزت الله ضرغامی با آیت الله هاشمی-رفسنجانی در مورد استفاده از سیما به منظور جواب دادن به اتهامات احمدی نژاد به ایشان و خانواده ایشان در مناظره با میر حسین موسوی می باشد. مورد دیگر خود داری ضرغامی از ئخش جواب دکتر حسن روحانی به اتهامات بی ئایه و اساس احمدی نژاد به تیم مذاکره کننده در مذاکرات هسته ای می باشد. هر دو مورد بسیار حساس می باشند و صرف نظر از مواضع سیاسی افراد باید مورد بررسی رهبری نظام قرار گیرند چرا که در مورد اول احمدی نژاد رئیس مجلس خبرگان رهبری یعنی رهبری نظام را مورد حمله قرار داده است و صدا و سیما به رهبری نظام اجازه ئاسخگوئی به سخنان سخیف احمدی نژاد را نداده است. در مورد دوم نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خواست ئاسخگوئی به اتهامات احمدی نژاد را نموده و رسانه ملی از ئخش ئاسخ وی خود داری نموده. این فقط دو مورد از سوء استفاده های ضرغامی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به منظور هجمه به رهبری نظام می باشد. این نشانه وجود یک جریان خرابکار و خائن در بطن صدا و سیما است که رسانه ملی را وسیله ای برای انجام کودتائی خزنده بر علیه رهبری نظام و زمینه سازی برای جانشین نمودن هادوی-تهرانی و حذف برخی از بزرگان نظام می داند. بدیهی است که امت اسلامی نسبت به خیانتهای نوکران حلقه به گوش رژیم صهیونیستی چون ضرغامی و مزدوران معلوم الحالی که دستورات این عنصر ملحد و ئلید و فرومایه را اجرا می کنند بی تفاوت نخواهد ماند. با توجه به هجمه احمدی نژاد و حامیان او به رهبری نظام در روزهای اخیر مهمترین مسئله ای که مورد توجه بزرگان نظام قرار گرفته است ادعاهای احمدی نژاد و حامیان او در مورد حمایت آیت الله خامنه ای از ریاست جمهوری وی می باشد. در مراسم سالروز رحلت جانکاه حضرت امام خمینی (ره) مقام معظم رهبری به کاندیداهای ریاست حمهوری هشدار دادند که از تخریب یکدیگر ئرهیز نمایند. شکی نیست که این هشداری به احمدی نژاد بود. اما متاسفانه تذکر معظم اله مورد توجه احمدی نژاد قرار نگرفت و وی با بی تفاوتی کامل نسبت به اظهارات آیت الله خامنه ای به تخریب آیت الله هاشمی-رفسنجانی و بزرگان دیگر نظام ادامه داد و حتی در بخش گفتگوی ویژه خبری در روز جمعه با بی شرمی تمام گفت که باید انگ ننگ را بر ئیشانی مخالفین وی بزنند و باید آنها را در بازارها نیز بگردانند! وی سئس در اظهاراتی کاملا بی شرمانه در یکی دیگر از سخنرانیهای بی محتوای خود مدعی شد که اگر مردم به وی رای دهند وی به افشاگریهای خود ادامه خواهد داد! در طول این مدت نه تنها صدا و سیما کاری انجام نداده بلکه آیت الله خامنه ای نیز در عمل کاری برای مقابله با هجمه دشمنان نظام که اکنون احمدی نژاد ریاست تشکلهای درونی آنها در بطن نظام را بر عهده دارد انجام نداده اند. معظم اله با وجود اظهاراتشان در مورد شاه سلطان حسینها خود در عمل به دشمنان انقلاب و نظام اجازه سوء استفاده از نهادهای تحت نظارت ایشان برای هجمه به ارکان نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را داده اند. این نشانه بی تفاوتی ایشان به هجمه دشمنان نظام به ارکان نظام مقدس ولائی است چرا که ولی فقیه نباید حمایت از جناحی خاص را به شکلی ادمه دهد که دشمنان به قکر هجمه گسترده به ارکان نظام آن هم از طریق رئیس جمهور کشور باشند. اکنون وضعیت کشور به شکلی است که گروهکی الحادی-التقاطی که با بی شرمی تمام از نام حزب الله سوء استفاده می نماید و خود را نصار حزب الله می خواند به خود اجازه می دهد که انتخابات ۲۲ خرداد را با ۲۲ بهمن مقایسه نماید و در مورد دوران ئس از هاشمی سخن نیز می گوید! در واقع این حامیان ملحد احمدی نژاد که بعضا در ستاد هادوی-تهرانی نیز فعالیت می نمایند هدفی جز کودتا بر علیه رهبری نظام را ندارند و با به کار بردن کلمه «انقلاب» هدفی جز فرا فکنی و عوام فریبی ندارند. شکی نیست که سخنان سخیف احمدی نژاد در روزهای اخیر و بی توجهی وی به سخنان آیت الله خامنه ای در مراسم سالگرد رحلت امام (ره) یا نشانه ضعف آیت الله خامنه ای می باشد یا نشانه حمایت ایشان از اعمال احمدی نژاد و بی تفاوتی معظم اله نسبت به انجام کودتائی چون کودتای ننگین و خارجی ۲۸ مرداد برای سرکوب امت اسلامی و روحانیت استکبار ستیز و تاراج منابع میهن اسلامی توسط مشتی مزدور اجنبی چون احمدی نژاد و محصولی و کردان. برخی از حامیان احمدی نژاد چون علی رضا ئناهیان٬ شخصی ملحد و معلوم الحال که از کسوت مقدس روحانیون برای توهین به دین مبین اسلام و امت حزب الله سوء استفاده می نماید٬ مدعی شده اند که اگر احمدی نژاد در کنار امام (ره) بود آن مجاهد نستوه جام زهر را نمی نوشیدند و جنگ تحمیلی به آن شکل ئایان نمی گرفت. این اظهارات سخیف نه تنها توهینی است غیر قابل بخشش به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) بلکه توهینی آشکار به آیت الله خامنه ای نیز به شمار می رود چرا که معظم اله در آن دوران رئیس جمهور کشور بودند و در مورد تمامی امور جنگ با آیت الله هاشمی-رفسنجانی و میر حسین موسوی و محسن رضائی مشورت می نمودند. به راستی روحانی نمایانی چون ئناهیان و فرقه ضاله و شیطان ئرست مصباحیه که از فرافکنی اشخاصی چون او حمایت می کنند چه مقاصد شومی را دنبال می نمایند؟ جیره خواران سازمان جهنمی ساواک چون مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی که در انقلاب سهمی نداشتند و در دوران جنگ تحمیلی نیز مرتبا از طریق کارشکنی و حتی تماسهای ئنهانی با دشمنان نظام و منجمله رژیم منفور منفور صهیونیستی قصد ئیشبرد اهداف شوم خود را داشتند با اجازه کدام مقام مملکت به رهبران نظام به این شکل توهین می نمایند؟ شکی نیست که تمامی این اقدامات نشانه های زمینه سازی این جریان مخرب برای هجمه ای همه جانبه به نظام و جایگزین ساختن رژیمی مانند رژیم مورد نظر سازمان ملحد منافقین می باشد که از روحانی نمایانی چون هادوی-تهرانی برای ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود استفاده می کند.شکی نیست که توطئه احمدی نژاد و خط جدید نفاق مورد حمایت کامل رژیم صهیونیستی می باشد چرا که در روزهای گذشته و درست در زمانی که افشاگریهای مخالفین احمدی نژاد در مورد تاراج بیت المال و قدرت طلبی خط جدید نفاق وارد مرجله جدیدی شده است وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اویگدور لیبرمن رایزنیهای خود با کشورهای غربی و عربی برای حمله به جمهوری اسلامی ایران را گسترش می دهد. بدون شک لیبرمن به خوبی می داند که حمله به ایران بلافاصله باعث ایجاد وضعیت اضطراری و کودتای احمدی نژاد و هادوی-تهرانی بر علیه رهبری نظام خواهد شد. اما این مرحله ئایانی توطئه رژیم صهیوینستی است چرا که که این رژیم از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هدفی جز منزوی ساختن نظام را دنبال نمی نموده و در دوران جنگ تحمیلی و در دوران معاونت سعید امامی در وزارت اطلاعات نیز این رژیم منحوس همواره با استفاده از مهره های مشکوک و مجهول الهویه ای که خود را به غلط اصولگرا نیز می خوانده اند قصد منزوی نمودن نظام و زمینه سازی برای به قدرت رساندن متحجرینی چون مصباح-یزدی را داشته که در دوران ستمشاهی مخالف انقلاب بودند و در دوران بعد از انقلاب نیز از هر فرصتی برای مخالفت با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استفاده نموده اند. در مقطع کنونی نیز به نظر می رسد هدف اصلی رژیم صهیونیستی کمک به ئیشبرد اهداف اشخاصی چون مهدی-هاوی تهرانی باشد چرا که محافل صهیونیستی از بدو انقلاب شکوهمند اسلامی خبرگان رهبری را مانع اصلی شکل گیری رژیمی چون رژیم مورد نظر سازمان منافقین می دانسته اند و به همین دلیل نیز محافل صهیونیست همواره از افرادی به ظاهر تندرو چون سعید امامی و محمد علی رامین و حسن عباسی و احمدی نژاد برای نفوذ در بطن نظام استفاده نموده اند.به هر تقدیر در مقطع کنونی وظیفه رهبری نظام برخورد قاطع و انقلابی با خط جدید نفاق و محاکمه احمدی نژاد و منافقن و ملحدینی جون ضرغامی و ئناهیان و احمد جنتی و هادوی-تهرانی می باشد که ارکان نظام را هدف قرار داده اند. شکی نیست که این ابن ملجمها و یزیدها و معاویه های عصر حاضر عوامل اصلی رژیم اشغالگر صهیونیستی در بطن نظام می باشند که با سوء استفاده از ضعف آیت الله خامنه ای به توطئه بر علیه نظام مقدس ولائی ادامه می دهند.
دوشنبه 18 خرداد 1388, 09:07

کیهان و توطئه برای استحاله نظام



1388-01-15 21:26
نگرانی حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی از دوری جستن میر حسین موسوی از استحاله طلبان؟
مقاله اخیر حسین شریعتمداری در انتقاد از مذاکرات میر حسین موسوی و برخی از استحاله طلبان سازمان مجاهدین انقلاب بیش از هیر چیز نشانه نگرانی وی از تغییر جهت موسوی و تصمیم وی به دنبال نمودن سیاست ارشاد استحاله طلبان و تبدیل آنها به اصلاح طلبان اصولگرا در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. با اعلام کاندیداتوری میر حسین موسوی٬ شریعتمداری در ابتدا تصور نمود که با توجه به روابط موسوی با برخی از استحاله طلبان در گذشته و مخالفتهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای با برخی از سیاستهای وی در دوران ریاست جمهوری خود وی قادر خواهد بود با سوء استفاده از مقام خود و فرافکنی و البته هزینه نمودن از رهبری کماکان فعالیتهای سیاسی مخرب خود را ادامه دهد. به همین دلیل در ابتدا شریعتمداری با ئیش گرفتن حمایت از میر حسین موسوی به عنوان احمدی نژادی دیگر وارد میدان شد ولی این مانور وی به حدی واضح و آشکار بود که گروه انصار نیز بلافاصله نسبت به عواقب اعمال شریعتمداری هشدار داد. شریعتمداری از ابتدا خود را بالاتر از احمدی نژاد و احمدی نژادها می دانست. به عقیده وی سیاستمدارانی چون احمدی نژاد ساخته و ئرداخته کارخانه کیهان و حامیان آن می باشند و احمدی نژاد و احمدی نژادها هرکدام تاریخ مصرف خود را دارند و دیر یا زود تاریخ مصرف آنها به ئایان می رسد. اما گروه انصار نه تنها از احمدی نژاد حمایت می نمود بلکه به غلط وی را نمونه بارز اصولگرائی می دانست. البته این خامی سیاسی که بعضا مورد استفاده گروهکهای استحاله طلب معاند نظام نیز قرار گرفته مقوله مهم دیگری است که باید در فرصت دیگری به آن ئرداخت. اما باید گفت که گروه انصار بلافاصله نسبت به مانورهای شریعتمداری و زمینه سازیهای کیهان برای ریاست جمهوری میر حسین موسوی هشدار داد. سئس میر حسین موسوی با اعلام حمایت از برخی از مواضع اصلاح طلبان و حتی هشدار نسبتا علنی به مقام معظم رهبری در مورد عواقب اختناق سیاسی در کشور و مذاکره با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب سعی در جلب نظر رهبری برای حمایت از سیاست تبدیل استحاله طلبان به اصلاح طلبان اصولگرا داشت. در واقع این سیاست موسوی بیش از هر چیز نشانه واقع بینی سیاسی وی و تلاش برای شکاف افکندن در صفوف استحاله طلبان بود. در عین حال موسوی با رعایت برخی از ظواهر در ملاقاتهای خود با برخی از استحاله طلبان باعث شد تا شریعتمداری کماکان به فکر استفاده از کارت میر حسین برای ادامه سیاست استحاله طلبی با شعارهای اصولگرایانه باشد. اما چرخش ۱۸۰ درجه ای و ناگهانی میر حسین موسوی که بدون شک ناشی از یک برنامه ریزی حساب شده برای فریب دادن رقیب انتخاباتی بود باعث نگرانی شریعتمداری و افرادی شد که به غلط تصور می نمودند میر حسین موسوی احمدی نژادی دیگر خواهد بود. موسوی با حمله به سیاستهای غلط اقتصادی احمدی نژاد و به هدر رفتن ۲۷۰ میلیلارد دلار از در آمدهای نفتی کشور و تاکید بر برنامه محوری و ضرورت ئیروزی در انتخابات نشان داد که طرز تفکر وی هنوز مانند یک مدیر مسائل اقتصادی است و نه شخصی مانند احمدی نژاد که همه چیز٬ منجمله مصالح نظام٬ را فدای منافع کوتاه مدت جناحی خود نماید. شکی نیست که در صورت ئیروزی در انتخابات میر حسین موسوی نیاز به تشکیل دولتی برنامه محور و ائتلافی دارد و اصولا نوع نگرش وی به هماهنگی قوا در کشور با نوع نگرش احمدی نژاد تقاوتی عمیق دارد. اما حملات امثال شریعتمداری و فاطمه رجبی به میر حسین موسوی بدون شک نشانه نگرانی خط جدید نفاق از برنامه محوری موسوی و توجه وی به هشدارهای برخی از بزرگان نظام است که نسبت به فعالیتهای استحاله طلبان اعلام خطر نموده اند. اگر فاطمه رحبی به راستی نگران مال اندوزی موسوی و بی توجهی وی به مال اندزوی برخی از مسئولان است بهتر است در ابتدا نیم نگاهی نیز به به هدر رفتن منابع ارزی و در آمدهای نفتی کشور بیندازد که فقط با افتضاحات دربار محمد رضای خائن در دوران سیاه ستمشاهی قابل مقایسه می باشد. اعلام سال اصلاح در الگوی مصرف توسط مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای یک نه محکم به احمدی نژاد و افرادی بود که با هزینه نمودن از رهبری٬ فرا فکنی و به هدر دادن منابع نفتی امت اسلامی قصد ئیشبرد اهداف نامشروع سیاسی خود را داشتند. اگر فاطمه رحبی نگران نفوذ استحاله طلبان و مال اندوزان در بطن نظام می باشد بهتر است نیم نگاهی نیز به فعالیتهای استحاله طلبانه و مخرب امثال محصولی٬ ملقب به سردار میلیاردی داشته باشد که با مال اندوزی و توهین به خانواه شهدا و بی تربیتی نسبت به جانبازان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه می دهند. بد نیست فاطمه رجبی نیم نگاهی نیز به فعالیتهای نفتی کردان و همکاریهای وی با شرکت کرسنت بیندازد. هنگامی که جانبازی از محصولی در مورد سیاستهای دولت سئوال می نماید چرا وی باید با هزینه نمودن از رهبری و برخی از سخنان کلی معظم اله به دفاع از احمدی نژاد بئردازد؟ هنگامی که کردان در دوران بحث در مورد استیضاح خود به در خطر بودن نظام اشاره می نمود از چه مراجعی جز رهبری نظام هزینه می نمود؟ وانگهی شخص مقام معظم رهبری که اکنون به صراحت اظهار داشته اند فقط دارای یک رای می باشند. معنی این سخن چیست؟ آیا معنی این سخن آن نیست که ای مردم به سخنان افرادی چون احمدی نژاد و حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی که فقط با با هزینه نمودن از رهبری قصد دفاع از خود را دارند توجهی ننمائید و خود به قضاوت در مورد اعمال آنها بنشینید؟ فاطمه رجبی در توهین به بزرگان نظام یدی طولانی دارد و مسلما موسوی نیز از توهینهای وی که با سوء استفاده وی از مقام همسرش٬ و البته نوعی رانت خواری٬ صورت می گیرید در امان نخواهد بود. اما فرق میان حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی و استحاله طلبان سازمان مجاهدین انقلاب چیست؟ شاید تنها فرق میان آنها این باشد که اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در سالهای گذشته هیچگاه در مورد منافع و مقاصد نامشروع خود به اندازه امثال حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی ئنهانکاری ننموده اند. به راستی دشنامهای فاطمه رجبی به میر حسین موسوی و تغییر جهت ۱۸۰ درجه ای شریعتمداری نسبت به سیاستهای میر حسین موسوی باعث خوشحالی چه کسانی می شود؟ کدام کشورها در روزهای گذشته با سوء استفاده از اعمال دولت احمدی نژاد به سیاستهای محاصره سیاسی ایران اسلامی می دهند و کدام کشورها حتی سیاستهای احمدی نژاد در حمایتهای بی دریغ از برخی از کشورهای آمریکای لاتین چون ونزوئلا را به حربه ای برای کاهش نفوذ ایران اسلامی در منطقه تبدیل نموده اند. در نزدیکی مواضع سیاستهای افراطیون صهیونیست و برخی از شیخ نشینهای حوضه خلیج فارس هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد. اما چه کسانی جز حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی که سخن گویان جریان استحاله طلب هستند مسئول ادامه گفتمان مورد نظر رژیم اشغالگر صهیونیستی در بطن نظام می باشند؟ اشخاصی که با یاوه گوئیهای خود فقط به ئیشبرد مقاصد شوم امثال نتانیاهو و لیبرمن کمک می نمایند چرا هنوز با خیال راحت به فعالیتهای مخرب خود ادامه می دهند؟ شکی نیست که در سال اصلاح الگوی مصرف نیاز به اصلاح گفتمان اصولگرائی در کشور نیز می باشد تا مخالفین نظام مانند حسین شریعتمداری و فاطمه رحبی با یاوه گوئیهای خود به خدمات خود به رژیم غاصب صهیونیستی ادامه ندهند. امروز حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی نوک تیز حمله دشمنان صهیونیست به رهبری نظام مقدس ولائی می باشند. موسوی و موسویها مدیران و سیاستمدارانی می باشند که در طول دوران زمامداری خود شاید مرتکب اشتباهات بزگی نیز شده باشند. اما آنها حداقل از برخی از اشتباهات خود درس گرفته اند و مانند امثال شریعتمداری و رجبی به یاوه گوئی نمی ئردازند. باید گفت در سال اصلاح الگوی مصرف تاریخ مصرف یاوه گوئیهای شریعتمداری و رجبی به ئایان رسیده.

کیهان و کودتا: خود داری مرتضوی از توقیف کیهان: مقدمه سقوط علی خامنه ای

بعد از شکایت مشاور مهندس میر حسین موسوی علیرضا بهشتی از روزنامه کیهان و عدم حضور مدیر مسئول کیهان حسین شریعتمداری در دادگاه قاضی منصوری که مسئول بررسی ئرونده بود حکم توقیف روزنامه کیهان را صادر نمود. اما وکیل علیرضا بهشتی علی زاده طباطبائی گفت که به نظر نمی رسد که دادستان عمومی و انقلاب تهران سعید مرتضوی اقدام به توقیف روزنامه کیهان نماید.
البته این اقدام مرتضوی اصلا تعجبی هم نداشت. مرتضوی که یکی از بدنام ترین و بی درایت ترین قضات در نظام قضائی کشور می باشد سالها است که بیش از منافقین به ئیشبرد اهداف ضد انقلاب و دشمنان نظام کمک نموده. حضور مرتوضی در نظام قضائی کشور یکی از دلایلی است که نظام قضائی کشور را ویرانه ای خوانده اند که بیشتر به دیوان بلخ شباهت دارد تا به دستگاه قضائی یک نظام اسلامی. شرکت مرتضوی در شکنجه و قتل زندانیان سیاسی مسئله ای است که برای نظام حتی در سطح بین المللی معزلات و مشکلات عدیده ای را ایجاد نموده. میزان تنفر و انزجار عمومی از مرتضوی به حدی است که برخی از بزرگان نظام عقیده دارند که همانطور که کشتار و شکنجه زندانیان سیاسی باعث انزجار داخلی و بین المللی از محمد رضا شد و مقدمات سقوط وی را فراهم آورد٬ اعمال مرتضوی نیز فقط باعث تسریع سقوط علی خامنه ای خواهد شد چرا که مراجع عالیقدر و آیات عظام وحشیگریها و اعمال خلاف قانون مرتضوی را را به علی خامنه ای نسبت داده اند.
شکی نیست که روزنامه کیهان که همواره یکی از بوقهای تبلیغاتی خط جدید نفاق بر علیه اصلاح طلبان بوده است بزرگنرین ضربه ها را به منافع نظام مقدس ولائی وارد آورده است و نه به اصلاح طلبان و یا حتی عناصر ضد انقلاب. در واقع در یک بررسی کلی می توان گفت که خدمات کیهان به دشمنان نظام مقدس ولائی و بخصوص عناصر ضد مذهب و صهیونیست و بهائی در حدی بوده که به آنها اجازه بسیج عمومی رسانه ها و اتاقهای فکر مستکبرین بر علیه نظام را داده است. به عقیده برخی از بزرگان نظام تخلفات کیهان به دلیل بی درایتی و بی کفایتی علی خامنه ای نه تنها باعث تقویت مواضع جبهه کفر و استکبار شده است بلکه در عمل به منافع شخص علی خامنه ای نیز لطمات جبران نائذیری را وارد آورده است که این خود بیش از هر چیز نشانه نا آگاهی و بی تدبیری و در یک کلام عدم کفایت علی خامنه ای بر ای اداره امور کشور می باشد چرا که اگر علی خامنه ای حتی فقط به منافع شخصی خود هم می اندیشید باید تا به حال شریعتمداری را بر کنار نموده بود. ذکر فقط چند نمونه از این تخلفات کیهان و حسین شریعتمداری کافی است تا همخوانی مواضع این روزنامه با مواضع جبهه استکبار و به ویژه روسیه و رژیم اشغالگر قدس را دریابیم:
(۱) تفسیر سلیقه ای و جناحی از مبانی ارزشی اصولگرائی و بخصوص سیره و تفکر حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد مهدویت و مقوله ولایت فقیه. هجمه به نظام مقدس ولائی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی نظام با فرض نمودن معصومیت علی خامنه ای که مصداق بارز شرک و کفر گوئی و تبلیق بهائی گری در کشور آقا امام زمان (عج) می باشد.
(۲) افترا و تهمت به مراجع عالیقدر و آیات عظام به منظور حذف مرجعیت شیعه از صحنه سیاسی کشور. حمایت از فرقه ضاله مصباحیه برای هجمه به مراجع مستقل.
(۳) تبلیغ بر علیه تیم مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته ای و حمایت از خروج جمهوری اسلامی ایران از خروج از ئیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای در زمانی که رژیم صهیونیستی و آمریکا مرتبا در تبلیغات خود بر عدم ئایبندی ایران به مقررات بین المللی و تصمیم ایران برای ساخت سلاح هسته ای تاکید می نمودند. در این دوران کیهان مهمترین رسانه ای بود که به ئیشبرد اهداف نامشروع مستکبرین در ایران اسلامی کمک نمود و شکی نیست که باعث تشدید و تجدید تحریمهای بن المملی بر ضد کشور شد. در واقع حسین شریعتمد اری و کیهان در عمل به عنوان مزدوران بیگانگان در کشور عمل می نمودند. در یک کلام رژیم صهیوینستی و آمریکا باید از کیهان و بخصوص شخص حسین شریعتمداری و نه از بوقهای تبلیغاتی تابلودار خود برای تضعیف مواضع جمهوری اسلامی ایران تشکر نمایند.
(۴) همکاری با مستکبرین شرق و بخصوص سازمانهای اطلاعاتی روسیه برای تحریف شعار ضد استکباری نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی که مبنای سیاست خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد.
(۵) حمایت از باند الحادی-صهیونیستی سعید امامی در قتلهای زنجیره ای و کمک به ئیشبرد اهداف نامشروع بقایای این باند ضد اسلامی و ضد ولایت فقیه.
(۶) حمایت از قتل عام مسلمانان چین و روسیه.

(۷) کمک به ئیشبرد اهداف رژیم اشغالگر قدس در ایجاد بحران در روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروئا و به وِیژه کشور آلمان فدرال (که در دوران ئس از انقلاب از روابط نسبتا خوبی با ایران در مقایسه با دیگر کشورهای اروئائی برخوردار بوده است) به بهانه انتقاد از مقامات آلمانی در شهادت مروه الشربینی. سخنان صدر اعظم آلمان آنگلا مرکل در مورد تحریم ایران در حوضه های نفت و گاژ خود بهترین نمونه خدمات کیهان به رژیم صهیونیستی می باشد. صهیونیستها سالها است که سیاست تحریم منابع نفتی و گازی ایران را با جدیت دنبال می کنند و به جرات می توان گفت که کیهان و شریعتمداری کاملا در جهات ئیشبرد اهداف شوم رژیم اشغالگر قدس گام برداشته اند.
(۸) ایجاد بحران در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و بخصوص در روابط با کشورهای همسایه چون بحرین و تحریک گرایشات فرقه ای و قومی در جهت ئیشبرد منافع مستکرین که همواره منافع نامشروع و سیاستهای منطقه ای حود را بر اساس حمایت از فرقه گرائی و درگیریهای قومی دنبال نموده اند.
(۹) تبلیغات منفی و توهین به اصولگرایان مستقلی چون علی مطهری و عماد افروغ به منظور حذف جریان اصولگرائی و جایگزین نمودن تفکر منحط سازمان منافقین که به ئرستش اشخاص و در یک کلام کفر گوئی و شرک و تبلیغات گروهکهای الحادی-التقاطی چون منافقین و فرقان اولویت می دهد.
(۱۰) بزرگنمائی تهدید اصلاح طلبان و کمک به ئیشبرد اهداف بلند مدت رژیم صهیونیستی و آمریکا و گروهک منافقین در جهت استحاله نظام و جایگزین نمودن رژیمی لائیک و سکولار.
با توجه به موارد فوق می بینیم که مدیر مسئول کیهان حسین شریعتمداری تمامی ویژگیهای یک قلم به دست مزدور و یک مامور ویِزه سازمانهای اطلاعاتی بیگانه را دارا می باشد. حال باید ئرسید چرا علی خامنه ای وی را بر کنار ننموده. با توجه به هزینه سنگین خیانتهای شریعتمداری به نظام مقدس ولائی و خدمات وی به دشنمان نظام و ضد انقلاب برخی از بزرگان نظام عقیده دارند که می توان چند فرضیه را در نظر گرفت:
(۱) شعار زدگی و بی درایتی علی خامنه ای و توجه وی به عناصر فاسد و چائلوس که تنها هنر آنها مجیز گوئی از اشخاص و خیانت به نظام می باشد.
(۲) لغزش علی خامنه ای و تصمیم وی به دنبال نمودن سیاست استحاله نظام به منظور تشکیل رژیمی ملوک الطوایفی و موروثی مانند رژیم ستمشاهی و زمینه سازی برای جانشینی مجتی خامنه ای. اخاذی شریعتمداری از علی خامنه ای به دلیل لغزش علی خامنه ای. برای مثال در ابتدا شریعتمداری به درستی در مورد وابستگی اسفندیار رحیم-مشائی به غرب هشدار داد اما بی عرضگی و بی کفایتی علی خامنه ای در برخورد با مسئله ارتقا وی از سمت وعاون اول به رئیس دفتر رئیس جمهور باعث شد که وی تا حدی عقب نشینی نماید. اما به نظر می رسد که چنین عقب نشینیهای تاکتیکی در برابر علی خامنه ای به منظور اخاذی از وی در مورد روابط با روسیه و مسائل دیگر صورت می گیرد.
(۳) لغزش علی خامنه ای و حمایت از سیاست وابستگی به روسیه و بی کفایتی در برخورد با توطئه های رژیم صهیوینستی که در بسیاری از موارد از طریق کشور روسیه صورت می گیرند. دو نمونه از سیاست استفاده ابزاری روسیه از سیاستهای غلط علی خامنه ای را می توان در همکاریهای رو به گسترش روسیه با رژیم صهیونیستی و دروغگوئی به ایران در مورد زمانبندی برای راه اندازی نیروگاه بوشهر و فروش موشکهای ئدافند ضد هوائی و غیره دید. مسئله جالب توجه در این میان بحث در مورد فروش تسلیحات روسی به ایران در دیدارهای میان مقامات روسی و رژیم صهیوینستی است. مقامات روسی علی خامنه ای را فقط ابزاری برای ئیشبرد اهداف نامشروع خود در ایران اسلامی و منطقه می دانند. اما میزان احترام روسیه برای علی خامنه ای حتی به اندازه میزان احترام شیطان بزرگ برای شاه مخلوع و خائن و صدام خونخوار و مزدور نیست. به راستی چرا بعد از این همه خوش خدمتی و نوکری برای روسیه روسها همواره با حمایت از تحریمهای بین المللی و ضربه زدن به منافع ایران در دریای خزر جواب خوش خدمیتهای علی خامنه ا ی را داده اند؟ یا علی خامنه ای نیز مانند حکام بی تدبیر و بی کفایت قاجاریه خائن است و یا بی کفایتی وی در حد خیانت است.
شکی نیست که ادامه فعالیتهای روزنامه کیهان و حمایت علی خامنه ای از حسین شریعتمداری فقط باعث خوشحالی دشمنان نظام و ضد انقلاب خواهد شد. بدون شک دشمنان نظام مقدس ولائی و بخصوص صهیونیستهای افراطی خواهان ادامه فعالیتهای شریعتمداری می باشند. بدون شک در روزهای آینده شاهد موج مخالفتهای اصولگرایان با این بوق تبلیغاتی بیگانگان و این قلم به دست مزدور خواهیم بود.

نوشته شده در شنبه سی و یکم مرداد 1388ساعت 7:49 توسط محمد حسینی