۱۳۹۱ دی ۱۴, پنجشنبه

بیداری اسلامی به رهبری اخوان المسلمین و طرح مرسی برای تشکیل ناتوی عربی برای حمله به ایران و همکاری با آل سعود و اسرائیل

روزی نمی گذرد که بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای در برخورد با انقلابهای منطقه بیشتر آشکار نشود. طرح رئیس جمهور مصر محمد مرسی رای تشکیل ناتوی عربی بدون شک با هدف کمک به آمریکا و آل سعود و رژیم صهیونیستی مطرح شده. این در حالی است که مدتها است علی خامنه ای در خواب خرگوشی به سر می برد و ادعا می کند که انقلابهای منطقه باعث افزایش نفوذ ایران شده اند! اولا بر خلاف اظهارت وی انقلابهای به ظاهر اسلامی در منطقه به رهبری اخوان المسلمین و گروهکهای سلفی و تکفیری صورت گرفته اند. ثانیا تمامی این گروهکها با صراحت مخالفت خود با جمهوری اسلامی ایران را بارها اظهار داشته اند. به علاوه اکنون مشخص شده که برخی از این گروهکها از آمریکا نیز کمکهای مالی بسیاری دریافت نموده اند. برای مثال هم اکنون قوه قضائیه در مصر مشغول تحقیق و تفحص از اخوان المسلمین می باشد چرا که گزارشهای دریافت شده توسط مقامات مصری حکایت از آن دارد که اخوان المسلمین حداقل 1.5 میلیارد دلار در ماههای قبل از سقوط حسنی مبارک از آمریکا دریافت نموده بود. یعنی آمریکا با هدف حمایت از اسلام آمریکایی وارد صحنه سیاسی مصر شده. البته شکی نیست که میان مقامات آمریکایی اختلافات بسیاری بر سر حمایت از گروههای مختلف وجود دارد و در زمان سقوط مبارک نیز دیدیم که اوباما یک روز از مبارک حمایت می نمود و روزی دیگر از مخالفان وی! اما این به دلیل اختلافات اعضای دولت آمریکا بر سر نحوه حمایت از منافع نامشروع رژیم اشغالگر صهیونیستی بود چرا که صهیونیستها بسیار نگران عواقب سقوط نامبارک بودند. به هر صورت آن چه تا به حال مشخص شده این است که اولا هیچ کدام از گروههای اسلامگرا در مصر از عقاید علی خامنه ای حمایت نمی نمایند و ثانیا آمریکا با حمایت از اخوان المسلمین سعی دارد تا با ایجاد اتحاد میان گروههای سنی مذهب و تشویق این گروهها به حمله به شیعیان و علویها زمینه شروع جنگهای مذهبی و قومی در سراسر منطقه بخصوص در سوریه و لبنان و عراق و بحرین را فراهم آورد تا منافع رژیم نامشروع صهیونیستی نیز با خطر مواجه نشوند. در چنین شرایطی است که سخنان نمایندگان تملق گو و بی بصیرت علی خامنه ای در مورد الگو شدن رژیم نامشروع کودتا باعث تمسخر برخی از بزرگان نظام شده. اولا همانطور که مشخص شده بیداری به اصطلاح اسلامی در مصر توسط اخوان المسلمین و گروهکهای سلفی و تکفیری صورت گرفته و ثانیا اکثریت رهبران اسلامگرا در مصر عقایدی قومی و  فرقه گرایانه دارند و بعضا با دلارهای آمریکا و کمکهای مالی عربستان و قطر به ئیشبرد اهداف دشمن ئسند خود مشغول می باشند. بنا بر این مشخص نیست علی خامنه ای و حامیان وی با کدام منطق به دفاع از سیاستهای این گروهها ئرداخته اند. مرسی از همان ابتدای دوران ریاست جمهوری خود اولا به حمایت از ئیمان کمء دیوید با رژیم صهیونیستی ئرداخت. ثانیا وی به دست بوسی رژیم دست نشانده و آمریکایی آل سعود رفت و حتی یکی از روزنامه های حامی رژیم نامشروع آل سعود در زمان سفر وی عکس حسن البناء را در حال بوسیدن دست شاه عربستان منتشر نمود تا به مرسی بفهماند که از وی چه انتظاراتی می رود! ثالثا مرسی به صراحت اظهار داشت که از انقلاب اخوان المسلمین در سوریه حمایت می کند. رابعا طرح وی مبنی بر تشکیل ناتوی عربی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در واقع دنباله همان سیاستهای نامبارک و اربابان آمریکایی و صهیونیست وی می باشد

بدیهی است که کمکهای مالی آمریکا به اخوان المسلمین مصر از یک سو و حماقت علی خامنه ای در حمایت از بشار اسد از سوی دیگر باعث شده اند تا آمریکا بتواند با حمایت از گروههای سنی مذهبی که عقاید فرقه گرایانه دارند به ئیشبرد اهداف شوم و استکباری خود در منطقه بئردازد. شکی نیست که طرح تشکیل ناتوی عربی بار دیگر بی بصیرتی و بی تدبیری علی خامنه ای را به اثبات رساند. وی نه تنها باعث منزوی شدن ایران در منطقه شده بلکه با حمایت از بشار اسد باعث شده تا آمریکا بتواند مواضع خود در منطقه را مستحکم نماید و بار دیگر به عنوان حامی اصلی گروههای فرقه گرا و تکفیری  سیاستهای استکباری و سلطه گرایانه خود در منطقه را ادامه دهد. شکی نیست که طرح تشکیل ناتوی عربی باعث بی آبرویی علی خامنه ای شده. اکنون وقت آن رسیده تا علی خامنه ای قدری به اطراف خود بنگرد و ببیند آیا قادر خواهد بود با چنین سیاستهای دشمن ئسندی به اهداف خود برسد یا نه. البته شکی نیست که نفوذیهای دشمنان نظام چون فرقه ضاله مصباحیه و مدعیان دروغیان اصولگرایی نقش بسیار مهمی در منزوی نمودن نظام داشته اند و بی بصیرتی علی خامنه ای نیز فقط باعث ئیشبرد اهداف آنها شده. در چنین شرایطی است که بزرگان نظام تصمیم گرفته اند تا به افشاگریهای خود در مورد سیاستهای دشمن ئسند علی خامنه ای ادامه دهند   

۱ نظر:

  1. سلام علیکم،
    چندین سال پیش درسال 88 در محاوره ای، از طرف فردی مطلع گفته شد که موسوی با ائتلاف با هاشمی قصد کنترل کشور و باز کردن راه مناسبات با غرب و دور زدن رهبری را دارند و به همین جهت موسوی هیچگاه برنده انتخابات نخواهد شد.
    وی هاشمی را مسئول بسیاری از ناکامی ها و خانواده او را مسئول بسیاری از فسادهای مالی معرفی می کرد. گفتم اگر مدارکی هست چرا هاشمی یا اشخاص و ابزار وی را در اختیار قوه قضاییه نمی گذارید. گفت نفوذ هاشمی در دستگاه قضاییه هنوزبسیار بالاست و عوامل قضایی برای برخورد با هاشمی و خانواده اش هنوز مورد اعتماد رهبری نبوده و هر گونه تلاش قضایی بی ثمر یا کم اثر خواهد بود. گفته شد که قرار است در قوه قضاییه تغییرات کلیدی به وجود آمده و افراد مورد اعتماد رهبری نبض سیستم را به دست بگیرند. کسانی که اراده برخورد با هاشمی را دارند. به لحاظ اطلاع دانشگاهی وعلمی از رفتارهای استراتژیک چندین موضوع از نظر تئوریک به ترتیب اولویت زیر مشاوره شد، به طور خلاصه:
    - دنبال کردن سیاست دفاع اتمی تا رسیدن کشور به توانایی ساخت ابزار بازدارندگی اتمی
    - بالا بردن هزینه حضور نظامی غرب در منطقه بدون رویارویی مستقیم یا دخالت آشکار
    - تضعیف سیاسی و مالی هاشمی، فرزندان وی و عوامل نزدیک به او، اما نه حذف کامل او. اصولا وجود هاشمی تضعیف شده و نا کار آمد از به کنار گذاشته شدن یا احیانا حذف وی موثر تر بود.
    - بهبود وضیعت اقتصادی مردم و جلب نظر رضایت اقتصادی عوام و خواص (حداقل در کوتاه یا میان مدت) از طریق تزریق فاینانس به مملکت
    - گسسیتخگی ارتباطی موسوی و کروبی با عوام البته بدون انجام روشهای رادیکال
    بی کفایتی و ساده لوحی رهبری معادلات را به وضعیت دیگری در آورده است. مثلث احمدی-مشایی-مصباح اراده جدی برای کنترل سیستم آینده دارند. هاشمی و منسوبین از معادلات کاملا حذف و بیت رهبری کاملا در کنترل مثلث نامبرده قرار خواهد گرفت. رهبری ابزار موثری برای جلوگیری از این رخداد ندارد. مضاف بر اینکه رهبری ، خفت در مقابل جریان بی اصل و ریشه نامبرده را به تعامل با هاشمی ترجیح می دهد. در هر حال، شرایط و معادلات به گونه ای هستند که تنها حذف فیزیکی دو گروه ذکر شده می تواند تغییر جهت در روند خفت بار کنونی ایجاد کند.
    والسلام
    mehdysoleymany@mail.com

    پاسخحذف