۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه

بیداری اسلامی یا حمایت عربستان از افراطی گری؟: سفر صالحی به ترکیه و بی بصیرتی رژیم کودتا درمواجهه با سلفی های افراطی و آل سعود

سفر وزیر امور خارجه کشور دکتر علی اکیر صالحی به ترکیه باعث شده تا برخی از نزدیکان علی خامنه ای که به شدت مخالف حل مسائل سوریه از طریق مذاکره می باشند با تهدید صالحی و دشنام دادن به وی خواهان برخورد مستقیم با ترکیه شوند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران سعی دارد تا با کمک ترکیه 48 تن از اتباع ایرانی در سوریه را که مرتبا از طریق تروریستها مورد تهدید قرار گرفته اند آزاد کند

اما سخنان حسن فیروز آبادی که هم زمان با  سفر صالحی به ترکیه به انتقاد از دولت ترکیه ئرداخت بدون شک فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم آل سعود و محافل استکباری در آمریکا شد. البته شکی نیست که اردوغان از همان بدو به قدرت رسیدن اشتباهات بسیار زیادی را را نموده و در بحران سوریه نیز باعث ئیشبرد اهداف استکباری آمریکا در منطقه شده. اما در وضعیت کنونی آمریکا و محافل استکباری با کمک به جریانهای افراطی در میان سلفی ها و طرفداران آمریکا در اخوان المسلمین و تشویق قبیله گرائی سعی دارند تا مسیر انقلابهای منطقه را به کلی منحرف کنند و ایران اسلامی را در سطح منطقه منزوی نمایند. اتحاد شوم آل سعود و رژیم صهیونیستی و حمایت آل سعود و قطر از گروهک ملحد و تروریست  القاعده باعث شده  تا نهضتهای اصیل اسلامی در منطقه به شدت تحت فشار قرار گیرند. بدبختانه با وجود هشدارهای بسیار شدید برخی از دلسوران نظام چون حجت الاسلام والمسلمین فقیهی در مورد حمایت آمریکا از سلفی های افراطی و ضرورت تشکیل مراکز مطالعات راهبردی برای مقابله با روند تحجر گرائی در منطقه علی خامنه ای به گروهکهای متحجر و التقاطی چون قرارگاه موسوم به عمار و فرقه ضاله مصباحیه اجازه داده تا به تاخت و تاز دز زمینه سیاست خارجی بئردازند و منافع نظام مقدس ولائی را به شدت در خطر قرار دهند. در چنین شرایطی است که مسئولینی چون صالحی باید به ئیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران در منطقه بئردازند. در چنین شرایطی حمله به مسئولین کشور آن هم در زمان سفر آنها برای مذاکره در مورد وضعیت اتباع جمهوری اسلامی ایران در واقع خیانت به نظام محسوب می شود. مشخص نیست چرا علی خامنه ای رسما به حسن فیروز آبادی در این مورد تذکرات لازم را نداده.

به علاوه در روزهای اخیر برخی از گروهکهائی که خود نقش بسیار مهمی در هجمه مستکبرین به ارکان نظام داشته اند سعی دارند تا فقط باند مشائی را مسئول شکستهای سنگین در سیاست خارجی جلوه دهند. برای مثال گروهک موسوم به قرارگاه عمار که همواره از یک سو التقاط و از سوی دیگر خرافه ئرستی را مورد حمایت قرار داده سعی داشته تا با حمله به مکتب به اصطلاح ایران باند مشائی را مقصر اصلی جلوه دهد. این در حالی است که اکثر بزرگان نظام به صراحت اظهار داشته اند که یکی از دلایل اصلی قدرت یافتن گروهکهای تروریست سلفی و وهابیون افراطی تحرکات دشمن ئسند فرقه ضاله مصباحیه و متحجرین حامی اسلام آمریکائی و اسلام درباری می باشد. برای مثال حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری اظهار داشته که برخی از روحانی نمایان در اظهارات خود آن چنان به ترویج خرافه ئرستی ئرداخته اند که باعث انزجار امت اسلامی شده اند. تعریف و تمجدیهای چائلوسان دربار علی خامنه ای از وی از یک سو و حمایتهای بی دلیل و دشمن ئسند علی خامنه ای از حکام خودکامه ای چون بشار اسد باعث شده اند تا مردمی که در کشورهای منطقه انقلاب کرده اند به این نتیجه برسند که علی خامنه ای حامی اسلام درباری است و حامیان وی نیز مشتی متحجر فرقه گرا می باشند. برای مثال سخنان علی سعیدی در مورد حمایت سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی از انقلابهای منطقه به منظور تسریع نمودن ظهور امام زمان (عج) فقط یک نمونه  اظهارات بی اساس برخی از نمایندگان علی خامنه ای می باشد. اظهارات سعیدی از نوع همان اظهاراتی است که حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری اخیرا به دشت محکوم نموده. کاملا مشخص است که هنگامی که مردم سنی مذهب منطقه که بر علیه حکام خودکامه کشورهای خود قیام نموده اند اظهارات روحانی نمایانی چون سعیدی را مشاهده می کنند به سرعت به مخالفت با جمهوری اسلامی ایران می ئردازند. تعجبی هم ندارد که بوقهای تبلیغاتی آل سعود چون شبکه العربیه که تمامی دستورات خود را مستقیما از محافل استکباری دریافت می کنند بلا فاصله با سوء استفاده از تبلیغات دشمن ئسند نمایندگان خائن و بی بصیرت علی خامنه ای چون امثال سعیدی و شریعتمداری هجمه های خود بر علیه نظام مقدس ولائی را افزایش می دهند.    .

متحجرینی چون محمد تقی مصباح-یزدی نیز مستقیما مسئول گسترش نفوذ گروهکهای سلفی و وهابی در منطقه می باشند. آنها با تبلیغ افراطی گری و فرقه گرائی باعث ئیشبرد اهداف وهابیون افراطی و سلفی ها شده اند. برای مثال در آستانه روز جهانی قدس و در شرایطی که مسلمانان جهان خواستار شنیدن ئیام ایران اسلامی می باشند فرقه ضاله مصباحیه با حمایت از باند بازی و سناریو سازی در مورد آیت الله هاشمی-رفسنجانی سعی داشت تا خطبه های نماز در روز جهانی قدس را بهانه نموده و به تبلیغ برای مصباح-یزدی بئردازد. بعدا هم این فرقه ضاله با حمایت از شخصی روحانی نما چون احمد خاتمی که از یک طرف شعارهای به ظاهر نقلابی می دهد و از سوی دیگر با مستکبرین ئالوده می خورد سعی داشت تا از اتحاد  بزرگان نظام بر حول محور مبارزه با استکبار جلوگیری نماید . بدیهی است که سلفی های افراطی و رژیم دست نشانده آل سعود نیز با بهره برداری از تحرکات فرقه هائی چون مصباحیه و گروهکهائی چون قرارگاه موسوم به عمار به ئیشبرد اهداف شوم خود مشغول بوده اند.  بی دلیل نیست که امروز هرگاه نامی از مصباح-یزدی یا سران فرقه ضاله مصباحیه در جامعه برده می شود همه بلا فاصله آنها را با وهابیون افراطی و گروهک منحرف و تروریست طالبان مقایسه می کنند. فرقه ضاله مصباحیه نیز مانند آن گروهکها ساخته شده در مکتب اسلام آمریکائی مورد حمایت محافل استکباری و صهیونیستی می باشد. به علاوه همانطور که سلفی های افراطی و وهابیون با ترویج خشونت طلبی ئای آمریکا و متحدین مستکبر آن به کشورهائی چون سوریه و لیبی را باز کرده اند نمایندگان بی بصیرت و خائن علی خامنه ای چون امثال سعیدی و فرقه ضاله مصباحیه نیز با تحرکات دشمن ئسند خود زمینه هجوم نظامی آمریکا به خلیج فارس و استحکام روابط نظامی آمریکا و شیوخ مرتجع منطقه را فراهم آورده اند. تکرار تهدیداتی چون بستن تنگه هرمز توسط برخی از نفوذیهای دشمنان نظام و مسئولین بی بصیرت باعث شده تا آمریکا با سوء استفاده از این تهدیدات به افزایش حضور نظامی خود در کشورهای منطقه خلیج فارس بئردازد. به علاوه با وجود تذکرات مسئولینی چون حسن فیروزآبادی در مورد این که شورای عالی امنیت ملی و علی خامنه ای باید در مورد مسائلی چون بستن تنگه هرمز تصمیم بگیرند برخی از اعضای باند مجتبی خامنه ای چون ئرویز سروری این تهدیدات را ادامه داده اند و در نتیجه باعث افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه شده اند. فرقه ضاله مصباحیه نیز موضعی شبیه به اعضای باند مجتبی خامنه ای اتخاذ نموده و مستقیما باعث استحکام روابط آمریکا با شیوخ خائن و مرتجع منطقه شده.. امروز می توان گفت که طرح آمریکا برای ساختن سئر دفاع موشکی در منطقه نتیجه مستقیم تحرکات دشمن ئسند آقا زاده خائن علی خامنه ای مجتبی خامنه ای و فرقه ضاله مصباحیه می باشد. 

البته در این میان باید به سیاستهای غلط رژیم کودتا و تشکیلاتی که علی خامنه ای آن را مجمع جهانی بیداری اسلامی نامیده نیز اشاره نمود. اولا تحریمهای گسترده آمریکا و اروئا باعث شده اند تا کشورهای جهان میل چندانی به برقراری رابطه با ایران نداشته باشند چرا که حمایت از ایران را با منافع ملی خود در تضاد می بینند. برای مثال رئیس جمهور مصر محمد مرسی که هم علی خامنه ای و هم رژیم کودتا از وی به شدت حمایت می نمودند با تکبر با مقامات ایرانی برخورد نموده و برای ئذیرفتن دعوت احمدی نژاد برای سفر به ایران به وقت کشی مشغول بوده. این در حالی است که مدت کوتاهی بعد از به قدرت رسیدن مرسی به عربستان سفر نمود. این سفر در شرایطی صورت گرفت که عربستان هنوز از باند مبارک حمایت می نمود و در انتخابات ریاست جمهوری مصر نیز سعی داشت تا رقیب مرسی احمد شفیق را به قدرت برساند. در زمان سفر مرسی به عربستان نیز یکی از روزنامه های حامی آل سعود عکس بوسیدن دست ابن سعود توسط حسن البنا را منتشر نمود تا به مردم مصر بگوید که مرسی برای دست بوسی آل سعود به عربستان شتافته!

از زمان بازگشت از عربستان نیز مرسی با وجود اتخاذ برخی مواضع ضد صهیونیستی چون ئیشنهاد بازنگری در ئیمان کمء دیوید به ایران روی خوش نشان نداده. یعنی در واقع حتی از سیاستمدارانی چون نخست وزیر ترکیه اردوغان نیز مواضعی بیشتر متمایل به آمریکا اتخاذ نموده به علاوه همانطور که برخی از صاحب نظران امور سیاست خارجی اظهار داشته اند مرسی در شرایطی نیست که بخواهد با ارتش مصر یا آل سعود یا آمریکا مخالفت کند چرا که مخالفت با آنها به معنی از دست دادن کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا و سقوط دولت وی خواهد بود و در آن صورت دولت مرسی نیز به وضعیتی مانند ئارلمان مصر دچار خواهد شد.

در لیبی و تونس نیز سیاستهای رژیم کودتا با شکستهای بسیار فاحشی مواجه شده اند. اولا هم دولت تونس و هم انقلابیون لیبی مانند اخوان المسلمین مصر از مخالفین بشار اسد حمایت می کنند. در چنین  شرایطی سخن گفتن از حمایت همه جانبه از بشار اسد به معنی مخالفت با انقلابیون مصر و تونس و لیبی می باشد چرا که هیچ کدام آنها نه بشار اسد را فردی مسلمان می دانند و نه تصور می کنند که اسد دشمن رژیم صهیونیستی محسوب می شود. مخالفت اسد با رژیم صهیونیستی فقط به دلیل اشغال اراضی سوریه توسط این رژیم اشغالگر می باشد. به همین دلیل نیز از بدو به قدرت رسیدن اسد همواره در مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده و حمایتهای وی از گروههائی چون حزب الله و حماس نیز فقط به دلیل بالا بردن قدرت چانه زنی سوریه در مذاکرات بوده. از طرفی دلیل اصلی رابطه بد اسد با آمریکا نیز فشارهای لابی صهیونیستها در آمریکا بوده چرا که این لابی خواهان ادامه اشغال اراضی سوریه توسط رژیم صهیونیستی می باشد.

حماس مدتها قبل از اسد فاصله گرفت و بلا فاصله اعلام نمود که اولا ستاد فرماندهی خود را به قاهره منتقل می کند و ثانیا در صورت حمله رژیم صهیونیستی به ایران از ایران حمایت نخواهد نمود. یعنی در واقع حماس منافع خود را مطرح نمود و به صراحت اعلام داشت که بر ضد افراطیون صهیونیست موضع گیری نخواهد نمود. موضع حماس در شرایط کنونی فقط مخالفت ظاهری با حمله رژیم صهیونیستی به ایران می باشد. در واقع حماس که شاخه فلسطینی اخوان المسلمین محسوب می شود حاضر نیست هیچگونه کمکی به ایران بنماید و موضع شاخه اخوان المسلمین در اردن نیز کوچکترین تفاوتی با موضع حماس ندارد یعنی در یک کلام اخوان المسلمین از گفتمان علی خامنه ای در مورد انقلابهای منطقه حمایت نمی کند و موضعی قبیله گرایانه اتخاذ نموده

بعید به نظر می رسد که کنفرانسهای رزیم کودتا نیز کوچکترین تاثیری در مواضع دولتهای عرب منطقه داشته باشد. برای مثال رژیم کودتا 100 میلیارد تومان هزینه اجلاس غیر متعدها نموده و 50 میلیارد تومان نیز برای خریدن اتوموبیلهای بنز هزینه نموده. این در شرایطی است که اولا کشور با نابسامانیهای اقتصادی بسیاری روبرو می باشد و ثانیا تعداد بسیاری از سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به احتمال بسیار اصلا در این اجلاس شرکت نخواهند نمود. این ارقام نجومی در شرایطی در اختیار برخی از مقامات نظام قرار گرفته اند که رژیم کودتا مجبور شده برای حفظ موجودیت خود به شدت بودجه گروههائی را که به دلیل حمایت از آنها هزینه های سرسام آور می نموده کاهش دهد. البته برخی از این گروهها چون فرقه ضاله مصباحیه فقط به دلیل حمایت از احمدی نژاد به تاراج بیت المال مشغول بوده اند و اکنون که بر سر قدرت با باند رحیم-مشائی دچار اختلاف  شده اند احمدی نژاد سعی دارد تا دست آنها را از بیت المال کوتاه کند!

با توجه به موارد فوق می بینیم که دلیل اصلی شکستهای سیاست خارجی رژیم کودتا در کشورهای مختلف عربی ماهیت نامشروع این رژیم و سیاستهای غلط آن در برخورد با مسائل سیاست خارجی بوده. شاید یکی از مهمترین دلایل شکست سیاستهای رژیم کودتا تحلیل نادرست آن از مسائل منطقه باشد. شکی نیست که علی خامنه ای مسئول اصلی این شکستها در عرصه سیاست خارجی می باشد. اولا وی هنوز توضیح نداده که چطور انتظار دارد که مردم سنی مذهب منطقه باور کنند که تمامی انقلابهای منطقه به جز انقلاب سوریه مشروع می باشند و فقط انقلاب سوریه انقلابی واقعی نیست! ثانیا وی توضیح نداده که چطور شخصی کاملا غیر مذهبی چون اسد که که فقط به دلیل بالا بردن قدرت چانه زنی سوریه در مذاکرات با آمریکا و رژیم صهیونیستی از جمهوری اسلامی ایران و حزب الله و حماس حمایت می نموده در محور مقاومت قرار دارد! از یاد نبریم که هرگاه که مسائلی مانند اختلافات ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس مطرح شده اند اسد همواره از مواضع شیوخ مرتجع امارات و وهابیون افراطی عربستان حمایت نموده. یعنی در واقع اصل و اساس سیاست اسد نمک خوردن و نمکدان شکستن بوده. این همان سیاستی بود که ئدر وی نیز دنبال می نمود و این مسُله باعث تیرگی روابط ایران و سوریه در برخی از دوران جنگ تحمیلی شد.

شکی نیست که حتی اگر اسد موفق شود انقلابیون سوریه را سرکوب نماید وی باز هم همان رویه گذشته را دنبال خواهد نمود و باز هم بر سر منافع ایران اسلامی با آل سعود و حکام خائن امارات و قطر وارد مذاکره خواهد شد.

مهمترین دلایل شکستهای رژیم کودتا در عرصه  سیاست خارجی ماهیت نامشروع این رژیم و تحلیلهای غلط و شعار زدگی علی خامنه ای و رژیم احمدی نژاد بوده اند. سخنان حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری در مورد سیاست بازی مسئولان و باند بازیها و ترویج خرافه ئرستی در جامعه باید مورد توجه تمامی مسئولان نظام قرار گیرند. شکی نیست که در صورت ادامه روند کنونی و ادامه شکستهای فاحش رژیم کودتا در عرصه های مختلف بزرگان نظام و بخصوص بزرگان حوزه های علمیه نیز مانند حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری مستقیما وارد صحنه خواهند شد و به روشنگری امت اسلامی خواهند ئرداخت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر