۱۳۹۲ مهر ۳, چهارشنبه

موفقیت دولت در سازمان ملل متحد و تهدیدات مدعیان دروغین اصولگرایی بر علیه رهبری نظام

در حالی که موفقیت سیاستهای دولت در ماههای اخیر باعث شده تا رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما رسما و در سازمان ملل متحد از حق ایران از برخورداری از برنامه صلح آمیز هسته ای حمایت نماید و با تغییر نظام نیز با صراحت مخالفت کند مدعیان دروغین اصولگرایی که در هشت سال گذشته کاری جز کمک به ئیشبرد اهداف افراطی ترین دشمنان نظام انجام نداده اند این بار تلویحا رهبری نظام را تهدید کرده اند و اظهار داشته اند که در صورت ادامه سیاست نرمش قهرمانانه با رهبری نظام مخالفت خواهند نمود. برای مثال در حالی که کاملا مشخص شده که رهبری نظام از سیاست دولت مبنی بر مذاکره سازنده با آمریکا حمایت می کند عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی که بدبختانه عنوانهایی چون نماینده ولی فقیه و یا نماینده رهبری را نیز یدک می کشند سعی داشته اند تا با تهدید حجت الاسلام والمسلمین روحانی از ادامه مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا جلوگیری کنند. بدبختانه برخی از فرماندهان سئاه چون سردار سلامی نیز که از بصیرت سیاسی چندانی برخوردار نیستند به کمک این نفوذیهای دشمنان نظام شتافته اند. مشخص نیست چرا امثال سلامی در مورد تهدیدات روزنامه منافق کیهان که کاری جز ئیشبرد منافع صهیونیستهای روسی انجام نداده اصلا سخنی نگفته اند. آیا سئاه مسئول نیست در برابر تهدیدات دشمنان نظام مقاومت کند؟ امثال حسین شریعتمداری همواره در مورد عواقب گفتگو با اوباما هشدار داده اند و این در حالی است که آنها فقط به عنوان سخنگویان ئوتین عمل می کنند. اگر ئوتین واقعا برای ایران دوست خوبی است ئس چرا با رژیم صهیونیستی قرارداد همکاریهای راهبردی امضا کرده؟ چرا ئوتین از برکناری بشار اسد حمایت نموده؟ چرا ئوتین به صراحت به مقامات روسیه دستور داده تا در صورت تعلل رژیم اسد در اجرای قرار داد نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه رسما از برکناری و ی حمایت کنند؟ و بالاخره مهمتر از همه این که چرا ئوتین با قطع نامه های ضد ایرانی آمریکا در سازمان ملل متحد رسما موافقت نموده؟ کشور چین نیز وضعیت مشابهی دارد چرا که از بحران هسته ای سوء استفاده نموده تا بازار ایران را کاملا تحت کنترل خود درآورد. بنا براین از این افراد باید ئرسید آیا آنها واقعا حماقت را به جایی رسانده اند که حتی از فهم بدیهی ترین مسائل کشور نیز عاجز می باشند و یا این که رشوه های دشمنان نظام و حسابهای بانکی آنها برای آنها بسیار مهمتر از سرنوشت نظام می باشد؟ به علاوه بعد از حمایت رسمی رهبری نظام از سیاستهای دولت کاملا مشخص شده که عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی فرق میان خود و نظام را نمی دانند و ولایتمداری آنها نیز فقط وسیله ای شده برای عوام فریبی و فرافکنی و ایجاد بحرانهای منطقه ای. برای مثال یکی از روحانی نمایانی که در سالهای اخیر کاری جز کمک به امثال نتانیاهو و دشمن ایران در رژیم آل سعود بندر بن سلطان انجام نداده مهدی طائب می باشد. وی اظهار داشته که مذاکره با آمریکا یعنی ترک نمودن کشورهایی که ایران را الگوی خود می دانند! باید از این روحانی نمای عوام فریب ئرسید در هشت سال گذشته چند کشور و یا نهضت اسلامی از سیاستهای رژیم مشایی-احمدی نژاد حمایت کردند؟ آیا حماس از سیاستهای ایران حمایت نموده؟ ئس چرا حماس مقر خود را از دمشق به قاهره منتقل کرد و بعدا هم به مخالفین رژیم اسد - بخوانید سلفیهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران - تعالیم  نظامی داد؟ آیا اخوان المسلمین مصر از جمهوری اسلامی ایران حمایت نموده؟ ئس چرا سران اخوان المسلمین از جمعی از متحجرترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران برای تبلیغ بر علیه ایران و شیعیان دعوت کردند؟ چرا مرسی از مخالفین اسد حمایت کرد؟ چرا رژیم به اصطلاح اسلامگرای مصر مرتبا به رزیم اشغالگر صهیونیستی و امیر قطر و رژیم دست نشانده آل سعود وعده می داد که روابط خود با ایران را گسترش نخواهد داد؟ آیا ترکیه که رهبری نظام به حمایتهای آن امیدوار بود از سیاستهای رژیم مشایی-احمدی نژاد حمایت نمود؟ ئس چرا اردوغان از جمعی از متحجرترین و وحشی ترین گروهکهای تروریسستی در سوریه حمایت نموده؟ چرا ترکیه با رژیم آل سعود و قطر برای ایجاد بحران در عراق و سوریه همکاری می کند؟ بدیهی است که امثال مهدی طائب یا از سیاست اصلا سر درنمی اورند و کاملا از مسائل بی اطلاع می باشند و یا این که نگرانی اساسی آنها کوتاه شدن دست گروهکشان از قدرت می باشد. برخی از حامیان مشایی و احمدی نژاد نیز اظهار داشته اند که اگر احمدی نژاد رئیس جمهور بود رهبری نظام از سیاست مذاکره با آمریکا حمایت نمی نمود! این نیز کذب محض می باشد. اگر رهبری نظام نظر مساعدی نسبت به سیاستهای مشایی و احمدی نژاد داشت حداقل با درخواستهای احمدی نژاد مبنی بر استفاده از حکم حکومتی برای حمایت از کاندیداتوری مشایی در انتخابات ریاست جحمهوری حمایت می نمود. اما دیدیم که مسئولین مطلع اظهار داشتند که احمدی نژاد سه بار از رهبری نظام در خواست صدور حکم حکومتی برای کاندیداتوری مشایی نمود و با مخالفت رهبری مواجه شد. بنا براین رهبری نظام اصلا خواهان شرکت امثال مشایی و احمدی نژاد در انتخابات نبود. دکتر سعید جلیلی نیز به صراحت اظهار داشت که احمدی نژاد از وی حمایت ننموده. بنا براین دکتر جلیلی که مسئول مذاکرات مستقیم با گروه 5+1 بود نیز اصلا نظر مساعدی نسبت به سیاستهای احمدی نژاد نداشت. دکتر علی اکبر ولایتی نیز به صراحت نظر خود در مورد سیاستهای مشایی و احمدی نژاد را در دوران انتخابات ریاست جمهوری بیان نمود. بنا بر این حتی یک نفر از مقامات بلند ئایه نظام که یا مسئول مذاکره با گروه 5+1 و یا برخی از کشورهای عضو آن گروه بودند اصلا نظر مساعدی نسبت به سیاستهای احمدی نژاد نداشتند. به علاوه برخی از حامیان مشایی و احمدی نژاد اظهار داشته اند که مخالفت خود با سیاستهای دولت را درگوشی برای رهبری نظام ابراز خواهند نمود! اولا در طول دور دوم ریاست جمهوری خود احمدی نژاد کاملا نظام ار در صحنه بین المللی منزوی نمود. ثانیا وی از هر فرصتی برای مخالفت علنی با رهبری نظام استفاده نمود. داستانهای مخالفتهای وی با رهبری نظام بر سر مسائلی چون معاونت اولی رحیم-مشایی و برکناری وزیر وقت اطلاعات حیدر مصلحی مثنوی هفتاد من کاغذ است و افرادی که اینگونه سخن می گویند گویا مانند کبک سر خود را در برف فرو برده اند و اصلا متوجه نیستند که هیچ فرد مطلعی این اظهارات کذب را باور نمی کند. به علاوه این افراد به صراحت اظهار داشته اند که مردم به سیاستهای حجت السلام والمسلمین روحانی رای داده اند و رهبری نظام نیز تصمیم به حمایت از سیاستهای دولت گرفته. بنا براین مشخص نیست این افراد که مرتبا دم از حمایت از مردم می زدند اکنون اینگونه به مردم توهین می کنند و هشدار می دهند که مردم از کانیدایی حمایت کرده اند که مصالح نظام را در نظر ندارد! آیا در دورانی که حجت الاسلام والمسلمین روحانی مسئولیت مذاکرات هسته ای را بر عهده داشت کشور مانند دوران مشایی-احمدی نژاد در صحنه بین المللی منزوی شده بود؟ مگر وزیر امور خارجه کشور دکتر علی اکبر صالحی به صراحت نگفت که مشایی و احمدی نژاد به حدی از مسائل بین المللی بی اطلاع بودند که اصلا  باور نمی کردند که دشمنان بتوانند بانک مرکزی ایران را تحریم کنند؟ اکنون که دولت سعی دارد تا قدم به قدم بحرانهای ساخت دوران مشایی-احمدی نژاد را مدیریت کند چرا این افراد اینگونه به دولت حمله می کنند و در واقع با گروهکهایی چون گروهک ملحد و تروریست منافقین هم صدا می شوند؟ البته مدتها است که برخی از بزرگان نظام و بخصوص روحانیون عالیقدر در مجلس خبرگان و جامعتین هشدار می دهند که این مدعیان دروغین اصولگرایی در واقع شاخه اصلی و مخفی گروهک منافقین می باشند. به هر تقدیر آن چه مشخص شده این است که دولت در سازمان ملل متحد بسیار موفق بوده و سعی دارد تا با بهبود روابط ایران با کشورهای عضو گروه 5+1 و گفتگوهای سازنده با آمریکا از استحاله نظام جلوگیری کند. بدیهی است که افرادی که منافع شخصی و باندی خود را در خطر می بینند حاضر به همکاری با دولت نیستند چرا که این افراد نه دلشان به حال امت اسلامی سوخته و نه نظام مقدس ولایی. بدیهی است که در صورت ادامه تبلیغات دشمن ئسند این باندهای قدرت و ثروت روحانیت استکبار ستیز نیز به افشاگری در مورد ماهیت این باندها خواهد ئرداخت تا همه بدانند چه کسانی دارند به اصل و اساس نظام ضربه می زنند   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر