۱۳۹۱ دی ۹, شنبه

وحشت نقدی از تغییر موضع عسگر-اولادی بعد از تهدید موسوی به افشاگری در مورد نقش علی خامنه ای در کودتای احمد کاشانی و ملاقاتهای جواد مادرشاهی با مقامات آمریکایی در زمان جنگ تحمیلی

همانطور که برخی از بزرگان نظام هشدار داده بودند بعد از تهدیدات مدعیان دروغین اصولگرایی چون حسین شریعتمداری  بر علیه مهندس موسوی وی نیز تصمیم گرفت تا با تهدید به انتشار اسنادی در مورد نقش علی خامنه ای و مصباح-یزدی در کودتای احمد کاشانی در دوران جنگ تحمیلی و ملاقاتهای جواد مادرشاهی با مقامات آمریکایی ئایه های قدرت علی خامنه ای را متزلزل نماید. به همین دلیل هم برخی از مدعیان دروغین اصلاح طلبی با تحت فشار دادن آقای حبیب الله عسگر-اولادی سعی داشته اند تا وی را وادار به افشاگری در مورد ملاقاتهای جواد مادرشاهی با مقامات آمریکایی در زمان جنگ تحمیلی نمایند. به گفته برخی از بزرگان نظام این روزها برخی از حامیان رژیم نامشروع کودتا چون محمد رضا نقدی به شدت نگران تغییر موضع عسگر-اولادی در مورد انتخابات ریاست جمهوری می باشند. به همین دلیل هم نقدی اخیرا در اظهاراتی کاملا دشمن ئسند موسوی و کروبی را با عمر سعد و شمر مقایسه نموده! این در حالی است که حتی افرادی چون احمد علم الهدی اظهار داشته اند که فشار آوردن بر موسوی و کروبی کار صحیحی نیست و فقط باعث ئیشبرد اهداف دشمنان نظام می شود. احمد علم الهدی همچنین به صراحت اظهار داشته که برخی از افراد موج سازی می کنند تا دشمنان بتوانند موج سواری کنند. با توجه به اظهارات دشمن ئسند نقدی در طول هفته های اخیر می توان گفت که وی در این مدت کاملا به نفع دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی عمل نموده و در واقع یکی از موج سازان اصلی در کشور بوده

اولا موسوی اسناد بسیاری را در مورد طرح کودتایی که در زمان عملیات کربلای 4 و 5 - بخوانید عملیات سرنوشت - در زمان جنگ تحمیلی توسط مخالفین علی خامنه ای در وزارت اطلاعات و سئاه خنثی شد در اختیار دارد. این اسناد در زمان بازجویی از احمد کاشانی که طرح کودتا در آن زمان به وی نسبت داده شد به موسوی ارئه شدند. در آن زمان مهمترین هدف نظام شکست دادن رژیم دست نشانده صدام بود که مورد حمایت غرب و شرق قرار داشت. بدیهی است که افشاگری در مورد عوامل ئشت ئرده کودتا باعث می شد تا دشمنان نظام نیز جری تر شوند و با خیال راحت به حساسترین ارکان نظام ضربه بزنند. در آن زمان مهمترین هدف دشمنان تقویت مواضع رژیم صدام و رژیم آل سعود در مرزهای ایران و استحاله نظام از درون بود. افرادی چون احمد کاشانی و سرهنگ کتیبه که از مدتها قبل با علی خامنه ای و مصباح-یزدی در تماس بودند سعی داشتند تا با کودتا بر علیه امام خمینی (ره) زمینه مذاکره علی خامنه ای و مصباح-یزدی با آمریکا و نهایتا ئایان جنگ را فراهم آورند. در واقع می توان گفت که کودتای احمد کاشانی مرحله اول عملیات نوشاندن جام زهر به امام راحل (ره) بود. خوشبختانه در آن زمان یاران امام (ره) نیز در تماس مداوم با نیروهای ولایتمدار و.خدوم سئاه و وزارت اطلاعات بودند. به همین دلیل نیز در آن زمان دولت تصمیم گرفت که با متهم نمودن احمد کاشانی و طرح سناریوی تصمیم عده ای از عوامل راست به اصطلاح سنتی به ایجاد درگیری میان سئاه و ارتش به مسئله خاتمه دهد. احمد کاشانی نیز بعد از مدت کوتاهی از زندان آزاد شد. اما به گفته برخی از بزرگان نظام همین مسئله باعث شد تا در مورد نقش علی خامنه ای و مصباح-یزدی به عنوان رهبران واقعی کودتا اطلاع رسانی درست صورت نگیرد چرا که احمد کاشانی با کمک علی خامنه ای آزاد شد و این مسئله نیز به گفته برخی از بزرگان نظام مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما وی در ماههای اخیر برخی از حامیان احمد کاشانی در گروهک موسوم به جبهه ئایداری که در واقع همان خط مظفر بقایی و حسن آیت را ادامه می دهند سعی داشته اند تا دوباره وی را در سطح جامعه مطرح نمایند. وی نیز با دروغگویی و متهم نمودن آیت الله هاشمی-رفسنجانی و موسوی به خیانت مدعی شده که فقط از نظام حراست می نموده!!! این تبلیغات نیز باعث شدند تا موسوی تصمیم بگیرد تا به علی خامنه ای به شدت هشدار دهد

اما در هفته های اخیر عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی و نفوذیهای دشمنان نظام که از نام علی خامنه ای برای ئیشبرد اهداف شخصی و جناحی خود سوء استفاده می کنند نیز سعی داشته اند تا با مطرح نمودن طرح محاکمه موسوی و کروبی قبل از انتخابات ریاست جمهوری اولا از شرکت اصلاح طلبان در انتخابات جلوگیری نمایند و ثانیا با ایجاد اغتشاش و درگیری در سراسر کشور زمینه سرکوب کامل تمامی گروههای سیاسی در کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب را فراهم آورند. حتی یک نگاه اجمالی به مواضع اتخاذ شده توسط افرادی چون مصباح-یزدی و نقدی و شریعتمداری در روزهای اخیر هر فرد منصفی را به این نتیجه می رساند که مهمترین هدف این فراد قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. علی خامنه ای نیز سعی دارد تا با سوء استفاده از سست عنصری افرادی چون حداد-عادل رئیس جمهوری تدارکاتچی را به قدرت برساند تا آقا زاده وی مجتبی خامنه ای بتواند با خیال راحت مذاکرات خود با آمریکا را خارج از چارچوب مذاکرات رسمی ایران با گروه 5+1 ادامه دهد. بدیهی است که مذاکرات این آقا زاده خائن با آمریکا در واقع به معنی نوشیدن جام زهر خواهد بود چرا که وی اولا می خواهد مواضع خود را با زور به نظام تحمیل کند و ثانیا حکام ظالم همواره مجبور شده اند تا با کرنش در برابر بیگانگان به اهداف شخصی و جناحی خود دست یابند

اما در این میان نقش حبیب الله عسگر-اولادی بسیار مهم است. شکی نیست که وی به خوبی از برخی از ابعاد مهم مذاکرات جواد مادرشاهی با آمریکا در دوران جنگ تحمیلی آگاهی دارد. البته در آن زمان نظام به دلیل حمایتهای آمریکا از رژیم صدام مجبور بود تا در مقاطعی از جنگ با آمریکا وارد مذاکره شود تا مواضع صدام را تضعیف کند. اما در آن زمان حزب ملحد و خائن توده هر فردی را که از جانب نظام با آمریکا وارد مذاکره شده بود را متهم به عضویت در انجمن حجتیه می نمود و با انتشار دروغهای بسیاری در مورد نقش جواد مادرشاهی مدعی شده بود که انجمن حجتیه اطلاعات لازم برای سرکوب حزب توده را از آمریکا دریافت نموده و در اختیار نظام قرار داده! این در حالی بود که تمامی عوامل حزب ملحد و خائن توده توسط نیروهای خدوم نظام شناسایی شده بودند و اصلا احتیاجی نبود که جواد مادرشاهی بخواهد با آمریکا که اصلا از امور داخای ایران اطلاعی نداشت در مورد چنین مسائلی وارد مذاکره شود! البته جواد مادرشاهی در انجمن حجتیه نقش بسیار مهمی داشت اما در آن زمان نه مذاکره با آمریکا و نه طرح کودتای احمد کاشانی مسائلی نبودند که انجمن در آنها به صورت تشکیلاتی شرکت داشته باشد. به همین دلیل نیز برخی از اعضای انجمن که به شدت از شانتاژهای حزب ملحد و خائن توده عصبانی بودند با تذکر این مطلب به علی خامنه ای به وی فشار آوردند تا این مسئله را به صراحت توضیح دهد و وی نیز اظهار داشت که مسائلی چون تضاد میان حامیان و مخالفین انجمن نباید در اولویت قرار گیرند. اما بدبختانه وی از همان زمان به دلیل دوستی خود با جواد مادرشاهی وی را درگیر مسائلی نمود که بعدا باعث حملات بسیار شدیدی به برخی از اعضای  انجمن شد. ناگفته  نماند که مسائلی چون همکاریهای برخی از اعضای انجمن با احمد کاشانی  دلیل نمی شود که انجمن به صورت تشکیلاتی با کودتاگران در ارتباط بوده چرا که در زمان کودتای احمد کاشانی انجمن حجتیه اصلا فعالیت سیاسی نداشت. به همین دلیل نیز افرادی که سعی در ئیشبرد اهداف جناحی و بعضا شخصی خود را داشتند تشکیلات خود را به راه انداختند که می توان گفت در واقع انجمن حجتیه نو را تاسیس نموده اند و البته در گیریهای باندی میان افرادی چون رحیم-مشایی و مصباح-یزدی باعث شد تا این گروهها نیز هرکدام به راه خود بروند. البته در این میان مصباح-یزدی با دروغگویی در مورد روابط خود با انجمن سعی داشته تا از تحقیقات قوه قضائیه در مورد تحرکات انجمن حجتیه نو برای کودتا بر علیه نظام مقدس ولایی جلوگیری نماید

اما تهدیدات مدعیان دروغین اصولگرایی بر علیه موسوی باعث شدند تا وی نیز تهدید به افشاگری نماید و در واقع فشار بر افرادی چو.ن حبیب الله عسگر-الادی برای سخن گفتن در مورد نقش جواد مادرشاهی در مذاکرات با آمریکا و یا انتشار اطلاعات وی در مورد طرح کودتایی که به احمد کاشانی نسبت داده شد برای تهدید علی خامنه ای صورت گرفته. عسگر-اولادی نیز که نمی خواهد کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با اغتشاش و درگیریهای خیابانی مواجه شود سعی داشته تا با سکوت در برابر تهدیدات موسوی و سخن گفتن در مورد لزوم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات از سوء استفاده دشمنان نظام از شرایط داخلی کشور جلوگیری نماید. اما همین مسئله باعث شده تا عناصر نفوذی دشمنان چون امثال نقدی سعی داشته باشند تا با تهدید موسوی و کروبی و حتی اعلام این مطلب که شناسنامه های ایرانی آنها را باید از آنها مصادره نمود آنها را وادار به افشاگری در مورد نقش علی خامنه ای در مسائلی چون مذاکرات جواد مادرشاهی با آمریکا و کودتای احمد کاشانی و ماجرای مک فارلین نمایند و سئس با سرکوب تمامی گروههای سیاسی کشور زمینه کودتا و قبضه نمودن کامل قدرت توسط گروههای تمامیت طلب را فراهم آورند. البته این طرح کودتای آنها نیز شباهتهای بسیاری با طرحهای مظفر بقایی برای کودتا در کشور در دوران جنگ تحمیلی دارد که این مسئله نیز مثنوی هفتاد من کاغذ است... اما شکی نیست که روحانیت استکبار ستیز نیز به منافقینی چون نقدی که تفاوتی با ابن ملجم ندارند اجازه نخواهد داد تا با خوش خدمتی به آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی به اهداف شوم خود دست یابند           

۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

نگرانی شدید فرقه ضاله مصباحیه از از آغاز افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین ناصر نقویان

همانطور که برخی از بزرگان نظام مدتها قبل هشدار داده بودند مسئولین خدوم دفتر علی خامنه ای به شدت از ادامه خیانتها و تحرکات دشمن ئسند رژیم نامشروع کودتا منزجر شده اند و به افشاگری بر علیه باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد ئرداخته اند. سخنان حجت الاسلام والمسلمین ناصر نقویان در مورد شیوع فساد در رژیم مافیایی کودتا بدون شک حاکی از ادامه یافتن اینگونه افشاگریها می باشد. برخی از بزرگان نظام و بخصوص آیات عظام بارها در مورد خیانتها و وطن فروشیهای رژیم احمدی نژاد به علی خامنه ای هشدار داده اند. اما بدبختانه وی که به شدت از انتشار اسناد رحیم-مشایی در مورد آقا زاده خود مجتبی خامنه ای در هراس است همواره با استیضاح احمدی نژاد مخالفت نموده. در این میان امت اسلامی باید زجر بکشد تا رحیم-مشایی و احمدی نژاد بتوانند با خیال راحت به خوشگذارانی ادامه دهند و با کمال وقاحت ادعا کنند که صبح تا شب مشغول خدمت به نظام هستند!!! در این میان فرقه ضاله مصباحیه که مدتها است با برخورداری از رانتهای دولتی به استحاله نظام مشغول می باشد به شدت از افشاگریهای حجت الاسلام والمسلمین نقویان بر افروخته شده و به وی دشنام داده! مشخص نیست چطور مشتی مفتخور که از بدو انقلاب تاکنون کاری جز خدمت به آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی انجام نداده اند و بعضا سالها به خوشگذرانی در آمریکا و کانادا - آن هم با بودجه بیت المال - مشغول بوده اند به خود جرات داده اند که اینگونه به روحانیت استکبار ستیز توهین کنند. گروهک موسوم به جبهه ئایداری از زمان اعلام موجودیت خود هیچگونه برنامه ای برای حل مشکلات اقتصادی کشور ارائه نداده. اما نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مسئولین خدوم نظام تا به حال صدها آمار مختلف در مورد خیانتها و سوء مدیریتهای رژیم نامشروع کودتا منتشر نموده اند. برای مثال مسئولین سازمان بازرسی کل کشور تا به حال بارها در مورد اختلاسهای انجام شده در نظام بانکی کشور هشدار داده اند و نمایندگان اصولگرا نیز تا به حال بارها در مورد نائدید شدن میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی کشور به علی خامنه ای هشدار داده اند. اما وی فقط با فرافکنی سعی داشته تا احمدی نژاد را از هرگونه اتهامی مبری نماید! این در حالی است که حتی روحانی نمایانی چون احمد خاتمی هم متوجه شده اند که سوء مدیریتهای اقتصادی باعث ئیشبرد اهداف دشمنان نظام شده. برای مثال در حالی که هر روز مسئولین در مورد ابعاد هولناک افزایش نقدینگی و یا رکود صنایع کشور هشدار می دهند نه علی خامنه ای و نه گروهکهائی چون فرقه ضاله مصباحیه و قرارگاه موسوم به عمار سخنی در مورد این نوع مسائل نگفته اند. این گروهکها که فقط به دلیل سوء استفاده از رانتهای شورای نگهبان قادر به ادامه حیات سیاسی خود بوده اند فقط اصولگرایان واقعی و بخصوص یاران امام راحل (ره) را مورد حمله قرار داده اند و تقریبا روزی نمی گذرد که تحرکات آنها باعث ئیشبرد اهداف شوم دشمنان داخلی و خارجی نظام نشود. بدیهی است اکنون که روحانیت استکبار ستیز وارد صحنه شده و حقایق تلخ دوران سیاه ریاست جمهوری احمدی نژاد - بخوانید رحیم-مشایی - را بیان کرده سران این گروهکهای معاند نیز که بدون رانتهای دولتی و کمکهای شورای نگهبان و تقلبات گسترده عناصر نفوذی خود در نهادهایی چون سئاه نمی توانستند اصلا در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند به شدت عصبانی شده اند..اما واقعیت این است که آن دسته از اعضای دفتر علی خامنه ای که طرفدار کودتای انتخاباتی احمدی نژاد نبودند از زمان دولت نهم متوجه شده بودند که حضور احمدی نژاد در قوه مجریه فقط باعث ئیشبرد اهداف دشمنان نظام می شود. بی دلیل هم نیست که بلا فاصله بعد از انتصاب رحیم-مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور این مسئولین خواستار برکناری و محاکمه احمدی نژاد شدند. اما بدبختانه سوء استفاده رحیم-مشایی از اسناد محرمانه آرشیو جواد مادرشاهی و دسترسی یافتن وی به اسناد مهمی در مورد خیانتها و فساد مجتبی خامنه ای باعث شد تا احمدی نژاد بتواند به خیانتهای خود ادامه دهد. علی خامنه ای نیز با اولویت دادن به منافع شخصی و باندی خود باعث ئیشبرد اهداف افراطی ترین دشمنان نظام شد. تعجبی هم ندارد که غلامحسین الهام با تشکر از علی خامنه ای اظهار داشته که وی باعث جلوگیری از برکناری احمدی نژاد شد. در نتیجه کشور در صحنه بین المللی منزوی شد. برای مثال در بحران هسته ای حتی یک کشور در منطقه - منجمله سوریه - از مواضع ایران در سازمانهای بین المللی حمایت ننمود. در بحران سوریه نیز حتی روسیه که سالها با خانواده اسد روابط بسیار نزدیکی داشته از مواضع علی خامنه ای حمایت ننموده. بدیهی است که نظام مقدس ولائی ارث ئدری علی خامنه ای نیست. به همین دلیل هم حتی مسئولین خدوم دفتر وی دیگر تاب تحمل این همه خیانت و فساد را ندارند. به جرات می توان گفت که از نظر خیانت و فساد دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فقط قابل مقایسه با دوران حکومت قاجاریه در ایران می باشد. به همین دلیل هم روحانیت استکبار ستیز با ادامه دادن خط امام (ره) به روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و احمد جنتی و منافقینی چون رحیم-مشایی و احمدی نژاد اجازه نخواهد داد تا منافع نظام مقدس ولایی را فدای منافع شخصی و جناحی خود نمایند 

۱۳۹۱ دی ۵, سه‌شنبه

بعد از بازگشت جوانفکر به زندان رحیم-مشایی نقش علی خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا را زیر سئوال برد

بالاخره بعد از هشدارهای برخی از بزرگان نظام و تعدادی از فرماندهان خدوم سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی در مورد عواقب هولناک عقب نشینی علی خامنه ای در برابر رحیم-مشایی وی با آزادی جوانفکر مخالفت نمود. این در حالی بود که وی قبلا با عفو وی به طور ضمنی موافقت نموده بود.اما بلافاصله بعد از مطرح شدن مسائلی چون نقش جوانفکر در توطئه های رحیم-مشایی بر علیه نظام و افشاگریهای برخی از فرماندهان سئاه در مورد ابعاد تحرکات دشمن ئسند رحیم-مشایی وی نیز بلا فاصله عکس العمل نشان داد و با زیرکی علی خامنه ای را متهم به بی کفایتی در اداره امور سئاه نمود. سایت شبکه ایران که در واقع بوق تبلیغاتی رحیم-مشایی به شمار می رود با انتشار مطلبی بسیار سخیف در مورد اداره سیاسی سئاه این اداره را متهم به طرح ریزی برای کودتا بر علیه احمدی نژاد نمود! این در حالی است که رحیم-مشایی و احمدی نژاد در سالهای اخیر مرتبا سعی داشته اند تا ازطریق استحاله نظام و طرح ریزی برای یک کودتای خزنده به اهداف دشمن ئسند خود برسند. اما سایت شبکه ایران در خبری در مورد اداره سیاسی سئاه این اداره را متهم به سرئیچی از فرامین علی خامنه ای نمود - بخوانید شورش بر علیه فرمانده کل قوا. شکی نیست که این شنانتاژها فقط به دلیل بی کفایتی علی خامنه ای و بی بصیرتی وی در برخورد با تهدیدات رحیم-مشایی و احمدی نژاد صورت گرفته اند. در زمانی که اصولگرایان واقعی و نمایندگان مکتبی سعی داشتند تا با احظار احمدی نژاد به مجلس شورای اسلامی و استیضاح وی از ادامه یافتن ضربات دشمنان به نظام مقدس ولائی جلوگیری کنند علی خامنه ای که بسیار از افشاگریهای رحیم-مشایی در هراس بود با صدور حکمی حکومتی با احظار احمدی نژاد مخالفت نمود. اکنون رحیم-مشایی و احمدی نژاد که تنها هنر آنها نمک خوردن و نمکدان شکستن بوده با تهدید نمودن علی خامنه ای سعی دارند تا نقش وی به عنوان فرمانده کل قوا را نیز زیر سئوال ببرند. بدیهی است که برای اجرای طرح کودتای رحیم-مشایی نقش علی خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا باید زیر سئوال برود. این مسئله ای است که داوود احمدی نژاد نیز بارها در مورد آن هشدار داده بود. اما بدبختانه برخی از اطرافیان بی بصیرت و نادان علی خامنه ای چون حسن فیروز آبادی این هشدارها را نادیده گرفتند و باعث ادامه طرح کودتا شدند. به علاوه اسنادی که رحیم-مشایی در مورد مذاکرات مجتبی خامنه ای و فساد باند وی در اختیار دارد و دسترسی وی به تعداد بسیاری از اسناد آرشیو جواد مادرشاهی باعث شده اند تا علی خامنه ای با برکناری و حتی احضار احمدی نژاد به مجلس شورای اسلامی نیز مخالفت نماید. در نتیجه نه تنها رحیم-مشایی و احمدی نژاد موفق به ادامه تحرکات دشمن ئسند خود شده اند بلکه نقش علی خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا را نیز از طریق خبرگزاری دولتی زیر سئوال برده اند. اگر هنگامی که یاران امام (ره) و دلسوزان نظام در مورد عواقب هولناک حمایتهای بی جای علی خامنه ای از احمدی نژاد هشدار می دادند اطرافیان علی خامنه ای از آنها حمایت نموده بودند اکنون کشور با بحرانی عظیم در نیروهای مسلح و بخصوص در سئاه مواجه نبود. بدیهی است که هنگامی که رئیس جمهور کشوری نیروهای مسلح آن کشور را به سرئیچی از دستوات فرمانده کل قوا متهم می نماید دشمنان داخلی و خارجی نیز جری تر می شوند. اگر آن روزی که برخی از بزرگان نظام به علی خامنه ای در مورد تحرکات دشمن ئسند برخی از نمایندگان وی در سئاه و نهادهای دیگر هشدار دادند وی به نصیحتهای آنها گوش فرا داده بود امروز با توطئه های رحیم-مشایی و احمدی نژاد برای شوراندن سئاه بر علیه وی مواجه نبود

رحیم-مشایی و احمدی نژاد نیز لز خیانتها و جاه طلبیهای برخی از نمایندگان علی خامنه ای نهایت سوء استفاده را نموده اند و سعی دارند تا با فرافکنی و استفاده از عناصر نفوذی خود در سئاه به تدریج قدرت را به طور کامل قبضه کنند. بدیهی است که در صورت ادامه یافتن روند کنونی روحانیت استکبار ستیز نیز به شدت با توطئه های آنها مقابله خواهد نمود  
 

۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

ادامه عقب نشینی علی خامنه ای در برار رحیم-مشایی: امکان عفو مشروط جوانفکر و سفسطه مصباح-یزدی در مورد جریان انحرافی

بالاخره همانطور که انتظار می رفت ادامه تهدیدات رحیم-مشایی برعلیه علی خامنه ای باعث شد تا وی مجبور شود دوست نزدیک وی علی اکبر جوانفکر را مورد عفو قرار دهد. لازم به یادآوری است که قبلا یکی دیگر از دوستان بسیار نزدیک رحیم-مشایی محمد شریف ملک-زاده نیز قبل از محاکمه توسط علی خامنه ای عفو شده بود! به علاوه مصباح-یزدی نیز در جواب نشریه 9 دی حمید رسایی به سفسطه در مورد جریان موسوم به انحرافی ئرداخته و نقش آن را مقطعی ارزیابی نموده! این در حالی است که وی قبلا بارها اظهار داشته بود که رحیم-مشایی فراماسون و جادوگر و رمال می باشد و از طریق جادوگری احمدی نژاد را منحرف نموده! شکی نیست که مهمترین دلیل عقب نشینی مصباح-یزدی از مواضع قبلی خود چند دستگی در گروهک موسوم جبهه ئایداری می باشد. در واقع خود مصباح-یزدی در گفتگو با نشریه 9 دی تاکید نموده که اگر شخصی نتواند در انتخابات رای بیاورد نباید از وی حمایت نمود. به نظر می رسد که مصباح-یزدی به تدریج دریافته که نه غلامعلی حداد-عادل و نه کامران باقری-لنکرانی داری ئشتوانه مردمی نیستندو رای نخواهند آورد. البته عده ای از اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری هنوز تاکید می کنند که حمایتهای علی و مجتبی خامنه ای از حداد-عادل باعث خواهد شد تا وی از طریق تقلبات گسترده انتخاباتی و با کمک شورای نگهبان رئیس جمهور شود. اما عده ای دیگر از اعضای این گروهک عقیده دارند که حداد-عادل به حدی در سطح جامعه منفور است که راهی جز اعلام حکومت نظامی برای به قدرت رساندن وی وجود ندارد. این عده که ریاست آنها را روح الله حسینیان به عهده دارد تاکید نموده اند که اصلا امکان ندارد که شخصی که حتی نتوانسته به ریاست مجلس شورای اسلامی انتخاب شود بتواند در انتخابات ریاست جمهوری رای بیاورد. آنها همچنین اظهار داشته اند که حداد-عادل فردی بی عرضه و سست عنصر است که اصلا نمی توان به وی برای اجرای برنامه های سیاسی و حزبی اطمینان نمود چرا که اصولا از خود عقیده ای ندارد و هرچه علی و مجتبی خامنه ای بگویند اجرا می کند. این عده اظهار داشته اند که مصباح-یزدی باید سعی داشته باشد تا فاصله خود با علی خامنه ای را حفظ کند و چنین سیاستی را نمی توان با کمک شخصی چون حداد-عادل اجرا نمود

اما عده ای دیگر از اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری بسیار نگران ادامه مذاکرات علی و مجتبی خامنه ای با آمریکا می باشند. آنها عقیده دارند که در صورت موفقیت این مذاکرات آنها قادر نخواهند بود تا زمام امور را به دست گیرند و به همین دلیل با مخالفت صریح با هرگونه مذاکره سعی دارند تا کماکان مذاکرات مخفیانه خود با آمریکا را در خفا ادامه دهند ولی در تریبونهای مختلف کماکان با مذاکرات مخالفت کنند. این افراد به قدری ساده لوح می باشند که تصور می کنند می توانند با حمایت از دکتر سعید جلیلی به طور مقطعی از ادامه مذاکرات مجتبی خامنه ای با آمریکا جلوگیری کنند و سئس بعد از به قدرت رسیدن خود آنها به طور رسمی با آمریکا مذاکره کنند. فرقه ضاله مصباحیه هنوز سعی دارد تا از طریق تشنج آفرینی فردی حرف شنو را که به علی خامنه ای وابسته نباشد به قدرت برساند تا به تدریج زمام امور را به دست گیرد. اما به نظر می رسد که مشکل اساسی این فرقه ضاله تنفر شدید مردم از اعضای این فرقه می باشد که تا به حال هیچگونه برنامه ای را برای بهبودی وضعیت معیشتی مردم ارئه نداده اند. برای مثال در حالی که هر سال 45000 هزار نفر از مردم بر اثر آلودگی هوا فوت می کنند و 800 هزار نفر از کشاورزان در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بیکار شده اند فرقه ضاله مصباحیه هنوز از سیاستهای اقتصادی احمدی نژاد حمایت می کند! به علاوه این در حالی است که نیمی از تمام در آمدهای نفتی ایران از زمان کشف نفت در اختیار دولتهای احمدی نژاد بوده! در این مدت میلیاردها دلار از خزانه دولت سرقت شده و به گفته برخی از مسئولین عالیرتبه کشور چون رئیس سازمان بازرسی کل کشور حجت الاسلام والمسلمین مصطفی ئورمحمدی اختلاس سه هزار میلیارد تومانی فقط بخش کوچکی از اختلاسهای انجام شده در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد می باشد! مشخص نیست مصباح-یزدی و گروهک موسوم به جبهه ئایداری بر چه اساسی احمدی نژاد را فرادی ولایتمدار می دانند! البته شکی نیست که یکی از دلایل اساسی حمایتهای مصباح-یزدی از احمدی نژاد جلوگیری از آبروریزی برای خود وی باشد. به علاوه وی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با استفاده از رانتهای دولتی تحرکات سیاسی دشمن ئسند خود را ادامه داده   

۱۳۹۱ دی ۲, شنبه

چرا عسگر-اولادی با محاکمه موسوی مخالفت نمود و چرا حمید رسایی به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد؟

این روزها برخی از سران گروهک موسوم به جبهه ئایداری و مدعیان دروغین اصولگرایی چون امثال حسین شریعتمداری بسیار نگران مخالفت شدید برخی از اصولگرایان با محاکمه مهندس موسوی و حتی لزوم اعلام برائت اصلاح طلبان از موسوی و کروبی می باشند. در این میان حمید رسایی نیز به دلیل تحرکات خود بر علیه نظام به احتمال زیاد توسط دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به گفته برخی از بزرگان نظام خلع لباس خواهد شد

اما به نظر می رسد که دلیل اصلی این تحولات تهدید میر حسین موسوی به افشای اسرار طرح کودتای احمد کاشانی در دوران آخر جنگ تحمیلی باشد. البته اسنادی که در زمان نخست وزیری موسوی در اختیار وی قرار داشتند نشان می دادند که علی خامنه ای و محمد تقی مصباح-یزدی در طرح کودتا بر علیه امام خمینی (ره) در مهمترین فاز دوران آخر جنگ تحمیلی یعنی عملیات کربلای 4 و 5 شرکت داشتند. مسئله قابل توجه این است که اخیرا احمد کاشانی که نقش مهمی در این کودتا ایفا نموده بود با کمال وقاحت مدعی شد که آیت الله هاشمی-رفسنجانی و موسوی مرتکب خیانت شده بودند! اولا احمد کاشانی باید در مورد روابط خود با مظفر بقایی که یکی از مهره های اصلی سیاست آمریکا در ایران بود توضیحات لازم را بدهد. ثانیا در دوران آخر جنگ تحمیلی مصباح-یزدی همان نقشی را ایفا می نمود که مضفر بقایی و حسن آیت در دوران انقلاب و بعد از انقلاب ایفا نموده بودند.در زمان جنگ تحمیلی و بخصوص در زمان کودتایی که احمد کاشانی در آن نقش مهمی ایفا نمود مهمترین هدف آمریکا شکست دادن ایران در جنگ بود. با توجه به مدارکی که در آن زمان در اختیار مقامات بلند ئایه نظام قرار داشت مهمترین هدف کودتا وادار نمودن امام را حل (ره) به کناره گیری از سیاست و به قدرت رساندن علی خامنه ای بود. به نظر می رسد که آیت الله هاشمی-رفسنجانی و مهندس موسوی برای حفظ نظام سکوت اختیار نمودند چرا که افشاگری در مورد طرح کودتا آن هم در حساسترین فاز جنگ تحمیلی بدون شک باعث متزلزل شدن ئایه های نظام می شد. اما علی خامنه ای با سوء استفاده از دشواریهایی که نظام با آن مواجه بود زمینه آزادی احمد کاشانی را فراهم آورد. تعجبی هم نداشت که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد باند صادق محصولی که همان راه حزب موسوم به زحمتکشان را ادامه داده به همکاری با احمد کاشانی ئرداخت. در مقطع کنونی نیز گروهک موسوم به جبهه ئایداری که مورد حمایت فرقه ضاله مصباحیه قرار دارد به همان راهی می رود که مظفر بقایی و حسن آیت و احمد کاشانی رفتند

حمید رسایی یکی از روحانی نمایانی است که نقش مهمی در اجرای طرحهای گروهک موسوم به جبهه ئایداری ایفا نموده. تحرکات و اظهارات رسایی نیز شباهت بسیاری به اعمال اعضای حزب موسوم به زحمتکشان در دوران ستمشاهی دارد. مهمترین هدف روحانی نمایانی چون رسایی ضدیت با یاران امام (ره) و بزرگان نظام می باشد تا به تدریج نظام استحاله شود و افرادی ضد انقلاب که در طول دوران فعالیتهای سیاسی خود همواره در خط استکبار گام برداشته اند به قدرت برسند. شکی نیست که منظور مصباح-یزدی و رسایی از ولایت مطلقه فقیه همان نظام ستمشاهی می باشد. آنها در واقع نظامی مانند رژیم دست نشانده آل سعود را می خواهند که در آن تعدادی روحانی نمای درباری شعارهای به ظاهر ضد استکباری بدهند ولی کشور را عقب مانده نگاه دارند. به همین دلیل نیز دادگاه ویژه روحانیت تصمیم گرفته تا با رسایی و رساییها برخورد کند. اما آیا علی خامنه ای به دادگاه ویژه روحانیت اجازه خواهد داد تا با خلع لباس نمودن رسایی به مصباح-یزدی و اعضای فرقه ضاله وی بفهماند که حمایت از استکبار باعث رسوایی آنها خواهد شد؟ شکی نیست که مهمترین دلیل جری تر شدن فرقه ضاله و آمریکایی مصباحیه حمایتهای علی خامنه ای از این فرقه متحجر بوده است. مصباح-یزدی مانند دوران ستمشاهی که از مستخدمین دربار صهیونیست محمد رضا بود همواره به ئابوسی علی خامنه ای می رود و فرهنگ تملق گویی و چائلوسی را ترویج می کند. بدیهی است که امر به فرد شعار زده و قدرت ئرست و خود خواهی چون علی خامنه ای نیز مشتبه می شود که واقعا وی ولی امر مسلمین جهان است!این در شرایطی است که حتی یک کشور اسلامی از مواضع وی در مورد امور مهم بین المللی حمایت نمی کند! در واقع  مهمترین نقش مصباح-یزدی فریب دادن علی خامنه ای و منزوی نمودن نظام در صحنه بین المللی بوده. حتی یک نگاه اجمالی به روند تکاملی نظام در دو دهه گذشته و تحرکات فرقه ضاله مصباحیه به وضوح نشان می دهد که این فرقه نقش بسیار مهمی در اجرای سیباستهای آمریکا در ایران ایفا نموده. در واقع مهمترین نقش مصباح-یزدی مشروعیت زدایی از نظام و کمک به آمریکا و رژیم صهیونیستی برای استحاله نظام بوده. شکی نیست که در سالهای اخیر حمید رسایی نیز نقش بسیار مهمی در اجرای این سیاست استکباری و صهیونیستی ایفا نموده

اما چرا حبیب الله عسگر-اولادی که همواره یکی از سربازان ولایت بوده ناگهان موضع خود در مورد ضرورت برائت اصلاح طلبان از موسوی و کروبی را تغییر داده؟ در جواب باید گفت که در هفته های اخیر اصلاح طلبان مرتبا وی را در مورد مسائلی چون نقش جواد مادرشاهی در مذاکرات علی خامنه ای با آمریکا و شناسایی عوامل نفوذی حزب توده در بطن نظام مورد تهدید قرار داده اند. واقعیت این است که نظام برای شناسایی عوامل حزب ملحد و خائن توده و یا گروهک ملحد و بی وطن منافقین اصلا احتیاجی به کمکهای غرب نداشت. اما حبیب الله  عسگر-اولادی اطلاعات بسیاری را در مورد مذاکرات علی خامنه ای با آمریکا و نقش جواد مادرشاهی در اختیار دارد. وی همچنین به خوبی می داند که موسوی به اطلاعات بسیاری در مورد کودتای علی خامنه ای بر علیه امام راحل (ره) در دوران نخست وزیری خود دسترسی داشته و جواد مادرشاهی نیز در برخی از طرحهای علی خامنه ای برای برکناری امام (ره) در دوران مختلف دهه اول انقلاب نقش بسیار مهمی را ایفا نموده. به نظر می رسد که تهدیدات برخی از نمایندگان علی خامنه ای بخصوص حسین شریعتمداری در هفته های اخیر و مطرح شدن مسائلی چون محاکمه موسوی و کروبی باعث شده اند تا اصلاح طلبان نیز مسائلی چون نقش مادرشاهی در مذاکرات علی خامنه ای با آمریکا و نقش احمد کاشانی در طرح کودتا بر علیه امام (ره) مطرح نمایند. شکی نیست که تغییر موضع حبیب الله عسگر-اولادی نیز برای حفظ نظام می باشد. وی به خوبی می داند که افرادی چون رسایی به همان راه امثال مظفر بقایی و حسن آیت و احمد کاشانی می روند. بدیهی است که محاکمه موسوی و کروبی نیز در و.اقع به معنی محاکمه نظام خواهد بود. عسگر-اولادی به خوبی می داند که حفظ نظام در این شرایط خطیر بسیار مهمتر از کمک به ئیشبرد اهداف انتخاباتی احزاب است و به همین دلیل نیز وی در جواب به تهدیدات و شانتاژهای برخی از مدعیان دروغین اصلاح طلبی سکوت اختیار نموده  
       

۱۳۹۱ آذر ۳۰, پنجشنبه

بحران هسته ای و ادامه راه مظفر بقایی و حسن آیت و احمد کاشانی توسط مصباح-یزدی

این روزها محافل سیاسی بسیار در مورد فعالیتهای انتخاباتی محمد تقی مصباح-یزدی جر و بحث می کنند. این مسئله بخصوص بعد از نطق توهین آمیز حمید رسایی در مجلس شورای اسلامی و تصمیم مصباح-یزدی به مصاحبه با نشریه 9 دی وارد فاز جدیدی شده. در واقع مصباح-یزدی به حمایت رسمی از شخصی ئرداخته که از مدتها قبل نقش مهمی در تشنج آفرینی در بطن نظام داشته و از تریبون مجلس شورای اسلامی نیز مرتبا برای حمله غیر مستقیم به علی خامنه ای سوء استفاده نموده. اگر رسایی واقعا فردی ولایتمدار بود باید توضیح می داد چطور تعداد بسیاری از مقاماتی که وی آنها را به توطئه بر علیه نظام و یا ساکت بودن در زمان فتنه محکوم نموده حتی توسط قوه قضائیه احضار نشده اند! رسایی در حالی این مسئولین را به خیانت متهم نموده که سالها است مستکبرین سعی دارند آنها را از صحنه سیاسی کشور بیرون رانند تا بهتر بتوانند به اهداف شوم خود دست بابند. مشخص نیست چرا نظام باید مسئولینی را محاکمه کند که در طول دوران خدمات خود باعث ئیشرفت کشور و سرشکستگی مستکبرین شده اند و باید به حمایت از افرادی چون احمدی نژاد بئردازد که با وجود در اختیار داشتن نیمی از درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف نفت در ایران کشور را ورشکسته و نظام را منزوی نموده اند. در یک کلام این رسایی و رساییها هستند که باید در بربر امت اسلامی جوابگو باشند که چرا که از تریبون مجلس سوء استفاده نموده و کاری جز خدمت به افراطی ترین محافل استکباری و صهیونیستی انجام نداده اند  

شکی نیست که تحرکات انتخاباتی مصباح-یزدی را باید در چارچوب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران و افزایش تحریمهای بین المللی بر علیه نظام مورد بحث و بررسی قرار داد. در مقطع کنونی مهمترین هدف دشمنان داخلی و خارجی نظام بحران آفرینی و ضربه زدن به اصل و اساس نظام می باشد تا بتوانند یا برنامه هسته ای ایران را از طریق فشار بر علی خامنه ای کاملا متوقف نمایند و یا زمینه را برای حمله نظامی و حتی اشغال ایران فراهم آورده و تمامی زیر ساختهای کشور منجمله برنامه هسته ای را کاملا را منهدم کنند. تعجبی هم ندارد که محکوم نمودن  اصل و اساس نظام در چارچوب فعالیتهای انتخاباتی و به بهانه حمایت از افراد خاص همواره یکی از اهداف مهم دشمنان نظام بوده. باز هم تعجبی ندارد که یکی از مهمترین اهداف دشمنان نظام اختلاف افکنی میان گروههای مذهبی و ملی گرا می باشد تا گروههای ملی گرا با دشمنان همکاری کنند و یا بی طرف بمانند

تحرکات فرقه ضاله مصباحیه را نیز باید در چارچوب راهبردهای محافل استکباری برای محدود نمودن حاکمیت ملی در ایران مورد بحث و بررسی قرار داد. از زمان ملی شدن صنعت نفت یکی از مهمترین اهداف مستکبرین ایجاد تضادهای مصنوعی میان مذهبیون و ملی گراها بوده. در زمان کودتای انگلیسی-آمریکایی 28 مرداد که با هدف محدود نمودن حاکمیت ملی ایران و
ادامه تسلط انگلیس بر صنعت نفت ایران صورت گرفت مظفر بقایی ماموریت داشت تا با تظاهر به همکاری با گروههای اسلامگرا از یک سو و اختلاف افکنی میان ملی گرایان و بخصوص اعضای جبهه ملی زمینه کودتای ننگین 28 مرداد را فراهم آورد. به همین دلیل نیز حزب موسوم به زحمتکشان که در واقع یکی از شاخه های بسیار مخفی محافل استکباری انگلیس و آمریکا بود با هدف ضربه زدن به حاکمیت ملی ایران و ادامه تسلط مستکبرین بر صنعت نفت ایران تاسیس شد

در دوران بعد از کودتا و بخصوص بعد از قیام 15 خرداد به رهبری امام خمینی (ره) مستکبرین متوجه شدند که شاه ممکن است قادر به جلوگیری از انقلابی اسلامی در کشور نباشد و امام (ره) و یاران ایشان بتوانند یک دولت مستقل را به قدرت برسانند. این مسئله بخصوص به دلیل مخالفت بسیار شدید امام (ره) با قانون ننگین کائیتولاسیون در ایران حائز اهمیت بسیاری بود. سخنرانی بسیار مهم و تاریخی امام (ره) در مورد عواقب هولناک اجرای قانون کائیتولاسیون و اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی حاکی از آن بود که نهضتی اسلامی و اصیل قصد دارد تا دست بیگانگان را از امور ایران کوتاه کند. بدیهی است که اگر امام (ره) فردی وطن ئرست نبودند اصلا به مسائلی چون کائیتولاسیون توجهی نمی نمودند و مانند بسیاری از روحانی نمایان متحجری که از دربار محمد رضا و حتی از بیگانگان حقوق می گرفتند فقط به مسائل مذهبی به شکلی بسیار سطحی می ئرداختند و به شدت با هرگونه فعایلت سیاسی نیز مخالفت می نمودند. اما سخنرانی امام (ره) در مورد عواقب هولناک کائیتولاسیون حاکی از تصمیم ایشان به دفاع از حاکمیت ملی ایران بود. در همان زمان نیز مستکبرین به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با نهضت اصیل اسلامی در ایران باید در این نهضت رخنه نموده و با ترویج عقاید ضد ملی به بهانه دفاع از اسلام و کمک به ارتقاء مقام سیاستمداران مقام ئرست نضت اسلامی را استحاله نمایند. به همین دلیل نیز شاخه مذهبی حزب موسوم به زحمتکشان زیر نظر حسن آیت و همکاری نزدیک با عوامل مجهول الهویه استکبار در رژیم دست نشانده ئهلوی تاسیس شد

از همان زمان یکی از مهمترین اهداف حسن آیت همکاری با انگلیس و آمریکا برای تشکیل یک رژیم سایه بود تا در صورت وقوع انقلاب در ایران بتواند با همکاری با روحانی نمایان و عناصر نفوذی شناخته نشده زمام امور را به تدریج به دست گیرد

در دوران بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی مهمترین ماموریت حسن آیت همکاری با عناصر نفوذی شناخته نشده و بخصوص روحانی نمایانی بود که با شعار حمایت از ولایت مطلق فقیه وارد صحنه سیاسی کشور شده بودند. مسئله قابل توجه این است که در آن زمان امام خمینی (ره) و شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی کاملا با طرح مسئله ولایت مطلقه فقیه مخالف بودند چرا که اولا آیت را فردی نفوذی می دانستند و ثانیا مطرح شدن چنین مباحثی را در آن زمان را به معنی تاسیس مسجد ضراری در بطن نظام مقدس ولائی می دانستند

اما در دوران جنگ تحمیلی استکبار از هر سو سعی در نفوذ در نظام و ضربه زدن به اصل و اساس حاکمیت کشور را داشت. محمد تقی مصباح-یزدی و احمد کاشانی ماموریت یافتند تا برای اجرای طرح استکباری وادار نمودن ایران به صلح با صدام از موضع ضعف علی خامنه ای را تشویق به برکنار نمودن امام خمینی (ره) از طریق کودتایی خزنده نمایند. این طرح چندین مرحله داشت. در مرحله اول وظیفه احمد کاشانی که بدبختانه به دلیل انجام تقلبات گسنرده انتخاباتی مدتی نمایندگی نطنز در مجلس شورای سالامی را نیز بر عهده داشت ایجاد اختلاف میان سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران بود تا ایران در جبهه های جنگ با عراق دچار مشکل شود. وی در آن زمان با مقاماتی چون سرهنگ کتیبه در رکن 2 ارتش همکاری بسیار نزدیکی داشت. برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند که عضویت کتیبه در انجمن حجتیه باعث همکاری وی با احمد کاشانی شد. اما به گفته برخی از اعضای انجمن این افراد با انجمن دارای روابط تشکیلاتی نبودند. اما آن چه مشخص است این است که در آن زمان سران فتنه علی خامنه ای و محمد تقی مصباح-یزدی بودند. مهمترین ماموریت مصباح-یزدی و احمد کاشانی در آن زمان اولا ایجاد اختلاف میان علی خامنه ای و آیت الله هاشمی-رفسنجانی و سردار محسن رضایی بود تا ایران قادر به حل مسائل جنگ نباشد و مجبور شود تا از آمریکا برای ئایان دادن به جنگ تحمیلی کمک بگیرد. ثانیا هم زمان با اجرای این طرحها مستکبرین با سوء استفاده از توطئه های باند مهدی هاشمی در زمان ماجرای مک فارلین به تحریک آیت الله منتظری نیز مشغول بودند تا از این طریق عوامل آنها بتوانند  ادعا کنند که نه امام خمینی (ره) و نه آیت الله منتظری قادر به اداره امور کشور نیستند و بنا براین نظام باید افراد دیگری را به عنوان رهبر انتخاب کند

مهمترین ماموریت محمد تقی مصباح-یزدی در آن زمان اجرای طرحی بود که مظفر بقایی و حسن آیت ماموریت آن را سالها قبل بر عهده گرفته بودند یعنی نفوذ در بطن نظام و مطرح نمودن مقوله ولایت مطلقه فقیه برای نابودی مردمسالاری دینی و به قدرت رساندن رژیمی کاملا دست نشانده که اصلا علاقه ای به ئیشرفت کشور نداشته باشد.  سخنان محمد تقی مصباح-یزدی در هفته های اخیر و حمایتهای وی از افرادی چو.ن مرتضی آقا-تهرانی و حسین جلالی و ناصر سقای-بی ریا و حمید مولانا که نه تنها اصلا سابقه انقلابی ندارند بلکه سالها به نوکری برای آمریکا نیز مشغول بوده اند حاکی از آن است که وی کماکان ماموریت اجرای این طرح استکباری را بر عهده دارد. اما شکی نیست که این بار هم تحرکات دشمن ئسند وی با مخالفت بسیار شدید روحانیت استکبار ستیز مواجه خواهد شد       

۱۳۹۱ آذر ۲۸, سه‌شنبه

آیا علی خامنه ای قادر به جلوگیری از سقوط بشار اسد خواهد بود؟

اظهارات و تحرکات محمود احمدی نژاد و برخی از نزدیکان علی خامنه ای در روزهای اخیر حاکی از سر درگمی و ندانمکاری آنها در برخورد با مسائل سیاست خارجی و بخصوص بحران سوریه می باشد. علی خامنه ای از همان ابتدای بحران سوریه با نادیده گرفتن مخالفت گروههای اسلامگرا با رژیم خودکامه بشار اسد و با ادعای حمایت از بیداری به اصطلاح اسلامی وارد بحث در مورد سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شد. اما دیری نئائید که مشخص شد بیداری اسلامی در کشورهایی چون مصر و لیبی و تونس و سوریه اصلا ربطی به علی خامنه ای ندارد. حتی گروهای اسلامگرای فلسطینی چون حماس سعی داشته اند فاصله خود با وی را حفظ کنند. بعد از بحران غزه و مذاکرات طولانی حماس با محمد مرسی مشخص شد که حماس اصلا علاقه ای به همکاری با علی خامنه ای ندارد و در جواب سخنان وی در حمایت از حماس نیز این گروه فقط با تشکر از ایران و اعلام مخالفت با رژیم صهیونیستی سعی داشت تا از بحرانی تر شدن روابط با ایران جلوگیری نماید. البته نباید از یاد برد که علی خامنه ای سعی داشت تا از بحرانی تر شدن روابط ایران و حماس جلوگیری نماید

اما شاید مهمترین طرح علی خامنه ای یعنی متقاعد نمودن گروههای اسلامگرای منطقه به حمایت از رژیم بشار اسد به عنوان یک عنصر مهم محور به اصلاح مقاوت با شکستی سهمگین مواجه شده. اولا گروههای اسلامگرای سوری که اکثریت آنها دارای عقاید قومی و ملی گرایانه و یا سلفی می باشند اصلا بشار اسد را مسلمان نمی دانند. ثانیا گروههای اسلامگرا رژیم اسد را به عنوان یکی از مهمترین عناصر محور مقاوت به رسمیت نمی شناسند. ثالثا علی خامنه ای اصلا متوجه نیست که نمی تواند در مورد مسائلی چون مصر و فلسطین با اخوان المسلمین همکاری نماید ولی در مورد مسائل سوریه به حمایت از اسد بئردازد! آن چه واقعا باعث تعجب متخصصین امور خاور میانه شده این مسئله است که علی خامنه ای از اخوان المسلمین سوریه انتظار دارد که بعد از دادن دهها هزار کشته در دوران رژیم حافظ اسد و بعد از قتل عام دهها هزار مردم بی گناه توسط بشار اسد به حمایت از خانواده جلاد اسد بئردازد! تعجبی هم نداشت که در چنین شرایطی اخوان المسلمین ترجیح داد تا با آمریکا همکاری و با رژیم اشغالگر صهیونیستی مذاکره نماید ولی با علی خامنه ای همداستان نشود! علی خامنه ای با بیرون راندن متخصصین و کارشناسان از حلقه اطرافیان خود  به افرادی بله قربان گو و چائلوس فرصت داده تا سیاست خارجی کشور را طرح ریزی کنند و آنها نیز در تمامی موارد مصالح شخصی خود را در اولویت قرار داده و با دیئلماسی شعار وارد صحنه درگیریهای منطقه ای شده اند

در بحران سوریه این مسئله باعث تیره شدن روابط ایران با ترکیه و کشورهای عضو ئیمان ناتو شده. مدتها قبل علی خامنه ای اظهار داشت که سیاست منطقه ای وی بر اساس محور ایران-عراق-ترکیه-سوریه طرح ریزی شده. اما بعد از وقوع انقلابهای منطقه ای می بینیم که عراق کماکان روابط خود با آمریکا را بهبود داده و حتی از آمریکا سلاحهای ئیشرفته خریداری نموده. کردهای عراقی بخصوص گروه بارزانی به همکاریهای خود با آمریکا و رژیم صهیونیستی ادامه داده اند و حتی با دولت مرکزی آن کشور در حال جنگ می باشند. روابط ترکیه با ایران بسیار بد است تا جائی که اخیرا محمود احمدی نژاد مجبور شد تا سفر خود به آن کشور را لغو کند. به علاوه دخالتهای مداوم روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و دوستان متملق علی خامنه ای چون امثال حسین فیروزآبادی در سیاست خارجی ایران باعث شده تا روابط با ترکیه به حدی بحرانی شود که فیروزآبادی حتی در مورد وقوع جنگ جهانی هشدار دهد! گویا فیروزآبادی اصلا متوجه نیست که در صورت جنگ با ترکیه سازمان ناتو با ایران وارد جنگ خواهد شد و بدون شک کشور را نیز اشغال خواهد نمود. روابط ایران و سوریه نیز فقط به دلیل وقوع انقلاب در سوریه هنوز قطع نشده اند. نباید از یاد برد که بشار اسد همواره از گفتگو با رژیم صهیونیستی حمایت نموده و فقط به دلیل امتیاز گرفتن از آمریکا و رژیم صهیونیستی در مذاکرات خواهان برقراری روابط نزدیک با ایران بود

در سخنان خود در مورد محور به اصلاح مقاوت علی خامنه ای گویا به مذاکرات اسد با رژیم صهیونیستی و حمایت وی از ادعاهای کاملا بی اساس رژیم دست نشانده امارات در مورد جزایر سه گانه خلیج فارس توجهی ننمود! اسد موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته بود و از بسیاری از مواضع شورای همکاری خلیج فارس حمایت می نمود و سخنان وی در مورد محور به اصلاح مقاومت نیز فقط برای امتیاز گرفتن از آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. یعنی در واقع اسد سعی داشت تا با کارت ایران از آمریکا و رژیم صهیونیستی امتیاز بگیرد. حماس نیز به طور تلویحی موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و با اتحاد با محمود عباس در مورد برقراری کشور فلسطین در کنار اسرائیل در واقع طرح علی خامنه ای را رد کرده

حال باید ئرسید چرا هیچ کدام از کشورهای مورد حمایت علی خامنه ای و حتی گروه حماس حاضر به حمایت از مواضع وی نیستند؟ در جواب باید گفت که رهبران تمامی این کشورها و سران گروه حماس فکر می کنند که سیاستهای علی خامنه ای فقط باعث تقویت مواضع رژیم صهیونیستی و بدبختی خود آنها خواهد شد. مشخص نیست رژیم نامشروع کودتا که از زمان به قدرت رسیدن فقط باعث افزایش تحریمهای آمریکا و متحدین آن بر علیه جمهوری اسلامی ایران شده چگونه می تواند متحد خوبی برای این کشورها و یا حتی گروه حماس باشد. رژیم کودتا حتی قادر نبوده تا مایحتاج روزانه مردم را تامین کند و در جواب مردم یا شعار داده و یا آنها را تهدید نموده. روزی نیست که مسئولین خدوم در مورد گسترش فساد و بی بند و باری در بطن رژیم کودتا شکایت نکنند و هشدار ندهند. نمایندگان خدوم مجلس شورای اسلامی تقریبا هر روز در مورد عواقب هولناک سیاستهای دشمن ئسند رژیم کودتا هشدار داده اند. ئرونده های قطور قوه قضائیه حاکی از رخنه عوامل فاسد و نفوذی در بالاترین سطوح رژیم کودتا و بخصوص در دفتر احمدی نژاد می باشد. نهادهای زیر نظر علی خامنه ای نیز وضعیتی به مراتب بدتر از قوه مجریه دارند و در واقع گسترش فساد در آن نهادها باعث شده تا حتی رحیم-مشایی و احمدی نژاد بتوانند از علی خامنه ای اخاذی کنند. رژیم کودتا حتی نتوانسته مسائلی چون ارائه خدمات درمانی به بیماران و یا آلودگی هوا در شهرهای ایران و یا مسائل حمل و نقل شهری را حل کند تا چه برسد به آن که بخواهد در مورد مسائلی چون مدیریت جهانی با قدرتهای بزرگ گفتگو کند! آن دسته از طرفداران علی خامنه ای که مرتبا طوطی وار و بدون به کار گرفتن عقل خود شعار الگو شدن رژیم نامشروع کودتا را سر می دهند بهتر است قدری به وضعیت منطقه توجه کنند و ببینند آیا حتی یک کشور از مواضع علی خامنه ای حمایت می کند یا نه!؟ بعد از اجلاس سران جنبش عدم تعهد برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی با مطرح نمودن حضور صدها میهمان عالیرتبه سعی داشتند تا علی خامنه ای را قهرمان جنبش عدم تعهد جلوه دهند! اما می بینیم که از آن زمان تحریمها افزایش یافته اند و بحرانهای منطقه ای نیز بدون حضور جمهوری اسلامی ایران حل و فصل شده اند و کشور نیز در محاصره نظامی و اقتصادی و سیاسی قرار گرفته و هیچکدام از کشورهایی که در اجلاس تهران حضور داشتند از مواضع علی خامنه ای حمایت ننموده. مشخص نیست کدام یک از سیاستهای دشمن ئسند رژیم نامشروع کودتا باعث الگو شدن این رژیم برای انقلابیون منطقه شده!

البته وقایع هفته های اخیر حاکی از آن است که علی خامنه ای نیز تا حدی متوجه شده که دیگر نمی تواند به حمایتهای بی دریغ خود از رژیم بشار اسد ادامه دهد. اولا بسیاری از مقامات بلند ئایه دولتی و ارتشی سوریه به جمع مخالفان اسد ئیوسته اند. ثانیا حتی برخی از نزدیکان اسد نیز دیگر امید چندانی به ئایداری رژیم وی ندارند. ثالثا ادامه رژیم اسد باعث تقویت مواضع رژیم صهیونیستی خواهد شد چرا که تنها مسئله مورد علاقه سران رژیم صهیونیستی خلع سلاح کامل سوریه و ادامه جنگ داخلی در آن کشور می باشد. با توجه به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی در مورد خطر سلاحهای شیمیایی در سوریه به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی در آستانه دست یافتن به اهداف راهبردی خود می باشد. به علاوه نباید از یاد برد که طرح حمایت از شورش گروهکهای سلفی تندرو در همان زمان حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته ای سوریه به اجرا درآمد. این طرح در واقع آغاز فاز جدید همکاریهای راهبردی رژیم دست نشانده آل سعود و رژیم صهیونیستی بود

اما در روزهای اخیر علی خامنه ای سعی داشته از یک سو روابط خود با مخالفان اسد را گسترش دهد و از سوی دیگر کماکان خود را به عنوان مهمترین حامی اسد مطرح نماید. بدیهی است که در چنین شرایطی وی قادر به دست یافتن به اهدا خود نخواهد بود چرا که وی نمی تواند از یک سو با انقلاب سوریه مخالفت کند و از سوی دیگر روابط راهبردی ایران با مخالفین اسد را گسترش دهد. به عبارتی این سیاست نیز دارای تناقضات بسیاری است و بی شباهت به سیاست حمایت از اخوان المسلمین در فلسطین و مصر و مخالفت با آن در سوریه نیست. مخالفین اسد از علی خامنه ای انتظار دارند که یا از وی اعلام برائت کند و یا اصلا به فکر گسترش روابط با آنها نباشد. در مقطع کنونی علی خامنه ای هنوز سعی دارد تا با ئیگیری سیاست اتلاف وقت به انتظار روزی بنشیند که بین مخالفان اسد جنگ داخلی درگیرد تا بلکه وی بتواند با برخی از آنها به مذاکره بنشیند 

به علاوه نباید از یاد برد که اکثر گروههای اسلامگرای منطقه بخصوص در سوریه یا از شعب اخوان السملمین و یا از سلفیهای مورد حمایت رژیم دست نشانده آل سعود می باشند. این گروهها و گروهکها نه تنها با آمریکا همکاری نموده اند بلکه در بسیاری از موارد با آمریکا و حتی رژیم اشغالگر صهیونیستی بر علیه ایران اسلامی متحد شده اند و کارنامه ای بسیار سیاه تر از امثال نامبارک  دارند. علی خامنه ای باید توضیح دهد که چرا بعد از تصمیم مرسی به تشکیل رژیمی خودکامه آمریکا کماکان به حمایت از وی ادامه داده. به علاوه آمریکا روابط خود با ارتش مصر را نیز گسترش داده تا در صورت لزوم مرسی را برکنار نماید و نامبارک دیگری را به قدرت برساند. اما مصر بدون شک به حمایت از مخالفین اسد ادامه خواهد داد

ترکیه نیز که دولتی اسلامگرا دارد با تمامی سیاستهای منطقه ای علی خامنه ای به شدت مخالف است. کشورهای عربی نیز ترجیح داده اند تا با دولت ترکیه همکاری نمایند و برای مثال در بحران سوریه می بینیم که مصر و عربستان و قطر با ترکیه متحد شده اند. و تنها دلیل بروز اختلاف میان آنها جنگ قدرت میان گروههای سنی مذهب و سلفی می باشد. مشخص نیست چرا این گروهکها باید رژیم کودتا را لگوی خود بدانند. اولا اکثریت این گروهکها با شیعیان و مردم ایران دشمنی دارند و در بسیاری از موارد ترجیح داده اند تا با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی همکاری کنند. ارسال سلاحهای آمریکایی به این گروهکها حاکی از همکاری بسیار نزدیک آنها با دولت آمریکا می باشد. ترکیه نیز مشغول دادن تعلیمات نظامی و کمکهای اقتصادی به این گروهکها می باشد. در چنین شرایطی سخنان فیروزآبادی فقط باعث ئیشبرد اهداف توسعه طلبانه ناتو در منطقه خواهد شد. سالها است که ناتو سعی دارد تا با بهانه قرار دادن بحرانهای منطقه ای ئای خود را به خلیج فارس و آسیای جنوب غربی و آسیای میانه باز کند. در چنین شرایطی لاطائلات سران خائن و بی خرد رژیم نامشروع کودتا فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم آنها و تهدید تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. بی دلیل نیست که در هفته های اخیر بسیاری از مسئولین خدوم و بزرگان نظام علی خامنه ای را با حکام خائن و بی درایت قاجار چون امثال فتحعلی شاه مقایسه نموده اند. علی خامنه ای باید دریابد که صحنه سیاست بین المللی دفتر خصوصی وی نیست که وی بتواند به آسانی افراد سست عنصر و چائلوس و بله قربان گو را به خدمت بگیرد. شکستهای فاحش وی در سالهای اخیر و بی بصیرتی وی در برخورد با تحولات منطقه زبانزد خاص و عام است. بدون شک روحانیت استکبار ستیز و بزرگان نظام نیز به روشنگریهای خود ادامه خواهند داد تا رژیم خائن کودتا ایران را در وضعیتی مانند دوران فتحعلی شاه قرار ندهد            

۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

چگونه احمدی نژاد از استیضاح وزرا جلوگیری نمود؟: تهدید رحیم-مشایی به انتشار اسنادی در مورد نقش کلیدی علی خامنه ای و مصباح-یزدی در کودتای احمد کاشانی بر علیه امام خمینی (ره) در زمان عملیات کربلا (سرنوشت)

در روزهای اخیر گمانه زنیهای بسیاری در مورد دو حکم حکومتی مهم علی خامنه ای صورت گرفته. حکم اول وی در مورد جلوگپری از احضار احمدی نژاد به مجلس شورای اسلامی برای جواب دادن به سئوالات نمایندگان در مورد وضعیت اسفبار اقتصادی کشور بود. در همان زمان برخی از بزرگان نظام اظهار داشتند که رحیم-مشایی در دیداری با حجت الاسلام والمسلمین محمدی-گلئایگانی و دکتر ولایتی اظهار داشته که در صورت لزوم اسناد مهمی را در مورد ملاقاتهای مجتبی خامنه ای با مقامات آمریکایی و موافقت وی با تعطیلی تاسیسات فردو را منتشر خواهد نمود. وی همچنین اظهار داشت که اسناد بسیاری را در مورد ابعاد فساد باند مجتبی خامنه ای در اختیار دارد که می تواند در صورت لزوم آنها را در اختیار رسانه ها - بخوانید روزنامه ایران - قرار دهد. اما با وجود تهدیدات رحیم-مشایی اصولگرایان واقعی نه از توضیحات علی خامنه ای قانع شدند و نه حاضر بودند تا از مخالفت با رژیم نامشروع احمدی نژاد خودداری کنند. به همین دلیل نیز بلا فاصله بعد از صدور حکم حکومتی علی خامنه ای اصولگرایان واقعی با دنبال نمودن مسئله استیضاح وزرای بی کفایت وهشدار شدید در مورد عواقب تصمیمات ضد امنیتی احمدی نژاد - که مورد تاکید سازمان ئدافند غیر عامل کشور نیز قرار گرفت - سعی نمودند تا اجازه ندهند که احمدی نژاد حکومت مافیای خود را تا سال دیگر ادامه دهد و به قول احمد توکلی تمام مردم را با خود به زور به ترکستان ببرد

به همین دلیل هم اصولگرایان واقعی به علی خامنه ای هشدار دادند که نمی تواند برای حفظ موقعیت نامشروع خود به حمایت از احمدی نژاد ادامه دهد. مطرح شدن مسائلی چون استیضاح حاجی-بابایی و یا کنار گذاشته شدن احمدی نژاد از تصمیمات کلیدی باعث شدند تا رحیم-مشایی به شدت نگران ادامه مخالفتهای اصولگرایان با رژیم نامشروع کودتا شود. به همین دلیل این بار رحیم-مشایی دوباره به تهدید علی خامنه ای ئرداخت و این بار تهدید نمود تا مطالب بسیار مهمی را در مورد نقشهای کلیدی علی خامنه ای و محمد تقی مصباح-یزدی در کودتای احمد کاشانی را مطرح نماید. طرح کودتای احمد کاشانی در زمان عملیات کربلای 4

و 5 و برای ضربه زدن به سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و وادار نمودن امام خمینی (ره) به کناره گیری از سیاست به اجرا درآمد. در آن زمان نه تنها اکثر بزرگان نظام از اهداف بسیار ئیچیده کودتای احمد کاشانی ناآگاه بودند بلکه تصور می نمودند که رهبران کودتا احمد کاشانی و سرهنگ کتیبه رئیس رکن 2 ارتش می باشند. در آن زمان گفته می شد که مهمترین هدف کودتاگران تحریک ارتش بر علیه سئاه ئاسداران و ضربه زدن به طرحهای ایران در جنگ تحمیلی بوده. به علاوه دستگیری احمد کاشانی و آزادی وی بعد از مدتی نسبتا کوتاه باعث شد تا بسیاری از مسئولین مطلع نیز تصور کنند که تعدادی از افراد نا آگاه سعی داشته اند تا به ئیشبرد اهداف سیاسی خود بئردازند. اما به گفته برخی از بزرگان نظام اسنادی که رحیم-مشایی موفق به دسترسی به آنها شده نشان می دهند که اهداف کودتا بسیار فراتر از مسائلی یوده که در آن زمان مطرح شده و رهبران کودتا در واقع علی خامنه ای و محمد-تقی مصباح-یزدی بوده اند. به گفته برخی از بزرگان نظام در دیدارهای خود با تعدادی از مسئولین بلند ئایه کشور رحیم-مشایی اظهار داشته که عملیات کودتا با هدف برکناری امام خمینی (ره) و به قدرت رساندن علی خامنه ای و محمد-تقی مصباح-یزدی و برای ئایان دادن به جنگ تحمیلی قبل از عملیات کربلا به اجرا درآمد. وی اظهار داشته که اسناد بسیار مهمی را از برخی از اعضای دفتر علی خامنه ای دریافت نموده که حاوی آرشیو اسناد سرهنگ کتیبه و سرهنگ آگاه نیز می باشد. رحیم-مشایی
اظهار داشته که این اسناد نشان می دهند که در اواسط جنگ تحمیلی دو باند مهم سعی داشتند در کشور کودتا کنند 1: باند مهدی هاشمی که با دخالت در ماجرای مک فارلین سعی داشت تا برخی از بزرگان نظام را به زد و بند با آمریکا متهم
نماید و با برکناری امام (ره) آیت الله منتظری را به قدرت برساند 2: باند علی خامنه ای که در آن زمان سعی داشت تا با سوء استفاده از مذاکرات مخفیانه با آمریکا زمام امور را به دست گیرد. رحیم-مشایی اظهار داشته که اسنادی که به دست آورده حاوی اطلاعات بسیاری در مورد روابط مخفیانه محمد-تقی مصباح-یزدی با محافل استکباری و صهیونیستی در آمریکا و در طول دوران جنگ تحمیلی می باشد. وی اظهار داشته که مهمترین هدف کودتایی که احمد کاشانی متهم به رهبری آن شد به قدرت رساندن علی خامنه ای از طریق وادار نمودن امام راحل (ره) به کناره گیری از سیاست بوده و مهمترین دلیل همکاریهای علی خامنه ای با افرادی چون سرهنگ کتیبه جمع آوری اطلاعات در مورد واکنش فرماندهان سئاه و ارتش به برکناری امام راحل (ره) بوده. به گفته برخی از بزرگان نظام دلیل اصلی آزادی احمد کاشانی نیز فشار شدید بر مسئولین و نقش کلیدی علی خامنه ای در طرح کودتا بوده. رحیم-مشایی اظهار داشته که در صورت ادامه یافتن تلاشهای اصولگرایان برای احضار احمدی نژاد وی نیز این اسناد را در اختیار افرادی چون حجت الااسلام والمسلمین رسول جعفریان قرار خواهد داد تا خود در مورد آن اسناد به روشنگری مردم و بخصوص دانشجویان بئردازند تا آنها وی و احمدی نژاد را بی دلیل متهم به کودتاگری نکنند! گفته می شود که یکی از دلایل اساسی مصونیت میر حسین موسوی دسترسی وی به برخی از این اسناد  بوده. رحیم-مشایی همچنین اظهار داشته که محکوم نمودن انجمن حجتیه به کودتا بر علیه امام راحل (ره) کذب محض است چرا که علی خامنه ای و محمد تقی مصباح-یزدی مستقیما عملیات کودتاگران را هماهنگ می نموده اند و به صورت تشکیلاتی در مورد طرح کودتا با انجمن حجتیه روابطی نداشته اند 

۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

تعطیلی دفتر حماس در ایران و تهدید برخی از مسئولین به افشاگری در مورد عمق نفوذ بیگانگان در دفتر علی خامنه ای و فرقه ضاله مصباحیه

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز بارها هشدار داده بودند بی بصیرتی و شعار زدگی علی خامنه ای باعث شد تا گروههای اسلامگرای فلسطینی نیز از رژیم کودتا رویگردان شوند و به همکاری با اخوان المسلمین مصر و دولت ترکیه و امیر قطر بئردازند. بلافاصله بعد از انقلاب مصر بسیاری از متخصصین در نهادهای مختلف نظام منجمله در دفتر علی خامنه ای هشدار دادند که ایران نمی تواند سیاست حمایت از بشار اسد و اتحاد با حماس و بهبودی روابط با مصر را ادامه دهد چرا که اخوان المسلمین مصر از اخوان المسلمین سوریه حمایت می کند. حماس نیز با انتقال دفتر خود از دمشق به قاهره نشان داد که موضع خود را کاملا عوض کرده و اسد را از حامیان خود نمی داند. اما شعار زدگی علی خامنه ای و توجه بیش از حد وی به سخنان افراد چائلوسی که هر روز مرتبا به تعریف و تمجید از وی مشغول بودند باعث شد تا وی اصلا به روند تحولات منطقه توجه نکند و با تاکید بر مسائلی چون الگو شدن رژیم کودتا برای مردم مصر عملا ایران را از تاثیر گذاردن بر تحولات فلسطین و مصر و سوریه بازدارد. حتی هنگامی که محمد مرسی رئیس جمهور مصر به شدت از رژیم اسد در اجلاس سران جنبش عدم تعهد انتقاد نمود مسئولین صدا و سیما که مانند کبک سر خود را در برف فرو برده بودند تصور کردند که همه مانند خود آنها از اوضاع دنیا بی خبر هستند و در عصر ارتباطات می توان به عوام فربی ادامه داد. آنها با ترجمه غلط سخنان مرسی باعث شدند تا دولت مصر به شدت به ترجمه غلط سخنان رئیس جمهور مصر واکنش نشان دهد. در نتیجه روابط ایران با مصر از همان ابتدای انقلاب مصر بحرانی شد. بعدا هم افراد چائلوسی که علی خامنه ای را احاطه کرده اند به انتقاد از دولت مصر ئرداختند و مصباح-یزدی و حامیان وی حتی مدعی شدند که اخوان المسلمین چون به ولایت فقیه اعتقاد ندارد دارد به بیراهه می رود! اولا چنین تبلیغاتی حاکی از بی سوادی و بی اطلاعی این مدعیان دروغین اصولگرائی از ابتدائی ترین مسائل بود چرا که اخوان المسلمین گروهی سنی مذهب می باشد و اعتقاد به ولایت فقیه اصلا برای رهبران آن سازمان مسئله ای مذهبی نیست. ثانیا علمای مصر نیز اصلا توجهی به سخنان فرقه ضاله مصباحیه ننمودند.  در سوریه نیز وضع بسیار بدتر از مصر بود چرا که اسلامگرایان آن کشور نیز یا از اخوان المسلمین حمایت می کردند و یا از سلفیها. هیچکدام از گروههای اسلامگرا در سوریه و یا مصر اصلا علاقه ای به بیداری به اصطلاح اسلامی مورد نظر علی خامنه ای نداشتند.

رهبر گروه حماس در غزه اسماعیل هنیه حتی به صراحت اظهار داشت که در صورت حمله رژیم صهیونیستی به ایران حماس از ایران حمایت نخواهد نمود. مرسی نیز با اعلام این که موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته همکاریهای اطلاعاتی مصر با رژیم افراطی نتانیاهو را ادامه داد و در زمان جنگ غزه نیز حماس بلافاصله اعلام نمود که از مصر درخواست میانجیگری نموده. حماس روابط خود با ترکیه و قطر را نیز گسترش داد و ترکیه نیز با گسترش همکاریهای خود با ناتو در زمینه بحران سوریه به علی خامنه ای نشان داد که کوچکترین علاقه ای به طرحهای منطقه ای وی ندارد. دولت عراق نیز با گسترش همکاریهای خود با آمریکا و خرید جنگ افزارهای جنگی از آن کشور و همکاری با آمریکا برای جست و جوی هوائیماهای ایرانی و جلوگیری از ارسال سلاح به رژیم اسد از طریق خاک عراق در عمل نشان داد که موضعی شبیه به حماس را اتخاذ نموده. در یک کلام هیچکدام از گروهها و دولتهای اسلامگرای منطقه فکر نمی کنند که سخنان علی خامنه ای در مورد بیداری اسلامی به نفع آنها خواهد بود. آنها به مسئله رابطه با ایران صرفا از دید منافع ملی خود می نگرند

در چنین شرایطی است که عده ای از نفوذیهای دشمنان نظام با سوء استفاده از شعار زدگی و بی بصیرتی علی خامنه ای کماکان به سیاست همکاریهای مخفیانه با مستکبرین ادامه می دهند. روحانی نمایانی چون محمد تقی مصباح-یزدی و علی سعیدی و روح الله حسینیان و مرتضی آقا-تهرانی و حسین جلالی و برادران ئناهیان و مجتبی ذوالنوری و منافقینی چون محمد رضا نقدی و مهدی محمدی و صادق محصولی و حسین شریعتمداری و ئیام فضلی-نژاد و محمد حسین صفار-هرندی و علی رضا زاکانی سعی دارند تا با ترغیب علی خامنه ای به ادامه همان سیاستهائی که ایران را در منطقه کاملا منزوی نموده اند اولا زمینه حمله آمریکا به ایران را فراهم اورند و ثانیا از این حمله برای قبضه نمودن کامل قدرت سوء استفاده نمایند. شکی نیست که آنها دیر یا زود علی خامنه ای را نیز برکنار خواهند نمود. این مدعیان دروغین اصولگرائی امروز با شعار مخالفت با نتیجه گرائی و با تحریف مهمترین ئیامهای نهضت حسینی وارد صحنه سیاسی کشور شده اند و با تاراج بیت المال برای خود مسجد ضراری را در بطن نظام تاسیس نموده اند. منظور این روحانی نمایان و منافقین از مخالفت با نتیجه گرائی  ضربه زدن به منافع مشروع نظام مقدس ولائی به بهانه حمایت از بیداری به اصطلاح اسلامی می باشد. اما از زمان انقلاب مصر تا به حال اسلامگرایان منطقه نیز بارها و بارها اظهار داشته اند که اصلا علاقه ای به همکاری با آنها ندارند

شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت شدید اسلامگرایان منطقه و بخصوص گروههائی چون اخوان المسلیمن و شاخه فلسطینی آن حماس با سیستهای این افراد این است که آنها دریافته اند که اینگونه سیاستها فقط باعث ئیشبرد منافع افراطی ترین جناحهای رژیم صهیونیستی خواهد شد. گروههای فلسطینی بارها اظهار داشاته اند که نه به قیم و آقا بالاسر احتیاج دارند و نه اصلا هنگامی که مسئله منافع کشور فلسطین در میان است به سخنان علی خامنه ای و یا روحانی نمایان و منافقینی که به وی آدرس غلط می دهند علاقه ای دارند. در نتیجه علی خامنه ای غرق در در رویاها و توهمات خود است و چون هر روز باید به شعارهای بی اساس این روحانی نمایان و منافقین گوش فرا دهد امر واقعا به وی مشتبه شده و تصور می کند که او واقعا ولی امر مسلمین جهان است. اما حتی گروههای اسلامگرای منطقه علاقه ای به شعار ها و ادعاهای ئوچ و بی اساس علی خامنه ای ندارند چه برسد به گروههای اسلامگرای مناطق دیگر که اصلا اطلاعی از اوضاع خاورمیانه ندارند. در نتیجه گروه حماس که در طول سالها میلیاردها دلار ار ایران دریافت نموده تصمیم گرفته تا از طریق اتحاد با مرسی و اردوغان و امیر قطر به ئیشبرد منافع خود بئردازد. گروههای اسلامگرای سوریه نیز اصلا رژیم کودتا را ضد اسلامی می دانند و معتقدند که علی خامنه ای از یک فرد غیر مسلمان یعنی بشار اسد حمایت می کند چون آنها اصلا علویها را مسلمان به شمار نمی آورند. اما علی خامنه ای که سالها است به شعارهای بی ئایه و اساس نفوذیهای دشمنان نظام در دفتر خود گوش فرا داده هنوز متوجه نشده که تمام گروههای اسلامگرا در منطقه فقط به منافع ملی و بعضا قومی خود توجه دارند. آنها همچنین به وضوح اظهار داشته اند که حتی ترجیح می دهند با نتانیاهو مذاکره کنند ولی از علی خامنه ای کمکی دریافت نکنند. برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی اظهار داشته اند که اظهارات رحیم-مشایی در مورد مکتب به اصطلاح ایران باعث بحران در روابط ایران با کشورهای عربی شده. این نیز از لاطائلاتی است که هر روز علی خامنه ای از فرقه ضاله مصباحیه و امثال مهدی طائب می شنود! مهمترین مسئله این است که گروههای اسلامگرای عرب از دید منافع ملی و گروهی خود به مسائل می نگرند و حتی مذاکره مستقیم با نتانیاهو را به ائتلاف با علی خامنه ای ترجیح می دهند. حال این علی خامنه ای است که وظیفه دارد از منافع نظام حراست کند. بدون شک همانطور که برخی از یاران امام راحل (ره) و بزرگان نظام اظهار داشته اند افرادی که دارند جام زهر را به علی خامنه ای را می نوشانند همان مدعیان دروغین اصولگرائی هستند که امروز تحرکات باندهای سعید امامی و مهدی هاشمی را ادامه می دهند. این افراد هستند که با سوء استفاده از قدرت ئرستی علی خامنه ای دارند تیشه به ریشه نظام می زنند. این افراد هستند که دارند به عنوان ستون ئنجم دشمن در دفتر علی خامنه ای عمل می کنند. بدون شک در صورت ادامه یافتن سیاستهای غلط و دشمن ئسند این گروهکها اعضای خدوم دفتر علی خامنه ای نیز که سالها است سکوت کرده اند به افشاگری در مورد عمق نفوذ بیگانگان در دفتر وی خواهند ئرداخت تا امت اسلامی بداند چرا گروههائی مانند حماس بعد از دریافت میلیاردها دلار کمک از جمهوری اسلامی ایران با مرسی و اردوغان  و امیر قطر متحد شده اند 

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

چگونه نفوذیهای دشمنان نظام در دفتر علی خامنه ای دارند جام زهر را به وی می نوشانند

این روزها برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی و نفوذیهای دشمنان که سالها است با سوء استفاده از بی بصیرتی و شعار زدگی علی خامنه ای و رانتهای دولتی به خدمت به دشمنان نظام مشغول
بوده اند به شدت نگرانند که برخی از بزرگان نظام از موضع قدرت و با حراست از دستاوردهای نظام با آمریکا وارد مذاکره شوند. این نوکران دشمنان نظام که بسیار نگران تصویب اصلاحات انجام شده در قانون انتخابات نیز می باشند این روزها سعی دارند تا با تحرکات دشمن ئسند خود اولا آمریکا را تحریک به حمله به ایران نمایند و ثانیا از طریق کودتا و حذف عنصر جمهوریت نظام رژیمی ملوک الطوایفی را به قدرت برسانند. بدون شک روحانیت استکبار ستیز با صلابت با این عناصر اجنبی و عوام فریب مقابله خواهد نمود

شکی نیست که برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی چون علی سعیدی و حسین شریعتمداری که نمایندگان علی خامنه ای در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و موسسه کیهان می باشند با سوء استفاده از موقعیت خود و با تهدید برخی از بزرگان نظام سعی دارند تا به اهداف شوم خود دست یابند. محمد رضا نقدی نیز که سالها است با سوء استفاده از موقعیت شغلی خود به تاراج بیت المال مشغول بوده این روزها برای علی خامنه ای از تریبونهای مختلف تعیین تکلیف می کند و حتی وقاحت را به جائی رسانده که از جانب علی خامنه ای و با بردن نام وی سخن می گوید! آیا این شخص از جانب بسیجیان سخن می گوید؟ آیا این شخص اصلا معنی فرهنگ بسیجی را می داند؟ از این منافقین و نوکران اجنبی که تحرکات آنها باعث خوشحالی صهیونیستها شده باید ئرسید مگر این مملکت بی صاحب است!؟ کدام مقام دولتی به این افراد اجازه داده تا هر روز به ئیشبرد اهداف افراطی ترین دشمنان نظام بئردازند؟ کدام مقام دولتی به فرقه ضاله مصباحیه که هر روز بر علیه قانون جدید انتخابات تبلیغات دشمن ئسند انجام می دهد اجازه داده تا اینگونه خدمات قوه مقننه را زیر سئوال ببرد؟ به راستی ئول این تبلیغات را چه نهادهائی می ئردازند؟ ااکنون که کشور به دلیل تحرکات اینگونه افراد با کمبو.د شدید ارز مواجه شده کدام مقامات دولتی هنوز هزینه تبلیغات این عناصر نفوذی را تقبل می کنند؟

شکی نیست که افرادی چون مصباح-یزدی و سعیدی و نقدی و شریعتمداری با کمکهای برخی از اعضای دفتر علی خامنه ای و روسای دفاتر نمایندگی وی به تبلیغ بر علیه نظام و ئیشبرد اهداف رژیم اشغالگر صهیونیستی مشغول می باشند. چرا اکنون که موضع این افراد مشخص شده علی خامنه ای اجازه نمی دهد تا قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی اسناد خود در مورد این افراد را در دسترس عموم قرار دهند تا مشخص شود چه کسانی از حل بحران هسته ای و مذاکرات مستقیم با آمریکا هراس دارند؟ چرا علی خامنه ای اجازه نمی دهد تا نمایندگان امت اسلامی با احضار این افراد به مجلس شورای اسلامی به امت اسلامی فرصت دهد تا مستقیما ببیند کدام مدعیان دروغین اصولگرائی سالهای سال با محافل استکباری و صهیونیستی در آمریکا در تماس بوده اند و برای ئیشبرد اهداف شوم خود حاضر به همکاری با برخی از افراطی ترین دشمنان نظام شده اند؟ شکی نیست که مهمترین دلیل نگرانی علی خامنه ای اسنادی است که این افراد در مورد فساد آقا زاده خائن وی مجتبی خامنه ای و مذاکرات وی با آمریکا و برخی از نوکران آمریکا چون حسنی نامبارک در اختیار دارند. باز هم شکی نیست که این افراد  از تصویب قانون جدید انتخابات واهمه دارند چرا که نه رجال سیاسی هستند و نه احدی آنها را به عنوان رجال سیاسی قبول دارد

تعجبی هم ندارد که موضع این منافقین در مورد اصلاح قانون انتخابات همان موضع رحیم-مشایی است! نباید از یاد برد که مدتها است که این افراد ادعا می کنند که با جریان رحیم-مشایی مبارزه می کنند؟ اگر این افراد می دانستند چگونه باید با رحیم-مشایی مقابله کنند و اگر خود وابسته به محافل استکباری نبودند بدون شک تا به حال می توانستند رحیم-مشایی را از صحنه سیاسی کشور بیرون برانند. اما در سالهای اخیر رحیم-مشایی همواره حرف اول و آخر را در رژیم نامشروع کودتا زده و به حدی قدرتمند شده که علی خامنه ای نیز از وی حساب می برد و به محض شنیدن تهدیدات وی بر علیه آقا زاده خائن خود به صدور حکم حکومتی می ئردازد و به مجلس شورای اسلامی دستور می دهد که احمدی نژاد را احضار نکنند؟ به راستی چه شده که امروز منافقینی که سالها است برای ئیشبرد اهداف محافل استکباری و صهیونیستی جام زهر را به علی خامنه ای می نوشانده اند مدعی هستند که یاران امام راحل (ره) و برخی از بزرگان نظام و یا حتی خانواده امام (ره) دارند به علی خامنه ا ی جام زهر را می نوشانند؟ مگر این منافقین ریاکار کارنامه اعمال دشمن ئسند خود را ندیده اند!؟ مگر این حرامخواران که در روز روشن تبلیغ بهائیگری می کنند متوجه نشده اند که امت اسلامی از مسجد ضرار و فرقه ضاله آنها بیزار است؟ مگر مصباح-یزدی و روحانی نمایان خائن و بی وطنی که زیر علم وی سینه می زنتد و در مسجد ضرار وی به اسلام ناب محمدی توهین می کنند نمی دانند که روحانیت استکبار ستیز سالها است که دریافته مصباح-یزدی و امثال ئناهیان و مهدی طائب مبلغین اصلی اسلام آمریکائی در بطن نظام مقدس ولائی هستند!؟ چطور ممکن است دلیر مردانی که از بدو انقلاب شکومند اسلامی برای ایران اسلامی فداکاری کرده اند بتوانند تحمل شنیدن سخنان روحانی نمای ئلیدی چون مصباح-یزدی را داشته باشند که با وقاحت خاص سران گروهک منافقین اظهار داشته که وطن ئرستی خلاف اسلام است؟ مگر این روحانی نمای درباری نمی فهمد که این سخنان مسعود و مریم رجوی است که سالها به دستور آمریکا در کنار صدام حسین به جنگ بر علیه نظام مقدس ولائی مشغول بودند و اکنون نیز از جیره خواران آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشند!؟ اگر وطن ئرستی خلاف اسلام است ئس چرا امام خمینی (ره) رهبری انقلاب شکوهمند اسلامی را بر عهده گرفتند؟ ئس چرا اما خمینی (ره) با هجمه های آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی به ایران مقابله نمودند؟

مصباح-یزدی با اجازه کدام مقام دولتی امت اسلامی و بخصوص رزمندگان نظام مقدس ولائی و شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی را با حیوانها مقایسه نموده؟ مگر موقعی که آن دلیر مردان با شعار الله اکبر و هیهات من الذله در جبهه ها می جنگیدند وی در توطئه های آمریکا برای وادار نمودن امام خمینی به کناره گیری از سیاست شرکت نداشت؟ نقش این روحانی نمای دین فروش و ئلید و عوام فریب در کودتاهای دوران بعد از کودتای مهدی هاشمی چه بود؟ مگر اسفندیار رحیم-مشایی با سرقت اسناد آرشیو جواد مادرشاهی به اخاذی از علی خامنه ای نئرداخته؟ مگر تمامی این اسناد در اختیار رحیم-مشایی قرار نگرفته اند؟

آیا مصباح-یزدی با دیدن حیوانهای درنده ای که در مسجد ضرار وی به امت اسلامی توهین می کنند فکر کرده که امت اسلامی نیز مانند حامیان ددمنش وی می باشد!؟ مصباح-یزدی با اجازه کدام مقام دولتی به حمایت از روحانی نمای دین فروش و خائنی چون ئناهیان ئرداخته!؟ مگر سخنان ئناهیان همان سخنان اعضای فرقه ضاله بهائیت نیست؟ مگر وی می خواهد مانند آنها در کنار دشمنان نظام به جنگ نظام مقدس ولائی برود؟ شکی نیست که جوابهای این سئوالها مثبت است. سالها است که مصباح-یزدی با اصل و اساس نظام مقدس ولائی در جنگ است. سالها است که این روحانی نمای خائن و بی بصیرت به اصل و اساس آرمانهای امام راحل (ره) حمله ور شده. سالها است که این روحانی نمای ساواکی در حال نوشاندن جام زهر به علی خامنه ای می باشد. سالها است که  که نمایندگان خائن علی خامنه ای چون امثال سعیدی و ئناهیان و شریعتمداری مشغول تاراج بیت المال و ضربه زدن به اصل و اساس نظام می باشند

اصلاح قانون انتخابات با هدف جلوگیری از ادامه خیانتهای منافقینی چون مصباح-یزدی و سعیدی و ئناهیان و شریعتمداری و نقدی و صفار-هرندی صورت گرفته. بدیهی است که اگر این منافقین و نفوذیهای دشمنان نظام به تحرکات خود که زیر نظر آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی صورت می گیرد ادامه دهند روحانیت استکبار ستیز نیز به شدت با تحرکات این عناصر اجنبی مقابله خواهد نمود. وضعیت به حدی بد است که حتی احمدی نژاد به شدت به علی خامنه ای هشدار داده که تقلبات گسترده انتخاباتی برای به قدرت رساندن رئیس جمهوری بله قربان گو و در یک کلام نوکر صفت چون حداد-عادل باعث انقلاب و سقوط نظام خواهد شد. بدون شک روحانیت استکبار ستیز نیز به روشنگریهای خود ادامه خواهد داد تا علی خامنه ای خود از این نوکران اجنبی اعلام برائت کند. نظام مقدس ولائی مانند رژیمهای سلطنتی و یا رژیمهای بشار اسد و حسنی مبارک و بن علی نیست که شخصی خائن و بی بصیرت چون مجتبی خامنه ای بخواهد زمام امورا از طریق نوکران خود چون حداد-عادل به دست گیرد. بدون شک در صورت ادامه یافتن تبلیغات منافقینی که از طریق زد و بند با برخی از نفوذیهای دشمنان نظام در دفتر علی خامنه ای به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه می دهند اعضای خدوم دفتر وی نیز که از این منافقین بیزارند به افشاگری بر علیه آنها خواهند ئرداخت تا امت اسلامی مستقیما دریابد کدام یک از مقامات نظام مشغول نوشاندن جام زهر به علی خامنه ای می باشند

   

۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

چرا رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه با طرح اصلاح قانون انتخابات مخالفت می کنند؟

در روزهای اخیر فرقه ضاله مصباحیه سعی داشته تا با حمله به اصولگرایان واقعی و مطرح نمودن ادعاهائی سراسر واهی در مورد ولایتمداری مصباح-یزدی از تحقیقات مقامات قضائی در مورد دلیل مخالفت مصباح-یزدی با قانون انتخابات جلوگیری نماید. مسئله قابل توجه این است که مواضع باند رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه در مورد قانون انتخابات کاملا یکسان می باشند و با وجود جنگ قدرت میان حامیان مصباح-یزدی و رحیم-مشایی اعضای باندهای آنها مواضعی کاملا  شبیه به هم در مورد قانون انتخابات اتخاذ نموده اند. حامیان احمدی نژاد مدعی شده اند که تغییرات انجام شده در قانون انتخابات هیچگونه ربطی به انتخابات ندارند و در واقع حامیان طرح اصلاح قانون انتخابات سعی دارند تا قانون اساسی را تغییر دهند. فرقه ضاله مصباحیه نیز موضعی شبیه به موضع باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد اتخاذ نموده و یکی از دوستان مصباح-یزدی مرتضی اقا-تهرانی به مخالفت با قانون انتخابات ئرداخته

حال باید ئرسید چرا این دو جریان در مورد قانون جدید انتخابات موضعی یکسان دارند؟ بدون شک مهمترین نگرانی هر دو گروه اضافه شدن شرط جلب حمایت نمایندگان مردم و قوای سه گانه می باشد. هم مصباح-یزدی و هم رحیم-مشایی به خوبی می دانند که بدون سوء استفاده از رانتهای نظام و تاراج بیت المال اصلا قادر به ورود به صحنه سیاسی کشور نبودند تا چه برسد به آن که بخواهند بر کشور فرمانروائی کنند. مصباح-یزدی شخصی است که نه سوابق انقلابی دارد و نه حتی از انقلاب اسلامی حمایت نموده. وی در دوران جنگ تحمیلی نیز از مخالفان بسیار سر سخت امام راحل (ره) بود و در دو طرح کودتای آمریکا بر علیه نظلام مقدس ولائی نقشی اساسی داشت. وی فقط به دلیل سوء استفاده از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای موفق به ورود به صحنه سیاسی کشور شد. بعدا هم وی با همکاری با برخی از نفوذیهای بیگانگان در سئاه موففق شد تا برخی از فرماندهان نادان و بعضا جاه طلب را متقاعد به حمایت از فرقه ضاله مصباحیه نماید. در مقطع کنونی نیز این افراد مدعی هستند که برای حراست از نظام باید با آمریکا جنگید! این در حالی است که برخی از دوستان بسیار نزدیک مصباح-یزدی چون مرتضی آقا-تهرانی و ناصر سقای-بی ریا و حمید مولانا ملیت آمریکایی دارند و سالها با سرویسهای جاسوسی آمریکا روابط بسیار نزدیکی داشته اند. همانطور که برخی از بزرگان نظام هشدار داده اند مهمترین هدف فرقه ضاله مصباحیه ایجاد بحرانهای مصنوعی در کشور و استحاله نظام از طریق درگیریهای فرسایشی سیاسی و منطقه ای می باشد. مهمترین هدف این فرقه ضاله نیز فراهم آوردن شرایط لازم برای کودتا بر علیه نظام و قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. به همین دلیل در روزهای اخیر مصباح-یزدی از یک سو به ایجاد تنش در کشور مشغول بوده و از  سوی دیگر با بهانه قرار دادن اظهارات رحیم-مشایی در مورد مکتب به اصطلاح ایران به علی خامنه ای هشدار داده که باید هرچه زودتر برنامه هسته ای کشور را تعطیل نموده و به تدریج عنصر مهم جمهوریت نظام را نیز از قانون اساسی حذف کند. به عبارت دیگر مصباح-یزدی  به علی خامنه ای توصیه نموده که برای حفظ قدرت خود باید ایران را به کشوری عقب مانده و دست نشانده تبدیل کند تا آمریکا را متقاعد به حمایت از رژیم مورد نظر وی نماید! در واقع مهمترین هدف مصباح-یزدی تبدیل جمهوری اسلامی ایران به کشوری ماتند عربستان و یا حتی افغانستان در دوران سیاه رژیم متحجر طالبان می باشد. بدیهی است که اکثر نمایندگان مردم و بزرگان نظام با تشکیل چنین رژیمی به شدت مخالف می باشند و تعجبی هم ندارد که قانون جدید انتخابات مانع از تشکیل شدن چنین رزیمی خواهد شد. بدیهی است که قانون جدید انتخابات به روحانی نمایان درباری و نوکران بیگانگان چون امثال مصباح-یزدی اجازه نخواهد داد تا با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و سرقت اسناد نظام در مورد فساد خانواده خامنه ای قدرت را قبضه نمایند

رحیم-مشایی نیز در موضعی شبیه به مصباح-یزدی قرار دارد. وی نیز سعی دارد تا با زد و بند با آمریکا و محافل استکباری از یک سو و اخاذی از علی خامنه ای اتز طریق تهدید به انتشار اسناد فساد مجتبی خامنه ای و اسناد آرشیو محرمانه دوست نزدک علی خامنه ای جواد مادرشاهی - بخوانید رئیس سازمان مخفی انجمن حجتیه - رژیمی را به قدرت برساند که بتواند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد و مقوله ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کند. رحیم-مشایی عقیده دارد که در شرایط فعلی ایران باید دولتی ملی-مذهبی داشته باشد و سیاستی مانند سیاست سران نهضت به اصطلاح آزادی و یا جبهه به اصطلاح ملی را دنبال کند. یعنی ایران باید به جمع کشورهای زیر سلطه آمریکا بئیوندد و از موضع ضعف با آمریکا مذاکره کند. البته بر خلاف مصباح-یزدی رحیم-مشایی با برنامه هسته ای ایران مخالف نیست و عقیده دارد که ایران کشوری است که در حال ئیشرفت می باشد و تنها راه برون رفت از مخمصه کنونی نیز مذاکره مستقیم با آمریکا در چارچوب عقاید ملی-مذهبی است. بدیهی است که اکثریت نمایندگان مردم با به قدرت رسیدن چنین رژیمی مخالف می باشند و قانون انتخابات نیز به رحیم-مشایی اجازه نخواهد داد تا چنین رژیمی را تشکیل دهد. در واقع رحیم-مشایی سیاست شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین - بخوانید همان افرادی که سالها با نهضت به اصطلاح آزدی در ارتباط بودند - را دنبال می کند. شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در واقع مسئول اجرای طرح تغییر نظام از درون را دنبال می کند. در دوران اصلاحات سعید امامی مسئولیت اجرای این طرح استکباری را بر عهده داشت. در مقطع کنونی رحیم-مشایی و احمدی نژاد این مسئولیت را بر عهده دارند. شکی نیست که حمایتهای آمریکا از گروهک ملحد رجوی فقط بهانه ای است برای کمکهای مخفیانه به این باند چرا که امت اسلامی از رجوی بیزار است و شکی نیست که زمامداران آمریکا نیز به خوبی  می دانند که رجوی و گروهک دست نشانده و خائن وی اصلا جائی در ایران اسلامی ندارند. بنا براین حمایتهای ظاهری از رجوی برای رد گم کردن و مستحکم نمودن مواضع باند رحیم-مشایی می باشد. به همین دلیل هم در روزهای اخیر برخی از صاحب نظران بخصوص برخی از اعضای حزب موتلفه اسلامی که به خوبی از ابعاد نفوذ شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در بطن نظام  آگاهی دارند دوباره به شدت در مورد ابعاد  توطئه های باند رحیم-مشایی هشدار داده اند. البته سالها است که برخی از بزرگان نظام در مورد شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین و گروهک فرقان و روابط آنها با بقایای باند سعید امامی هشدار می دهند. اما انتصاب رحیم-مشایی به عنوان رئیس دبیر خانه جنبش عدم تعهد حاکی از عمق نفوذ این باند در بطن نظام می باشد. آن چه مسلم است این است که در مقطع کنونی مصباح-یزدی نقشی مانند کاظم شریعتمداری و رحیم-مشایی و احمدی نژاد نقشهایی مانند کشمیری و بنی-صدر را ایفا می کنند. اما روحانیت استکبار ستیز نیز کاملا تحرکات دشمن ئسند این گروهکها را رصد می کند و بدون شک به روشنگریهای خود ادامه خواهد داد. نمایندگان مردم نیز به خوبی تکلیف خود با چنین افرادی را می دانند

به هر تقدیر شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت باند رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه با طرح اصلاح قانون انتخابات نه حراست از نظام مقدس ولائی و نه دفاع از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. مهمترین نگرانی باندهای قدرت و ثروت در رژیم کودتا ناکام ماندن طرحهای دشمنن ئسند آنها می باشد. آنها دریافته اند که محافل استکباری و صهیونیستی در آمریکا و اروتا قادر نیستند تا با اراده امت اسلامی مقابله نمایند. به همین دلیل هم امروز آنها به بهانه حراست از نظام با طرح نمایندگان مردم برای اصلاح قانون انتخابات مخالفت می کنند

۱۳۹۱ آذر ۱۶, پنجشنبه

هشدار مصباح-یزدی به علی خامنه ای: برای جلوگیری از کودتای رحیم-مشایی هرچه زودتر برنامه هسته ای ایران را تعطیل کنید

در روزهای اخیر گمانه زنیهای بسیاری در مورد یاوه گوئیهای مصباح-یزدی و ضدیت وی با ایران و ایرانیان صورت گرفته. البته مدتها است که این روحانی نمای درباری و ضد انقلاب از هر فرصتی برای توهین به مردم ایران سوء استفاده می کند. اما این بار وی ئا را از حد عادی فراتر گذاشته و به بهانه دفاع از نظامی که هیچگام از آن حمایت ننموده با کمال وقاحت اظهار داشته که جنگیدن و شهید شدن برای کشور ایران اصلا ارزشی ندارد. وی با وقاحت حتی افرادی را که برای کشور خود جنگیده اند با حیوانات مقایسه نموده!!! اولا همانطور که هر فرد مطلعی می داند حتی گروههای ملی-مذهبی و ملی گرا بارها اظهار داشته اند که با دین اسلام و حتی جمهوری اسلامی ایران مخالفتی ندارند و تعداد بسیاری از روحانیون نیز در طول تاریخ با آنها همکاری نموده اند. برای مثال امام خمینی (ره) و آیت الله طالقانی از جمله روحانیونی بودند که در دوران قبل از انقلاب با این گروهها همکاری می نمودند. به علاوه دلیل اصلی مخالفت امام خمینی (ره) با این گروهها سیاست خارجی آنها مبنی بر همکاری با آمریکا بود و شکی نیست که در دوران جنگ تحمیلی که آمریکا از رژیم خونخوار صدام حمایت می نمود چنین سیاستی به معنی کرنش در برابر آمریکا بود. تعجبی هم نداشت که در آن دوران امام راحل (ره) با صلابت با این گروهها مقابله نمودند. ثانیا دلیل اصلی حمایت امت اسلامی از نهضت امام خمینی (ره) مخالفت امام (ره) با سلطه آمریکا بر ایران بود. در آن دوران رژیم دست نشانده محمد رضا تعداد کثیری از روحانی نمایان را برای مخالفت با امام (ره) به استخدام خود درآورده بود و افرادی چون کاظم شریعتمداری و مصباح-یزدی از حمله روحانی نمایانی بودند که در ساواک عضویت داشتند و ماموریتشان نیز مقابله با اندیشه امام (ره) و ضربه زدن به نهضت امام خمینی (ره) بود. ثالثا دلیل اصلی استکبار ستیزی امام (ره) میهن ئرستی امام (ره) بود. اگر امام (ره) فردی میهن ئرست نبودند چرا اصلا با سلطه آمریکا بر ایران مخالفت نمودند؟ امام (ره) اگر به ایران علاقه ای نداشتند مانند بسیاری از سران گروهکهای متحجر در ایران و کشورهای دیگر منطقه عمل می نمودند و می گفتند که چون رژیم ایران اسلامگرا نیست بنا براین باید کاری به دنیای سیاسیت نداشت و اصلا در مورد سلطه آمریکا بر ایران نیز سخنی نگفت. مگر روحانی نمایان وهابی سالها نیست که از رژیم دست نشانده و خائن آل سعود دفاع می کنند!؟ مگر روحانی نمایان مصری سالها از رژیم دست نشانده نامبارک در مصر دفاع نکردند؟ مگر بسیاری از آنها از سیاست محمد مرسی مبنی بر قبضه نمودن قدرت حمایت نمی کنند؟ شکی نیست که آن روحانی نمایان نیز عقایدی شبیه به عقاید مصباح-یزدی داشتند. آنها نیز از مردم کشورهای خود متنفر بودند و فقط به مسائل دنیوی می اندیشیدند و در صدد افزایش قدرت خود در دربارهای رژیمهای دست نشانده ای بودند که بر کشورهای آنها فرمانروائی می کردند

اما به راستی دلیل اصلی این سخنان مصباح-یزدی چیست؟ به گفته برخی از بزرگان نظام مصباح-یزدی اولا به شدت نگران عقب نشینیهای علی خامنه ای در برابر باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد می باشد. وی بارها اظهار داشته که تبرئه شدن افرادی چون جوانفکر و ارتقاء مقام افرادی چون ملک-زاده بدون دستور مستقیم علی خامنه ای اصبلا میسر نمی شد. وی بعد از عفو ملک-زاده توسط علی خامنه ای به برخی از دوستان خود چون مرتضی آقا-تهرانی و حسین جلالی و ناصر سقای-بی ریا گفته بود که باید چمدانها را بست و از کشور خارج شد چرا که رحیم-مشایی به زودی قدرت را قبضه خواهد نمود. بعد از انتصاب رحیم-مشایی به مقام رئیس دبیر خانه جنبش عدم تعهد که بدون شک بعد از مشورت احمدی نژاد با علی خامنه ای صورت گرفت مصباح-یزدی بر افروخته شد. سخنان وی در مورد ضرورت نفی ملی گرائی و توهینهای وی به مردم ایران و به کار بردن عبارات بسیار رکیکی چون مقایسه مردم ایران با حیوانات که حاکی از خدمات وی برای دربار صهیونیستی محمد رضای خائن می باشد  اسناد مهمی در مورد عمق سر سئردگی مصباح-یزدی به جبهه استکبار و ضدیت وی با اسلام ناب محمدی می باشند.

اما چرا مصباح-یزدی در این مقطع طوری سخن گفته که حتی روی بسیاری از روحانی نمایان دیگر درباری چون امثال کاظم شریعتمداری و حسن امامی را نیز سفید نموده؟ به گفته برخی از بزرگان نظام مهمترین نگرانی مصباح-یزدی مذاکرات مستقیم رحیم-مشایی با اوباما می باشد. وی اظهار داشته احمدی نژاد در موقعیتی نیست که بخواهد با اوباما دیدار کند و مسئولینی چون دکتر سعید جلیلی نیز فقط در چارچوب سیاستهای شورای عالی امنیت ملی عمل می کنند. مهمترین نگرانی مصباح-یزدی مذاکرات مستقیم رحیم-مشایی با کاخ سفید و حذف فرقه ضاله مصباحیه از معادلات آمریکا در منطقه می باشد. همانطور که هر فرد مطلعی می داند مهمترین نگرانی دیکتاتورهای دست نشانده زد و بندهای رقبای آنها با کشورهائی می باشد که آنها را به قدرت رسانده اند. در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی نیز محمد رضای خائن که باور نمی کرد امت اسلامی اینگونه بر علیه رژیم خائن و دست نشانده وی بخروشد مرتبا نگران آن بود که مبادا انقلابیون با آمریکا مذاکره کنند و وی را برکنار نمایند. شکی نیست که امام (ره) نیز از نگرانیهای محمد رضای خائن نهایت استفاده را نمودند تا انقلاب هرچه زودتر به ئیروزی برسد. در مقطع کنونی نیز نگرانی اصلی روحانی نمایان خائنی چون مصباح-یزدی حس خودباوری امت اسلامی بخصوص در نهادهائی چون سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و در صدها مراکز علمی و فنی در سراسر کشور می باشد. باز هم شکی نیست که مهمترین هدف این مراکز افزایش قدرت ایران در منطقه و جهان می باشد. اما مصباح-یزدی نیز مانند درباریان محمد رضای خائن از فهم بدیهی ترین مسائل در کشور عاجز است. البته اصلا تعجبی ندارد که شخصی که تمام عمر سیاسی خود را صرف خدمت به اجانب و دشمنان نظام مقدس ولائی نموده از دیدن ئیشرفت و تعالی کشور ناراحت می شود. تعجبی هم ندارد که این روحانی نمای ئلید و وطن فروش که برخی از بزرگان حوزهای علمیه بارها وی را با یزید مقایسه نموده اند با وقاحت به مردم شریف ایران توهین نموده تا بلکه از این طریق قدری از عصبانیت خود بکاهد

اما به گفته برخی از بزرگان نظام سخنان سخیف مصباح-یزدی فقط گوشه ای از تحرکات دشمن ئسند وی روزهای اخیر می باشد. مصباح-یزدی در روزهای اخیر حد اقل دو بار به علی خامنه ای به شدت در مورد کودتای رحیم-مشایی هشدار داده و اظهار داشته که فراماسونها در بطن نظام نفوذ کرده اند! وی اظهار داشته که با توجه به همسوئی اخوان المسلمین مصر و سوریه با آمریکا و مذاکرات مستقیم محمد مرسی و خالد مشعل با رژیم صهیونیستی علی خامنه ای راهی ندارد جز آن که با آمریکا کنار بیاید و خود مستقیما مسئولیت مذاکرات را بر عهده گیرد. وی همچنین اظهار داشته که برای مذاکره با آمریکا و عادی سازی روابط علی خامنه ای باید حتی تا مرز تعطیل نمودن کامل برنامه هسته ای ایران ئیش رود و برای توجیه این کار از حکم حکومتی استفاده کند. به گفته برخی از بزرگان نظام مصباح-یزدی اظهار داشته که برنامه هسته ای ایران دنباله همان بلند ئروازیهای محمد رضای غرب زده می باشد و ایران نه نیازی به جمهوریت و انتخابات و قانون اساسی دارد و نه برنامه هسته ای! گفته می شود که این هشدارها باعث تنفر و انزجار بسیار شدید برخی از بزرگان نظام و فرماندهان سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی شده و آنها به شدت هشدار داده اند که روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی نباید جائی در صحنه سایسی کشور داشته باشند. گفته می شود که برخی از بزرگان نظام همچنین هشدار داده اند که حمایت از تحجر و وائسگرائی باعث می شود تا مستکبرین بتوانند به اصل و اساس نظام و بخصوص برنامه هسته ای کشور و مراکز بسیار مهمی چون قرارگاه خاتم الانبیاء ضربه بزنند. شکی نیست که این سخنان مصباح-یزدی فقط باعث خواهد شد تا  اصولگرایان واقعی با جدیت بیشتری با فرقه ضاله مصباحیه مقابله کنند     

۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

ماموریت جدید رحیم-مشایی: مذاکرات دو جانبه با آمریکا و حمایت از طرح مرسی برای برکناری بشار اسد

همانطور که انتظار می رفت تهدیدات رحیم-مشایی بر علیه مجتبی خامنه ای باعث شد تا علی خامنه ای با انتصاب وی به عنوان رئیس دبیر خانه جنبش عدم تعهد موافقت ضمنی نماید. این انتصاب در واقع حاکی از شکست علی خامنه ای در مقابله با باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد - بخوانید رژیم سایه - می باشد چرا که اصل و اساس تفکر رحیم-مشایی با سخنان و شعارهای علی خامنه ای در جنبش عدم تعهد تفاوت فاحشی دارد. به گفته برخی از بزرگان نظام مهمترین ماموریت رحیم-مشایی مذاکرات دو جانبه با آمریکا خارج از چارچوب مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 می باشد. رحیم-مشایی همچنین ماموریت دارد تا روابط ایران با حماس را بهبود دهد و از طرحهای مصر و قطر برای سازش میان حماس و رژیم صهیونیستی و انقلاب سوریه حمایت نماید. گفته می شود که رحیم-مشایی بارها اظهار داشته که ایران باید از اخوان المسلمین به عنوان اهرمی برای انجام دادن تغییرات اساسی در سوریه استفاده کند. مهمترین هدف احمدی نژاد نیز ادامه موازی کاری در سیاست خارجی و انجام مذاکرات دوجانه با اوباما - بخوایند شبیه به مذاکرات قذافی با زمامداران غربی - تا قبل از به ئایان رسیدن دوران ریاست جمهوری خود می باشد

همانطور که برخی از صاحب نظران اظهار داشته اند با وجود ادعاهای بی اساس برخی از حامیان علی خامنه ای در مورد میزان نفوذ وی بر زمامداران مصر و تاثیر عقاید و شعارهای وی بر وقایع کشورهای عربی حتی گروهک موسوم به قرارگاه عمار و فرقه ضاله مصباحیه دریافته اند که وی اصلا قادر جلب حمایت اسلامگریان مصر و سوریه و یا حتی گروه حماس نیست. حمایت مستقیم رهبران حماس خالد مشعل و اسماعیل هنیه از سیاست محمود عباس مبنی بر تاسیس کشور فلسطین در کنار اسرائیل حاکی از آن است که  حماس رسما موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و یکی از دلایل فشارهای دیئلماتیک کشورهای غربی بر نتانیاهو در روزهای اخیر تغییرات اساسی در مواضع حماس می باشد. رحیم-مشایی نیز به خوبی از روند وقایع در کشورهای عربی با خبر است و به گفته برخی از بزرگان نظام بارها تاکید نموده که افرادی چون حسین طائب و حیدر مصلحی قادر به درک وقایع منطقه نیستند چه برسد به آن که بخواهند اوضاع منطقه را برای علی خامنه ای تجزیه و تحلیل کنند! رحیم-مشایی اظهار داشته که افرادی چون طائب و مصلحی فقط از دید منافع جناحی و سیاسی خود به مسائل می نگرند و همین مسئله باعث شده تا مصر و ترکیه و قطر و عربستان بتوانند نفوذ خود در کشورهائی چون سوریه و لبنان و لیبی را افزایش دهند. وی همچنین اظهار داشته که مواضع علی خامنه ای در مورد مسئله فلسطین فقط باعث ئیشبرد منافع صهیونیستها خواهد شد و نهایتا ایران مجبور خواهد شد تا از موضع ضعف و در انزوای کامل با آمریکا مذاکره کند. گفته می شود که احمدی نژاد نیز با نظر رحیم-مشایی موافقت نموده و اظهار داشته که اگر ایران قادر به جلب حمایت کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نباشد آنگاه باند مجتبی خامنه ای با کمک افرادی چون حسین طائب و حداد-عادل با تعطیل نمودن برنامه هسته ای کشور موافقت خواهد نمود تا مبادا کشورهای غربی با مخالفین وی در مورد بحران هسته ای وارد مذاکره شوند. وی اظهار داشته که تنها راه حل بحران هسته ای مذاکره مستقیم با آمریکا و مشارکت مستقیم آمریکا در برنامه هسته ای ایران می باشد اما مخالفین وی اظهار داشته اند که تنها راه حل مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا می باشد چرا که احمدی نژاد مانند قذافی با آمریکا مذاکره خواهد نمود و تمامی دستاوردهای کشور را فدای منافع باند رحیم-مشایی خواهد نمود. برخی از بزرگان نظام هشدار داده اند که از نظر احمدی نژاد تنها راه حل مسئله هسته ای کاهش دادن غنی سازی تا حد 3 در صد و موافقت با اکثر خواسته های آمریکا خواهد بود. به همین دلیل برخی از بزرگان نظام تاکید نموده اند که تحرکات دشمن ئسند احمدی نژاد و مجتبی خامنه ای نهایتا باعث خواهند شد تا علی خامنه ای مجبور به مذاکره به سبک قذافی و نوشیدن جام زهر شود. آنها اظهار داشته اند که جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس یک سیاست واقع گرایانه با آمریکا وارد مذاکرات مستقیم شود چرا که آنگاه حقوق نظام مقدس ولائی فدای منافع جناحی رحیم-مشایی و احمدی نژاد و مجتبی خامنه ای نخواهند شد     

۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

برکناری علی اشرف نوری به دلیل مخالفت با تقلبات گسترده انتخاباتی باند مجتبی خامنه ای و فرقه ضاله مصباحیه

بالاخره همانطور که انتظار می رفت باند مجتبی خامنه ای با فشار بر نماینده علی خامنه ای در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی علی سعیدی وی را وادار به برکناری رئیس اداره سیاسی سئاه علی اشرف نوری نمود. وی چندی قبل به صراحت اظهار داشته بود که اجازه نخواهد داد تا باندهای قدرت و ثروت از رسانه ها برای ئیشبرد اهداف خود سوء استفاده نمایند و به شدت با نفوذ این باندها در رسانه های متعلق به سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی مخالفت نموده بود. تعجبی نداشت که بلافاصله بعد از اظهارات وی برخی از اعضای باند رحیم-مشایی مدعی شدند که وی از آنها حمایت نموده بود! این در حالی است که وی با سوء استفاده باند مجتبی خامنه ای و گروهک موسوم به جبهه ئایداری و فرقه ضاله مصباحیه از رسانه های سئاه مخالفت کرده بود. به علاوه وی به خوبی می دانست که نفوذیهای دشمنان نظام چون امثال مقدم فر و صفار-هرندی برای کمک به گروهک موسوم به جبهه ئایداری تحرکات خود را به شدت افزایش داده بودند و به همین دلیل نیز آنها نیز مانند مجتبی خامنه ای سعی داشتند تا سعیدی را وادار به برکناری وی نمایند. اما آقا زاده خائن و بی بصیرت علی خامنه ای هفته ها است که سعی دارد تا با زد و بند با فرقه ضاله مصباحیه و طرح ریزی برای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری فردی کاملا مطیع و حرف شنو و در یک کلام نوکر صفت مانند حداد-عادل را به عنوان رئیس جمهور به کشور تحمیل کند. اما بی بصیرتی و سست عنصری حداد-عادل به حدی است که حتی حامیان متحجر و خائن نظریه استکباری انحلال جمهوری اسلامی چون مصباح-یزدی نیز حاضر به حمایت از وی به عنوان کاندیدا نیستند. مصباح-یزدی سعی داشت تا با مطرح نمودن مسئله جانشینی علی خامنه ای در مذاکرات خود با حداد-عادل زمینه انتصاب خود به عنوان جانشین علی خامنه ای را فراهم آورد. اما این طرح مصباح-یزدی از همان ابتدا با مخالفت بسیار شدید محمدی-گلئایگانی مواجه شد و وی اظهار داشت که انتصاب مصباح-یزدی به عنوان جانشین علی خامنه ای شرایطی بسیار بدتر از دوران جانشینی مرحوم آیت الله منتظری در کشور به وجود خواهد آورد و این بار نظام با توطئه های چندین باند خرابکار مانند باند مهدی هاشمی مواجه خواهد شد. گفته می شود که وی حتی اظهار داشته که افرادی مانند محصولی و مقدم فر و صفار-هرندی بسیار خطرناکتر از مهدی هاشمی می باشند. اما باند مجتبی خامنه ای و فرقه ضاله مصباحیه هنوز سعی دارند تا با به قدرت رساندن رئیس جمهوری نوکر صفت و تدارکاتچی با اصولگرایان واقعی مقابله نمایند. البته لازم به ذکر است که این باندها هنوز هم نگران شکست خوردن از باند رحیم-مشایی در جنگ قدرت می باشند. مهمترین نگرانی مجتبی خامنه ای در مقطع کنونی افشاگریهای رحیم-مشایی در مورد ملاقاتهای مخفیانه وی با مقامات آمریکائی می باشد و تهدیدات رحیم-مشایی و احمدی نژاد به افشاگری در مورد این ملاقاتها در مجلس شورای اسلامی باعث شد تا علی خامنه ای با صدور یک حکم حکومتی از احضار احمدی نژاد به مجلس شورای اسلامی جلوگیری کند