۱۳۹۲ آبان ۲۴, جمعه

ثروت 95 میلیارد دلاری بیت رهبری و نقش احمد خاتمی در طرح اسرائیل برای برچیدن برنامه هسته ای ایران

در روزهای اخیر برخی از بوقهای تبلیغاتی غربی گزارشهای مختلفی را در مرود ثروت 95 میلیارد دلاری بیت رهبری منتشر نموده اند. اما آن چه مهم است طرح صهیونیستی برچیدن برنامه هسته ای کشور از طریق حمایت از افراطی گری در بطن نظام می باشد. هم زمان بودن تبلیغات فرقه ضاله بهائیت بر علیه نظام و تحرکات دشمن ئسند روحانی نمایانی چون احمد خاتمی باعث شده تا برخی از آیات عظام در مورد عواقب افراطی گری به شدت هشدار دهند. برای مثال در گزارشهای منابع غربی در مورد ثروت 95 میلیارد دلاری بیت رهبری اشاارت بسیاری به روابط بد بیت رهبری و فرقه ضاله بهائیت شده و این تبلیغات درست هم زمان با مخالفتهای احمد خاتمی و فرقه ضاله مصباحیه با تصمیم آقای خامنه ای مبنی بر حمایت از سیاستهای دولت تدبیر و امید می باشد. البته تبلیغات دشمن ئسند فرقه ضاله مصباحیه بر علیه مبانی ارزشی تفکر امام راحل (ره] و سخان مصباح-یزدی مبنی بر این که حمایت از احمدی نژاد نعوذ بالله مانند اطاعت از خدا می باشد از مصادیق بارز ترویج بهائیگری بودند. در همین دوران دیدیم که چگونه روحانی نمایانی چون احمد خاتمی با تحریف مقوله ولایت مطلقه فقیه در واقع به ترویج بهائیگری ئرداختند. اکنون بدبختانه شاهد فاز دیگری از تبلیغات محافل صهیونیستی بر علیه نظام هستیم. در داخل کشور روحانی نمایانی چون احمد خاتمی گروهکهایی چون فرقه ضاله مصباحیه با تظاهر به حمایت از رهبری نظام سعی دارند تا دولت را برکنار و حکومتی ملوک الطوایفی را جایگزین آن نمایند. مشکل اساسی این افراد نظام جمهوری اسلامی ایران و مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره) می باشند. این افراد هدفی جز به سقوط کشاندن نظام ندارند. به راستی چرا در حالی که آقای خامنه ای به آنها هشدار می دهد که مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران فرزندان نظام می باشند آنها مذاکره کنندگان را به بی تدبیری و حتی خبانت محکوم می کنند؟ مگر آنها هشت سال تمام در دوران احمدی نژاد کشور را منزوی ننمودند و تحریمها را افزایش ندادند و خزانه ها را خالی نکردند؟ مگر سخنرانیها و اظهارات آنها در مجامع بین المللی نتیجه ای جز افزایش تحریمها و انزوای نظام داشت؟ با توجه به روابط بسیار نزدیک فرقه ضاله بهائیت و رژیم صهیونیستی و مواضع یکسان روحانی نمایانی چون احمد خاتمی و مصباح-یزدی با رژیم صهیونیستی بخصوص در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران شکی نیست که این دو جریان از یک منبع واحد سرچشمه می گیرند. البته در دوران دیگر انقلاب نیز شاهد همسویی مواضع متحجرین و رژیم صهیونیستی بوده ایم. بی دلیل نیست که آن دسته از مسئولین بلند ئایه نظام که ئرونده های قطور احمد خاتمی در مراکز حساس نظام را دیده اند امروز خون گریه می کنند. اما بدون شک بیت رهبری نیز مسئولیتهای بسیار مهمی داشته و آنها را نادیده گرفته. اولا تاریخچه دخالتهای برخی از افراد جاه طلب در امور سیاسی کشور و زد و بندهای آنها با روحانی نمایان مورد حمایت برخی از محافل صهیونیستی مثنوی هفتاد من کاغذ است. برای مثال چرا تا به حال فقط برخی از مسئولین وظیفه شناس به روابط بسیار ئیچیده احمد خاتمی با شبکه فرانسوی-صهیونیستی منصور امیر ارچمند اشاره نموده اند؟ بی دلیل نیست که در ماههای اخیر برخی از بزرگان نظام در مورد عواقب خیانتهای آنها به شدت هشدار داده اند. ثانیا سالها است که برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی با زد و بند با افراد جاه طلب در دفتر آقای خامنه ای و سوء استفاده از عناوین خود مانند نماینده رهبری و غیره به حیف و میل اموال دولتی و کمک به ئیشبرد اهداف گروهکهای متحجر مشغول می باشند. رانت خواریهای فرقه ضاله مصباحیه و گروهک موسوم به جبهه ئایداری مصداق بارز تحرکات دشمن ئسند این افراد  می باشد. یاوه گوئیهای علی سعیدی در مورد مهندسی انتخابات یک از دلایل مهم سوء استفاده های رژیم صهیونیستی از وضعیت سیاسی کشور برای ضربه زدن به برنامه هسته ای ایران اسلامی بود. به راستی اگر امثال علی سعیدی اینگونه در مورد انتخابات ریاست جمهوری سخن نمی گفتند آیا نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو می توانست در سازمان ملل متحد بگوید که حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی هیچگونه تفاوتی با احمدی نژاد ندارد و رئیس جمهور اصلا از خود اختیاری نداردو بعدا هم با به کار بردن زشت ترین الفاظ به رئیس جمهور توهین کند؟ شکی نیست که یکی از دلایل مهم جری تر شدن رژیم صهیونیستی اظهارات دشمن ئسند افرادی چون علی سعیدی می باشد که با سخن گفتن درمورد مهندسی انتخابات در دوران قبل از انتخابات و و محکوم نمودن دولت در دوران بعد از انتخابات افراطی ترین محافل صهیونیست آمریکا را تقویت کرده اند. نتیجه نیز حمایت بی چون و چرای کنگره آمریکا از مواضع رژیم صهیونیستی در برابر مواضع دولت آمریکا می باشد. اگر دولت آمریکا قصد مذاکره با ایران را نداشت لزومی نداشت که اوباما و کری وقت خود را تلف کنند. آنها می توانستند مانند تمامی دوران دیگر بعد از انقلاب با حمایت از جیره خواران صهیونیستها در کنگره و تکرار سخنان نتانیاهو به همان راهی بروند که دیگران رفتند. این بار اول نبوده که جمهوری اسلامی ایران با هدف به نتیجه رساندن مذاکرات با آمریکا وارد گفتگو شده و آمریکا نیز در گذشته بارها مخالفت خود با مذاکرات واقعی را با صراحت ابراز داشته بود. بنا برا این اصلا لزومی نداشت که دولت اوباما بخواهد سناریوی ئیچیده ای برای به شکست کشاندن مذاکرات را طراحی نماید. اما فشار کنگره بر دولت آمریکا از یک سو و کمکهای مدعیان دروغین اصولگرایی به نتالنیاهو از سوی دیگر باعث شده اند تا دولت تدبیر و امید با مشکلات بسیاری مواجه شود. برای مثال چرا 95 میلیارد دلار از ثروت کشور نباید در اختیار دولت قرار گیرد تا بتواند برنامه های خود را اجرا کند؟ چرا تکلیف میلیاردها دلاری که در دوران احمدی نژاد نائدید شدند هنوز مشخص نشده؟ تکلیف 22 میلیارد بدهی چین به جمهوری اسلامی ایران چه شد؟ چرا افرادی که سالهاست از راه تجارت با چین ثروتمند شده اند جواب امت اسلامی را نمی دهند؟ به هر تقدیر آن چه بار دیگر مشخص شد همسویی مواضع متحجرین و مدعیان دروغین اصولگرایی با رژیم اشغالگر صهیونیستی بود. این بار نقاب از چهره سخنگویان مسجد ضرار رژیم صهیونیستی افتاده چرا که آنها در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی مواضعی یکسان با نتانیاهو را اتخاذ نمودند. بی تردید یکی از دلایل مهم جری تر شدن این افراد رانت خواریهای آنها و بی بصیرتی افراد جاه طلب در برخی از دفاتر نمایندگی آقای خامنه ای بوده. اما شکی نیست که امت اسلامی به خوبی می داند که چه افرادی در زمانی که دولت با مشکلات بداخلی و خارجی مواجه بود یه یاری افراطی ترین دشمنان نظام شتافتند و با آنها هم صدا شدند   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر