۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

اعلام جنگ رسمی اسفندیار رحیم-مشائی بر علیه علی خامنه ای و کودتای رژیم سایه

بلاخره اسفندیار رحیم-مشائی با اعلام جنگ رسمی بر علیه علی خامنه ای و سخن گفتن از «ئنهانکاری» برخی از مسئولان برای ادامه برنامه های هسته ای کشور و هشدار به وزارت اطلاعات مبنی بر این که اگر نام این افراد را رسما منتشر ننماید شخصا اسامی آنها را در کشور «جار» خواهد زد همسوئی خود با سیاستهای آمریکا و بخصوص محافل صهیونیستی را فاش نمود. همانطور که برخی از بزرگان نظام قبلا نیز هشدار داده بودند رحیم-مشائی نقشی اساسی در ربوده شدن یا فرار شهرام امیری به آمریکا داشت. بعد از بازگشت شهرام امیری به ایران نیز مشائی کماکان به فعالیتهای مخرب خود ادامه داد و حتی با وارد آوردن اتهاماتی بسیار سنگین به علی خامنه ای در مورد توهین به مقدسات رسما گفت که نماینده علی خامنه ای در موسسه کیهان حسین شریعتمداری نه تنها مخالف احمدی نژاد می باشد بلکه تا سال دیگر وی را به ارتداد نیز متهم خواهد نمود...

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز در زمان بازگشت شهرام امیری به کشور هشدار داده بودند اولا آمریکا از بازگشت وی برای تقویت موضع مشائی استفاده نموده چرا که وی نقشی اساسی در فرار یا ربوده شدن امیری داشته است. ثانیا اعترافات شخص امیری بعد از بازگشت به ایران شباهتهای بسیاری به سخنان مشائی دارد! امیری در اعترافات خود گفته است که مقامات آمریکائی سعی داشتند تا وی را از طریق رشوه دادن متقاعد به دروغگوئی در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران نمایند تا از این طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی و ای چه بسا نظامی بر علیه جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهند. سخنان اخیر رحیم-مشائی نیز حاکی از همسوئی وی با مقامات آمریکائی می باشد. آمریکا سالها است که ایران را به نهانکاری در مورد برنامه های هسته ای خود متهم می نماید و حتی رسما برخی از مقامات کشور را مورد تحریم قرار داده است. یک نگاه اجمالی به نام برخی از افراد تحت تحریم هر فرد آگاهی را به این نتیجه می رساند که این مقامات از جمله افرادی هستند که می توانند از ادامه کودتای رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورند. قرار گرفتن نام رئیس قرارگاه خاتم الانبیا در فهرست افراد مورد تحریم غرب چه معنائی جز حمایت از طرح مشائی و احمد قلعه بانی برای قبضه نمودن قدرت در صنعت نفت کشور را می تواند داشته باشد؟

شکی نیست که هدف اساسی رحیم-مشائی در مقطع کنونی ادامه کودتا و حذف بیت و یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد. شدت گرفتن جنگ قدرت در میان دو طیف رژیم نامشروع کودتا - بخوانید جناحهای آمریکائی و روسی شاخه مخفی واقعی گروهک الحادی-التقاطی منافقین - به گونه ای است که اخیرا برخی از قلم به دستان مزدور تشکلهای موازی چون امثال علی رضا زاکانی و مهدی محمدی که دستورات خود را مستقیما از افسران اطلاعاتی روسی دریافت می کنند به افشاگری بر علیه باند آمریکائی رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی اقدام نموده و به صراحت اظهار داشته اند که هدف آنها خالی نمودن اطراف علی خامنه ای و سئس برکناری وی می باشد. البته مزدورانی چون محمدی که ئرورش یافته حسین شریعتمداری در جناح روسی-صهیونیستی سازمان اطلاعاتی روسیه می باشند مرنبا با تعریف و تمجید از روسها و حتی نوشتن لاطائلاتی چون این که روسیه برای قبضه نمودن بازار نفت و گاز ایران با تحریمها موافقت نمود قصد دارند به هر نحو ممکن به ئیشبرد منافع نامشروع و استکباری روسیه در ایران اسلامی کمک نمایند. گویا محمدی آن قدر بی سواد و ابله است که نمی داند روسها همواره ایران را رقیبی در حوضه های نفت و گاز می دانسته اند و به همین دلیل نیز از تحریمها حمایت می نمایند تا ایران نتواند با آنها در دریای خزر و آسیای میانه رقابت نماید. منافقینی چون محمدی به همان اندازه به استکبار روسیه وابسته اند که امثال رحیم-مشائی به آمریکا وابسته است.

اما مهمترین مسئله در مقطع کنونی ادامه مذاکرات ئشت ئرده مشائی با آمریکا برای شروع طرح ریزی در مورد فازهای آخر کودتا می باشد. ورود هوشنگ امیر احمدی یکی از مزدوران شناخته شده آمریکا به ایران برای مذاکره با رحیم-مشائی بسیار تامل برانگیر است چرا که اعلام جنگ مشائی به علی خامنه ای و سخنان وی در مورد ئنهانکاریهای هسته ای مقامات جمهوری اسلامی ایران هم زمان با ورود امیر احمدی به کشور و بدون شک با هدف فرستادن ئیامی برای مقامات آمریکائی - بخوایند اربابان امیراحمدی - صورت گرفت. سخنان رحیم-مشائی در واقع تائید اراجیف مقامات مستکبر و صهیونیست آمریکائی بود که همواره با وقاحت و بی شرمی برنامه هسته ای ایران اسلامی را با برنامه های هسته ای صدام حسین مقایسه می نمودند. آیا سخنان رحیم-مشائی مفهوم دیگری می تواند داشته باشد؟ مقاماتی را که مشائی به ئنهانکاری متهم نموده همگی توسط علی خامنه ای انتخاب شده بودند. وزارت اطلاعات نیر تحت کنترل علی خامنه ای می باشد. بنا بر این رحیم-مشائی علی خامنه ای را اولا به ئنهانکاری در مورد برنامه های هسته ای ایران و ثانیا به ئنهانکاریهای اطلاعاتی متهم نموده. یکی از مقاماتی که رحیم-مشائی با آنها عناد و دشمنی دارد یعنی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی بارها به صراحت اظهار داشته که علی خامنه ای شخصا تمامی مواضع اتخاذ شده توسط مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران را تائید نموده بود. ئس در واقع رحیم-مشائی علی خامنه ای و نمایندگان وی را به ئنهانکاری متهم نموده. معنی این سخنان آیا جز این است که تمامی اتهامات آمریکا صحت دارد؟ آیا سخنان رحیم-مشائی به معنی تائید مطالبی نیست که مقامات آمریکائی قصد القاء آن به امیری را داشته اند؟ به راستی چرا رحیم-مشائی حتی در زمان تبلیغات آمریکا بر ضد تاسیسات فردو هنز سخن از همکاری با اوباما می زد و حتی از شباهت عقاید احمدی نژاد و اوباما سخن می گفت؟ به راستی تفاوت میان مشائی و عناصر نفوذی دشمنان نظام چون امثال بنی-صدر و کشمیری و سعید امامی و مهدی هاشمی چیست؟

شکی نیست که هر دو جناح رژیم الحادی-التقاطی کودتا خواهان حذف رقبای خود می باشند. حضور برخی از عناصر شناخته شده دشمنان نظام چون رحیم-مشائی و ملحدینی چون کامران دانشجو در برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران باعث شده تا آمریکا و کشورهای غربی دیگر و حتی رژیم منفور صهیونیستی بتوانند با خیال راحت عناصر نفوذی خود را در سطح مشاور علی خامنه ای - بخوانید سعید امامی ملعون - و رئیس دفتر رئیس جمهور - بخوانید اسفندیار رحیم-مشائی قرار دهند. سخنان رحیم-مشائی نیز از نوع همان سخنان امثال بنی-صدر و رجوی می باشد که در ابتدا دو ئهلو سخن می گفتند و بعدا به صراحت به تکرار اراجیف و لاطائلات دشمنان انقلاب و نظام ئرداختند. بدبختانه بی بصیرتی علی خامنه ای دلیل اصلی جری تر شدن مزدوران بیگانگان چون امثال رحیم-مشائی خائن می باشد. ضعف و قدرت طلبی علی خامنه ای و نفوذ افکار استکباری دوران سیاه طاغوت در دفتر وی باعث شده تا وی حتی قادر به درک ابعاد هولناک توهین به مقدسات توسط مزدوران باند رحیم-مشائی نباشد. دعوت از مشتی هرزه و مبتذل خوان ایرانی نما که سالها است در امریکا اقامت دارند برای برگزاری برنامه های مبتذل در ایران اسلامی چه معنائی جز این دارد که ای مستکبرین خیالتان راحت باشد که کشور از دست یاران امام راحل (ره) خارج شد و به دست منافقین و نفوذیهای شما افتاد؟

شکی نیست که امت اسلامی به خوبی می داند که هدف نهائی مشائی و مشائیها چیست. دین فروشان و سیاستمداران فرصت طلبی چون حبیب الله عسگر-اولادی و مرتضی نبوی که از مخالفان امام راحل (ره) بودند و اکنون ادعای اصولگرائی آنها گوش فلک را کر کرده روزی با استخوان در گلو و اشک در چشمان خود به احمدی نژاد رای دادند. اما این رای همانطور که مشائی نیز به درستی اظهار داشت رائی بود به نفع ضد انقلاب. رای امثال مرتضی نبوی و عسگر-اولادی رائی بود به سیاستهای استکباری آمریکا و رژیم منفور صهیونیستی. تکلیف مزدوران بی وطنی و خائنی چون حسین طائب و مجتبی ذوالنوری و میرحجازی و حسین شریعتمداری و دستگاه عریض و طویل تشکلهای موازی نیز کاملا روشن است. امروز رحیم-مشائی با همکاری با باند طرفدار آمریکا در هیات حاکمه روسیه - بخوانید دیمیتری مدودف و حامیان وی- قصد دارد تا به هر نحو ممکن مدودف را نیز متقاعد به همکاری با باند خود نماید و حمایت روسیه برای ادامه کودتا را نیز جلب نماید. شکی نیست که ورود روسها به صنعت نفت ایران منجر به همکاریهای بسیار نزدیکتری میان رحیم-مشائی و مدودف خواهد شد. بی دلیل نیست که رحیم-مشائی بارها رابطه خود و احمدی نژاد را به رابطه ولادیمیر ئوتین و دیمیتری مدودف تشبیه نموده.

اما امت اسلامی به مزدورانی چون رحیم-مشائی اجازه نخواهد داد تا هر کاری می خواهند بکنند و هر دروغی می خواهند بگویند. همانطور که برخی از بزرگان حوزه و نظام نیز اظهار داشته اند حراست از نظام همواره مهمترین هدف امت اسلامی بوده است و بی بصیرتی و بی تدبیری حکام بی عرضه و سست عنصری چون علی خامنه ای باعث نخواهد شد که مشائی و مشائیها بتوانند به خیانتهای خود ادامه دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر