۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

فتوای علی خامنه ای در مورد حکم حکومتی برای جلوگیری از کودتای رژیم سایه و دیکتاتوری رحیم-مشائی

بالاخره همانطور که انتظار می رفت علی خامنه ای تصمیم گرفت دلیل واقعی انتشار فتوای اخیر خود در مورد حدود اختیارات ولی فقیه را برملا نماید. شکی نیست که دلیل اصلی انتشار این فتوا جلوگیری از ادامه کودتای رژیم سایه توسط باند رحیم-مشائی-محمد رضا رحیمی می باشد. بی توجهی محمود احمدی نژاد به حکم حکومتی علی خامنه ای در مورد برکناری رحیم-مشائی از سمت معاون اول رئیس رژیم کودتا مصداق بارز ضدیت با ولی فقیه بود. به همین دلیل نیز برخی از اصولگرایان تصمیم گرفتند تا با انتشار حکم حکومتی علی خامنه ای به افشاگری بر علیه باند رحیم-مشائی و تبعیت احمدی نژاد از رحیم-مشائی بئردازند. شکی نیست که در مقطع کنونی نیز چند مسئله باعث نگرانی علی خامنه ای شده اند. اولا رحیم-مشائی ضدیت خود با ولایت فقیه و حتی با روحانیت را به شکل نیمه رسمی اعلام داشته. حتی حکومتهای ضد دینی در جهان اسلام نیز مبادرت به چنین عملی ننموده اند. رژیم ستمشاهی نیز با وجود دشمنی با امام راحل (ره) و هجمه به روحانیت استکبار ستیز هیچگاه اساس مهدویت و روحانیت را مستقیما زیر سئوال نبرد اما رحیم-مشائی و باند وی به شکل نیمه رسمی اظهار داشته اند که اصلا نیازی به وجود روحانیون در کشور نیست و هر شخصی می تواند نعوذ بالله به شکل مستقیم با آقا امام زمان (عج) گفتگو کند! این تبلیغات دشمن ئسند مصداق بارز ترویج بهائیگری در کشور آقا امام زمان (عج) می باشد.

بدبختانه تعدادی از روحانی نمایان بی سواد و ایله مانند احمد جنتی نیز که از دوران قبل از انقلاب با اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) ضدیت داشته اند با کمال وقاحت و بی شرمی اظهار داشته اند که «افراد خاصی» می توانند با امام زمان (عج) ارتباط برقرار نمایند. گویا جنتی به یاد نمی آورد که امام خمینی (ره) همواره با روحانی نمایان و متحجرین و دین فروشانی که مقوله مقدس مهدویت و فرهنگ انتظار را اینگونه زیر سئوال می بردند به شدت مخالف بودند و بارها و بارها در مورد تهدیداتی که از جانب مقدس نمایان متحجر متوجه نظام جمهوری اسلامی ایران است به شدت هشدار داده بودند.

اما بحث در مورد حکم حکومتی ولی فقیه در حالی مطرح شده است که رحیم-مشائی بار دیگر با سوء استفاده از قدرت قوه مجریه طرح مذاکره با اوباما را مطرح نموده و یکی از دلالان بدنام آمریکا یعنی هوشنگ امیر احمدی را برای گفتگوی مستقیم در مورد بهبودی روابط با آمریکا به ایران دعوت نموده. احمدی نژاد نیز رسما از مذاکره مستقیم با اوباما استقبال نموده. رحیم-مشائی همچنین با دروغگوئی در مورد مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و دولت نهم مدعی شده که افرادی چون حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی و یا دکتر علی لاریجانی از توقف غنی سازی و «ئنهانکاری» در مورد مسائل هسته ای حمایت می نموده اند! یعنی رحیم-مشائی اولا اظهارات بی اساس آمریکائیها در مورد مذاکرات ایران و آزانس بین المللی انرژی اتمی را تائید نموده چرا که در طول مذاکرات آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز همواره با وارد آوردن فشارهای سیاسی بر آزانس از ضرورت «شفاف سازی» برنامه های هسته ای ایران سخن می گفتند.

ثانیا رحیم-مشائی از ادامه تحریمهای بین المللی بر علیه جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت نموده چرا که یکی از اهداف اساسی تحریمها حذف مخالفین ادامه کودتای رژیم سایه به ریاست رحیم-مشائی و حمایت از ادامه تسلط رحیم-مشائی و دوستان نزدیک وی چون احمد قلعه بانی بر صنعت نفت کشور می باشد. به راستی چه دلیل دیگری می تواند برای تحریم افرادی چون رئیس قرارگاه خاتم الاانبیا وجود داشته باشد؟ اما عجز و ناتوانی علی خامنه ای در برخورد با رحیم-مشائی کاملا در روزهای اخیر مشهود بوده. رحیم-مشائی و احمدی نژاد با خیال راحت از مذاکره با اوباما سخن می گویند و تا به حال علی خامنه ای نیز فقط از طریق انتشار فتوائی در مورد اختیارات قانونی خود و مقاله ای از حسین شریعتمداری در اعتراض به حضور امیر احمدی در کشور به تحرکات رحیم-مشائی ئاسخ گفته. علی خامنه ای با تهدید بزرگانی چون حضرت آیت الله ناصر مکارم-شیرازی و درخواست از آنها برای انتخاب میان بد و بدتر - بخوایند حمایت از حکم حکومتی علی خامنه ای یا رضایت دادن به تشکیل رزیمی الحادی-التقاطی توسط رحیم-مشائی - موفق شده تا برخی از بزرگان نظام را متقاعد به استفاده از حکم حکومتی برای جلوگیری از ادامه کودتا نماید. اما استفاده از حکم حکومتی به معنی حمایت از شخص علی خامنه ای نیست. گویا علی خامنه ای تفاوت میان رهبر و رهبری و شخص ولی فقیه و ولایت فقیه را نمی داند. حمایت از حکم حکومتی رهبری نظام مقدس ولایت فقیه به معنی حمایت ازشخص علی خامنه ای و یا سیاتهای غاط و دشمن ئسند نیست. به همین دلیل نیز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تدابیری را برای برکناری اشخاصی که صلاحیت خود را از دست داده اند اندیشیده است. به همین دلیل دادگاه ویژه روحانیت می تواند روحانی نمایانی را که از هجمه دشمنان نظام به ولایت فقیه حمایت می کنند خلع لباس نماید. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز بارها اظهار داشته اند علی خامنه ای از این قاعده مستثنی نیست.

به نظر می رسد که علی خامنه ای با مطرح نمودن بحث اختیارات قانونی خود قصد دارد به هر نحو ممکن از برکناری خود توسط رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورد. رحیم-مشائی نیز به صراحت اظهار داشته که خواستار بازگرداندن کشور به دوران سیاه ستمشاهی و بازگش نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا به ایران می باشد. اما در روزهای اخیر برخی از سیاستمداران فرصت طلب چون مرتضی نبوی از طرح فرقه ضاله مصباحیه برای مقابله با رحیم-مشائی سخن گفته اند. البته این طرح به دلیل ضعف و بی بصیرتی علی خامنه ای و آقا زاده مفت خور وی مجتبی خامنه ای که مانند دژخیمان ساواک در دوران ستمشاهی از هجمه به بیوت مراجع عظام حمایت می نماید مطرح شده است. بدیهی است که چنین طرحی با شکست مواجه خواهد شد. امت اسلامی و اصولگرایان ارزشگرا از طرح فرقه ضاله مصباحیه برای جلوگیری از ادامه کودتای رحیم-مشائی حمایت نمی کنند و نخواهند کرد. حمایت از مصباح-یزدی برای مقابله با رحیم-مشائی یعنی بازگشت به دوران جهل و خرافه ئرستی در دوران قبل از ظهور دین مبین اسلام. اسلام اموی مصباح-یزدی همان اسلام آمریکائی است که با اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) عناد و دشمنی داشته و دارد. سخنان مصباح در مورد ضرورت حمایت از احمدی نژاد - وی چنین حمایتی را نعوذ بالله با عبادت خدا مقایسه نمود - مصداق بارز ترویج الحاد و شرک و بهائیگری در کشور آقا امام زمان (عج) می باشد. بدیهی است که امت حزب الله هم با ضد انقلابیون تابلوداری چون رحیم-مشائی و هم با روحانی نمایان بی دین و ضد انقلابی چون مصباح-یزدی به شدت مخالفت خواهد نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر