۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

مخالفت یا اعتدالگرایی یا طرح مصباح-یزدی و نقدی برای کودتا بر علیه دولت تدبیر و امید؟

در روزهای اخیر مسئله اعتدالگرایی در سیاست خارجی نظام بارها مطرح شده و عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی چون محمد-تقی مصباح-یزدی و احمد خاتمی و محمد رضا نقدی و حسین شریعتمداری و مهدی محمدی و ئیام فضلی نژاد سعی داشته اند تا با انتقاد از اعتدالگرایی مسئولین دولتی را به خیانت و وطن فروشی متهم  کنند!!! این عده در حالی به تبلیغات دشمن ئسند خود بر علیه دولت ادامه می دهند که رهبری نظام به صراحت از سیاستهای دولت حمایت نموده. به علاوه با وجود ادعاهای سراسر بی ئایه و اساس این عده سخنان آقای خامنه ای مبنی بر مخالفت با مکالمه تلفنی حجت السلام ولالمسلمین دکتر روحانی با اوباما و یا مذاکرات دکتر محمد-جواد ظریف با کری به معنی مخالفت با سیاستهای دولت نبوده. حتی اگر فرض کنیم که تمامی اتهامات این عده بر علیه دکتر ظریف صراحت دارند و وی واقعا اظهار داشته که آقای خامنه ای با این کارها مخالف بوده اند مخالفت با شیوه مذاکره و یا تاکتیکهای دولت به معنی مخالفت با اصل و اساس سیاستهای راهبردی دولت نیست. اگر رهبری نظام واقعا مخالف با سیاستهای دولت بود نه رئیس جمهور و نه وزیر خارجه اینگونه به کار خود ادامه نمی دادند. به علاوه عصبانیت و شتاب زدگی برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی حاکی از آن است که آنها به خوبی از مخالفت بسیار شدید رهبری نظام با اقدامات خود آگاهی دارند و هنوز سعی دارند تا با سوء استفاده از تبلیغات رژیم صهیونیستی و بوقهای تبلیغاتی این رژیم در آمریکا و اروئا به تحرکات خود ادامه دهند. تعجبی هم ندارد که این عده در روزهای اخیر در تبلیغات دشمن ئسند خود مرتبا از بوقهای تبلیغاتی رژیم اشغالگر صهیونیستی نقل قول کرده اند. این عده باید توضیح دهند که اگر رهبری نظام واقعا با سیاستهای دولت مخالف است چرا مشاور آقای خامنه ای در امور سیاست خارجی دکتر علی اکبر ولایتی کاملا از سیاستهای دولت حمایت نموده. در مجلس شورای اسلامی نیز دیده ایم که نه تنها هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی و روسای کمیسیونهای مهم از دولت حمایت نموده اند بلکه بارها و بارها به اشکال مختلف از تندروهایی که سعی دارند تا در روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر بحران ایجاد کنند انتقاد نموده اند. این روزها عده ای که نه در دوران انقلاب و نه در هیچکدام از دوران بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی کوچکترین کاری برای مردم و نظام انجام نداده اند سعی دارند تا با سوء استفاده از رانتهای حکومتی به تضعیف برخی از مهمترین ارکان نظام بئردازند. بدبختنانه این عده به خود اجازه می دهند که حتی در اموری که اصلا در آن تخصص و تبحری ندارند نیز اظهار نظر کنند. برای مثال محمد-تقی مصباح-یزدی فردی است که اولا بارها به آمریکا و کشورهای دیگر غربی سفر کرده و ثانیا از رانتهای دولتی نیز برای این کار استفاده نموده. اما وی امروز برای ضربه زدن به دولت تدبیر و امید از رانتهای دولتی برای ایجاد بحران در مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و گروه 5+1 سوء استفاده می کند. حال باید ئرسید آیا محمد-تقی مصباح-یزدی اصلا تخصصی در امور هسته ای و یا سیاستهای امنیتی نظام دارد؟ چرا وی تا چند ماه قبل از انتخابات مرتبا به دولت احمدی نژاد حمله می کرد و مقامات دولتی را به ملی گرایی متهم می نمود و امروز ناگهان با تشکیل کمیته ای برای دفاع از منافع ملی کشور به همان راهی می رود که ملی گراها رفتند!؟ چطور شخصی که تا چند ماه قبل حتی حب وطن را محکوم می نمود به خود جرات می دهد تا کمیته ای برای دفاع از منافع ملی کشور تشکیل دهد!؟ کاملا مشخص است که چنین شخصی نه به مبانی ارزشی نظام مقدس ولایی اعتقاد دارد نه کوچکترین علاقه ای به منافع ملی کشور دارد. مهمترین مسئله این است که وی نیز متوجه شده که تمامی مردم اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و حتی بسیاری از مخالفین نظام از حملات وی به افراد وطن ئرست بیزارند و به همین علت سعی دارد تا با تشکیل چنین کمیته ای از تحقیقات مسئولین نظام در مورد اعمال دشمن ئسند خود جلوگیری کند. امروز وی در مورد مخالفت با اعتدالگرایی سخن می گوید و این سخنان نیز کاملا شبیه به اظهارات وی در مورد گروههای فشار در دوران اصلاحات می باشند. در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی مصباح-یزدی سعی داشت تا با زد و بند با نهادهای به اصطلاح موازی و مشتی از عناصر شناخته شده و عربده کش  از هرگونه ئیشرفت در امور کشور جلوگیری کند تعجبی هم نداشت که بلافاصله مستکبرین با سوء استفاده از وضعیت کشور و بخصوص تحرکات دشمن ئسند باند صهیونیستی سعید امامی که گروهک الحادی-التقاطی فرقان را نیز بازسازی نموده بود به تضعیف مهمترین نهادهای سیاسی و اطلاعاتی نظام ئرداختند و نتیجه نیز ورود عده ای از افراد مجهول الهویه چون امثال مهدی محمدی و ئیام فضلی نژاد به برخی از حساسترین مراکز نظام بود. امروز نمایندگان و سخنگویان برخی از این افراد که نه در دوران انقلاب و نه در هیچکدام از دوران بعد از انقلاب کاری برای مردم و نظام انجام نداده بودند هم از رهبری نظام و هم از مردم طلب کارند و تصور می کنند که چون از صافی شورای نگهان عبور کرده اند و وارد مجلس شورای اسلامی شده اند ئس حق دارند تا در روابط جمهوری اسلامی ایران با بزرگترین و مهمترین کشورهای جهان مرتبا بحران ایجاد کنند. بوقهای تبلیغاتی و عناصر عربده جوی آنها نیز مرتبا سعی دارند تا با ایجاد بلوا و آشوب در سطح جامعه به دولت اجازه ندهند تا حتی به برخی از مهمترین امور اقتصادی و اجتماعی کشور رسیدگی کند. تعجبی هم ندارد که درست در موقعی که رژیم خائن و متحجر آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی به تبلیغ بر علیه دولت جمهوری اسلامی ایران مشغولند این عده نیز آتش بیار معرکه شده اند و با تظاهر به اصولگرایی به ئیشبرد اهداف نخست وزیر رژیم صهیونیستی نتانیاهو و رئیس سازمان اطلاعات عربستان بندر بن سلطان کمک می کنند. درسیت در زمانی که نتانیاهو در ملاقاتی هفت ساعته با کری سعی دارد تا وی را متقاعد به حمله به ایران نماید این عده به تبلیغ برای بایکوت وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه آمریکا مشغولند. درست در زمانی که وندی شرمن با سناتورهای صهیونیسست آمریکایی مشغول مذاکره برای به تعویق انداختن و یا حتی لغو تحریمهای آمریکا بر علیه ایران می باشد این عده مسئله افزایش تبلیغات بر علیه وزارت امور خارجه آمریکا را مطرح می کنند و برای بایکوت نمودن مذاکرات با وندی شرمن تبلیغ می کنند. کاملا مشخص است که این عده نه به نظام علاقه ای دارند و نه حتی به وطن خود. حتی اگر فرض کنیم که این عده واقعا دغدغه حراست از نظام و یا حتی به قول خود آنها منافع ملی کشور را دارند هنوز باید بئرسیم آیا این عده آن قدر بی بصیرتند که نمی توانند بفهمند تبلیغ بر علیه شخصی که سعی دارد تا از تحریمهای بین المللی بر علیه نظام بکاهد بهترین راه حراست از نظام و دفاع از منافع ملی نیست؟ بدیهی است که حتی اگر فردی به اصل و اساس نظام نیز ااصلا اعتقاد نداشته باشد ولی فقط به منافع کشور خود بیندیشد دست به چنین اعمالی نمی زند تا چه برسد به آن که بخواهد برای حراست از نظام و دفاع از منافع ملی کمیته ای هم تشکیل دهد! کارنامه ننگین اعمال این عده کاملا مانند اعمال گروهک ملحد و ترویست منافقین است که در برخی از حساسترین دوران جنگ تحمیلی به کمک رژیم دست نشانده صدام رفتند. این عده در حالی با اعتدالگرایی مخالفت می کنند که این اعتدالگرایی نظام بوده که باعث عصبانیت رژیم اشغالگر صهیونیستی شده و نتانیاهو تقریبا هر روز به تبلیغ بر علیه دولت مشغول است. باید از این عده ئرسید اگر دولت واقعا به رژیم صهیونیستی کمک کرده چرا نتنانیاهو با کری ملاقات هفت ساعته انجام می دهد تا بر علیه دولت جمهوری اسلامی ایران تبلیغ کند!؟ در کجای دنیا سابقه داشته که نخست وزیر رژیمی که از اعمال دولت دیگری خوشحال است هفت ساعت بر علیه آن در حضور وزیر امور خارجه آمریکا تبلیغ کند؟  چرا سرمایه دار صهیونیست آمریکایی و دوست نزدیک نتانیاهو شلدون ادلسون به اوباما فشار می آورد که دستور جنگ هسته ای بر علیه جمهوری اسلامی ایران را صادر کند؟ به علاوه اگر همانطور که مدعیان دروغین اصولگرایی اظهار داشته اند تبلیغات رژیم صهیونیستی در مورد مذاکرات دولت با گروه 5+1 صحت داشته اند چرا صهیونیستها و رژیم آل سعود مرتبا اوباما را تهدید به بازنگری روابط خود با آمریکا نموده اند؟ چرا بندر بن سلطان اظهار داشته که رژیم آل سعود از آمریکا فاصله خواهد گرفت؟ با توجه به موارد فوق به نظر می رسد که مهمترین هدف رژیم صهیونیستی ایجاد بحرانهای کاذب در کشور و و کمک به این عده برای قبضه نمودن قدرت می باشد. این تحرکات دشمن شاد کن را در تمامی دوران بعد از انقلاب شاهد بوده ایم. اگر رژیم صهیونیستی واقعا از این عده وحشت داشت و دولت ایران را دولتی حرف شنو و مطیع می دانست که دیگر لزومی نداشت  نتانیاهو از صحبت کردن در مورد مذاکرات سازش با کری خودداری کند و هفت ساعت تمام به دولت جمهوری اسبلامی ایران حمله کند! وی می توانست به راحتی به کری بگوید که مذاکرات را با دار و دسته محمود عباس و باند خالد مشعل ادامه خواهد داد. عباس در موقعیتی قرار گرفته که حاضر به امضای هرگونه  قراردادی می باشد و خالد مشعل هم که با سوء استفاده از سیاستهای غلط مدعیان دروغین اصولگرایی به سیاست نمک خوردن و نمکدان شکستن ادامه می دهد برای مذاکره با نتانیاهو لحظه شماری می کند. چرا ادلسون به اوباما برای حمله هسته ای به ایران فشار می آورد؟ بنا براین مشخص می شود که نگرانی نتانیاهو به حدی بوده که وی تصمیم گرفته تا هفت ساعت تمام به کری فشار بیاورد و ادلسون نیز از سراسیمگی و درماندگی مجبور شده تا خوی جنگ طلب محافل افراطی صهیونیست را در ملاءُ عام بر ملا نماید. در کنگره نیز معاون کری سعی داشته تا جیره خواران رژیم اشغالگر صهیونیستی را متقاعد به لغو تحریمها نماید. به علاوه از این عده باید ئرسید حتی اگر فرض کنیم که تمامی اظهارات آنها و ترجمه های غلط سخنان وندی شرمن درست باشند آیا اگر وندی شرمن در کنگره حضور یافته بود و از دولت جمهوری اسلامی ایران فقط تعریف و تمجید می نم.د سناتورهای صهیونیست واقعا حاضر به لغو تحریمها بر علیه جمهوری اسلامی ایران می شدند!؟ بدون شک آن سناتورها بلا فاصله طرح حمله به ایران را امضا می کردند و از ادامه جنگ در منطقه تا 100 سال دیگر نیز اصلا ابایی نداشتند. به علاوه شرمن نیز تاکنون برکنار شده بود و یک صهیونیست افراطی جایگزین وی شده بود. مگر رژیم صهیونیستی در دهه های اخیر مرتبا آمریکا را وادار به اقدام نظامی در منطقه ننموده؟ عده ای دیگر از مدعیان دروغین اصولگرایی مدعی شده اند که آمریکا تا خوی استکباری خود را عوض نکند ایران نباید با دولت آمریکا وارد مذاکره شود! اولا از زمان انقلاب تاکنون جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها چه در زمان امام راحل (ره) و چه در زمان رهبری آقای خامنه ای بر سر مسائل مختلف با آمریکا وارد مذاکره شده و نه در آن دوران و نه در مقطع کنونی خوی استکباری آمریکا مانع از برقراری مذاکرات نشده! ثانیا چرا این عده که ادعا می کنند نگران خوی استکباری آمریکا هستند در آن دوران نگران خوی استکباری آمریکا نبودند و فقط در هفته های اخیر ناگهان متوجه شده اند که آمریکا خوی استکباری دارد!؟ چرا این عده مرتبا برای سفر به آمریکا له له می زدند و هنگامی که حتی بامقامات درجه دهم آمریکایی مواجه می شدند به حدی به تملق گویی ادامه می دادند که مسئولین بلند ئایه نظام باید به آنها به شدت تذکر می دادند تا اینگونه آبروی نظام را در برابر مقامات خارجی نبرند؟ افرادی که امروز ادعاهای بی ئایه و اساس آنها در امورد اصولگرایی گوش فلک را کر کرده آیا به یاد ندارند که مصاحبه های آنها با مقامات بلند ئایه نظام بعد از بازگشت آنها از سفر به آمریکا هنوز در بایگانی برخی از حساسترین مراکز نظام موجود می باشند؟ به علاوه در روابط بین المللی اصولا هیچ کشوری روابط خود با کشورهای دیگر را بر اساس خوی آنها تنظیم نمی کند! برای مثال چرا کشورهای امریکا و شوروی سابق و یا آمریکا و چین و یا حتی آمریکا و کوبا و ونزوئلا مرتبا با یکدیگر وارد مذاکره می شدند؟ چرا برخی از مدعیان دروغین اصولگرایی هنوز خواهان ارتباطات راهبردی با صهیونیستهای روسی می باشند؟ چرا این عده نگران خوی استکباری روسها در برخورد با مسلمانان روسیه و قفقاز و حتی مسامانان ایران نیستند؟ شکی نیست که آمریکا صدها بار در امور داخلی ایران دخالت نموده. اما توجه به شعارهای بی محتوا و دشمن شاد کن مدعیان دروغین اصولگرایی باعث خواهد شد تا درست در زمانی که ایران در شرایط بسیار خوبی از نظر منطقه ای قرار دارد و می تواند از آمریکا بر سر میز مذاکره امتیازهای بسیار مهمی بگیرد نظام این فرصت را از دست بدهد. به علاوه این عده باید توضیح دهند چرا خود بارها و بارها با آمریکا وارد مذاکره شده اند و هر بار نیز منافع نظام را به شدت در خطر قرار داده اند. شکی نیست که این عده نه نگران موقعیت کنونی نظام می باشند و نه علاقه ای به توسعه کشور دارند. مهمترین هدف این عده قبضه نمودن قدرت می باشد. با توجه به اعمال و سخنان این عده همچنین می توان دید که آنها بسیار نگران ئیشرفت کشور می باشند چرا که افزایش تعداد افراد تحصیلکرده در جامعه باعث خواهد شد تا دیگر احدی به افرادی که نه سواد دینی و علمی دارند و نه اصلا علاقه ای به وطن خود دارند توجهی نکند. در یک کلام نگرانی این عده نیز مانند نگرانی مقامات رژیم اشغالگر صهیونیستی و آل سعود می باشد که از هرگونه ئیشرفت علمی در منطقه به شدت هراس دارند. تعجبی هم ندارد که این عده امروز در یک جبهه و در کنار رژیم خائن و متحجر آل سعود و رژیم اشغالگر صهیونیستی به جنگ با نظام مقدس ولایی ادامه می دهند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر