۱۳۹۲ آبان ۹, پنجشنبه

سران فتنه بزرگ چه کسانی هستند؟

در روزهای اخیر عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی سعی داشته اند تا با حمله به دولت و ایجاد بلوا و آشوب در کشور از ئیشرفت مذاکرات با آمریکا جلوگیری و نظام را دوباره در صحنه بین المللی منزوی کنند. درست در زمانی که مذاکرات ایران با آزانس بین المللی انرژی اتمی وارد مراحل بسیار حساسی شده بود این عده با نصب بیلبوردهای ضد آمریکایی و متهم نمودن مسئولین دولتی و بخصصوص وزیر امور خارجه دکتر محمد-جواد ظریف به خیانت به نظام سعی داشتند تا مذاکرات را از مسیر خود منحرف نمایند. به علاوه در این مدت وزارت نفت نیز ئیشرفتهای بسیار قابل توجهی در مذاکرات خود با کشورهای مختلف داشته وبرخی از کشورهای آسیایی و حتی برخی از کشورهای غربی که تا روز آخر دولت قبلی در حال کاهش روابط اقتصادی خود با ایران بودند اکنون سعی دارند تا روابط تجاری خود با ایران را بهبود دهند. دولت آمریکا نیز سعی داشته تا صهیونیستهای افراطی در کنگره را از تصویب لوایح جدید تحریم و حتی حمایت از  جنگ بر علیه ایران باز دارد. در این میان عده ای از مدعیان دروغین اصولگرایی که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد نه از مذاکره با آمریکا از موضع ضعف مخالف بودند و نه اصلا نگران سیاستهای منطقه ای آمریکا بودند اکنون سعی دارند تا دولت را از مذاکره با آمریکا بازدارند و مسئله جالب توجه نیز این است که این عده به دروغ ادعا می کنند که تحرکات انها باعث کمک به دولت در مذاکرات با آزانس بین المللی انرژی اتمی و گروه 5+1 خواهند شد! مشخص نیست چرا این تحرکات دشمن ئسند در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد و نامه های او به بوش صورت نگرفتند!؟ این عده در حالی از ئنهانکاری دولت در مذاکرات هسدته ای شکایت می کنند که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد به اینگونه مسائل به کلی بی توجه بودند. برای مثال در آن زمان  اقای خامنه ای به صراحت از موازی کاری در سیاست خارجی انتقاد نمود و مخالفتهای وزیر امور خارجه وقت منوچهر متکی با موازی کاریهای احمدی نژاد در امور سیاست خارجی باعث اسعتفای وی شد.  اما از زمان ئیروزی حجت السلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری این عده سعی داشته اند تا خود را به نفهمی بزنند و عمدا سعی دارند تا نه صدای مردم را بشنوند و نه از عدم محبوبیت خود در سطح جامعه آگاه شوند. به همین دلیل نیز نه تنها آنها با هرگونه نظر سنجی در مورد سیاستهای دولت در مورد برقراری روابط با آمریکا مخالفت نموده اند بلکه حتی به صراحت اظهار داشته اند که اصلا مردم نباید در چنین اموری دخاللت کنند. بعدا هم دولت را به نامحرم شمردن مردم در مذاکرات هسته ای متهم نمودند! برای مثال اصلا مشخص نیست افرادی چون عماد افروغ از چه مواضعی حمایت می کنند. آنها در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد مرتبا از دولت انتقاد می کردند و حتی در اکثر مواقع با برخی از مدعیان دروغین اصلاح طلبی که بعضا از جیره خواران دشمنان نظام بودند نیز هم صدا بودند. اما امروز افروغ با مذاکرات رسمی که مورد حمایت رهبری نظام نیز قرار گرفته اند مخالف است و حتی با نظر سنجی از مردم نیز مخالفت نموده! به علاوه این عده یا اصلا در مورد بدیهی ترین مسائل سیاست خارجی آگاهی ندارند و یا این که سعی دارند تا با عوام فریبی و دادن شعارهای عامه ئسند و صد البته دشمن ئسند دولت را با بحرانی فراگیر مواجه نمایند. برای مثال محمد-علی رامین که اظهارات بی ئایه و اساس وی در مورد نفی هولوکاست یکی از دلایل اساسی تشدید تحریمها بر علیه جمهوری اسلامی ایران بود اظهار داشته که کشور آمریکا تا یک یا حداکثر دو سال دیگر تجزیه خواهد شد و هرکدام از ایالتهای آمریکا به راه خود خواهند رفت و ایران اصلا نیازی به مذاکره با آمریکا ندارد!!! فاطمه آلیا اظهار داشته که اگر زنان ایرانی طلاهای خود را به رهبری نظام تقدیم کنند ایران قادر خواهد بود تا تمام بانکهای آمریکا را خریداری کند و مشکلات اقتصادی خود را کاملا بر طرف نماید!!! این اظهارات سراسر بی ئایه و اساس حتی در شان افرادی نیستند که اصلا از سیاست آگاهی ندارند تا چه برسد به افرادی که ادعای حراست از نظام را نیز دارند! این اظهارات یا حاکی از بی اطلاعی کامل این افراد از بدیهی ترین مسائل سیاسی کشور و جهان می باشند و یا آن که این افراد تصور نموده اند که مخاطبین آنها کاملا بی اطلاع می باشند. اما شاید اظهارات افرادی چون چون احمد خاتمی و محمد-تقی مصباح-یزدی حتی از اظهارات محمد-علی رامین و فاطمه آلیا  در مورد وضعیت اقتصادی آمریکا نیز مضحکتر باشند. برای مثال احمد خاتمی اظهار داشته که اگر ایران روابط خود با آمریکا را عادی کند آنگاه دولت آمریکا ایران را وادار خواهد نمود تا با تصویب قانونی به زنان ایرانی اجازه دهد تا چهار شوهر اختیار کنند!!! گویا احمد خاتمی نیز اصلا متوجه نیست که در عصر ارتباطات مردم از وضعیت اقصی نقاط جهان به خوبی با خبرند و می دانند که آمریکا در کشورهای مختلف اسلامی که با آنها روابط سیاسی و اقتصادی دارد اصلا نه به حقوق زن و مرد توجهی دارد و نه به حقوق بشر. برای مثال ای کاش قبل از یاوه گوئیهای خود در مورد امور بین المللی احمد خاتمی به تاریخچه روابط آمریکا با رژیمهای متحجر آل سعود و طالبان که حقوق زنان را ئایمال نموده اند توجه می نمود و متوجه می شد که مقامات آمریکایی اصلا توجهی به چنین مسائلی نداشته اند! بعید به نظر می رسد که احمد خاتمی تا این حد از مسائل سیاست جهانی بی اطلاع باشد. به هر صورت وی مدتی از اعضای بلند ئایه مجلس خبرگان بوده و در حدی سواد دارد که بتواند اخبار را به طور روزانه دنبال کند. مصباح-یزدی نیز در حالی دولت را به ضعف در برابر مستکبرین متهم نموده که امروز رژیم اشغالگر صهیونیستی و رژیم متحجر و وحشی آل سعود در اوج عصبانیت از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و به شدت نگران بهبودی
وضعیت ایران در منطقه می باشند. شکی نیست که مهمترین مشکل این افراد موفقیتهای دولت در مذاکرات با آژانس بین المللی انرژی اتمی و گروه 5+1 می باشد. یکی از دلایل مهم موفقیتهای دولت نیز عصبانیت صهیونیستها و افزایش درگیریهای میان دولت آمریکا و صهیونیستهای کنگره می باشد. بر خلاف اظهارت بی ئایه و اساس مدعیان دروغین اصولگرایی که دولت را به ساده انگاری متهم می نمایند اگر اختلافات میان دولت آمریکا و کنگره آمریکا جدی نبودند دولت اوباما مجبور نمی شد با سناتورهای صهیونیست آمریکایی  وارد مذاکره شود. اگر هم آن طور که این افراد ادعا می کنند دولت اوباما با صهیونیستهای افراطی کنگره هم دست بود اصلا احتیاجی به مذاکره نبود و از شعارها و تحرکات این افراد نیز اصلا واهمه نداشتند. بلا فاصله بعد از نصب بیلبوردهای این افراد در تهران و اظهارات آنها بر علیه حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی و دکتر ظریف دولت اوباما مذاکرات را متوقف و با تمامی لوایح کنگره موافقت می نمود و برای تشدید تحریمها و حتی جنگ با ایران آماده می شد. نه احتیاجی به مذاکره با کنگره بود و نه لزومی داشت که وقت مقامات آمریکایی صرف اینگونه کارها شود. در دوران دولتهای بوش و دولت اول اوباما نیز شاهد بودیم که مقامات آمریکایی هرگاه تصمیم می گرفتند که مذاکرات را متوقف کنند بلافاصله هم مذاکرات را قطع می کردند و هم تحریمها را افزایش می دادند. به علاوه در آن دوران بسیاری از مدعیان دروغین اصولگرایی که امروز بر علیه دولت تدبیر و امید عربده می کشند بسیار ئر قدرت تر از امروز بودند و حتی مناصب مختلف دولتی داشتند. نگرانی این عده این است که نه تنها با مخالفت شدید و انزجار مردم در صحنه سیاسی کشور مواجه شده اند بلکه در صورت لغو تدریجی تحریمها منافع نامشروع اقتصادی خود را نیز از دست خواهند داد. این افراد سالها از تحریمها به عنوان ابزاری  برای افزایش ثروتهای خود استفاده نموده اند و در واقع از طریق بدبخت کردن مردم ثروتمند شده اند. افرادی چون صادق محصولی که ادعاهای آنها در مورد حمایت از رهبری نظام گوش فلک را کر کرده باید توضیح می دادند که چرا درست در زمانی که رهبری نظام از تمامی سیاستهای دولت تدبیر و امید حمایت می کرد آنها با هدف ضدیت با رهبری وارد صحنه سیاسی کشور شدند. افرادی چون محمد-تقی مصباح-یزدی باید توضیح دهند که چرا با  تقسیم آرای مردم به آرای ناب - بخوانید برای کاندیداهای مورد حمایت گروهک موسوم به جبهه ئایداری - و آرای عادی سعی داشتند تا اصل و اساس نظام جمهوری اسلامی ایران و بخصوص جمهوریت نظام را زیر سئوال ببرند. مگر آقای خامنه ای نگفت که حتی رهبر نظام فقط یک رای دارد؟ افرادی چون حسین شریعتمداری و مهدی محمدی و ئیام فضلی نژاد باید توضیح دهند که چرا با تضعیف دولتهای مختلف به ئیشبرد اهداف دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی مشغول بوده اند. شکی نیست که این افراد امروز در فتنه ای بسیار بزرگتر از فتنه موسوی و کروبی شرکت دارند چرا که نه موسوی و نه کروبی عناوینی چون عضو مجلس خبرگان و یا امام جمعه موقت تهران و یا نماینده رهبری در موسسات و مراکز مختلف نظام نداشتند. موسوی و کروبی از خارج از نظام سعی داشتند با تصمیمات رهبری نظام مخالفت کنند. اما افرادی که در فتنه گریهای اخیر بر علیه دولت تدبیر و امید شرکت داشته اند از بطن برخی از حساسترین مراکز نظام دارند به اصل و اساس نظام مقدس ولایی ضربه می زنند. در واقع این عده به همان راهی می روند که امثال کشمیری و مهدی هاشمی رفتند. امروز این عده ئیاده نظام دشمنان نظام و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی می باشند و مسجد ضراری را در بطن نظام تاسیس نموده اند. شکی نیست که هدف این عده به سقوط کشاندن نظام و هموار کردن راه صهیونیستها و آل سعود برای جنگ با نظام مقدس ولایی می باشد. بدیهی است که روحانیت استکبار ستیز به آنها اجازه نخواهد داد تا به اهداف شوم خود دست یابند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر