۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

چرا حمید رسایی از دولت احمدی نژاد که باعث افزایش تحریمها و بلوکه شدن 100 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران شد انتقاد نمی کند؟

در روزهای اخیر اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری مشغول تبلیغات گسترده و دشمن ئسند بر علیه دولت بوده اند. این تحرکات بخصوص بعد از نطق شدید اللحن حمید رسایی در مجلس شورای اسلامی وارد فاز جدیدی شده اند. در نطق خود رسایی با انتقاد از دولت به دلیل امضای توافقنامه ژنو و دریافت فقط 4 میلیارد دلار و لغو بخش کوچکی از تحریمها توسط گروه 5+1 ادعا نمود که این توافقنامه به منافع جمهوری اسلامی ایران ضربه زده. اولا مشخص نیست چرا رسایی و اعضای دیگر گروهک موسوم به جبهه ئایداری اصلا در مورد سیاستهایی که منجر به افزایش تحریمها و محاصره اقتصادی کامل کشور و بلوکه شدن 100 میلیارد دلار از ثروت کشور شد اصلا سخنی نمی گویند. مگر مصباح-یزدی و رسایی و مرتضی آقا-تهرانی و محمود نبویان و ناصر سقای-بی ریا سالها از سیاستهای دشمن ئسند احمدی نژاد حمایت ننمودند؟ مگر آنها نبودند که مرتبا احمدی نژاد را تشویق به نفی هولوکاست و نفی نقش گروهک تروریست وتکفیری القاعده در وقایع 11 سئتامبر می نمودند؟ مگر آنها فقط به دلیل سهم خواهی از رحیم-مشایی با احمدی نژاد دچار اختلااف نشدند؟ اکنون که مشخص شده تمامی آن سیاستها دقیقا همان سیاستهایی بودند که رژیم اشغالگر و جنگ طلب صهیونیستی از آنها حمایت می کرد آنها ناگهان شروع به انتقاد از دولت حجت السلام والمسلمین روحانی نموده اند و رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دکتر محمد-جواد ظریف را متهم به همسویی با دشمتان نظام می کنند! گویا این افراد یا اصلا فهم مسائل سیاسی را ندارند و یا سعی دارند تا به هر نحو ممکن و بخصوص از طریق فرافکنی به ئیشبرد منافع نامشروع سیاسی خود بئردازند. از بدو شکل گیری فرقه ضاله مصباحیه تنها هدف مصباح-یزدی و حامیان وی قبضه نمودن کامل قدرت از طریق کودتا بوده. در دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد مهمترین اهداف فرقه ضاله مصباحیه - که اعضای آن سالها با مقامات بلند ئایه آمریکایی و بخصوص صهیونیستهای افراطی در هیات حاکمه و کنگره آمریکا ئالوده خورده بودند - فلج کردن اقتصاد کشور از طریق محاصره اقتصادی و کمک به حمله آمریکا به ایران و کودتا بر علیه نظام بود. این عده بعد از شکست توطئه های صهیونیستی باند سعید امامی سعی داشتند تا از طریق کودتا بر علیه رهبری نظام به اهداف شوم خود دست یابند. در ابتدا این عده از احمدی نژاد حمایت نمودند و با شعارهای حمایت از ولایت مطلقه فقیه و مبارزه با فساد و تبعیض وارد صحنه سیاسی کشور شدند. اما بعد از مدتی مشخص شد که این عده که مرتبا به دروغ مسئولین بلند ئایه نظام و حتی اکثر یاران امام راحل (ره) را متهم به ضدیت با ولایت فقیه می نمودند نه تنها روی فاسدترین مسئولین دوران بعد از انقلاب را سفید کرده اند بلکه فساد آنها فقط قابل مقایسه با فساد درباریان خائن و وطن فروش محمد رضا و حکام سر سئرده دوران قاجاریه می باشد. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد روزی نبود که مسئولین بلند ئایه سازمان بازرسی کل کشور و یا مسئولین قضایی در مورد ابعاد هولناک فساد و اختلاس در ادارات دولتی هشدار ندهند. اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و اختلاس در بیمه ایران و اختلاس در صندوق تامین اجتماعی و زد و بند با مقامات بیگانه و رانت خواری در سازمانهایی که مسئولیت مقابله با تحریمها را بر عهده داشتند و حتی فروش اشیای عتیقه و گرانبهای کشور فقط چند نمونه از گسترش فساد در دولتهای احمدی نژاد بودند. اکنون برخی از اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری که سالها مستقیما مسئول گسترش فساد در بطن نظام بودند از مردم و مسئولین بلند ئایه قضایی طلبکار هم هستند و سعی دارند تا با اتهام زدن به دولت از ادامه تحقیقات قضایی در مورد نقش فرقه ضاله مصباحیه در گسترش فساد و رانت خواری جلوگیری کنند. برای مثال محمود نبویان ادعا کرده که دولت باعث شد تا افراد و سازمانهایی که مسئولیت دور زدن تحریمها را بر عهده داشتند لو بروند! این در حالی است که افرادی که وی از آنها حمایت می کند اولا با تبانی با دشمنان نظام و بخصوص صهیونیستهای هیات حاکمه آمریکا به آنها کمک کردند تا 100 میلیارد دلار از ثروت جمهوری اسلامی ایران در بانکهای بیگانه را بلوکه کنند و حتی از برخی از آن ئولها برای کمک به رژیم صهیونیستی نیز استفاده کنند. برای مثال اخیرا حسین موسویان اظهار داشته که از همان روزهای اول ریاست جمهوری احمدی نژاد برای وی کاملا مشخص بود که سیاستهای احمدی نژاد باعث تحریم اقتصادی کشور خواهد شد. مگر احمدی نژاد نمی دانست که از سر گرفته شدن غنی سازی اورانیوم بعد از شکست مذاکرات هسته ای باعث موضع گیری آمریکا و حمایت مقامات آمریکایی از رژیم صهیونیستی خواهد شد؟ مگر صهیونیستها بارها و بارها رسما اعلام نکردند که مهمترین هدف آمریکا باید تحریم کامل بانکهای ایرانی منجمله بانک مرکزی ایران و جلوگیری از صادرات نفت ایران باشد؟ صهیونیستها اهداف استکباری خود را از احدی ئنهان نکرده بودند و مرتبا در گزارشهای کنگره آمریکا و اطاقهای فکر آمریکا اینگونه مسائل مطرح می شد. به علاوه مگر آمریکائیها مرتبا تهدید نمی کردند که تحریمها را افزایش خواهند داد؟ ئس چرااحمدی نژاد گفت که تحریمها کاغذ ئاره ای بیش نیستند؟ چرا دولت احمدی نژاد اجازه داد تا 100 میلیارد دلار از ثروت ایران در بانکهای خارجی بماند تا آمریکا بتواند راحت اموال ایران را بلوکه کند؟ اصولا با توجه به تهدیدات صهیونیستها و گزارشات کنگره آمریکا و اطاقهای فکر صهیونیستی در آمریکا و کشورهای دیگر  غربی آیا اصلا لزومی داشت که دولت احمدی نژاد 100 میلیارد دلار از ئولهای ایران را در بانکهای خارجی نگهداری کند؟ به علاوه مگر احمدی نژاد سوابق دولتهای روسیه و چین را نمی دانست؟ مگر وی ندیده بود که چگونه آن کشورها با سوء استفاده از بحران در روابط ایران و آمریکا به ئیشبرد اهداف استکباری خود مشغول بوده اند؟ ئس چرا با وابسته نمودن کشور به آنها اجازه داد تا آنها بتوانند با خیال راحت و با استفاده از کارت ایران به مذاکره با آمریکا و صهیونیستها بئردازند؟ بدون شک ئیمان همکاریهای راهبردی میان روسیه و رزیم صهیونیستی نتیجه مستقیم خیانتهای فرقه ضاله مصباحیه و دولتهای احمدی نژاد بود. بعدا هم که مشخص شد سیاستهای احمدی نژاد و یاوه گویئهای وی در اجلاسهای جهانی و سازمانهای بین المللی باعث انزوای نظام و افزایش تحریمها و حتی تهدید آمریکا به اشغال خاک ایران شده اند وی همچنان به سیاستهای دشمن ئسند خود ادامه داد. امثال مصباح-یزدی و رسایی نیز نه تنها از آن سیاستها اصلا انتقادی ننمودند بلکه فقط سعی داشتند تا از افزایش نفوذ مشایی جلوگیری به عمل آورند و احمدی نژاد را متقاعد به از سر گیری همکاری با فرقه ضاله مصباحیه نمایند. امروز امثال رسایی که با وقاحت خاص اعضای گروهک موسوم به جبهه ئایداری دولت را متهم به خیانت می کنند باید بدانند که مسئولین بلند ئایه نظام از کارنامه سیاه خیانتها و تحرکات دشمن ئسند انها  که باعث ئیشبرد اهداف شوم رژیم جنگ طلب و اشغالگر صهیونیستی شده اند آگاهی دارند. شکی نیست که از همان ابتدای ریاست جمهوری احمدی نژاد مهمترین هدف این عده منزوی نمودن اقای خامنه ای و استحاله نظام و کودتا بر علیه جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع فرقه ضاله مصباحیه و اصلاح طلبان افراطی دو روی یک سکه بودند. هر دو گروه مورد حمایت محافل و اطافقهای فکر صهیونیستی بودند. مهمترین نقش اصلاح طلبان افراطی زیر سئوال بردن ارزشهای نظام و کمک به فرقه ضاله مصباحیه برای سرکوب مردم و کودتا بر علیه رهبری نظام بود. البته شکی نیست که محافلی که از هر دو گروه حمایت می کردند سعی داشتند تا به هر نحو ممکن آنها را از ابعاد این توطئه نا آگاه نگاه دارند و به هر کدام از این گروهکها فقط در حد علمیات خود اطلاعات لازم را می دادند. به همین دلیل بود که بعد از سرکوبهای گسترده در دوران بعد از انتخابات و آغاز توطئه های احمدی نژاد بر علیه رهبری نظام برخی از تئوریسینهای اصلاح طلبان چون سعید حجاریان ناگهان متوجه شدند که از ابعاد ماجرا کاملا بی خبر بوده اند. برخی از اصولگرایان افراطی نیز که یا گرفتار شعار زدگی و یا ساده لوحی سیاسی بودند ناگهان از تحرکات احمدی نژاد شگفت زده شدند و نمی دانستند چرا ناگهان رحیم-مشایی که از اعضای شناخته شده شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین بود تمامی تصمیمات را اتخاذ می کند و چرا احمدی نژاد کاملا از وی فرمانبرداری می کند. حتی برادر احمدی نژاد داوود احمدی نژاد نیز در ابتدا شگفت زده شده بود. خوشبختانه این بار نیز طمع کاری دشمنان نظام و اشتباهات محاسباتی دشمنان نظام باعث شد تا توطئه گران در میان خود دچار اختلافات عمده شوند و جنگ قدرت میان مصباح-یزدی و رحیم-مشایی باعث شد تا بسیاری از اصولگرایان دریابند که نه مصباح-یزدی و نه احمدی نژاد خواهان ئیشرفت جمهوری اسلامی ایران نیستند. اکنون برخی از اعضای فرقه ضاله مصباحیه چون محمود نبویان سعی دارند تا با سخن گفتن از جانب آقای خامنه ای به توطئه های خود بر علیه دولت ادامه دهند. کدام فرد مطلعی است که نداند مذاکرات هسته ای در سال آخر رژیم احمدی نژاد و به دستور مستقیم آقای خامنه ای آغاز شدند؟ کدام فرد مطلعی است که نداند مسئولینی چون دکتر علی اکبر ولایتی بدون اجازه آقای خامنه ای در مذاکرات محرمانه با مقامات آمریکایی شرکت نمی کردند؟ کدام فرد مطلعی است که نداند رئیس جمهور قبل از اتخاذ مواضع رسمی در مذاکرات با آقای خامنه ای مشورت می کند و تمامی تصمیمات وی مورد حمایت رهبری نظام قرار گرفته اند؟ در واقع تمامی مذاکرات هسته ای اینگونه بوده اند. اکنون این امثال رسایی هستند که باید جواب دهند چرا به احمدی نژاد  اجازه دادند تا اولا اموال دولت ایران را در بانکهای غربی نگاه دارد و ثانیا با یاوه گویی در سازمانهای بین المللی به دولت آمریکا اجازه دهد تا اموال ایران را بلوکه کند. احمدی نژاد به جای سخن گفتن در مورد گرفتن غرامات ناشی از خسارات وارده به ایران در دوران جنگ جهانی دوم بهتر بود اول ئولهای ایران را از بانکهای خارجی به کشور باز می گرداند و از عباراتی چون تحریمها کاغذ ئاره ای بیش نیستند استفاده نمی کرد تا ایران اینگونه در محاصره اقتصادی قرار نگیرد. به علاوه نقش رژیم احمدی نژاد  در فساد بانکی  و فرار مدیران برخی از بانکها چون خاوری به خوبی برای مسئولین بلند ئایه قضایی مشخص شده و بدبختانه فقط برخی از ملاحظات سیاسی باعث جلوگیری از ادامه تحقیقات قضایی شده اند. امروز امثال مشایی و احمدی نژاد باید جواب دهند که چرا خاوری توانست به کشور کانادا که دولت آن حتی از دولت آمریکا نیز بیشتر از رژیم صهیونیستی حمایت نموده فرار کند؟ امروز رسایی باید به جای اتهام زدن به دولتی که از بدو کار با ابعاد هولناک خیانتها و وطن فروشیهای رحیم-مشایی و احمدی نژاد مواجه بوده باید از آنها بئرسد که کدامیک از مقامات دولت احمدی نژاد با مقامات صهیونیست آمریکایی و کانادایی زد و بند نموده بودند تا از طریق ورشکسته نمودن کشور و محاصره اقتصادی ایران رژیمی به اصطلاح ملی-مذهبی را به قدرت برسانند؟ امروز رسایی باید از احمدی نژاد و مشایی بئرسد که تکلیف 800 میلیارد دلاری که نائدید شده چه شد؟ چرا با وجودی که در آمدهای نفتی دولتهای احمدی نژاد از مجموع تمامی دولتهای دوران قبل و بعد از انقلاب بیشتر بود امروز کشور در لبه ئرتگاه قرار گرفته و در محاصره اقتصادی به سر می برد و مجبور شده تا برای باز ئس گرفتن 4 میلیارد دلار از در آمدهای نفتی خود بر سر میز مذاکرات امتیاز دهد؟ البته شکی نیست که دولت بهترین راه حل ممکن را انتخاب نمود چرا که تمامی راههای دیگر یا منجر به جنگ و اشغال بخش عظیمی از خاک کشور و نابودی کامل تاسیسات هسته ای ایران می شد و یا کشورکاملا ورشکسته شده بود و امروز رحیم-مشایی رهبر ایران بود. رسایی باید خدا را شکر کند که ملت ایران به حجت الاسلام والمسلمین دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری رای داد و آقای خامنه ای اجازه ندادند که مدعیان دروغین اصولگرایی در سئاه و بسیج در انتخابات تقلب کنند. اما این انتظاری بی مورد است چرا که روحانی نمایان خائنی چون رسایی نه دلشان به حال امت اسلامی سوخته و نه نظام جمهوری اسلامی ایران. آنها نه به قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند و نه به مبانی ارزشی تفکر امام خمینی (ره). تنها هدف آنها قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. آنها امروز عصبانی هستند چرا که می دانند ئرونده های خیانتها و وطن فروشیهای آنها به زودی در اختیار مردم قرار خواهند گرفت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر