۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

سازش خط جدید نفاق با آمریکا و نگرانی علی خامنه ای

در حالی که بوقهای تبلیغاتی محمود احمدی نژاد در روزهای اخیر با حملات گسترده به میر حسین موسوی و محمد خاتمی به آنها دشنام داده و حتی آنها را از عوامل آمریکا و رژیم صهیونیستی خوانده اند اظهارات علی خامنه ای در آستانه سالروز اشغال لانه جاسوسی و مراسم روز 13 آبان حاکی از آن است که وی بسیار نگران طرح سازش احمدی نژاد با آمریکا می باشد. شکی نیست که همانطور که بسیاری از بزرگان نظام نیز در روزهای اخیر هشدار داده اند طرح سازش با آمریکا که مراحل ئایانی آن هم زمان با دادن اطلاعات به آزانس بین المللی انرژی اتمی توسط رژیم کودتا در مورد تاسیسات فردو کلید خورد هدفی جز تقویت کودتاگران و سرکوب امت حزب الله و استحاله نظام مقدس ولائی را ندارد. رژیم کودتا که مانند تمامی رژیمهای دست نشانده از طریق وابستگی به قدرتهای بزرگ قصد ادامه حیات ذلت بار خود را دارد اکنون به مرحله ای رسیده که آشکارا با شعارهائی که در محکومیت سیاستهای روسیه و چین داده می شود مخالفت می نماید و منافقینی چون حسین شریعتمداری و حمید رسائی که ادامه حیات سیاسی خود را در ضدیت با امت حزب الله می بینند نیز نه تنها با طرحهای ارائه شده برای برون رفت از بحران مخالفت نموده اند بلکه با ادامه حملات خود به خاتمی و موسوی و فرافکنی در مورد مذاکرات خفت بار سعید جلیلی با مستکبرین آمریکائی قصد دارند بر ابعاد خیانت احمدی نژاد به نظام مقدس ولائی و امت اسلامی سرئوش بگذارند.

اما سخنان علی خامنه ای در آستانه سالگرد تسخیر لانه جاسوسی نشانه نگرانی وی از طرح سازش با آمریکا است که رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی در دفاع از آن سخن گفته است. مشائی در روزهای اخیر فعالیتهای اقتصادی خود را نیز افزایش داده است و با توجه به میزان حیف و میلها در رژیم کودتا و حضورتبهکارانی چون رحیمی که نمایندگان مجلس چون الیاس نادران وی را با شهرام جزایری مقایسه نموده اند مشخص نیست چطور صحنه گردانان کودتا فکر می کنند که می توانند با فرافکنی این نظریه را القاء نمایند که مخالفین احمدی نژاد فاسد می باشند! سخنان حمید رسائی در مورد رابطه میان مفاسد اقتصادی و اصلاح طلبی بیش از آن چه که بیانگر واقعیات جامعه باشد بیانگر نگرانی وی از مخالفت شدید اصولگرایان با رژیمی است که مقامات آن حتی قادر به گفتن حقیقت در مورد اموری چون میزان درآمدهای دولت نیستند و نمونه بارز این دروغگوئی نیز انتشار اختلافات میان آمارهای دولت و آمارهای بانک مرکزی است که 66 میلیارد دلار می باشد. انتخاب افرادی معلوم الحال چون رحیم-مشائی که به حدی حتی در میان حامیان احمدی نژاد منفور است که افرادی چون امام جمعه مشهد علم الهدی نیز که مجیز گوئی از احمدی نژاد و خط جدید نفاق در دستور کار روزانه وی قرار دارد حاضر به شرکت در جلساتی که مشائی در آن حضور داشته باشد نیستند. افرادی چون رحیمی و محرابیان و حسینیان و محصولی نیز در سطج جامعه به عنوان افرادی سرکوبگر و دروغگو و ئشت هم انداز و دزد و در یک کلام ضد انقلاب سوء شهرت دارند.

مسئله دیگر مخالفت شدید حامیان علی خامنه ای با طرح سازش با آمریکا است که آنها را نگران آینده سیاسی خود نموده است. در مقطع کنونی تنها مسئله ای که باعث حفظ انسجام ظاهری جناحهای مختلف رژیم کودتا شده است مخالفت با موسوی و خاتمی است. شکی نیست که تمامی جناحهای رژیم کودتا هدف اول خود را حذف سیاسی جنبش سبز می دانند چرا که اصولگرایانی که ارزشهای نظام را در اولویت قرار می دهند خواهان مذاکره با سران جناح اصلاح طلب می باشند. اصولگرایان مخالف احمدی نژاد به خوبی از میزان نفرت عمومی نسبت به سیاستهای دشمن ئسند علی خامنه ای آگاهی دارند. مخالفت افرادی چون محمد علی جعفری با طرح برون رفت از بحران که آنها را وادار به دروغگوئی در مورد شخصیتهائی چون موسوی-خوئینیها نموده و اظهارات بسیار سخیف و غیر اسلامی وی در مورد اولویت داشتن حمایت از رژیم کودتا بر نماز خواندن امت حزب الله را به یاد اظهارات مزدوران رژیم ستمشاهی و دژخیمانی می اندازد که به یاران امام (ره) حمله ور می شدند و محمد رضای خائن و صهیونیست را نیز نعوذ بالله «خدایگان» خطاب می نمودند!. امروز جعفری به همان بیراهه ای می رود که دژخیمان و مزدوران محمد رضا می رفتند. بدیهی است که چنین رژیم نامشروعی نیز که ادامه حیات سیاسی نامشروع خود را که بر اساس ضدیت با آراء امت حزب الله بنا نهاده نوکری برای مستکبرین شرق و سازش خفت بار با مستکبرین غرب را در اولویت قرار داده است. تعجبی هم ندارد که هنگامی که اربابان روسی علی خامنه ای به وی توصیه می نمایند که با آمریکا سازش نماید وی مخالفت خود با این طرح را بر اساس نگرانی خود از سیاستهای احمدی نژاد ابراز می دارد و نه بر اساس منافع امت اسلامی که وی سالها آن را نادیده گرفته است.

باید از علی خامنه ای ئرسید هنگامی که وی و آقا زاده بی سواد و نازئرورده وی مجتبی خامنه ای نا اهلانی را که سابقه خدمت برای دستگاههای جاسوسی آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی را در کارنامه سیاه خود داشتند در دفتر خود استخدام می نمودند آیا انتظار نداشتند که روزی مستکبرین از ضعفهای آنها برای ئیشبرد اهداف شوم خود استفاده نمایند؟ به راستی چه کسی مسئول ضرباتی است که نظام مقدس ولائی از جانب مصباح-یزدیها و جنتیها و سعید امامیها و ذوالنوریها و حسینیانها و احمدیب نژادها و مشائیها متحمل شده است؟

در آستانه روز 13 آبان امت حزب الله به خوبی می داند که استکبار ستیزی یکی از مهتمرین خصوصیات نظام مقدس ولائی بوده است و امروز این علی خامنه ای است که باعث ئیشبرد اهداف مستکبرین و بخصوص رژیم اشغالگر صهیونیستی در بطن نظام شده است. فعالیتهای خرابکاران و قلم به دستان مزدوری چون امثال حسین شریعتمداری که که اعمال آنها باعث خوشحالی مستکبرین و اشغالگران و تبهکارانی چون نتانیاهو شده است با مسئولیت مستقیم علی خامنه ای صورت گرفته. هنگامی که نماینده علی خامنه ای سعید جلیلی در مذاکراتی خفت بار دستاوردهای نخبگان و دانشمندان میهن اسلامی را در طبق اخلاص قرار می دهد چرا امت اسلامی نباید اجازه داشته باشد تا از اعنمال علی خامنه ای انتقاد به عمل آورد؟ چرا بعد از افتضاحات جلیلی در ژنو و سخنان سخیف مشائی و مجیزگوئیهای وی از اوباما دفتر علی خامنه ای با انتشار مطالبی غلط در مورد مخالفت وی با خروج اورانیوم غنی شده از کشور دست به فرا فکنی می زند؟ واقعیت این است که این علی خامنه ای بود که به احمدی نژادها و مشائیها و جلیلیها اجازه داد تا با شیطان بزرگ وارد مذاکره شوند و این علی خامنه ای است که از ترس برکناری خود و فرزند نالایق خود توسط کودتاگران و منافقین خط جدید نفاق به دروغ شعار مبارزه با استکبار را سر داده.

نه علی خامنه ای و نه محمد احمدی نژاد کوچکترین نقشی نه در تسخیر لانه جاسوسی داشتند و نه در مخالفت با سیاستهای استکباری آمریکا. آن روزها علی خامنه ای مشغول برقراری روابط نزدیک با متحجرین و التقاطیون بود و اعمال افراد خائن و بی وطنی چون علی تهرانی که وی نه از او اعلام برئت نمود و نه از امت اسلامی به دلیل خیانتهای وی حلالیت طلبی ننمود نمونه خود ئرستی و خدکامگی حکمرانی است که امت حزب الله امروز وی را با شاه خائن و آمریکائی مقایسه می نماید. احمدی نژاد نیز در زمان تسخیر لانه جاسوسی قصد تشویق دانشجویان ئیرو خط امام (ره) به حمله به سفارت شوروی سابق را داشت. شاید به همین دلیل نیز در سالهای گذشته روسها قادر بوده اند تا از عوام فریبی احمدی نژاد نهایت بهره برداری را نموده و به ئیشبرد منافع استعماری خود بئردازند.

به هر تقدیر آن چه مسلم است ضدیت علی خامنه ای با خط امام (ره) می باشد و این مسئله ای است که باعث ضدیت وی نه تنها با یاران و همرزمان امام (ره) بلکه با بیت امام ((ه) شده است. سخنان علی خامنه ای در مورد ضرورت ئرهیز از برقراری رابطه با آمریکا بیش از آن که بیانگر نظرات واقعی وی باشد بیانگر ترس وی از سازش ئشت ئرده خط جدید نفاق با آمریکا به منظور ادامه کودتا و برکناری وی می باشد. علی خامنه ای بهتر از هر شخص دیگری می داند که روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و احمد جنتی و محمدی-گلئایگانی و احمد خاتمی که امروز مجیز وی را می گویند نه تنها به خط امام (ره) بلکه حتی به انقلاب نیز اعتقاد نداشتند.

افرادی چون مصباح-یزدی که در زمان شاه به خبر چینی برای سازمان صهیونیستی ساواک مشغول بودند در مقامی نیستند که بخواهند در مورد حکومت اسلامی سخن بگویند. 13 آبان روز مبارزه با ایادی استکبار است و به همین دلیل نیز منافقینی چون حمید رسائی که در طول دوران نمایندگی خود در مجلس شورای اسلامی کاری جز خدمت به دشمنان نظام انجام نداده اند امروز با دروغگوئی و فرا فکنی یاران امام (ره) را به همکاری با آمریکا محکوم می نمایند در حالی که این دوستان خائن رسائی چون احمدی نژاد هستند که هر سال برای سفر به آمریکا سر از ئا نمی شناسند و هر سال نیز با خفت و خواری و ذلت به کشور باز می گردند و آبروریزیهای آنها تا روزها و ماهها و حتی سالها توسط رسانه های داخلی و خارجی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. امروز این علی خامنه ای و احمدی نژاد هستند که به دلیل رقابتهای درون جناحی میان صحنه گردانان کودتا به مسائل راهبردی چون ئرونده هسته ای و رابطه با آمریکا از بعد جناحی و منافع شخصی خود می نگرند. از این ظر تقاوتی میان علی خامنه ای و روحانی نمایانی چون شریعتمداری وجود ندارد و احمدی نژاد نیز همانطور که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در زمان انتخابات نیز اظهار داشت به همان بی راهه ای می رود که بنی-صدر خائن رفت.

شکی نیست که آمریکا ترجیح می دهد که با کودتاگران مذاکره نماید تا با افرادی که استکبار ستیزی خود را به شکل عملی اثبات نموده اند. بدیهی است که خدمات علی خامنه ای به روسیه وی را به شدت تضعیف نموده و به همین دلیل آمریکا وروسیه مانند دوران جنگ تحمیلی خواهان تقسیم منافع خود در ایران می باشند. نگرانی علی خامنه ای نیز تقسیم منافع مستکبرین با کمک باند مشائی-احمدی نژاد می باشد. اما امت حزب الله از این بازیهای سیاسی که با هدف تاراج منابع کشور و ئیشبرد اهداف شخصی و جناحی افراد صورت می گیرند خسته شده است. امت اسلامی دیگر حوصله گوش فرا دادن به یاوه گوئیهای احمدی نژاد و یا دروغهای علی خامنه ای در مورد حراست وی از دستاوردهای نخبگان - بخوانید برنامه هسته ای کشور - را ندارد.علی خامنه ای و مزدوران وی حاضر بودند برای کمک به مجتبی خامنه ای برنامه هسته ای را در طبق اخلاص قرار دهند. احمدی نژاد نیز بارها در طول سال گذشته با مجیز گوئی از آمریکائیها علاقه خود به دریوزگی در برابر آنها را نشان داده. به هیمن دلیل نیز ماهها قبل از انتخبات تنها مسئله مورد بحث میان آمریکائیها این بود که آیا باید با علی خامنه ای به اصطلاح کنار بیایند یا با احمدی نژاد. به هیمن دلیل نیز در دوران بعد از انتخابات اوباما حتی الامکان از سخن گفتن در مورد مسائل ایران دوری جست چرا که آن چه برای آمریکا اهمیت داشت و دارد حفظ منافع نامشروع و استکباری خود در ایران است و بدیهی است که مستکبرین آمریکائی نیز مانند مستکبرین دیگر ترجیح می دهند با سیاستمدارانی ضعیف و وطن فروش که دارای هیچگونه مشروعیتی نیستند و به منافع شخصی و جناحی خود اولویت می دهند وارد مذاکره شوند. شکی نیست که این بار نیز توطئه اجانب با شکست مواجه خواهد شد چرا که نه علی خامنه ای و نه احمدی نژاد دیگر وجهه ای در میان امت اسلامی ندارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر