۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

احمد خاتمی و سیاست گسترش نفاق و فتنه در جامعه اسلامی

سخنان احمد خاتمی در نماز جمعه این هفته تهران بدون شک مصداق بارز فرافکنی و هجمه به ارزشهای نظام مقدس ولائی بود. احمد خاتمی در حالی به مخالفت با مذاکرات هسته ای با آمریکا و کشورهای دیگر غربی ئرداخت که گویا یا از تاریخ مذاکرات در هفته های اخیر با خبر نبود یا خود را به نفهمی زده بود. گویا احمد خاتمی خبر نداشت که این رژیم ضد اسلامی و ضد مردمی مورد حمایت وی بود که از زمان کودتا تا به حال بارها با دریوزگی در برابر آمریکا خواهان مذاکرات با اوباما بوده است. گویا احمد خاتمی متوجه نبود که این نماینده علی خامنه ای در شورای عالی امنیت ملی یعنی سعید جلیلی بود که در مذاکرات با یک مقام آمریکائی با خروج اورانیوم غنی شده از ایران موافقت نموده بود و بعدا هم احمدی نژاد و رئیس دفتر وی اسفندیار رحیم-مشائی با مجیز گوئی از اوباما و آمریکا خواهان کسب مشروعیت برای رژیم کودتا از جانب آمریکا شدند. گویا احمد خاتمی نمی داند که این اسفندیار رحیم-مشائی رئیس دفتر قوه مجریه و معاون اول سابق رئیس جمهور و در واقع همه کاره رژیم کودتا بود که در زمان سفر احمدی نژاد به نیویورک گفت که سخنان اوباما بسیار به سخنان احمدی نژاد شباهت دارند. در یک کلام گویا احمد خاتمی اصلا خود را به نفهمی زده و نمی خواهد قبول کند که این رژیم مورد حمایت وی و علی خامنه ای و متحجرین و التقاطیون می باشد که از زمان کودتا بارها و بارها در برابر آمریکا کرنش نموده و حامیان آن چون امثال محمد جواد لاریجانی در ملاء عام از «مذاکره با شیطان در قعر دره» نیز سخن می گویند!

اما مسئله جالب توجه در این میان فرافکنی عده ای است که بیش از هر چیز خواهان تعطیل کردن تعقل و تفکر در جامعه اسلامی و ترویج فتنه و نفاق می باشند. بدون شک بسیاری از ارزشگرایان به خوبی از این آفتهای ناشی از حمایت مستکبرین از متحجرین و التقاطیون با خیر هستند. سخنان آقای علی مطهری در مورد آفتهای ناشی از تحجر در جامعه اسلامی و امکان مخالفت با نظر ولی فقیه در امور سیاسی بیانگر نارضایتی و حتی تنفر اصولگرایان از جماعتی است که با ادعاهای دروغین خود در مورد ولایتمداری نه تنها کمکی به ولایت فقیه بلکه حتی به علی خامنه ای نیز کوچکترین کمکی ننموده اند و حتی باعث تضعیف موقعیت وی در میان بسیاری از حامیان وی شده اند تا چه برسد به برخی از اصلاح طلبان که از ابتدا نه تنها مخالف علی خامنه ای بلکه حتی با ولایت مطلقه فقیه نیز به شدت مخالف بودند چرا که آن را مخالف خط امام (ره) می دانستند.

به راستی چه افرادی جر امثال احمد خاتمی و احمد جنتی و مصباح-یزدی باعث شده اند تا کلمه اصولگرا با کلماتی چون ضد ولایت فقیه و دروغگو و نفوذی مترادف واقع شود؟ به راستی چه کسانی باعث شدند تا مقام ولی فقیه در حد رئیس یک فراکسیون سیاسی کوچک تنزل رتبه ئیدا کند؟ به راستی چه کسانی باعث شدند تا اقتصاد کشور ورشکست شود و دستاوردهای هسته ای کشور نیز برای جلب حمایت مستکبرین غرب و شرق در طبق اخلاص قرار گیرند؟

سخن گفتن از درایت و هوش و ذکاوت علی خامنه ای و دلسوزی وی برای نظام بی معنی است و بیشتر باعث بی اعتباری نظام و حتی تضعیف شخص علی خامنه ای خواهد شد چرا که هنگامی که نماینده علی خامنه ای سعید جلیلی در مقابل مقامات غربی و شرقی کرنش می کند و هنگامی که آمریکا با مقامات ایرانی به عنوان نمایندگان یک مستعمره روسیه برخورد می نماید و برای مذاکره با ایران اول سعی در جلب حمایت روسها می نماید هر انسان بی طرفی به یاد مذاکرات ابر قدرتهای غرب و شرق در دوران جنگ سرد می افتد. به راستی چرا علی خامنه ای و مزدوران حامی وی از این که سفارت کشور مستکبر روسیه لانه جاسوسی خوانده شود وحشت دارند؟

یاوه گوئیهای احمد خاتمی در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیز فقط باعث تنفر و انزجار امت حزب الله از این روحانی نمای متحجر خواهد شد. وی در حالی از موسوی و کروبی می خواهد به آغوش رژیم کودتا بازگردند که گویا خبر ندارد که مزدوران رژیم کودتا نه تنها به مهدی کروبی و میر حسین موسوی بلکه حتی به همسر حجت الاسلام والمسلین جناب آقای سید حسن خمینی حمله ور شدند. ۀآیا این است رسم ولایتمداری و حراست از ارزشهای نظام؟ منافقینی که به بیت امام (ره) حمله ور می شوند و ادعای حمایت از «امام عصر» - بخوانید علی خامنه ای - را نیز می نمایند آیا حامی ولایت فقیه هستند یا حامی متحجرین و التقاطیونی که راه و روش خود را نه از حضرت امام خمینی (ره) بلکه از شکنجه گران و گرگهای درنده خوی ساواک فرا گرفته اند؟

سخنان احمد خاتمی در مورد یاوه گوئیهای یک روحانی نمای متحجر سعودی در مورد مسئله برائت از مشرکین نیز بی ارزش می باشد چرا که احمد خاتمی تفاوتی با روحانی نمایان افراطی وهابی و حتی اعضای فرقه ضاله بهائیت ندارد. روحانی نمایان بی شعوری چون احمد خاتمی و احمد جنتی و مصباح-یزدی و قاسم روابخش که ترویج نفاق و فرد ئرستی در حد بت ئرستی را در جامعه رواج داده اند عامل اصلی فتنه و نفاق در جامعه می باشند و از این جهت کوچکترین تفاوتی با روحانی نمایتن متحجر و بت ئرست وهابی و اعضای گروهک ریگی و حتی مبلغین فرقه ضاله بهائیت ندارند. امثال احمد خاتمی و احمد جنتی و مصباح-یزدی و علم الهدی و قاسم روانبخش همان کارهائی را انجام داده اند که امثال ریگی انجام داده و می دهند و آن نیز ترویج و نهادینه کردن نفاق در جامعه اسلامی می باشد. هنگامی که مصباح-یزدی اطاعت از احمدی نژاد را برابر با نعوذ بالله اطاعت از خدا می داند و هنگامی که محمد علی جعفری حمایت از رژیم کودتا را مهمتر از نماز خواندن می داند چه کسانی جز صهیونیستها و عمال داخلی و خارجی آنها و محافل افراطی وهابی از این یاوه گوئیها بهره مند می شوند؟ شکی نیست که هدف اصلی نوکران اجنبی چون احمد خاتمی استحاله نظام و تشکیل حکومتی ملوک الطوایفی و وائسگرا از نوع حکومت حکام خائن سعودی و یا گروهک ضد اسلامی طالبان می باشد.

تعداد بسیاری از این روحانی نمایان با نفوذیهای حزب توده در انجمن حجتیه چون امثال عباس سلیمی-نمین و یا اعضای گروهکی که به غلط حجتیه نو نام گرفته روابط بسیار نزدیکی داشته و دارند. هدف نفوذیهای حزب توده در انجمن حجتیه نیز استحاله این انجمن بود و هنگامی که موفق به نفوذ در انجمن نشدند با دشنام دادن به اعضای این انجمن و فرافکنی قصد داشتند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند که بحمد الله دستگیری سران خائن و بی وطن حزب توده باعث شکست این توطئه شوم مستکبرین شرق شد.

در مقطع کنونی نیز روحانی نمایانی چون احمد خاتمی با همکاری با رژیم کودتا در فکر تشکیل یک رژیم الحادی-التقاطی شبیه به گروهک منافقین می باشند. تعجبی هم ندارد که برخی از صحنه گردانان کودتا چون رحیم-مشائی سابقا عضو گروهک منافقین بوده اند. به همین دلیل نیز آقای علی مطهری در سخنان خود با اشاره به نگرانی شهید مطهری از نفوذ کمونیستها در تشکلهای اسلامی اظهار داشت که شهید مطهری خواهان آن بودند که کمونیستها و مارکسیستها از گفتمان خود استفاده نمایند. به عبارتی این همان مسئله ای است که شهید بهشتی نیز در دوران اول انقلاب بارها بر آن در متاظرات عمومی و خصوصی تاکید نمودند. بدون شک افرادی چون حسین شریعتمداری و عباس سلیمی-نمین و رحیم-مشائی و محمد علی رامین و گروهکهائی چون جنبش به اصطلاح عدالتخواه دانشجوئی که حتی با اصول دین مبین اسلام مخالف می باشند تا چه برسد با مقوله ولایت فقیه جائی در یک نظام اسلامی ندارند و به همین دلیل نیز با ترویج نفاق و فتنه و فرافکنی و در یک کلام با استفاده از تاکتیکهائی که مستکبرین شرق همواره از آن برای رخنه نمودن در نظام استفاده نموده اند موفق شده اند تا متحجرین و روحانی نمایانی جون احمد خاتمی را به خدمت بگیرند. نمونه بارز استفاده از این تاکتیک رد گم کردن و آدرس غلط دادن اتهامات بی ئایه و اساس و یاوه گوئیهای برخی از حامیان متحجر مجتبی خامنه ای در مورد آقای موسوی-خوئینیها می باشد. افرادی که خود به روسیه و شوروی سابق وابسته بوده اند یاران امام (ره) را متهم با وابستگی به روسیه و یا شوری سابق می نمایند! به همین دلیل نیز مستکبرین آمریکائی برای مذاکره با رژیم کودتا ابتدا با روسیه وارد مذاکره می شوند.

اما همانطور که قبلا نیز بارها و بارها دیده ایم وابستگی به یک قدرت باعث وابستگی به قدرتهای دیگر نیز می شود. محمد رضای خائن که نوکر حلقه به گوش آمریکا بود برای خوش آمدگوئی اربابان خود مجبور بود با رژیم صهیونیستی نیز روابط نردیکی داشته باشد و بعدا هم به دلیل وابستگی خود به آمریکا و برای ئیشبرد اهداف خود مجبور به سازش با ابر قدرت شرق نیز شد و به همین دلیل نیزروسیه از معاملات تجاری با رژیم خائن محمد رضا سودهای بسیار هنگفتی برد. در مقطع کنونی نیز وابستگی علی خامنه ای به روسیه و حرف شنوی وی از مقامات کرملین باعث شده تا مقامات مستکبر آمریکائی با ایران مانند یک مستعمره رفتار نمایند و رفتار سعید جلیلی نیز فقط یک نمونه از وابستگی و کرنش مزدوران دربار خامنه ای در برابر روسها بود.

شکی نیست که یکی از دلایل مخالفت علی خامنه ای با مذاکرات نیز امکان ادامه کودتا و برکناری وی می باشد. بدون شک احمد خاتمی نیز نگران سوء استفاده باند رحیم-مشائی از مذاکره با آمریکا برای بر کناری علی خامنه ای و تصویه حسابهای بعدی میان باندهای مختلف حامی کودتا است. مخالفت احمد خاتمی با مذاکره با آمریکا از نوع مخالفت اصولگرایانی چون علی لاریجانی و محمد رضا باهنر نیست. مخالفت احمد خاتمی با مذاکره با آمریکا از نوع مخالفت منافقینی است که چون مسعود رجوی برای رسیدن به اهداف شوم خود به هر حیله و نیرنگی متوسل می شوند یک روز از ابر قدرت شرق حقوق می گیرند و روز دیگری در برابر ابر قدرت غرب دریوزگی می نمایند. بدون شک امت حزب الله فریب منافقینی چون احمد خاتمی را نخواهد خورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر