۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

مرتضوی در سازمان تعزیرات و ادامه کودتای اقتصادی باند مشائی-احمدی نژاد

انتشار اخباری مبنی بر امکان حضور سعید مرتضوی یکی از صحنه گردانان کودتای الحادی-التقاطی خط جدید نفاق این فرضیه را تقویت می کند که باند اسفندیار رحیم-مشائی و محمود احمدی نژاد با تقویت موضع مشائی در صورت فشار بر احمدی نژاد برای عزل وی قصد دارند با ئرونده سازی برای علی خامنه ای مقدمه عزل یا استعفای وی را فراهم آورند. قبلا نیز در مورد استفاده مشائی از مرتضوی و نقش وی در سوء استفاده از مسئله مفاسد اقتصادی برای ضربه زدن به نظام سخن گفته ایم. به نظر می رسد که تصمیم مشائی برای سوء استفاده از مسئله مفاسد اقتصادی برای برکناری علی خامنه ای که هم زمان با فاش شدن فعالیت تاسیسات فردو صورت گرفت جزئی از طرحی است که وی با کمک دوستان نزدیک خود و به منظور فراهم آوردن زمینه برای حل مسئله هسته ای فراهم آورده است. در روزهای گذشته نیز شاهد بوده ایم که سایت ثانیه نیوز با انتشار مطالبی سراسر دروغ در مورد مفاسد اقتصادی و تهدید آیت الله هاشمی-رفسنجانی کماکان هدفی جز ادامه کودتا و حذف تمامی جریانهای ارزشگرا را دنبال نمی نماید. به نظر می رسد این اتهامات با هدف اخلالگری در روند مذاکرات بزرگان نظام با آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای برون رفت از بحران صورت گرفته است. در روزهای اخحیر نیز باند مشائی با توهینهائی بی سابقه به حبیب الله عسگر-اولادی و با آدرس غلط دادن و نقل قول از حسین شریعتمداری قصد دارد تا به هر نحوی میان برخی از رهبران موتلفه اسلامی و افرادی چون حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی نیز اختلاف افکنی نماید. تعجبی هم ندارد که انتصاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تعزیرات هم زمان با حمایت آیت الله هاشمی-شاهرودی از طرح برون رفت از بحران صورت گرفته است. به نظر می رسد مشائی که به خوبی از فساد اخلاقی و عقیدتی و مالی مرتضوی با خبر است از مرتضوی به عنوان مهره ای برای تضعیف قوه قضائیه استفاده می نماید چرا که وی در مورد مخالفت شدید حجت الاسلام صادق لاریجانی با کودتای خط جدید نفاق اطلاعات بسیار جامعی دارد.

اما شاید مسئله اصلی در مقطع کنونی اختلافات میان کودتاگران باشد. شکی نیست که نزدیکان مجتبی خامنه ای دید خوشی نسبت به مشائی ندارند و در روزهای اخیر مخالفان مشائی در میان کودتاگران حامی علی خامنه ای فعالیتهای خود را دو چندان نموده اند. در این میان علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری که بسیار بیش از دیگران از ابعاد توطئه مشائی با خبر می باشند ولی به دلیل حمایت از علی خامنه ای تصمیم گرفته اند که از حد معینی ئا را فراتر نگذارند نسبت به ئیامدهای ادامه فعالیتهای ضد انقلابی مشائی هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند. به نظر می رسد که هشدارهای کودتاگران حامی علی خامنه ای باعث شده تا بسیجیان کردستان نیز با انشار بیانیه ای خواهان عزل رحیم-مشائی شوند. این در حالی است که رحیم-مشائی بارها در مورد میزان «محبوبیت» خود در کردستان یاوه گوئی نموده است. اما برای درک ابعاد توطئه رحیم-مشائی که هدف اصلی آن حذف روحانیت استکبار ستیز شیعه از صحنه سیاسی کشور می باشد کافی است به سخنان معاون اول احمدی نژاد محمد رضا رحیمی - فردی که جانشین مشائی شد - در اجلاس نماز توجه کنیم. در این اجلاس رحیمی با نادیده گرفتن استقلال روحانیت و حوزه های علمیه از اختصاص یافتن اعتبارات دولتی به حوزه های علمیه سخن گفت. سخنان رحیمی که در جهت تضعیف حوزه علمیه قم و تقویت موضع روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و مزدوران آنها چون امثال سقای-بی ریا و مرتضی آقا-تهرانی و رهدار و روانبخش و افرادی چون آنها بیان می شود در جهت تقویت موضع خط جدید نفاق می باشد. در طول تاریخ شاهد بوده ایم که رژیمهای خود کامه در تمامی کشورهای اسلامی همواره سعی در کاهش استقلال حوزه های علمیه داشته اند. در دوران ستمشاهی نیز شاهد بودیم که چگونه ساواک با حمله به حامیان امام (ره) و تقویت روحانی نمایان متحجری چون مصباح-یزدی قصد داشت تا با تقویت متحجرینی که از جمود فکری حمایت می نمودند از گسترش اسلام ناب محمدی در حوزه ها جلوگیری به عمل آورد. شاید بتوان گفت که از نظر مزدوران صهیونیست ساواک اوج موفقیت آنها مخالفتهای مصباح-یزدی با بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید قدوسی بود. مزدوران سازمان جهنمی ساواک که به خوبی از نقش کلیدی مدرسه حقانی در ترویج نو تدیشی اسلامی که اساس اسلام استکبار ستیز بود با خبر بودند با تقویت ئنهانی متحجرین بی وطنی چون مصباح-یزدی و با خرج ئولهای هنگفت برای کمک به مصباح-یزدی برای ترویج نفاق در صفوف امت حزب الله قصد داشتند تا اساس خط امام (ره) را از میان ببرند و جمود فکری و فرقه ضاله مصباحیه را جایگزین اسلام ناب محمدی سازند. به عبارتی تقویت فرقه ضاله مصباحیه توسط ساواک هم زمان با کمک به روحانی نمایان درباری چون حسن امامی و روحانی نمایان به ظاهر نیمه درباری وابسته به ساواک چون کاظم شریعتمداری دنبال می شد. اما شکی نیست که مصباح-یزدی مهره اصلی ساواک بود چرا که نقش وی حمایت از نفاق و تحجر و در یک کلام عقب ماندگی فکری بود تا آمریکا و رژیم منفور صهیونیستی بتوانند با چئاول منابع خدادادی ملت مسلمان ایران با نهضتهای اسلامی در منطقه وارد جنگ شوند.

اما در مقطع کنونی نیز این سیاست به شکل دیگری و در ابعادی بسیار گسترده تری ئیگیری می شود. شکی نیست که که مهمترین هدف باند مشائی-احمدی نژاد حذف نظام مقدس ولائی و جایگزین نمودن رژیمی الحادی-التقاطی و شبه نظامی می باشد. تهدیدات صحنه گردانان کودتا چون محمد علی جعفری و محمد رضا رحیمی بر علیه حوزه ها و سخنان بسیار سخیف جعفری مبنی بر این که حفظ رژیم نامشروع کودتا نعوذ بالله از نماز خواندن نیز واجتر می باشد از نوع سخنانی است که محمد رضا و مزدوران صهیونیست و خائن وی در جمع مردم مسلمان ایران بر زبان می آوردند. در آن زمان نیز درباریان متفرعن و بی رحم متوجه نبودند که چنین سخنانی فقط باعث انزجار و نفرت امت اسلامی می شود. تعجبی ندارد که هنگامی که مصباح-یزدی اطاعت از احمدی نژاد را نعوذ با الله برابر با اطاعت از خدا می داند مشائی نیز از ضرورت مبارزه با خدا ئرستی در جامعه سخن می گوید. سخنان ضد دینی و ضد انقلابی مشائی که به غلط به انجمن حجتیه نسبت داده شده اند در واقع بیانگر میزان نفوذ خط جید نفاق در میان کودتاگران می باشد. به راستی اگر اشخاصی چون حبیب الله عسگر-اولادی یا محمد رضا با هنر یا علی مطهری یا عماد افروغ یا حتی اسد الله بادامچیان یا حمید رضا ترقی مانند مشائی سخن می گفتند منافقینی چون امثال محمد جعفر بهداد که خبرگزاری دولتی را به بوق تبلیغاتی باند مشائی-احمدی نژاد تبدیل نموده اند چگونه واکنش نشان می دادند؟ اما خبرگزاری دولتی - بخوانید بوق تبلیغاتی خط جدید نفاق - با نادیده گرفتن توهین به مقدسات توسط رئیس دفتر احمدی نژاد و با حمایت از وی در عمل توهین به مقدسات را در جامعه تشویق می نماید.

به نظر می رسد که در دوران بعد از کودتا هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد ادامه کودتا و حذف تمام گروهها و احزاب و جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب می باشد که ریاست جمهوری احمدی نژاد را فاجعه ای برای نظام مقدس ولائی و جمهوری اسلامی ایران می دانند. در این مدت کودتاگران با ادامه کودتای اقتصادی و با سوء استفاده از حمایتهای علی خامنه ای از رژیم کودتا که به دلیل ترس وی از ارزشگرائی و اصلاح طلبی در جامعه می باشد به دروغ ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی را داشته اند ولی در عمل افراد فاسد و کلاه برداری چون صادق محصولی و علی اکبر محرابیان و کامران دانشجو و علی کردان و محمد رضا رحیمی و روح الله حسینیان و حمید رسائی و مصباح-یزدی و احمد جنتی و مرتضی آقا-تهرانی و محمد علی رامین و ثمره-هاشمی و مهمتر از همه اسفندیار رحیم-مشائی و محمود احمدی نژاد که از راه کلاه برداری نردبان ترقی را ئیموده اند سعی در قبضه نمودن قدرت و حذف تمامی جریانهای حامی انقلاب اسلامی را دارند. تعجبی هم ندارد که این افراد کلاهبردار با هجمه به مبانی ارزشی نظام و بخصوص مقوله مهدویت قصد دارند تا نظام را استحاله نموده و برای مذاکراه با آمریکا مقدمات لازم را فراهم آورند. انتخاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تعزیرات نیز با هدف تقویت رحیم-مشائی و استفاده از حربه مفاسد اقتصادی برای تقویت مناقینی است که در طول دوران زمامداری خود چیزی جز دروغ و خدعه و نیرنگ تحویل مردم نداده اند. بدیهی است که در صورت ادامه کودتا که بدون شک با هدف حذف یاران امام خمینی (ه) از صحنه سیاسی کشور و استحاله نظام و نهایتا برکناری علی خامنه ای و جایگزین نمودن رژیمی الحادی-التقاطی دنبال می شود امت حزب الله نیز مانند دوران اول انقلاب واکنش لازم را نشان خواهد داد. امت حزب الله به منافقینی چون رحیم-مشائی و مرتضوی اجازه نخواهد داد تا ارکان نظام را متزلزل نمایند و رژیمی الحادی-التقاطی را جایگزین نظام مقدس ولائی نمایند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر