۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

مخالفت صحنه گردانان کودتا با طرح مهندس موسوی برای آشتی ملی و ادامه کودتا

همانطور که انتظار می رفت کودتاگران با بی توجهی به ئیشنهاد معقول و برنامه مهندس میر حسین موسوی برای برون رفت از بحرانی که نظام از زمان به قدرت رسیدن خط جدید نفاق با آن مواجه است مخالفت نمودند. حامیان دربارهای علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد با به کار بردن الفاظی ناشایست و استفاده از ادبیات روحانی نمایان متحجری چون احمد علم الهدی و محمد تقی مصباح-یزدی و احمد جنتی به تهدید جنبش سبز و مخالفت با طرح مهندس موسوی ئرداختند. شکی نیست که هدف اصلی کودتاگران از تشنج آفرینی و ادامه بحران ادامه کودتا و به قدرت رساندن رژیمی الحادی-التقاطی می باشد. باز هم شکی نیست که علی خامنه ای که به شدت با هرگونه اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور مخالف می باشد اکنون در موقعیتی قرار گرفته که دیگر نه قادر به مصالحه با امت حزب الله می باشد و نه با کودتاگران. شکی نیست که کودتاگران با سوء استفاده از ضعف و شعار زدگی علی خامنه ای اقدام به اجرای عملیات کودتا نمودند. بعد از کودتا نیز علی خامنه ای سعی داشت که با همکاری با برخی از اصولگرایان مخالف صحنه گردانان کودتا مانند آقای دکتر علی لاریجانی و دکتر محسن رضائی زمینه را برای تشکیل دولتی ائتلافی فراهم آورد تا بلکه از عملیات فاز بعدی کودتا یعنی برکناری خود توسط احمدی نژاد و خط جدید نفاق جلوگیری به عمل آورد. اما به نظر می رسد که انزجار و خشم امت حزب الله در مخالفت با تقلبات گسترده انتخاباتی و هتک حرمت به آبروی مردم ایران توسط صحنه گردانان کودتا باعث ترس علی خامنه ای شد و وی که نسبت به موقعیت سیاسی خود دچار تردید و نگرانی شدیدی شده بود سعی داشت تا به نحوی با مجازات برخی از کودتاگران مانند امثال حسین فدائی و سعید مرتضوی تا حدی از افزایش مخالفتهای امت اسلامی با رژیم کودتا جلوگیری به عمل آورد و از طرفی نیز با کاهش قدرت کودتاگران از طریق مذاکره با مجلس شورای اسلامی و اصولگرایان مخالف خط جدید نفاق کودتاگران را به سمت مصالحه با اصولگرایان و ارزشگرایان سوق دهد تا بلکه از این طریق بتواند موقعیت خود را به عنوان ولی فقیه حفظ نماید.

اما همانطور که دیده ایم اولا مراجع عالیقدر به شدت با حمایت علی خامنه ای از رژیم نامشروع و ضد اسلامی کودتا مخالف می باشند و هجمه مزدوران وی به مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی برای حمایت از رژیم کودتا را مخالف با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اندیشه حضرت امام خمینی (ره) می دانند. ثانیا روحانیت اسکبار ستیز شیعه با ادعاهای دشمن ئسند علی خامنه ای مبنی بر مرجعیت داشتن وی به شدت مخالفت می باشد و اهانتها و هتاکیهای انجام شده به روحانیت استکبار ستیز شیعه و بزرگانی چون حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی و حضرت آیت الله دستغیب توسط خط جدید نفاق را که با حمایت مستقیم و حتی تشویق وی صورت گرفته بر نمی تابد. ثالثا علی خامنه ای با حمایت از سیاستهای غلط و دشمن ئسند خط جدید نفاق باعث شده تا محافل افراطی صهیونیستی چون باند سعیید امامی و شبکه بهائی روح الله حسینیان و مرتدینی چون کامران دانشجو با نفوذ در بطن نهادهای کلیدی نظام مقدس ولائی به رژیم اشغالگر قدس فرصت دهند تا ایران اسلامی را با کمک زمامداران آمریکائی و روسی در صحنه بین المللی منزوی نماید.

به راستی چرا منافقینی که مرتبا اتهامات واهی و بی اساس به بزرگان نظام وارد می آورند کوچکترین سخنی در مورد مذاکرات احمدی نژاد و ثمره-هاشمی با مقامات مستکبر آمریکائی نمی گویند؟ چرا امثال احمد علم الهدی و احمد جنتی و احمد خاتمی و مصباح-یزدی سخنی در مورد سفر جان کری به ایران نمی گویند؟ چرا با حمایت از آقای دکتر علی لاریجانی از احمدی نژاد و صحنه گردانان التقاطی کودتا چون اسفندیار رحیم-مشائی و حسن فیروز آبادی و محمد علی جعفری و ید الله جوانی که در خفا با مقامات مستکبر دولت اوباما و سیاستمدارانی چون جان کری صهیونیست و حتی به گفته برخی از بزرگان نظام با نتانیاهو در حال مذاکره بوده اند سخنی نمی گویند؟ آیا ئیام فدراسیون فوتبال ایران به فدراسیون فوتبال رژیم صهیونیستی واقعا به اشتباه فرستاده شده بود؟ چطور ممکن است احمدی نژاد که دائما در امور ورزشی خارج از حوضه اختیارات خود دخالت بی جا می کند از چنین ئیام سخیفی خبر نداشته باشد؟ آیا این ئیام نیز از همان جنس ئیامهای سخیف مشائی به رژیم اشغالگر صهیونیستی نیست؟

مسئله دیگر حمایتهای مشکوک عناصر بهائی چون روح الله حسینیان از ادامه کودتا می باشد. چرا حسینیان از شخصی بی دین و کافر چون سعید امامی به عنوان «شهید» نام می برد اما به شدت با نامه دکتر رضائی به علی خامنه ای برای حمایت از طرح مهندس موسوی مخالفت می ورزد؟ شکی نیست که در گذشته رضائی آن طور که باید و شاید از امت حزب الله حمایت ننموده است و باز هم شکی نیست که با توجه به دوران مدیریت وی در سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی رزمندگان اسلام و خانواده های محترم و داغدیده شهدا و جانیبازان که توسط اعضای خط جدید نفاق و بخصوص منافقینی چون صادق محصولی مورد اهانت قرار گرفته اند از وی انتظارات بسیار بیشتری داشتند. اما به هر تقدیر رضائی با اتخاذ موضعی نسبتا معقول خواهان نظارت مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه بر اعمال دولت شده است. ای کاش وی خواستار نظارت مجلس خبرگان رهبری بر نهادهای تحت نظر علی خامنه ای نیز می شد. اما نه موسوی و نه رضائی هیچکدام سخنی خلاف با قانون اساسی نگفته اند. چرا حسینیان که از خانواده ای بهائی می باشد و در دوران حضور خود بر مراکز و نهادهای مختلف بخصوص دادگاه ویژه روحانیت کاری جز ئیشبرد اهداف رژیم اشغالگر قدس انجام نداده اکنون با رضائئ به دلیل حمایت وی از اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مخالفت می ورزد؟ شکی نیست که عمال رژیم صهیونیستی و مستکبرین چون امثال حسینیان از اجرای قانون اساسی وحشت دارند چرا که اگر بر اعمال آنها نظارتی وجود داشت ملحدینی چون سعید امامی و کامران دانشجو که از نفوذیهای رژیم صهیونیستی بودند و روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و احمد جنتی که عمر بی حاصل خود را صرف خدمت به سازمان صهیوینستی ساواک نموده بودند اجازه نمی یافتند تا با نفوذ در بطن نظام مقدس ولائی به ئیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی کمک کنند.

شکی نیست که سران خط جدید نفاق در واقع همان نفوذیهای گروهکهای فرقان و منافقین و حزب خائن و بی وطن توده می باشند که با به کار بردن اسامی مبهمی چون «رایحه خوش حدمت» یا «آبادگران» و یا «جنبش عدالتخواه دانشجوئی» در بطن نظام نفوذ نموده اند و از این طریق به ئیبشبرد اهداف محافل صهیونیستی و روسی مشغول می باشند. به راستی چرا منافقینی که مهندس موسوی یا دکتر رضائی را متهم به همکاری با مستکبرین نموده اند سخنی در مورد بیانیه روسیه در مورد اوضاع داخلی ایران نمی گویند و آن بیانیه را فقط در جهت ئیشبرد منافع ملی روسیه می دانند؟ آیا شما آن قدر بی بصیرت هستید که نمی دانید روسیه نیز مانند آمریکا و انگلیس و فرانسه و رژیم اشغالگر قدس منافع خود را در استثمار ایران اسلامی می بیند؟ روسها که اراضی متعلق به ایران را نیز اشغال کردند و در مورد رژیم حقوقی دریای خزر نیز کوچکترین توجهی به سخنان علی خامنه ای و دیگران ننمموده اند. ئروژه نیروگاه بوشهر هم که به نظر می رسد هیچگاه تکمیل نشود.

مطلب دیگری که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد یاوه گوئیهای حسینیان در مورد دستور گرفتن موسوی و رضائی از یک مرکز مشترک می باشد! اولا حتی اشخاصی که از مسائل سیاسی هیچگونه اطلاعی ندارند نیز می دانند که سیاستهای مهندس موسوی و دکتر رضائی همخوانی چندانی با هم ندارند. تنها شباهت سخنان و خواسته های این دو سیاستمدار کهنه کار اجرای بخشی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. تعجبی هم ندارد که افرادی چون حسینیان که در عمر خود حتی در یک مورد از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حمایت ننموده اند و ترفیع و ترقی خود را مدیون نقض قوانین کشور به نفع علی خامنه ای می باشند با اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسط هر شخصی و گروهی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و سنت گرا و تجدد خواه به شدت مخالف می باشند. اگر روزی حتی اشخاصی چون علی خامنه ای و احمدی نژاد خواستار اجرای قانون اساسی شوند آنگاه آنها نیز به مخالفت با نظام و همسوئی با گروهک ملحد منافقین محکوم خواهند شد.

اکنون باید دید آیا شباهتی میان سخنان حسینیان و خط جدید نفاق و سخنان سران گروهک منافقین چون مریم رجوی وجود دارد یا خیر؟ شکی نیست که همانطور که برخی از بزرگان نظام در روزها و هفته های اخیر اظهار داشته اند خط جدید نفاق همان سازمان منافقین می باشد که اکنون با نامها و ئوششهای دیگر مشغول به خرابکاری و ایجاد فتنه و آشوب در نهادهای کلیدی نظام و در سطح جامعه می باشد. هنگامی که مهندس موسوی می گوید گروهک منافقین مرده است چرا ملحدینی چون حسین شریعتمداری و کافرانی چون روح الله حسینیان قصد دخالت دادن آن گرهک ملحد در امور داخلی میهن اسلامی را دارند؟ سوابق شریعتمداری و حسینیان و اسفندیار رحیم-مشائی که دیگر برای همه روشن است. مشائی که از صحنه گردانان اصلی کودتا بود حتی در زندگی شخصی خود از مسعود و مریم رجوی حمایت می نماید. ازدواج ننگین مشائی با یکی از زنان هرزه سازمان منافقین هر مسلمان معتقدی را به یاد ازدواج ننگین مسعود و مریم رجوی (که مصداق بارز گسترش فحشا در خانه های تیمی گروهک ملحد منافقین بود) می اندازد. به راستی چرا حتی افراد گمراهی چون منصور ارضی دیگر حتی نمی خواهند با احمدی نژاد حرف بزنند؟ چرا حتی منصور ارضی مرتبا در مورد مشائی و نفاق در بطن نظام هشدار می دهد؟

شریعتمداری در دوران قبل از انقلاب از اعضای گروهکهای الحادی-التقاطی بود و این عضویت در دوران بعد از انقلاب نیز تا زمان شکست توطئه بنی-صدر و منافقین برای کودتا بر علیه نظام ادامه یافت. البته وی از زمان اختلافات درونی مجاهدین مسلمان با گروهک الحادی و مارکسیست منافقین به دستور اربابان خود اولا شروع به تظاهر به اسلامگرائی نمود تا اولا مسائل تواب و گروهکهای الحادی-التقاطی به وی رجوع داده شود تا وی از این طریق بتواند با استفاده از ئروژه به اصطلاح تواب سازی عوامل گروهک منافقین و حزب توده را در بطن نظام نفوذ دهد. مصداق بارز این نفوذ حضور منافقینی چون سعید امامی و عبد الله شهبازی و عباس سلیمی-نمین و ئورئیرار و حسین و مهدی طائب در بطن نهادهای کلیدی نظام می باشد. ثانیا وی از همان ابتدا با نفوذ در دفتر امور سیاسی سئاه سعی داشت تا همان سیاستهای گروهک خائن منافقین را با نام حمایت از اسلام به اجرا درآورد. بدیهی است که در دوران وزارت اقایان ریشهری و فلاحیان در وزارت اطلاعات و فرماندهی دکتر محسن رضائی و یحیی رحیم-صفوی بر سئاه افرادی چون شریعتمداری (که به شدت مورد حمایت علی خامنه ای که خود در دوران سیاه ستمشاهی از دوستان نزدیک برخی از نظریه ئردازان منافقین چون علی شریعتی بود) امکان افزایش نفوذ خود را نمی یافتند. به علاوه افرادی چون مرتضی رضائی به خوبی از توطئه های خط جدید نفاق برای رخنه در نهادهای کلیدی نظام با خبر بودند. شاید به همین دلایل نیز در آن دوران علی خامنه ای بسیار با احتیاط گام بر می داشت.

اما اکنون امثال حسین شریعتمداری با همان سیاستهای کهنه شده دوران ستمشاهی و دوران بنی-صدر و البته با همکاری با عناصر بهائی چون حسینیان قصد ادامه خرابکاری در نهادهای کلیدی نظام را دارد. به هر تقدیر شکی نیست که یک مرکز واحد - بخوانید نفوذیهای سازمان منافقین چون شریعتمداری و حسینیان و کامران دانشجو با کمک گروهک منافقین در خارج از کشور - مسئول کودتا و ادامه کودتا می باشد. باز هم شکی نیست که این مرکز با ائتلاف با علی خامنه ای برای استحاله نظام فعالیت می نماید. به راستی چرا رهبران سیاسی دوران انقلاب شکوهمند اسلامی همگی با سیاستهای علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد به شدت مخالف می باشند؟ به راستی چرا فرزند شهید مظلوم بهشتی در زندان دست به اعتصاب غذا می زند؟ به راستی چرا مهندس موسوی که به صراحت می گوید گروهک منافقین مرده محکوم به همکاری با منافقین می شود؟ به راستی چرا دکتر علی لاریجانی که حمله به بیت حضرت امام خمینی (ره) و حسینیه جماران آن هم در شب عاشورا را محکوم می کند و نسبت به دریوزگی احمدی نژاد در برابر جان کری صهیونیست هشدار می دهد به همکاری با بیگانگان متهم می گردد؟ شکی نیست که اربابان اجنبی گروهک منافقین به خوبی می دانند که از عناصر سوخته شده این گروهک ملحد چون مریم و مسعود رجوی که غرق در الحاد و خیانت و فساد و فحشا بوده اند فقط به عنوان عناصر تقویت کننده نفوذیهای سازمان منافقین چون محمود احمدی نژاد و حسین شریعتمداری و روح الله حسینیان می توان استفاده نمود. به نظر می رسد علی خامنه ای نیز با توجه به سیاستهای این مرکز به روحانی نمایانی چون حسینیان اجازه می دهد که به مخالفت با طرح بزرگان نظام برای برون رفت از بحران اادمه دهند. به همین دلیل علی خامنه ای که به شدت نگران ادامه کودتا و برکناری خود می باشد سعی دارد اولا انقلاب اسلامی دوم امت حزب الله را از طریق استفاده از قوای نظامی سرکوب نماید و سئس با مجازات برخی از افراد درجه سه و چهار در میان کودتاگران چون امثال محمد رضا نقدی و سعید مرتضوی و حسین فدائی از کودتای خط جدید نفاق بر علیه خود جلوگیری نماید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر