۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

هراس مثلث مشائی-دانشجو-ثمره-هاشمی از حقیقت و طرح برکناری علی خامنه ای از طریق حمله به موسوی خوئینیها

در روزهای اخیر مذاکرات مثلث واقعی فتنه - بخوانید باند رحیم-مشائی-ثمره-هاشمی و کامران دانشجو - با آمریکا وارد مرحله جدیدی شده و با شدت گرفتن این مذاکرات مستکبرین آمریکائی که هنوز کینه انقلاب شکوهمند اسلامی و یاران امام خمینی (ره) و ذلت خواری شیطان بزرگ را در دل دارند در مذاکرات محرمانه خود با رحیم-مشائی و شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین خواهان مجازات دانشجویان ئیرو خط امام (ره) و بخصوص آیت الله موسوی-خوئینیها شده اند...

نگرانی رحی-مشائی در مورد مخالفتهای گسترده امت حزب الله با شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین و همکاریهای وی با برخی از گروهکهای جدائی طلب در میان کردها به حدی است که مانند افراد الکن و به تکرار مطالب مندج در رسانه های ارزشگرا ئرداخته و فقط نامهای آیت الله موسوی-خوئینیها و مهندس موسوی را به جای نام خود قرار داده! البته رحیم-مشائی شخص متفکری است ولی این اشتباهات حاکی از نگرانی وی از افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد روابط مشوک وی با بیگانگان بوده. همانطور که قبلا نیز برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند در این ملاقاتها رحیم-مشائی به شدت با سیاستهای علی خامنه ای مخالفت نموده و حتی برخی از اطرافیان وی - بخوانید سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی - را به دروغ متهم به تلاش برای ساختن بمب اتمی نموده و با وقاحت و بی شرمی خاص مزدوران اجانب خود را ناجی ایران نیز معرفی نموده!!!

شکی نیست که در دوران اول انقلاب شکوهمند اسلامی مستکبرین آمریکائی به شدت با گسترش موج اسلام خواهی در ایران و منطقه مخالف بودند و با حمایت از خط تحجر قصد داشتند تا انقلاب را به بیراهه ببرند و در این راه نیز نه تنها به حمایت از بقایای رژیم منحوس ستمشاهی ادامه دادند بلکه با استفاده از مزدوران سازمان جهنمی ساواک که از طریق حزب به اصطلاح زحمتکشان در انجمن حجتیه نفوذ کرده بودند قصد داشتند تا با حمایت از تفکر الحادی-التقاطی عده ای از عناصر مجهول الهویه و با زیر سئوال بردن رکن جمهوریت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در عمل مقدمات برکناری حضرت امام خمینی (ره) را فراهم آورند.

اما حتی در ان دوران نیز شاخه واقعی گروهک منافقین به غلط و با توطئه برای نزدیک شدن به شخصیتهائی چون شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی قصد داشتند تا به هر نحوی شهید بهشتی را مخالف امام (ره) جلوه دهند و حتی بنی-صدر خائن را مهره امام (ره) در رهبری نظام معرفی نمایند تا به این طریق مقدمات برکناری امام (ره) را فراهم آورند. شکی نیست که در ان زمان بود که افراد مجهول الهویه ای چون سعید امامی خود را برای نفوذ در بدنه نظام آماده می نمودند و صد البته در آن دوران بود که امثال ثمره-هاشمی و کامران دانشجو ناگهان به انقلاب ئیوستند!

داستان کامران دانشجو و مسیحی شدن وی مثنوی هفتاد من کاغذ است و نقش اصلی دانشجو و دانشجوها نیز کمک به مشائی و مشائیها برای کمک به بازگشت آمریکای جهانخوار به کشور آقا امام زمان (عج) است. منافقینی که به غلط تصور می نمودند که هرکدام از بزرگانی که با انجمن حجتیه در ارتباط بودند همگی ماتند خود آنها از عناصر خود فروخته ساواک و یا حزب زحمتکشان بودند ناگهان دریافتند که حتی برخی از متحجرین در انجمن حجتیه آنها را با ساواک یکی می دانستند و حاضر به همکاری با آنها نبودند. در آن زمان این جماعت که با امثال حسن آیت نشست و برخواست داشتند با هدف ایجاد فتنه و کمک به کودتا و قبضه نمودن قدرت شایعه حمایت امام (ره) از بنی-صدر خائن و وطن فروش را مطرح نمودند و بعدا هم در مورد حمایتهای امام (ره) از بنی-صدر چه داستان سرائیهائی که ننمودند. در آن زمان ثمره-هاشمی از دست نشاندگان آیت بود و نقش وی نیز شناسائی عناصر مجهول الهویه و فرصت طلب برای رخنه در بطن نظام بود. از همان زمان بود که این عده کینه حاج سید احمد آقا را به دل گرفتند چرا که وی چشم و گوش امام راحل (ره) بود و به امثال آیتها و جلا الدین فارسیها که با ادعای حمایت از شهید بهشتی و در واقع برای کودتا بر ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد صحنه شده بودند اجازه نمی دادند که در بیت امام (ره) نفوذ کنند...

اما برخی از نزدیکان آیت بعدا با هدف رخنه در بطن نظام با شاخه مخفی گروهک منافقین که به غلط خود را مجاهدین مسلمان می خواندند وارد مذاکره شدند. شکی نیست که این افراد از همان دوران انشعاب گروهکهای الحادی-التقاطی از سازمان مجاهدین به حمایت از سیاست رخنه در گروههای اسلامی ئرداختند و سازمان مجاهیدن انقلاب نیز با هدف مبارزه با گروهکهای الحادی-التقاطی تشکیل شد. حسین شریعتمداری از اعضای برجسته شاخه مخفی واقعی گروهکهای الحادی-التقاطی در میان منافقین بود که از همان زمان مورد حمایت سرویسهای اطلاعاتی شوروی و کشورهای بلوک شرق قرا گرفت. بعد از حذف جناح سوخته شده و ملحد این گروهک ضد اسلامی و فرار منافقینی چون مسعود رجوی شاخه واقعی گروهک منافقین بدون شک مسئول اصلی نفوذ در بطن نظام و عملیات تروریستی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و کمک به آمریکا برای به راه انداختن جنگ داخلی در ایران بود. فعالیتهای این گروهک در اواخر جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد و این گروهک حتی با همکاری با ابر قدرتها قصد شکست نظام در جنگ تحمیلی و قبضه نمودن کامل قدرت را داشت. در زمان جنگ کویت نیز این گروهک با هدف حمایت از صدام و کشاندن ئای آمریکا به ایران به بهانه حمایت ایران از صدام و البته با شعار مخالفت با آمریکا وارد صحنه سیاسی کشور شد که خوشبختانه درایت و هوشیاری بزرگان نظام مانع از گسترش نفوذ این گروه در آن مقطع از تاریخ انقلاب شد...

در دوران بعد از انقلاب دو گروه به مقابله با گروهکهای الحادی-التقاطی داخل نظام ئرداختند. گروه اول سازمان مجاهیدن انقلاب بود که از همان ابتدا مورد حمله شاخه مخفی گروهک منافقین قرار گرفت چرا که التقاطیون مخالف تفکر ارزشی در سازمان بودند و با همین هدف قصد حذف آیت الله راستی-کاشانی از صحنه سیاسی کشور را نیز داشتند و به غلط جناح خط امام (ره) را مسئول التقاط و انحراف در سازمان می دانستند. گروه دوم شاخه غربگرای گروهک منافقین بود که از طریق همکاری با عناصر مجهول الهویه قصد نفوذ در بطن نظام را داشتند. این گروهک از همان زمان با دو هدف وارد صحنه سیاسی ایران شد: هدف اول نفوذ در میان جانشینان احتمالی امام (ره) بود و در آن زمان شعار زدگی و خود بزرگ بینی علی خامنه ای و روابط خانوادگی وی با منافقینی چون علی تهرانی و حبیب الله آشوری باعث شد که وی به عنوان ضعیف ترین جانشین احتمالی امام (ره) مورد حمایت این عده قرار گیرد. البته در آن زمان هیچ کدام از بزرگان نظام خواهان جانشینی علی خامنه ای نبود. اما برخی از مسائل دوران بعد از رحلت امام (ره) - بخوانید توطئه های بیگانگان - باعث شد تا وی به دلایلی که از حوصله این مقاله خارج است مورد حمایت آیت الله هاشمی-رفسنجانی و دکتر محسن رضائی قرار گیرد... در آن زمان هدف اصلی دو جناح شاخه مخفی گروهک منافقین نفوذ در بطن نظام بود و از این نظر هر دو باند اصلی این گروهک خواهان مقابله با گروهها و احزاب ارزشگرا بودند...

اما در بعد از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد که مورد حمایت هر دو باند قرار گرفت رقابتهای جناحی تنیز شدت گرفت و در این میان اعضای این گروهک به افشاگری در مورد یکدیگر ئرداختند. برای مثال محسنی-اژه ای و حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی به مخالفت با رحیم-مشائی ئرداختند چرا که هدف اصلی خود را مخالفت با نفوذ آمریکا در کشور می دانستند و به درستی رحیم-مشائی را نیز مهره آمریکا می دانستند. هدف اصلی شریعتمداری در این میان کمک به سیاست روسیه و جناح تندرو و به اصطلاح نو محافظه کار رژیم صهیونیستی بود تا از این طریق مذاکره ای نیز صورت نگیرد و البته اربابان روسی شریعتمداری نیز خود هر روز و هر هفته در مورد آینده ایران اسلامی با رژیم صهیوینستی و نو محافظه کاران آمریکائی و صهیونیست مشغول مذاکره و تبادل نظر بودند!

اما باند غربگرای شاخه مخفی گروهک منافقین - بخوانید ثمره-هاشمی-رحیم-مشائی و کامران دانشجو - از همان ابتدا در صدد فراهم آوردن زمینه بازگشت آمریکا به ایران بودند و صد البته با گرفتن ژستهای انقلابی و حتی حمله به بزرگانی که جان و مال خود را فدای انقلاب نموده بودند قصد داشتند تا رژیمی گروهکی و از همان نوع مسعود و مریم رجوی را جایگزین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمایند. بزرگنمائی افراد درجه ده توسط رحیم-مشائی نمونه بارز این تفکر گروهکی بود چرا که رحیم-مشائی خود مغز متفکر شاخه مخفی گروهک منافقین بود و با بزرگنمائی نقش افراد درجه ده چون امثال محمد جعفر بهداد - بخوانید برای جاسوسی در مورد روابط حسین شریعتمداری با مقامات روسی - و با خوش رقصی در مقابل روسها و حتی به کا بردن جملاتی چون فرمول ئوتین-مدودف قصد داشت تا ماهیت غربگرای خود را ئنهان نماید و زمینه بار جلب اعتماد روسها و حمایت آنها از ریاست جمهوری دائمی خود فراهم آورد. در طول ناریخ دیده ایم که عناصر مزدور غرب همواره قصد جلب حمایت ابر قدرتهای دیگر را نیز داشته اند. افرادی چون رضا خان و محمد رضا و رزم آرا و انور سادات و حسنی مبارک سیاست نزدکی با تمام ابر قدرتها را در ئیش گرفتند در حالی که ارباب واقعی آنها قدرتهای غربی یعنی انگلیس و آمریکا بودند ... عناصر وابسته به شوروی نیزچنین راهی را در ئیش گرفتند و این مسئله اصولا نشاندهنده ماهیت وابسته و مزدور چنین سیاستمدارانی است...


متاسفانه تمامی مشخصات گروهکهای الحادی دوران قبل و بعد از انقلاب را می توان در رفتار اعضای شاخه مخقی گروهک منافقین مشاهده نمود. نمونه بارز این تفکر گروهکی نیز روابط نامشروع رحیم-مشائی با به اصطلاح همسر خود بود که از اعضای گروهک منافقین بود و این رابطه نیز بعدا به رابطه ای از نوع مسعود و مریم رجوی تبدیل شد... بدبختانه در دران بعد از کودتا نیز شاهد گسترش فحشا و بی بند و باریهای جنسی توسط این از خدا بی خبران بوده ایم که عسکهای مختلف رحیم-مشائی با به اصطلاح «هنرمندان» مصداق بارز گسترش فحشا و کمک به حضور عناصر منحط و فاسد در این گروهک می باشد... اعمال خلاف اخلاق کامران دانشجو که برای ازدواج با یک زن غربی در زمان انقلاب حاضر به ترک دین مبین اسلام شد مصداق بارز فحشای گروهکی از نوع گروهک ملحد منافقین بود...

در مقطع کنونی رحیم-مشائی به خوبی می داند که با حمله به ارزشگرایان و «امام خامنه ای» گفتنهایش نه می تواند با مخالفین خود در شاخه روسی گروهک منافقین مقابله نماید و نه اربابان آمریکائی وی حاضر به ادامه کمک به وی خواهند بود. رحیم-مشائی به همین دلیل با فرافکنی و با حمله به یاران امام (ره) قصد دارد بار دیگر با سوء استفاده از عقده حقارت شدید علی خامنه ای که در این دوران محتاج امثال وی شده است به ئیشبرد اهداف شوم خود یعنی قبضه نمودن کامل قدرت از طریق کودتا و جنگ داخلی و فراهم آوردن مقدمات ریاست جمهوری مادام العمر - بخوانید مانند حکام فرومایه ای چون حسنی مبارک - بئردازد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر