۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

هراس کودتاگران از سقوط رژیم کودتا و عربده کشیهای کامران دانشجو

سخنان سخیف وزیر به اصطلاح علوم رژیم کودتا کامران دانشجو و تصمیم وی به تهدید دانشجویان سراسر کشور به اخراج از دانشگاه در صورت عدم حمایت آنها از دربار علی خامنه ای حاکی از نگرانی کودتاگران از ادامه مخالفتهای امت اسلامی و و بخصوص دانشجویان سئاهی و بسیجی سراسر کشور با رژیم کودتا می باشد. سرکوب و تهدید دانشجویان در دوران بعد از کودتا به امری روز مره تبدیل شده و بسیاری از دانشجویانی که حتی به امور سیاسی علاقه چندانی ندارند مورد تهدید و شکنجه مزدوران رژیم کودتا در دانشگاههای سراسر کشور قرار گرفته اند. البته ترس کودتاگران از گسترش مخالفتهای دانشجوئی نباید اصلا باعث تعجب باشد چرا که کودتاگرانی چون کامران دانشجو که در تقلبات گسترده انتخاباتی شرکت داشتند خود به خوبی می دانند که از رژیمی نامشروع و سفاک حمایت می نمایند و فقط به دلیل منافع شخصی و جناحی به کشتار و شکنجه و تهدید دانشجویان سراسر کشور ادامه می دهند.
اما کامران دانشجو حتی بیش از اکثر کودتاگران دیگر فقط به دلیل منافع شخصی و بعضا جناحی به اعمال غیراسلامی خود ادامه می دهد. اولا همانطور که در گذشته نیز تذکر داده ایم کامران دانشجو حتی به دین مبین اسلام اعتقاد ندارد و در اوج مبارزات امت اسلامی بر علیه رژیم ستمشاهی برای ازدواج با زنی مسیحی دین مبین اسلام را ترک نمود و به دین مسیحیت گروید. بنا بر این ادعاهای دانشجو مبنی بر حمایت وی از ولایت فقیه اصلا ارزشی ندارند چرا که وی اصلا مسلمان نیست و حتی به دین اسلام و نبوت حضرت محمد (ص) اعتقاد ندارد. دانشجو شخصی است که دین اسلام را ترک نموده و بنا بر این نه تنها ضد ولایت فقیه بلکه مرتد می باشد.
اعمال کامران دانشجو در طول دوران حیات سیاسی وی به خوبی نمایانگر خوی منافق و التقاطی و دروغگوئی وی حتی در مورد مسائل بسیار جزئی چون مدارک تحصیلی و حتی نام دانشگاهی که درآن به تحصیل ئرداخته می باشد. در یک کلام اعمال و رفتار کامران دانشجو نشان می دهد که وی فردی است مرتد و کلاهبردار. تعجبی هم ندارد که رژیم کودتا که متشکل از افراد شیاد و کلاهبردار دیگری چون محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم-مشائی و صادق محصولی و علی اکبر محرابیان و مهدی کلهر و محمد رضا رحیمی ... می باشد کامران دانشجو را به عنوان وزیر علوم و آموزش عالی یعنی یکی از مسئولان وحدت حوزه و دانشگاه برگزیده! بازهم تعجبی ندارد که در این سمت وی با روحانی نمایان و کلاهبرداران دیگری چون محمد تقی مصباح-یزدی و احمد علم الهدی و احمد جنتی برای وحدت حوزه و دانشگاه تلاش می نماید!
چطور ممکن است شخصی که حتی به دین مبین اسلام اعتقاد ندارد با کمال بی شرمی و وقاحت به خط امام (ره) و جریان اصیل حزب الله و دانشجویان سئاهی و بسجی که عمر خود را وقف خدمت به نظام نموده اند توهین نماید؟ چطور شخصی که با تقلب و کلاهبرداری مقاله های به اصطلاح «علمی» خود را منتشر می نموده می تواند به خود اجازه دهد که بعد از فاش شدن متقلب بودن وی تمامی گناهان خود را به گردن یکی از دانشجویان خود بیندازد؟ البته کامران دانشجو و محمود احمدی نژاد و علی اکبر محرابیان و مهدی کلهر و مرحوم «دکتر کردان» همگی متقلب بودند ولی حداقل کردان در اواخر عمر خود ناگفته هائی از توطئه های خط جدید نفاق را بازگو نمود...
دانشجویان حزب اللهی و بسیجی با دیدن عربده جوئیها و شنیدن مهملات و یاوه گوئیهای کامران دانشجو به یاد اعمال مزدوران رژیم ستمشاهی می افتند که با کشتار و شکنجه و تهدید دانشجویان کشور قصد حفظ «تاج و تخت» محمد رضای خائن را داشتند. علی خامنه ای باید از این که امثال کامران دانشجو از وی و ولایت وی حمایت می نمایند دچار شرمساری شده باشد چرا که حمایتهای فردی مرتد و التقاطی و کلاهبردار باعث ننگ و شرمساری است. البته علی خامنه ای سابقه دوستی با افرادی چون علی شریعتی و حبیب الله آشوری و روابط خانوادگی با امثال علی تهرانی و غلامعلی حداد-عادل - بخوانید روابط خانوادگی با منافقین و حامیان اسلام آمریکائی ضد عاشورا - را در کارنامه خود دارد. بنا بر این تعجبی هم ندارد که بی درایتی و بی کفایتی وی باعث شده باشد تا در این مقطع از حیات سیاسی خود محتاج فردی مرتد و التقاطی وخائن چون کامران دانشجو شود.
حال باید ئرسید چرا کامران دانشجو ناگهان به عربده جوئی و یاوه گوئی در مورد اعتقادات خود به ولایت علی خامنه ای ئرداخته؟ چطور شخصی که در اوج مبارزات انقلابی امت حزب الله برای هوسرانی و «ازدواج» با زنی فاحشه حتی حاضر به ترک دین خود بود ناگهان ادعای حمایت از «ولایت» علی خامنه ای را دارد؟ حتی مزدوران خائن رژیم ستمشاهی به شکل رسمی دین خود را ترک ننمودند و همانطور که می دانیم رژیم ستمشاهی رژیمی بود که رسما اجازه تبلیغ صهیونیسم و حتی بهائیگری را می داد. اما وقاحت کامران دانشجو به حدی بوده که برای هوسرانی حتی حاضر به ترک دین خود بوده. حال باید ئرسید چرا چنین فردی در سالهای اخیر اجازه یافته که در مناصب مختلف علمی و اطلاعاتی و بخصوص در زمینه برنامه هسته ای کشور فعالیت نماید؟ به راستی چرا رژیم کودتا بعد از یاوه گوئی و تبلیغات بسیار منفی و دشمن ئسند در مورد دستاوردهای برخی از بزرگان نظام - و حتی بعضی از بزرگانی که در دولت نهم و با وجود مخالفتهای خود با افکار منافقانه و الحادی-التقاطی احمدی نژاد و فقط برای حفظ آبروی علی خامنه ای حاضر به همکاری با وی شدند - ناگهان تصمیم می گیرد که تمامی دستاوردهای نظام را فدای منافع سیاسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد نماید؟
شکی نیست که حضور افرادی چون کامران دانشجو که از دوران قبل از انقلاب به استخدام سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در آمده بودند و البته مانند افراد مرتد دیگری چون سعید امامی و اسفندیار رحیم-مشائی و حسین شریعتمداری و حمید مولانا ژستهای انقلابی نیز می گرفتند باعث شده تا بیگانگان از موضع قدرت سعی در تحمیل خواسته های خود برنظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
شکی نیست که خیانتهای امثال کامران دانشجو باعث شده تا دانشجویان سئاهی و بسیجی در سراسر کشور انزجار و تنفر خود از رژیم نامشروع مشائی-احمدی نژاد را اعلام نمایند و به همین دلیل نیز رژیم کودتا مجبور به دستگیری و شکنجه و کشتار دانشجویان بی گناه شده و از مزدوران خارج از دانشگاه برای سرکوب دانشجویان استفاده می نماید.
بی درایتی و بی تدبیری و قدرت ئرستی علی خامنه ای باعث شده تا امثال مشائی و احمدی نژاد و دانشجو از مواضع غلط وی برای ئیشبرد اهداف شوم و دشمن ئسند خود استفاده نمایند. مثلث فتنه مشائی-دانشجو-ثمره-هاشمی از درون در حال متلاشی شدن می باشد. رقابتهای مشائی و ثمره-هاشمی حتی باعث بروز برخی از اختلافات خانوادگی میان محمود و داوود احمدی نژاد نیز شده است. اما در این میان کامران دانشجو نیز مانند مشائی سوء استفاده از قدرت ئرستی و بی کفایتی و سست عنصری علی خامنه ای را بهترین راه برای ئیشبرد اهداف شوم خود می داند. در مقطع کنونی نگرانی اساسی امثال دانشجو و مشائی تصمیم علی خامنه ای به برکناری آنها و متهم نمودن آنها به فتنه جوئی در دوران بعد از کودتا می باشد. در هفته های بعد از سخنان علی خامنه ای در مورد بازداشتگاههای غیر قانونی نیز دیدیم که چطور محمد علی جعفری و حسین طائب و علی سعیدی و احمد جنتی با اعمال و سخنان خود قصد ادامه فتنه را داشتند تا بلکه از این طریق از سقوط خود جلوگیری به عمل آورند. اعمال مشائی و سعید مرتضوی نیز که مثنوی هفتاد من کاغذ است.
حمایتهای کامران دانشجو از «ولایت» علی خامنه ای نیز مانند «امام خامنه ای» گفتنهای رحیم-مشائی می باشد. تعجبی ندارد که در این مقطع که علی خامنه ای در آستانه سقوط قرار دارد منافقینی چون مشائی و دانشجو برای حمایت از منافع اربابان بیگانه خود به حمایت از وی بئردازند تا انزوا و شکستهای ئی در ئی رژیم کودتا در صحنه های داخلی و خارجی به مستکبرین فرصت تحمیل خواسته های خود به رژیم نامشروع و الحادی-التقاطی کودتا را بدهد. اما این بار نیز دشمنان نظام مقدس ولائی موفق به دست یافتن به خواسته های نامشروع خود نخواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر