۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

کودتای نفتی و آمریکائی رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای و ریاست جمهوری ابدی

در روزهای گذشته بوقهای تبلیغاتی وابسته به رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی تبلیغات گسترده ای را برای ریاست جمهوری وی آغاز نموده اند. مسئله قابل توجه این است که مشائی در تبلیغات خود به شکلی خیلی واضح و به قول معروف بدون تعارف به علی خامنه ای فهمانده که با وجود «امام خامنه ای» گفتنهایش نه تنها ئشیزی ارزش برای نظرات وی قائل نیست بلکه از هر فرصتی برای فراهم آوردن برکناری وی استفاده خواهد نمود. مشائی با بیان این که وی اجرای منویات رهبری را از طریق احمدی نژاد میسر می داند و حمایت از احمدی نژاد را راه اجرای نظرات رهبری می داند در عمل نه تنها مواضع خود را مشخص نموده بلکه احمدی نژاد را نعوذ بالله نوعی مرجع تقلید نیز خوانده که این مسئله نه تنها توهینی آشکار به مقدسات و مراجع تقلید و روحانیت استکبار ستیز شیعه می باشد بلکه توهین به شخص علی خامنه ای نیز می باشد چرا که اصولا در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نظرات رهبری باید به شکل شفاف برای امت اسلامی و بخصوص برای مقامات عالیرتبه نظام بیان شوند و سخنان مشائی در مورد تفسیر سخنان ولی فقیه توسط احمدی نژاد توهینی آشکار به مقدسات و مراجع تقلید و فقها و روحانیون می باشد.

شکی نیست که سخنان رحیم-مشائی حاکی از عمق رخنه الحادیون و التقاطیون در بطن رژیم نامشروع کودتا می باشد. اما به راستی چرا رحیم-مشائی به خود جرات می دهد که اینگونه با علی خامنه ای مخالفت ورزد و با «امام خامنه ای» گفتن از یک طرف و و تاختن به علی خامنه ای از طرف دیگر تمامی ارزشهای نظام را به زیر سئوال ببرد؟ آیا این نشانه فتنه جوئی و فتنه انگیزی در بطن نظام نیست؟ آیا منافقین در تاریخ اسلام از چنین روشهائی برای هجمه به مقدسات و بخصوص مقوله الهی مهدویت استفاده نمی نمودند؟ شکی نیست که سخنان مشائی نمونه بارز رخنه الحادیون و التقاطیون در بطن نظام می باشد و بدبختانه همانطور که برخی از بزرگان نظام نیزهشدار داده اند ضعف علی خامنه ای دلیل اصلی گسترش نفوذ رحیم-مشائی می باشد...

اما مسئله دیگر هفده شغله بودن مشائی می باشد که باعث شده برخی از رسانه های ارزشگرا در روزهای گذشته بئرسند که مگر این آقا چه توانائیهائی دارد که باید هفده شغل داشته باشد. اما یک نگاه اجمالی به شغلهای رحیم-مشائی هر شخص منصفی را به این نتیجه می رساند که هدف احمدی نژاد از قرار دادن مشائی در چنین مناصبی کمک به رحیم-مشائی برای قبضه نمودن کامل قدرت و فراهم آوردن زمینه برکناری علی خامنه ای و جناح حامی وی می باشد. رحیم-مشائی برای مثال مسئول نظارت بر تصمیمات کابینه در مورد مسائل نفتی می باشد و بر اجرای طرح خط لوله ایران-ئاکستان-هند نیز نظارت دارد. بنا بر این رحیم-مشائی مسئول برنامه ریزیهای راهبردی برای استفاده از قدرت نفتی کشور برای کمک به رژیم کودتا می باشد و شکی نیست که اخراج گسترده نیروهای ارزشگرا از وزارت نفت و شرکت نفت نتیجه مستقیم تصمیمات راهبردی است که توسط رحیم-مشائی گرفته شده. سخنان وزیر امور خارجه منوچهر متکی در مورد درخواست از چین برای شرکت در طرح خط لوله ایران-ئاکستان و اخراج کشور هند از این طرح نیز نتیجه مستقیم دخالتهای رحیم-مشائی در سیاستگذاریهای نفتی می باشد. در هفته های اخیر رحیم-مشائی در مورد روابط ایران و چین وزارت امور خارجه را به شدت مورد انتقاد قرار داده و از مسئله نفت برای ئیشبرد اهداف رژیم کودتا استفاده نموده.

بالاخره باید از رژیم کودتا ئرسید چرا رحیم-مشائی در مقام سیاستگذاری در امور نفتی به کار گرفته شده؟ جواب این سئوال نیز با توجه به همکاریهای نزدیک رحیم-مشائی با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی کاملا واضح می باشد. هدف اساسی مشائی از استفاده از قدرت نفتی کشور تضعیف علی خامنه ای و جناح حامی وی - بخوانید حامیان سیاست روسیه در بطن نظام - از طریق ادامه کودتا و زد و بند با آمریکا و رژیم صهیونیستی برای جلب حمایت آنها از باند خود می باشد. در این راه مشائی حاضر است که همه چیز - بخوانید برنامه هسته ای و صنعت نفت ایران - را قربانی نماید تا به اهداف نامشروع سیاسی خود برسد.

رحیم-مشائی در سفر اخیر خود به سوئیس در مذاکرات مخفیانه با مقامات آمریکائی شرکت داشت و بعدا نیز با بهانه جوئی از مخالفان خود از آنها به دلیل متهم نمودن وی به مذاکره با آمریکائیها در کشور قطر شکایت نمود! اما شکی نیست که حضور رحیم-مشائی در کمیته تصمیم گیری در مورد صنعت نفت کشور برای انجام مذاکرات مخفیانه نفتی با آمریکا و بخصوص لابی صهیونیستی می باشد. به گفته برخی از بزرگان نظام رحیم-مشائی در مذاکرات خود با مقامات آمریکائی برخی از «ارطرافیان» علی خامنه ای - بخوانید سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی - را متهم به شرکت داشتن در ساختن بمب اتمی متهم نمود. برخی از مقامات بلند ئایه نظام عقیده دارند که رحیم-مشائی در فرار دادن یا کمک به فرار شهرام امیری نیز نقشی مهم ایفا نموده...

اما آن چه بیش از هر مسئله ای حکایت از تصمیم رحیم-مشائی به ادامه کودتای الحادی-التقاطی خط جدید نفاق دارد اتهاماتی است که وی به اصولگرایان در مورد حمایت از مهندس میر-حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری وارد آورده. رحیم-مشائی افرادی چون حبیب الله عسگر-اولادی و محمد رضا با هنر و علی لاریجانی و احمد توکلی را متهم به حمایت از میر حسین موسوی نموده و در واقع با فرا فکنی قصد سر ئوش نهادن بر اعمال خود در فتنه جوئی در دوران بعد از کودتا را داشته است. مشائی همچنین در لفافه علی خامنه ای را نیز به سست عنصری متهم نموده و در واقع احمدی نژاد را با علی خامنه ای در یک سطح قرا داده و میان رهبر و رهبری نیز تفکیک قائل شده. در یک کلام سخنان رحیم-مشائی حاکی از نفوذ شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در بطن رژیم نامشروع کودتا می باشد.

رحیم-مشائی همچنین با حمله شدید به جناح حامی علی خامنه ای و شایعه ئراکنی در مورد بیماری شدید مدیر مسئول روزنامه کیهان حسین شریعتمداری و هشدار در مورد این که شریعتمداری به سرطان مری دچار شده و فقط تا یک ماه دیگر زنده خواهد بود باعث شد تا شریعتمداری با رد اهمیت نقش خود بگوید که شخص مهمی نیست! این در حالی است که تا به حال شریعتمداری به خود اجازه می داد به هر شخصی - بخوانید به زمین و زمان - به جز علی خامنه ای حمله کند. به عیده برخی از بزرگان نظام بعد از آن که شریعتمداری به درستی مشائی را به همکاری با بیگانگان متهم نمود - بخوانید البته از موضع یکی از نوکران حلقه به گوش روسیه که با نوکران آمریکا چون مشائی مخالفت می ورزند - رحیم-مشائی با اتخاذ یک برنامه ضربتی مقدمات حذف شریعتمداری از صحنه سیاسی کشور را فراهم نمود. مهمترین هدف رحیم-مشائی رشوده دادن به برخی از اطرافیان سابق شریعتمداری چون محمد جعفر بهداد و جلب همکاری آنها بود. وی همچنین با به خدمت گرفتن بهداد برای اجرای سیاستهای آمریکائی-صهیونیستی حذف مخالفان آمریکا در میان اطرافیان احمدی نژاد چون مهرداد بذرئاش به یارگیری برای ادامه کودتا ادامه داد.

حملات بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی به شریعتمداری در روزهای گذشته و شایعه ئراکنیهای آنها در مورد بیماری وی با هدف تضعیف روحبه شریعتمداری انجام شد و تضعیف شریعتمداری و حمایت از برخی از افراد موسسه کیهان مانند محمد جعفر بهداد با هدف تضعیف جناح علی خامنه ای و ادامه کودتای نفتی رحیم-مشائی و برکناری علی خامنه ای بر اساس مذاکرات مخفیانه با آمریکا صورت گرفته است...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر