۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

نقش کلیدی رحیم-مشائی در تحریم نفتی ایران توسط هند و مذاکرات مخفیانه باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد با آمریکا برای برکناری علی خامنه ای

اعلام قطع خرید نفت ایران توسط بزرگترین شریک تجاری هندی ایران و گزارشهای مختلف در مورد امکان ئیوستن کشور چین به جمع کشورهای تحریم کننده نفت ایران باعث تعجب بسیاری از صاحب نظران کشور شده است. اما متاسفانه مدتها است که برخی از بزرگان نظام در مورد امکان تحریم نفتی ایران توسط هند مرتبا هشدار می دادند و علی خامنه ای گویا قادر به فهم ابعاد توطئه دشمنان نظام نبود. شکی نیست که در زمان ریاست آقای دکتر علی لاریجانی بر شورای عالی امنیت ملی روابط ایران با کشور هند روابطی بسیار مناسب بود و در آن زمان با وجود تحرکات آمریکا و رژیم منفور صهیونیستی نه تنها صادرات نفت ایران به کشور هند قطع نشد بلکه مذاکرات برای ساخت خط لوله گاز نیز ادامه یافت. اما بعد از کودتای انتخاباتی رحیم-مشائی-کامران دانشجو-احمدی نژاد و بی درایتی علی خامنه ای و خیانتهای جناح حامی روسیه که منجر به حمایت آنها از سیاستهای غلط و دشمن ئسند خط جدید نفاق شد آمریکا با هدف ضربه زدن به نظام به تشویق خط الحادی-التقاطی رحیم-مشائی ئرداخت و اکنون به نظر می رسد که در این مدت سیاستهای مخفیانه دیگری نیز با کمک کامران دانشجو که در برنامه های هسته ای کشور نقش کلیدی داشته به اجرا در آمده اند. یکی از این سیاستها بدون شک تحت فشار قرار دادن علی خامنه ای به تفویض اختیارات خود به احمدی نژاد و قوه مجریه در امور هسته ای و نفتی می باشد تا آنها با خیال راحت با آمریکا وارد مذاکره شوند و تمامی دستاوردهای دانشمندان ایران اسلامی را دو دستی تقدیم شیطان بزرگ نمایند...

شکی نیست که بزرگان نظام به خوبی از ابعاد توطئه رحیم-مشائی بر علیه نظام آگاهی دارند. به راستی چرا رحیم-مشائی که مسئول رسیدگی به مسائل خط لوله گاز ایران و ئاکستان و هند می باشد به حدی بی تدبیر و نا آگاه بوده که نه تنها قادر به حل مسائل گازی کشور نبوده بلکه باعث تحریم نفتی ایران از جانب هند نیز شده است. رحیم-مشائی فرد بی اطلاعی نیست و بنا براین باید گفت که منافع سیاسی وی - بخوانید طرح وی برای ریاست جمهوری دائمی با کمک انجمن حجتیه نو - باعث شده که وی با زد و بند با مقامات آمریکائی و بخصوص لابی صهیونیست که با هند نیز روابط بسیار نزدیک و راهبردی دارد مقدمات تحریم صنعت نفت ایران را فراهم آورد.

رحیم-مشائی به شدت نگران آینده سیاسی خود می باشد. همکاریهای نزدیک وی با کامران دانشجو که با گرفتن ژستهای اصولگرایانه موفق به ادامه کار خود با حمایت علی خامنه ای بوده باعث شده تا وی قادر به ئاسخگوئی به منتقدین خود در میان روحانیون و مقامات ارزشگرا نباشد و بعضا از برخی از افراد دون ئایه و حتی بی سواد باند خود بخواهد تا طوطی وار مطالب منتشره در برخی از رسانه های ارزشگرا را معکوس جلوه داده و با قرار دادن نام آیت الله موسوی-خوئینیها و مهندس موسوی آنها را به همکاری با شهرام امیری و توطئه برای راه انداختن جنگ داخلی محکوم نمایند!!!

شکی نیست که هر فرد بی سوادی می داند که نه آیت الله خوئینیها و نه مهندس موسوی در موقعیتی نبوده اند که بخواهند با امثال شهرام امیری رابطه داشته باشند. در مورد جنگ داخلی نیز باید گفت که این مزدوران خط جدیدی نفاق هستند که مرتبا دانشگاههای کشور را با میادین جنگ مقایسه می نمایند و شکی نیست که کامران دانشجوی نصرانی نیز مستقیما مسئول هجمه دشمنان نظام به دانشگاهها می باشد. در مقطع کنونی کامران دانشجو و رحیم-مشائی را فقط می توان با عناصر خائن و بی وطن فرقه ضاله بهائیت مقایسه نمود.

بزرگان نظام بارها و بارها در مورد روابط مشکوک رحیم-مشائی و کامران دانشجو با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه هشدار داده اند. گفته می شود که حتی برخی از عکسهای دیدارهای رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی و صهیونیستها در کشورهای مختلف نیز موجود می باشند و حتی بعضی از این عکسها در روزهای گذشته در اختیار برخی از بزرگان نظام نیز قرار گرفته اند تا در موقع لزوم در جراید ملی منتشر و در دسترس امت حزب الله قرار گیرند.

شکی نیست که تحریم نفتی ایران از زمان دولت صهیونیست بوش کوچک در دستور کار آمریکا قرار داشت اما در آن زمان درایت و هوشیاری بزرگانی چون آقایان دکتر حسن روحانی و آقای دکتر علی لاریجانی مانع از آن شد تا دشمنان نظام بتوانند موفق به تحریم نفتی ایران شوند. اما در مقطع کنونی نه تنها دشمنان نظام بر تحرکات خود افزوده اند بلکه خط جدید نفاق مرتبا اقدامات خرابکارانه خود را با هماهنگی با آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام می دهد و نقش مستقیم رحیم-مشائی در مذاکرات ایران با کشورهای هند و ئاکستان و تحریم نفتی ایران توسط هند مصداق بارز خیانت به امت اسلامی و نظام می باشد.

بدیهی است که هنگامی که احمدی نژاد شخصی بی کفایت و بی سواد مانند مسعود میر کاظمی را در مقام ریاست وزارتخانه ای کلیدی چون وزارت نفت قرار می دهد او نیز برای سرئوش نهادن بر بی سوادی خود به مشائی و مشائیها اجازه می دهد که مسئولیت سیاستگذاری و نظارت بر روابط نفتی و گازی ایران با هند و ئاکستان را بر عهده گیرند. شکی نیست که بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای که از مجلس شورای اسلامی خواست تا به وزرای بی کفایتی چون میر کاظمی و کامران دانشجو و علی اکبر محرابیان رای دهند دلیل اصلی جری تر شدن مستکبرین برای تحریم نفتی ایران و تحت فشار قرار گرفتن صنایع کشور می باشد.

بدبختانه ابعاد تحرکات مخرب رحیم-مشائی و کامران دانشجو در حدی است که مقامات دولت اوباما با بی شرمی و با وقاحت می گویند که تحریمهای نفتی برای تحت فشار قرار دادن ایران در مذاکرات صورت می گیرند و مشخص نیست چرا در شرایطی که تحریمها نه تنها ادامه دارند بلکه افزایش نیز یافته اند رژیم کودتا کماکان به مذاکرات مخفیانه با آمریکا ادامه می دهد! در این میان علی اکبر صالحی نیز به صراحت اظهار داشته که احمدی نژاد مسئول تصمیم گیری در مورد محل ساخت تاسیسات هسته ای جدید ایران می باشد گویا علی خامنه ای نه فرمانده کل قوا است و نه نقشی در تصمیم سازی و تصمیم گیری در امور هسته ای کشور دارد...

به هر تقدیر ضعف و بی کفایتی و عقده خود بزرگ بینی علی خامنه ای باعث شده تا عوامل بیگانگان چون کامران داشنجو و رحیم-مشائی با به کار بردن عبارت بسیار زشت «امام خامنه ای» و توهین به حضرت امام خمینی (ره) به ترکتازیهای خود ادامه دهند. اما گویا این افراد معلوم الحال فراموش کرده اند که قوای دیگری چون مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه و سازمان قضائی نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات و سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی به جرائم آنها رسیدگی خواهند نمود و نهایتا آنها از کار برکنار خواهند شد و امت اسلامی نیز تصمیم خواهد گرفت که کدام دسته از مسئولین کودتاگر و کدام دسته از مسئولین به فکر حراست از انقلاب و نظام بوده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر