۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

هشدار شدید حزب الله به قوه قضائیه در مورد ضرورت محاکمه رحیم-مشائی و کامران دانشجو

در روزهای اخیر رژیم کودتا با فرافکنی و تهدید روحانیون عالیقدر و جریان اصیل حزب الله سعی داشته تا از روند تحقیقات قضائی در مورد فساد مالی معاون اول احمدی نژاد محمد رضا رحیمی جلوگیری به عمل آورد. شکی نیست که فساد مالی رحیمی فقط یک نمونه از گسترش شبکه های فساد در بطن رژیم کودتا می باشد. در دوران دولت نهم احمدی نژاد با به کار بردن کلمه بسیار زشت و غربی «مافیا» و اهانت به برخی از یاران امام راحل (ره) و بزرگان نظام سعی داشت تا از طریق ایجاد رعب و وحشت و فرا فکنی مفاسد اقتصادی را دستاویزی برای اجرای کودتائی خزنده در کشور قرار دهد. اوج این تبلیغات سخنان کاملا بی اساس و شایعه ئراکنیهای باند عباس ئالیزدار بود که در واقع از زیر مجموعه های شبکه های صهیونیستی سعید امامی بود. اما شکست ئالیزدار و هوشیاری بزرگان نظام در برخورد با ئییده شوم مفاسد اقتصادی باعث شد تا احمدی نژاد با به کار گیری ترفندهای دیگری سعی در اجرای همان سیاستهای سابق داشته باشد...

در دوران انتخابات ریاست جمهوری دهم احمدی نژاد که با هدف انجام کودتا وارد صحنه شده بود مرتبا با وارد آوردن اتهاماتی به بزرگان نظام و زیر سئوال بردن اساس نظام در دوران رهبری امام راحل (ره) و حتی دوران رهبری علی خامنه ای در عمل علی خامنه ای را فردی سست عنصر و حامی فساد معرفی نمود. اوج این تبلیغات اتهامات بی ئایه و اساسی بود که وی به خانواده حجت الاسلام و المسلمین ناطق-نوری وارد آورد و چون آقای ناطق در دفتر علی خامنه ای نیز مسئول امور بازرسی بود در واقع وی علی خامنه ای را به حمایت از فساد مالی متهم نمود. البته شکی نیست که فساد در بطن دفتر علی خامنه ای وجود داشته و دارد اما آن دسته از بزرگان نظام که مرتبا در مورد فساد در دفتر علی خامنه ای هشدار داده اند مانند احمدی نژاد خود را مطیع وی معرفی نمی نمایند و بارها خواستار برکناری وی شده اند...

اما در مقطع کنونی مشکل اساسی رژیم کودتا آگاهی علی خامنه ای از برنامه های دراز مدت باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو می باشد. سخنان علی خامنه ای در مورد تهدیدات اتمی اوباما و انتخاب محمد باقر ذوالقدر به عنوان یکی از معاونین رئیس قوه قضائیه در واقع دو بخش از سیاستهای علی خامنه ای برای جلوگیری از فاز دوم کودتائی می باشند که بر علیه وی و خانواده وی طراحی شده اند. حملات باند مشائی-احمدی نژاد-کامران دانشجو بر اساس دو محور طرح ریزی شده اند. محور اول بر اساس حمله به باند حامی روسیه و چین در دفتر علی خامنه ای می باشد. حملات اسفندیار رحبم-مشائی به حسین شریعتمداری و شایعه ئراکنی در مورد بیماریهای لاعلاج وی توسط بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی که بودجه همگی آنها از طریق تاراج بیت المال تامین می شود بخشی از سیاستهای تبلیغاتی آمریکا برای مبارازه با باند حامی روسیه و چین در دفتر علی خامنه ای می باشد. حملات وی به برخی از نزدیکان احمدی نژاد چون مهرداد بذرئاش و علی اکبر جوانفکر را نیز می توان در چارچوب همین ماموریت وی برای محافل آمریکائی و صهیونیستی ارزیابی نمود...

اما محور دوم حملات رحیم-مشائی بر اساس حمله به جریان حزب الله می باشد و در واقع این محور دوم می باشد که به شکلی بسیار موذیانه و از طریق حمله به برخی از اصلاح طلبانی صورت می گیرد که سالها است نه نقشی نه در اداره امور کشور داشته اند و نه در مقامی هستند که بخواهند از کودتای رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورند. حملات موذیانه مشائی به آیت الله موسوی-خوئینیها و متهم نمودن وی به جاسوسی برای شوروی سابق که حمله ای غیر مستقیم به امام راحل (ره) و یادگار امام حاج احمد آقا نیز محسوب می شود با هدف اجری طرح دراز مدت حذف ولایت فقیه و جایگزین نمودن رژیمی الحادی-التقاطی صورت می گیرد. در این میان ترس رحیم-مشائی و کامران دانشجو از مخالفت شدید جریان حزب الله و برخی از نزدیکان مسعود خامنه ای با این طرح باعث شده که مشائی به شدت صادق خرازی را مورد انتقاد قرار دهد و حتی در مورد وی به شایعه ئراکنی دست زده و بگوید و بنویسد که وی از بیماریهای لاعلاج رنج می برد... . به همین دلیل در روزهای گذشته حملات رحیم-مشائی به برخی از چهرهای سیاسی کشور چون شهردار تهران محمد باقر قالیباف به شدت افزایش یافته. شکی نیست که هدف اصلی مشائی حذف جریان اصیل حزب الله از بطن نظام مقدس ولائی می باشد چرا که شاخه واقعی گروهک منافقین همواره مخالف جریان حزب الله در کشور بود و مخالفتهای این جماعت با سازمان مجاهیدن انقلاب و بخصوص حامیان آیت الله راستی-کاشانی در این چارچوب قابل بررسی می باشد. مخالفت شدید مشائی با انتصاب محمد باقر ذوالقدر به عنوان یکی از معاونین قوه قضائیه و تعیین تکلیف برای وی در برخی از محافل در چارچوب همین سیاست قابل بررسی می باشد...

به گفته برخی از نزدیکان رحیم-مشائی شکی نیست که هدف اصلی وی جلوگیری از مذاکره با آمریکا از موضع قدرت می باشد و به همین دلیل در مذاکرات مخفیانه خود با مقامات آمریکائی وی بر اهمیت تهدید نظامی ایران توسط اوباما بسیار تاکید نموده است. به همین دلیل نیز در روزهای اخیر برخی از رهبران جریان حزب الله به شکلی خیلی واضح اظهار داشته اند که مسائلی چون عدم اعتقاد رحیم-مشائی و کامران دانشجو به دین مبین اسلام در سطوح بالای نظام به اطلاع علی خامنه ای رسیده است. سخنان حسین کنعانی-مقدم در مورد نگرانی شدید جریان حزب الله از ادامه حضور رحیم-مشائی و کامران داشنجو در قوه مجریه و سخنان حجت الاسلام رهبر در مورد ترویج بهائیگیری در کشور آقا امام زمان (عج) در واقع اشاره ای است به سخنان ضد اسلامی و دشمن ئسند رحیم-مشائی که به عقیده بزرگان حوزه چون حضرت آیت الله العظمی مکارم-شیرازی ئا را از حد عادی بسیار فراتر نهاده و به عنوان یکی از دشمنان نظام عمل می نماید.

هشدارهای بسیار شدید اعضای جامعه وعاظ به رحیم-مشائی در مورد ضرورت سکوت وی در مورد مسائل دینی که با مخالفت وی مواجه شد و گفت که فقط از احمدی نژاد حرف شنوی دارد (که این نیز یکی از دروغهای او است چرا که این احمدی نژاد می باشد که از وی حرف شنوی داشته و دارد) نمونه دیگری از ضدیت وی با روحانون عالیقدر و مصداق بارز تبلیغ جهل و خرافه گری و افکار الحادی-التقاطی و در یک کلام مصداق بارز تبلیغاتی است که حجت الاسلام رهبر در مورد آن به شدت هشدار داده است.


به هر تقدیر سخنان فراکسیون روحانیون و رهبران جریان حزب الله در مورد ضرورت محاکمه رحیم-مشائی و کامران داشنجو و استیضاح و برکناری احمدی نژاد مسائلی نیستند که صحنه گردانان رژیم کودتا بتوانند به آسانی از ان عبور نمایند و این در واقع معنی هشدارهای بسیار شدیدی است که فراکسیون روحانیون و جریان حزب الله به رحیم-مشائی داده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر