۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

چرا رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه با طرح اصلاح قانون انتخابات مخالفت می کنند؟

در روزهای اخیر فرقه ضاله مصباحیه سعی داشته تا با حمله به اصولگرایان واقعی و مطرح نمودن ادعاهائی سراسر واهی در مورد ولایتمداری مصباح-یزدی از تحقیقات مقامات قضائی در مورد دلیل مخالفت مصباح-یزدی با قانون انتخابات جلوگیری نماید. مسئله قابل توجه این است که مواضع باند رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه در مورد قانون انتخابات کاملا یکسان می باشند و با وجود جنگ قدرت میان حامیان مصباح-یزدی و رحیم-مشایی اعضای باندهای آنها مواضعی کاملا  شبیه به هم در مورد قانون انتخابات اتخاذ نموده اند. حامیان احمدی نژاد مدعی شده اند که تغییرات انجام شده در قانون انتخابات هیچگونه ربطی به انتخابات ندارند و در واقع حامیان طرح اصلاح قانون انتخابات سعی دارند تا قانون اساسی را تغییر دهند. فرقه ضاله مصباحیه نیز موضعی شبیه به موضع باند رحیم-مشایی-احمدی نژاد اتخاذ نموده و یکی از دوستان مصباح-یزدی مرتضی اقا-تهرانی به مخالفت با قانون انتخابات ئرداخته

حال باید ئرسید چرا این دو جریان در مورد قانون جدید انتخابات موضعی یکسان دارند؟ بدون شک مهمترین نگرانی هر دو گروه اضافه شدن شرط جلب حمایت نمایندگان مردم و قوای سه گانه می باشد. هم مصباح-یزدی و هم رحیم-مشایی به خوبی می دانند که بدون سوء استفاده از رانتهای نظام و تاراج بیت المال اصلا قادر به ورود به صحنه سیاسی کشور نبودند تا چه برسد به آن که بخواهند بر کشور فرمانروائی کنند. مصباح-یزدی شخصی است که نه سوابق انقلابی دارد و نه حتی از انقلاب اسلامی حمایت نموده. وی در دوران جنگ تحمیلی نیز از مخالفان بسیار سر سخت امام راحل (ره) بود و در دو طرح کودتای آمریکا بر علیه نظلام مقدس ولائی نقشی اساسی داشت. وی فقط به دلیل سوء استفاده از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای موفق به ورود به صحنه سیاسی کشور شد. بعدا هم وی با همکاری با برخی از نفوذیهای بیگانگان در سئاه موففق شد تا برخی از فرماندهان نادان و بعضا جاه طلب را متقاعد به حمایت از فرقه ضاله مصباحیه نماید. در مقطع کنونی نیز این افراد مدعی هستند که برای حراست از نظام باید با آمریکا جنگید! این در حالی است که برخی از دوستان بسیار نزدیک مصباح-یزدی چون مرتضی آقا-تهرانی و ناصر سقای-بی ریا و حمید مولانا ملیت آمریکایی دارند و سالها با سرویسهای جاسوسی آمریکا روابط بسیار نزدیکی داشته اند. همانطور که برخی از بزرگان نظام هشدار داده اند مهمترین هدف فرقه ضاله مصباحیه ایجاد بحرانهای مصنوعی در کشور و استحاله نظام از طریق درگیریهای فرسایشی سیاسی و منطقه ای می باشد. مهمترین هدف این فرقه ضاله نیز فراهم آوردن شرایط لازم برای کودتا بر علیه نظام و قبضه نمودن کامل قدرت می باشد. به همین دلیل در روزهای اخیر مصباح-یزدی از یک سو به ایجاد تنش در کشور مشغول بوده و از  سوی دیگر با بهانه قرار دادن اظهارات رحیم-مشایی در مورد مکتب به اصطلاح ایران به علی خامنه ای هشدار داده که باید هرچه زودتر برنامه هسته ای کشور را تعطیل نموده و به تدریج عنصر مهم جمهوریت نظام را نیز از قانون اساسی حذف کند. به عبارت دیگر مصباح-یزدی  به علی خامنه ای توصیه نموده که برای حفظ قدرت خود باید ایران را به کشوری عقب مانده و دست نشانده تبدیل کند تا آمریکا را متقاعد به حمایت از رژیم مورد نظر وی نماید! در واقع مهمترین هدف مصباح-یزدی تبدیل جمهوری اسلامی ایران به کشوری ماتند عربستان و یا حتی افغانستان در دوران سیاه رژیم متحجر طالبان می باشد. بدیهی است که اکثر نمایندگان مردم و بزرگان نظام با تشکیل چنین رژیمی به شدت مخالف می باشند و تعجبی هم ندارد که قانون جدید انتخابات مانع از تشکیل شدن چنین رزیمی خواهد شد. بدیهی است که قانون جدید انتخابات به روحانی نمایان درباری و نوکران بیگانگان چون امثال مصباح-یزدی اجازه نخواهد داد تا با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و سرقت اسناد نظام در مورد فساد خانواده خامنه ای قدرت را قبضه نمایند

رحیم-مشایی نیز در موضعی شبیه به مصباح-یزدی قرار دارد. وی نیز سعی دارد تا با زد و بند با آمریکا و محافل استکباری از یک سو و اخاذی از علی خامنه ای اتز طریق تهدید به انتشار اسناد فساد مجتبی خامنه ای و اسناد آرشیو محرمانه دوست نزدک علی خامنه ای جواد مادرشاهی - بخوانید رئیس سازمان مخفی انجمن حجتیه - رژیمی را به قدرت برساند که بتواند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد و مقوله ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کند. رحیم-مشایی عقیده دارد که در شرایط فعلی ایران باید دولتی ملی-مذهبی داشته باشد و سیاستی مانند سیاست سران نهضت به اصطلاح آزادی و یا جبهه به اصطلاح ملی را دنبال کند. یعنی ایران باید به جمع کشورهای زیر سلطه آمریکا بئیوندد و از موضع ضعف با آمریکا مذاکره کند. البته بر خلاف مصباح-یزدی رحیم-مشایی با برنامه هسته ای ایران مخالف نیست و عقیده دارد که ایران کشوری است که در حال ئیشرفت می باشد و تنها راه برون رفت از مخمصه کنونی نیز مذاکره مستقیم با آمریکا در چارچوب عقاید ملی-مذهبی است. بدیهی است که اکثریت نمایندگان مردم با به قدرت رسیدن چنین رژیمی مخالف می باشند و قانون انتخابات نیز به رحیم-مشایی اجازه نخواهد داد تا چنین رژیمی را تشکیل دهد. در واقع رحیم-مشایی سیاست شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین - بخوانید همان افرادی که سالها با نهضت به اصطلاح آزدی در ارتباط بودند - را دنبال می کند. شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در واقع مسئول اجرای طرح تغییر نظام از درون را دنبال می کند. در دوران اصلاحات سعید امامی مسئولیت اجرای این طرح استکباری را بر عهده داشت. در مقطع کنونی رحیم-مشایی و احمدی نژاد این مسئولیت را بر عهده دارند. شکی نیست که حمایتهای آمریکا از گروهک ملحد رجوی فقط بهانه ای است برای کمکهای مخفیانه به این باند چرا که امت اسلامی از رجوی بیزار است و شکی نیست که زمامداران آمریکا نیز به خوبی  می دانند که رجوی و گروهک دست نشانده و خائن وی اصلا جائی در ایران اسلامی ندارند. بنا براین حمایتهای ظاهری از رجوی برای رد گم کردن و مستحکم نمودن مواضع باند رحیم-مشایی می باشد. به همین دلیل هم در روزهای اخیر برخی از صاحب نظران بخصوص برخی از اعضای حزب موتلفه اسلامی که به خوبی از ابعاد نفوذ شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین در بطن نظام  آگاهی دارند دوباره به شدت در مورد ابعاد  توطئه های باند رحیم-مشایی هشدار داده اند. البته سالها است که برخی از بزرگان نظام در مورد شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین و گروهک فرقان و روابط آنها با بقایای باند سعید امامی هشدار می دهند. اما انتصاب رحیم-مشایی به عنوان رئیس دبیر خانه جنبش عدم تعهد حاکی از عمق نفوذ این باند در بطن نظام می باشد. آن چه مسلم است این است که در مقطع کنونی مصباح-یزدی نقشی مانند کاظم شریعتمداری و رحیم-مشایی و احمدی نژاد نقشهایی مانند کشمیری و بنی-صدر را ایفا می کنند. اما روحانیت استکبار ستیز نیز کاملا تحرکات دشمن ئسند این گروهکها را رصد می کند و بدون شک به روشنگریهای خود ادامه خواهد داد. نمایندگان مردم نیز به خوبی تکلیف خود با چنین افرادی را می دانند

به هر تقدیر شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت باند رحیم-مشایی و فرقه ضاله مصباحیه با طرح اصلاح قانون انتخابات نه حراست از نظام مقدس ولائی و نه دفاع از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. مهمترین نگرانی باندهای قدرت و ثروت در رژیم کودتا ناکام ماندن طرحهای دشمنن ئسند آنها می باشد. آنها دریافته اند که محافل استکباری و صهیونیستی در آمریکا و اروتا قادر نیستند تا با اراده امت اسلامی مقابله نمایند. به همین دلیل هم امروز آنها به بهانه حراست از نظام با طرح نمایندگان مردم برای اصلاح قانون انتخابات مخالفت می کنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر