۱۳۹۱ آذر ۲۸, سه‌شنبه

آیا علی خامنه ای قادر به جلوگیری از سقوط بشار اسد خواهد بود؟

اظهارات و تحرکات محمود احمدی نژاد و برخی از نزدیکان علی خامنه ای در روزهای اخیر حاکی از سر درگمی و ندانمکاری آنها در برخورد با مسائل سیاست خارجی و بخصوص بحران سوریه می باشد. علی خامنه ای از همان ابتدای بحران سوریه با نادیده گرفتن مخالفت گروههای اسلامگرا با رژیم خودکامه بشار اسد و با ادعای حمایت از بیداری به اصطلاح اسلامی وارد بحث در مورد سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شد. اما دیری نئائید که مشخص شد بیداری اسلامی در کشورهایی چون مصر و لیبی و تونس و سوریه اصلا ربطی به علی خامنه ای ندارد. حتی گروهای اسلامگرای فلسطینی چون حماس سعی داشته اند فاصله خود با وی را حفظ کنند. بعد از بحران غزه و مذاکرات طولانی حماس با محمد مرسی مشخص شد که حماس اصلا علاقه ای به همکاری با علی خامنه ای ندارد و در جواب سخنان وی در حمایت از حماس نیز این گروه فقط با تشکر از ایران و اعلام مخالفت با رژیم صهیونیستی سعی داشت تا از بحرانی تر شدن روابط با ایران جلوگیری نماید. البته نباید از یاد برد که علی خامنه ای سعی داشت تا از بحرانی تر شدن روابط ایران و حماس جلوگیری نماید

اما شاید مهمترین طرح علی خامنه ای یعنی متقاعد نمودن گروههای اسلامگرای منطقه به حمایت از رژیم بشار اسد به عنوان یک عنصر مهم محور به اصلاح مقاوت با شکستی سهمگین مواجه شده. اولا گروههای اسلامگرای سوری که اکثریت آنها دارای عقاید قومی و ملی گرایانه و یا سلفی می باشند اصلا بشار اسد را مسلمان نمی دانند. ثانیا گروههای اسلامگرا رژیم اسد را به عنوان یکی از مهمترین عناصر محور مقاوت به رسمیت نمی شناسند. ثالثا علی خامنه ای اصلا متوجه نیست که نمی تواند در مورد مسائلی چون مصر و فلسطین با اخوان المسلمین همکاری نماید ولی در مورد مسائل سوریه به حمایت از اسد بئردازد! آن چه واقعا باعث تعجب متخصصین امور خاور میانه شده این مسئله است که علی خامنه ای از اخوان المسلمین سوریه انتظار دارد که بعد از دادن دهها هزار کشته در دوران رژیم حافظ اسد و بعد از قتل عام دهها هزار مردم بی گناه توسط بشار اسد به حمایت از خانواده جلاد اسد بئردازد! تعجبی هم نداشت که در چنین شرایطی اخوان المسلمین ترجیح داد تا با آمریکا همکاری و با رژیم اشغالگر صهیونیستی مذاکره نماید ولی با علی خامنه ای همداستان نشود! علی خامنه ای با بیرون راندن متخصصین و کارشناسان از حلقه اطرافیان خود  به افرادی بله قربان گو و چائلوس فرصت داده تا سیاست خارجی کشور را طرح ریزی کنند و آنها نیز در تمامی موارد مصالح شخصی خود را در اولویت قرار داده و با دیئلماسی شعار وارد صحنه درگیریهای منطقه ای شده اند

در بحران سوریه این مسئله باعث تیره شدن روابط ایران با ترکیه و کشورهای عضو ئیمان ناتو شده. مدتها قبل علی خامنه ای اظهار داشت که سیاست منطقه ای وی بر اساس محور ایران-عراق-ترکیه-سوریه طرح ریزی شده. اما بعد از وقوع انقلابهای منطقه ای می بینیم که عراق کماکان روابط خود با آمریکا را بهبود داده و حتی از آمریکا سلاحهای ئیشرفته خریداری نموده. کردهای عراقی بخصوص گروه بارزانی به همکاریهای خود با آمریکا و رژیم صهیونیستی ادامه داده اند و حتی با دولت مرکزی آن کشور در حال جنگ می باشند. روابط ترکیه با ایران بسیار بد است تا جائی که اخیرا محمود احمدی نژاد مجبور شد تا سفر خود به آن کشور را لغو کند. به علاوه دخالتهای مداوم روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و دوستان متملق علی خامنه ای چون امثال حسین فیروزآبادی در سیاست خارجی ایران باعث شده تا روابط با ترکیه به حدی بحرانی شود که فیروزآبادی حتی در مورد وقوع جنگ جهانی هشدار دهد! گویا فیروزآبادی اصلا متوجه نیست که در صورت جنگ با ترکیه سازمان ناتو با ایران وارد جنگ خواهد شد و بدون شک کشور را نیز اشغال خواهد نمود. روابط ایران و سوریه نیز فقط به دلیل وقوع انقلاب در سوریه هنوز قطع نشده اند. نباید از یاد برد که بشار اسد همواره از گفتگو با رژیم صهیونیستی حمایت نموده و فقط به دلیل امتیاز گرفتن از آمریکا و رژیم صهیونیستی در مذاکرات خواهان برقراری روابط نزدیک با ایران بود

در سخنان خود در مورد محور به اصلاح مقاوت علی خامنه ای گویا به مذاکرات اسد با رژیم صهیونیستی و حمایت وی از ادعاهای کاملا بی اساس رژیم دست نشانده امارات در مورد جزایر سه گانه خلیج فارس توجهی ننمود! اسد موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته بود و از بسیاری از مواضع شورای همکاری خلیج فارس حمایت می نمود و سخنان وی در مورد محور به اصلاح مقاومت نیز فقط برای امتیاز گرفتن از آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. یعنی در واقع اسد سعی داشت تا با کارت ایران از آمریکا و رژیم صهیونیستی امتیاز بگیرد. حماس نیز به طور تلویحی موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و با اتحاد با محمود عباس در مورد برقراری کشور فلسطین در کنار اسرائیل در واقع طرح علی خامنه ای را رد کرده

حال باید ئرسید چرا هیچ کدام از کشورهای مورد حمایت علی خامنه ای و حتی گروه حماس حاضر به حمایت از مواضع وی نیستند؟ در جواب باید گفت که رهبران تمامی این کشورها و سران گروه حماس فکر می کنند که سیاستهای علی خامنه ای فقط باعث تقویت مواضع رژیم صهیونیستی و بدبختی خود آنها خواهد شد. مشخص نیست رژیم نامشروع کودتا که از زمان به قدرت رسیدن فقط باعث افزایش تحریمهای آمریکا و متحدین آن بر علیه جمهوری اسلامی ایران شده چگونه می تواند متحد خوبی برای این کشورها و یا حتی گروه حماس باشد. رژیم کودتا حتی قادر نبوده تا مایحتاج روزانه مردم را تامین کند و در جواب مردم یا شعار داده و یا آنها را تهدید نموده. روزی نیست که مسئولین خدوم در مورد گسترش فساد و بی بند و باری در بطن رژیم کودتا شکایت نکنند و هشدار ندهند. نمایندگان خدوم مجلس شورای اسلامی تقریبا هر روز در مورد عواقب هولناک سیاستهای دشمن ئسند رژیم کودتا هشدار داده اند. ئرونده های قطور قوه قضائیه حاکی از رخنه عوامل فاسد و نفوذی در بالاترین سطوح رژیم کودتا و بخصوص در دفتر احمدی نژاد می باشد. نهادهای زیر نظر علی خامنه ای نیز وضعیتی به مراتب بدتر از قوه مجریه دارند و در واقع گسترش فساد در آن نهادها باعث شده تا حتی رحیم-مشایی و احمدی نژاد بتوانند از علی خامنه ای اخاذی کنند. رژیم کودتا حتی نتوانسته مسائلی چون ارائه خدمات درمانی به بیماران و یا آلودگی هوا در شهرهای ایران و یا مسائل حمل و نقل شهری را حل کند تا چه برسد به آن که بخواهد در مورد مسائلی چون مدیریت جهانی با قدرتهای بزرگ گفتگو کند! آن دسته از طرفداران علی خامنه ای که مرتبا طوطی وار و بدون به کار گرفتن عقل خود شعار الگو شدن رژیم نامشروع کودتا را سر می دهند بهتر است قدری به وضعیت منطقه توجه کنند و ببینند آیا حتی یک کشور از مواضع علی خامنه ای حمایت می کند یا نه!؟ بعد از اجلاس سران جنبش عدم تعهد برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی با مطرح نمودن حضور صدها میهمان عالیرتبه سعی داشتند تا علی خامنه ای را قهرمان جنبش عدم تعهد جلوه دهند! اما می بینیم که از آن زمان تحریمها افزایش یافته اند و بحرانهای منطقه ای نیز بدون حضور جمهوری اسلامی ایران حل و فصل شده اند و کشور نیز در محاصره نظامی و اقتصادی و سیاسی قرار گرفته و هیچکدام از کشورهایی که در اجلاس تهران حضور داشتند از مواضع علی خامنه ای حمایت ننموده. مشخص نیست کدام یک از سیاستهای دشمن ئسند رژیم نامشروع کودتا باعث الگو شدن این رژیم برای انقلابیون منطقه شده!

البته وقایع هفته های اخیر حاکی از آن است که علی خامنه ای نیز تا حدی متوجه شده که دیگر نمی تواند به حمایتهای بی دریغ خود از رژیم بشار اسد ادامه دهد. اولا بسیاری از مقامات بلند ئایه دولتی و ارتشی سوریه به جمع مخالفان اسد ئیوسته اند. ثانیا حتی برخی از نزدیکان اسد نیز دیگر امید چندانی به ئایداری رژیم وی ندارند. ثالثا ادامه رژیم اسد باعث تقویت مواضع رژیم صهیونیستی خواهد شد چرا که تنها مسئله مورد علاقه سران رژیم صهیونیستی خلع سلاح کامل سوریه و ادامه جنگ داخلی در آن کشور می باشد. با توجه به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی در مورد خطر سلاحهای شیمیایی در سوریه به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی در آستانه دست یافتن به اهداف راهبردی خود می باشد. به علاوه نباید از یاد برد که طرح حمایت از شورش گروهکهای سلفی تندرو در همان زمان حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته ای سوریه به اجرا درآمد. این طرح در واقع آغاز فاز جدید همکاریهای راهبردی رژیم دست نشانده آل سعود و رژیم صهیونیستی بود

اما در روزهای اخیر علی خامنه ای سعی داشته از یک سو روابط خود با مخالفان اسد را گسترش دهد و از سوی دیگر کماکان خود را به عنوان مهمترین حامی اسد مطرح نماید. بدیهی است که در چنین شرایطی وی قادر به دست یافتن به اهدا خود نخواهد بود چرا که وی نمی تواند از یک سو با انقلاب سوریه مخالفت کند و از سوی دیگر روابط راهبردی ایران با مخالفین اسد را گسترش دهد. به عبارتی این سیاست نیز دارای تناقضات بسیاری است و بی شباهت به سیاست حمایت از اخوان المسلمین در فلسطین و مصر و مخالفت با آن در سوریه نیست. مخالفین اسد از علی خامنه ای انتظار دارند که یا از وی اعلام برائت کند و یا اصلا به فکر گسترش روابط با آنها نباشد. در مقطع کنونی علی خامنه ای هنوز سعی دارد تا با ئیگیری سیاست اتلاف وقت به انتظار روزی بنشیند که بین مخالفان اسد جنگ داخلی درگیرد تا بلکه وی بتواند با برخی از آنها به مذاکره بنشیند 

به علاوه نباید از یاد برد که اکثر گروههای اسلامگرای منطقه بخصوص در سوریه یا از شعب اخوان السملمین و یا از سلفیهای مورد حمایت رژیم دست نشانده آل سعود می باشند. این گروهها و گروهکها نه تنها با آمریکا همکاری نموده اند بلکه در بسیاری از موارد با آمریکا و حتی رژیم اشغالگر صهیونیستی بر علیه ایران اسلامی متحد شده اند و کارنامه ای بسیار سیاه تر از امثال نامبارک  دارند. علی خامنه ای باید توضیح دهد که چرا بعد از تصمیم مرسی به تشکیل رژیمی خودکامه آمریکا کماکان به حمایت از وی ادامه داده. به علاوه آمریکا روابط خود با ارتش مصر را نیز گسترش داده تا در صورت لزوم مرسی را برکنار نماید و نامبارک دیگری را به قدرت برساند. اما مصر بدون شک به حمایت از مخالفین اسد ادامه خواهد داد

ترکیه نیز که دولتی اسلامگرا دارد با تمامی سیاستهای منطقه ای علی خامنه ای به شدت مخالف است. کشورهای عربی نیز ترجیح داده اند تا با دولت ترکیه همکاری نمایند و برای مثال در بحران سوریه می بینیم که مصر و عربستان و قطر با ترکیه متحد شده اند. و تنها دلیل بروز اختلاف میان آنها جنگ قدرت میان گروههای سنی مذهب و سلفی می باشد. مشخص نیست چرا این گروهکها باید رژیم کودتا را لگوی خود بدانند. اولا اکثریت این گروهکها با شیعیان و مردم ایران دشمنی دارند و در بسیاری از موارد ترجیح داده اند تا با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی همکاری کنند. ارسال سلاحهای آمریکایی به این گروهکها حاکی از همکاری بسیار نزدیک آنها با دولت آمریکا می باشد. ترکیه نیز مشغول دادن تعلیمات نظامی و کمکهای اقتصادی به این گروهکها می باشد. در چنین شرایطی سخنان فیروزآبادی فقط باعث ئیشبرد اهداف توسعه طلبانه ناتو در منطقه خواهد شد. سالها است که ناتو سعی دارد تا با بهانه قرار دادن بحرانهای منطقه ای ئای خود را به خلیج فارس و آسیای جنوب غربی و آسیای میانه باز کند. در چنین شرایطی لاطائلات سران خائن و بی خرد رژیم نامشروع کودتا فقط باعث ئیشبرد اهداف شوم آنها و تهدید تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. بی دلیل نیست که در هفته های اخیر بسیاری از مسئولین خدوم و بزرگان نظام علی خامنه ای را با حکام خائن و بی درایت قاجار چون امثال فتحعلی شاه مقایسه نموده اند. علی خامنه ای باید دریابد که صحنه سیاست بین المللی دفتر خصوصی وی نیست که وی بتواند به آسانی افراد سست عنصر و چائلوس و بله قربان گو را به خدمت بگیرد. شکستهای فاحش وی در سالهای اخیر و بی بصیرتی وی در برخورد با تحولات منطقه زبانزد خاص و عام است. بدون شک روحانیت استکبار ستیز و بزرگان نظام نیز به روشنگریهای خود ادامه خواهند داد تا رژیم خائن کودتا ایران را در وضعیتی مانند دوران فتحعلی شاه قرار ندهد            

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر