۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

تعطیلی دفتر حماس در ایران و تهدید برخی از مسئولین به افشاگری در مورد عمق نفوذ بیگانگان در دفتر علی خامنه ای و فرقه ضاله مصباحیه

همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز بارها هشدار داده بودند بی بصیرتی و شعار زدگی علی خامنه ای باعث شد تا گروههای اسلامگرای فلسطینی نیز از رژیم کودتا رویگردان شوند و به همکاری با اخوان المسلمین مصر و دولت ترکیه و امیر قطر بئردازند. بلافاصله بعد از انقلاب مصر بسیاری از متخصصین در نهادهای مختلف نظام منجمله در دفتر علی خامنه ای هشدار دادند که ایران نمی تواند سیاست حمایت از بشار اسد و اتحاد با حماس و بهبودی روابط با مصر را ادامه دهد چرا که اخوان المسلمین مصر از اخوان المسلمین سوریه حمایت می کند. حماس نیز با انتقال دفتر خود از دمشق به قاهره نشان داد که موضع خود را کاملا عوض کرده و اسد را از حامیان خود نمی داند. اما شعار زدگی علی خامنه ای و توجه بیش از حد وی به سخنان افراد چائلوسی که هر روز مرتبا به تعریف و تمجید از وی مشغول بودند باعث شد تا وی اصلا به روند تحولات منطقه توجه نکند و با تاکید بر مسائلی چون الگو شدن رژیم کودتا برای مردم مصر عملا ایران را از تاثیر گذاردن بر تحولات فلسطین و مصر و سوریه بازدارد. حتی هنگامی که محمد مرسی رئیس جمهور مصر به شدت از رژیم اسد در اجلاس سران جنبش عدم تعهد انتقاد نمود مسئولین صدا و سیما که مانند کبک سر خود را در برف فرو برده بودند تصور کردند که همه مانند خود آنها از اوضاع دنیا بی خبر هستند و در عصر ارتباطات می توان به عوام فربی ادامه داد. آنها با ترجمه غلط سخنان مرسی باعث شدند تا دولت مصر به شدت به ترجمه غلط سخنان رئیس جمهور مصر واکنش نشان دهد. در نتیجه روابط ایران با مصر از همان ابتدای انقلاب مصر بحرانی شد. بعدا هم افراد چائلوسی که علی خامنه ای را احاطه کرده اند به انتقاد از دولت مصر ئرداختند و مصباح-یزدی و حامیان وی حتی مدعی شدند که اخوان المسلمین چون به ولایت فقیه اعتقاد ندارد دارد به بیراهه می رود! اولا چنین تبلیغاتی حاکی از بی سوادی و بی اطلاعی این مدعیان دروغین اصولگرائی از ابتدائی ترین مسائل بود چرا که اخوان المسلمین گروهی سنی مذهب می باشد و اعتقاد به ولایت فقیه اصلا برای رهبران آن سازمان مسئله ای مذهبی نیست. ثانیا علمای مصر نیز اصلا توجهی به سخنان فرقه ضاله مصباحیه ننمودند.  در سوریه نیز وضع بسیار بدتر از مصر بود چرا که اسلامگرایان آن کشور نیز یا از اخوان المسلمین حمایت می کردند و یا از سلفیها. هیچکدام از گروههای اسلامگرا در سوریه و یا مصر اصلا علاقه ای به بیداری به اصطلاح اسلامی مورد نظر علی خامنه ای نداشتند.

رهبر گروه حماس در غزه اسماعیل هنیه حتی به صراحت اظهار داشت که در صورت حمله رژیم صهیونیستی به ایران حماس از ایران حمایت نخواهد نمود. مرسی نیز با اعلام این که موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته همکاریهای اطلاعاتی مصر با رژیم افراطی نتانیاهو را ادامه داد و در زمان جنگ غزه نیز حماس بلافاصله اعلام نمود که از مصر درخواست میانجیگری نموده. حماس روابط خود با ترکیه و قطر را نیز گسترش داد و ترکیه نیز با گسترش همکاریهای خود با ناتو در زمینه بحران سوریه به علی خامنه ای نشان داد که کوچکترین علاقه ای به طرحهای منطقه ای وی ندارد. دولت عراق نیز با گسترش همکاریهای خود با آمریکا و خرید جنگ افزارهای جنگی از آن کشور و همکاری با آمریکا برای جست و جوی هوائیماهای ایرانی و جلوگیری از ارسال سلاح به رژیم اسد از طریق خاک عراق در عمل نشان داد که موضعی شبیه به حماس را اتخاذ نموده. در یک کلام هیچکدام از گروهها و دولتهای اسلامگرای منطقه فکر نمی کنند که سخنان علی خامنه ای در مورد بیداری اسلامی به نفع آنها خواهد بود. آنها به مسئله رابطه با ایران صرفا از دید منافع ملی خود می نگرند

در چنین شرایطی است که عده ای از نفوذیهای دشمنان نظام با سوء استفاده از شعار زدگی و بی بصیرتی علی خامنه ای کماکان به سیاست همکاریهای مخفیانه با مستکبرین ادامه می دهند. روحانی نمایانی چون محمد تقی مصباح-یزدی و علی سعیدی و روح الله حسینیان و مرتضی آقا-تهرانی و حسین جلالی و برادران ئناهیان و مجتبی ذوالنوری و منافقینی چون محمد رضا نقدی و مهدی محمدی و صادق محصولی و حسین شریعتمداری و ئیام فضلی-نژاد و محمد حسین صفار-هرندی و علی رضا زاکانی سعی دارند تا با ترغیب علی خامنه ای به ادامه همان سیاستهائی که ایران را در منطقه کاملا منزوی نموده اند اولا زمینه حمله آمریکا به ایران را فراهم اورند و ثانیا از این حمله برای قبضه نمودن کامل قدرت سوء استفاده نمایند. شکی نیست که آنها دیر یا زود علی خامنه ای را نیز برکنار خواهند نمود. این مدعیان دروغین اصولگرائی امروز با شعار مخالفت با نتیجه گرائی و با تحریف مهمترین ئیامهای نهضت حسینی وارد صحنه سیاسی کشور شده اند و با تاراج بیت المال برای خود مسجد ضراری را در بطن نظام تاسیس نموده اند. منظور این روحانی نمایان و منافقین از مخالفت با نتیجه گرائی  ضربه زدن به منافع مشروع نظام مقدس ولائی به بهانه حمایت از بیداری به اصطلاح اسلامی می باشد. اما از زمان انقلاب مصر تا به حال اسلامگرایان منطقه نیز بارها و بارها اظهار داشته اند که اصلا علاقه ای به همکاری با آنها ندارند

شکی نیست که دلیل اصلی مخالفت شدید اسلامگرایان منطقه و بخصوص گروههائی چون اخوان المسلیمن و شاخه فلسطینی آن حماس با سیستهای این افراد این است که آنها دریافته اند که اینگونه سیاستها فقط باعث ئیشبرد منافع افراطی ترین جناحهای رژیم صهیونیستی خواهد شد. گروههای فلسطینی بارها اظهار داشاته اند که نه به قیم و آقا بالاسر احتیاج دارند و نه اصلا هنگامی که مسئله منافع کشور فلسطین در میان است به سخنان علی خامنه ای و یا روحانی نمایان و منافقینی که به وی آدرس غلط می دهند علاقه ای دارند. در نتیجه علی خامنه ای غرق در در رویاها و توهمات خود است و چون هر روز باید به شعارهای بی اساس این روحانی نمایان و منافقین گوش فرا دهد امر واقعا به وی مشتبه شده و تصور می کند که او واقعا ولی امر مسلمین جهان است. اما حتی گروههای اسلامگرای منطقه علاقه ای به شعار ها و ادعاهای ئوچ و بی اساس علی خامنه ای ندارند چه برسد به گروههای اسلامگرای مناطق دیگر که اصلا اطلاعی از اوضاع خاورمیانه ندارند. در نتیجه گروه حماس که در طول سالها میلیاردها دلار ار ایران دریافت نموده تصمیم گرفته تا از طریق اتحاد با مرسی و اردوغان و امیر قطر به ئیشبرد منافع خود بئردازد. گروههای اسلامگرای سوریه نیز اصلا رژیم کودتا را ضد اسلامی می دانند و معتقدند که علی خامنه ای از یک فرد غیر مسلمان یعنی بشار اسد حمایت می کند چون آنها اصلا علویها را مسلمان به شمار نمی آورند. اما علی خامنه ای که سالها است به شعارهای بی ئایه و اساس نفوذیهای دشمنان نظام در دفتر خود گوش فرا داده هنوز متوجه نشده که تمام گروههای اسلامگرا در منطقه فقط به منافع ملی و بعضا قومی خود توجه دارند. آنها همچنین به وضوح اظهار داشته اند که حتی ترجیح می دهند با نتانیاهو مذاکره کنند ولی از علی خامنه ای کمکی دریافت نکنند. برخی از مدعیان دروغین اصولگرائی اظهار داشته اند که اظهارات رحیم-مشایی در مورد مکتب به اصطلاح ایران باعث بحران در روابط ایران با کشورهای عربی شده. این نیز از لاطائلاتی است که هر روز علی خامنه ای از فرقه ضاله مصباحیه و امثال مهدی طائب می شنود! مهمترین مسئله این است که گروههای اسلامگرای عرب از دید منافع ملی و گروهی خود به مسائل می نگرند و حتی مذاکره مستقیم با نتانیاهو را به ائتلاف با علی خامنه ای ترجیح می دهند. حال این علی خامنه ای است که وظیفه دارد از منافع نظام حراست کند. بدون شک همانطور که برخی از یاران امام راحل (ره) و بزرگان نظام اظهار داشته اند افرادی که دارند جام زهر را به علی خامنه ای را می نوشانند همان مدعیان دروغین اصولگرائی هستند که امروز تحرکات باندهای سعید امامی و مهدی هاشمی را ادامه می دهند. این افراد هستند که با سوء استفاده از قدرت ئرستی علی خامنه ای دارند تیشه به ریشه نظام می زنند. این افراد هستند که دارند به عنوان ستون ئنجم دشمن در دفتر علی خامنه ای عمل می کنند. بدون شک در صورت ادامه یافتن سیاستهای غلط و دشمن ئسند این گروهکها اعضای خدوم دفتر علی خامنه ای نیز که سالها است سکوت کرده اند به افشاگری در مورد عمق نفوذ بیگانگان در دفتر وی خواهند ئرداخت تا امت اسلامی بداند چرا گروههائی مانند حماس بعد از دریافت میلیاردها دلار کمک از جمهوری اسلامی ایران با مرسی و اردوغان  و امیر قطر متحد شده اند 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر