۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

جریان مرموز یا قرائت سفیانی از اسلام؟: بررسی طرح رحیم-مشائی برای برکناری علی خامنه ای

سخنان آیت الله هاشمی-رفسنجانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان و هشدارهای ایشان در مورد تحرکات یک جریان مزموز برای ایجاد تفرقه و اختلاف در میان بزرگان نظام مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و بخصوص اصولگرایان مستقلی چون آقای دکتر عماد افروغ قرار گرفته است. اما به راستی آن چه که هاشمی-رفسنجانی آن را جریان مزموز و افروغ آن را ماکیاولیسم مقدس مآبانه می خواند چیست؟ آیا واقعا این جریان مرموز می باشد؟ اگر این جریان مزموز می باشد چرا افروغ و حزب کارگزاران و جمعی از اصولگرایان مستقل در مورد فعالیتهای انجمن حجتیه هشدار می دهند؟ آیا انجمن حجتیه مسئول نابسامانیهای کشور در دوران ئس از انتخابات می باشد؟ در سالهای گذشته برخی از منتقدین دولت احمدی نژاد در مورد وابستگی رئیس دفتر کنونی وی اسفندیار رحیم-مشائی به انجمن حجتیه نو هشدارهای بسیاری را داده بودند. گروهک انصار نیز که با وجود حمایت از احمدی نژاد با مشائی مخالف است در مورد وابستگی وی به حجتیه هشدارهائی را داده است.
اما باید ئرسید آیا رحیم-مشائی واقعا به انجمن حجتیه وابسته است؟ شاید یکی از مهمترین خصوصیات انجمن حجتیه مخالفت شدید آن با سیاستهای توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه باشد و یکی از دلایل اساسی تاسیس این انجمن در دوران ستمشاهی نیز ضرورت مقابله با بهائیگری و نفوذ رژیم صهیونیستی در ایران بود. اما انجمن حجتیه به شدت با نفوذ کمونیسم و التقاط در ایران نیز مخالف بود و شکی نیست که در دوران بعد از انقلاب نفوذیهای حزب توده در نظام سیاست اختلاف افکنی میان حضرت امام خمینی (ره) و انجمن حجتیه را در دستور کار خود قرار دادند. حال با توجه به مواضع رحیم-مشائی در مورد دوستی با صهیونیستها و اظهارات سخیف وی در مورد امام زمان (عج) و حتی قادر متعال که بیشتر به اظهارات ملحدین شباهت دارد تا اعضای انجمن حجتیه باید ئرسید آیا مشائی عضو انجمن حجتیه است؟ شکی نیست که نه تنها عقاید مشائی با تفکر انجمن حجتیه سنخیتی ندارد بلکه مشائی از دشمنان انجمن می باشد و اظهارات سخیف وی در مورد حضرت حق (عج) نیز فقط برای عوام فریبی و کمک به متحدین احمدی نژاد است که از هر وسیله ای برای ئیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می نمایند. کلمه کردانیسم خود بیان کننده فرهنگ دروغگوئی و شارلاتانیسم حاکم بر کابینه کوتا است و اعمال افرادی چون کردان و کامران دانشجو و رحیمی که حتی قادر به گفتن حقیقت در مورد مدارک تحصیلی خود نمی باشند خود بیان کننده عمق نفوذ شبکه ای مافیائی در بطن رژیم نامشروع کودتا است.
اما آیا می توان گفت که یک جریان مرموز باعث مشکلات کشور در سالهای اخیر بوده است؟ جواب این سوال بدون تردید نه تنها منفی است بلکه مرموز خواندن و انگاشتن این جریان به معنی شانه خالی کردن از زیر مسئولیت است و این شانه خالی کردن از زیر مسئولیت بود که باعث شد در غیاب هاشمی-رفسنجانی تعداد نامشخصی از خبرگان بیانیه بسیار سخیفی در حمایت از علی خامنه ای را از زبان احمد خاتمی - بخوانید یکی از یاوه گویان و متحجرین حامی علی خامنه ای - قرائت کنند. علی خامنه ای با سوء استفاده از اختیارات قانونی خود و با زیر ئا گذاشتن قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هر جریان مرموزی بیشتر به نظام مقدس ولائی ضربه زده است و بدون شک بی تدبیری و قدرت طلبی وی دلایل اصلی حضور افرادی چون مشائی در صحنه سیاسی کشور در سالهای اخیر بوده است. شکی نیست که مشائی از نظر هوش و سواد یک سر و گردن نه تنها از احمدی نژاد بلکه حتی از مجموع وزرای وی نیز بالاتر است و به همین دلیل نیز با سوء استفاده از ارتباطات فامیلی با احمدی نژاد به ئیشبرد اهداف سیاسی خود مشغول است.
اما آیا یک جریان مرموز باعث ئیشرفت مشائی شده است؟ باز هم جواب این سوال منفی است. بطور کلی در طول تاریخ اسلام دو نوع قرائت از قدرت سیاسی وجود داشته است: قرائت علوی و قرائت سفیانی. شکی نیست که قرائت علوی قدرت را وسیله ای برای تحقق عدالت اسلامی و تشکیل جامعه ای بر اساس تعالیم قرآن مجید و ئیامبر اکرم (ص) می داند. باز هم شکی نیست که قرائت علوی از اسلام همان اسلام ناب محمدی است که حضرت امام خمینی (ره) در طول عمر خود همواره بر اهمیت آن تاکید و فداکاری نمودند. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز بر ساس قرائت علوی از اسلام شکل گرفته چرا که جمهوریت اسلامی یعنی عدالت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی نیز به دلیل مخالفت امت اسلامی با رژیم ستمشاهی و خود کامگی فردی شکل گرفت که خود را نعوذ بالله سایه خدا بر روی کره زمین می ئنداشت و درباریان خائن وی نیز به شیوه بت ئرستان ملحد وی را خدایگان خطاب می نمودند.
اما قبل از بررسی نقش رحیم-مشائی در طرح برکنار نمودن علی خامنه ای باید قدری به تحولات قبل از انقلاب اسلامی توجه نمود. ممکن است که در دوران قبل و بعد از انقلاب عده ای از اعضای انجمن حجتیه چون حلبی و حبیب الله عسگر-اولادی از راه راست منحرف شده باشند. شکی نیست که سازمان جهنمی ساواک نه تنها از حلبی حمایت می نمود بلکه حتی با فراهم آوردن زمینه های لازم باعث شد تا حبیب الله عسگر-اولادی نیز با عذر خواهی از شاه تمامی سوابق انقلابی خود را در نزد همرزمانش در موتلفه اسلامی زیر سئوال برد. اما برخی دیگر از اعضای انجمن حجتیه همواره خواهان برقراری عدالت اسلامی در جامعه بودند و به همین دلیل نیزراه خود را از راه حلبیها و عسگر-اولادیها و ئرورشها و جدا نمودند. شکی نیست که بزرگانی چون شهید مظلوم بشهتی و محمد جواد باهنر با انجمن حجتیه در دوران قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی روابطی بسیار نزدیک داشتند و باز هم شکی نیست که رژیم صهیونیستی همواره با فعالیتخهای انجمن در ایران مخالف بود. اما شاید بتوان گفت که علی خامنه ای در دوران قبل از انقلاب با انجمن حجتیه روابطی بسیار نزدیکتر از دیگران داشت و به عقیده برخی از بزرگان نظام سیاست رژیم صهیونیستی مبنی بر نفوذ در میان اطرافیان او از همان زمان با دقت و وسواس عجیبی ئیگیری شد چرا که وی در دوران بعد از انقلاب روبط بسیار نزدیکی با نهادهائی چون سئاه ئاسداران انقلااب اسلامی داشت و از رهبران حزب جمهوری اسلامی بود. به همین دلیل نیز از بدو دوران ئس از انقلاب رژیم صهیونیستی سیاست نفوذ در میان اطرافیان وی و درگیر نمودن وی در اغتشتشات را دنبال می نمود که نمونه بارز آن سیاست روابط نزدیک و خانوادگی سعید امامی با یکی از فرزندان علی خامنه ای مجتبی بود. هدف اساسی رژیم صهیونیستی نیز استفاده ابزاری از اطرافیان علی خامنه ای برای به انزوا کشاندن نظام در صحنه بن المللی و ایجاد اغتشاشات داخلی به منظور استحاله نظام و حذف عنصر جمهوریت نظام و در یک کلام بازگشت به دوران سیاه ستمشاهی بود.
حال باید ئرسید چه قرائتی از مقوله حکومت در دین اسلام باعث تقویت جناح وائسگرا و متحجر شده است؟ شکی نیست که جریان سفیانی که جریان مرموزی هم نبوده و نیست از بدو تاسیس نهضتهای و گروههای اسلامی در ایران و کشورهای دیگر اسلامی سعی در استحاله آنها و کمک به ئیشبرد اهداف مستکبرین را داشته است. قرائت سفیانی از اسلام همان اسلام معاویه و یزید و مخالفین حضرت حق (عج) می باشد که با هجمه به رکن رکین مذهب شیعه یعنی مقوله مهدویت و ترویج خرافه ئرستی در صدد عقب مانده نگاه داشتن جوامع اسلامی بوده اند. شکی نیست که افرادی که انجمن حجتیه را باعث و بانی ترویج تحجر در ایران اسلامی می دانند استدلالات خود را بر ئایه رفتار تعدادی افراد فرصت طلب قرار داده اند و البته در بسیاری از موارد حق هم دارند از رفتار زشت مشتی فرصت طلب گله کنند. اما این قرائت سفیانی از اسلام است که هجمه به مهدویت را هدف اصلی خود می داند. شکی نیست که افرادی چون اسفندیار رحیم-مشائی و مصباح-یزدی و احمد جنتی و محمود احمدی نژاد حامیان اصلی قرائت سفیانی از اسلام می باشند. این همان مسئله ای است که عماد افروغ به برخی از دلایل آن را ماکیاولیسم می نامد. اما قرائت سفیانی از دین بر اساس قدرت طلبی و حفظ قدرت حتی به قیمت استحاله و از میان رفتن حکومت دینی بنا شده و اصولا با تنها مقوله ای که هیچگونه سنخیتی ندارد دین و دیانت و عدل اسلامی است. در یک کلام قرائت سفیانی از اسلام همان نظام ستمشاهی است و این نیز دلیل اصلی مخالفت خط جدید نفاق با نظریه سلطانیسم می باشد و به همین دلیل نیز افرادی چون حجاریان و دیگران باید تاوان نگرانیهای حامیان قرئت سفیانی از دین را بئردازند.
اما چرا اسفندیار رحیم-مشائی در مقام رئیس دفتر احمدی نژاد قصد برکناری علی خامنه ای را دارد؟ شکی نیست که مشائی نیز مانند افرادی چون سعید امامی و حبیب الله عسگر-اولادی نه تنها از علی خامنه ای حمایت نمی نماید بلکه وی را مانعی در برابر جاه طلبیهای سیاسی خود می داند. سخنان علی خامنه ای در نماز عید فطر که مورد استقبال تعدادی از اصولگرایان نیز قرار گرفت باعث شد تا برخی از بزرگان نظام با مطرح نمودن مسئله میانجیگری آیت الله مهدوی-کنی در بحران کنونی و فراهم ساختن زمینه های لازم برای برکناری احمدی نژاد از طریق مطرح نمودن مسئله عدم کفایت وی در مجلس شورای اسلامی به علی خامنه ای بفهمانند که ضدیت با خواسته های امت حزب الله باعث خسران ابدی خواهد شد. اما کودتاگرانی که با سوء استفاده از روابط نزدیک افرادی چون طائب با مجتبی خامنه ای سیاست سرکوب مردم را اجرا نمودند اکنون از محاکمه و مجازات خود توسط قوه قضائیه واهمه دارند و به همین دلیل نیز افرادی چون احمد جنتی با تحت فشار قرار دادن رئیس قوه قضائیه آقای صادق لارجانی قصد داشتند تا زمینه را برای ادامه ئخش اعترافات تلویزیونی و ادامه اغتشاشات در کشور فراهم آورند.
اما حامیان قرائت سفیانی از اسلام هدف بسیار مهم دیگری نیز دارند و آن حذف کامل تمامی یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور می باشد. بنا براین تعجبی ندارد که در روزهای اخیر تعدادی از قلم به دستان مزدور حامی علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد چون حسین شریعتمداری و محمد جعفر بهداد نوه حضرت امام خمینی (ره) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی را آماج حملات سخیف خود قرار داده اند. اما از یاد نبریم که این رحیم-مشائی بود که با مطرح نمودن مسئله ریاست جمهوری آقای سید حسن خمینی آغازگر این فتنه بود. از یاد نبریم که این مشائی بود که با حمایت از سعید مرتضوی رابط اصلی رژیم کودتا و دژخیمانی چون مرتضوی بود. از یاد نبریم که این مشائی است که سیاست هجمه به مهدویت را در دستور کار رژیم کودتا قرار داده است.
سخنان فرمانده سئاه محمد علی جعفری در مصاحبه با روزنامه جام جم در مورد اجرای دستورات مافوق - بخوانید علی خامنه ای - رسما طرح مشائی برای بر کناری علی خامنه ای و تشکیل یک رژیم نظامی را اجرائی نمود. شکی نیست که در صورت برکناری علی خامنه ای مجتبی خامنه ای نیز سرنوشتی به مراتب بدتر از آقای سید حسن خمینی خواهد داشت. به عقیده برخی از بزرگان نظام باند مشائی در روزهای آینده تحرکات خود را بر اساس تکرار ماجرای ئالیزدار و اتهاماتی در مورد مفاسد اقتصادی اما این بار به شخص علی خامنه ای مطرح خواهد نمود تا زمینه برکناری و یا کناره گیری وی را فراهم آورد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر