۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

تهدید علی خامنه ای به استفاده از قوای نظامی برای مقابله با تشکیل رژیم سایه توسط رحیم-مشائی و انجمن حجتیه نو

همانطور که انتظار می رفت تهدیدات حسین شریعتمداری و تشکلهای موازی - بخوانید مزدوران روسیه و رژیم صهیونیستی در دفتر علی خامنه ای - به حمایت از جانشینی احمد خاتمی باعث شد تا علی خامنه ای با مخالفت با طرح مذاکره با آمریکا که توسط رئیس دفتر احمدی نژاد - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی مطرح شده بود و تهدید به استفاده از قوای نظامی برای مقابله با رحیم-مشائی سعی در حفظ موقعیت خود و آقا زاده بی عرضه خود مجتبی خامنه ای داشته باشد.

در سخنانی در دفاع از ئایان نامه یکی از دانشجویان خود رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح حسن فیروز ابادی با محکوم نمودن سخنان رحیم-مشائی و متهم نمودن وی به تهدید امنیت ملی خواستار مجازات وی شد. از یاد نبریم که که برخی از بزرگان نظام بارها و بارها در مورد تشکیل رژیم سابه حتی در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری هشدار داده بودند. اما برخی از روحانی نمایان و منافقینی که اکنون ادعای مخالفت با رحیم-مشائی را دارند در آن زمان فقط به حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور می اندیشیدند. روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی که حمایت از احمدی نژاد را نعوذ بالله با عبادت خدا برابر می دانستند چرا در آن زمان سخنی در مورد انحرافات دینی و سیاسی در دفتر احمدی نژاد نزدند؟ متحجرین فاسدی چون محمد یزدی و جعفر شجونی چرا دشمنی با یاران امام (ره) چون آیت الله هاشمی-رفسنجانی را مهمتر از برخورد با رحیم-مشائی می دانستند؟ افرادی چون احمد سالک و حیدر مصلحی که حداقل باید در مورد نظام اطلاعاتی کشور با خبر بودند چرا اجازه دادند که مشائی و مشائیها باعث حذف وزیر اطلاعات دولت نهم غلامحسین محسنی-اژه ای و حذف بسیاری از نیروهای خدوم وزارات اطلاعات شوند؟ علی خامنه ای چرا در آن زمان واکنشی نشان نداد و به رحیم-مشائی اجازه داد تا به وزارت اطلاعات حمله ور شود و هر چه آمریکا می خواهد انجام دهد؟ البته از علی خامنه ای انتظار چندانی نمی رفت چرا که وی به نفوذیهای روسها و صهیونیستها چون سعید امامی و روح الله حسینیان و حسین شریعتمداری و حسن شایانفر و حسین صفار-هرندی و عباس-سلیمی-نمین اجازه داده بود تا در بطن تشکلات به اصطلاح موازی رخنه نمایند. همکاریهای بسیار نزدیک مجتبی خامنه ای با سعید امامی و حسین طائب مصداق بارز بی بصیرتی علی خامنه ای در برخورد با فتنه گران بود. این مدعیان دروغین اصولگرائی اکنون فقط به دلیل ترس از حذف شدن توسط امثال رحیم-مشائی و احمدی نژاد و کامران دانشجو و محمد رضا رحیمی و احمد قلعه بانی و علی اکبر محرابیان و ثمره-هاشمی و نه به دلیل التزام عملی به ولایت فقیه از تشکیل رژیم سایه در هراسند. امثال حبیب الله عسگر-اولادی که بارها و بارها توسط احمدی نژاد مورد اهانت قرار گرفته بود و تا دو روز قبل از وی تعریف و تمجید می کرد چرا ناگهان به رحیم-مشائی حمله می کند؟ مگر بزرگان نظام بارها و بارها به این افراد ابله و خودسر خطرات ناشی از حضور باند الجحادی-التقاطی رحیم-مشائی را گوشزد نکرده بودند؟ مگر آیت الله هاشمی-رفسنجانی در دوران قبل از انتخابات از خطر توطئه هائی مانند توطئه بنی-صدر سخن نگفته بود؟ ئس چرا امثال حسین شریعتمداری و حسین علوی به حمایت از احمدی نژاد ئرداختند و چرا از حمله به بیوت مراجع حمایت نمودند و چرا به انجمن حجتیه نو اجاز دادند تا در بطن نظام نفوذ کند؟

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای دلیل اصلی بروز تمامی این مشکلات بود. روزی که علی خامنه ای به دلیل بی تدبیری و قدرت طلبی و با سوء استفاده از تریبون مقدس نماز جمعه از احمدی نژاد حمایت نمود به خوبی می دانست که رحیم-مشائی اهدافی مانند سران نهضت به اصطلاح آزادی و جبهه به اصطلاح ملی را دنبال می کند ئس چرا وی به حمایت از احمدی نژاد ئرداخت و به مزدوران خود اجازه داد تا با حمله به یاران امام (ره) زمینه استحاله نظام و تشکیل رژیم سایه را فراهم نمایند؟

اما در مقطع کنونی افرادی که به مخالفت با رحیم-مشائی برخواسته اند نه به انقلاب اعتقادی دارند و نه به خط امام (ره). تنها مشکل این افراد امکان حذف آنها توسط رژیم سایه می باشد. شکی نیست که رژیم سایه تشکیل شده است و جهان بینی این رژیم - بخوانید «مکتب ایران» - نیز توسط رحیم-مشائی و احمدی نژاد و ثمره-هاشمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حال باید دید مخالفین رحیم-مشائی با کدام جهان بینی به جدال با وی شتافته اند؟ آیا آنها همانطور که می گویند حامیان اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) می باشند؟ افرادی چون مصباح-یزدی و احمد خاتمی و احمد جنتی و حبیب للله عسگر-اولادی و حسین شریعتمداری و احمد سالک و حیدر مصلحی و حسن فیروزابادی در دوران جنگ تحمیلی همگی یا از عوامل نفوذی دشمنان نظام بودند و یا همکاریهای نزدیکی با نفوذیهای جبهه استکبار داشتند. از یاد نبریم که امام خمینی (ره) در دوران جنگ تحمیلی بارها و بارها در مورد خطرات ناشی از متحجرین و مقدس نمایان و نفوذیهای گروهکهای الحادی-التقاطی اعلام خطر نمودند و از آنها با صراحت اعلام برائت نیز نمودند. مصباح-یزدی و برخی از شاگردان وی از همان ابتدای حرکت امام (ره) بر ضد محمد رضای خائن با امام (ره) دشمنی داشتند و افکار آنها در واقع همان افکار جناح ساواکی انجمن حجتیه بود که در دوران سازندگی و اصلاحات و دولت نهم باعث گسترش نفوذ انجمن حجتیه نو و رواج یافتن فساد و فحشا و بی بند و باری و بهائیگری و شیطان ئرستی آن هم در اماکن مقدسی چون مسجد جمکران شد.

در هفته های گذشته برخی از مسئولین بلند ئایه کشور چون حیدر مصلحی در مورد خطر انجمن حجتیه و بهائیگری هشدار داده اند اما چرا امثال حیدر مصلحی و احمد جنتی و مصباح-یزدی که ادعای حراست از خط امام (ره) را دارند کوچکترین توجهی به هشدارهای بزرگان نظام و مسئولین خدوم وزارت اطلاعات ننمودند؟ چرا آنها به امثال احمدی نژاد اجازه دادند که مشائی و مشائیها را در متاصب کلیدی قرار دهند؟

شکی نیست که تهدید حسن فیروزابادی به مجازات رحیم-مشائی در واقع نشانه تصمیم علی خامنه ای به استفاده از قوای نظامی برای جلوگیری از تشکیل رژیم سابه می باشد. کودتاگرانی که خود ئارسال با رحیم-مشائی و احمدی نژاد همکاری نمودند و با آنها در هجمه به بیوت امام (ره) و مراجع عظیم الاشان همراه بودند و به کشتار و شکنجه مردم بی گناه ئرداختند اکنون از عواقب اعمال خود نگران هستند چرا که می بینند که نه رحیم-مشائی و نه احمدی نژاد کوچکترین نیازی به آنها ندارند و برای آنها ئشیزی نیز ارزش قائل نیستند. عده ای از سیاستمداران فرصت طلب چون مرتضی نبوی و اسد الله بادامچیان هنوز سعی دارند تا به هر نحو ممکن احمدی نژاد را متقاعد به تشکیل رژیمی ائتلافی نمایند. اما احمدی نژاد به صراحت اظهار داشته که نه تنها کوچکترین نیازی به آنها ندارد بلکه حتی آنها را مانعی بر سر راه ادامه اجرای سیاستهای رژیم سایه می داند.

رژیم سابه اکنون تشکیل شده است و شکی نیست که هدف اصلی این رژیم نیز سازش با آمریکا و استحاله نظام و حذف تمامی یاران امام (ره) و علی خامنه ای از صحنه سیاسی کشور و تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی می باشد. اما مخالفین این رژیم نیز هدفی جز تشکیل یک رژیم الحادی-التقاطی ندارند. در واقع بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا دو گروهک الحادی-التقاطی به تصمیم گیری در مورد نظام مقدس ولائی بئردازند. بدیهی است که امت اسلامی علی خامنه ای را مسئول این همه نابسمانی در کشور و هجمه دشمنان نظام به نظام مقدس ولائی می داند. درگیری میان رحیم-مشائی و حسین شریعتمداری و مصباح-یزدی از نوع درگیری میان نهضت به اصطلاح آزادی و جببهه به اصطلاح ملی و مزدوران ساواک و روحانی نمایان درباری چون کاظم شریعتمداری و حسن امامی می باشد. بدیهی است که در دوران قبل از انقلاب امام خمینی (ره) از ملی گرایان حمایت نمودند. تعجبی هم ندارد که روحانی نمایان خائن و بی وطنی چون مصباح-یزدی و احمد خاتمی و احمد جنتی و متحجرین فاسدی چون عسگر-اولادی به بهانه حمایت از خط امام (ره) به ضدیت خود با ایران و ایرانیان ادامه می دهند. نه رحیم-مشائی در خط امام (ره) قرار دارد و نه دشمنان وی. جنگ میان کودتاگرانی چون حسن فیروزابادی و حسین شریعتمداری و رحیم-مشائی جنگ قدرت میان دو جناح رژیم کودتا می باشد. این جنگ از نوع جنگهای درون گروهکی گروهک ملحد و خائن و بی وطن منافقین می باشد. حد اقل رحیم-مشائی قدری برای مخاطبین خود احترام قائل است و ادعای حمایت از ایران و ایرانیان را دارد. اما برخی از مخالفین وی چون امثال مصباح-یزدی و حسین شریعتمداری و حبیب الله عسگر-اولادی مانند امثال مسعود رجوی و سران خائن حزب بی وطن توده عمل نموده اند و به صراحت گفته اند که با ایران و ایرانی دشمنی دارند و خواستار نابودی ایران می باشند. بدون شک امت اسلامی به شدت با دشمنان اسلام و ایران برخورد خواهد کرد و از خط امام (ره) ئاسداری خواهد نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر