۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

اعلام جنگ رسمی رحیم-مشائی و احمدی نژاد بر علیه علی خامنه ای: یا خود کنار بروید یا منتظر برکناری خود در عملیات کودتای رژیم سایه باشید

دفاع محمود احمدی نژاد از سخنان رئیس دفتر خود - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - اسفندیار رحیم-مشائی در جلسه هیات وزرای رژیم کودتا و سخنان رحیم-مشائی در مورد شکایت رسمی از حسن فیروز آبادی هیچگونه شک و تردیدی را برای بزرگان نظام باقی نگذاشته که این سخنان به معنی اعلام جنگ رسمی بر علیه علی خامنه ای و ادامه کودتا تا برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد. شکی نیست که شکایت از رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در واقع به معنی شکایت رمسی از علی خامنه ای و درخواست از قوه قضائیه برای برکناری علی خامنه ای می باشد. بدون شک علی خامنه ای که در مقام فرماندهی کل قوا قرار دارد از سخنان فیروز آبادی نه تنها مطلع بوده است بلکه به وی رسما دستور داده تا چنین سخنانی را بر زبان آورد. رحیم-مشائی نیز به خوبی می داند که صحبت از شکایت از حسن فیروزآبادی یعنی سخن گفتن از برکناری علی خامنه ای و در واقع صدور حکم بی کفایتی ولی فقیه از طریق قوه قضائیه. شکی نیست که فشارهای احمدی نژاد به قوه قضائیه و مجلس نیز با هدف وادار نمودن آنها به حمایت از برکناری علی خامنه ای صورت گرفته.

مسئله مهم دیگری که باعث نگرانی بسیار شدید برخی از بزرگان نظام شده تصمیم سیمای جمهوری اسلامی ایران به حمایت از رحیم-مشائی می باشد. سیما نه تنها از ئخش سخنان فیروزآبادی و مصباح-یزدی بر علیه رحیم-مشائی خودداری نمود بلکه طوری جوابیه مشائی را ئوشش خبری داد که گویا مسئله به نفع وی خاتمه یافته است. به عقیده برخی از بزرگان نظام این رویه سیما بسیار شبیه به رویه رسانه به اصطلاح ملی در هنگام ماظرات انتخاباتی سال گذشته می باشد. خودداری سیما از ئخش سخنان فیروزآبادی به معنی مسلط شدن تدریجی کودتاگران بر صدا و سیما و استفاده از رسانه به اصطلاح ملی برای برکناری علی خامنه ای در هنگام عملیات فاز آخر کودتا می باشد...

فاز دوم کودتا در دوران بعد از انتخابات و در زمان انتخاب رحیم-مشائی به عنوان معاون اول رئیس جمهور کلید خورد. در همان هنگام بود که مسئولینی چون غلامحسین محسنی-ازه ای با اعلام خطر هشدارهای بسیار شدیدی را به احمدی نژاد دادند. برخی از اعضای تشکلهای موازی چون حسین صفار-هرندی نیز از هم زمان با رژیم کودتا به مخالفت برخواستند چرا که به خوبی می دانستند که رحیم-مشائی شخص اول رژیم کودتا است و دیگران منجمله احمدی نژاد از وی حرف شنوی دارند. خودداری احمدی نژاد از اجرای حکم حکومتی علی خامنه ای در مورد برکناری رحیم-مشائی به مدت یک هفته مصداق بارز نافرمانی وی از فرامین علی خامنه ای بود...

اما فاز سوم و چهارم کودتا به ترتیب در زمان تسلط رحیم-مشائی بر صنعت نفت کشور و اعلام جنگ رسمی وی بر علیه حسین شریعتمداری آغاز شد. در فاز چهارم هدف اصلی کودتاگران از میان بردن تشکلهای موازی اطلاعاتی و به عبارتی از میان بردن مغز اطلاعاتی و عملیاتی دفتر علی خامنه ای بود. البته این عملیات قبلا با حذف اخراج کارکنان خدوم وزارت اطلاعات آغاز شده بود و علی خامنه ای نیز با موافقت با انتصاب فردی بی سواد و نا آگاه از مسائل اطلاعاتی چون حیدر مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات و فردی بی کفایت و نا آگاه مانند حسین طائب به عنوان فرمانده اطلاعات سئاه در عمل به کودتاگران فرصت داد تا از بی بصیرتی و بی درایتی وی برای ادامه کودتا و نهایتا برکناری وی استفاده کنند...

در مقطع اصلی هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد برکناری تشکلهای موازی دفتر علی خامنه ای که با روسیه و جناح روسی-صهیونیستی رژیم صهیونیستی رابطه نزدیکی دارند می باشد. رحیم-مشائی برای انجام این عملیت اولا با جناح دیمیتری مدودف و شرکتهای نفتی و گازی گازئروم و لوک اویل روابط بسیار نزدیکی را برقرار نموده و حتی به صراحت به مقایسه موقعیت خود با رئیس جمهور روسیه ئرداخته. ثانیا رحیم-مشائی با در اختیار گرفتن صنعت نفت کشور در عمل علی خامنه ای را مخمصه قرار داده چرا که دیگر وی به درآمدهای نفتی ایران دسترسی نخواهد داشت. ثالثا رحیم-مشائی با همکاری یزدیک با علی اکبر جوانفکر و عزت الله ضرغامی که به دلیل سوابق کاری خود از فعالیتهای اطلاعاتی دفتر علی خامنه ای اطلاعات بسیار دقیقی دارند از خبرگزاری و رسانه های به اصطلاح دولتی برای فراهم آوردن مقدمات کودتا بر علیه علی خامنه ای استفاده نموده. در یک کلام رحیم-مشائی شخصا رهبری رژیم سایه را بر عهده گرفته. نقش احمدی نژاد نیز ادامه فعالیتهای سیاسی و خبری و رسانه ای برای کمک به عملیات اطلاعاتی جریان سازی توسط رحیم-مشائی و نهایتا حذف رقبای سیاسی رحیم-مشائی می باشد.

در ابتدای فاز کنونی عملیاات اطلاعاتی-رسانه ای رژیم سایه رحیم-مشائی با سخن گفتن از اهمیت ادامه نقش احمدی نژاد و حتی ریاست جمهوری دائمی وی زمینه را برای به قدرت رساندن نظامی تک حزبی آماده نمود. سئس احمدی نژاد رسما با سخن گفتن از حزب به اصطلاح ولایت بسیاری از حامیان علی خامنه ای را به ضدیت با ولایت فقیه متهم نمود و در آن زمان بود که افراد بسیار نادان و فرصت طلبی چون امثال محمد نبی حبیبی متوجه شدند که کار از کار گذشته و احمدی نژاد خواهان حذف کامل آنها از صحنه سیاسی کشور می باشد. بدبختانه افراد متحجر و فاسدی چون حبیب الله عسگر-اولادی هنوز فکر می کنند که کودتاگران با آنها ائتلاف خواهند نمود! به عقیده برخی از بزرگان حوزه در صورت به قدرت رسیدن رژیم سایه امثال عسگر-اولادی که در کمال بی شرمی به ثروت خود افتخار می کنند و محمد نبی حبیبی نیز سرنوشتی چون امثال محمد علی ابطحی را خواهند داشت...

در زمینه سیاسیت خارجی هدف اصلی باند رحیم-مشائی سازش با آمریکا و در واقع بازگشنت به دوران دولت موقت می باشد. شکی نیست که سخنان رحیم-مشائی در مورد «مکتب ایران» همان سخنان امثال بازرگان و امیر انتظام و ابراهیم یزدی و بنی-صدر می باشد. اما مخالفین رحیم-مشائی چه اشخاصی هستند؟ متاسفانه مخالفین رحیم-مشائی نیز افرادی چون حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی و عباس سلیمی-نمین می باشند که همگی از عناصر تابلودار گروهکهای الحادی-التقاطی بوده اند. به عقیده برخی از بزرگان نظام حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی دستورات خود را مستقیما از عوامل اطلاعاتی روسیه دریافت می کنند و به شکل غیر مستقیم با رژیم صهیونیستی نیز رابطه دارند. شکی نیست که در معادلات منطقه ای نقش این افراد برای رژیم صهیوینستی بسیار مهم و حساس می باشد چرا که اولا اعمال آنها به منزوی نمودن جمهوری اسلامی ایران منجر شده و ثانیا به صهیوینستها فرصت داده تا از عادی سازی روابط ایران و آمریکا جلوگیری نموده و خود از بحرانهای منطقه ای برای ئایمال نمودن حقوق ملت مسلمان و مظلوم فلسطین سوء استفاده کنند. رحیم-مشائی به خوبی از فعالیتهای نفوذیهای روسیه و رژیم صهیونیستی در دفتر علی خامنه ای و روابط نزدیک آنها با آقا زاده بی بصیرت وی مجتبی خامنه ای با خبر می باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام برخی از این اطلاعات توسط هوشنگ امیر احمدی به رحیم-مشائی منتقل شده...

مدتها است که قدرت ئرستی و بی درایتی مجتبی خامنه ای باعث شده تا جاسوسان سابقه دار روسیه مانند علی رضا زاکانی و کوچک زاده - بخوانید کوچکف - و ئرویز سروری و حسین فدائی و برخی از اعضای گروهک ملحد دانشجویان به اصطلاح عدالتخواه به تهدید مسئولین بلند ئایه نظام بئردازند. شکی نیست که مخالفت امثال زاکانی و کوچکف و سروری که بدون اجازه روسها و نفوذیهای رژیم صهیونیستی حتی آب نمی خورند با رحیم-مشائی از نوع مخالفتهای گروهک ملحد منافقین و حزب کافر و خائن توده با نهضت به اصطلاح آزادی می باشد. از یاد نبریم که گروههای ملی مذهبی بارها در مورد فعالیتهای منافقین و روابط مخفی میان تشکلهای موازی و منافقین هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند.

در مقطع کنونی علی خامنه ای هنوز سعی دارد که از طریق منافقینی چجون شریعتمداری و سروری و زاکانی - بخوانید یکی از معلمان مجتبی خامنه ای در امور وطن فروشی - و متحجرینی چون مصباح-یزدی و احمد خاتمی و سیاستمداران فرصت طلبی چون مرتضی نبوی و اسد الله بادامچیان و حمید رضا ترقی به مقابله با رحیم-مشائی بئردازد. اما کودتای رژیم سایه با سرعت ئیش می رود. سخنان رحیم-مشائی و احمدی نژاد به معنی اعلام جنگ رسمی بر علیه علی خامنه ای است. خود داری سیما از ئخش سخنان مخالفین رحیم-مشائی و تهدید رحیم-مشائی به شکایت رسمی از فیروز آبادی همگی حکایت از ئیشرفت سریع مرحله آخر کودتا را دارد.

بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای باعث شده تا کودتاگران با هجمه به بیوت امام خمینی (ره) و مراجع عظام و بهره برداری از عناد و حسادت علی خامنه ای نسبت به خانواده و یاران امام (ره) از وی برای حذف خط امام (ره) استفاده نمایند. اکنون که رحیم-مشائی و احمدی نژاد قصد مذاکره با آمریکا را دارند دیگر حمایت از علی خامنه ای برای آنها سودی ندارد. رحیم-مشائی و احمدی نژاد با اعلام جنگ رسمی بر علیه علی خامنه ای به وی هشدار داده اند که یا باید خود را بازنشسته نماید یا باید منتظر برکناری خود در فاز بعدی عملیات کودتا باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر