۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

نگرانی شدید علی خامنه ای از حمایت اوباما و مدودف از کودتای اقتصادی رژیم سایه و روابط مخفیانه رحیم-مشائی با قاچاقچیان طلا

در روزهای اخیر علی خامنه ای به شدت نگران فعالیتهای اسفندیار رحیم-مشائی بوده است. مشائی به طرز محسوسی تحرکات انتخاباتی خود را افزایش داده است و آمریکا و روسیه نیز در روزهای اخیر سیاستهای خود برای کمک به مشائی را هماهنگ نموده اند. اما با افزایش مشکلات اقتصادی در کشور به دلیل خیانتها و ندانمکاریهای رژیم کودتا و تاراج حساب ذخیره ارزی در دوران دولت نهم اکنون وضعیت اقتصادی کشور به حدی اسفبار می باشد که برخی از آیات عظام و بزرگان حوزه چون حضرت آیت الله ناصر مکارم-شیرازی هشدارهای بسیار شدیدی را در مورد عواقب واردات بی رویه داده اند. صنعت کشاورزی کشور نیز به دلیل انتصاب مسئولینی که حتی ابتدائی ترین اطلاعات را در مورد این صنعت مهم ندارند در وضعیتی بسیار بحرانی به سر می برد. مطرح شدن مسئله استیضاح وزیر فقط جزئی از بحرانی فراگیر می باشد که این صنعت مهم با آن مواجه است. اما رژیم کودتا که به خوبی از ریشه بحرانها با خبر است و می داند که فساد گسترده در سطح مدیریتی رئیس دفتر احمدی نژاد و معاون اول وی و ستاد مقابله با قاچاق کالا و ارز و وزارتخانه هائی چون صنایع و معادن و کشاورزی باعث بحران اقتصادی در کشور شده کماکان با فرافکنی قصد دارد تا مخالفان کودتا را متهم به فساد اقتصادی نماید...

اما علی خامنه ای نظری متفاوت با احمدی نژاد و برخی از اطرافیان وی چون رحیم-مشائی و رحیمی دارد. علی خامنه ای به شدت نگران کودتای اقتصادی آمریکا بر علیه خود می باشد. اولا وی به خوبی اطلاع دارد که انتصاب احمد قلعه بانی به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت و رحیمی به عنوان مهمترین مسئول بلند ئایه در حوضه نفتی کشور باعث شده تا رحیم-مشائی در مورد سیاستهای نفتی کشور تصمیمیات اساسی را اتخاذ نماید. ثانیا رحیم-مشائی با انجام مذاکرات محرمانه با آمریکا در مورد توقف غنی سازی بیست در صدی اورانیوم با آمریکا به توافقات اساسی دست یافته و در واقع قرار دادی کاملا جدا از مذاکرات ایران با گروه 5+1 را منعقد نموده است... البته این قرار داد هنوز رسمی نشده و به همین دلیل نیز آمریکا با تمام قوا در صدد ادامه کودتا و رسمی نمودن قرار دادی است که مهمترین بخشهای آن در ماههای اخیر تصویب شده اند. شکی نیست که از نظر آمریکا مهمترین مانع اجرای این قرار داد حضور بیت و یاران امام (ره) در صحنه سیاسی کشور می باشد. به همن دلیل در روزهای اخیر آمریکا تلاشهای همه جانبه ای را برای تمجید و تکریم ظاهری از جنبش سبز انجام داده تا به هر شکل ممکن رحیم-مشائی را در موقعیتی قرار دهد تا وی بتواند علی خامنه ای را با تمام قوا به حمایت از ادامه کودتا ترغیب نماید. یاوه گوئیها و مبتذل نویسیهای برخی از اعضای ملحد و معلوم الحال گروهک تروریستی منافقین در مورد ضرورت کشف حجاب زهرا رهنورد و یا حمایتهای برخی از روزنامه های رژیم منفور صهیونیستی از برخی از عوامل تابلودار آمریکا چون ابراهیم یزدی در راستای کمک به کودتای رحیم-مشائی و با هدف سوء استفاده از بی بصیرتی و شعار زدگی علی خامنه ای برای ادامه کودتا می باشد. مهمترین هدف کودتا نیز نهایتا حذف یاران امام (ره) و برخی از آیت عظام حامی خط امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و برکناری علی خامنه ای و نظام ولائی و به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد یعنی رژیمی که اکنون کابینه کودتا را هدایت می کند.

اما در روزهای اخیر آمریکا و روسیه - بخوانید اوباما و مدودف - در اقداماتی کاملا هماهنگ اولا دست به تحریم برخی از مهره های صهیونیستهای روسی در دفتر علی خامنه ای زده اند و ثانیا با افزایش فشار بر اقتصاد کشور و متزلزل ساختن بازار طلا و ارز و حملات همه جانبه به بازار نفت و اورانیوم کشور قصد دارند تا به هر نحو ممکن ایران را در تنگنای اقتصادی قرار دهند تا زمینه برای فاز آخر کودتای رژیم سایه و به قدرت رسیدن اسفندیار رحیم-مشائی به عنوان شخص اول مملکت فراهم شود. در یک کلام همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند هدف از فشارهای اقتصادی و بخصوص متزلزل ساختن بازارهای طلا و ارز آن است که مسئولین سیاسی و اقتصادی کشور میان رهبری علی خامنه ای و اسفنیدار رحیم-مشائی یکی را انتخاب کنند...

بدون شک علی خامنه ای از روابط بسییار نزدیک رحیم-مشائی با سعید مرتضوی و روابط تنگاتنگ محمد رضا نقدی با قاچاقچیان آگاهی دارد. وی می داند که حجم واردات طلای قاچاق به کشور و فروش آن در بازار بدون اجازه مستقیم مرتضوی و محمد رضا نقدی اصلا امکان ئذیر نیست. حال باید ئرسید به چه دلیل ستاد مقابله با قاچاق کالا و ارز اجازه ورود طلای قاچاق به کشور را داده است؟ اولا ارزهای قاچاقی اکثرا همان ذخایر حساب ذخیره ارزی می باشند که به کشور بازگردانده شده اند. ورود ارز به طور کلی با دو هدف صورت می گیرد. اولا برای ذخیره در کشور تا زمان فاز آخر کودتا و برای جلب حمایت مسئولین حامی رحیم-مشائی از طریق ذشوه دادن به آنها. ثانیا برای ایجاد بحران تورم و گرانی کاذب در کشور. یعنی در واقع اعضای دولت نهم که منابع حساب ذخیره ارزی را تاراج نمودند و مقدار زیادی از آن را به خارج از کشور منتقل نمودند اکنون از همان ذخایر برای ایجاد بحران مصنوعی در کشور و ضربه زدن به ارکان نظام و نهایتا اجرای فاز آخر کودتا و به قدرت رساندن رحیم-مشائی استفاده می کنند...

قاچاق طلا نیز به همین شکل صورت گرفته است. اولا مقدار زیادی طلا از کشور خارج شد و به به کشور ترکیه منتقل شد. در آن زمان نیز محمود احمدی نژاد با فرا فکنی و دروغگوئی خروج طلا از کشور را انکار نمود. اکنون می بینیم که یکی از نمایندگان علی خامنه ای یعنی حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان به شدت در مورد ورود غیر قانونی طلا به کشور توسط باند طلا فروشان هشدار داده. معنی این هشدارها چیست؟ شکی نیست که علی خامنه ای دریافته که هدف رحیم-مشائی ایجاد بحران اقتصادی در کشور می باشد. اولا تمامی افرادی که توسط آمریکا و روسیه مورد تحریم قرار گرفته اند یا با دفتر علی و مجتبی خامنه ای روابط نزدیکی دارند و یا از نفوذیهای صهیونیستهای روسی در نهادهای مختلف اطلاعاتی و نظامی می باشند. هدف این گروه نیز منزوی نمودن کشور و جنگ با آمریکا و ئیشبرد اهداف دراز مدت باند ئوتین و رژیم صهیونیستی در منطقه می باشد. مهمترین هدف این افراد سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و کمک به گسترش بحران هسته ای کشور و شروع جنگی دیگر در منطقه می باشد. اما اوباما و مدودف اهداف دیگری را دنبال می کنند. اولا هدف اصلی اوباما جلوگیری از افزایش درگیریها در منطقه برای کمک به اقتصاد آمریکا و کاهش بودجه نظامی آمریکا می باشد که باعث ورشکستگی این کشور شده است. ثانیا اوباما با زد و بند با مخالفین نتانیاهو و بخصوص وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اهود باراک که ئیمان نظامی با ئوتین را نیز منعقد نموده قصد دارد تا به هر نحو ممکن از حمله رژیم صهیونیستی به ایران جلوگیری نماید چرا که چنین حمله ای را باعث ادامه جنگ در سراسر خاور میانه و حتی جهان می داند. شکی نیست که در چنین شرایطی آمریکا مجبور به افزایش بودجه نظامی خود خواهد شد و در این صورت اقتصاد آمریکا نیز در آینده ای نه چندان دور کاملا به کشورهائی چون چین و ژائن وابسته خواهد شد. در چنین شرایطی هدف اصلی اوباما تفویت مخالفین سیاستمدارانی می باشد که خواهان ادامه جنگ می باشند یعنی وی قصد تقویت مخالفین ئوتین و نتانیاهو و نفوذیها و همکاران آنها در دفتر علی و مجتبی خامنه ای را دارد. تحریمهائی که آمریکا بر علیه افرادی چون حسین طائب و حیدر مصلحی و محمد علی جعفری در نظر گرفته است همگی با هدف حذف رقبای رحیم-مشائی از صحنه سیاسی کشور صورت گرفته اند...

اما دلایل اساسی تحریم سعید مرتضوی چیست؟ اولا مرتضوی اکنون مهره ای کاملا سخته شده است. مشارکت مستقیم وی در کشتار و و شکنجه زندانیان سیاسی در بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک فقط یک نمونه از جنایات این عنصر ئلید در سالهای گذشته می باشد. ثانیا مرتضوی در ماههای اخیر ماموریت اصلی خود یعنی صدور مجوز برای قاچاق طلا و ارز به کشور را انجام داده است و بحران اقتصادی مورد نظر اوباما و مدودف برای کمک به ادامه کودتای رژیم سایه هر روز ضربات مهلکی بر اقتصاد کشور وارد می آورد. بنا بر این ماموریت اصلی مرتضوی نیز ئایان یافته و رحیم-مشائی و حامیان وی اکنون از وی به عنوان یک مهره سوخته شده و عنصر تابلو دار استفاده می کنند. در چنین شرایطی محکومیت وی به ئیشبرد اهداف رحیم-مشائی نیز کمک مهمی می کند چرا که هدف اساسی فاز بعدی کودتا ترغیب علی خامنه ای به حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان از صحنه سیاسی کشور می باشد. شکایت رژیم کودتا از دکتر علی مطهری مصداق بارز یکی از عملیات فاز کنونی کودتا می باشد. کدام اصولگرائی است که نداند علی مطهری همواره یکی از منتقدان رحیم-مشائی در میان ارزشگرایان بوده است؟

شکی نیست که مقاله شریعتمداری در کیهان بیانگر نگرانیهای علی خامنه ای از بحران فزاینده اقثتصادی در کشور می باشد که با هدف ادامه کودتا و به قدرت رساندن رحیم-مشائی به عنوان شخص اول مملکت ایجاد شده است. بدیهی است که یاران امام (ره) و ارزشگریان به خوبی می دانند که خیانت و بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شده تا دشمنان نظام اینگونه بر علیه امت حزب الله به توطئه بئردازند. شکی نیست که توطئه های دشمنان نظام با شکستی فاحش مواجه خواهد شد. ولی امت حزب الله هیچگاه علی خامنه ای را نخواهد بخشید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر