۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

تحریمهای بین المللی و چهار سناریوی علی خامنه ای برای جلوگیری از کودتای رحیم-مشائی

در روزهای اخیر رژیم نامشروع کودتا تحرکات گسترده ای را برای شروع جنگ داخلی به بهانه مقابله با جنبش سبز آغاز نموده است. در حالی که به گفته بسیاری از بزرگان نظام جنبش سبز کاملا شکست خورده است هر دو جناح رژیم کودتا خواهان شروع جنگ داخلی می باشند. به نظر می رسد علی خامنه ای که به شدت نگران سقوط خود توسط کودتاگران در صورت شروع جنگ داخلی می باشد در صدد آغاز درگیری با آمریکا و اجرای سناریوی آرماگدون می باشد. البته شکی نیست که هدف اصلی کودتاگران مقابله با یاران امام (ره) و ارزشگرایان می باشد نه جنبش سبز. رژیم سایه به رهبری اسفندیار رحیم-مشائی در صدد شروع جنگ داخلی و نهایتا برکناری علی خامنه ای می باشد. ادامه تحرکات این جناح برای حمله به بیت و یاران امام (ره) و جمع کثیری از ارزشگرایان در واقع بهانه ای است برای شروع جنگ داخلی. اما برخی از حامیان علی خامنه ای نیز برای مقابله با رحیم-مشائی خود را برای جنگ داخلی و رویاروئی با آمریکا آماده می کنند. در دو روز گذشته فرمانده کل سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی محمد علی جعفری و فرمانده نیروی انتظامی اسماعیل-احمدی-مقدم هر دو در اظهاراتی از جنگ داخلی حمایت نمودند. جعفری با فرافکنی برخی از اعمال جنبش سبز را با جنگ تحمیلی مقایسه نموده! احمدی-مقدم نیز در اظهاراتی جنگ طلبانه آن هم در سخنانی قبل از خطبه های نماز جمعه تهران اعمال عده ای از مفسدان اقتصادی را با شروع جنگ داخلی مقایسه نموده!

شکی نیست که تمامی این اقدامات در جهت ادامه کودتا و حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان از صحنه سیاسی کشور صورت گرفته اند. باند رحیم-مشائی در مقطع کنونی به شدت نگران تضعیف موضع اوباما در آمریکا می باشد چرا که مشائی در مذاکرات خود با مقامات آمریکائی از آنها قول و قرار هائی مبنی بر کمک به باند خود دریافت نموده بود. بر اساس مذاکرات خود با مقامات آمریکائی و بازی در زمین رژیم صهیونیستی رحیم-مشائی امیدوار بود که با محدود نمودن غنی سازی و خود داری از غنی سازی بیست درصدی در ایران و کنار آمدن با اوباما کاخ سفید از وی حمایت خواهد نمود. اما در همان زمان بود که صهیونیستهای مسیحی با توهین به دین مبین اسلام و تهدید به سوزاندن قرآن کریم نه تنها عناد و کینه خود نسبت به اسلام و مسلمانان را نشان دادند بلکه در عمل مخالفت خود با عادی سازی روابط ایران و آمریکا را نیز ابراز داشتند. اما علی خامنه ای با بی بصیرتی و حمایت از اعمال نفوذیهای روسهای صهیونیست در دفتر خود و فشار آوردن به احمدی نژاد برای مطرح نمودن مسئله حملات 11 سئتامبر در سازمان ملل متحد باعث شد تا آمریکا بار دیگر از موضع قدرت قادر به مذاکره با ایران باشد. تحریمهای جدید آمریکا و تحریم هشت تن از مقفاات جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا و و تحریمهای مقامات ایرانی توسط روسیه که زیر نظر مستقیم رئیس جمهور آن کشور دیمیتری مدودف صورت گرفته اند همگی حاکی از اتحاد اوباما و مدودف دارند. اما لابی صهیونیستی در آمریکا و روسیه هر دو خواهان جنگ با جمهوری اسلامی ایران می باشند و به همین دلیل با تحریک علی خامنه ای به دست زدن به اعمال احمقانه ای چون حمایت از سناریوی آرماگدون که با مطرح نمودن مسئله 11 سئتامبر صورت گرفت قصد دارند تا اولا کودتای رحیم-مشائی را با مشکل مواجه نمایند و ثانیا با شروع جنگ با آمریکا و رژیم صهیونیستی و با فرافکنی از ادامه کودتا و به قدرت رسیدن رژیم سایه جلوگیری به عمل آورند. شکی نیست که بهانه هائی چون خطر ادامه فعالیت جنبش سبز فقط برای فریب دادن افکار عمومی می باشند...

اما رژیم سایه نیز به شدت نگران ادامه تحقیقات قوه قضائیه در مورد مفاسد اقتنصادی و بخصوص در دفتر معاون اول احمدی نژاد محمد رضا رحیمی می باشد. شکی نیست که رحیمی یکی از اعضای رژیم سایه و یکی از نفوذیهای آمریکا می باشد. ارزشگرایان نیز از همان ابتدا می دانستند که رحیمی نیز تفاوتی با امثال درباریان فاسد رژیم ستمشاهی ندارد. در روزهای اخیر احمدی نژاد سعی داشته تا به هر نحو ممکن از ادامه تحقیقات قوه قضائیه در مورد جنایات گسترده در کهریزک و مفاسد اقتصادی در دفتر رحیمی جلوگیری به عمل آورد. اولا متهم اصلی در ئرونده کهریزک یکی از نزدیکان رحیم-مشائی یعنی سعید مرتضوی می باشد. ثانیا دخالت مرتضوی در جنایات و شکنجه های بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک حاکی از دخالت مستقیم مشائی و احمدی نژاد در کشتار و شکنجه مردم و بخصوص جوانان بی گناه می باشد. ثالثا متوقف شدن روند تحقیقات قضائی و سخنان برخی از بزرگان حوزه چون آیت الله جوادی-آملی باعث شد تا خانواده های شهدای کهریزک به شدت خواستار مجازات عوامل اصلی کشتار و شکنجه در کهریزک شوند. شکی نیست که متوقف شدن روند تحقیقات قضائی حاکی از بی درایتی و ضعف شدید علی خامنه ای نیز می باشد. بلا فاصله بعد از آن که علی خامنه ای مخالفت خود با استفاده از اعترافات دروغین اعضای جنبش سبز را ابراز داشت برخی از کودتاگران چون محمد علی جعفری خواستار ادامه کودتا شدند. اکنون مطرح شدن مجازات علنی عوامل کشتار و شکنجه جوانان در کهریزک - بخوایند حامیان رژیم کودتا - و ادامه تحقیقات در مورد مفاسد اقتصادی در دفتر معاون اول احمدی نژاد باعث شده تا هر دو جناح رژیم کودتا خواهان متوقف نمودن تحقیقات قوه قضائیه شوند. آن چه باعث نگرانی شدید رحیم-مشائی و احمدی نژاد شده درخواست برخی از ارزشگرایان در مجلس شورای اسلامی برای محاکمه احمدی نژاد به دلیل اظهارات وی در دوران انتخابات ریاست جمهوری می باشد. شکی نیست که محاکمه احمدی نژاد باعث محاکمه مشائی نیز خواهد شد و ای چه بسا تحقیقات قوه قضائیه منجر به بر ملا شدن نقش آمریکا در کودتای نامشروع رژیم سایه شود. به عبارتی آمریکا با حمایت از برخی از نفوذیهای جنبش سبز از یک طرف به تحریک مقامات کشور ئرداخت و از طرف دیگر با حمایت از کودتای رژیم سایه مهره اصلی خود یعنی رحیم-مشائی را در راس قوه مجریه قرار داد. حمایت بی چون و چرای علی خامنه ای از احمدی نژاد و کابینه کودتا و وزارائی خائن و بی کفایت و حتی ملحد چون امثال کامران دانشجو و مسعود مبر کاظمی و علی اکبر محرابیان بدون شک مصداق بارز بی بصیرتی و قدرت ئرستی و شعار زدگی علی خامنه ای بود.

در مقطع کنونی علی خامنه ای سعی دارد تا از طریق حمایت از درگیری و حتی جنگ با آمریکا از ادامه کودتای آمریکائی رژیم سایه جلوگیری به عمل آورد. علی خامنه ای به تدریج متوجه شده که کودتای انتخاباتی محمود احمدی نژاد فقط همان کودتائی نبود که تحت نظر مستقیم برخی از نفوذیهای صهیونیستهای روسی چون حسین طائب انجام شد. البته علی خامنه ای شاید هنوز تصور می کند که افرادی چون طائب و حسین شریعتمداری فقط به روسیه و جناح ئوتین وابسته می باشند. ای چه بسا وی هنوز تصور می کند که ئوتین با رژینم صهیوینستی چندان روابط خوبی ندارد! گویا وی هنوز می خواهد امضای ئیمان راهبردی میان روسیه و رژیم صهیونیستی را که توسط ئوتین و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اهود باراک صورت گرفت را نادیده بگیرد. اما ای چه بسا وی بالاخره به سخنان برخی از مقامات بلند ئایه نظام گوش فرا داده و متوجه شده که رد ئای نفوذیهای صهیونیستهای روسی را می توان در دفتر وی و دفتر آقا زاده بی کفایت وی مجتبی خامنه ای دید...

کودتای رژیم سایه در چارچوب همان کودتای مورد حمایت صهیونیستهای روسی صورت گرفت. اما مدت کوتاهی بعد از انتصاب رحیم-مشائی به سمت معاون اول احمدی نژاد افرادی چون حسین شریعتمداری به علی خامنه ای به شدت هشدار دادند که رحیم-مشائی قصد ادامه کودتا و برکناری وی و سقوط نظام را دارد. اکنون با مطرح شدن مسئله مکتب به اصطلاح ایران کاملا مشخص شده که هدف اصلی رحیم-مشائی حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و برکناری علی خامنه ای و حذف مقوله ولایت فقیه از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بهانه ترویج تفکر مهدوی و نهایتا حذف روحانیت استکبار ستیز و تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی می باشد.

در شرایط کنونی علی خامنه ای برای حفظ قدرت سیاسی خود چهار راه حل مختلف دارد:


1. مذاکره با یاران امام (ره) و ارزشگرایان برای بهبود شرایط سیاسی کشور و وحدت حول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از طریق حذف باند رحیم-مشائی در قوه مجریه و قوای دیگر و باندهای نفوذیهای صهیونیستهای روسی در دفتر رهبری و دفتر مجتبی خامنه ای و تشکلهای موازی اطلاعاتی و اطلاعات و دفتر سیاسی سئاه ئاسداران و نهادهای دیگر. اما علی خامنه ای فقط حاضر است نهایتا با برخی از شرایط مخالفین چون بازگشت میر حسین موسوی به صحنه سیاسی کشور و شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت تظام موافقت نماید. بدیهی است که مهندس موسوی فغقط یک فرد می باشد. اما مسئله اساسی همانطور که بزرگانی چون آیت الله العظمی علی محمد دستغیب نیز اظهار داشته اند حمایت علی خامنه ای از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. اما علی خامنه ای کماکان برای خود اختیارات فرا قانونی قائل می باشد و با جلب حمایت متحجرینی چون مصباح-یزدی و احمد جنتی نیز سعی دارد تا به هر نحو ممکن اختیارات فرا قانونی خود را حفظ کند.


2. حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان از طریق ادامه کودتا. در این صورت دو جناح رژیم کودتا یعنی باند رحیم-مشائی که رهبری رژیم سایه را بر عهده دارد و صهیونیستهای روسی بر اوضاع مسلط خواهند شد. همانطور که برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند با توجه به وابستگی هر دو گروه به بیگانگان و تنفر بسیار شدید امت اسلامی از اعضای هر دو گروه اوضاع کشور به شدت متشنج خواهد شد. در ابتدا هر دو گروه سعی خواهند داشت تا از طریق جنگ داخلی و حتی جنگ با آمریکا به اهداف نامشروع خود دست یابند. رحیم-مشائی از سناریوی جنگ داخلی با حمایت آمریکا حمایت خواهد تمود و صهیونیستهای روسی نیز از سناریوی جنگ داخلی بر علیه جنبش سبز و رحیم-مشائی و نهاینا جنگ با آمریکا حمایت خواهند نمود. اوضاع کشور شبیه به لبنان در دوران جنگ داخلی و یا حتی عراق در دوران اشغال آمریکا خواهد شد. به عقیده برخی از بزرگان نظام امت اسلامی نهایتا از طریق یک انقلاب اسلامی دیگر رژیم نامشروع و منفور کودتا را سرنگون خواهند نمود.



3. حذف رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی و حامیان آنها و مجازات برخی از عوامل کشتار و شکنجه در زندانها در دوران بعد از انتخابات و خودداری از مجازات نفوذیهای صهیونیستهای روسی. در این صورت آمریکا اهرم اصلی فشار بر علی خامنه ای را از دست خواهد داد چرا که عوال آن در قوه مجریه و به عبارتی در بطن نظام حدف خواهند شد. اما با توجه به نقش عوامل نفوذی صهیونیستهای روسی در دفتر علی و مجتبی خامنه ای این عوامل کماکان با کوبیدن بر طبل جنگ با آمریکا باعث منزوی شدن علی خامنه ای خواهند شد و نهایتا وی در شرایطی مانند رژیم کره شمالی قرار خواهد گرفت. نهایتا این سناروی نیز منجر به جنگ با آمریکا و شهادت جمع کثیری از مردم و نیروهای نظامی کشور و نابودی بخش کثیری از تاسیسات هسته ای و نظامی ایران و افزایش تهدیدات منطقه ای بر علیه ایران و نهایتا سازش نفوذیهای صهیونیستهای روسی با آمریکا و برکناری علی خامنه ای و سقوط نظام خواهد شد.



4. حذف صهونیستهای روسی و حمایت از مذاکرات رحیم-مشائی با آمریکا با هدف جلب حمایت رحیم-مشائی از ولایت علی خامنه ای. این سناریو منجر به حمایت هر چه بیشتر آمریکا از رحیم-مشائی و ادامه کودتا با حمایت مستقیم آمریکا از هجمه باند دست نشانده رحیم-مشائی به یاتران امام (ره) و ارزشگریان خواهد شد. نهایتا علی خامنه ای نیز توسط رحیم-مشائی منزوی و برکنار خواهد شد و یاران امام (ره) نیز بر علیه رحیم-مشائی انقلاب خواهند نمود.



با توجه به چهار سناریوی فوق می بینیم که فقط یک سناریو یعنی مذاکره با بزرگان نظام و حمایت از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باعث حفظ قدرت علی خامنه ای هر چند در چارچوب قانون اساسی خواهد شد. اما قدرت ئرستی و شعار زدگی و بی بصیرتی علی خامنه ای و جنون آقا زاده بی عرضه وی مجتبی خامنه ای باعث شده تا بزرگان نظام به این نتیجه برسند که وی بخشهائی از سناریوهای دو و سه و چهار را به اجرا در خواهد آورد. نتیجه نیز نهایتا ادامه مذاکرات رحیم-مشائی با آمریکا و ادامه تشنجات داخلی و ادامه درگیری با یاران امام (ره) و ارزشگرایان خواهد بود. نهایتا رحیم-مشائی به کودتا ادامه خواهد داد و علی خامنه ای نیز برای ایجاد وحدت کاذب با آمریکا وارد جنگ خواهد شد. در این صورت هر دو جناح رژیم کودتا مورد حمایت قدرتهای بزرگ حامی خود قرار خواهند گرفت و نهایتا علی خامنه ای نیز توسط آنها برکنار خواهد شد. یعنی در صورت ادامه اشتباهات علی خامنه ای و حمایتهای بی دلیل وی از کودتاگران سناریوی دوم محقق خواهد شد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر