۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

ادامه کودتای الحادی-التقاطی رحیم-مشائی: مقدمه برکناری علی خامنه ای؟

سخنان ضد اسلامی و بسیار سخیف رئیس دفتر محمود احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی مبنی بر این که «خدا نمی تواند محور وحدت ملی باشد» بالاخره ماهیت الحادی-التقاطی خط جدید نفاق را حتی برای برخی از حامین علی خامنه ای در میان صحنه گردانان کودتا فاش ساخت. مقاله حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه ای در روزنامه کیهان در انتقاد از رحیم-مشائی و بیان این مطلب که حضور مشائی در دولت فقط باعث خوشحالی دشمنان نظام می شود بسیار قابل تامل است. این بار دوم است که شریعتمداری نسبت به روابط ئنهان مشائی با محافل بیگانه هشدار می دهد. اما این بار نیز شریعتمداری با فرافکنی و خودداری از گفتن حقایق -بخوانید اسناد روابط ئنهان مشائی با مقامات و دلالان آمریکائی - سعی نمود به هر نحوی احمدی نژاد را از اتهام خیانت به نظام مبری دارد.

به راستی هدف از این هشدارها و سخنان دو ئهلو چیست؟ شکی نیست که شریعتمداری به خوبی می داند که سخنان مشائی در حمایت از الحاد فقط یک معنی دارد و آـن هم حمایت احمدی نژاد از توهین به دین مبین اسلام توسط رئیس دفتر وی و در یک کلام خیانت به نظام می باشد. باز هم شکی نیست که خیانت مشائی در حد صحنه گردانان جریانهای ضد انقلاب چون گروهک تروریستی منافقین می باشد. باز هم شکی نیست که حمایتهای علی خامنه ای از احمدی نژاد و بخصوص از تریبون مقدس نماز جمعه و جلوگیری وی از اخراج مشائی از مشاغل دولتی و.ی را نیز مسئول اعمال و رفتار مشائی نموده. امام شریعتمداری نگران توهین مشائی و مشائیها به مقدسات نیست. شریعتمداری خود سالها عضو گروهکهای الحادی-التقاطی بود و در دوران بعد از انقلاب نیز مانند مشائی از کارخانه تواب سازی بیرون آمده بود. نگرانی اساسی شریعتمداری مقدمه سازی مشائی برای برقراری رابطه با آمریکا است. شریعتمداری خود سالها با محافل روسی روابط بسیار نزدیکی داشته و همواره بیتشتر نگران منافع روسیه بوده تا منافع ایران اسلامی. وی بیش از هر مسئله ای نگران سوء استفاده محافل آمریکائی از حضور مشائی در رژیم کودتا می باشد.

شکی نیست که شریعتمداری مانند بسیاری از نزدیکان علی خامنه ای به خوبی از روابط مشائی با محافل قدرت در آمریکا با خبر است. نقش مشائی در حمایت از مذاکره با آمریکا و سخنان وی در حمایت از اوباما درست در زمانی که رئیس جمهور آمریکا با کمک کشورهای غربی دیگر در حال فراهم آوردن زمینه لازم برای ادامه تهدیدات و تحریمها بر علیه ایران اسلامی بود شکی را باقی نمی گذارد که نقش مشائی در رژیم کودتا هماهنگ نمودن مواضع کودتاگران در رابطه با تماسهای محرمانه با دولت اوباما می باشد. دادن اطلاعات در مورد تاسیسات فردو به آمریکا توسط رژیم کودتا و مسئله شهرام امیری بدون شک باعث نگرانی آن دسته از کودتاگرانی شده است که تصور داشتند کودتا بر علیه آمریکا طرح ریزی شده است. ادامه تبلیغات محافل غربی و بخصوص آمریکائی بر علیه نظام مقدس ولائی و گستاخی آمریکائیها در مورد مسئله فلسطین که باعث شد حتی نوکر خود محمود عباس را نیز با شکلی بسیار زشت و خودسرانه وادار به استعفا نمایند حکایت از آن دارد که دولت آوباما با خیال راحت از جانب باند مشائی-احمدی نژاد روند سازش را که خود تا چند هفته قبل در مورد آن بسیار تبلیغ می کرد ناگهان به کنار نهاده و حتی با نوکران خود مانند محمود عباس با تندی برخورد می نماید.

شکی نیست که سخنان مزدور و دلال آمریکا هوشنگ امیر احمدی در انتقاد از اصلاح طلبان و جنبش سبز چراغ سبزی است به جناح حامی مذاکره با آمریکا در میان کودتاگران - بخوانید مشائی و ثمره-هاشمی و رحیمی و مرتضی آقا-تهرانی و مصباح-یزدی - که خیالتان از جانب آمریکا جمع باشد و هرگونه حمایت از موسوی فقط در حد شعار و آن هم از نوع شعارهای جرج سوروس صهیونیست خواهد بود که برای منافقینی چون امثال محمد علی جعفری و حسین فدائی و محمد علی رامین و حمید رسائی خوراک تبلیغاتی فراهم آورد. بدون شک نقش امیر احمدی مزدور آمریکا در این میان برقراری ارتباطات گسترده رسانه ای برای جناح حامی سازش با آمریکا در میان کودتاگران است.

شکی نیست که نگرانی حسین شریعتمداری از سازش با آمریکا به دلیل ارتباطات گسترده وی با روسیه و حمایت وی از سیاست علی خامنه ای است که بر اساس کرنش و تعظیم در برابر روسها تنظیم شده است. نتیجه نیز فقط برخورد زشت روسها با مقامات ایرانی بوده است به طوری که رئیس جمهور روسیه مدودف می گوید که در صورت خودداری مقامات جمهوری اسلامی ایران از ئذیرفتن قرار داد انتقال اورانیوم غنی شده به خارج از کشور و دریافت سوخت هسته ای وی از تحریم ایران حمایت خواهد نمود. در گذشته نیز شاهد بوده ایم که روسها همواره منافع ایران را وجه المصالحه قرار داده اند و در مناطق حساسی چون دریای خزر با ایران به عنوان دشمن برخورد نموده اند و در خاور میانه عربی با همکاری نزدیک با رژیم صهیونیستی در صدد ضربه زدن به منافع ایران اسلامی و جنشبهای حزب الله و حماس بوده اند. در یک بررسی کلی می توان گفت که مواضع علی خامنه ای در برابر روسها تفاوت چندانی با مواضع حزب خائن و بی وطن توده ندارد و رابطه علی خامنه ای با روسها بی شباهت به رابطه محمد رضا با آمریکای جهانخوار نیست.

دلیل دیگر نگرانی شریعتمداری از تماسهای مشائی با آمریکا ادامه کودتا و برکناری علی خامنه ای از مقام خود می باشد که بدون شک باعث تصفیه حساب افرادی چون اسفندیار رحیم-موشائی با شریعتمداری و حذف شریعتمداری از صحنه سیاسی و رسانه ای کشور خواهد شد. شریعتمداری زودتر از دیگر حامیان علی خامنه ای متوجه ابعاد توطئه مشائی شد. اما شعار زدگی علی خامنه ای و حمایتهای بی مورد وی از احمدی نژاد که با لجاجت بیشتر احمدی نژاد و جری تر شدن کودتاگران نیز همراه شد نتیجه ای نداشت جز ادامه کودتا. علی خامنه ای به خوبی می دانست که دل مشائی به حال وی نسوخته. اما علی خامنه ای در یک تصمیم گیری عجولانه ترجیح داد تا با استفاده از صحنه گردانان کودتا به مقابله با خط امام (ره) بئردازد چرا که فلسفه وجودی جناح خود را برا ساس مقابله با تفکر امام (ره) تعریف نموده بود. انتخاب روحانی نمایانی ضد انقلاب و خوشگذران و مفتخور چون محمدی-گلئایگانی و منافقینی چون میر حجازی به عنوان اعضای دفتر علی خامنه ای و حمایت از روحانی نمایان ساواکی چون مصباح-یزدی فقط با هدف تقویت دشمنان خط امام (ره) صورت گرفت. اما اکنون علی خامنه ای نگران آینده خود می باشد. اظهارات سخیف مشائی در مخالفت با ماهیت اسلامی نظام بدون شک با هدف کد دادن به نفوذیهائی است که سالها است برای هجمه به نظام مقدس ولائی در کمین نشسته اند. بی دلیل نیست که در ماههای گذشته منافقینی چون مهرداد بذرئاش با حمایت از اظهارات شخصی خائن و بی وطن چون حسن آیت که از همکاران مظفر بقائی و از اعضای حزب به اصطلاح زحمت کشان - بخوانید جیره خواران استعمار - بود به مخالفت با خط امام (ره) و حمایت از ولایت مطلقه فقیه برخواسته اند. شکی نیست که جناح حامی روسیه نیز با استقاده از نفوذیهای حزب توده در انجمن حجتیه چون امثال عباس سلیمی-نمین قصد مقابله با فرقه ضاله مصباحیه (که به غلط حجتیه نو نام گرفته است) را دارد .

هدف فرقه ضاله مصباحیه حذف تمامی جریانهای حزب اللهی در کشور و جایگزین نمودن تفکری الحادی-التقاطی از نوع جهان بینی الحادی سازمان منافقین می باشد که امثال مشائی سالها است به اشکال مختلف سعی در ترویج آن دارند. بی دلیل نیست که اصولگرایان مستقلی چون آقای علی مطهری می گویند که شهید مطهری عقیده داشت که کمونیستها و مارکسیستها باید با گفتمان خود وارد صحنه سیاسی کشور شوند. شهید مطهری به خوبی می دانست که مستکبرین سالها است برای نفوذ درصفوف امت حزب الله از هر جربه ای استفاده می نمایند. مستکبرین آمریکائی و روسی نیز که به خوبی می دانستند نه تجمل گرائی غربی و نه ماده گرائی شرقی در ایران اسلامی طرفداران چندانی ندارند با استخدام افرادی سست عنصر و دمدمی مزاج که بعضا یا دچار انحرافات مالی و اخلاقی و یا شدیدا جاه طلب بودند در صدد نفوذ در صفوف نمایندگان امت اسلامی و مسئولین نظام بودند. توطئه های بنی-صدر و رجوی و شریعتمداری و قطب زاده و مهدی هاشمی و رحیم-مشائی و احمدی نژاد همگی نشانه استفاده مستکبرین ازضعف و جاه طلبی برخی از مسئولین برای ضربه زدن به نظام می باشد.

شکی نیست که شعار زدگی و ضعف علی خامنه ای دلیل اصلی توهین به مقدسات توسط منافینی چون رحیم-مشائی است که در روز روشن و با استفاده از سئر امنیتی مزدوران وحشی دربار احمدی نژاد سعی در ترویج افکار الحادی و ضدیت با خط امام (ره) را دارند. اما این ضدیت با دین مبین اسلام یکی از وجوه مشترک تمامی اعضای خط جدید نفاق و صحنه گردانان کودتا می باشد. یکی از حامیان احمدی نژاد روح الله حسینیان که از مخالفان باند مشائی است اخیرا در سخنانی ضد اسلامی و با توهین به امام حسن (ع) گفت که صلح آن حضرت به ضرر او بود. گویا حسینیان اصلا ملتفت نیست که ائه اطهار علیهم السلام معصوم می باشند و با هدف خدمت به مسلمین با کفا مبارزه نمودند. چطور ممکن است یک روحانی اصیل شیعه بتواند به امام حسن (ع) توهین کند ولی طوری سخن بگوید که گویا علی خامنه ای و حتی احمدی نژاد نعوذ به الله معصوم هستند! بی دلیل نیست که مراجع تقلید و روحانیت استکبار ستیز بارها انزجار و تنفر خود را از صحنه گردانان بی دین کودتا و روحانی نمایان حامی آنها ابراز داشته اند. چرا منافقین بی دینی چون روح الله حسینیان هنگامی که مصباح یزدی اطاعت از احمدی نژاد را نعوذ بهالله برابر با اطاعت از خدا تعریف کرد حرفی نزد؟ چرا از او اعلام برئت ننمود؟ چرا روحانی نمای متحجری چون خزعلی که در دوران ستشماهی مورد حمایت مزدوران و جیره خواران ساواک بود حتی فرزند خود را که تنها جرم وی بازگو کردن بخش کوچکی از ددمنشیهای دربار احمدی نژاد بود برای خوش آمد علی خامنه ای قربانی نمود؟ دنیا طلبی تا چه حد؟ خیانت به آرمانهای امت حزب الله و حضرت امام خمینی (ره) تا چه حد؟ ئایمال نمودن حقوق مستضعفین تا چه حد؟ بدون شک جای امثال خزعلی در کنار روحانی نمایانی چون امثال شریعتمداری و حسن امامی و احمد خاتمی و حمید رسائی و قاسم روانبخش می باشد. این منافقین نیز از جنس منافقین و جیره خواران استکبار چون امثال حسن امامی می باشند که سالها با توهین به کسوت روحانیون برای محمد رضای خائن و بی وطن مدیحه سرائی می نمودند. مصباح نیز با همان محفلها نشست و برخواست می نمود و به همین دلیل نیز شاگردان وی چون امثال مرتضی آقا-تهرانی و سقای-بی ریا سالها کاری جز کرنش در برابر مستکبرین آمریکائی نداشتند.

به هر تقدیر شکی نیست که صحنه گردانان کودتا بسیار نگران ادامه کودتا توسط باند مشائی و سازش ئنهانی احمدی نژاد با آمریکا می باشند چرا که سازش با اوباما را تهدیدی برای خود و حتی مقدمه برکناری علی خامنه ای توسط باند مشائی-احمدی نژاد می دانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر