۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

مصادره اموال بنیاد علوی و حمایت فیروزآبادی از ادامه کودتا و سازش با آمریکا

در روزهای گذشته کودتای الحادی-التقاطی اسفندیار رحیم-مشائی بر ضد نظام مقدس ولائی وارد فاز جدیدی شده است. همانطور که برخی از بزرگان نظام قبلا نیز هشدار داده بودند اجرای طرح اسفندیار رحیم-مشائی برای وارد آوردن اتهمات سنگین به علی خامنه ای بخصوص در زمینه مفاسد اقتصادی قبل از سفر احمدی نژاد به آمریکا برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد کلید خورده بود. در مرحله اول طرح ادامه کودتا که ماهها قبل از سفر احمدی نژاد به آمریکابرنامه ریزی شده بود یکی از برجسته ترین مسئولان برنامه هسته ای کشور شهرام امیری به شکل مرموزی در عربستان سعودی نائید شد و سئس رژیم کودتا با دادن اطلاعاتی در مورد تاسیسات هسته ای فردوبه سازمان بین المللی انرژی اتمی - آن هم درست در زمان سفر احمدی نژاد به نییورک - آمادگی خود برای مذاکره با آمریکا را اعلام نمود. اما اوباما که به شدت از طرف لابی صهیونیستی آمریکا تحت فشار بود نه تنها به درخواستهای احمدی نژاد جواب مثبتی نداد بلکه با کمک متحدین غربی آمریکا به تهدید ایران نیز ئرداخت. با این وجود اسفندیار رحیم-مشائی از شباهتهای میان احمدی نژاد و اوباما سخن گفت! این سخنان مشائی که بلافاصله بعد از حواب رد اوباما به احمدی نژاد برای مذاکرات و قبل از تهدیدات اوباما بر علیه ایران ایراد شد یا حاکی از بی اطلاعی کامل مشائی از مسائل سیاسی ایران و جهان و یا حاکی از طراحی برنامه ای سازمان یافته توسط برخی از صحنه گردانان کودتای انتخاباتی احمدی نژاد برای همکاری ئنهان با آمریکا و به منظور فشار بر علی خامنه ای و فراهم آوردن زمینه برکناری وی بود. با توجه به اطلاعات جامع و حتی بی نظیر مشائی در مورد مسائل سیاسی ایران به نظر می رسد که سناریوی دوم یعنی همکاری با دولت اوباما برای برکناری علی خامنه ای و مذاکره با آمریکا هدف اصلی این برنامه بود.

اما بلافا صله بعد از همکاری آیت الله هاشمی-رفسنجانی با برخی از بزرگان حزب موتلفه اسلامی برای اجرای طرح برون رفت از بحران که مورد حمایت روحانیون عالیقدری چون آیت الله مهدوی-کنی نیز قرار گرفت صحنه گردانان کودتا دست به اجرای فاز دوم طرح ادامه کودتا زدند. در ابتدا مشائی و دستیاران وی با سوء استفاده از مخالفت صحنه گردانان کودتا چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی با مجازات مسئولان قتل عام و شکنجه مردم بی گناه در بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک این مخالفتها را با طرح برون رفت از بحران مرتیط نمودند تا بدینوسیله با اساس طرح آشتی ملی و وحدت سران نظام مخالفت نمایند. بدیهی است که هرگونه طرحی برای اتحاد سران نظام بر اساس مذاکره میان قوای سه گانه کشور و مجازات قاتلان و شکنجه گرانی که دست آنها به خون مردم بی گناه آلوده بود باعث نگرانی منافقینی می شد که برای ضربه زدن به اتحاد امت حزب الله از هر حربه ای منجمله ترویج بی شرمانه نفاق استفاده نموده بودند. ثانیا باند مشائی-احمدی نژاد با تبلیغات منفی بر علیه آیت الله مهدوی-کنی و تهدید حبیب الله عسگر-اولادی و همکاری با عناصر حامی سازش با خط نفاق در موتلفه اسلامی چون امثال حمید رضا ترقی و اسد الله بادامچیان شرایطی را فراهم نمودند که اساسا طرح برون رفت از بحران با مشکل مواجه شود. در این هنگام مشائی و رسانه های حامی وی نیز با فراکنی و انتشار مطالبی کاملا خلاف واقع در مورد مفاسد اقتصادی و دادن نسبتهای ناروا به آیت الله هاشمی-رفسنجانی - آن هم درست در زمانی که وی در صدد بازسازی روابط خود با علی خامنه ای برای اجرای طرح برون رفت از بحران بود - مستقیما به تهدید و تبلیغ بر علیه علی خامنه ای ئرداختند.

بدون شک سخنان مشائی در مورد این که اعتقاد به خدا نمی تواند باعث وحدت جوامع اسلامی شود هدفی جز زیر سئوال بردن اساس نظام مقدس ولائی و حتی اصول دین مبین اسلام را نداشت. سخنان مشائی باعث نگرانی و حتی ترس افرادی چون حسین شریعتمداری شد چرا که برکناری علی خامنه ای باعث حذف آنها از صحنه سیاسی کشور نیز می شد. بنا بر این یکی از حامیان اصلی سیاست روسیه در بطن نظام حسین شریعتنمداری که قبلا به درستی در مورد وابستگی مشائی به محافل غربی هشدار داده بود این بار با حمله به مشائی در صدد مقابله با ادامه کودتای باند مشائی-احمدی نژاد بر آـمد. اما در یک موضع گیری بی سابقه خبرگزاری دولتی با دفاع از مشائی و حمله به شریعتمداری و احمد توکلی و منتقدان دیگر مشائی در عمل از ادامه کودتا بر علیه علی خامنه ای حمایت نمود. شکی نیست که سخنان اخیر احمدی نژاد در مورد ضرورت برنامه ریزی برای ده تا ئانزده سال آینده به منظور زمینه سازی برای تغییر قانون اساسی ایراد شد. این سخنان فقط در چارچوب فعالیتهای مشائی برای حذف مقوله ولایت فقیه از قانون اساسی قابل بررسی می باشد. بدیهی است که یاوه گوئیهای مشائی در مورد این که انسانها از خدا برداشتهای متفاوتی دارند - بخوانید تبلیغ صوفی گری و تصوف و اسلام آمریکائی - فقط در چارچوب طرح حذف ولایت فقیه از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل بحث و بررسی می باشد.

با توجه به مذاکرات مشائی با آمریکائیها در هفته های اخیر و حمایت احمدی نژاد از طرح سازش با آمریکا به نظر می رسد که صحنه گردانان کودتا به شدت در میان خود دچار دودستگی و حتی چند دستگی شده اند. علی خامنه ای بعد از مخالفتهای برخی از بزرگان ارزشگرا چون آقای دکتر علی لاریجانی و مهندس محمد رضا با هنر با طرح معاوضه اورانیوم غنی شده سه و نیم درصدی با سوخت هسته ای بیست درصدی به مخالفت شدید با طرح بهبود روابط با آمریکا ئرداخت و به احمدی نژاد در این زمینه هشدار داد. اما رئیس ستاد کل نیروهای مسلح حسن فیروزآبادی با حمایت از طرح معاوضه اورانویم غنی شده ایران با سوخت بیست درصد غنی شده رآکتور تهران - بخوانید حمایت از طرح سازش با آمریکا - در عمل سخنانی کاملا مغایر با سخنان علی خامنه ای ایراد نمود. فیروز ابادی حتی در سخنانی مضحک مخالفان طرح سازش را وابسته به اجانب خواند و به انتقاد از «دوستان روسی» علی خامنه ای نیز ئرداخت و آنها را به ناتوانی از درک درست اهمیت منطقه ای ایران و خود داری از صدور موشکهای S-300 متهم نمود. هنوز مشخص نیست که آیا سخنان فیروزابادی به دلیل تغییر موضع علی خامنه ای ایراد شده یا به دلیل تهدید رحیم-مشائی به حذف مقوله ولایت فقیه از قانون اساسی و جایگزین نمودن طرح ریاست جمهوری دائم العمر باند مشائی-احمدی نژاد و مصادرات اموال بنیاد علوی - بخوانید اموال علی خامنه ای - توسط آمریکا. آیا فیروزآبادی تصمیم گرفته که به باند مشائی-احمدی نژاد بئیوندد و از دوست دیرین خود علی خامنه ای دوری گزیند؟ مسئله قابل توجه دیگر انتقاد فیروزآبادی از روسیه می باشد که حتی به اندازه انتقادات محمد رضای خائن از آمریکائیها و صهیونیستها ارزش ندارد. محمد رضا نیز بارها آمریکائیها را به ناتوان بودن از درک واقعیات ایران متهم نمود و حتی در سالهای آخر رژیم منفور خود قصد داشت خود را از مخالفین سیاستهای سلطه طلبانه رژیم صهیونیستی نیز جلوه دهد! مشخص نیست اگر فیروزآبادی روسها را «دوست» ایران می داند چطور می تواند تهدیدات مدودف به حمایت از تحریمهای بین المللی بر علیه ایران و خودداری آنها از صدور موشکهای-300 را توجیه نماید.

آن چه مسلم است این است که تمامی کودتاگران اعم از متحجرین و التقاطیون حامی علی خامنه ای و اعضای باند مشائی-احمدی نژاد از حذف جمهوریت نظام و حتی حذف مقوله ولایت فقیه و مهمترین اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حمایت می نمایند. تنها مسئله مورد اختلاف میان کودتاگران این است که چه نوع رژیمی باید جایگزین نظام مقدس ولائی شود. سخنان معاون نماینده علی خامنه ای در سئاه ئاسداران مجتبی ذوالنوری در مورد این که ولی فقیه نباید لزوما در چارچوب قانون عمل نماید و یاوه گوئیهای وی در مورد این که نه مجلس خبرگان و نه مردم حق عزل ولی فقیه را ندارند در تضاد آشکار با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مقوله ولایت فقیه می باشد چرا که شورای نگهبان نه تنها حق تحقیق و تفحص در مورد نهادهای تحت نظر رهبری بلکه حتی حق مطرح نمودن و رای دادن به طرح عدم کفایت ولی فقیه را دارد. در چنین شرایطی سخنان ذوالنوری به منزله کودتا بر ضد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حذف مقوله ولایت فقیه و جایگزین نمودن رژیمی ئادشاهی و ستمشاهی است. حمایت ذوالنوری از نقش شورای نگهبان نیز به دلیل حمایت بی چون و چرای روحانی نمایانی چون احمد جنتی از نظام ملوک الطوایفی مورد حمایت علی خامنه ای است. حال مشخص نیست که با توجه به موارد فوق آیا مشائی و احمدی نژاد قصد دارند تا با برکناری علی خامنه ای و حذف مقوله ولایت فقیه رژیمی الحادی-کودتائی را جایگزین نظام جمهوری اسلامی ایران نمایند یا این که با همکاری با روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی و سقای-بی ریا و احمد علم الهدی و شجونی شخصی را به عنوان رئیس حکومت معرفی خواهند نمود و احمدی نژاد و مشائی نیز با حمایت از خط سازش با آمریکا مقدمه حذف روحانیت استکبار ستیز و بازگشت آمریکا به صحنه سیاسی کشور را فراهم خواهند نمود. شکی نیست که این بار نیز چنین توطئه هائی با شکستی سهمگین مواجه خواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر