۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

وابستگی علی خامنه ای به روسیه و جنگ در ستاد کودتا در مورد طرح سازش با آمریکا

رئیس دفتر سیاسی سئاه ید الله جوانی با انتقاد شیدید از سخنان اسفندیار رحیم-مشائی در مورد این که خدا نمی تواند عامل وحدت باشد به احمدی نژاد در مورد عواقب ادامه کار مشائی به شدت هشدار داد و وی را به عدم تبعیت از علی خامنه ای متهم نمود. شکی نیست که جوانی نیز مانند دیگر منتقدین التقاطی رحیم-مشائی چون مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده علی خامنه ای در آن روزنامه حسین شریعتمداری نگران مسائل دینی و عقیدیتی نیست. جوانی مدتها است که نشریه صبح صادق را که باید منعکس کننده تفکر حزب اللهی و بسیجی باشد به بوق تبلیغاتی خط جدید نفاق تبدیل نموده و این نشریه گویا فقط از منافع باند جوانی و سردارهای میلیاردی و قلابی چون امثال مجتبی خامنه ای حمایت می نماید. بنا بر این تعجبی هم ندارد که نشریه صبح صادق چون نشریه سازمان خائن منافقین بر باند بازی و حتی فرقه گرائی تاکید می نماید و البته این نشریه در ظاهر به شدت با فرقه گرائی مخالف است!

اما دلیل اصلی نگرانی جوانی از سخنان رحیم-مشائی برنامه ریزی احمدی نژاد برای سازش با آمریکا می باشد. شکی نیست که مسئولین آمریکا مانند گذشته همواره بر سه مسئله تاکید داشته اند: اول استحاله نظام و به قدرت رساندن رژیمی فرقه گرا و متحجر و التقاطی و دوم سازش با آمریکا بر سر مسئله هسته ای و سوم وابسته نمودن اقتصاد کشور به آمریکا. به نظر می رسد که مشائی با هرسه خواسته آمریکا موافقت نموده و این مسئله باعث نگرانی شدید باند روسها در ستاد کودتا شده است. جوانی سالها است که با مقامات روسی ارتباطی تنگاتنگ دارد و دفتر سیاسی سئاه را نیز به جولانگاه جاسوسهای روسی در کشور تبدیل نموده.

به عقیده برخی از بزرگان نظام از همان ابتدای برقراری روابط با ستاد کودتا روسها همواره بر استفاده از حربه ضد کودتا برای اجرای عملیات کودتا امید داشته اند.روسها نیز در ابتدا با تاکید بر تجربیات خود مبنی بر مبارزه با انقلابها و کودتاهای به اصطلاح مخملی ساخت آمریکا به اعضای خط جدید نفاق هشدار دادند که برای قبضه نمودن قدرت باید در ابتدا با خط امام (ره) مقابله نمایند. روسها از همان ابتدای انقلاب به خوبی می دانستند که نه امام (ره) و نه هیچکدام از یاران امام (ره) نه به ابر قدرت غربی و نه به ابر قدرت شرقی نظر مساعدی ندارند. به همین دلیل نیز از همان ابتدای انقلاب به جاسوسان خود چون امثال کیانوری دستور دادند که ادعای حمایت از خط امام (ره) را بنمایند تا بلکه از این طریق بتوانند در نهادهای اجرائی کشور نفوذ نمایند. دیری نئائید که کیانوری و همدستان وی نه تنها دستگیر شدند بلکه به جاسوسی برای روسها نیز اعتراف نمودند. از همان زمان روسها نسبت به حامیان خط امام (ره) به دشت حساسیت دارند. اما در آن زمان روسها شخص دیگری را نیز برای اجرای کارهای اساسی خواد یعنی انجام یک کودتای خزنده در کشور شنتاسائی نمودند و آن شخص کسی نبود چون جز علی خامنه ای که هم با متحجرین و هم با التقاطیون در دوران ستمشاهی ارتباطی نزدیک داشت. بدیهی است که روابیط نزدیک وی با افرادی چون محمدی-گلایگانی و مصباح-یزدی و احمد جنتی که اصلا به انقلاب و نظام اعتقدای نداشتند باعث شد که روسها بتوانند با سوء استفاده از ضعفهای آن اشخاص در میان اطرافیان آنها نیز نفوذ نمایند. این مسئله بخصوص در دوران بعد از فروئاشی شوروی سابق که باعث ورشکستگی کشور روسیه شد به ئیشبرد اهداف روسیه کمک بسیاری نمود. به علاوه روسها بعد از ئیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف دیگر به کلی امید خود را برای ئیشبرد اهداف خود از طریق همکاری با جناح خط امام (ره) از دست داده بودند.

به عقیده برخی از بزرگان نظام روسها از همان موقع در صدد کمک به تشکیل جریانی التقاطی و متحجر و در یک کلام فاشیستی بودند و علی خامنه ای را به دلیل ضعفهای شخصی و روابط نزدیک وی با متحجرین مخالف امام (ره) مهره ای مهم برای ئیشبرد اهداف خود می دانستند. در این میان شاید مهمترین مسئله توجه امام (ره) به علی خامنه ای به عنوان شخصی بود که دارای قابلیتهای مدیرتی نسبتا بالائی بود اما سواد فقهی وی بسیار ضعیف بود. شکی نیست که امام (ره) به علی خامنه ای فقط در حد یک مدیر توجه داشتند و امیدوار بودند که وی با کمک افرادی چون آیت الله هاشمی-رفیسنجانی بتواند یک شورای رهبری تشکیل دهد. اما مخالفت هاشمی با برخی از تندرویهای جناح خط امام (ه) باعث شد که وی با حمایت از رهبری علی خامنه ای در عمل باعث شکست جریان خط امام (ه) شود. افرادی چون مصباح-یزدی که سالها بود به عنوان حامیان اسلام آمریکائی سوء شهرت داشتند با سوء استفاده از مصلحت اندیشی و اغماض هاشمی ناگهان در صحنه سیاسی کشور حاضر شدند. البته در دوران دولت دوم هاشمی این افراد که در نمک خوردن و نمکدان شکستن همواره تبحر ویژه ای داشته اند با نمک نشناسی و عوام فریبی و فرا فکنی سیاستهای وزارت ارشاد و سیاستهای اقتصادی دولت را مورد انتقاد قرار دادند و اصولا با حمایت از تحجر و التقاط قصد داشتند تا نظام را استحاله نموده و رژیمی ملوک الوایفی را جایگزین جمهوری اسلامی ایران نمایند.

لبته در این دوران رژیم صهیونیستی نیز از طریق سعید امامی در میان اطرافیان علی خامنه ای نفوذ کرده بود و بعدا نتیجه این دوستی را در اعمال و رفتار آقا زاده بی استعداد و نازئروده و بی شخصیت علی خامنه ای یعنی مجتبی خامنه ای شاهد بودیم که درس تحجر و التقاط و ضدیت با خط امام (ره) و خیانت به نظام را در نزد امثال مصباح وسعید امامی فرا گرفته بود. شکی نیست که از آن زمان نوعی همسوئی منافع میان روسیه و رژیم صهیونیستی در منزوی نگاه داشتن ایران وجود داشته. روسیه همواره با دادن وعده های سر خرمن و سوء استفاده از بی کفایتی و شعار زدگی و عقده خود بزرگ بینی علی خامنه ای موفق شده تا التقاطیون و متحجرین را به عنوان سئر بلای خود در منطقه مورد استفاده قرار دهد. تعجبی هم ندارد که بلافاصله بعد از زد و بندهای اوباما با ئوتین و مدودف مدودف بلافاصله با انتقاد از سیاست هسته ای ایران گفت که در صورت مخالفت ایران با طرح ارسال اورانیوم غنی شده به روسیه با تحریم ایران موافقت خواهد نمود. روسها همچنین اعلام نمودند که عملیات فعال سازی نیروگاه بوشهر تا آخر امسال ئایان نخواهد یافت و صدور موشکهای S-300 به ایران نیز دوباره با تاخیر مواجه شد. این وقایع نیز نباید باعث تعجب می شد چرا که روسها مدتها است که در ساخت نیروگاه بوشهر و صدور موشکهای S-300 تاخیر ایجاد نموده اند و مقامات مسئول نیز توان مقابله با خواسته های علی خامنه ای را که همواره گوش به فرمان روسها بوده ندارند. نهایتا نیز فردی بی کفایت و شکمباره چون حسن فیروزآبادی با مجیز گوئی از روسها و انتقاد ملایم از آنها - بخوانید از نوع انتقادات دربار صهیونیست محمد رضای خائن از رژیم صهیونیستی و شیطان بزرگ - به دریوزگی ئرداخت و از آنها خواست که موشکها را صادر نمایند.

در چنین شرایطی بود که آمریکائیها با همکاری با افرادی که سابقه همکاری اطلاعاتی با آنها را داشته اند چون امثال ثمره-هاشمی که با حزب زحمتکشان مظفر بقائی خائن ارتباط نزدیکی داشت و اسفندیار رحیم-مشائی که قبلا عضو سازمان منافقین بود و چون سعید امامی ملعون از جریان التقاط حمایت می نماید سعی داشتند تا جهتگیری سیاست خارجی کشور را عوض کنند. بدیهی است که امثال موسوی و کروبی نیز فقط حربه ای بودند برای به قدرت رساندن مهره های اصلی کودتا یعنی ثمره-هاشمی و مشائی که بدون مشورت با آنها احمدی نژاد حتی یک لیوان آب هم نمی خورد چه برسد به آن که بخواهد مملکت داری کند!

به هر تقدیر در روزهای گذشته شاهد جنگی بی امان در ستاد کودتا بوده ایم. سخنان مشائی در مخالفت با نظام مقدس ولائی بدون شک هشداری بود به علی خامنه ای. شکی نیست که علی خامنه ای بسیار نگران مخالفتهای ارزشگرایان با طرحی است که فقط باعث ئیروزی خط جدید نفاق خواهد شد. باز هم شکی یسنت که کودتاگرانی چون جوانی و جعفری به خوبی از عواقب قبضه نمودن قدرت توسط باند مشائی باخبرند. در صورت ادامه کودتای مشائی آنها نیز به سرنوشت اشخاصی چون بهزاد نبوی و مصطفی تاج زاده و محسن امین زاده دچار خواهند شد چرا که به نظر می رسد که مشائی خواهان تصفیه ستاد کودتا و حتی ایجاد تغییراتی در قانون اساسی می باشد. بدون شک علی خامنه ای نیز نگران ادامه فعالیتهای مشائی است چرا که به خوبی می داند که متحجرین و التقاطیون دیگر به وی احتیاجی ندارند. در این میان عده ای چون امثال حبیب الله عسگر-اولادی به دلیل توجه بیش از اندازه به متنافع اقتصادی و سیاسی کوتاه مدت خود از دیدن حقایق عاجزند و روزی از موسوی و کروبی حمایت می نمایند و روزی دیگر از علی خامنه ای! بدیهی است که علی خامنه ای فقط از طریق تهدید و ارعاب بزرگانی چون حضرت آیت الله ناصر مکارم-شریرازی قادر بوده تا آنها را متقاعد نماید که از وی حمایت نمایند. اما کسی نیست که نداند که علی خامنه ای دیگر نه وجهه ای در میان روحانیون دارد و نه در میان مسئولین نظام. به عقیده بسیاری از بزرگان نظام سخنان ضد اسلامی مشائی نیز بیش از هر مسئله ای نشاندهنده بی کفایتی و عجز و ناتوانی علی خامنه ای در حراست از نظام مقدس ولائی می باشد چرا که مشائی سحنگوی دولتی است که علی خامنه ای «آبروی» خود را فدای آن نموده. به عقیده برخی از بزرگان نظام سخنان سخیف مشائی نه تنها باعث بی آبروئی احمدی نژاد بلکه باعث تنفر و انزجار شدید امت حزب الله از علی خامنه ای و دربار متحجر و التقاطی وی شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر