۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

اردوکشیهای خیابانی خط جدید نفاق و نقش کامران دانشجو در تصمیم احمدی نژاد به مذاکره با آمریکا

اردوکشیهای خیبانی خط جدید نفاق در روزهای اخیر که به سخنان بی محتوا و رفتار عصبی نماینده علی خامنه ای در بنیاد شهید رحیمیان آن هم بعد از نماز جمعه انجامید فقط باعث رسوائی بیشتر خط جدید نفاق و مدعیان دروغین اصولگرائی شد. رحیمیان در حالی به موسوی و کروبی دشنام داد و خواستار اعدام آنها شد که احمدی نژاد در حال بررسی عادی سازی روابط با آمریکا و باج دادن به اوباما بود. سخنان وی در مورد از سر گرفتن مذاکرات هسته ای آن هم بر اساس فرستادن تمامی اورانیوم غنی شده ایران به خارج از کشور بدون شک نه تنها باعث برون رفت از بحران هسته ای نخواهد شد بلکه فقط باعث تسریع نفوذ عوامل استکبار در بطن نظام . نهایتا استحاله نظام خواهد شد. احمدی نژاد در عمل از موضع آمریکا نیز حمایت نموده چرا که وی با وقاحت خاص صحنه گردانان کودتا گفته که اگر آمریکا از تهدید ایرا دست بردارد ایران حاضر به انجام معامله با دولت اوباما بر اساس همان ئیشنهاد اول نیز خواهد بود - بخوانید فرستادن تمام اورانیوم غنی شده کشور به خارج از کشور! بدون شک حتی افرادی که کاملا بی اطلاع از مسائل سیاسی باشند نیز می دانند که این سخنان فقط یک معنی دارند و آن نیز باج دادن به مستکبرین می باشد.

شکی نیست که این موضع گیری احمدی نژاد به دلیل نگرانی وی از آینده رژیم کودتا می باشد. بدون تردید وی به خوبی از تصمیم علی خامنه ای برای مجازات تنی چند از صحنه گردانان کودتا و حداقل تنی چند از شکنجه گران آگاه است و این مسئله به خوبی در گزارش سازمان قضائی نیروهای مسلح در مورد بازداشتگاه کهریزک نیز منعکس شده است. علی خامنه ای در گذشته نیز سعی داشت که به هر نحو ممکن حساب دفتر خود و فرزند بی عرضه خود مجتبی خامنه ای را که از صحنه گردانان کودتا حرف شنوی دارد از حساب برخی از صحنه گردانان کودتا در خط جدید نفاق جدا کند چرا که بالاخره متوجه شد که کودتاگران با وجود مخالفت با اصلاح طلبان چشم طمع به رهبری نظام دارند و اصولا کودتای انتخاباتی خود را فقط مرحله اول کودتائی می دانند که ئایان آن برکناری علی خامنه ای و جایگزین نمودن رژیمی الحادی-التقاطی است. اما در این میان آن چه جلب توجه می کند تصمیم خط جدید نفاق به زد و بند با آمریکا برای نجات دادن احمدی نژاد و باند منافقینی است که با ادعاهای دروغین خود در مورد اصولگرائی خواهان ادامه کودتا و حذف یاران امام (ه) از صحنه سیاسی کشور می باشند. شکی نیست که برخی از بزرگان نظام به خوبی متوجه ابعاد شوم فعالیتهای این باند خرابکار می باشند. برای مثال هشداربسیار جدی آقای دکتر علی لاریجانی در سالگرد شهادت مجاهد نستوه حضرت آیت الله مفتح در مورد ادامه فعالیتهای گروهکهائی مانند گروهک الحادی-التقاطی فرقان و سخنان وی در مورد ادعاهای بنی-صدر در مورد اسلام شناس بودن هر فرد اصولگرائی را به یاد امثال احمدی نژاد و حسین شریعتمداری و اسفندیار رحیم-مشائی و کامران دانشجو و علی اکبر محرابیان و ثمره-هاشمی و ید الله جوانی می اندازد. کدام اصولگرائی است که نداند این مدعیان دروغین اصولگرائی در واقع به عنوان مهره های اصلی محافل افراطی صهیونیست عمل نموده اند و اعمالشان باعث فاصله گرفتن امت حزب الله از نظام شده است.

اما در این میان آن چه باعث نگرانی مراجع عظیم الاشان و اصولگرایان شده است رابطه میان سیاستهای داخلی و خارجی خط جدید نفاق می باشد. درست در روزهائی که صدا و سیما با وقاحت حادثه توهین به تمثال مبارک حضرت امام خمینی (ره) توسط عوامل خط جدید نفاق را گزارش می داد و مشغول صحنه سازی مرحله بعدی کودتا یعنی حذف یاران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور بود احمدی نژاد با از سر گرفتن مذاکرات با آمریکا در عمل خواهان حمایت اوباما از سیاست حذف یاران امام (ره) شد. در این میان نقش کامران دانشجو دوست نزدیک احمدی نژاد و یکی از صحنه گردانان اصلی تقلب بزرگ که منجر به کودتای خط جدید نفاق شد باعث نگرانی شدید برخی از بزرگان نظام شده است. کامران دانشجو که سالها است از سیاستهای هسته ای و موشکی و دفاعی ایران اسلامی آگاهی دارد درست در زمانی که بزرگان نظام خواهان حفظ آرامش در دانشگاههای کشور بودند با سخنان خود باعث نارضایتی بیشتر دانشجویان و دانشگاهیان سراسر کشور شد و در چنین جوی بود که اخلالگران و جیره خواران خط جدید نفاق با توهین به تمثال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) شرایط لازم را برای اردوکشیهای خیابانی خط جدید نفاق فراهم آوردند.

مسئله اصلی نیز در این میان استفاده از فرصت برای مذاکره با آمریکا و صهیونیستها و جلب حمایت آنها برای حذف یران امام (ره) از صحنه سیاسی کشور بود تا بدینوسیله صحنه گردانان کودتا بتوانند به راحتی به مستکبرین اجازه تاراج دستاوردهای هسته ای کشور را بدهند. به راستی رسانه های صهیونیستی غرب چطور ناگهان در دوران زمامداری احمدی نژاد به اسناد جمهوری اسلامی ایران دست یافته اند؟ به راستی چرا اسناد جمهوری اسلامی ایران توسط رسانه های صهیونیستی در اروئا و آمریکا انشار می بابند؟ منافقینی چون احمدی نژاد که بزرگان نظام را متهم به همکاری با قدرتهای بزرگ می نمودند چرا اکنون خود مانند محمد رضای خائن در برابر غرب دریوزگی می کنند؟ منافقینی چون حسین شریعتمداری که به حمایت روسیه از گروهک خود امیدوار بودند چرا حداقل به حماقتهای خود اعتراف نمی کنند؟ شکی نیست که نقش مخرب افراد خائن و بی وطنی چون کامران دانشجو که حتی مسلمان نیز نیست و برای ازدواج با یک زن مسیجی دین مبین اسلام را ترک نموده باعث ننگ ابدی خط جدید نفاق و بخصوص احمدی نژاد می باشد که با خیانت به امت حزب الله و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دستاوردهای هسته ای کشور را در مفت تقدیم آمریکا می نماید تا از راه دریوزگی در برابر مستکبرین آمریکائی و صهیونیست آنها را متقاعد به حمایت از رژیم کودتا نماید. احمدی نژاد نیز مانند تمام حکام خود کامه و خائن از همان ابتدای دوران سیاستمداری خود دریافته بود که باج دادن به آمریکا و روسیه و دیگر قدرتهای بزرگ که فقط خواهان تاراج منافع امت حزب الله می باشند ممکن است باعث تداوم دوران سیاستمداری وی شود. اما وی گویا از سرنوشت افراد خائنی چون محمد رضا و بنی-صدر و سران حزب توده درس نگرفته است. آمریکا با وجود حمایت از وطن فروشیهای شاه خائن نهایتا با ذلت مجبور به ئذیرش انقلاب شد و بعدا سعی داشت از راه توطئه و خدعه و نیرنگ و نفوذ در میان صفوف انقلابیون و نهایتا از طریق استحاله نظام دوباره به منافع نامشروع خود دست یابد. شکی نیست که افراد خائن و بی دینی چون کامران دانشجو از مهره های اصلی شیطان بزرگ و ناتوی فرهنگی بوده اند. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز بارها هشدار داده اند استفاده از افراد مجهول الهویه و بعضا غیر مسلمان همواره یکی از ترفندهای استکبار برای نفوذ در نهادهای کلیدی نظام بوده است. شکی نیست که نهادهائی چون دفتر رهبری و وزارت اطلااعات و وزارت علوم و آموزش عالی همواره جزء نهادهائی بوده اند که مورد توجه سرویسهای اطلاعاتی غرب و شرق بوده اند. اردوکشیهای خیبانی توسط نمایندگان علی خامنه ای و یاوه گوئیهای آنها درست در زمانی که آمریکا مشغول برنامه ریزی برای مرحله بعدی بحران هسته ای بود به احمدی نژاد این فرصت را داد که با سوء استفاده از توجه افکار عمومی به جو سازیهای وقیحانه سیما در مورد توهین به تمثال مبارک حضرت امام خمینی (ره) که توسط مزدوران اجیر شده توسط صحنه گردانان کودتا صورت گرفت زمینه را برای برای خیانت احمدی نژاد در مذاکرات هسته ای فراهم آورد. کدام اصولگرائی است که نداند در دوران انقلاب نیز مزدوران صهیونیست ساواک با آتش زدن سینماها که منجر به فاجعه سینما رکس آبادان شد قصد داشتند امام خمینی (ره) و یاران امام (ره) را متهم به چنین اعمالی نمایند؟ در مقطع کنونی نیز صحنه گردانان کودتا در خط جدید نفاق نیز که بعضا سابقه خدمت در ساواک را دارند از همان راه و روشهای سازمان صهیونیست ساواک استفاده می کنند.

در این میان نقش اسفندیار رحیم-مشائی و کامران دانشجو بسیار کلیدی می باشد چرا که آنها از مهرهای اصلی محافل صهیونیستی در بطن رژیم کودتا می باشند. به راستی چرا در ماههای گذشته یکی از دانشمندان هسته ای کشور شهرام امیری به طرز مشکوکی نائدید شده و اسناد جمهوری اسلامی ایران در اختیار روزنامه های صهیوینیست غربی قرار گرفته اند؟ به راستی چرا احمدی نژاد درست در زمان گروکشیهای صهیونیستها ناگهان دست به ایجاد اغتشاش و ناآرامی بیشتر در دانشگاههای کشور می زند و نمایندگان بی شعور علی خامنه ای نیز با حمایت از وی جو را آن چنان ملتهب می سازند که احمدی نژاد قادر باشد از بازگشت به راه حل اول مسئله هسته ای یعنی فرستادن تمام اورانیوم غنی شده ایران به خارج از کشور سخن بگوید؟ شکی نیست که صحنه گردانان کودتا مشتی افراد خائن و بی وطن می باشند که نه به ولایت فقیه اعتقاد دارند و نه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. هدف آنها نیز مانند التقاطیون گروهک فرقان ایجاد نفاق و تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی است. اما این بار نیز بحمد الله امت دشمن شناس حزب الله به این عناصر خود فروخته اجازه نخواهد داد تا ایران اسلامی را جولانگاه مستکبرین نمایند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر