۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

خط جدید نفاق و کودتا: یدالله جوانی و تهدید نظام به کودتا در نشریه حامی خط جدید نفاق

مقاله یدالله جوانی در نشریه صبح صادق در مخالفت با طرح تشکیل دولت ائتلافی و حمایت از احمدی نژاد بدون شک نمونه بارز دخالت یک مقام نظامی در امور سیاسی خارج از حوزه اختیارات او است. وی در عمل با تهدید نمایندگان امت اسلامی و اصولگریان و با تهدید به ساکت نمودن آنها با استفاده از قوای نظامی و جانبداری از یکی از جناحهای سیاسی٬ و آن هم جناحی که در مجلس شورای اسلامی در اکثریت نیست٬ در عمل به مخالفت با قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران برخواسته و در حقیقت با تهدید به انجام کودتای نظامی قصد دارد باعث ادامه حکومت دربار احمدی نژاد و خط جدید نفاق شود. جوانی در ابتدای مقاله خود با فرافکنی و آدرس غلط دادن و محکوم نمودن اصولگریان به فریب خوردن از اصلاح طلبان دوم خردادی عملا ثابت نموده که تنها مسئله ای که وی به آن علاقه ای ندارد وحدت اصولگرایان است. وی در اظهاراتی که فقط باعث تمسخر هر فردی خواهد شد که کوچکترین اطلاعی از وقایع روز مره ایران داشته باشد آقای ناطق-نوری را متهم به مطرح نمودن طرح تشکیل دولت ائتلافی و آن هم تحت تاثیر القائات اصلاح طلبان دوم خردادی نموده است!
گویا جوانی فکر می کند که مخاطبین وی از ئشت کوه آمده اند و خبر ندارند که در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ آقای ناطق-نوری رقیب اصلی آقای محمد خاتمی بود و آقای موحدی-کرمانی نیز از وی حمایت نموده بودند که متاسفانه در آن هنگام نیز سخنان موحدی-کرمانی به عنوان مخالفت مقام معظم رهبری با اصلاح طلبی و دخالت ایشان در انتخابات تلقی شد. بدون شک در آن هنگام نیز متحجرین با استفاده از سخنان موحدی-کرمانی قصد فرا فکنی و حتی کمک به دشمنان نظام را داشتند که بدبختانه فرا فکنیهای آنها تا به امروز ادامه داشته است. اما مسئله اصلی اصولگرائی آقای ناطق می باشد که همگان از آن با خبرند و هیچ شخصی تا به حال آقای ناطق را متهم به حمایت از سیاستهای دوم خردادی ننموده است که در این مورد نیز ید الله جوانی با بدعت گذاری بیش از هرچیز بی سوادی سیاسی خود را به نمایش گذاشته.
صرف نظر از اظهارات سخیف جوانی در مورد آقای ناطق و اتهامات بی اساس دیگری که وی متوجه اصولگرایانی چون دکتر علی اکبر ولایتی و دکتر محسن رضائی نموده٬ باید گفت که مسئله اساسی در مقاله جوانی حمله وی به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تهدید نمایندگان امت اسلامی می باشد که این مسئله در واقع به معنی اولتیماتوم خط جدید نفاق به اصولگرایانی است که قصد مقابله با اشخاصی چون احمدی نژاد را دارند که از دایره حاکمیت نظام خارج شده اند و نمونه بارز خروج آنها از حاکمیت نیز تهدیدات منافقینی چون حسن فیروز آبادی و جوانی بر علیه نمایندگان امت اسلامی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای برخورد با افراد خائن و مخالفین قانون اساسی ساز و کارهای بسیاری را دارد که باید گفت آن ساز و کارها حاصل دسترنج حضرت امام خمینی (ره) است که مبارزه با استبداد و طاغوت و استکبار را هدف اصلی مبارزات سیاسی خود می دانستند. اما با کمال تاسف بعد از گذشت سی سال از انقلاب با شکوه اسلامی در ایران می بینیم که ید الله جوانی با حمله به تمامی ارکان نظام قصد بر قراری حکومت نامشروع ظاغوت را دارد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حتی برای برخورد با ولی فقیه در صورت خارج شدن وی از دایره حاکمیت یا نادیده انگاشتن خطوط قرمز نظام ساز و کارهائی دارد که نظارت بر دستگاههای تحت نظارت وی یکی از راهکارهای برخورد با شخص خاطی می باشد. امام راحل (ره) نیز قبل از رحلت خود به مسئله نقش فقیه و حفظ قانون اساسی و نظام اسلامی توجه ویژه ای مبذول داشتند و این مسئله در درجه اول نشانه عزم ایشان در جلوگیری از نفوذ متحجرین در ارکان نظام بود. در واقع معنای جمهوریت نظام نظارت بر اعمال ولی فقیه است و این مهمترین مقوله ای است که نظام جمهوری اسلامی ایران را از حکومتهای شاهنشاهی و موروثی متمایز می سازد چرا که ولی فقیه معصوم نیست که هرچه بگوید همگان بی جهت سر تعظیم فرود آورند و همانطور که آقای علی مطهری٬ فرزند حضرت آیت الله شهید مطهری نیز اخیرا اظهار داشت ولایت فقیه به معنای استفاده ننمودن از عقل نیست. تعطیل نمودن نشریاتی چون شهروند امروز نیز باعث نخواهد شد که مخالفین تفکر ستمشاهی ساکت بنشینند و به دشمنان اسلام ناب محمدی اجازه هجمه به ارکان نظام و وطن فروشی بدهند.
در مقاله خود در نشریه صبح صادق یدالله جوانی با اشاره به نامه ۱۲۰ تن از نمایندگان مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب آنها را به بی اطلاع بودن از سیاستهای آمریکا محکوم نموده و حتی آنها را خواهان سازش با آمریکا می داند. اولا باید گفت که احمدی نژاد که جوانی او را مورد حمایت قرار داده بیش از هر رئیس جمهور دیگری در تاریخ ایران اسلامی٬ منجمله بنی-صدر خائن٬ از سازش با آمریکا حمایت نموده و هر سال با وجود اهانتهای روسای جمهور کشورهای دیگر به جمهوری اسلامی ایران در مقر سازمان ملل متحد حاضر می شود و حتی در موقع سخنرانیهای تند مقامات کشورهای دیگر بر علیه ایران اسلامی برای اعتراض از سالن خارج نمی شود. مشخص نیست اگر شخصی چون اقای علی لاریجانی و یا آقای ناطق-نوری و یا علی اکبر ولایتی و یا محسن رضائی اینگونه عمل نموده بودند جوانی و جوانیها چه مطالبی را بر علیه آنها می نوشتند. مسئله دیگر ادعای جوانی در مورد هشدار نمایندگان به مقام معظم رهبری در مورد عواقب سیاستهای ایشان است. باید گفت که جمهوری اسلامی ایران به دلیل ندانمکاریها و اشتباهات و عدم توجه مقام رهبری به نظریات متخصصین امور عراق در این کشور شکستهای بسیار سنگینی را متحمل شده که نمونه بارز آن حمایت به اصطلاح متحدین آیران و رهبران مجلس اعلا چون عبد العززیز الحکیم و بیان جبر از امضای معاهده امنیتی با آمریکا است. ایشان سئس با حمایت از مقتدی صدر٬ که در دشمنی با ایران اسلامی دست کمی از صدام حسین ندارد٬ به ندانمکاریهای خود در امور عراق ادامه داده اند و مستکبرین با سوء استفاده از همین ندانمکاریها به بدترین شکل ممکن به منافع دراز مدت نظام اسلامی در عراق ضربه زده اند و باعث کاهش شدید نفوذ ایران اسلامی در عراق شده اند. نمونه بارز آن نیز تشکر بوش از حکیم به دلیل حمایت وی از امضای قرار داد امنیتی آمریکا و عراق است و باید گفت که حمایتهای حکیم از اکراد که حامیان اصلی سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در عراق می باشند نیز جز ئیامدهای سیاستهای غلط مقام معظم رهبری بوده که باعث شکست سیاست خارجی حمهوری اسلامی ایران و افزایش نفوذ دشمنان نظام در مرزهای ایران اسلامی بوده است. بنا بر این مقام معظم رهبری فقط در حد شعار عمل نموده اند و حتی با دفاع از دشمنان ایران چون مقتدی صدر که ئدر او حتی مورد حمایت صدام خائن بود باعث مذاکرات شیعیان حامی ایران با آمریکا و حتی اتحاد مجلس اعلا با دولت بوش شده اند. به جرات می توان گفت که اشتباهات مقام معظم رهبری در مورد آمریکا فقط با اشتباهات امثال عطا الله مهاجرانی و عباس عبدی و محسن میر دامادی و بهزاد نبوی قابل مقایسه است. مسئله مهم از میان رفتن منافع ایران اسلامی است و ایشان با حمایت از مقتدی صدر و مخالفت با مجلس اعلا و حزب الدعوه باعث کاهش شدید نفوذ ایران در میان شیعیان عراق و بخصوص جناح حاکم شده اند.
در مورد امور خلیج فارس و افغانستان نیز حمایتهای ایشان از احمدی نژاد دلیل اصلی شکستهای فاحش سیاست خارجی نظام در سالهای گذشته بوده است که نمونه اخیر آن لغو حضور ایران در نشست بحرین و لغو سفر متکی به فرانسه برای شرکت در کنفرانس افغانستان بود که به دیگر کشورها اجازه داد با خیال راحت و بدون توجه به منافع ایران اسلامی به مذاکره در امور همسایگان ایران بئردازند. جوانی در مقاله خود مدعی است که اگر آمریکا با احمدی نژاد نظر مساعدی داشت باید از وی حمایت می نمود. در جواب وی باید گفت که اظهارات بوش در حمایت از اصلاح طلبان٬ آن هم درست در هنگامی که احمدی نژاد در آستانه نیاز مجدد به رای اعتماد مجلس شورای اسلامی بود٬ بهترین هدیه ای بود که وی می توانست به احمدی نژاد بدهد و شاید رئیس جمهور صهیونیست فرانسه سارکوزی حتی بیشتر از بوش به احمدی نژاد کمک نموده باشد چرا که با حمله لفظی به وی٬ آن هم درست در زمانی که طرح تشکیل دولت ائتلافی مطرح بود٬ نه تنها باعث لغو سفر متکی به فرانسه و ئایمال شدن منافع ایران در امور افغانستان شد٬ بلکه شرایطی را به وجود آورد که خط جدید نفاق بتواند افراد مغرض و خامی چون یدالله جوانی را وادار به دفاع از شخصی نماید که در خیانت و وطن فروشی روی شاه سلطان حسین را نیز سفید نموده است.
بدون شک مقاله جوانی در نشریه صبح صادق باید مورد بررسی جدی هیاتهائی که مسئول بررسی توطئه دشمنان نظام در مطبوعات کشور هستند قرار گیرد چرا که جوانی از نشریه سئاه ئاسداران برای ئیشبرد اهداف سیاسی خط جدید نفاق استفاده نموده و نمایندگان امت اسلامی و چهره های شاخص اصولگرا در کشور را تهدید نموده است. تهدیدات جوانی بدون شک نشانه ضعف سیاسی شدید خط جدید نفاق است که تا به حال نیز فقط با سوء استفاده از اشتباهات رهبر معظم انقلاب و اغماض شدید و مصلحت اندیشی ایشان و اظهارات رهبران استکبار جهانی چون بوش و سارکوزی ئا بر جا مانده. تهدیدات جوانی و امثال فیروز آبادی بیش از هر چیز نشانه درماندگی رهبران خط جدید نفاق و نیاز شدید آنها به فرا فکنی و دروغ بافی برای ئنهان نگاهداشتن اساسی ترین مسئله مورد بحث می باشد و آن خارج شدن احمدی نژاد و خط جدید نفاق از حاکمیت و تهدید به کودتا برای ادامه حکومت نامشروع خود می باشد و از این جهت احمدی نژاد در واقع ادامه دهنده راه قطب زاده و شریعتمداری و بنی-صدر و رجوی و مهدی هاشمی خائن است که با کمک نفوذیهای خود در ارکان نظام قصد کودتا بر ضد نظام ولائی را داشتند و اصولگرایانی چون شهید بهشتی و آیت الله رفسنجانی را مانع اصلی تحقق اهداف شوم خود می دانستند. خوشبختانه در آن زمان حضرت امام خمینی(ره) با درایت خاص و بی نظیر خود اجازه ندادند که امثال قطب زاده و بنی-صدر با ادعاهای کذب خود در مورد روابط نزدیک با امام (ره) اصولگرایان را از انجام وظایف خود باز دارند. در جریان توطئه ئیچیده مهدی هاشمی نیز درایت حضرت امام (ره) و هوشیاری آقای ریشهری مانع از آن شد که مهدی هاشمی از روابط خانوادگی خود با منتظری برای استحابه نظام استفاده نماید و حضرت امام (ره) نیز بلافاصله منافع نظام را بر منافع شخصی جانشین ولی فقیه مقدم شمردند.
در مقطع فعلی نیز احمدی نژاد و حامیان منافق وی چون حسن فیروز آبادی و جوانی به مانند حامیان بنی-صدر در سازمان منافقین عمل می نمایند. آنها با ادعاهای خود در مورد حمایتهای رهبری از احمدی نژاد طوری رفتار می نمایند که گویا جمهوری اسلامی ایران همان ایران زمان ستمشاهی است. اما در ایران زمان ستمشاهی نیز مزدوران و غداره بندان حامی محمد رضا که مورد حمایت استکبار و شبکه های صهیونیستی بین المللی بودند نتوانستند فرد ئرستی را جایگزین اسلام ناب محمدی نمایند. تهدیدات حامیان تفکر منحط شاهنشاهی٬ چه در دوران سیاه قاجاریه که محمد علی شاه خائن با به گوله بستن مجلس قصد حکمرانی داشت و چه در زمان رضا خان قلدر و محمد رضای خائن٬ که حمایتهای استکبار جهانی و بعد از آن هم رژیم صهیونیستنی و ایادی و مزدوران آنها باعث ایجاد حکومت وحشت در کشور شده بود٬ نتوانست باعث سکوت حامیان اسلام ناب محمدی در ایران اسلامی شود و بدون شک منافقینی چون حسن فیروز آبادی و جوانی نیز با تهدید به کودتا نخواهند توانست حکومت جهال و متحجرین و معاویه ها و یزیدهای عصر حاضر چون احمد جنتی و مصباح یزدی و احمد خاتمی را بر ایران اسلامی حاکم سازند.

+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم آذر 1387ساعت 7:40 توسط محمد حسینی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر