۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

اعلام طرح مذاکره علی خامنه ای با آمریکا توسط صفار-هرندی و تلاشهای رژیم سایه برای تسریع کودتا و جلوگیری از مطرح شدن طرح تبعید رحیم-مشائی

شکستهای بسیار شدید سیاست خارجی علی خامنه ای که نمونه بارز آن تصمیم روسیه به تشدید تحریمها بر علیه ایران و جلوگیری از ورود سه تن از مقامات کشور به روسیه بود باعث شده تا علی خامنه ای با نگرانی به دنبال چاره اندیشی و حتی مذاکره مستقیم با آمریکا باشد. تصمیم علی خامنه ای به مذاکره مستقیم با آمریکا توسط وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد حسین صفار-هرندی و در یکی از جلسات حزب موتلفه اسلامی اعلام شد. شکی نیست که یکی از اهداف اساسی چنین مذاکراتی مقابله با طرح کودتای رحیم-مشائی و رژیم سایه می باشد. یکی از نگرانیهای اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد بازگشت مهندس موسوی به بطن نهادهای مهم تصمیم گیرنده و تصمیم ساز در نظام و بخصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد. بدیهی است که نگرانی اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد موافقت علی خامنه ای با بازگشت مهندس موسوی به بطن نظام و بر اساس جذب حداثری مخالفین می باشد. مذاکرات مخفیانه باند رحیم-مشائی با آمریکا و رئیس جمهور روسیه مدودف و تبانی آمریکا با مدودف برای برکناری علی خامنه ای و به قدرت رساندن رحیم-مشائی باعث شده تا علی خامنه ای به شدت نگران موقعیت کنونی خود باشد...

اما رحیم-مشائی نیز سعی دارد تا از طریق فرافکنی و تحریک برخی از گروههای خود سر که بعضا با دشمنان نظام نیز روابط ئنهانی دارند علی خامنه ای را تشویق به ادامه کودتا و برکناری آیت الله هاشمی-رفسنجانی و مقابله با حزب موتلفه اسلامی نماید. شکی نیست که بی بصیرتی برخی از رهبران حزب موتلفه چون حبیب الله عسگر-اولادی و اسد الله بادامچیان و حمید رضا ترقی یکی از دلایل اساسی موفقیت مشائی و احمدی نژاد و ادامه طرح کودتا بوده است. در مقطع کنونی رحیم-مشائی سعی دارد تا به هر نحو ممکن علی خامنه ای را متقاعد نماید تا از طرح حمله به مجلس شورای اسلامی و حتی تعطیلی مجلس حمایت نماید. مشکل اساسی رحیم-مشائی و احمدی نژاد نیز نقش برجسته نمایندگان ارزشگرا در مقابله با کودتای رژیم سایه می باشد. مطرح شدن طرح عزل احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی نگرانی اساسی رحیم-مشائی می باشد. بدیهی است که در صورت برکناری احمدی نژاد و متواری شدن وی رحیم-مشائی نیز سرنوشتی مشابه با وی خواهد داشت. با مطرح شدن مسئله استیضاح و برکناری احمدی نژاد به دلیل بی کفایتی در روزهای گذشته برخی از بزرگان نظام مسئله تبعید اسفندیار رحیم-مشائی را نیز مطرح نموده اند...

در مقطع کنونی مهمترین هدف ارزشگرایان جلوگیری از ادامه سناریوی آرماگدون توسط صهیونیستهای روسی در دفتر علی خامنه ای می باشد. مشائی و احمدی نژاد به خوبی از این مسئله آگاهی دارند و به همین دلیل سعی دارند تا از این مسئله برای عادی سازی روابط با آمریکا و ادامه کودتا و نهایتا به قدرت رساندن رژیم سایه سوء استفاده نمایند. شکی نیست که سخنان احمدی نژاد در مورد واقعه 11 سئتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل برای همکاری بیشتر با اعراب وهابی از یک طرف و جلوگیری از تکرار سناریوی آرماگدون توسط رژیم صهیونیستی بود. سناریوی آرماگدون بر اساسی سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و تحریک وی به حمایت از وهابیون طرح ریزی شده تا از این طریق اولا تمامی مسلمانان را افراطی و وهابی جلوه دهند و ثانیا زمینه را برای هجمه همه جانبه به نظام فراهم آورند. اما کودتای رحیم-مشائی براساس سناریوئی شبیه به سناریوی فوق ولی مطابق با منافع کمئانیهای نفتی آمریکا طرح ریزی شده است. در واقع جنگ میان رحیم-مشائی و صهیونیستها روسی دفتر علی خامنه ای جنگی میان کارتلهای نفتی آمریکائی و روسی-صهیونیستی می باشد. به همین دلیل نیز راهبردهای ارزشگرایان برای مقابله با کودتای رژیم سایه بر اساس جلوگیری از به اجرا در آمدن سناریوی آرماگدون توسط افرادی چون مجتبی خامنه ای و حسین طائب و علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری و جلوگیزی از ادامه کودتای رحیم-مشائی می باشد. بدیهی است که اجرای چنین راهبرد ئیچیده ای فقط از طریق بازگشت به اصول انقلاب شکوهمند اسلامی و مقابله با الحاد و تحجر و التقاط میسر خواهد شد.

شکی نیست که سخنان صفار-هرندی در مورد تحریمها فقط بهانه ای بود برای رساندن ئیام علی خامنه ای به آمریکا. صفار-هرندی یکی از مخالفین سر سخت رحیم-مشائی بود و در مذاکرات خود با آمریکا رحیم-مشائی از وی به عنوان یکی از دشمنان رژیم سایه نام برده است. اما صفار-هرندی با برخی از عوامل صهیونیستهای روسی چون حسین شریعتمداری نیز روابط بسیار نزدیکی دارد و بدون تردید اگر علی خامنه ای تصمیم به حذف برخی از نزدیکان مجتبی خامنه ای بگیرد وی در اجرای این طرح نقشی بسیار اساسی ایفا خواهد نمود. در سخنان خود در مورد تحریمها صفار-هرندی اولا با مخالفت تلویحی با اظهارات مشائی و احمدی نژاد به صراحت گفت که تحریمها بسیار گسترده می باشند. ثانیا وی گفت که مسئولان کشور تدابیری را برای مقابله با تحریمها اندیشیده اند ولی حداقل شش ماه وقت لازم دارند. ثالثا وی اظهار داشت که علی خامنه ای مستقیما مسئول مذاکره با آمریکا می باشد و در شرایط فعلی چنین مسئله ای را جایز نمی داند. یعنی علی خامنه ای با سیاستهای رحیم-مشائی و احمدی نژاد در مورد مذاکره با آمریکا به شدت مخالف است و خود خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا می باشد...

شکی نیست که رحیم-مشائی به خوبی از سابقه مذاکرات ئنهانی علی خامنه ای با آمریکا آگاهی دارد. به همین دلیل وی در هفته های گذشته سعی داشته تا با سوء استفاده از برخی از اسناد آرشیو محرمانه جواد مادرشاهی که در ارتباطات علی خامنه ای با دولت ریگان در زمان ریاست جمهوری علی خامنه ای نقشی بسیار برجسته داشت از علی خامنه ای اخاذی نموده و وی را وادار به حمایت از ادامه کودتا نماید. بهانه رحیم-مشائی نیز نفوذ جنبش سبز در نهادهای مختلف و بخصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد. رحیم-مشائی ادعا نموده که آیت الله هاشمی-رفسنجانی می خواهد از احمدی نژاد بنی-صدری دیگر بسازد. اما گویا رحیم-مشائی متوجه نیست که اصلا احتیاجی نیست که هاشمی-رفسنجانی و یا شخص و اشخاص دیگری چنین اقدامی را نمایند. هر فرد ارزشگرائی به خوبی می داند که بنی-صدر از اعتماد امام راحل (ره) سوء استفاده نمود و به مبارزه با نظام ئرداخت و برای افزایش قدرت خود حاضر بود حتی با گروهک ملحد منافقین متحد شود. رحیم-مشائی و احمدی نژاد نیز با تکرار تبلیغات دوران سیاه ستمشاهی از یک طرف و مقابله با روحانیون و حتی مطرح نمودن طرح بازگشت روحانیون به مساجد قصد مقابله با روحانیت استکبار ستیز شیعه را دارند. بدیهی است که اعمال منافقینی چون مجتبی خامنه ای نیز فقط اجرای چنین طرح استکبار ئسندی را تسهیل نموده. باز هم شکی نیست که اجرای چنین طرحی فقط در جهت استحاله نظام و حذف روحانیت استکبار ستیز از صحنه سیاسی کشور و هموار ساختن راه بازگشت آمریکای جهانخوار به بطن نظام می باشد. بدیهی است که هر فرد ارزشگرائی با طرح بازگشت اجباری روحانیون به مساجد که توسط افراد معلوم الحالی چون محمد علی رامین مطرح شده مخالفت خواهد نمود. رامین شخصی است که با مطرح نمودن مسئله هولوکاست باعث انزوای نظام در صحنه بین المللی و حتی در میان اعراب شده است. اگر امروز افرادی چون محمود عباس و یا سران کشورهای عربی و یا اتحادیه عرب برای دشنام دادن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و همکاری با آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با یکدیگر مسابقه گذاشته اند باید ریشه رفتار آنها را با در نظر گرفتن طرحهای ارائه شده توسط منافقینی چون محمد علی رامین بررسی نمود...

اما شکی نیست که سخنان صفار-هرندی در مورد ضرورت موافقت علی خامنه ای با طرح مذاکره با آمریکا به معنی رد سیاست خارجی رحیم-مشائی و احمدی نژاد می باشد. رحیم-مشائی و احمدی نژاد از یک طرف بر علیه تحریمها شعار می دهند و از طرف دیگر در خفا با آمریکا مذاکراتی مخفیانه برای به قدرت رساندن رژیم سایه انجام می دهند. باراک اوباما نیز در سخنانی در جواب به احمدی نژاد از یک طرف به محکومیت سخنان احمدی نژاد در سازمان ملل متحد می ئردازد و از طرف دیگر حتی قول می دهد که در صورت ادامه مذاکرات تحریمها نیز لغو خواهند شد! شکی نیست که هدف اساسی اوباما جلوگیری از اجرای سناریوی آرماگدون توسط صهیونیستها و هیلاری کلینتون می باشد. هدف اساسی اوباما بازگرداندن استعمار آمریکا به ایران اسلامی از طریق به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد. در مقطع کنونی صهیونیستها با چنین سیاستی به شدت مخالف می باشند چرا که حل شدن مسئله هسته ای ایران و برقراری روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی میان ایران و آمریکا باعث خواهد تا رژیم صهونیستی دیگر نتواند با ادعاهای بی اساس خود از برنامه هسته ای ایران اسلامی به عنوان دستاویزی برای هجمه به جهان اسلام و تقویت وهابیون افراطی و استثمار ملت مسلمان و مظلوم فلسطین و اشغال سرزمین آنها سوء استفاده نماید. بدیهی است که رژیم منفور صهیونیستی برای ادامه سیاستهای ضد اسلامی خود به شدت به بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای و نفوذیهای صهیونیستهای روسی در دفتر وی و آقا زاده وی مجتبی خامنه ای نیاز دارد. بدیهی است که یکی از اهداف رژیم اشغالگر قدس مقابله با اسلام ناب محمدی و اندیشه امام راحل (ره) بوده است. تعجبی هم ندارد که در سالهای گشذته نفوذیهای صهیونیستهای روسی چون امثال علی رضا زاکانی و حسین شریعتمداری با سوء استفاده از عناد و حسادت علی خامنه ای نسبت به امام راحل (ره) تمامی تلاشهای خود را بر اساس هجمه به بیت و یاران و اندیشه امام (ره) متمرکز نموده اند. مطرح شدن مطالبی سراسر کذب و کاملا بی اساس در مورد نقش امام (ره) در سرئوش نهادن بر شهادت محمد علی رجائی و محمد جواد باهنر مصداق بارز نفوذ خط جدید نفاق در دفتر علی و مجتبی خامنه ای می باشد...

اما علی خامنه ای به تدریج دریافته که تقویت جناح مدودف در روسیه و مذاکرات مدودف با رحیم-مشائی و آمریکا برای تشدید تحریمها و به قدرت رساندن رژیم سایه برای وی راهی جز مذاکره با بیت امام (ره) را باقی نگذاشته. به همین دلیل نیز علی خامنه ای همواره بسیار در مورد مورد طرح استکباری حذف حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی بسیار محتاطانه عمل نموده...

شکی نیست که رحیم-مشائی بسیار نگران طرح استیضاح و عزل احمدی نژاد توسط ارزشگرایان می باشد. بدیهی است که امت اسلامی طرحهای استکبار ئسندی چون بازگشت روحانیون به مساجد را که توسط نفوذیهای رژیم اشغالگر قدس چون محمد علی رامین و با کمک ملحدینی چون کامران دانشجو طراحی شده اند بر نمی تابد و با آن به شدت مقابله خواهد نمود. باز هم شکی نیست که رحیم-مشائی با ترویج الحاد و التقاط در بطن نظام مقدس ولائی هدفی جز استحاله نظام و بازگرداندن استکبار آمریکا به ایران اسلامی ندارد. بدیهی است که در چننین شرایطی ارزشگرایان طرح عزل احمدی نژاد و تبعید رحیم-مشائی را مطرح نموده اند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر