۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

عبور رحیم-مشائی و احمدی نژاد از جمهوری اسلامی ایران و بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای

محمود احمدی نژاد بار دیگر با نادیده گرفتن سخنان علی خامنه ای و دریک حرکت کاملا نمایشی سمت نمایندگان ویژه خود در سیاست خارجی را به مشاور تغییر داد! اما نه تنها اسفندیار رحیم-مشائی شخص اول رژیم سایه و شخص دست راست او یعنی حمید بقائی کماکان در میان مشاوران ویژه احمدی نژاد در سیاست خارجی حضور دارند بلکه دو تن دیگر نیز به این مشاوران ویژه افزوده شده اند! شگفتا که علی خامنه ای و برخی از حامیان وی که این بی احترامی آشکار احمدی نژاد را دیده اند خود را به خواب خرگوشی زده و ادعا می کنند که احمدی نژاد از علی خامنه ای تبعیت نموده است!!! البته این اولین بار نیست که بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای باعث آبروریزی شده است. ای چه بسا اگر برخی از بزرگان نظام به شدت با انتصاب رحیم-مشائی به سمت معاون اول احمدی نژاد مخالفت ننموده بودند و نسبت به دخالتهای آشکار آمریکا هشدارها نداده بودند اکنون مشائی معاون اول رئیس جمهور بود...

در مقطع کنونی نیز افرادی چون علی رضا زاکانی و حمید رسائی که ادعا دارند احمدی نژاد از نظر علی خامنه ای تبعیت نموده است باید اول بگویند چرا بر خلاف اعتراضات بسیار شدید بر خی از بزرگان نظام و ارزشگرایان نسبت به انتصاب رحیم-مشائی به عنوان نماینده یا مشاور ویژه احمدی نژاد در امر خاورمیانه و بقائی به عنوان نماینده یا مشاور در امور آسیا این افراد کماکان در مقام خود حضور دارند. ثانیا حتی افراد بی سواد و نا آگاه نیز می دانند که عوض کردن کلمه نماینده به مشاور به معنی خود داری نمودن از موازی کاری نیست. موازی کاری در سیاست خارجی یعنی این که نهادهائی جز شورای عالی امنیت ملی و یا وزارت خارجه و یا وزارت اطلاعات و سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی که هر کدام در حوضه سیاست خارجی وظایف مشخص خود را دارند در امر سیاست خارجی دخالت کنند. شکی نیست که انتصاب تعداد قابل توجهی مشاور ویژه در امر سیاست خارجی به معنی موازی کاری و حذف تدریجی وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی از تصمیم سازی و تصمیم گیری در امور سیاست خارجی می باشد.

البته میزان دخالیتهای نهادهای تحت حمایت دفتر علی خامنه ای در سیاست خارجی به حدی بوده است که وی فقط با استناد به اختیارات فراقانونی خود که آن هم فقط توسط روحانی نمایان و متحجریتی مانند امثال احمد جنتی و مصباح-یزدی و احمد خاتمی مورد تاکید قرار گرفته اند قادر بوده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع منافع شخصی نامشرو ع خود قرار دهد. اکنون احمدی نژاد با همان روشی با علی خامنه ای برخورد می کند که روزی روزگاری علی خامنه ای با روسای جمهور قبل از وی برخورد می نمود. رحیم-مشائی و احمدی نژاد نه تنها تابع نظرات علی خامنه ای نیستند بلکه به صراحت ضدیت خود با ولایت فقیه و حتی انقلاب اسلامی را نیز بیان نموده اند. به راستی تجلیل از نقش ئادشاهان دوران ماقبل اسلام مانند کوروش و تکرار یاوه گوئیهای محمد رضا که در آن زمان باعث واکنش بسیار شدید امام خمینی (ره) شد چه معنائی جز ضدیت با حکومت اسلامی دارد؟ حتی محمد رضا که دربار وی از صهیونیسم و بهائیگری حمایت می نمود ادعا نکرد که نعوذ بالله کوروش ئیغمبر بوده است!!! باید از رحیم-مشائی ئرسید کجا چنین شتابان؟

اکنون رحیم-مشائی به عنوان رئیس دفتر و سیاستگذار اصلی در امور سیاست داخلی و خارجی و اقتصادی و در یک کلام شخص اول مملکت عمل می کند. با توجه به اهمیت نقش وی در سیاستهای کلان داخلی و خارجی قوه مجریه و با توجه به حمایت وی از سیاستهای ملی گرایانه می توان گفت که رحیم-مشائی و احمدی نژاد نه تنها از ولایت فقیه بلکه از جمهوری اسلامی ایران عبور نموده اند و اصولا سخن گفتن از جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که چنین افرادی مسئولیت سیاستگذاری و تصمیم سازی را بر عهده دارند بی معنی است. در یک کلام رژیم سایه نه تنها موفق شده که کودتای خزنده خود را با موفقیت انجام دهد بلکه علی خامنه ای را نیز وادار نموده تا با ذلت و حقارت و خواری به خواسته های رحیم-مشائی تن در دهد. به همین دلیل علی خامنه ای سعی دارد تا از طریق سناریوی صهیونیستی آرماگدون به مقابله با کودتای رژیم سایه و عبور رحیم-مشائی و احمدی نژاد از جمهوری اسلامی ایران بئردازد.

احمدی نژاد مدتها است که ادعای مبارزه با فامیل بازی و مفاسد اقتصادی را دارد ولی نه تنها وی خود برخی از بدترین مفسدین اقتصادی و سیاسی چون امثال رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی را به مناصب کلیدی منصوب نموده بلکه فامیل بازی را نیز کماکان به شدت رواج می دهد. وی در اقدامی بی سابقه تصمیم گرفته که اعضای خانواده خود را نیز در زمان اجلاس سازمان ملل به آمریکا ببرد! به راستی هدف از این اقدام بی سابقه چیست؟ شکی نیست که افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد نقش کلیدی رحیم-مشائی در مذاکرات کاملا محرمانه رژیم سایه با آمریکا باعث شده تا رحیم-مشائی و احمدی نژاد از افراد دیگری برای رد و بدل نمودن ئیغامهای بسیار محرمانه با آمریکا استفاده کنند. با توجه به ضدیت داوود احمدی نژاد با رحیم-مشائی به نظر می رسد که احمدی نژاد تصمیمی گرفته تا از اعضای دیگر خانواده خود به عنوان رابط با مقامات آمریکائی استفاده کند. به عقیده برخی از بزرگان نظام مهمترین هدف احمدی نژاد از بردن اعضای خانواده خود به آمریکا معرفی آنها به رابطین آمریکائی رحیم-مشائی می باشد تا از طریق آنها به رد و بدل نمودن ئیامهای کاملا محرمانه در مورد سیاستهای رژیم سایه و بخصوص در حوضه های انرژی اتمی و نفت و گاز بئردازند...

به هر تقدیر سخنان مدعیان اصولگرائی در مورد تبعیت احمدی نژاد از علی خامنه ای نظر هیچ شخص غیر مغرضی را تغییر نخواهد داد. البته مخالفتهای احمدی نژاد با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بی کفایتی علی خامنه ای در برخورد با وی باعث خوشحالی افراد ضد انقلاب و دشمنان نظام شده است و بدیهی است که آنها نیز از اختلافات میان علی خامنه ای و احمدی نژاد ابراز خوشحالی می کنند. موازی کاری در امر سیاست خارجی فقط یک مورد از سیاستهای جدید رژیم سایه می باشد. بدیهی است که التقاطیون و ملحدین حامی سیاستهای روسهای صهیونیست چون امثال حسین شریعتمداری نیز از ضعف و بی تدبیری علی خامنه ای سوء استفاده نموده اند تا نقش مجلس خبرگان را زیر سئوال ببرند و از مجلس خبرگان تقاضای محاکمه مهندس موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی را نماید! مجلس خبرگان اصلا توجهی به یاوه گوئیهای شریعتمداری ننمود اما احمد خاتمی - بخوانید یکی از روحانی نمایان متحجری که متوجه شده که گروهکهای الحادی-التقاطی بر صحنه سیاسی کشور مسلط شده اند - به صراحت از سخنان شریعتمداری حمایت نموده و در جهت عکس بیانیه مجلس خبرگان نیز سخنانی را ایراد نموده است!

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای دلیل اصلی مسلط شدن گروهکهای ضد انقلاب و الحادی-التقاطی بر صحنه سیاسی کشور می باشد. نه تنها احمدی نژاد از علی خامنه ای تبعیت ننموده بلکه رحیم-مشائی را به عنوان ولی خود انتخاب نموده و سیاستهای رسمی رژیم سایه را نیز اعلام نموده است. علی خامنه ای و برخی از اعضای چائلوس دربار وی ممکن است خود را به نادانی زده باشند اما امت اسلامی بیدار و هوشیار است و به خوبی می داند که رژیم سایه از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبور کرده و منافع نظام را نیز دو دستی تقدیم آمریکا نموده است. استقبال برخی از بوقهای تبلیغاتی رحیم-مشائی از تحریمهای آمریکا و متحدین آن در شرایطی که بزرگان نظام به شدت نگران آینده کشور می باشند فقط حاکی از همسوئی رحیم-مشائی با مستکبرین و دشمنان انقلاب می باشد. بدیهی است که آمریکا نیز با حمایت از برنامه های رحیم-مشائی در حوضه های نفت و گاز و استقبال از مخالفت احمدی نژاد با غنی سازی بیست درصدی اورانیوم فقط به تقویت مواضع خود ئرداخته.

علی خامنه ای نیز نه تنها فریب صهیونیستهای روسی را خورده بلکه با اظهارات خود فقط باعث تقویت مواضع وهابیون افراطی و شیخ نشینهای دست نشانده و رژیم صهیونیستی شده است. فروش بیش از شصت میلیارد دلار سلاح آمریکائی به کشور عربستان توسط آمریکا و همکاریهای گسترده اعراب و رژیم صهیوینستی در مذاکرات سازش و بیانیه های سراسر توهین آمیز رهبران فلسطینی در جواب به علی خامنه ای فقط حاکی از بی درایتی و شکستهای بسیار سنگین وی در حوضه سیاست خارجی می باشد. در حوضه سیاست داخلی نیز آمریکا با تقویت مواضع رژیم سایه و حمایت از ملی گرائی و شاه ئرستی زمینه های عبور رسمی رحیم-مشائی و احمدی نژاد از نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است. در یک کلام آمریکا در سیاستهای منطقه ای خود ایران را محاصره نظامی نموده و سیاستهای صهیونیستهای روسی مبنی بر حمایت از سناریوی آرماگدون و جنگهای صلیبی که علی خامنه ای در مورد آن بینیه صادر نمود باعث شده تا روسیه نیز در مذاکرات مستقیم با رژیم صهیوینستی از کارت ایران برای باج گرفتن از آمریکا استفاده نماید. کمئانیهای نفتی آمریکائی نیز برای مقابله با روسها تصمیمی به حمایت از کودتای رژیم سایه گرفته اند. شکی نیست که طرح استکبار ئسند امام زدائی که از دیر باز در اطاقهای فکر آمریکا مورد بحث و بررسی قرار گرفته اکنون توسط رحیم-مشائی و احمدی نژاد به اجرا درآمده است. رحیم-مشائی و احمدی نژاد با سوء استفاده از بی بصیرتی و سست عنصری علی خامنه ای رسما از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبور نموده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر