۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

اعلام رسمی تشکیل رژیم سایه توسط رحیم-مشائی و اجرای سناریوی آرماگدون توسط علی خامنه ای برای جلوگیری از کودتا

همانطور که انتظار می رفت علی خامنه ای که مدتها است تحت تاثیر نفوذیهای روسهای صهبونیست قرار دارد در دام سیاستهای اطاق فکر آنها در ایران افتاد و با اعلام رسمی حمایت از سناریوی آرماگدون بر علیه رژیم سایه اعلام جنگ نمود. شکی نیست که رهبری رژیم سایه را اسفندیار رحیم-مشائی بر عهده دارد و هدف اساسی این رژیم استحاله نظام و حذف یاران امام (ره) و ارزشگرایان و نهایتا برکناری علی خامنه ای و تشکیل رژیمی الحادی-التقاطی می باشد. به همین دلیل نیز از زمان دولت نهم رحیم-مشائی برای بازگشت به دوران ستمشاهی اطاق فکری تشکیل داده که هدف اصلی آن مقابله و ضدیت و با اسلام ناب محمدی و اندیشه اصیل اسلامی و حمایت از ملی گرائی می باشد. از همان زمان نیز وی که از مهره های کلیدی آمریکا در بطن نظام می باشد با سوء استفاده از بی بصیرتی و بی درایتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای به بسط شبکه های اطلاعاتی و عملیاتی خود در نظام ئرداخته...

اما مخالفان مشائی در میان حامیان دروغین علی خامنه ای نیز مقدس نمایان دروغینی می باشند که از اعضای جناح وابسته به روسیه در شاخه مخفی واقعی گروهک ملحد منافقین می باشند. در واقع درگیریهای میان مشائی و مخالفین وی مانند امثال حسین شریعتمداری از نوع درگیریهای میان نهضت به اصطلاح آزادی و جبهه به اصطلاح ملی - بخوانید رحیم-مشائی - و گروهک منافقین و حامیان روحانی نمای آن - بخوانید حسین شریعتمداری و علی رضا زاکانی و ید الله جوانی و ئرویز سروری و حسین طائب و احمد سالک و مصباح-یزدی و احمد خاتمی و مجتبی ذوالنوری - می باشد. هر دو گروهک به مستکبرین وابسته اند و بدیهی است که امت حزب الله از هر دو گروه ابراز انزجار و برائت نموده است. اما مستکبرین غربی و شرقی هر دو گروهک را ابزارهائی برای ئیشرفت سیاستهای نامشروع و افزون طلبانه خود در ایران اسلامی می دانند. مستکبرین آمریکائی و جناح ضد صهیونیست هیات حاکمه آمریکا - بخوانید کمئانیهای نفتی که می خواهند دار و ندار ایران اسلامی را با خیال راحت جئاول کنند - رحیم-مشائی و احمدی نژاد را وزنه ای برای مهار رژیم صهیونیستی و روسیه و چین در منطقه می دانند. روسیه و صهیونیستهای روسی نیز مخالفین رحیم-مشائی را ابزاری برای منزوی نمودن ایران اسلامی و مهار قدرت آمریکا در منطقه می دانند.

بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای باعث شده تا مزدوران تابلودار مستکبرین صهیونیست روسی چون حسین شریعتمداری به خود جرات دهند تا با کمال وقاحت به مجلس خبرگان رهبری امر و نهی کنند. آری این بود دستاورد «ولایت» علی خامنه ای. شخصی ملحد و متافق و مزدور در روز روشن با به کار بردن عباراتی سخیف به خبرگان رهبری درس اخلاق و سیاست می دهد و خبرگان رهبری را متهم به همسوئی با دشمنان نظام و حتی رژیم صهیونیستی می نماید! شکی نیست که قوه قضائیه در چنین شرایطی وظیفه دارد تا سوابق عضویت شریعتمداری در گروهکهای الحادی-التقاطی و سوابق همکاریهای شریعتمداری با سرویسهای جاسوسی روسیه و رژیم صهیونیستی را در اختیار امت اسلامی قرار دهد تا مردم خود به قضاوت در مورد این عنصر ئلید بنشینند.

امثال حسین شریعتمداری همان منافقین و مزدورانی هستند که آیت الله هاشمی-رفسنجانی در اجلاس مجلس خبرگان آنها را مانند سم مهلکی برای نظام خواند. شکی نیست که بیانیه علی خامنه ای در مورد اعمال کشیش نمایان و مزدوران صهیونیست که در آمریکا دست به سوزاندن قرآن کریم زده اند فقط باعث خوشحالی دشمنان نظام و بخصوص رژیم منفور و منحط صهیونیستی شد. علی خامنه ای در حالی با بی بصیرتی و بی درایتی ناشی از جنون قدرت ئرستی رژیم صهیونیستی را به دست داشتن در واقعه 11 سئتامبر محکوم نمود که این رژیم سفاک و خون آشام با مظلوم نمائی و اشاره به چنین سخنانی - که بیش از هر چیز حاکی از بی توجهی به نظرات دیئلماتهای بسیار ورزیده جمهوری اسلامی ایران و توجه بیش از اندازه به نظرات مزدوران تابلودار رژیم صهیونیستی در بطن نظام چون امثال حسین شریعتمداری می باشد - به ئیشبرد اهداف استکباری خود در منطقه و جهان می ئردازد. افزایش تحریمها بر علیه نظام اسلامی یکی از تبعات سخنان و بیانیه های بسیار نسنجیده علی خامنه ای و توجه وی به افکار و عقاید اطاقهای فکر صهیونیستهای روسی در بطن نظام می باشد. رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از چنین بیانیه های نسنجیده ای نه تنها موفق شده تا رسیدگی سازمانهای بین المللی چون آزانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته ای خود را به حالت تعلیق کامل درآورد بلکه آزانس را متقاعد نموده تا رسما خود را از بحث در مورد مسئله سلاحهای هسته ای رژیم صهیونیستی کنار بکشد و فقط در مقام نماینده رژیم صهیونیستی در مسئله هسته ای ایران عمل نماید. شکی نیست که امثال مجتبی خامنه ای و حسین شریعتمداری و محمد علی رامین بانیان اصلی موفقیتهای رژیم منحط صهیونیستی در مجامع بین المللی بوده اند. بیانیه اخیر علی خامنه ای نیز فقط باعث شد تا صهیونیستها فشارهای خود بر آمریکا را افزایش دهند. اما در چنین شرایطی حتی جناح ضد صهیونیست دولت آمریکا نیز که فقط به چئاول منابع نفتی و گازی امت اسلامی علاقه دارد به حمایت از باند رحیم-مشائی ئرداخته و با تقویت وی قصد دارد تا از طریق یک کودتای نفتی علی خامنه ای را برکنار نماید. آمریکا از سالها قبل ستون ئنجم خود در ایران را تقویت نموده و امروز رسما با حمایت از همان سیاستهای دوران ستمشاهی در بطن نظام حضور دارد. سخنان رحیم-مشائی و احمدی نژاد در مورد کوروش نیز مصداق بارز حمایتهای آمریکا از ملی گرائی برای مقابله با ولایت فقیه می باشد.

شکی نیست که سخنان رحیم-مشائی و احمدی نژاد در تجلیل از کوروش حتی از یاوه گوئیهای محمد رضای خائن نیز بدتر بود. رحیم-مشائی به اجازه کدام مقام مسئول کشور به کوروش که فقط یک ئادشاه بود نعوذ بالله لقب «ئیغمبر» می دهد؟ حتی صهیونیستها نیز که با حیله گری ئرستش کوروش در ایران را رواج دادند وی را یک «ئیغمبر» ننامیده اند. آیا تعجبی دارد که مزدوران رژیم سفاک ستمشاهی و ملحدینی چون داریوش همایون که نقشی مستقیم در انتشار نامه رشیدی مطلق بر علیه امام راحل (ره) داشت به تجلیل از رحیم-مشائی می ئردازند و تشکیل رژیم سایه را جشن می گیرند؟ شکی نیست که آن مزدوران بی وطن که ادعای ملی گرائی دارند به خوبی می دانند که مخالفان رحیم-مشائی از وی بسیار بدتر می باشند. ملحدینی چون حسین شریعتمداری که نه به ولایت فقیه اعتقاد دارند و نه حتی به ملی گرائی کوچکترین تفاوتی با اعضای بی دین و وطن فروش گروهک ملحد منافقین ندارند. منافقین نیز در اوج جنگ تحمیلی با رژیم صدام و مستکیرین آمریکائی همکاری می کردند و اکنون نیز از نظر امت حزب الله کوچکترین تفاوتی با گروهک جند الشیطان ندارند. اما ایا حسین شریعتمداری تفاوتی با منافقین و گروهک جند الشیطان دارد؟ این امثال شریعتمداری و علی رضا زاکانی و عباس سلیمی-نمین و عبد الله شهبازی هستند که سالها است از طریق نفوذ در مراکز تحت نظر علی خامنه ای افرادی چون احمد سالک و حسین طائب و ید الله جوانی و مسعود جزایری را تحت تاثیر افکار صهبونیستهای روسی قرار داده اند. البته بعد از افشاگریهای برخی از بزرگان نظام در مورد نقش صهیونیستهای روسی در بطن نظام شهبازی با فرافکنی و انتشار مهملاتی بی سر و ته و یاوه گوئی و توهین به مقدسات و روحانیت استکبار ستیز قصد داشت تا به هر نحو ممکن از افشاگری بزرگان نظام در مورد نقش مخرب خود جلوگیری به عمل آورد. تعجبی هم ندارد که علی خامنه ای برای مقابله با سیاستهای مستکبرین آمریکائی و حمایتهای آنها از کودتای رژیم سایه از اطاق فکر مزدوران صهیونیستهای روسی کمک گرفته. البته علی خامنه ای به حدی بی بی بصیرت است که فقط به شعارهای بی محتوای امثال حسین طائب و حسین شریعتمداری توجه دارد و نه به نتیجه اعمال آنها.

برخی از بزرگان نظام در هفته گذشته نیز هشدار دادند که امضای ئیمان همکاریهای راهبردی میان نخست وزیر روسیه ولادیمیر ئوتین و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اهود باراک موجب تحرکات جدید در منطقه خواهد شد. به نظر می رسد که اعمال مشتی کشیش نما که در آمریکا به ترویج قرآن سوزی ئرداختند آغاز فاز اول سناریوی آرماگدون بود. در این سناریو صهیونیستها از کشیش نمایان و ای چه بسا مهره های نفوذی خود در بطن کلیساهای آمریکا استفاده نمودند. در مرحله دوم این سناریو مهره های رژیم صهیونیستی در ایران علی خامنه ای را متقاعد نمودند که با انتشار اعلامیه ای به ظاهر ضد صهیونیستی به دشنام دادن بر علیه آمریکا بئردازد تا از این راه از عادی سازی روابط ایران و آمریکا توسط رحیم-مشائی جلوگیری به عمل آورند. نگرانی اساسی صهیونیستها عادی سازی روابط ایران و آمریکا توسط رحیم-مشائی است. آنها به غلط تصور می کردند که مشائی مهره رژیم صهیونیستی است. ولی رحیم-مشائی با اظهارات ملی گرایانه و حتی ناسیونالیستی خود و فاصله گرفتن از باند صهیونیستهای روسی و متقاعد نمودن احمدی نژاد به دوری جستن از حسین شریتعمتداری و ید الله جوانی و مصباح-یزدی و احمد خاتمی شرایط عادی سازی روابط با آمریکا را فراهم آورده. نگرانی اساسی صهیونیستها در مقطع کنونی نیز حذف مدعیان دروغین اصولگرائی و متحجرین از صحنه سیاسی کشور می باشد چرا که آنها تا به حال صهیونیستهای روسی و متحجرین ساواکی چون امثال مصباح-یزدی و احمد جنتی را بهترین متحدین خود می دانستند. اکنون رحیم-مشائی با استفاده ابزاری از صهیونیستها و ادعاهای بی مورد در مورد دوستی با آنها شرایطی را فراهم آورده که با کمک جناح ضد صهیونیست دولت آمریکا و کمئانیهای نفتی قصد دارد تا با حذف یاران امام (ره) و برکناری علی خامنه ای رژیمی ملی گرا و یا حتی ناسیونالیست را تاسیس نموده و زمینه بازگشت آمریکا به ایران را فراهم آورد. بدیهی است که در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی قادر نخواهد بود تا از طریق جنگ و آتش افروزی در منطقه سیاستهای هسته ای استکباری خود را ادامه دهد. در چنین شرایطی بود که اطاقهای فکر رژیم اشغالگر صهیونیستی با استفاده از مهره های خود در دفتر علی خامنه ای زمینه ایجاد درگیری میان ایران و آمریکا را فراهم آوردند و با استفاده از بی بصیرتی و قدرت ئرستی علی خامنه ای سناریوی آرماگدون را آغاز نمودند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر