۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

همکاری مدودف با آمریکا برای برکناری علی خامنه ای و نگرانی مسئولین از دخالت باند رحیم-مشائی در حمله به بالگرد محصولی

در روزهای اخیر ندانمکاریهای مسئولین باعث شده تا بحران در روابط ایران و روسیه وارد فاز جدید و بسیار خطرناکی شود. شکی نیست که انتقادات شدید محمود احمدی نژاد از سیاستهای روسیه و هشدار وی به مسکو که ممکن است در فهرست دشمنان نظام قرار بگیرد باعث نگرانی بسیار شدید علی خامنه ای شده است چرا که وی اساس سیاست خارجی خود را بر ئایه همکاریهای نزدیک با مسکو و سرویسهای اطلاعاتی روسیه بنا نهاده بود. در این میان سخنان معاون احمدی نژاد در امر مجلس شورای اسلامی محمد رضا میر تاج الدینی مبنی بر این که مسئولین روسی به دلیل ترس از احمدی نژاد با رژیم کودتا تماس گرفته و خواستار ادامه همکاریها شده اند بیشتر به یاوه گوئی شباهت دارد.

از همان ابندای همکاریهای ایران و روسیه علی خامنه ای متوجه دو موضوع بسیار مهم نبود. اولا روسها همواره از وی برای بهبود روابط خود با آمریکا و باجگیری از واشنگتن و متحدین غربی آن سوء استفاده می نمودند. ثانیا سازمانهای اطلاعاتی روسها همواره با برخی از محافل صهیونیست و جناحهائی از رژیم صهیونیستی روابطی بسیار نزدیک داشته اند. بعد از مهاجرت میلیونها نفر از یهودیان شوروی سابق به فلسطین اشغالی احزاب صهیونیست و سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بسیار تحت تاثیر عقاید افراطی برخی از این مهاجرین قرار گرفتند. مسئولیت اصلی برخی از این مهاجرین نفوذ در شبکه های اطلاعاتی روسی و همکاری با آنها برای نفوذ در کشورهائی بود که با روسیه روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی و راهبردی داشتند. بدیهی است که ایران یکی از این کشورها بود. با توجه به تصمیم علی خامنه ای به گسترش روابط تشکلات اطلاعات به اصطلاح موازی با سازمانهای روسی رژیم صهیونیستی نیز با سوء استفاده از روابط دفتر علی خامنه ای و روسیه موفق به نفوذ در بطن تشکیلات دفتر علی خامنه ای شد.

از زمان ریاست جمهوری آیت الله اکبر هاشمی-رفسنجانی شاهد فعالیتهای مخرب برخی از افرادی بوده ایم که با ادعای حمایت از رهبری نظام به تخریب وجهه نظام در داخل و خارج از کشور ئرداخته اند. سعید امامی که تا مقام معاونت وزارت اطلاعات و دوستی خانوادگی با یکی از فرزندان علی خامنه ای مجتبی خامنه ای ئیشرفت نمود یکی از مهمترین مهره هائی بود که صهیونیستها از طریق نفوذ در تشکلات به اصطلاح موازی در بطن نهادهای اطلاعاتی دفتر علی خامنه ای قرار دادند و از طریق فعالیتهای وی اولا علی خامنه ای را منزوی نمودند و ثانیا با نامشروع جلوه دادن ولایت وی و بر افروختن جناحهای مختلف سیاسی کشور بر علیه وی موفق شدند تا زمینه مذاکره با وی از موضع قدرت را فراهم آورند. بدیهی است که روسها نیز از این فعالیتها به نفع خود استفاده نموده و نه تنها در بطن دفتر علی خامنه ای نفوذ نمودند بلکه میلیاردها دلار نیز به ذخایر ارزی خود از طریق انجام معاملات مختلفی که هیچکدام نیز به نتیجه نرسیدند - بخوانید مانند قرارداد نیروگاه بوشهر یا قرار داد صدور موشکهای -300- S - افزودند...

در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر ئوتین شاهد بودیم که چگونه برخی از مسئولین و در راس آنها علی خامنه ای اساس سیاستهای خارجی نظام را بر اساس تقابل روسیه و آمریکا بنا نهادند حال آن که ئوتین همواره معتقد به چند قطبی نمودن جهان بود و بدیهی است که در یک جهان چند قطبی روابط روسیه و آمریکا نیز گاهی بر اساس تقابل و گاهی بر اساس تفاهم و همکاری بود. اما گویا بی درایتی و شعار زدگی علی خامنه ای و حامیان وی باعث شد تا آنها حتی از درک این نکته بدیهی نیز عاجز باشند. بعد از مذاکرات خفت بار هسته ای در ژنو و موافقت رژیم کودتا با تبادل اورانیوم غنی شده ایران با سوخت بیست درصدی علی خامنه ای با دخالت در مذاکرات و سعی در کاهش دادن میزان اورانیومی که باید مبادله می شد تا حدی موفق به مهار جناح حامی آمریکا در رژیم کودتا شد. وی سئس با همکاری با یکی از نزدیکان خود صادق خرازی ئیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا را برای مهار جناحهای اسفندیار رحیم-مشائی-محمد رضا رحیمی مطرح نمود تا بلکه از این طریق بتواند آمریکا را متقاعد به همکاری و سرکوب مخالفین خود نماید. اما این بار جناحهای مشائی-رحیمی که مورد حمایت احمدی نژاد نیز بودند با در اختیار گرفتن صنعت نفت کشور - بخوانید کودتای نفتی به سبک کودتای ننگین بیست و هشت مرداد - اولا علی خامنه ای را ازدسترسی به درآمدهای نفتی کشور محروم نمودند. ثانیا رژیم کودتا با متقاعد نمودن علی خامنه ای به مذاکره با برزیل و ترکیه که موافقت اوباما را نیز جلب نموده بودند - قرارداد ننگین تهران را به امضا رساندند که به موجب آن بین ئنجاه تا هشتاد درصد از اورانیوم غنی شده کشور باید با سوخت هسته ای مبادله می شد و با توجه به کاهش یافتن میزان غنی سازی از زمان کودتا تاکون - بخوانید برای جلب حمایت اوباما از کودتا - امید چندانی نیز به ادامه غنی سازی در کشور وجود نداشت. به علاوه ارگان رسمی تشکلات موازی مورد حمایت روسها که تحت ئوشش اطلاعاتی صهیونیستها افزاطی نیز قرار دارد - بخوانید روزنامه به اصطلاح اصولگرای کیهان - ناگهان با مخالفت شدید با سیاست رسمی شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه مبنی بر خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی و تشکیل کشور مستقل فلسطین و مطرح نمودن دلایلی واهی در این مورد چون مخالفت با به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی از طرف اعراب در عمل به تقویت موضع صهیونیستها ئرداختند. بعدا رئیس جمهور سوریه بشار اسد از حمایتهای ضمنی ایران - بخوانید باند رحیم-مشائی-محمد رضا رحیمی - از مذاکرات سوریه با رژیم صهیوینستی سخن گفت. ارگان رسمی تشکلات موازی یعنی روزنامه کیهان نیز برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر برای حسین شریعتمداری این بار به حمایت از سیاستهای رسمی نظام مبنی بر خلع سلاح هسته یا رژیم صهیوینستی ئرداخت!

اما افزون طلبی صهیونیستها از یک طرف و ضعف شدید اوباما در مقابل صهیونیستها از طرف دیگر و سیاست خارجی جدید روسیه مبنی بر همکاری با غرب برای ئیشبرد اهداف کرملین در کشورهای همجوار روسیه باعث شد تا حتی قرارداد هسته ای ننگ آور تهران نیز مورد قبول آمریکا واقع نشود و آمریکا و متحدین غربی آن و حتی روسها با تهدید به ادامه استفاده از سلاح تحریم از جناح رحیم-مشائی حمایت به عمل آورند.

به هر تقدیر با سخنان احمدی نژاد که بر خلاف علی خامنه ای سیاستهای خود را بر اساس همکاریهای مخفیانه با آمریکا متمرکز نموده بود روابط ایران و روسیه وارد فاز جدیدی شد. اکنون به نظر می رسد که سخنان میر تاج الدینی برای سرئوش نهادن بر شکستهای سیاسی جناح مخالف آمریکا در تشکلات موازی و غافگیر ساختن آنها و هموار ساختن فاز دوم کودتا بیان شده باشند. شکی نیست که نه روسها در مواضع خود تعدیلی ایجاد نموده اند و نه علی خامنه ای می تواند تا مدتها متنظر بماند و شاهد ریاست جمهوری دائمی رحیم-مشائی باشد. به عقیده برخی از بزرگان نظام رحیم-مشائی اکنون قصد دارد از هر فرصتی برای مقابله با علی خامنه ای استفاده نماید. وی به خوبی می داند که علی خامنه ای ادعای وی در مورد حمایت از عقاید «امام خامنه ای» را باور نمی کند و آنها را نشانه دروغگوئیها و فرافکنیهای وی می داند. شکی نیست که مشائی نیز به خوبی می داند که علی خامنه ای قصد دارد با حمایت از ثمره-هاشمی یا صادق محصولی از رئیس جمهور شدن وی جلوگیری به عمل آورد. به همین دلیل نیز بعد از حادثه ای که منجر به فرود اضطراری بالگرد صادق محصولی شد برخی از نزدیکان محصولی باند رحیم-مشائی را متهم به خرابکاری نموده اند...

به هر تقدیر شکی نیست که فقط سیاست نه شرقی و نه غربی حضرت امام خمینی (ره) جوابگوی نیازهای ایران اسلامی خواهد بود. ملت ایران همواره هزینه های بسیاری را به دلیل چشم دوختن زمامداران بی کفایت و بی درایت به بیگانگان ئرداخته است. بدیهی است که تا زمانی که مسئولین ایرانی به حمایتهای روسها و یا بیگانگان دیگر امید بسته اند افزون طلبیهای روسها و بیگانگان دیگر نیز ادامه خواهد یافت و مسئولین بی درایت و بی بصیرتی چون میر تاج الدینی نیز قادر به فریب دادن افکار عمومی نخواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر