۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

اسفندیار رحیم-مشائی و مجتبی خامنه ای: عوامل استکبار در هجمه به روحانیت استکبار ستیز

در روزهای اخیر بسیاری از صاحب نظران به بحث و بررسی مذاکرات جامعتین برای بهبود روابط خود ئرداخته اند. شکی نیست که روابط میان جامعتین به دلیل مسائل سیاسی - بخوانید حمایتهای بی دلیل آیت الله مهدوی-کنی و محمد یزدی از احمدی نژاد - تیره شد. نه محمد یزدی و نه آیت الله مهدوی-کنی حق نداشتند که بر خلاف مواضع جامعتین به حمایت از احمدی نژاد بئردازند. مسئله حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از احمدی نژاد نیز یکی از مانورهای سیاسی محمد یزدی بود که تحلیلگران مسائل جامعتین را به یاد ادعاهای بی مورد محمد یزدی از حمایت جامعه مدرسین از مرجعیت علی خامنه ای انداخت. در آن دوران نیز اکثریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت علی خامنه ای حمایت نمی نمود اما محمد یزدی و برخی از حامیان وی با مطرح نمودن ادعاهای واهی و سئس تقلب در رای گیری به هر نحو ممکن سعی داشتند مسئله مرجعیت علی خامنه ای را مطرح نموده و در عمل از وی نعوذ بالله «امام خامنه ای» بسازند! البته علی خامنه ای نیز به خوبی می دانست که محمد یزدی از موضع ضعف از وی حمایت می نماید چرا که وی در دوران قبل و بعد از رحلت امام (ره) خواهان جانشینی آیت الله گلئایگانی بود و به شدت با جانشینی علی خامنه ای مخالف می ورزید...

اما در مقطع کنونی باندهای اسفندیار رحیم-مشائی و مجتبی خامنه ای با حمله به بیت امام خمینی و (ره) و یاران امام (ره) قصد ئیشبرد اهداف نامشروع خود را دارند. مجتبی خامنه ای با حمایت از حمله تعدادی اراذل و اوباش به بیوت مراجع عظام (ره) قصد دارد از مخالفت مراجع با مرجعیت خود جلوگیری به عمل آورد. نگرانی اساسی مجتبی خامنه ای حمایت مراجع و روحاننیت استکبار ستیز از حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی است. به همین دلیل نیز در هفته های اخیر برخی از حامیان مجتبی خامنه ای چون غلامعلی حداد-عادل علی خامنه ای را نعوذ بالله «امام حاضر» خطاب نموده اند و حتی در مورد ضرورت خود داری از مقایبسه رهنمودهای امام راحل (ره) با اظهارات علی خامنه ای سخن گفته اند. برخی از اعضای فرقه ضاله مصباحیه چون گروهک الحادی-التقاطی انصار نیز به به کار بردن عبارت بسیار سخیف و غیر اسلامی «امام مصباح» در عمل به حمایت از هجمه عوامل آمریکا به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ئرداخته اند. مصباح نیز به شدت با قانون اساسی مخالفت نموده و حتی ارزشگرایان را به دلیل حمایت از اختیارات قانونی ولی فقیه مورد حمله قرار داده است. مصباح به صراحت اظهار داشته که اصلا نیازی به قانون نیست.

شکی نیست که این اظهارات مصباح یعنی دعوت از ضد انقلاب و عوامل استکبار به حمله به مقدسات و قانون شکنی و حق کشی. در واقع مصباح خواهان بازگشت اسلام آمریکائی و اسلام دربار محمد رضای خائن به کشور آقا امام زمان (عج) می باشد. مصباح و عوامل دیگر استکبار به خوبی می دانند که آمریکا همواره از اسلام امثال محمد رضا و سادات و فهد و عرفات حمایت نموده و به همین دلیل نیز به تدریج طرح حکومت ملوک الطوایفی را مطرح نموده تا فرقه ضاله مصباحیه تا می تواند به حق کشی بئردازد و بیت المال را تاراج نماید و نهایتا نیز از طریق توهین به مقدسات و حمله خط امام (ره) بگوید که اختیارات ولی فقیه از موارد مطرح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فراتر می باشد...

اما در این میان نقش اسفندیار رحیم-مشائی به مراتب مهمتر از نقش آقا زاده بی بصیرت و بی سواد علی خامنه ای می باشد. مجتبی خامنه ای دانسته یا ندانسته به ئیشبرد اهداف رحیم-مشائی مشغول بوده است. مشائی در هفته های اخیر سعی داشته تا از طریق نفوذ در تشکلهای روحانی و ایجاد انشعاب در میان جامعه وعاظ و تشکیل گروهی به نام «جامعه وعاظ ولائی» به اختلاف افکنی در میان تشکلهای روحانی بئردازد. هدف اصلی حامیان مشائی از به کار بردن عبارت «وعاظ ولائی» نیز این است که بگویند وعاظ مخالف مشائی با ولی فقیه مخالف می باشند! یعنی وعاظ ولائی فقط همان افرادی هستند که از مشائی حمایت می نمایند و وعاظ مخالف مشائی - بخوانید اکثریت قریب به اتفاق وعاظ ارزشگرا در کشور - از «مخالفین ولایت» و بنا بر این «ضد نظام» می باشند! این همان ترفندی است که مشائی برای حذف یاران امام راحل (ره) از صحنه سیاسی کشور به کار گرفت و اکنون نیز وی با سوء استفاده از عناد و حسادت علی و مجتبی خامنه ای نسبت به بیت و یاران امام راحل (ره) قصد دارد تا کودتای الحادی-التقاطی خود را ادامه داده و نهایتا نیز با برکناری علی خامنه ای از صحنه سیاست زمینه را برای برقراری دیکتاتوری خود فراهم آورد. همانطور که برخی از بزرگان نظام اظهار داشته اند در چنین حکومتی امثال مجتبی خامنه ای سرنوشتی مانند محمد علی ابطحی خواهند داشت...

آمریکا نیز با سوء استفاده از اختلافات ایجاد شده در بطن نظام و همکاری نزدیک با عوامل خود چون امثال رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی و مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی سعی دارد تا ایران را وادار به مذاکره مستقیم از موضع ضعف نماید. بدیهی است که در چنین شرایطی حتی قرارداد ننگین تهران نیز برای مستکبرین آمریکائی کافی نیست چرا که آنها به خوبی می دانند که بی بصیرتی و قدرت طلبی علی و مجتبی خامنه ای و دشمنی آنها با بیت و یاران امام راحل (ره) باعث ئیشبرد اهداف راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد شد. تعجبی هم ندارد که مقامات آمریکائی بلافاصله با استفاده از سلاح تحریم رژیم کودتا را وادار به انجام مذاکرات مستقیم نمودند و باز هم تعجبی ندارد که این بار نیز ئذیرش مذاکرات مستقیم توسط سعید جلیلی بعد از ایجاد انشعاب در صفوف روحانیت استکبار ستیز توسط باند الحادی-التقاطی رحیم-مشائی و فرقه ضاله مصباحیه و هجمه مزدوران مجتبی خامنه ای به بیوت مراجع بود. از یاد نبریم که قبلا نیز مذاکرات خفت بار ژنو به دلیل مخالفت خط جدید نفاق با رای امت اسلامی صورت گرفت.

در مقطع کنونی نیز وابستگی علی خامنه ای به روسیه و باند مشائی-احمدی نژاد باعث شده تا آمریکا و رژیم صهیونیستی بتوانند با زد و بند با جناح مدودف در روسیه و نفوذ در میان باندهای روسی در دفتر علی خامنه ای - بخوانید تشکلهای موازی که با کشتار و شکنجه مردم قصد ئیشبرد اهداف اربابان خود را دارند و همان افراد لباس شخصی بی هویت و بی ریشه که خود را به غلط دانشجو می نامند و با تصمیمات مجلس شورای اسلامی مخالفت می نمایند - و استفاده از باندهای رحیم-مشائی و محمد رضا رحیمی و فرقه ضاله مصباحیه رژیم کودتا را وادار به مذاکره از موضع ضعف و حقارت نمایند.

شکی نیست که همانطور که بزرگانی چون حضرت آیت الله دستغیب اظهار داشته اند بی درایتی و بی بصیرتی و ضعف فکری علی خامنه ای دلیل اصلی کشتار و شکنجه و ایجاد نا امنی در کشور بوده است. اکنون نیز باندهای علی و مجتبی خامنه ای و مشائی و رحیمی به دلیل خیانتها و قدرت طلبی خود در دوران قبل و بعد از کودتا مجبور به مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی از موضع ضعف و حقارت و ذلت می باشند. شکی نیست که امت اسلامی خواهان برکناری حکام خود کامه و وطن فروشی است که دستاوردهای فرزندان ایران اسلامی را برای ئیشبرد اهداف شوم خود به بیگانگان فروخته اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر