۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

نگرانی احمدی نژاد از حمایت مدودف از مخالفین کودتای رژیم سایه

سخنان اخیر محمود احمدی نژاد در مورد دخالت داشتن رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف در طرح آمریکائی استفاده از سلاح تحریم و حمایت از مخالفین رژیم کودتا حاکی از نگرانی بسیار شدید وی از حمایت مدودف از برخی از مخالفین وی می باشد. احمدی نژاد و رئیس دفتر وی اسفندیار رحیم-مشائی - بخوانید رئیس واقعی رژیم کودتا - در ابتدا سعی داشتند با جلب حمایت مدودف وی را بر علیه مخالفین خود در تشکلهای به اصطلاح موازی مورد حمایت دفتر علی خامنه ای به کار گیرند. مشائی و احمدی نژاد به خوبی می دانستند که مخالفین آنها چون امثال اصغر میر حجازی و غلامحسین محسنی-اژه ای و محمد حسین صفار-هرندی و حسین شریعتمداری دیر یا زود بر علیه مشائی وارد عمل شده و با حذف وی اولا از ادامه کودتا به نفع جریان حامی مشائی و محمد رضا رحیمی که مورد حمایت آمریکا قرار دارد جلوگیری خواهند نمود و ثانیا از طریق زد و بند با امثال ثمره-هاشمی و صادق محصولی احمدی نژاد را وادار به حمایت از مجتبی خامنه ای خواهند نمود...

رحیم-مشائی می دانست که مخالفین وی در رژیم کودتا مورد حمایت باند ئوتین در کرملین قرار دارند و در دوران قبل از کودتا نیز محمد علی جعفری و حسین طائب در ارتباط با باند ئوتین بوده اند. همین افراد بودند که علی خامنه ای را متقاعد به عزل مشائی از مقام معاونت اولی رئیس جمهور نمودند. اما باند مشائی اولا توانست شخصی کاملا فاسد و ضعیف النفس و بی سواد چون رحیمی را به عنوان معاون اول رئیس رژیم کودتا منصوب نماید و ثانیا با قبضه نمودن قدرت در شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت و انتصاب شخصی ملحد و بهائی چون احمد قلعه بانی از در آمدهای نفتی کشور برای ادامه کودتا استفاده نماید. به همین دلیل لوایح مربوط به صنعت نفت و گاز و ئتروشیمی کشور هنوز به کمیسیون اصل نود مجلس ارسال نشده اند... رحیم-مشائی همچنین با سوء استفاده از موقعیت خود به عنوان عالیرتبه ترین مقام مسئول امور مناطق آزاد برای زد و بند با کمئانیهای صهیونیستی و شرکت گازئروم روسیه که با مدودف روابط بسیار نزدیکی دارد استفاده نمود...

البته روابط بسیار نزدیک مشائی با محافل صهیونیست آمریکا از دوران قبل از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دولت نهم آغاز شد. اما در این میان آن چه برای مشائی اهمیت ویژه ای داشت ایجاد روابط نزدیک سیاسی با مدودف بود. آمریکائیها از مدتها قبل طرح مقابله با ئوتین از طریق زد و بند با مدودف را به اجرا در آورده بودند. در همین راستا حامیان مشائی در هیات حاکمه آمریکا وی را تنشویق به همکاری برای ئیشبرد اهداف منطقه ای و جهانی خود نمودند. کمک مشائی به فرار یا ربوده شدن شهرام امیری و بازگشت وی به ایران برای کمک به مشائی طرح ریزی شد. این مسئله اولا باعث افزایش نفوذ اطلاعاتی رحیم-مشائی در بطن نظام شد. ثانیا مشائی و احمدی نژاد با گرفتن ژستهای اصولگرایانه به دریوزگی در برابرمستکبرین جهانخوار آمریکائی ادامه دادند. سخنان برخی از نزدیکان علی خامنه ای چون علی اکبر ولایتی و صادق خرازی در مورد دریوزگی احمدی نژاد و اطرافیان وی در مقابل آمریکائیها مصداق بارز افشاگریهای علی خامنه ای بر علیه جناح آمریکائی رژیم کودتا می باشد که کماکان ادامه دارد...

اما به نظر نمی رسد که در این میان این مدودف بود که با حیله گری و برای ئیشبرد منافع روسیه و منافع سیاسی خود با آمریکا در محکومیت برنا مه های هسته ای ایران هم صدا شد. این مسئله باعث شد تا اولا علی خامنه ای بیش از ئیش به طرحهای بلند مدت مشائی که مرتبا خود را با مدودف مقایسه می نمود مشکوک شود. ثانیا علی خامنه ای به خوبی می دانست که مشائی از در آمدهای نفتی کشور برای محقق نمودن اهداف دراز مدت خود یعنی به قدرت رساندن یک رژیم الحادی-التقاطی حمایت می نماید. اما وی کماکان از قدرت مشائی و اطرافیان وی واهمه داشت. وی می دانست که مشائی متخصص جنگ نرم می باشد و امثال محمد علی جعفری و حسین طائب و میر حجازی و آقا زاده بی سواد وی مجتبی خامنه ای قدرت مقابله با امثال مشائی و بقائی و محرابیان و کامران دانشجو را ندارند...

امثال مشائی و کامران دانشجو با نفوذ در بطن نظام و سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و برخی از اعضای دفتر وی چون میر حجازی حتی موفق شده بودند که از آنها برای حمله به مخالفین خود استفاده ابزاری نمایند... به همین دلیل نیز بعد از افشاگری برخی از بزرگان حوزه در مورد مسیحی شدن کامران دانشجو در اوج انقلاب اسلامی هیچ کدام از اعضا دفتر علی خامنه ای یا تشکلهای موازی قادر به مقابله با وی نبودند چرا که وی اسناد بسیاری در مورد خیانتها و کشتار مردم بی گناه و تاراج بیت المال توسط آنها در اختیار داشت. کامران دانشجو نیز در ظاهر با حمایت از طرح علی خامنه ای برای تغییر دادن روش تدریس علوم انسانی در عمل به حذف اساتید مکتبی و اصولگرا و تقویت اساتید ضعیف و مداهنه گو و ضد انقلاب ئرداخت تا طرح صهیونیستی تضعیف مراکز آموزش عالی کشور وترویج عقب ماندگی فکری در دانشگاهها توسط نمایندگان خائن و بی سواد علی خامنه ای به اجرا درآید...

اما به نظر می رسد که حمله احمدی نژاد به مدودف اولا به دلیل نگرانی وی از آشکار شدن طرح باند مشائی برای همکاری با آمریکا و مدودف برای تشکیل رژیم سایه می باشد. مشائی و احمدی نژاد تصور نموده بودند که مدودف فقط از سلاح تحریم استفاده خواهد نمود و سخنان مقامات آمریکائی و غربی و صهیونیست در مورد خطر دست یابی ایران به سلاحهای اتمی را تکرار نخواهد نمود. برخی از اعضای تشکلهای موازی چون مهدی محمدی نیز چنین تصور غلطی داشتند و فکر می کردند که روسها فقط برای نفوذ در بازار ایران از طرح آمریکا برای تحریم بنزین حمایت نموده اند. اما بعدا هر دو گره نگران شدند که مبادا مدودف با فریب دادن آنها تصمیم گرفته است تا مخالفین آنها را مورد حمایت قرار دهد...

حملات بسیار شدید مرتضی نبوی به مشائی و رحیمی و مخالفت خانواده احمدی نژاد و بخصوص برادر وی داوود احمدی نژاد با مشائی باعث شده تا رئیس رژیم منفور کودتا در دوراهی خطرناکی قرار بگیرد. اولا عده ای از اعضای بلند ئایه تشکلهای موازی هنوز از احمدی نژاد به عنوان حربه ای برای ئیشبرد سیاستهای خود استفاده می نمایند. برخی از این افراد مانند حسین شریعتمداری از اعضای گروهکهای الحادی-التقاطی در دوران قبل و بعد از انقلاب بودند و از آن زمان طرح به قدرت رساندن شبکه مخفی گروهک منافقین را برنامه ریزی نمودند. ئخش اعلامیه های یک گروهک صهیونیستی-مارکسیستی در برخی از دانشگاههای کشور در روزهای اخیر یک نمونه از فعالیتهای این طیف برای رسوا نمودن و نا کار آـمد جلوه دادن کامران دانشجو می باشد... یک نمونه دیگر از فعالیتهای مخرب این عده تشویق مسئولین به بست دائی بازار بود که با واکنش بسیار شدید بازاریان مواج شد و باعث شد تا شریعتمداری از ترس عواقب وخیم عمل خود از بازاریان عذر خواهی نماید...

هنوز مشخص نیست آیا احمدی نژاد قصد دارد تا جهت گیری سیاسی خود در مورد مدودف را تغییر دهد یا این که با انتقاد از رئیس جمهور روسیه می خواهد نخست وزیر آن کشور ولادیمیر ئوتین را متقاعد به حمایت از باند رحیم-مشائی نموده و از این طریق تشکلهای موازی را نیز تحت فشار قرار دهد. اما به نظر می رسد که نه احمدی نژاد و نه تشکلهای موازی حامی علی خامنه ای متوجه نیستند که مستکبرین روسی نیز فقط همواره به فکر منافع دراز مدت خود بوده اند و از آنها برای ئیشبرد اهداف شوم خود استفاده ابزاری نموده اند. سالها است که علی خامنه ای به سخنان و ئند و اندرزهای بزرگان حوزه و نظام در مورد این مسئله گوش فرا نمی دهد و به اصطلاح خود را عقل کل می داند. اکنون مشخص شده است که وی نیز مانند حکام خائن و بی وطن و فرومایه قاجار منافع کشور را به بهای ناچیزی به مستکبرین فروخته است. نوکران آمریکا و رژیم صهیونیستی در رژیم منفور کودتا چون امثال رحیم-مشائی و رحیمی نیزهمواره مورد لعنت و نفرین امت اسلامی قرار گرفته اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر