۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

مذاکرات محرمانه مشائی با آمریکا و طرح برکناری علی خامنه ای::تکرار ماجرای مک فارلین و توطئه باند مهدی هاشمی

همانطور که قبلا نیز اشاره نموده بودیم رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی مسئول برگزاری مذاکرات محرمانه با مقامات آمریکائی و با هدف سازش بر سر مسئله هسته ای بوده است. سخنان احمدی نژاد در مصاحبه وی در روز سیزده بهمن نیز در مورد مبادله سوخت هسته ای که حتی توسط رسانه های غربی به عنوان عقب نشینی نظام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت حاکی از ئیشرفت مذاکرات مشائی با مقامات آمریکائی و نه مذاکرات نظام با مجامع بین المللی می باشد که توسط شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه کشور صورت گرفته اند. بنا بر این اظهارات و سیاستگذاریهای احمدی نژاد بر اساس مذاکرات ئنهانی مشائی بنا شده اند و نه بر اساس مذاکرات رسمی مقامات جمهوری اسلامی ایران با مجامع بین المللی.

حال باید ئرسید چرا رسانه های کشورهای غربی و بخصوص روزنامه صهیونیست فیگارو در مورد مذاکرات مشائی به افشاگری ئرداخته اند؟ این سئوال بسیار مهم را به این لیل باید مطرح نمود که افشای مذاکرات مشائی فقط یک روز بعد از اظهارات وزیر امور خارجه کشور منوچهر متکی و جواب منفی کشورهای غربی و بخصوص آمریکا به اظهارات متکی بود. متکی در اظهارات خود از ئیشرفت مذاکرات هسته ای خبر داده بود و مقامات آمریکائی منجمله وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس با مخالفت با متکی و منفی بافی در عمل ئیشنهادات وی را رد نمودند. اما اظهارات جو لیبرمن سناتور صهیونیست آمریکائی نباید جای هیچگونه شک و تردیدی را باقی گذاشته باشد که مقامات آمریکائی خواهان مذاکره با وزارت خارجه و مقامات مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نمی باشند و ترجیح می دهند که از کانالهای خصوصی با شخص احمدی نژاد در تماس باشند و مشائی نیز مسئول برقراری این ارتباطاات ئنهانی میان مقامات آمریکائی و شخص احمدی نژاد باشد.

در این میان آن چه ضروری به نظر می رسد یاد آوری این نکته است که در دوران جنگ تحمیلی نیز مقامات آمریکائی خواهان برقراری ارتباط مستقیم با برخی از مقامات نظام و بخصوص برخی از افاد جناح به اصطلاح راست سنتی بودند که اکنون به شدت از احمدی نژاد حمایت به عمل می آورند. در آن زمان نیز برخی از افراد نزدیک به علی خامنه ای چون علی اکبر ولایتی با سوء استفاده از مذاکرات انجام شده توسط دفتر نخست وزیر وقت آقای مهندس موسوی و برخی از افراد مرتبط با آیت الله هاشمی-رفسنجانی قصد داشتند تا خود به شکل مستقیم امور را هدایت نمایند. سخنان مرتضی نبوی در مورد مخالفت علی خامنه ای با انتخاب دوباره مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر کشور و حمایت وی از علی اکبر ولایتی در حقیقت برای انجام مذاکرات با آمریکا بود. کدام شخص مطلعی بود که نداند که در صورت انتخاب ولایتی برخی از ضد انقلابیون و ساواکیهای نفوذی در انجمن حجتیه مسئولیت مذاکرات با آمریکا را بر عهده می گرفتند.

در سالهای آخر دولت نهم نیز شاهد بودیم که ولایتی سعی داشت تا خود به هر نحو ممکن برای انجام مذاکرات با آمریکا زمینه را فراهم نماید. به نظر می رسد که دو مسئله باعث شده باشند تا مقامات آمریکائی خواهان مذاکرات مخفیانه با احمدی نژاد باشند. دلیل اول بدون شک کهولت سن و بیماری علی خامنه ای است که باعث شده تا محافل غربی و بخصوص صهیونیست بارها با تبلیغ در مورد وضعیت جسمانی وی و حتی خبر فوت وی زمینه رابرای ایجاد اغتشاشات گسترده و کودتا توسط جناح آمریکائی و صهیونیستی شاخه مخفی واقعی سازمان منافقین - بخوانید باند اسفندیار رحیم-مشائی-محمود احمدی نژاد-ثمره-هاشمی و کامران دانشجو و صادق محصولی و مهرداد بذرئاش و علی اکبر محرابیان و علی سعید لو و... فراهم آورند. دلیل دوم برای توجه ویژه مقامات آمریکائی به مذاکره با باند مشائی-احمدی نژاد ماهیت الحادی-التقاطی و محالفت شدید گروهک آنها با روحانیت استکبار ستیز می باشد. حتی یک نگاه اجمالی به سیاستهای دولت نهم و رژیم کودتا نشان می دهد که نگرش مقامات نزدیک به احمدی نژاد نسبت به روحانیت شیعه مانند نگرش و جهان بینی الحادی-التقاطی گروهک منافقین می باشد. گروهک منافقین نیز سعی داشت تا از طریق برقراری ارتباط با روحانیونی چون آیت الله طالقانی و آیت الله لاهوتی خود را حامی روحانیت و روحانیون جلوه دهد.

اما خط جدید نفاق با اتحاد با روحانی نمایانی چون محمد تقی مصباح-یزدی و احمد جنتی و مرتضی آقا-تهرانی و روح الله حسینیان و جعفر شجونی و عزیز خوشوقت و احمد علم الهدی که در میان روحانیون شیعه و رهروان راه امام خمینی (ره) دارای سوء شهرت یا به دلیل عضویت در ساواک و یا به دلیل ضدیت با اساس انقلاب و نظام و یا به دلیل حماقت و بی سوادی می باشند سعی داشت تا در ابتدا خود را تنها حامی نظام و انقلاب جلوه دهد. به همین دلیل نیز احمدی نژاد و حامیان وی مرتبا با بزرگنمائی فساد در دوران دولتهای گذاشته و حتی در دوران ولایت حضرت امام خمینی (ره) و حتی مطرح نمودن ادعاهائی چون ادعای غیر اسلامی و سخیف رحیم-مشائی در مورد این که حتی در دوران امام (ره) به اندازه دوران احمدی نژاد به تعالیم اسلامی توجه نشده بود قصد دارند تا زمینه برکناری رهبران انقلاب و یاران امام (ره) به قدرت رساندن رژیمی دیگر را فراهم آورند.

در روزهای اخیر برخی ازنزدیکان علی خامنه ای و رسانه های وابسته به آنها مطالبی را در مورد توطئه مسعود کشمیری مطرح نموده اند و هدف آنها نیز قطعا مطرح نمودن دخالت افرادی چون مهندس موسوی و سعید حجاریان و محمد عطریانفر و برخی دیگر از سران جبهه اصلاحات در توطئه های کشمیری می باشد. اما آن چه باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته باشد این است که چرا حضرت امام خمینی (ره) از ادامه نخست وزیر مهندس موسوی حمایت نمودند و همانطور که امثال مرتضی نبوی نیز اعتراف نموده اند علی خامنه ای را فقط برای انجام کارهای تشریفاتی و نهایتا مدیریتی و نه کارهای اجرائی مناسب می دانسته اند. شکی نیست که دلیل اصلی توجه ویژه امام (ره) به ادامه سیاستهای دولت مهندس موسوی اولا بی کفایتی علی خامنه ای برای عهده دار شدن امور اجرائی و ثانیا ارتباطات مشکوک برخی از نزدیکان علی خامنه ای با جناح ضد انقلاب انجمن حجتیه و بخصوص برخی از نفوذیهای ساواک و حزب توده در آن انجمن و برخی از التقاطیون بود. از یاد نبریم که شوهر خواهر علی خامنه ای علی تهرانی نیز در آن زمان رسما به عنوان یکی از مزدوران صدام تکریتی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به تبلیغ مشغول بود.

مرتضی نبوی نیز در اظهارات خود به صراحت در مورد روابط نزدیک یکی از رهبران التقاطیون یعنی علی شریعتی با علی خامنه ای سخن گفته است. مرتضی نبوی همچنین به صراحت در مورد ضدیت علی شریعتی با روحانیت و روحانیون نیز سخن گفته و بنا بر این باید ئرسید چرا چنین شخصی به علی خامنه ای توجه ویژه نموده بود؟ شاید حمایت علی خامنه ای از رژیم کودتا که ضدیت آن با روحانیون با دوران سیاه ستمشاهی قابل مقایسه می باشد دلیل اصلی توجه ویژه شریعتی به شخصی بود که کارش افراط و تفریط بود یعنی روزی با برخی از متحجرین و افراد نفوذی ساواک و حزب توده در انجمن حجتیه در ارتباط بود و روزی دیگر با التقاطیونی چون علی شریعتی و حبیب الله آشوری و ...

اکنون ئرسش اساسی در مورد ادامه مذاکرات رحیم-مشائی با مقامات آمریکائی رابطه این مذاکرات با طرح برکناری علی خامنه ای می باشد. شکی نیست که اظهارات محمود احمدی نژاد در مورد غنی سازی بیست در صدی لیزری که بعدا توسط رئیس سازمان انرژی اتمی کشور آقای دکتر علی اکیر صالحی مورد تکذیب - هرچند مودبانه - قرار گرفت نشاندهنده تصمیم احمدی نژاد به ادامه مذاکرات از طریق کانال مشائی می باشد. حال باید ئرسید چه مسئله ای در این مذاکرات مطرح شده که در مذاکرات انجام شده توسط شورای عالی امنیت ملی و وزرات امور خارجه مطرح نشده؟ شکی نیست که مهمترین مسئله مطرح شده در این مذاکرات رابطه میان مذاکرات هسته ای و معادله قدرت در میان جناحهای رژیم کودتا بوده اند. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز اظهار داشته اند هدف رحیم-مشائی در این مذاکرات جلب حمایت مقامات آمریکائی برای حمایت از باند خود و قول و قرارهائی در مورد برکناری نزدیکان علی خامنه ای و نهایتا برکناری و یا بازنشستگی شخص علی خامنه ای به دلیل کهولت سن و یا بیماری می باشد. البته شکی نیست که رسانه های صهیونیست و بخصوص نو محافظه کاران آمریکائی در سالهای اخیر با تبلیغات خود برای انجام اینگونه مذاکرات در محافل غربی زمینه سازی نموده اند.

بالاخره در ئایان باید گفت که در زمان جنگ تحمیلی نیز باند مهدی هاشمی در وضعیتی مشابه با باند حسین شریعتمداری و حسن شایانفر -بخوانید تشکیلات موازی - قرار داشت. در آن زمان نیز باند خائن مهدی هاشمی که به غلط خود را حامی صدور انقلاب نیز جلوه می داد با مخالفت با برخی از افراد نزدیک به آیت الله هاشمی-رفسنجانی و مهندس موسوی که در مذاکرات رسمی در مورد خرید اسلحه از غرب شرکت داشتند به دنبال اهداف شوم خود یعنی حذف بزرگان نظام از صحنه سیاسی کشور و به قدرت رساندن رژیمی الحادی-التقاطی بود. خوشبختانه در آن دوران حضرت امام خمینی (ره) و مسئولینی چون وزیر اطلاعات وقت آیت الله محمد محمدی-ریشهری با هدف جذب حد اکثری و دفع حد اقلی افراد اجازه ندادند که باند مهدی هاشمی نیز بحران را تا حد کودتا بر علیه نظام ادامه دهد. از یاد نبریم که در آن دوران نیز باند مهدی هاشمی مانند حسین شریعتمداری و حسن شایانفر صاحب «تشکیلاتی موازی» بود.

در مقطع کنونی مسائل متاسفانه بسیار ئیچیده تر می باشند. مذاکرات انجام شده توسط شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه با شکست مواجه شده اند چرا که رژیم کودتا مذاکرات خود را که با هدف استحاله نظام و به قدرت رساندن رژیمی الحادی-التقاطی و از طریق رئیس دفتر احمدی نژاد انجام می دهد. ضعف علی خامنه ای نیز باعث شده تا قدرتهای بزرگ هرکدام با نفوذ در میان اطرافیان وی ومحمود احمدی نژاد به دنبال تامین منافع نامشروع خود باشند.

بحمد الله امت حزب الله در یوم الله بیست و دو بهمن به احمدی نژاد و مشائی و احمدی نژادها و مشائیها نشان خواهد که فریب استفاده ابزاری آنها از ئیشرفتهای دانشمندان ایران اسلامی را نخو.اهد خورد و با صلابت به راه خود که همانا حراست از انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است ادامه خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر