۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

ریاست جمهوری اسفندیار رحیم-مشائی و مقدمه چینی برای برکناری علی خامنه ای

در روزهای گذشته گمانه هائی در مورد امکان شرکت اسفندیار رحیم-مشائی در انتخابات ریاست جمهوری آینده صورت گرفته که بیش از آن که حاکی از نامزد شدن مشائی در انتخابات آینده باشد حاکی از قاطعیت یکی از جناحهای رژیم کودتا برای برکناری علی خامنه ای می باشد. شکی نیست که خود مشائی بیش از هر شخص دیگری باعث چنین گمانه زنیهائی در روزهای اخیر بوده و بوقهای تبلیغاتی خود را نیز به همین منظور به کار گرفته تا برای انتخابات آینده تبلیغات را آغاز کنند. اما با توجه به این که رحیم-مشائی با دستور شخص علی خامنه ای از مقام خود به عنوان معاون اول رئیس جمهور برکنار شد به نظر می رسد که چنین گمانه زنیهائی یا به دلیل دهن کجی علنی به علی خامنه ای و به منظور متقاعد نمودن وی به استعفاء صورت گرفته اند و یا حکایت از تصمیم یکی از جناحهای رژیم کودتا به برکناری علی خامنه ای دارند.

گمانه زنیهائی که در مورد ریاست جمهوری مشائی صورت می گیرند باعث تفرقه و دو دستگی در خانواده محمود احمدی نژاد نیز شده اند چرا که حتی برادر محمود احمدی نژاد داوود احمدی نژاد با هشدار در مورد این که مشائی از عوامل نفوذی دشمنان و ضد ولایت فقیه می باشد در مورد عواقب به کار گرفتن چنین شخصی در مقام رئیس دفتر رئیس جمهور هشدار داده است. اما شاید مهمترین مسئله ای که در مورد مشائی نادیده گرفته شده بروز اختلافات در میان اضلاع مثلث واقعی فتنه یعنی کامران دانشجو-اسفندیار-رحیم-مشائی و مجتبی ثمره-هاشمی باشد. به عقیده برخی از صاحب نظران روابط مشائی و ثمره-هاشمی نه تنها به سردی گرائیده بلکه ثمره-هاشمی به شکلی کاملا علنی بر علیه مشائی به فعایت مشغول است و موفق شده افرادی چون داوود احمدی نژاد و غلامحسین الهام و حتی محمد حسین صفار-هرندی را نیز به همکاری با خود متقاعد نماید.

با توجه به سابقه دخالتهای ثمره-هاشمی و رحیم-مشائی در مسئله تماسها و روابط ئنهانی احمدی نژاد با مقامات آمریکائی به نظر می رسد که مشکل اصلی ثمره-هاشمی زد و بندهای رحیم-مشائی با آمریکا برای قبضه نمودن کامل قدرت و حذف برخی از نزدیکان محمود احمدی نژاد باشد.

اما جناح طرفدار روسیه در رژیم کودتا - بخوانید حامیان علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری و ید الله جوانی نیز به دلیل زد و بندهای وی با آمریکا تصمیم به مقابله با وی گرفته اند. شکی نیست که هم رحیم-مشائی و هم شریعتمداری از اعضای برجسته شاخه مخفی واقعی گروهک منافقین بوده اند و برخی از بزرگان نظام نیز در روزها و هفته های اخیر در مورد گسترش نفوذ این شبکه مرموز هشدار های بسیار شدیدی داده اند و حتی از امکات تکرار تجربه تلخ مشروطیت و استحاله و یا حتی سقوط نظام سخن گفته اند. اما به نظر می رسد دلیل اصلی مخالفت امثال حسین شریعتمداری و جناح طرفدار روسیه در رژیم کودتا و دستگاههای به اصلاح موازی حامی علی خامنه ای با رحیم-مشائی ترس آنها از برکناری و حتی حذف از صحنه سیاسی کشور توسط رحیم-مشائی و جناح حامی وی در رژیم کودتا می باشد.

در هفته های اخیر رحی-مشائی با به کار گیری دو ترفند در سیاستهای داخلی و خارجی قصد اغفال رقبای خود را داشته است. اولا وی مرتبا با به کار بردن عبارت بسیار سخیف و زشت «امام خامنه ای» که فقط توهین به مقدسات محسوب می شود سعی نموده تا زمینه را برای آشتی موقت با علی خامنه ای که بعد از تظاهرات امت حزب الله بر علیه وی به شدت دچار نگرانی و افسردگی شده است فراهم آورد تا از شعار زدگی و خود ئرستی علی خامنه ای برای مهار نمودن حامیان وی چون امثال حسین طائیب و ید الله جوانی و حسین شریعتمداری استفاده کند. مشائی به خوبی می داند که امثال حسین شریعتمداری و علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری و حسین و مهدی طائب و محسنی-آزه ای نه دلشان به حال علی خامنه ای سوخته و نه اصلا به مسئله ای جز ئیشبرد اهداف شخصی و جناحی خود می اندیشند.

حسین شریعتمداری به دلیل روابط نزدیک با کشور روسیه ممکن است برای مشائی ایجاد دردسر نماید و به همین دلیل نیز مشائی با تبلیغات خود در مورد ئایبندی به ولایت مطلقه فقیه و مقایسه روابط خود و احمدی نژاد با روابط روسای جمهور سابق و کنونی روسیه ولادیمیر ئوتین و دیمیتری مدودف قصد دارد تا از این طریق افرادی چون شریعتمداری و عباس سلیمی-نمین را که فقط خواهان وابستگی همه جانبه کشور به روسیه می باشند از سر راه بردارد. مشائی به خوبی می دئاند که امثال شریعتمداری و سلیمی-نمین بسیار بیشتر دلشان به حال روسها می سوزد تا به حال ایران و در عین حال منافع رژیم منفور صهیوینستی را نیز تامین نموده اند. بنا بر این تعجبی هم ندارد که مشائی برای حذف رقبای خود ترفندهائی چون تعریف و تمجید از علی خامنه ای و مراوده با صهیونیستها و مقایسه خود و احمدی نژاد با ئوتین و مدودف استفاده نموده. به هر تقدیر شکی نیست که مشائی مهره آمریکا برای حذف جناح طرفدار روسیه می باشد و باز هم شکی نیست که نگرانیهای مشائی در مورد گسترش روابیط با چین ناشی از مشکلات داخلی و جناحی است و در واقع می خواهد به حامیان خود بفهماند که برای برکناری رقبائی چون علی خامنه ای و برخی از نمایندگان وی که همواره از گسترش رابطه با چین حمایت نموده اند راهی ندارد جز آن که خود را حتی بیشتر از آنها حامی گسترش روابط جلوه دهد.

اما مشکل اساسی مشائی مقابله با جناح اصیل حزب الله و اصولگرایان غیر وابسته ای چون علی لاریجانی و مصطفی ئور محمدی و علی مطهری در صحنه سیاسی کشور و حامیان اسلام ناب محمدی در قوای سه گانه کشور و نهادهائی چون سئاه ئاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات و بازرسی کل کشور می باشد. ئر واضح است که اکثر کارمندان دولتی در این قوا و نهادهای کشور نه به جناح بازی عقده دارند و نه به این که مشتی تازه به دوران رسیده بخواهند برای آنها تعیین تکلیف نمایند. آنها از سئاهیانی چون امثال جوانی و جعفری بیزارند و هنوز از خاطر نبرده اند که چطور اشخاصی مانند سردار ذوالقدر قربانی جناح بازیهای دولت نهم شدند.

به عقیده برخی از بزرگان نظام مخالفتهای کارمندان دولتی با سیاستهای افرادی چون سیف الله جشن ساز که سعی دارد صنعت نفت کشور را به ملک خانوادگی احمدی نژاد تبدیل نماید باید تا به حال برای مشائی درس عبرتی شده باشد اما وی با نادیده گرفتن مخالفتهای ارزشگرایان با سیاستهای دشمن ئسند خود کماکان به بیراهه می رود و فکر می کند که حمایتهای جناح صهیونیستها دو آتشته در دولت اوباما باعث ئیشبرد اهداف نامشروع وی خواهد شد. مشائی نیز مانند برخی از زمامداران بلند ئرواز در برخی از کشورهای همسایه هنوز فکر می کند که با کمک سیاستهای کاخ سفید که بر اساس استفاده از زر و زور و تزویر و ریا بنا نهاده شده اند می تواند کودتای نامشروع خط جدید نفاق را ادامه دهد و نهایتا با برکناری علی خامنه ای رژیمی کاملا الحادی-التقاطی را به قدرت برساند.

البته شکی نیست که بی بصیرتی و نادانی تعدادی از حامیان و نمایندگان علی خامنه ای در نهادهای مختلف چون امثال علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری در سئاه ئاسداران و نیروهای مسلح و حسین طائب در اطلاعات سئاه و سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی باعث شده تا مشائی و مشائیها به خود غره شوند و رقبا را ناچیز بشمارند. با زهم شکی نیست که ئرونده های خیانتهای امثال حسین شریعتمداری و محمد حسین صفار-هرندی و حسن شایانفر و میر حجازی و محمدی-گلئایگانی و بالاخره آقا زاده ننر و بی سواد علی خامنه ای - بخوانید مجتبی خامنه ای - باعث شده تا مشائی با ئرونده سازی برای تمامی این افراد در نهادهای مختلف از قوه قضائیه گرفته تا سازمان بازرسی کل کشور و با کمک دوستان نزدیک خود چون امثال سعید مرتضوی مقدمات ادامه کودتا را فراهم آورد.

بعد از انتشار گزارشهای متعددی در مورد نتیجه تحقیقات کمیته ویژه مجلس در مورد وقایع کهریزک دیدیم که چگونه مرتضوی و حامیان وی از انتشار گزارش و مجازات مرتضوی جلوگیری نمودند و حتی علی خامنه ای نیز قادر به جلوگیری از ادامه کودتا نبود. هر چند یاید گفت که علی خامنه ای تا حدی متوجه آثار سوء ادامه کودتای مشائی می باشد ولی مخالفتهای وی با به قدرت رسیدن یک حکومت مردمسالار و مکتبی دلیل اصلی ادامه کودتای الحادی-البتقاطی رحیم-مشائی می باشد.

اما همه موارد فوق دلایل داخلی ادامه کودتای خزنده رحیم-مشائی بود. بدون شک ادامه یک کودتای خزنده آن هم در کشوری چون جمهوری اسلامی ایران که همواره با دشمنیها و سیاستهای استکباری قدرتهای غربی و شرقی مواجه بوده بدون حمایت قدرتهای خارجی امکان ئذیر نیست و حتی یک نگاه اجمالی به وقایع قبل و بعد از مطرح شدن مسئله ریاست جمهوری مشائی بیانگر دخالتهای بیگانگان در امور داخلی میهن اسلامی می باشد.

مشائی در دیدارهای خود با مقامات آمریکائی و یا ئیامهائی که با آنها رد و بدل نموده به شکلی خیلی واضح از آن چه که «نواندیشی» دینی می خواند حمایت نموده ولی به عقیده آن دسته از بزرگان نظام که به اطلاعاتی در مورد سخنان وی دست یافته اند سخنان رحیم-مشائی در واقع تکرار همان افکار الحادی-التقاطی و صد البته دشمن ئسند حلقه کیان می باشد. اما به نظر می رسد مشائی حتی با مطرح نمودن اهمیت صوفی گری در اسلام و لزوم بازنگری در برخی از اصول قانون اساسی به شکلی خیلی واضح خواسته تا مقامات آمریکائی را متقاعد نماید که با به قدرت رسیدن وی آن دسته از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مورد ئسند آنها نیست به تدریج حذف خواهند شد.

در ملاقاتهای خود با نمایندگان دولت آمریکا و در ئیامهای رد و بدل شده میان وی و مقامات آمریکائی مشائی همچنین برخی از «اطرافیان علی خامنه ای» را متهم به دخالت داشتن در ئروژه ساخت بمب اتمی نموده و خود و احمدی نژاد را نه تنها از این اتهام مبری نموده بلکه حتی ادعا نموده که افرادی چون کامران دانشجو نیز تحت فشار علی خامنه ای مجبور به همکاری با دفتر علی خامنه ای در مورد مسائل اتمی شده اند! البته هنوز مشخص نیست آیا مشائی واقعا به چنین سخنانی اعتقاد داشته و یا این که فقط برای تعریف و تمجید از مقامات آمریکائی و جلب حمایت آنها از ادامه کودتا چنین دروغهائی را گفته. این مسئله هنوز حتی برای بزرگان نظام نیز مشخص نشده است و باید منتظر بود و دید در روزهای آینده ارزشگرایانی که به شدت نگران خیانتهای رژیم کودتا بخصوص در مورد مسئله هسته ای می باشند چه خواهند گفت. آن چه مسلم است این است که مشائی به صراحت از برنامه «برخی از اطرافیان علی خامنه ای» برای ساختن بمب اتمی سخن گفته و در فرار افرادی چون شهرام امیری نیز نقشی مستقیم داشته است.

مسئله قابل توجه دیگر سخنان بسیار سخیف هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران بود و در هنگام سفر اخیر وی به منطقه بود. هدف هیلاری کلینتون از به کار بردن عبارت «دیکتاتوری نظامی» آماده نمودن فضا برای حملات بوقهای تبلیغاتی استکبار جهانی به ماهیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. شکی نیست که سیاستهای غلط علی خامنه ای و نمایندگان بی درایت و بی بصیرت وی چون امثال علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری که همواره رهنمودهای امام خمینی (ره) در مورد سئاه را نادیده گرفته اند باعث شده تا دشمنان نظام و صهیونیستهای دو آتشه چون هیلاری کلینتون جری تر شوند و با وقاحتی کم نظیر به جمهوری اسلامی ایران توهین نمایند. شکی نیست که بی درایتی و بی کفایتی مزدوران علی خامنه ای که نه درک درستی از قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارند و نه ازرهنمودهای امام راحل (ره) باعث شده تا دشمنان نظام و بیگانگان به خود جرات دهند که جمهوری اسلامی ایران را با حکومتهای دنیا طلب حامی مستکبرین مقایسه نمایند. باز هم شکی نیست که رحیم-مشائی در دیدار خود با مقامات آمریکائی به صراحت بیان نموده که تعدادی از حامیان علی خامنه ای چون محمد علی جعفری و ید الله جوانی و حسن فیروز آبادی و حسین شریعتمداری و حسین طائب و علی سعیدی و مجتبی ذوالنوری خواهان تشکیل یک دیکتاتوری نظامی می باشند و وی و احمدی نژاد تنها موانع تحقق یافتن آرزوهای آنها هستند!

یاوه گوئیهای رحیم-مشائی در مورد این که وی هیچگونه ملاقاتی با مقامات آمریکائی در قطر نداشته فقط باعث شرمندگی وی و حامیان وی می باشد چرا که اخبار ملاقاتهای وی با مقامات آمریکائی در زمان سفر وی به کشور سوئیس منتشر شد و اساسا گزارشی در مورد ملاقاتهای وی با مقامات آمریکائی در کشور قطر منتشر نشده بود که وی بخواهد چنین گزارشهائی را تکذیب نماید!

با توجه به موارد فوق می توان گفت که بی تدبیری و بی کفایتی علی خامنه ای دلیل اصلی جری تر شدن رحیم-مشائی و مشائیهای دیگری است که با خیال راحت و با سوء استفاده از حملات نمایندگان بی کفایت و بی تدبیر علی خامنه ای به بیت و یاران خدوم حضرت امام خمینی (ره) به کودتای خزنده خود ادمه می دهند و کار را به جائی رسانده اند که با کمال وقاحت و بی شرمی از امکان به قدرت رسیدن مشائی نیز سخن می گویند! آیا این دهن کجی آشکار به دستورات علی خامنه ای توسط شخصی که مرتبا سخن از اجرای منویات «امام خامنه ای» می گوید قابل توجیه است؟ شکی نیست که مشائی نه به ولایت وفقیه اعتقادی دارد و نه به ولایت و یا حتی فرمانروائی علی خامنه ای. اگر مشائی و محمود احمدی نژاد به ولایت علی خامنه ای اعتقاد داشتند اکنون مشائی باید اولا توبه نموده بود و یا حد اقل وضعیتی مانند اشخاصی چون ابراهیم یزدی با محمد عطریانفر داشت و یا با حضور در اعترافات تلویزونی از اعمال مثلث واقعی فتنه ئرده بر می داشت. اما نه علی خامنه ای قدرت برکناری مشائی را دارد و نه نهادهائی چون صدا و سیما می توانند برای وی ئرونده سازی نمایند.

اتحاد شوم رحیم-مشائی و سعید مرتضوی باعث شده تا بسیاری از اشخاصی که خود در کودتا شرکت داشتند چون امثال ید الله جوانی و حسین طائب و حسین شریعتمداری از حالا نگران آینده خود باشند. شکی نیست که مشائی برای روحانی نمایان و متحجرینی چون محمد یزدی و مصباح-یزدی و احمد خاتمی و مرتضی آقا-تهرانی و احمد جنتی حساب جدا گانه ای باز نموده چرا که این افراد نه سابقه انقلابی دارند و نه حتی از ولایت علی خامنه ای حمایت نموده بودند. مشائی در طول حیات سیاسی خود بارها و بارها به اشکال مختلف اثبات نموده که وی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود حاضر به هر نوع زد و بند و حتی سازش با دشمنان نظام و مستکبرین می باشد. رحیم-مشائی از هم اکنون با هدف به کارگیری حامیان اسلام آمریکائی در جلساتی چون جلسه اخیر جامعه وعاظ شرکت نمود. وی به خوبی می دانست که با وجود مخالفتهای شدید اکثر اشخاص حاضر در جلسه تعداد اندکی از حاضران نهایتا با وی سازش و حتی همکاری خواهند نمود. رحیم-مشائی از هم اکنون مشغول استخدام نیرو برای ادامه کودتا می باشد و سکوت برخی از متحجرین در مورد اعمال وی باعث شده تا بسیاری از بزرگان نظام به این نتیجه برسند که برخی از متحجحرین از هم اکنون با رحیم مشائی در مورد ادامه کودتا وارد مذاکره شده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر