۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

بی بصیرتی علی خامنه ای و طرح رژیم سایه برای استفاده از حکم حکومتی برای به قدرت رساندن رحیم-مشائی و سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی

در روزهای اخیر تحرکات رژیم سایه برای به قدرت رساندن اسفندیار رحیم-مشائی و کامل نمودن کودتای رژیم سایه وارد فاز جدیدی شده است. در مقطع کنونی برخی از حامیان رژیم سایه که خود را از مدتها قبل به برخی از بزرگان نظام نزدیک نموده اند با مطرح نمودن طرح استفاده از حکم حکومتی برای ریاست جمهوری اسفندیار رحیم-مشائی در عمل علی خامنه ای را در مخمصه قرار داده اند. علی خامنه ای که به خوبی از میزان تنفر و انزجار بزرگان حوزه از رژیم سابه با خیر می باشد ولی همچنان سعی دارد برای حفظ موقعیت خود و تضمین جانشینی یکی از آقا زاده های بی کفایت و بی عرضه خود مجتبی خامنه ای با باند مشائی-احمدی نژاد وارد مذاکره شود تا بلکه مشائی از حذف سیاسی باند آقا زاده وی از صحنه سیاسی کشور جلوگیری نمایند.

در مقطع کنونی که مذاکرات هسته ای وارد مرحله حساسی شده اند آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی دارند تا به هر نحو ممکن زمینه استحاله نظام را فراهم آورند. شکی نیست که مقامات آمریکائی و رژیم صهیونیستی خوب می دانند که نه تنها تحرکات آنها بر علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران نتیجه ای نداشته بلکه میزان اورانیوم غنی شده کشور به طرز محسوسی افزایش نیز یافته است. به همین دلیل مهمترین هدف آمریکا در مقطع کنونی زد و بند با روسیه و چین برای تحت فشار قرار دادن کشور می باشد. بی بصیرتی علی خامنه ای و شعار زدگی وی باعث شده تا روسیه و چین در عمل در موقعیتی قرار گیرند که بتوانند با کارت ایران وارد مذاکره با آمریکا شوند. البته مدتها است که برخی از بزرگان نظام نسبت به سیاستهای دراز مدت روسیه و چین هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند اما علی خامنه ای کماکان با اتکا به روسها و بدون توجه به تحرکات برخی از عوامل روسهای صهیونیست در دفتر خود شرایطی را ایجاد نموده که مستکبرین مانند دوران ستمشاهی بتوانند با باری دادن مهره های خود در بطن قوای کشور باعث اغتشاش و نا آرامی و نهایتا تضعیف ارکان نظام شوند.

مسئله استفاده از حکم حکومتی برای به قدرت رساندن اسفندیار رحیم-مشائی - بخوانید برای استحاله نظام و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - را که توسط یکی از اعضای مهم رژیم سایه صادق زیبا کلام مطرح شده را باید در این چارچوب مورد بررسی قرار داد. اولا همانطور که برخی از بزرگان نظام بارها هشدار داده اند شاخه های مخفی واقعی انجمن حجتیه و گروهک منافقین از همان ابتدای دوران انقلاب کاملا مجزا از جناح سوخته شده گروهک منافقین یعنی دار و دسته مریم و مسعود رجوی عمل می نموده اند. البته این مسئله نباید اصلا باعث تعجب کارشناسان مسائل سیاسی شود. در دنیای سیاست استفاده از مهره سوخته شده به جز برای گمراه نمودن حریف صورت نمی گیرد. بدیهی است که امت اسلامی و مسئولان مکتبی نظام حتی قبل از ئیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به خوبی متوجه الحاد و التقاط و انحراف در گروهک خائن و بی وطن رجوی شده بودند. به همین دلیل نیز از همان ابتدای دوران انقلاب دشمنان شرقی و غربی نظام هر کدام به تقویت شاخه های مخفی مورد نظر خود ئرداختند. ورود افراد مشکوکی چون سعید امامی به کشور بعد از شکست طرح تشکیل حلقه علم و صنعت صورت گرفت. در آن زمان حلقه علم و صنعت بخشی از شاخه مخفی حزب به اصطلاح زحمتکشان به ریاست حسن آیت بود. در آن زمان اولا آیت به ظاهر از حزب به اصطلاح زحمتکشان اعلام برائیت نمود. سئس وی با تبلیغ برای ولایت مطلقه فقیه و ترویج تحجر گرائی و مخالفت با ملی شدن صنعت نفت زمینه مقابله با امام خمینی (ره) را فراهم آورد. اینها حربه هائی بودند که دشمنان نظام در آن دوران برای مقابله با نظام به کار بردند. بعدا نیز همان افرادی که می دانستند آیت و افرادی چون دیالمه و اسرافیلیان مهره های سوخته شده ای بودند یا به شکل غیر مستقیم اطلاعات خود را در اختیار دشمنان نظام چون امثال بنی-صدر وطن فروش قرار دادند تا از وی به عنوان یکی از بوقهای تبلیغاتی خود استفاده نمایند یا آن که با توهین به روان ئاک شهدا به افرادی چون آیت و دیالمه لقب شهید دادند!

اصولا مقوله حکم حکومتی ابزاری است که علی خامنه ای از آن برای ئیشبرد اهداف شخصی خود استفاده نموده و در یکی از دیدارهای خود با برخی از بزرگان حوزه در شهر مقدس قم نیز وی به صراحت اظهار داشت که یکی از دلایل اصلی حمایت وی از احمدی نژاد تمکین وی در برابر احکام حکومتی و مخالفت وی با دوگانگی قوا بوده است! در این میان باید اظهار داشت که اولا احمدی نژاد در برابر احکام حکومتی تمکین ننموده و ابوالمشاغل شدن مشائی نیز مصداق بارز بی توجهی وی به احکام حکومتی می باشد. ثانیا وی از هر فرصتی برای توهین به علی خامنه ای سوء استفاده نموده. بی توجهی و.ی به سخنان علی خامنه ای در حوضه سیاست خارجی و انتصاب مشائی به عنوان مشاور ویژه در امر خاورمیانه فقط دو نمونه از بی توجهی وی به سخنان علی خامنه ای در ماههای اخیر می باشد.

با توجه به اظهارات زیبا کلام می توان دریافت که وی اولا حکم حکومتی را وسیله ای برای به قدرت رساندن رحیم-مشائی می داند. ثانیا او به خوبی می داند که مشائی با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای و تحجر و وائسگرائی روحانی نمایانی چون احمد جنتی موفق شده در مقام ابوالمشاغل رژیم کودتا قرار گیرد. اکنون علی خامنه ای در موقیعیتی قرار گرفته که یا باید خود به دست خود رژیم سایه را به قدرت رساند تا بلکه بتواند جانشینی آقا زاده بی بصیرت خود را تضمین کند یا آن که منتظر برکناری خود باشد. بزرگان حوزه مدتها است به این نتیجه رسیده اند که علی خامنه ای و رحیم-مشائی دوروی یک سکه می باشند. این علی خامنه ای است که با حمایت از احمدی نژاد مشائی را در موقیعیتی قرار داده که بتواند با وقاحات از حکم حکومتی برای ریاست جمهوری سخن بگوید و برای رهبری نظام تعیین تکلیف نماید. عروسکهای خیمه شب بازی چون زیبا کلام و زیبا کلامها نیز سخنان وی را طوطی وار تکرار می کنند. بدیهی است که بزرگان حوزه اجازه نخواهند داد تا علی خامنه ای منافع امت اسلامی را اینگونه فدای منافع شخصی خود نماید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر