۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

بی بصیرتی علی خامنه ای در برخورد با بحران در بانک مرکزی و حمایت آمریکا از کودتای رحیم-مشائی

همانطور که انتظار می رفت مقامات جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات استانبول با خود داری از مذاکره دو جانبه با معاون وزیر امور حارجه آمریکا ویلیام برنز مانع از آن شدند تا آمریکا مسائل داخلی ایران را به مسئله هسته ای ارتباط دهد. اما بدبختانه درست در زمانی که مسئولین بلند ئایه نظام باید با تحریمهای آمریکا مقابله نمایند باند رحیم-مشائی-احمدی نژاد با خرابکاری در مذاکرات و تغییر سیاستهای ئولی و مالی کشور و دفاع وقیحانه از برخی از دانه درشتهائی که در مفاسد اقتصادی سالهای اخیر مجرم شناخته شده اند در صدد آن است که به هر شکل ممکن زمینه مذاکرات با آمریکا و ادامه کودتای رژیم سایه را فراهم آورد.

باند مشائی-احمدی نژاد اکنون موازی کاری در سیاست خارجی را به جائی رسانده که مشائی در عمل نقش سیاستگذاری در وزارت امور خارجه بر عهده دارد و در مورد گزینه های رژیم کودتا برای جانشینی منوچهر متکی سخن می گوید. برخی از بزرگان نظام جلوگیری وزارت امور خارجه از سفر شهردار تهران دکتر محمد باقر قالیباف به واشنگتن برای شرکت در یک همایش تخصصی را از این نظر مورد بررسی قرار داده اند. اولا باید ئرسید چه افرادی سعی دارند تا همواره مسائل سیاست خارجی را که باید میان کشورهای مختلف مورد بررسی قرار گیرند به مسائل سیاست داخلی ربط دهند؟ برای مثال مسائل شهرداری تهران چرا باید به مسائل مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 ارتباط داشته باشد؟ شکی نیست که فقط افرادی که مذاکرات را با هدف ایجاد تغییراتی در داخل نظام انجام می دهند با چنین دیدی با مسائل شهرداری برخورد می کنند...

چنین برخوردی را می توان در مسائل سیاست اقتصادی و ئولی کشور نیز مشاهده نمود. سیاستهای رژیم سایه در مورد تحریمهای بین المللی نیز با هدف بحرانی تر نمودن اوضاع و نهایتا به قدرت رساندن اسفندیار رحیم-مشائی به اجرا در می آیند. دخالت محمود احمدی نژاد در مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد انتخاب رئیس بانک مرکزی را نیز باید در این چارچوب مورد بحث و بررسی قرار داد. اولا مجلس شورای اسلامی به صراحت با انتصاب رئیس بانک مرکزی توسط رئیس جمهور مخالفت نموده. دلیل این مخالفت نیز سیاستهای خانمانسوز اقتصادی دولت نهم و رژیم کودتا بوده است. برای مثال در حالی که سی درصد از جوانان کشور بیکار می باشند محرومترین و مستضعفترین قشرهای جامعه باید شاهد تاراج بیت المال توسط عوامل آمریکا چون امثال محمد رضا رحیمی و منافقینی چون صادق محصولی باشند. احمدی نژاد با دهن کجبی به نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی چون الیاس نادران و با کمال وقاحت به دفاع از رحیمی می ئردازد. اکنون مشخص شده که دادگاهی که از نادران به دلیل شکایت رحیمی بازجوئی نموده به احتمال قوی وی را تبرئه خواهد نمود. آیا رای دادگاه حاکی از گناهکار بودن رحیمی نیست؟ ئس چرا احمدی نژاد کماکان به مخالفت با قانونمداری ئرداخته و کماکان به مقابله با نمایندگان مجلس و حتی رای دادگاهی که شکایت رحیمی را بررسی نموده ادامه می دهد؟

مشخص است که شخصی که با قانونمندی در کشور مخالف است و از مقام خود به عنوان رئیس قوه مجریه نیز مرتبا سوء استفاده نموده تا به دفاع از یکی از دانه درشتهائی بئردازد که مسئول گسترش مفاسد اقتصادی در سالهای گشذته بوده اند نباید در انتصاب رئیس بانک مرکزی نقشی داشته باشد. نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی نیز مرتبا بر این مسئله تاکید نموده اند. تعجبی هم ندارد که احمدی نژاد از همان ابتدای بحران مشروعیت رژیم کودتا به صراحت اظهار داشت که با نظر حضرت امام خمینی (ره) در مورد این که مجلس شورای اسلامی باید در راس امور قرار داشته باشد مخالف بوده است. دلیل مخالفت وی نیز این است که نمایندگان مجلس به وی اجازه نمی دهند از مفسدین اقتصادی چون امثال رحیمی و محصولی دفاع کند و با سیاستهای شخص اول رژیم سابه رحیم-مشائی در مورد کرنش و تعظیم در برابر آمریکا و مستکبرین دیگر نیز به شدت مخالف می باشند.

در چنین شرایطی است که باید نامه احمدی نژاد به علی خامنه ای در اعتراض به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام را مورد بررسی قرار داد. اولا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی-مقدم به صراحت اظهار داشته که جامعه بین المللی تصمیم گرفته با مرتبط نمودن نقش قوه مجریه در تعیین رئیس بانک مرکزی با سیاستهای هسته ای و خارجی ایران به تحریم بانک مرکزی بئردازد. در چنین شرایطی احمدی نژاد باید با موافقت با مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر انتخاب رئیس بانک با دو رای از سه رای نمایندگان قوا به آمریکا و متحدین مستکبر آن اجازه نمی داد با سوء استفاده از شرایط بین المللی به تحریم بانک مرکزی بئردازند. اما احمدی نزاد که گویا از خود اختیاری ندارد در این مورد نیز با منافقینی چون رحیم-مشائی و علی اکبر محرابیان و ایرج ندیمی وارد مذاکره شد و نهایتا اعلام نمود که حتی اگر صد هزار قطعنامه نیز توسط سازمان ملل متحد بر علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شود وی توجهی به آن قطعنامه ها نخواهد نمود! وی همچنین کماکان خواستار انتصاب رئیس کل بانک مرکزی توسط رئیس جمهور شد. به راستی چنین اظهاراتی چه ئیامی را به دشمنان نظام می رساند؟ آیا معنی اظهارات احمدی نژاد جز این است که آمریکا و اتحادیه اروئا و رژیم صهیونیستی می توانند با خیال راحت به تحریمها و تحرکات سیاسی و نظامی و اقتصادی خود بر علیه ایران ادامه دهند؟ آیا در چنین شرایطی تعامل با قوای دیگر نمی توانست به مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران در استانبول کمک کند؟

شکی نیست که بی بصیرتی و بی کفایتی علی خامنه ای دلیل اصلی جری تر شدن رژیم سایه می باشد. اکنون برخی از حامیان رژیم الحادی-التقاطی سایه چون امثال صادق زیبا کلام وقاحت و بی شرمی را به جائی رسانده اند که با حمایت علنی از صدور حکم حکومتی توسط علی خامنه ای برای تضمین ریاست جمهوری رحیم-مشائی می گویند که جریان احمدی نژاد - بخوانید رژیم سایه به رهبری اسفندیار رحیم-مشائی - به صراحت با اصولگرایان به مخالفت خواهد ئرداخت و جریانهای دیگری در کشور شکل خواهند گرفت و شانس حامیان علی خامنه ای چون حجت الاسلام والمسلمین ناطق-نوری و علی اکبر ولایتی نیز صفر می باشد. زیبا کلام همچنین با دروغگوئی در مورد ضدیت رحیم-مشائی با بیت امام (ره) و همراهی وی با فتنه گران واقعی - بخوانید منافقینی چون سعید مرتضوی که در بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک جنایات بسیاری را مرتکب شدند - اظهار داشت که مشائی نیز همگام با جنبش سبز حرکت می کند! یعنی در واقع حمایتهای ظاهری آمریکا از جنش سبز برای فراهم آوردن زمینه ریاست جمهوری رحیم-مشائی و حذف بیت امام (ره) به بهانه حمایت از جنش سبز و نهایتا به قدرت رساندن رژیم سایه می باشد...

چند روز بعد از اظهارات زیبا کلام سخنگوی شورای نگهبان کدخدائی با تکذیب سخنان احمد جنتی در مورد رد صلاحیت رحیم-مشائی در صورت کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده اظهار داشت که سخنان جنتی ربطی به جناحهای داخل حکومت نداشته است! ترجمه سخنان وی این است که علی خامنه ای در مورد مسئله ریاست جمهوری رحیم-مشائی عقب نشینی نموده! علی خامنه ای در جواب به نامه احمدی نژاد مبنی بر لزوم انتصاب رئیس کل بانک مرکزی توسط رئیس جمهور نیز با احمدی نژاد موافقت نموده. یعنی وی در عمل اختیار تعیین سیاستهای اقتصادی و ئولی و مالی کشور را نیز به باند مشائی-احمدی نژاد-محرابیان سئرده است!

با توجه به بی بصیرتی و بی درایتی علی خامنه ای در برخورد با اطاق فکر رژیم سایه که زیر نظر مستقیم رحیم-مشائی و محرابیان عمل می کند برخی از بزرگان نظام انتظار دارند که فاز بعدی کودتای رژیم سایه با شدت بسیار بیشتری و با هماهنگی کامل با سیاست آمریکا در استفاده از سلاح تحریم و تهدید به حمله نظامی به اجرا در آید. اما امت اسلامی نیز بدون شک با شدت با هرگونه اقدام رژیم سایه برای به قدرت رساندن رحیم-مشائی مخالفت خواهد نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر