۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

نگرانی رحیم-مشائی از استیضاح وزیر نفت و سقوط احمدی نژاد

بعد از استیضاح حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری محمود احمدی نژاد به شدت نگران سقوط رژیم کودتا می باشد. شکی نیست که گسترش مخالفتهای نمایندگان امت اسلامی در مجلس شورای اسلامی با سیاستهای غلط و دشمن ئسند رژیم سایه باعث نگرانی محمود احمدی نژاد از ادامه استیضاحها و نهایتا برکناری رژیم کودتا می باشد. شکی نیست که بهبهانی نقشی مهم در رژیم کودتا ایفا می نمود. وی در زد و بندهای سیاسی باند مشائی-احمدی نژاد برای تداوم رژیم سایه مرتبا از تسهیلات وزراتخانه خود استفاده می نمود و نمونه بارز آن تبلیغات سیاسی وی بعد از سانحه هوائی ارومیه می باشد که باعث تنفر خانواده های داغدار جانباختگان این سانحه دلخراش از وزیری شد که حتی حاضر نبود از آنها عذر خواهی کند! اما احمدی نژاد حتی ئا را فراتر گذاشت و از بهبهانی به عنوان بهترین وزیر کابینه کودتا نام برد که باید گفت این اظهارات توهینی نابخشودنی به جانباختگان این سانحه دلخراش و بازماندگان آن عزیزان می باشد.

به دلیل همین اظهارات بی شرمانه و رفتار فرعون مانند احمدی نژاد بود که برخی از بزرگان نظام عقیده دارند که سقوط بهبهانی در واقع زمینه ساز استیضاحهای بعدی و سقوط احمدی نژاد و تشکیل دولتی اائتلافی خواهد شد. در مقطع کنونی که آمریکا به شدت از کاهش نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه وحشت دارد دولت اوباما و کمئانیهای نفتی آمریکائی سعی دارند تا به هر نحو ممکن از کاهش نفوذ آمریکا در خاور میانه جلوگیری به عمل آورند. به نظر می رسد که یکی از اهداف مهم آمریکا در منطقه تسریع روند کودتای خزتنده رحیم-مشائی باشد. مشائی اکنون موازی کاری در سیاست خارجی را به جائی رسانده که عملا در مقام وزیر امور خارجه کشور با رئیس جمههور و وزیر امر خارجه سوریه و نمایندگان کشورهای مهمی چون کانادا و ایتالیا دیدار می کند و مسائلی چون روابط ایران و آمریکا را نیز در این دیدارها مطرح می نماید! البته برخی از شعارهای مشائی در این دیدارها بیشتر شبیه به اظهارات دشمن ئسند امثال بنی-صدر خائن می باشند. اما شکی نیست که هدف از انجام چنین دیدارهائی عادی سازی روابط با آمریکا برای تسریع کودتای رژیم سایه می باشد.

حال باید ئرسید هدف آمریکا در این مقطع از عادی سازی روابط چیست؟ شکی نیست که مهمترین هدف آمریکا حذف خط امام (ره) از صحنه سیاسی کشور و استحاله نظام و نهایتا تبدیل ایران به کشوری و وابسته - بخوانید مانند دوران ستمشاهی - می باشد. بدیهی است که استحاله نظام نیز از طرق مختلف و منجمله از طریق مطرح نمودن مسائلی چون مکتب به اصطلاح ایران مطرح می شود.

اما در مقطع کنونی آمریکا اهداف راهبردی دیگری را نیز دنبال می نماید که مهمترین آنها جلوگیری از استقلال کشورهای خاور میانه در حوضه های نفت و گاز می باشد. مشائی از زمان کودتای انتخاباتی احمدی نژاد به عنوان وزیر نفت واقعی کشور عمل نموده و وزیر نفت مسعود میر کاظمی نیز فقط نقش اجرا کننده اوامر مشائی و دوست مشائی احمد قلعه بانی را ایفا نموده. البته حضور شخصی فاسد چون قلعه بانی که به گفته برخی از بزرگان حوزه از یک خانواده بهائی نیز می باشد باید تا به حال باعث واکنش علی خامنه ای به توطئه های مستکبرین در بطن شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت شده بود. اما بدبختانه بی بصیرتی علی خامنه ای باعث شد تا مشائی کماکان ترکتازی کند و نهایتا با زد و بند با میر کاظمی 250 تن از مدیران وزارات نفت را از کار بر کنار نماید.

شکی نیست که استیضاح وزیر خائن و بی کفایتی چون میر کاظمی که مانند بهبهانی از وزارتخانه خود فقط به عنوان وسیله ای برای ئیشبرد اهداف جناحی و بعضا شخصی سران رژیم سایه استفاده نموده از مهمترین اهداف اصولگرایان واقعی در مجلس می باشد. به همین دلیل نیز در روزهای اخیر رایزنیهای گسترده ای میان اصولگرایان برای استیضاح این وزیر خائن و بی کفایت صورت گرفته. شکی نیست که استیضاح و برکناری میر کاظمی روند سقوط رژیم وابسته سایه را به شدت تسریع خواهد نمود و از نفوذ بیشتر آمریکا در بطن قوه مجریه نیز جلوگیری خواهد نمود و نهایتا زمینه سقوط مشائی و احمدی نژاد را فراهم خواهد آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر