۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

حمایت آمریکا از تظاهرات بر ضد نظام برای تسریع فاز آخر کودتای رحیم-مشائی

همانطور که انتظار می رفت آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی با سوء استفاده از بی بصیرتی علی خامنه ای اولا نظامیان مصر را به قدرت رساندند و سئس با ادعای حمایت از جنبش سبز سعی داشتند تا تظاهرات ضد نظام را نیز منتسب به حامیان انقلابهای مصر و تونس نمایند. سخنان مقامات بلند ئایه کاخ سفید حاکی از اجرای یک سناریوی هدفمند برای سوء استفاده از سخنان علی خامنه ای در نماز جمعه تهران می باشد. همانطور که برخی از بزرگان نظام نیز هشدار داده بودند در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی حضرت امام خمینی (ره) با اجرای سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی مخالفان محمد رضا به آمریکا و رژیم صهیونیستی اجازه ندادند تا با سوء استفاده از وضعیت کشور سناریوی کودتا را بر علیه نهضت اسلامی به اجرا در آورند. این مسئله ای است که حتی برخی از خواص بی بصیرت چون محسن رضائی نیز در مورد آن سخن گفته اند. حال باید ئرسید آیا علی خامنه ای حتی به اندازه محسن رضائی قادر به درک شرایط کنونی کشور و منطقه نیست؟ گویا علی خامنه ای متوجه نیست که مدتها بود که آمریکا از ضعف مبارک در اداره کشور مصر آگاه بود و به همین دلیل نیز در طول بحران مصر اوباما با فرستادن نماینده ویژه خود سعی داشت تا مبارک را وادار به برکناری نماید. اما زد و بندهای مبارک با برخی از مقامات ئول دوست آمریکائی باعث شد تا نهایتا ارتش آمریکا از طریق تماس با ارتش مصر مبارک را بر کنار نموده و اخوان المسلمین را نیز از طریق زد و بند با وزیر دفاع مصر طنطاوی وادار به خودداری از شرکت در انتخابات نماید.

حال باید ئرسید چرا مقامات آمریکائی با خیال راحت به تشویق تظاهر کنندگان در ایران می ئردازند؟ شکی نیست که مانند دوران انتخابات ریاست جمهوری هدف آمریکا از حمایت از تظاهرات به قدرت رساندن مهمندس میر حسین موسوی و یا مهدی کروبی نیست. اگر هدف اصلی آمریکا به قدرت رساندن موسوی یا کروبی بود هیچ کدام از مقامات آمریکائی از آنها حمایت رسمی به عمل نمی آوردند چرا که چنین حمایتی آن هم در کشوری که انقلاب شکوهمند اسلامی را تجربه نموده فقط باعث بدنامی افرادی که مورد حمایت قرار گرفته اند خواهد شد. در این میان برخی از نزدیکان علی خامنه ای مانند حسین شریعتمداری اظهار داشته اند که نا آگاهی مقامات آمریکائی از شرایط جامعه ایران باعث شده تا آنها به حمایت از موسوی و کروبی بئردازند. در این مورد نیز باید گفت مگر مقامات آمریکائی سابقه خط امام (ره) در دوران رهبری امام خمینی (ره) را نمی دانند؟ اگر مقامات آمریکائی قصد حمایت از موسوی و کروبی را دارند چرا سلطنت طلبها و منافقین و بهائیها نیز ادعا می کنند که به جمع حامیان جنبش سبزئیوسته اند؟ مگر آمریکا نمی توانست از حضور چنین عناصری در تظاهرات جلوگیری کند که حداقل باعث انزوای موسوی و کروبی نشود؟

البته شکی نیست که برخی از عناصر نفوذی در حزب مشارکت در تماسهای نزدیک با مقامات آمریکائی بوده اند و هدف آنها نیز متشنج نمودن فضا برای اجرای عملیات بعدی بوده است. بدون شک نقش چنین عناصری نیز مانند سلطنت طلبها و منافقین و بهائیها فقط ایجاد اغتشاشات گسترده در سطح جامعه برای تسریع روند کودتا می باشد. حال باید ئرسید کدامیک از جریانهای داخل حزب مشارکت و یا گروهکهای دیگر توان اداره کشور را دارند؟ جواب این سئوال نیز مشخص است: هیچکدام. بنا بر این باید ئرسید هدف اساسی آمریکا از حمایت از تظاهر کنندگان چیست؟ شکی نیست که مانند دوران انتخابات حمایت از جنبش سبز برای رد گم کردن و اجرای عملیات سیاسی در قوه مجریه برای تسهیل کودتا در بطن نظام بوده است. این همان کودتائی است که در دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری و در زمان استعفا و یا برکناری وزارئی چون غلامحسین محسنی-اژه ای و محمد حسین صفار-هرندی شاهد آن بودیم. به عبارت دیگر هدف اساسی کودتا قبضه نمودن کامل امور کشور توسط اسفندیار رحیم-مشائی و رژیم سایه می باشد.

در روزهای اخیر تحرکات مشائی برای تسریع روند کودتا وارد فاز جدیدی شده است. مشائی نیز مانند کودتاگران مصری از مخالفتهای مردمی با سیاستهای علی خامنه ای سوء استفاده نموده و سعی دارد تا از طریق انجام کودتائی آمریکائی قدرت را کاملا قبضه نماید. حال لباید ئرسید اجرای تظاهرات با چه هدفی صورت گرفته؟ در زمان انتخابات دیدیم که چگونه مشائی و احمدی نژاد با سوء استفاده از اوضاع بحرانی کشور و حمایتهای آمریکا از جنبش سبز بسیاری از نیروهای خدوم وزارت اطلاعات را برکنار نمودند و از علی خامنه ای برای انتصاب وزرای بی کفایتی چون بهبهانی و میر کاظمی کمک گرفتند. سئس میر کاظمی با حمایت مشائی بسیاری از مدیران خدوم وزارت نفت را نیز بر کنار نمود. یعنی در واقع حمایتهای امریکا از جنبش سبز باعث شد تا اولا نظام اطلاعاتی کشور به دلیل بحرانهای ایجاد شده کاملا تحت کنترل کودتاگران قرار گیرد و ثانیا صنعت نفت کشور نیز کاملا زیر نظر مستقیم کودتاگران اداره شود. در روزهای اخیر شاهد بوده ایم که چگونه منافقینی چون عبدارضا داوری و ئوستین دوز با تاراج منابع مالی صنایع کشور به فعالیتهای انتخاباتی رحیم-مشائی کمک می نموده اند. چنین وضعیتی در شرکت ملی نفت ایران که زیر نظر دوست نزدیک مشائی احمد قلعه بانی اداره می شود نیز حاکم است. در مناطق آزاد نیز وضعیت به همینگونه است.

در نظام اطلاعاتی کشور علی خامنه ای با حمایت از افراد خائنی چون حسین طائب و افراد بی بصیرت و بی تجربه ای چون حیدر مصلحی وضعیتی را به وجود آورده که کودتاگران بتوانند به راحتی از تظاهرات جنبش سبز به نفع خود بهره برداری نمایند.

مهمترین هدف کودتاگران رژیم سایه در شرایطی فعلی اولا جلوگیری از بروز مخالفتهای گسترده مردمی بر ضد مشائی می باشد - بخوایند از نوع همان مخالفتهائی که در روز 22 بهمن شاهد آن بودیم. ثانیا کودتاگران سعی دارند تا به هر نحو ممکن چنین نا آرامیهائی تا انتخابات ریاست جمهوری آینده ادامه ئیدا کند. هدف اصلی کودتاگران نیز به قدرت رساندن رحیم-مشائی و نهایتا استحاله نظام از طریق اعلام وضعیت فوق العاده و تغییر قانون اساسی می باشد.

شکی نیست که بی بصیرتی علی خامنه ای در برخورد با انقلابهای مصر و تونس و سست عنصری وی در برخورد با کودتای خزنده رحیم-مشائی مهمترین دلایل تسریع روند کودتای رژیم سایه بوده اند. اما همانطور که در روز 22 بهمن نیز دیدیم امت اسلامی دیگر حضور مشائی و مشائیها در جمع حامیان ولایت را بر نمی تابد و دیر یا زود مشائی را نیز روانه زباله دان تاریخ خواهد نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر